فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۴۰۱ تا ۵٬۴۲۰ مورد از کل ۷٬۵۱۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف از انجام این پژوهش شناسایی چالش های آئین نامه ارتقاء اعضای هیأت علمی برای هم ترازسازی بروندادهای غالب رشته موسیقی است تا از این طریق بتوان از نادیده گرفته شدن بخش عمده ای از فعالیت های ارزنده اعضاء هیأت علمی رشته موسیقی جلوگیری کرد و ارزیابی های صحیح و عادلانه ای در این خصوص ارائه نمود. روش شناسی: این پژوهش، از نوع پژوهش های کاربردی و اکتشافی علم سنجی است که برای انجام آن از روش های کتابخانه ای، پیمایشی و تحلیل محتوا با رویکرد اکتشافی، تطبیقی و رویکرد همسانی استفاده شده است. در بخش کیفی، با استفاده از روش های کتابخانه ای و تحلیل محتوای کیفی، رزومه و سایر اطلاعات و مستندات جامعه پژوهش و نمونه هدفمند مورد مطالعه قرار گرفت و در بخش کمی، با استفاده از روش های تحلیل محتوای کمی و پیمایشی داده ها گردآوری شد و در نهایت، با روش تطبیقی و رویکرد همسانی و اکتشافی، تجزیه و تحلیل داده ها صورت پذیرفت. در این فرایند، بر اساس بررسی رزومه تعداد 90 نفر از اعضای هیأت علمی تمام وقت و مدعو رشته موسیقی دانشگاه های دولتی کشور و همچنین انجام پیمایش، تعداد 24 نفر به عنوان جامعه هدفمند این پژوهش تعیین شد و سپس بروندادهای تخصصی و همچنین دیدگاه های این نمونه هدفمند، در مراحل بعدی پژوهش به عنوان معیار مورد استفاده قرار گرفت و ضمن شناسایی وزن و اهمیت هر یک از این بروندادهای تخصصی، در این خصوص با بروندادهای مندرج در شاخص های آئین نامه ارتقاء هم ترازسازی شد. یافته ها: یافته های این پژوهش نشان داد، برونداد علمی غالب در رشته موسیقی مربوط به «آهنگ سازی» است، همچنین نمونه هدفمند با تألیف و ترجمه کتاب، مقاله مجله های داخلی و خارجی، مقاله همایش، سخنرانی در همایش و طرح پژوهشی به میزان کمی به عنوان بروندادهای اصلی رشته موسیقی موافق هستند؛ درحالی که به میزان زیادی با بروندادهایی از نوع «کنسرت های انفرادی و گروهی داخلی و خارجی، آهنگ سازی، انتشار آلبوم، ساختن قطعه برای فیلم و سریال و رهبری ارکستر» موافق اند. همچنین یافته های این پژوهش نشان داد «آیین نامه ارتقاء» تنها 3/27 درصد از بروندادهای اعضاء هیأت علمی رشته موسیقی را تحت پوشش قرار می دهد. نتیجه گیری: مشخص شد که برای بروندادهای غالب رشته موسیقی در آیین نامه ارتقاء جایگاهی تعریف نشده است و تنها به صورت کلی، با عبارت «آثار بدیع و ارزنده هنری» و امتیازی نه چندان زیاد در نظر گرفته شده است، که این امر باعث خواهد شد تا توانایی ها و فعالیت های عمده اعضاء هیأت علمی رشته موسیقی نادیده گرفته شود و این افراد امتیاز چندانی از آیین نامه کسب نکنند. برای رفع این چالش و مسئله، بروندادهای قابل ارائه در رشته موسیقی که می تواند با بروندادهای پیش بینی شده در آیین نامه ارتقاء هم ترازسازی شود؛ نشان داده شد.
موانع رشد ظرفیت پدیده نظریه پردازی در ایران: موردکاوی دانشگاه تربیت مدرس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: نظریه پردازی از کلیدی ترین بنیان های علمی است و دانشمندان و کشورهایی به این مقام نائل می شوند که به لحاظ علمی پیشرفته باشند. به نظر می رسد هنوز این پدیده آن گونه که باید در ایران رشد نکرده است و کماکان دانشگاه های ایرانی در این زمینه ضعیف هستند. هدف این پژوهش واکاوی موانع کلیدی رشد ظرفیت نظریه پردازی در کشور است. روش شناسی: رویکرد این پژوهش کیفی و جهان بینی آن در فلسفه تفسیرگرایی با آمیزه ای از عمل گرایی تعریف می شود. به این دلیل که پژوهش حاضر با هدف اصلی شناسایی موانع رشد نظریه پردازی در دانشگاه تربیت مدرس و ارائه راهکارهایی برای گسترش ظرفیت نظریه پردازی انجام شده است، پژوهشگران با عوامل انسانی مواجه هستند که کنش گران اصلی نظریه پردازی به شمار می آیند. از منطق استقرایی برای شناسایی موانع و راهکارها و دسته بندی آنها استفاده شد. پس رویکرد کیفی برای پاسخ گویی به اهداف پژوهش به رویکرد کمی ترجیح داده شد. نوآوری کلیدی پژوهش حاضر که آن را از دیگر پژوهش ها متمایز می کند در روش شناسی است. از آنجا که این مطالعه با روش کیفی انجام شده دید بهتری از بافت واقعی به دست می دهد. با تکنیک «نمونه گیری متخصص» 12 نفر از اعضای هیأت علمی دانشگاه تربیت مدرس از حوزه های گوناگون علمی گزینش شدند و با آنها به شکل حضوری مصاحبه شد. یافته ها: موانع بسیاری هستند که می توانند سر راه پیشرفت نظریه پردازی قرار گیرند. در یک نگاه کلی می توان این موانع را به دو گروه کلی موانع فراگیر و برون سازمان و موانع سازمانی دسته بندی کرد. موانع سازمانی ریشه در سازوکارها و مدیریت دانشگاه تربیت مدرس دارند و شاید در مؤسسه های دیگر به چشم نخورند. این موانع را می توان در هفت دسته کلی شامل کمبود پیوند نهادی، محدودیت منابع سازمانی، نظام نادرست ارزشیابی، ضعف ارتباط علمی، آموزش ناکارآمد دانشگاهی، کیفیت پایین علمی دانشجویان، و بی مسئولیتی پژوهشگران سازماندهی کرد. نتیجه گیری: نظریه پردازی از کلیدی ترین پدیده های علمی است که باید با جدیت در فضای علمی ایران دنبال شود و نخستین گام برای تحقق این پدیده شناسایی موانعی است که رشد آن را کند می سازند. پژوهش حاضر با رویکرد کیفی انجام شده که دیدی ژرف از موانع نظریه پردازی به دست می دهد و دسته بندی تازه ای مطرح می کند که تصمیم گیری و سیاست گذاری را در این زمینه عملی می سازد. کلیدی ترین کارکرد این پژوهش برای سیاست گذاری و گسترش ظرفیت نظریه پردازی در دانشگاه تربیت مدرس است. با توجه به یافته های این پژوهش می توان تصمیم هایی کلیدی طرح کرد که در نهایت به حذف موانع بیانجامد و این ظرفیت را در دانشگاه به وجود آورد. اگرچه، شاید سیاست گذاران آموزش عالی در کشور نیز می توانند چنین مدلی را در دیگر دانشگاه ها و مؤسسه های پژوهشی کشور پیاده سازی کنند.
