در زمینه های متفاوتی مورد ارزیابی که بررسی قرار گرفته و معماری به عنوان کالبدی برای زندگی انسان می تواند یکی از مهم ترین زمینه های بروز آن باشد. معماری ایران که یکی از غنی ترین نمونه های معماری بومی با دستاوردهای فرمی و نیارشی قابل ذکر در جهان است، در گذر از دوران اسلامی به یکی از نمونه های موفق معماری مفهومی، معناگرا و عرفانی بدل شد. در عین حال تأثیر کالبد و فرم معماری به عنوان ظرف مکانی که معلولی از فرهنگ جامعه است در بازنمایی این مفاهیم و معانی تأثیر بسزایی دارد. در دوران اولیه ورود اسلام به ایران، شرایط سیاسی و اجتماعی از سویی و الگوی جدید جهان بینی که اسلام به ارمغان آورده بود از سوی دیگر باعث شد تا فرم هایی از معماری به خصوص در مساجد ایران شکل بگیرد که با کالبد معماری ایران تناسب چندانی نداشت، لذا در برهه های زمانی و شرایط مناسب به تدریج این کالبد تغییر شکل یافت و جای خود را به فرم های آشنا و تجربه شده واگذارد. این پژوهش بر آن است تا با محوریت قرار دادن عامل فرهنگ و معماری در این دوره گذار، تأثیر آن را در استفاده مجدد از سه اندام معماری ایرانی یعنی گنبدخانه، ایوان و میان سرا، که به ترتیب نمونه هایی از فضاهای بسته، نیمه باز و باز هستند، و در قالب معرفی و بررسی اندام ها در ابنیه قبل و بعد از اسلام، رهیافتی بر دلایل پایداری آنها پیدا کند.