ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۲۶۱ تا ۲٬۲۸۰ مورد از کل ۲۹٬۵۴۵ مورد.
۲۲۶۲.

خمیر لاجورد"" یا ""آبی مصری""؟ بررسی ساختاری و هویت بخشی مجموعه ای از اشیاء منسوب به خمیر لاجورد در موزه ملی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بررسی ساختاری لاجورد موزه ملی ایران SEM-EDX آبی مصری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۱۸ تعداد دانلود : ۹۲۸
در معرفی آثار موزه ای مجموعه ای از اشیاء با طیف رنگ آبی، با نام سنگ لاجورد، آبی مصری و خمیر لاجورد نام گذاری می شود. با توجه به شکل ظاهری، ساختار و زمینه رنگی در یک مقایسه کلی تأکید می گردد لاجورد سنگی متشکل از چند کانی متفاوت نظیر سودالیت، کلسیت، پیریت و لازوریت است. جزء سنگ های دگرگونی است که دارای سطحی صیقلی و مات بوده و به رنگ های آبی تیره دیده می شود که از آن در ساخت اشیاء کوچک و به عنوان سنگ تزیینی استفاده شده است و بیش از 6000 سال قدمت دارد. آبی مصری به عنوان نخستین رنگدانه مصنوعی دست ساخته بشر بوده که در دو مرحله پخت مجزا ساخته می شود. دارای طیف رنگی از آبی کمرنگ تا آبی فیروزه ای است و برای اولین بار در مصر و بین النهرین حدود 2500 ق.م ظاهر شده و سپس در سراسر مدیترانه تا 800 میلادی به صورت گسترده استفاده شده است. با تأکید بر تفاوت ساختار و ماهیت این دو ماده، بکار بردن اصطلاح خمیر لاجورد در معرفی آثاری با زمینه رنگی آبی، علمی نبوده و غیر قابل استناد است. ازاین رو پژوهش های علمی و مطالعات آزمایشگاهی در راستای طبقه بندی، شناخت ماهیت و نام گذاری این مجموعه آثار، دارای اهمیت ویژهای است. در بررسی حاضر مطالعات آزمایشگاهی و بررسی ساختاری تعداد 10 عدد از آثار شاخص موزه ملی ایران مربوط به محوطه های تاریخی حسنلو، زیویه و تخت جمشید از هزاره اول پیش از تاریخ تا دوره هخامنشی انجام پذیرفته است که با عنوان لاجورد و خمیر لاجورد به ثبت رسیدهاند. این مجموعه دربرگیرنده اشیاء کاربردی و تزئینی با تنوع در ابعاد آن ها شامل عودسوز، سر شاهزاده هخامنشی، پلاک، گل میخ و تعداد دیگری از اشیاء است. آزمایش های انجام شده با استفاده از روش های دستگاهی میکروسکوپ الکترونی روبشی SEMبا سیستم تجزیه EDX و تعیین ترکیب شیمیایی به روش دستگاهی پراش پرتوایکس XRD بوده است. بر اساس نتایج به دست آمده ماهیت تمامی اشیاء مورد مطالعه آبی مصری شناسایی شده و در هیچ کدام از آن ها ترکیبات لاجورد وجود نداشت. حاصل این آزمایش ها دلایلی مستند بر ضرورت بازنگری و تغییرات در برخی عناوین اشیاء لاجورد، حذف اصطلاح خمیر لاجورد و جایگزینی واژه صحیح آبی مصری است.
۲۲۶۳.

محمدکریم پیرنیا و دونالد ویلبر؛ تفاوت مقاصد و عناصر روایت سبکی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: محمدکریم پیرنیا سبک شناسی معماری تاریخ نگاری معماری دونالد ویلبر