بازاندیشی در کارکرد کتابخانه های عمومی از منظر حوزه عمومی یورگن هابرماس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: شناسایی عوامل پیش روی تبدیل کتابخانه های عمومی به مراکز اجتماعی هدف این پژوهش است، این که کتابخانه های عمومی چگونه می توانند بر اساس نظریه حوزه عمومی یورگن هابرماس، به عنوان مکانی برای استفاده ه دائم و روزمره و محلی برای ملاقات شهروندان با یکدیگر، اظهارنظر و کسب اطلاعات و معلومات در زمینه های گوناگون تبدیل شوند. روش: این مطالعه به روش کتابخانه ای و با رویکردی تحلیلی انجام شد. متون مربوط به کارکردهای اجتماعی کتابخانه های عمومی، مطالعات موجود در حیطه کتابخانه های عمومی و حوزه عمومی و ارتباط بین این دو مفهوم، مرور شد. برای اطمینان از انجام جست وجوی دقیق، از تکنیک زنجیره استنادی نیز بهره جویی شد، به این معنا که پس از بازیابی پژوهش های مرتبط، و بارگیری و مطالعه آن ها، با مراجعه به فهرست منابع هر مقاله، چنانچه مآخذی بنا به هر دلیلی در پایگاه های اطلاعاتی بازیابی نشده بودند، با جستجوی عنوان مقاله و نام پژوهشگر(ان) جستجو، بازیابی و بررسی شد. یافته ها: چشم انداز حوزه عمومی در کتابخانه ها می تواند بر نحوه مشروعیت بخشی به مسائل و امور اجتماعی، و از راه های عادلانه محقق شود. یک چارچوب حوزه عمومی، قادر است به عنوان روشی مؤثر برای بیان ارزش ها و جایگاه سیاسی و اجتماعی این کتابخانه ها استفاده شود. کتابخانه های عمومی می توانند سه عرصه ه گفتمانی شامل حاکمیت، مشروعیت بخشی، اشتراکات و یکپارچگی در حوزه عمومی را نمایش دهند. این عرصه ها قادر خواهند بود که ارتباطی دوسویه بین کتابخانه و جامعه برقرار نماید. مرور مطالعات انجام شده نشان می دهد که پژوهش های مربوطه را می توان به دو دسته موضوعی تقسیم کرد 1) ادبیاتی که چگونگی عملکرد کتابخانه ها به عنوان زیرساخت حوزه عمومی را بررسی کرده اند؛ 2) ادبیاتی که کتابخانه های عمومی را یک حوزه عمومی سنجیده، اگر انتظار داشته باشیم که کتابخانه در هیاهوی نفوذ شبکه های اجتماعی، مشکلات و معضلات زندگی، همچنان بتواند جامعه ه بالفعل را حفظ، و جامعه ه بالقوه را به خود جذب کند، باید توانایی نفوذ به بطن زندگی مردم را در خود پرورش دهد، تا جامعه را جزئی لازم برای بقای خود بدانند. نتیجه گیری: بر اساس یافته ها، لازم است قبل از اینکه کتابخانه های عمومی به صورت عملیاتی و کاربردی، با کاربست نظریه حوزه عمومی یورگن هابرماس به مراکز اجتماعی تبدیل شوند، نخست از لحاظ نظری و پژوهشی، مطالعات متمرکزی انجام شود و به یک الگوی واحد و مشترک دست یافت، سپس بر اساس آنچه که به دست آمده یک مدل عملیاتی ارائه شود تا در نهایت، کتابخانه های عمومی به مکانی برای استفاده ه دائم، روزمره و محلی برای ملاقات شهروندان با یکدیگر و همچنین برقراری ارتباط، تبادل عقیده، به اشتراک گذاری اطلاعات، اظهارنظر، کسب اطلاعات، معلومات و دانش در زمینه های گوناگون تبدیل شوند.
نقش مدیریت دانش و خلاقیت سازمانی در بهره وری منابع انسانسی (مطالعه موردی: مجتمع گازی پارس جنوبی)
منبع:
مطالعات دانش شناسی سال اول پاییز ۱۳۹۴ شماره ۴
51 - 66
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش، بررسی نقش مدیریت دانش و خلاقیت سازمانی در بهره وری منابع انسانی است. روش: پژوهش حاضر توصیفی- پیمایشی و از نظر اهداف، کاربردی است. جامعه آماری این پژوهش را 300 نفر از کارمندان شرکت مجتمع گازی پارس جنوبی تشکیل می دهند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه استفاده شده است. روایی محتوای پرسشنامه با استفاده از نظر چند تن از متخصصان مدیریت ، اساتید و استفاده از آن در چندین پژوهش محاسبه شد. جهت محاسبه پایایی پرسشنامه از روش آلفای کرونباخ استفاده شده است که ضریب محاسبه شده برای کل پرسشنامه 098/0 محاسبه گردید. در نهایت به منظور بررسی و مقایسه توصیفی و استنباطی داده ها از شاخص های توصیفی و آزمون های استنباطی کلموگروف- اسمیرنوف، ضریب همبستگی، تحلیل رگرسیون و آزمون فرید من استفاده شده است. یافته ها: بین ابعاد مدیریت دانش و خلاقیت سازمانی با بهره وری منابع انسانی رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. از این میان بعد خلق دانش و بعد مکانیزم های نو آوری بیشترین رابطه را با بهره وری منابع انسانی دارد. همچنین بعد کاربرد دانش و بعد اعتقادات و فضای سازمان بیشترین تأثیر را بر بهره وری منابع انسانی دارند. در نهایت بر اساس رتبه بندی ابعاد ، بعد کاربرد دانش و بعد صلاحیت منابع انسانی دارای بیشترین اهمیت در بهره وری منابع انسانی است. نتیجه گیری: سازمان ها باید نسبت به بهبود بهره وری منابع انسانی در جهت تقویت و استفاده از دانش نیروی انسانی که مهم ترین عامل افزایش بهرهوری است گام بردارند و از توانایی های ذهنی و فکری کارکنان در جهت تولید کالا و خدمات با کیفیت حمایت کنند.
مطالعه زمانی شبکه همکاری های بین المللی پژوهشگران ایرانی در تولید علم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف:مطالعه طولی و مصوّرسازی تحول شبکه مشارکت بین المللی پژوهشگران ایرانی در تولید علم. روش شناسی:با استفاده از شاخص های علم سنجی و تحلیل شبکه های اجتماعی، همه مقاله های حاصل از همکاری های بین المللی پژوهشگران ایرانی تا انتهای سال 2013 میلادی نمایه شده در پایگاه وب آوساینس (879,36 مقاله) مطالعه شد. یافته ها:87/20% از کل تولیدات علمی کشور از طریق مشارکت پژوهشگران ایرانی با پژوهشگران از سایر کشورهای جهان انجام شده است. همکاری های بین المللی کشور از نرخ متوسط رشد سالانه 06/63% برخوردار بوده است. پژوهشگران ایرانی با همکارانی از 179 کشور جهان همکاری داشته اند که از این میان، بیش از 64% از تولیدات مشارکتی حاصل همکاری با پژوهشگرانی از پنج کشور ایالات متحده امریکا، کانادا، انگلستان، آلمان، و استرالیا بوده است. بیشترین میزان همکاری های بین المللی پژوهشگران ایرانی به حوزه های موضوعی مهندسی الکترونیک، علم مواد چندرشته ای، و ریاضیات کاربردی تعلق داشت. نتیجه گیری:براساس داده های وب آوساینس، شبکه همکاری های بین المللی پژوهشگران ایرانی در سال 1969 متولد شده و در طول زمان، تحولات رشد یافتن (در هشت بازه زمانی) و کوچک شدن (در یک بازه زمانی) در این شبکه به وقوع پیوسته است. همچنین، در بررسی بازه های زمانی مختلف مشاهده شد که فقط تغییر ساختاری مهمی که در شبکه رخ داده، کاهش چگالی شبکه در طول زمان بوده است.
مطالعه وندالیسم در کتابخانه های عمومی کشور با تاکید بر ویژگی های جامعه محلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از این پژوهش مطالعه وندالیسم در کتابخانه های عمومی کشور و بررسی روابط آن با ویژگی های فرهنگی و اجتماعی جامعه محلی مانند سطح برخورداری، جرم خیزی و مجاورت فرهنگی است.
روش: روش پژوهش حاضر پیمایشی است. برای گردآوری داده های مورد نیاز از پرسشنامه استفاده شد که روایی و پایایی آن تأیید گردید. جامعه آماری این پژوهش عبارت است از تمامی 2225 باب کتابخانه های عمومی تحت پوشش نهاد کتابخانه های عمومی کشور، که با توجه به نمونه گیری خوشه ای صورت گرفته، 248 کتابخانه عمومی در 13 استان کشور به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای تجزیه و تحلیل داده های بدست آمده از آمار توصیفی و آزمون T تک نمونه ای و همبستگی اسپیرمن استفاده شد.
یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که بیشترین میزان وندالیسم مربوط به وجود نوشته، کنده کاری و رنگ در میز و صندلی ها (2/99 درصد) ، دیوارهای داخلی (5/91 درصد) و دیوارهای خارجی (1/85 درصد) کتابخانه بوده است و کمترین مظهر وندالیسم موجود، سرقت منابع کتابخانه، و شکستن لامپ های کتابخانه (هر کدام به میزان 4/0 درصد) است. همچنین با آزمون فرضیه ها، وجود رابطه بین فقر موجود و میزان جرم خیزی در منطقه با میزان وندالیسم موجود در کتابخانه تأیید شد ولی رابطه ای بین نزدیکی کتابخانه به مراکز فرهنگی آموزشی و نیز تعداد اعضای کتابخانه با میزان وندالیسم موجود در آن کتابخانه وجود نداشته است. همچنین یافته های پژوهش نشان داد که بین میزان وندالیسم داخلی و خارجی موجود در کتابخانه ها تفاوت معناداری وجود دارد و میزان وندالیسم داخلی به مراتب بیشتر از وندالیسم خارجی است.
اصالت/ارزش: ارزش این مقاله در یافتن مهمترین مصادیق وندالیسم در کتابخانه های عمومی و تأیید رابطه بین فقر و جرم خیزی شهرها با ارتکاب به وندالیسم است و این نکته که وندالیسم با شرایط اقتصادی محل ارتباط دارد و با تعداد اعضای کتابخانه مرتبط نیست.
کانادا به هیئت ایرانی برای شرکت در اجلاس جهانی کتابداری ویزا نداد / شرح ویژگی های وب سایت پورتر
معرفی کتاب
تعیین رفتار اطلاع یابی دانش پژوهان دانشگاه های علوم پزشکی خراسان رضوی با رویکرد شبکه عصبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین رفتار اطلاع یابی دانش پژوهان دانشگاه های علوم پزشکی خراسان رضوی با استفاده از شبکه عصبی می باشد. روش: روش پژوهش حاضر از نوع کاربردی و به روش پیمایشی- توصیفی است که با استفاده از شبکه عصبی، انجام شده است. ابزار این پژوهش پرسشنامه ای متناسب با رفتار اطلاع یابی دانش پژوهان دانشگاه های علوم پزشکی استان خراسان رضوی است که بین نمونه ای از افراد جامعه (۲۹۸ نفر) توزیع شد. پس از جمع آوری داده ها، شبکه عصبی به منظور خوشه بندی داده ها انتخاب و با استفاده از نرم افزار MATLAB ۱۴، دانش پژوهان براساس مؤلفه های اصلی پژوهش (مهارت اطلاع یابی، راه های اطلاع یابی، موانع اطلاع یابی) خوشه بندی شدند. سپس با حذف هر یک از زیر مؤلفه های اصلی پژوهش، مؤثرترین و کم اثرترین گزینه در رفتار اطلاع یابی آنان تعیین شد. یافته ها: با انجام خوشه بندی با استفاده از شبکه عصبی خودسازمان ده، مهم ترین مؤلفه در مهارت اطلاع یابی آگاهی از نیاز اطلاعاتی خود و کم اثرترین مؤلفه مشاهده نشد. مؤثرترین راه دسترسی به اطلاعات استفاده از منابع الکترونیکی و کم اثرترین راه خرید منابع می باشد. مؤثرترین مانع کمبود وقت به دلیل فشار کاری و کم اثرترین مانع دور بودن کتابخانه ها و مراکز اطلاع رسانی می باشد.
بررسی رفتار نوآورانه کتابداران و عامل های مؤثر بر آن در فرآیند مجموعه سازی (مطالعه موردی: کتابخانه مرکزی آستان قدس رضوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین میزان وضعیت رفتار نوآورانه کتابداران در فرآیند مجموعه سازی و عامل های مؤثر بر آن انجام شده است. روش: این پژوهش به روش پیمایشی توصیفی- تحلیلی با استفاده از پرسشنامه جهت گردآوری داده ها انجام شد. جامعه پژوهش را ۱۰۴ نفر از کتابداران فعال در فرآیند مجموعه سازی سازمان کتابخانه ها، موزه ها و مرکز اسناد آستان قدس رضوی تشکیل داده اند. یافته ها: به طورکلی رفتار نوآورانه کتابداران در حد متوسط (۴۴/۲) بود. در مرحله های کشف ایده و خلق ایده در حد خوب و در مرحله های پشتیبانی و اجرای ایده رفتار نوآورانه کتابداران در حد متوسط بود. از مجموع ۸۱ ایده ارائه شده توسط کتابداران فعال در فرآیند مجموعه سازی، ۶۱ ایده اجرایی شده است. بیشترین تعداد ارائه ایده (۳۷) در رابطه با ارائه خدمات به کاربران بالفعل و بالقوه بوده و به لحاظ نوع نوآوری، بیشتر ایده های اجرا شده مربوط به نوآوری فرآیند (۰۱/۵۹ درصد) بود. بررسی عامل های مؤثر بر رفتار نوآورانه کتابداران نیز نشان داد ۹/۲۸ درصد تغییرات رفتار نوآورانه به وسیله دانش، ۲/۲۸ درصد از طریق ارتباطات و ۳/۱۳ درصد به وسیله تعهد تبیین می شود.
تأثیر سیستم مدیریت دانش بر نوآوری سازمانی (بررسی نقش یادگیری سازمانی)
منبع:
مطالعات دانش شناسی سال دوم زمستان ۱۳۹۴ شماره ۵
25 - 43
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف بررسی تأثیر مدیریت دانش بر نوآوری سازمانی با توجه به نقش واسطه ای یادگیری سازمانی با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری و نرم افزار SmartPLS2.0 انجام شد. روش: جامعه آماری این تحقیق، مدیران، معاونین و رؤسای بانک اقتصاد نوین، ملی، ملت و صادرات و مهر اقتصاد در استان هرمزگان در سال 1394 می باشند.حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران و نمونه گیری به روش تصادفی ساده انجام شده است. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش آمار توصیفی و استنباطی استفاده شده است و ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه استاندارد است که روایی آن با نظر اساتید تأیید شد و پس از تکمیل نمونه اولیه، پایایی پرسشنامه با محاسبه آلفای کرونباخ پایایی مناسب ابزار را نشان داد. یافته ها: تمامی شاخص ها از بار عاملی قابل قبولی برخوردارند. یافته ها: مدیریت دانش بر یادگیری سازمانی (81/0) و بر نوآوری سازمانی (39/0) تأثیر مثبت و معناداری داشت؛ یادگیری سازمانی اثر مثبت و معناداری بر نوآوری سازمانی داشت و تأثیر مدیریت دانش بر نوآوری سازمانی از طریق یادگیری سازمانی بیشتری بیش تر می شود. نتیجه گیری: نتایج تحقیق نشان می دهد که یادگیری سازمانی می تواند به عنوان یک متغیر واسطه ای بین مدیریت دانش و نوآوری سازمانی نقش آفرینی کند. مدیریت دانش، درست همانند یک سیستم، به عنوان یک ورودی مهم، یادگیری سازمانی به عنوان فرایندی کلیدی، در نتیجه نوآوری سازمانی به عنوان یک خروجی حیاتی برای سازمان های امروزی محسوب می شود. بانک ها می توانند با استفاده از سیستم مدیریت دانش و یادگیری سازمانی باعث بهبود در نوآوری های سازمانشان شوند.
