در این مقاله نگارنده میکوشد ابعاد گوناگون مسأله نجات و سرنوشت نهایی انسانها را از دیدگاه استاد مطهری(ره) تبیین و مبانی انسانشناختی و هستیشناختی آن را مشخّص سازد. استاد مطهری در تحقیقی عمیق و همه جانبه با تأکید بر آموزههای قرآن و روایات معصومانعلیهمالسلام مردم را به لحاظ سرنوشت آخرتی دارای اصناف گوناگونی میداند:
تفکیک میان مسلمان منطقهای و مسلمان واقعی، کافر معاند و کافر غیر معاند، نامسلمانِ معتقد به خدا و قیامت، ونامسلمان غیر معتقد به خدا و قیامت، کافر قاصر و کافر مقصّر، قاصر دارای عمل نیک و قاصر فاقد عمل نیک، ازمباحث مهمّی است که در فهم منطق مخصوص قرآن در این موضوع حسّاس که استاد در صدد تبیین آن است، به طورکامل دخالت دارد.
همچنین تفکیک میان نجات یافتگان از دوزخ و باریافتگان به بهشت و اینکه نه هر کس که سزاوار دوزخ نیست به بهشت بار یابد، و نه هر کس که به بهشت میرود، طعم آتش دوزخ را نچشد، و اینکه ممکن است برخی از کسانی که در ظاهر منکرند، در واقع بیآنکه خود بدانند، مؤمن باشند (توسعه در معنای معرفت و ایمان به خدا) و بازشناسیحقیقت دیانت، از جمله نکتههای مهمّی است که استاد مطهری در تبیین منطق قرآن در مسأله نجات مطرح میکند.
مدرنیسم، مانند هر تحول دامنهدار دیگرى، داراى زوایاى گوناگون است. اما قبل از نقد و بررسى هر بعد آن، باید به ریشهیابى تاریخى مدرنیسم پرداخت و بدون شناخت کافى از پیشینه آن، از داورى خوددارى کرد. تحولات مدرنیسم در بستر زمان، ما را در فهم دقیق آن یارى مىکند. جریانهاى فکرى اى که از مدرنیسم سرچشمه گرفتهاند را نیز نباید از نظر دور داشت.
کتاب یاد شده به روند پیدایش مدرنیسم، رشد آن و ایدئولوژیهایى که از آن تفکر، نشأت گرفتهاند، مىپردازد.
در خصوص آزادی و ماهیت آن و ارتباطش با دینداری دو پارادوکس وجود دارد. اول اینکه آزادی یعنی عدم محدودیت، اما هر گروهی برای آزادی محدودیتی قائل شده است. اگر آزادی اصل است و معیار همه چیز میباشد، چرا در جایی باید محدود شود و اگر محدودیت اصل است چه جای سخن از آزادی؟ به هر حال، اندیشه رایج این است که آزادی را فقط آزادی دیگران محدود میکند و با مراجعهای به اندیشههای شهید مطهری میتوان نشان داد که این نظریه، منطقا نامعقول است و تنها چیزی که صلاحیت محدود کردن آزادی را دارد، هدفِ آزادی است.
پارادوکس دوم در نسبت آزادی با دینداری است. اگر دین اجباری نیست (لا اکراه فیالدین)، تکالیفی همچون جهاد و امر به معروف و نهی از منکر چه توجیهی دارند و اگر اساس دینداری بر تکلیف است. چگونه میتوان از انتخاب آزادانة دین سخن گفت. شهید مطهری مسأله را با تفکیک آزادی فکر و آزادی عقیده حل نموده، اما برخی بر این باورند که این سخن مصادره به مطلوب است ولی با توجه به مبانی فکریای که ایشان در این بحث اتخاذ کرده میتوان گفت اولاً تفکیک مذکور واقعا معقول است و ثانیاً میتواند پارادوکس مربوطه را حل کند.
نظریّة فطرت بر ویژگیهای خاص انسانی در سرشت و خلقت وی اشاره میکند که انسان را از حیوانات متمایز میسازد. استاد مطهری این نظریه را از معارف اسلامی، قرآن و سنت، اخذ میکند و با نظریّهپردازی و مفهومسازیفلسفی از آن، در گشودن بسیاری از معضلات کلامی و دینپژوهی بهکار میبرد. نقش مبنایی نظریّه فطرت را در سامان بخشیدن به اندیشة استاد مطهری میتوان رؤیت کرد. معرفتشناسی، خداشناسی، جهانشمولی و جاودانگیاخلاق، انسانشناسی و اصالت انسان، فلسفه تعلیم و تربیت و بسیاری از مباحث دینشناسی چون پلورالیزم، منشأدین، گونههای دینداری، منطق فهم دین در اندیشه استاد مطهری به نظریّه فطرت استوار است. به همین دلیل نقدنظریه فطرت چالش مبنایی را بهمیان میآورد.