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۱۶ تعداد دانلود : ۲۱۳۴
تاریخ معماری ایران رشته ای است که هرچند پیشینه ای در سده اخیر دارد، مبانی و موضوعات آن هنوز محل بحث است. یکی از مهم ترین ابزارهای تاریخ نگاری معماری و هنر، سبک شناسی است. در این مقاله، به مقایسه مقاصد سبک شناسیِ دو تن از مهم ترین مورخان معماری ایرانی، یعنی محمدکریم پیرنیا و دونالد ویلبر می پردازیم. هدف مقاله تأمل در سبک شناسی معماری ایرانی و نشان دادن اثر مقاصد سبک شناختی بر تجربه تاریخ نگاری معماری است. مقاله به روش تحلیل مایگانی، مفاهیم را از تاریخ نامه اصلی هریک از دو نویسنده، یعنی کتاب های سبک شناسی معماری ایرانی و معماری اسلامی ایران در دوره ایلخانان استخراج می کند. سپس با استدلال منطقی، آن مفاهیم را در مقابل یکدیگر قرار می دهد. برای این منظور، ابتدا مقدماتی را مقایسه می کنیم که پیرنیا و ویلبر برای تدوین روایت های سبکی شان از تاریخ معماری فراهم کرده اند؛ سپس عناصر روایی و اهداف سبک شناسی ایشان را تطبیق می دهیم. در مقدمات، تفاوت های ایشان را در طبقه بندی سبکی و تحدید مکانی و زمانی آثار نشان می دهیم و در مقایسه عناصر روایت، تفاوت های ایشان را در پرداختن به منشأ سبک ها، مراحل سبک ها، و تحول سبک ها بررسی کرده ایم. عناصر فرعی تر روایت ازجمله ارتباط های سبک ها را با یکدیگر و همچنین مقاصد و تفاوت های تاریخ نامه های ایشان را برای معماران روشن کرده ایم. یافته های مقاله نشان می دهد رویکرد پیرنیا و ویلبر به سبک شناسی یکسان نیست. به نظر می رسد غایت های متفاوتی در پس تاریخ نویسی پیرنیا و ویلبر وجود داشته که باعث استخدام دو دستگاه متفاوت سبک شناسی شده است. در سبک شناسی پیرنیا، توجه به نقش مناطق در شکل گیری سبک های معماری، مشوق معماران است برای روی کردن به معماری بومی به هدف حرکت در مسیر معماری ایرانی. بااین حال از نظر پیرنیا هریک از سبک ها، قوت و ضعف هایی دارند و در مقام الگو هم ارز نیستند. او تحولات درونی معماری را عامل مهم تغییر سبک ها می داند. ویلبر قائل به نوعی پیوستگی در سبک های ایرانی است؛ چنان که گویی هر سبک از سبک قبلی خود زاده می شود. او قضاوت ارزشی درباره سبک ها نمی کند و تغییر سبک ها را بازتاب تحولاتی در بیرون از معماری می بیند. به این نحو، سبک شناسی پیرنیا را می توان معلمانه و درونی نامید و سبک شناسی ویلبر را مورخانه و بیرونی.
۲۲۶۴.

بنیادها در یک نگاه

۲۲۶۷.

تحلیل سامانه نورگیری و تهویه در کاخ های هخامنشی تخت جمشید با تاکید بر تالار صد ستون(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تهویه هخامنشی تخت جمشید هنر معماری سامانه نورگیری

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی هنر و معماری هنرهای کاربردی معماری کاربردی ایران و اسلام
  2. حوزه‌های تخصصی تاریخ ایران اسلامی حکومت های ایرانی- اسلامی پهلوی اول اقتصادی
تعداد بازدید : ۲۰۱۵ تعداد دانلود : ۱۲۲۸
از شواهد هنر معماری هخامنشیان در مرزهای کنونی ایران می توان کاخ های متعددی را برشمرد که در بخش هایی از استان های فارس و بوشهر پراکنده شده اند. در بیشتر پژوهش های باستان شناختی و معماری بر نحوه پراکندگی، ویژگی های ساختار معماری و نقوش برجسته تاکید ویژه ای شده اما توجه چندانی به رویکردهای مهندسی و طراحی معماری بخش های مختلف بنا های نشده است. در پژوهش حاضر تلاش بر این است که با رویکردی فنی و با تحلیل های مهندسی نحوه عملکرد سامانه تهویه و نورگیری بناهای تخت جمشید مورد بررسی قرار گیرد. در این راستا پس از مطالعات کتابخانه ای و بررسی پیشینه تحقیق ، با استفاده از نرم افزار 3DMAX و مدل های سه بعدی طراحی شده، به بررسی موضوع پرداخته ایم. نتایج حاصل از این تحقیق حاکی از آن است که سامانه نورگیری و تهویه در کاخ های صد ستون، عمارت خزانه و برخی کاخ های مشابه دیگر، برخلاف طرح های پیشین به صورت جانبی بوده است؛ بدین شکل که اختلاف ارتفاع حاصل از دیوارهای خارجی و داخلی این کاخ ها، شرایط مناسبی برای نورگیری از جناحین دیوارها با تعبیه پنجره هایی در بالای آن ها فراهم می نموده است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان