فضاها و عرصه های عمومی یکی از عناصر ضروری و اساسی زندگی روزمره شهری و مهمترین بخش شهرها به شمار می روند، در این میان پارک های شهری به عنوان بخش مهمی از فضاهای عمومی و بازنمود زندگی مدرن شهری، محیطهایی برای لذت، تفریح،گذران اوقات فراغت، زندگی اجتماعی وتبادل فرهنگ، افکار، دیدگاه ها،عقاید و نظرات هستند. در دوران معاصر با افزایش فردگرایی، عملکرد اجتماعی بسیاری از فضاهای عمومی ازجمله پارک های شهری از بین رفته است، لذا توجه به محیط کالبدی پارکها به عنوان محملی برای بازیابی همجواری از دست رفته انسانها، درجهت نزدیکتر کردن آنان به یکدیگر و جبران بخشی از تعاملات اجتماعی از دست رفته اهمیت بیشتری یافته است. این پژوهش با هدف شناسایی ابعاد مؤثر بر اجتماع پذیری پارکهای شهری، قصد دارد با سازگاری هرچه بیشتر شرایط کالبدی و معنایی محیط پارکهای شهری منطبق بر نیازها و خواسته های کاربران فضا، پارکها را تبدیل به فضایی جامعه پذیر سازد. لذا پس از بررسی سوابق موضوع در بخش مبانی نظری، با استخراج شاخص های مؤثر اجتماع پذیری در محدوده مورد مطالعه از طریق نظرسنجی ارزیابی گردید.در بخش نظرسنجی پاسخ دهندگان به صورت تصادفی ساده، و به تعداد 384 نفر انتخاب گردیدند. داده ها با استفاده از نرم افزار آماری spss تحلیل گردیدند و روابط معنادار بین متغیرهای دخیل در اجتماع پذیری، استنباط گردیدند. براساس نتایج به دست آمده از پرسشنامه ها، بین شاخص های اجتماع پذیری که شامل معیارهای خوانایی و کیفیت محیط، الگوهای فرهنگی- اجتماعی،منظروعناصرگیاهی،حیات جمعی و سرزندگی،مدیریت،کاربری های همجوار و آسایش و امنیت روانی و ...را شامل می شودومطلوبیت اجتماع پذیری در فضای پارک های شهری ارتباط معناداری وجود دارد. به معنای اینکه با ارتقای ویژگی های کالبدی پارک های شهری، اجتماع پذیری نیز بهبود خواهد یافت. بین شاخص های معنایی محیط نیز که معیارهای سرزندگی، خاطره، آسایش و راحتی، زیبایی، ایمنی و امنیت را دربر می گیرد و اجتماع پذیری پارکهای شهری همبستگی ارتباط معنادار وجود دارد.
بی شک یکی از پدیده های مثبت تئاتر معاصر جهان‘ که نگاه خود را عمدتا به «فرد» و «جامعه» می اندازد‘ «واقع گرایی در ادبیات نمایشی» است‘ شیوه ای که به آسانی با مخاطب خود ارتباط برقرار می کند و باعنایت به طبیعت زندگی ‘ چگونه زیستن را به بشر می آموزد. بشری که با خوبیها و بدیهایش ‘ زشتیها و زیباییهایش ‘ شقاوتها و نیک بختیهایش‘ ترحمو سنگدیلیش ‘ در زندگی و انسانیتش و برعرصه زندگی می تازد وخویشتن را در بوته آزمایش قرار می دهد. «واقع گرایی در ادبیات نمایشی» در عصر حاضر با تأثیر از انقلاب صنعتی‘ اجتماعی وسیاسی ‘ پای درجرگه متفکران دوران خود گذاشته است. و در قلمرو فلسفه ‘ جامعه شناسی ‘ روانشناسی‘ ادبیات وهنر گام می زند‘ نمایشی ترتیب داده است که گویی همه چیز وهمه کس در سیطره جهان ظاهر قرار دارد. این پدیده هنری ‘ درمقابل شماری از قراردادهای نظم یافته قبل ازخود‘ از جمله (کلاسیسیسم)و «رمانتیسیسم» قد بر افراشته‘ و با یک شیوه نوین ‘ تحولاتی را شامل شده است این مقاله ‘ به سیر تحولاتی را شامل شده است این مقاله‘ به سیر تحول رئالیسم و تأثیر آن در تئاتر و آثار نویسندگان می پردازد ‘ تا با استفاده از نظریات محققین بزرگ ‘به یک برداشت جدید دست یابد. گرچه گفته ها‘ بر آن چه در این تحقیق بیان شده است‘ بسیار فزونی دارد‘ اما بررسی نکاتی که تاکنون مورد بررسی قرار نگرفته هم خالی از لطف نیست. منابعی که مورد استفاده قرار گرفته است . تمامی در زمینه های واقع گرایی است‘ جز در مواردی که نیازبه ارائه تعریف رئالیسم بوده است. شیوه تحقق کتابخانه ای بوده و تکنیک آن ‘ فیش برداری بر اساس موضوعات مطروحه است. نگاه فلسفی و ادبی در ابتدای بحث ضروری می نمود ‘ به همین دلیل با گفتاری تحلیلی به بررسی تعاریف ارائه شده از رئالیسم پرداخته ایم و ازمکاتب گوناگون فکری بهره مند شده ام‘ تا شاید زمینه نقد آراء و افکار دیگران فراهم آید و با توجه به کتب اسلامی ‘خاصه تفاسیر قران کریم ‘ در این زمینه قدم برداشته ام و به تعریف تازه ای از رئالیسم رسیده ام که «عبرت از طبیعت برای درک حقیقت» است.
شهرها به عنوان عالی ترین نماد تمدن بشری دربرگیرنده منظر فرهنگی به مثابه حاصل کار مشترک انسان و طبیعت بوده و مبین رابطه انسان با محیط زیست و تاریخ خود هستند. منظر میراثی شهرها بیان گر شیوه زندگی تاریخی، مذهبی، معنوی و هنری ساکنان آن است و شرح حال فعالیت ها و رویکردهای گذشتگان در حوزه های مذهب، هنر، معماری و محیط زیست به شمار می آید. فضاهایی مانند موزه ها، آثار مصنوع و انسان ساخت، اماکن تاریخی، مراکز فرهنگی، فضاهای سبز، مراکز خرید، مکان های تفریحی و ورزشی، منابع لازم برای توسعه گردشگری شهری هستند که هم پوشانی زیادی با منظر فرهنگی میراثی، طبیعی و مصنوع شهر دارند. تهران با اهمیت تاریخی خاص خود، به عنوان کلان شهری مهم از منظر فرهنگی میراثی ویژه ای برخوردار است که می تواند به عنوان ظرفیت های گردشگری شهری مورد توجه قرار گیرد. بسیاری از عناصر منظر میراثی تهران در روند توسعه شهر و نوسازی کالبدی آن، مورد تخریب واقع شده اند که ادامه این روند به تضعیف ظرفیت های گردشگری فرهنگی میراثی تهران می انجامد.به نظر می رسد به دلیل روند نوسازی و سرعت توسعه شهر این ظرفیت مهم نادیده گرفته و عمدتاً مورد بی توجهی واقع شده است که تداوم این امر اسباب تضعیف گردشگری شهری تهران را فراهم خواهد ساخت. این نوشتار به تبیین اهمیت عناصر منظر فرهنگی میراثی در رونق و پایداری گردشگری شهری تهران می پردازد.