فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۸۱ تا ۲۰۰ مورد از کل ۲۹۲ مورد.
تأملی در هستی شناسی نظم کیهانی در تفکر پیشامدرن با تکیه بر نقش کانونی هرم بزرگ هستی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه تاریخ فلسفه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه اشراق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
«هرم بزرگ هستی»، بنیادی ترین طرح وجودشناختی اندیشه سنتی است که بر اساس آن، هستی، مرکب از زنجیره عظیمی از پیوندهای متوالی انگاشته می شود که در نظمی سلسله مراتبی، از ناقص ترین موجود تا کامل ترین آن ها تداوم یافته است. قرائت های گونا گون از این طرح وجودشناختی که بر اساس تلقی های متفاوت از وجود و مراتب آن قوام یافته، به تلویح و یا به تصریح پیش فرض همه نظام های اسطوره ای، فلسفی، دینی، سیاسی و اجتماعی در دوران پیش مدرن بوده است. هرم بزرگ هستی، در اغلب تمدن های پیش مدرن، به مثابه نماد نظم کیهانی، نمایان گر سیری نزولی است که از رأس هرم، رو به سوی قاعده آن، پدید آورنده جهانی غیرمادی و آنگاه مادی است. این سیر نزولی، در عین حال که لطافت محض را به تدریج به غلظت و سختی بدل می کند، از وحدت محض رو به سوی کثرت، از عدم تعین رو به سوی تعین، از مطلق به نسبی و از ساحت عریان وجود رو به سوی استتار آن در حرکت است.
نگارنده در این مقاله، به منظور ارائه تصویری روشن از جایگاه و نحوه نشر باور به هرم بزرگ هستی در بستر تاریخ اندیشه و تمدن بشری در دوران پیشامدرن، نخست به نحوی کاملاً مختصر به جایگاه و نحوه تلقی مهم ترین آیین ها و مکتب های اندیشگی شرق در این باره خواهد پرداخت و آنگاه ردپای تلقی سلسله مراتبی از هستی را در بستر اندیشه غربی پی خواهد گرفت و در نهایت به نحوه نگرش طلایه داران سه مکتب اصلی فلسفه در تمدن اسلامی یعنی ابن سینا، سهروردی و ملاصدرا در باب هرم بزرگ هستی خواهد پرداخت تا از این رهگذر، به تحلیلی جامع از نقش و جایگاه هرم بزرگ هستی در برقرای نظم کیهانی در اندیشه انسان دوران پیشامدرن دست یابد.
تأملی در منشأ تصور علیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید دکارت تا کانت تجربه باوری انگلیسی (قرن 17)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه اندیشه های فلسفی در ایران معاصر
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی علت و معلول
در پاسخ به این پرسش که «منشأ تصور علیت چیست؟» نظریه های گوناگون مطرح بوده است. در این مقاله با پنج نظریه آشنا می شویم: 1. هیوم منکر علیت است و نظریة تعاقب را به عنوان توضیح و توجیه آنچه مردم و فیلسوفان علیت می شمارند، پیشنهاد کرده است؛ 2. علامه طباطبایی و شهید مطهری تلاش کرده اند با تکیه بر علم حضوری، منشأ تصور علیت را توجیه و نظریة تعاقب را نقد و رد کنند؛ 3. دکتر احمد احمدی نیز سعی کرده با تکیه بر اصل اتحاد حاس و محسوس مسئله را حل کند؛ 4. شهید صدر و آیت الله جوادی آملی معتقد به بداهت اصل علیت اند؛ 5. نویسندة مقاله معتقد است نقد هیوم با تکیه بر علم حضوری یا تمسک به اتحاد حاس و محسوس رد نمی شود. بخشی از راه حل در بداهت اصل علیت است. ولی هرچند بداهت با توضیحاتی که خواهد آمد بهترین نظریه در توضیح و توجیه اصل علیت و منشأ تصور آنست اما برای حل مسئله کافی نیست؛ زیرا: نظریة بداهت و حتی اگر نظریة علم حضوری و اتحاد حاس و محسوس را نیز بپذیریم؛ در نهایت، کلیت اصل علیت را توضیح داده و توجیه می کنند نه مصادیق علیت را؛ در حالی که مشکل اصلی در بحث علیت اینست: «از کجا بفهمیم الف علت ب است نه ج یا ...؟». در پایانِ مقاله سعی شده با ترکیب عقل گرایی (Rationalism) و حس گرایی (Empiricism) ، و نیز با استفاده از روش آزمون و خطا، پاسخی قابل قبول به پرسش اخیر داده شود.
