«نقد تصویر» نخستین بار در سال 1970 در سیتماتیکز و سپس در سال 1982 در کتاب تفکر عکاسی چاپ شد. اکو در این مقاله موجز و فشرده ابتدا به این موضوعات اشاره می کند: نشانه شمایلی و خصوصیات شیء بازنمایی شده؛ نشانه شمایلی و بازتولید برخی از شرایط ادراک که مرتبط با رمزگانهای ادراکی عادی است؛ حاکم بودن رمزگانهای بازشناسی بر انتخاب شرایط ادراکی که به نشانه شمایلی ترانگاری می کنیم؛ تجسم یافتن صورت به منزله داده درک شده در ماده ای دیگر به واسطه نشانه شمایلی؛ مسئله شباهت آنالوگ و دیجیتال؛ حاکم بودن رمزگان ادراک عادی بر همه کنشهای شناختی. اکو سپس خلاصه ای از رمزگانها را مطرح و به اجمال تبیین می کند: 1) رمزگانهای ادراکی؛ 2) رمزگانهای بازشناسی؛ 3) رمزگانهای انتقال؛ 4) رمزگانهای لحنی؛ 5) رمزگانهای شمایلی، شامل شکلها و نشانه ها و خرده معناها؛ 6) رمزگانهای شمایل نگارانه؛ 7) رمزگانهای ذوق و احساس؛ 8) رمزگانهای بلاغی، شامل صنایع بلاغی دیداری، گزاره های بلاغی دیداری، استدلالهای بلاغی دیداری؛ 9) رمزگانهای سبکی؛ 10) رمزگانهای ضمیر ناخودآگاه.
در طی سده اخیر، واژه مکان همراه با طیف وسیع معانی، تقریباً در تمامی فضاهای معماری مطرح شده است. ساخت مکان، به معانی و باورهای انسان تجسد بخشیده و ارتباط عمیقی با ساحت های وجودی انسان و ارتباط وی با محیط اطراف خود دارد. از این رو پرداختن به چگونگی ارتباط انسان با طبیعت به صورت تحدید شده در حوزه منظر و شناساندن نوع ارتباط شکل گرفته، گام اولیه در بررسی مفهوم مکان است. از سویی دیگر، باغ ایرانی به عنوان نمونه متعالی از منظر ایران، تصویر باورهای انسان ایرانی ـ اسلامی در بطن تاریخ است که علی رغم ناملایمات، همچنان به عنوان الگویی موفق از آن یاد می شود.
بدین منظور، پژوهش حاضر در تلاش است تا با بررسی عناصر باغ ایرانی، و تطبیق آنها با مفاهیم و اجزای مکان کیفیت هایِ واجدِ معنایِ روح مکان در باغ ایرانی را شناسایی کند.
نگارندگان این مقاله، به سبب باور به ارتباط ناگسستنی انسان و محیط، از رویکرد پدیدارشناسانه نسبت به مفهوم مکان و باغ ایرانی استفاده کرده اند. روش تحقیق در این کار، روش توصیفی ـ تحلیلی و ابزار جمع آوری اطلاعات، کتابخانه ای بوده است.
نتایج، حاکی از آن است که هر کدام از اجزای باغ، علاوه بر دارا بودن کیفیت هایی شناخته شده، به سبب داشتن کیفیت های لاهوتی و قدسی به انضمام بار معنایی و تاریخی، در جهت القای حس مکان به مخاطب نقش به سزایی دارند. مفاهیمی چون محصوریت، گستردگی، هندسه و فضا که از ارتباط بین عناصر باغ ایرانی به وجود آمده اند، دارای کیفیت هایی مادی و معنایی هستند که باغ ایرانی را واجد حس مکان (روح مکان) می کنند.
در زمینه های متفاوتی مورد ارزیابی که بررسی قرار گرفته و معماری به عنوان کالبدی برای زندگی انسان می تواند یکی از مهم ترین زمینه های بروز آن باشد. معماری ایران که یکی از غنی ترین نمونه های معماری بومی با دستاوردهای فرمی و نیارشی قابل ذکر در جهان است، در گذر از دوران اسلامی به یکی از نمونه های موفق معماری مفهومی، معناگرا و عرفانی بدل شد. در عین حال تأثیر کالبد و فرم معماری به عنوان ظرف مکانی که معلولی از فرهنگ جامعه است در بازنمایی این مفاهیم و معانی تأثیر بسزایی دارد. در دوران اولیه ورود اسلام به ایران، شرایط سیاسی و اجتماعی از سویی و الگوی جدید جهان بینی که اسلام به ارمغان آورده بود از سوی دیگر باعث شد تا فرم هایی از معماری به خصوص در مساجد ایران شکل بگیرد که با کالبد معماری ایران تناسب چندانی نداشت، لذا در برهه های زمانی و شرایط مناسب به تدریج این کالبد تغییر شکل یافت و جای خود را به فرم های آشنا و تجربه شده واگذارد. این پژوهش بر آن است تا با محوریت قرار دادن عامل فرهنگ و معماری در این دوره گذار، تأثیر آن را در استفاده مجدد از سه اندام معماری ایرانی یعنی گنبدخانه، ایوان و میان سرا، که به ترتیب نمونه هایی از فضاهای بسته، نیمه باز و باز هستند، و در قالب معرفی و بررسی اندام ها در ابنیه قبل و بعد از اسلام، رهیافتی بر دلایل پایداری آنها پیدا کند.