روستای کندوان یکی از مناطق زمین گردشگری ایران است که در استان آذربایجان شرقی و جنوب شهرستان اسکو قرار دارد. این روستا به خاطر صخره های مخروطی شکل در بر دارنده خانه های روستایی از شهرت بالایی برخوردار است. سنگ های مخروطی شکل این روستا در معرض عوامل مخرب متعددی قرار دارند. فرسایش و هوازدگی در امتداد صفحات شکستگی موجود در توده سنگ، مهم ترین عامل ایجاد اشکال مخروطی بوده ولی با ادامه فرسایش و عدم حفاظت و مرمت، خانه های صخره ای مذکور در معرض تخریب قرار گرفته اند. براساس مطالعات میکروسکوپی، توده سنگ روستای کندوان به خاطر داشتن اجزای تشکیل دهنده ناپایدار، با جورشدگی ضعیف و گرد شدگی بالا، مقاومت و دوام پایینی در برابر عوامل مخرب و تنش های وارده دارد. علاوه بر آن، توده سنگ کندوان سنگی است با چگالی پایین و تخلخل بالا که این ویژگی ها باعث شده است سنگ ها ظرفیت بالایی برای جذب آب داشته باشد. درصد جذب بالای آب به همراه چرخه های ذوب و انجماد باعث متلاشی شدن آن می شود. سختی و مقاومت فشاری پایین این سنگ ها نیز باعث فرسایش پذیری سریع و دوام پایین آن ها برای متحمل شدن فشار روباره است. رشد و توسعه کلنی های زیستی از جمله گل سنگ ها به طور گسترده در سطح خانه ها دیده می شود که فعالیت آن ها به بافت سنگ آسیب می زند. همچنین در سال های اخیر به دلیل فعالیت های غیراصولی اهالی و انتقال آب و برق و گاز و غیره، خانه های سنگی مذکور با سرعت بیشتری در حال تخریب هستند.
تاریخ مرمتِ میراث فرهنگی در ایران از نظر سُنتی و علمی به غیر از معدود نوشته هایی پراکنده، تقریباً هیچ گاه به صورت جدی مورد بررسی قرار نگرفته است، در همین راستا از تاریخچه ی مرمت اشیاء موزه ای نیز اطلاعات چندانی در دست نیست. به نحوی که به صورت مشخص مراکز، کارگاه ها و مرمتگران گذشته ی موزه ها شناسایی نشده و مرمتگران میراث فرهنگی همیشه در کنار ارزش ها و جذابیت های آثار تاریخی آن گونه که باید مورد توجه قرار نگرفته اند. از جمله نخستین مرمتگران کمتر شناخته شده ایران محسن پیرامون است که در این مقاله به بررسی مختصری اززندگی و با توجه به منابع موجود و مصاحبه ای از سال 1347 از وی پرداخته شده است.