بررسی تطبیقی دیدگاههای هرمنوتیکی شلایرماخر و علمای علم اصول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
علمای علم اصول در جهان اسلام و شلایرماخر در جهان غرب هر دو یک هدف هرمنوتیکی را دنبال می کنند و آن رسیدن به نیت مؤلف است. شلایرماخر این هدف را با ارائه دو تفسیر دستوری و فنی از متن پی می گیرد و به تبیین این دو تفسیر می پردازد. اما علمای علم اصول با مطرح کردن دلالت تصوری و دلالت تصدیقی، برای دستیابی به مدلول تصدیقی (که همان نیت مؤلف است) به سلسله ای از قواعد ادبی، عقلایی و عرفی توجه کرده اند که بین همه عقلا مشترک است. در این مقاله ضمن مقایسه این دو دیدگاه با هم و بیان نقاط اشتراک و افتراق آنها، به این نتیجه می رسیم که دیدگاه علمای علم اصول از این نظر که ضابطه مند بوده است و جایی برای حدس های غیرقانونمند نمی گذارد، بر دیدگاه شلایرماخر ترجیح دارد.
فلسفه ی تطبیقی از نگاه پُل ماسون اُرسِل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ماسون اُرسِل پدر فلسفه ی تطبیقی است. او با تأثر از دو جریان تاریخ گرایی و پوزیتیویسم سده ی نوزده، می کوشید تا فلسفه ها را در مقام پدیده هایی تاریخی، در درون سنّت پوزیتیویستی، به گفت وگو وادارد. موفقیت روش تطبیقی در دیگر حوزه های معرفت خصوصاً فیلولوژی (فقه اللغه)، الهام بخش او در اتخاذ این اندیشه بود که مطالعه ی تطبیقیِ الگوهای تفکر در تمدّن های مختلف می تواند دانش ما را در جهت آنچه فلسفه می خوانیم، وسعت و وضوح بخشد. او پژوهش خود را بر بررسی تاریخی سه تمدّن هند، چین و اروپا متمرکز می کند و معتقد است تاریخ و غنای حِکمی این سه تمدّن، بخشی از حکمت خالده ی جهان را تشکیل می دهد. اُرسِل در کتاب فلسفه ی تطبیقی می کوشد با طرح روش تطبیقی، فلسفه را از جزمیت و نسبیت مطلق برهاند. برای این کار، توجه خویش را به حقایق تاریخی فلسفی با توجه به بسترهای شکل گیری تاریخی شان معطوف می کند. در واقع او تطبیق را چونان مجرایی می داند که فلسفه با آن، از مطلق گرایی مابعدالطبیعی و نظری رهایی می یابد و به عمل و کاربردپذیری می گراید. ما در این مقاله می کوشیم تا با رویکردی توصیفی به معرفی آرا و نظریات اُرسِل در باب فلسفه ی تطبیقی بپردازیم.
افق خداشناسی در فلسفه ارسطویی و حکمت صدرایی
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو ارسطو (384-322 ق.م)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی الهیات بالمعنی الاخص
تشابه و تمایز دیدگاه غزالی و توماس آکوئینی در مسأله رؤیت الهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
همواره تعامل و یا توارد فکری ـ اعتقادی در میان صاحبان اندیشه وجود داشته است که در مقایسه آنها ضمن داشتن شباهت، تفاوت هایی نیز مشهود است. از جمله مباحث مطرح در الهیات اسلامی و مسیحی، «رؤیت» خداوند است که از سوی مفسران هر دو کتاب قرآن و انجیل پیرامون آن نظریه پردازی شده است. در این پژوهش آراء دو متفکر صاحب نظر در این دو دین؛ یعنی محمد غزالی و توماس آکوئینی، بررسی شده و سعی بر این است که همه وجوه مشترک و مفارق هر دو از میان آثارشان استخراج و تحلیل شود. محصول این مقاله، قوت بخشیدن به طرح مباحث میان ادیان در حوزه معرفت دینی است؛ البته، با این توجه که غزالی و توماس در دو نکته اساسی ذیل همسانند: 1- هر دو در اثبات مدعای خود به نقل و عقل استناد می کنند ؛ 2- هر دو معتقد به نقش معنویت در حوزه فهم و توجیه معرفت دینی هستند. هر چند در همسنخ بودن رؤیت اخروی با معرفت دنیوی و امکان وقوع آن در دنیا اختلاف نظر دارند. نقل شواهد و تبیین هر کدام به مناسبت موضوع در متن انجام گرفته است تا خوانندگان محترم روانتر با دیدگاهها آشنا شوند.
خدا از دیدگاه صدرا و تیلیش
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای اگزیستانسیالیسم
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی الهیات بالمعنی الاخص براهین اثبات واجب
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی الهیات فلسفی
عینیت زمان در نگاه ابن سینا و کانت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید کانت تا ابتدای دوره معاصر ایده آلیسمِ آلمانی (قرون 18 و 19)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی مقولات
نظریة وجود ذهنی ابن سینا در برابر بالفعل گرایی غیر جدی و امکان گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مفهوم شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی مباحث وجود
تبیین وضعیت متافیزیکی معدومات یکی از مسائل غامض فلسفی است که برخورد با آن هر نظام منطقی و فلسفی را دچار چالش می کند و می تواند قسمت عمده ای از نظریات جهان شناسی فیلسوفان را نیز تحت تأثیر قرار دهد. در این مقاله سه پرسش اصلی و مهم مطرح می کنیم و سپس به معرفی سه رویکرد بالفعل گرایان (به ویژه بالفعل گرایان غیر جدی)، امکان گرایان، و ابن سینا در مواجهه با این سه پرسش می پردازیم و با مقایسة پاسخ هایی که هر یک از این سه دیدگاه به این پرسش ها می دهند نشان می دهیم که نظام فلسفی ابن سینا عناصری ناهمگون از رویکرد های امکان گرایی و بالفعل گرایی را در خود جمع کرده است که قابل جمع نیستند.
برهان جهان شناختی در اندیشه کانت و فلاسفه اسلامی
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید کانت تا ابتدای دوره معاصر ایده آلیسمِ آلمانی (قرون 18 و 19)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی الهیات بالمعنی الاخص براهین اثبات واجب
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی الهیات فلسفی
تأثیر ابن سینا بر وجودشناسی دنس اسکوتوس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی قرون وسطی قرون وسطی میانه (قرون 12 و 13)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
تبیین تأثیر آراء ابن سینا بر افکار اسکوتوس و مقایسه دیدگاه های این دو متفکر در زمینه مباحث وجودشناسی از بایسته های بازخوانی فلسفه مَدرسی اسکوتوس و از لوازم شناخت جایگاه تفکر فلسفی ابن سیناست. به رغم این که هر دو متفکر در گستره افکار فلسفی خود به نحوی تحت تأثیر ارسطو و سنت مشاء بوده اند و بالطبع شباهت های فراوانی در آراء این دو متفکر وجود دارد، ولی تفاوت هایی نیز میان آن دو قابل طرح و بررسی است. از این جهت زمینه منطقی برای مقایسه آراء این دو اندیشمند وجود دارد، البته باید توجه داشت که به هر حال اسکوتوس در فضای فکری مسیحیت می اندیشیده، در حالی که شالوده فکری ابن سینا مبانی اسلامی است و این تفاوت فضا و فرهنگ را ضمن هر مقایسه ای همواره باید مدّنظر داشت، چنانچه گاهی برخی دواعی و انگیزه های دینی و کلامی در مباحث وجودشناختی اسکوتوس تأثیر خود را نشان می دهد. اسکوتوس در مباحث وجودشناختی، مانند لحاظ «موجود» به مثابه موضوع اصلی مابعدالطبیعه و بهره گیری از دلایلی همانند، در اثبات این مدعا، توجه به مفاهیم اولیه و ثانویه، صفات موجود، عدم لحاظ موجود به مثابه «جنس» موجودات، اشتراک معنوی مفهوم موجود و لحاظ تشکیک یا درجات شدت و ضعف در حقیقت موجود، و سرانجام تمایز وجود و ماهیت، کاملاً تحت تأثیر ابن سینا قرار دارد.