سابقه فعالیت آموزشی و پژوهشی معماری منظر به عنوان یک رشته دانشگاهی در ایران کمتر از دو دهه است و به عنوان فعالیت حرفه ای نیز تخصصی نو محسوب می شود و نیازمند رشد بستر نظری و عملی، تربیت نیروهای متخصص و بومی سازی علمی در کشور است. همچنین طراحی به عنوان هسته اصلی فعالیت های آموزشی و حرفه ای این رشته مستلزم گسترش مفاهیم، روش ها و ابزار تخصصی است. این مقاله با هدف آسیب شناسی برنامه آموزشی درس طراحی در رشته معماری منظر در دانشگاه های کشور و با تأکید بر کارگاه محیط و منظر ۱، سعی دارد تا چارچوبی نظری در تبیین محتوای آموزشی کارگاه طراحی منظر ۱ ارائه دهد. برای مقایسه تطبیقی، برنامه درسی کارگاه طراحی منظر ۱ در چند دانشگاه مطرح دنیا و در دانشگاه های ایران به شیوه نمونه یابی تصادفی بررسی شد. همچنین با هدف زمینه یابی بستر آموزش طراحی، با نُه نفر از اساتید و متخصصان طراحی منظر در دانشگاه های کشور مصاحبه هایی نیمه ساختار یافته با روش پیمایش زمینه یابی انجام گرفت. با تکیه بر تحلیل پاسخ ها می توان دو دیدگاه کلی را در آموزش طراحی منظر در ایران بازشناخت: ۱. آموزش «ارزش های بوم شناختی و قابلیت های طبیعی»، ۲. آموزش «ارزش های زیبایی شناختی و اصول طراحی معماری در محیط های باز». یافته های مقاله (مقایسه برنامه های آموزشی و نتایج مصاحبه ها) نشان داد که رویکردها و محتوای آموزشی در کارگاه طراحی منظر، نیاز به شرح دقیق تر دارند. با استناد به پیمایش برنامه های درسی، چارچوب پیشنهادی محتوای آموزشی کارگاه طرح منظر ۱ در دو سطح مقدماتی و پیشرفته در آخر معرفی شده است. همچنین مقیاس و موضوع پروژه طراحی با تکیه بر نظرسنجی ها در هریک از سطوح آموزشی در یک جدول معرفی شده است. نتایج نشان می دهد که محتوای آموزشی کارگاه طرح منظر ۱ در سطح مقدماتی باید بر طراحی پروژه های کوچک مقیاس و آموزش نظریه های پایه طراحی، شناخت مفاهیم پایه و اصول و روش های طراحی، بیان تصویری، یادگیری از مصادیق پروژه های حرفه ای و یادگیری بین رشته ای متمرکز گردد.
در این مقاله نظریه های موجود در حوزه جامعه شناسی هنر و ادبیات با دیدگاهی انتقادی مورد بررسی قرار گرفته است. موضوع اصلی مقاله حول محور جبریت اجتماعی هنر و ادبیات دور می زند. نظریه جبریت اجتماعی هنر با توجه به مسئله شاهکارهای هنری و موضوع هنر ناب مورد نقد قرار گرفته است. در نهایت نتیجه گیری مقاله در جهت تأیید این مطلب که هنر اگرچه تحت تأثیر شرایط وجودی جامعه معاصر خودش قرار دارد و نشان آن شرایط را نیز بر پیشانی دارد، اما در عین حال دارای یک حوزه فعالیت مستقل و بی همتاست که آن را قادر می سازد احتمال نوع دیگری از زندگی را در برابر آنچه نظم اجتماعی موجود به انسان ها ارائه می کند مطرح سازد. در این بررسی هنر به عنوان مقوله ای معرفتی و جامعه شناسی هنر به عنوان شاخه ای از جامعه شناسی معرفت معرفی شده است. کلیدواژگان: هنر ، جبریت اجتماعی ، شاهکار هنری ، جامعه شناسی هنر ، انتقاد
هرچند که در نظر جمعی، داربست زنی آن قدر بدیهی و آسان می نماید که کمتر توجهی را در اجرا، نگهداری و استفاده صحیح از داربست ها به کار می بندند، اما داربست به عنوان اولین و مهمترین عنصر لازم در انجام هرگونه عملیات ساختمانی اعم از تعمیر و مرمت و یا ساخت و ساز در ارتفاع است. در این مقاله پس از بررسی انواع داربست ها از دو دیدگاه به آن ها توجه می شود، ابتدا ارزش های اجرایی داربست ها و رعایت اصول ایمنی در آن ها بررسی شده و سپس از آن جا که در اکثر موارد داربست های اجرا شده ماه ها و بعضاً سال ها به عنوان یک الحاق در کنار بنای تاریخی می-مانند،ارزش های تصویری و بصری داربست ها در بافت ها و بناهای تاریخی نیز بررسی می شوند.در این راستا نگاهی به انواع داربست های اجرا شده در کارگاه های شهرهای رم، ونیز و فلورانس می شود.