خدمات استفاده از تکنولوژی رایانش ابری در کتابخانه ها و مراکز اطلاع رسانی: ارائه نقشه راه
منبع:
مطالعات دانش شناسی سال پنجم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱۸
123 - 144
حوزههای تخصصی:
رایانش ابری یک مدل محاسباتی است که نرم افزارها و منابع محاسباتی مبتنی بر وب را هنگام تقاضای کاربران ارائه می کند. رایانش ابری علاوه بر اینکه باعث صرفه جویی در هزینه ها می شود به کاربران اجازه دسترسی به نرم افزارها را می دهد. دسترس پذیری، مدیریت و بهره برداری بهینه تر از منابع از مزایای دیگر مجازی سازی به حساب می آید. در این مقاله به توضیح رایانش ابری، استانداردهای رایانش ابری پرداخته ایم و در پایان نقشه راهی برای استقرار رایانش ابری در کتابخانه ها و مراکز اطلاع رسانی ارائه می کنیم. رایانش ابری یک مدل محاسباتی است که نرم افزارها و منابع محاسباتی مبتنی بر وب را هنگام تقاضای کاربران ارائه می کند. رایانش ابری علاوه بر اینکه باعث صرفه جویی در هزینه ها می شود به کاربران اجازه دسترسی به نرم افزارها را می دهد. دسترس پذیری، مدیریت و بهره برداری بهینه تر از منابع از مزایای دیگر مجازی سازی به حساب می آید. در این مقاله به توضیح رایانش ابری، استانداردهای رایانش ابری پرداخته ایم و در پایان نقشه راهی برای استقرار رایانش ابری در کتابخانه ها و مراکز اطلاع رسانی ارائه می کنیم.
طراحی و آزمون مدل رابطه علّی سواد اطلاعاتی و تفکر انتقادی با میانجی گری خودکارآمدی تحصیلی در دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه شهید چمران اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر طراحی و آزمون مدل رابطه علّی سواد اطلاعاتی و تفکر انتقادی با میانجی گری خودکارآمدی تحصیلی دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه شهید چمران اهواز است. روش شناسی: روش انجام پژوهش، همبستگی از نوع تحلیل مدل معادلات ساختاری (SEM) است که یک روش چند متغیری می باشد. پژوهش های زیادی در ارتباط با متغیرهای پژوهش حاضر انجام شده است که نشان دادند بین متغیرها رابطه مثبت و معنی دار وجود دارد. با توجه به مباحث نظری و نتایج پیشینه ها مدل پیشنهادی پژوهش ارائه شده است. در طراحی مدل پیشنهادی پژوهش، سواد اطلاعاتی متغیر مستقل، خودکارآمدی تحصیلی به عنوان متغیر میانجی و تفکر انتقادی به عنوان متغیر وابسته در نظر گرفته شدند. در این پژوهش چهار فرضیه مربوط به اثرات مستقیم و غیرمستقیم متغیر سواد اطلاعاتی بر تفکر انتقادی در نظر گرفته شد. یافته ها: مقادیر شاخص های برازندگی مربوط به الگوی پیشنهادی پژوهش حاکی از آن است که اکثر شاخص های برازندگی در مدل پژوهش در حد مطلوب و تا حدودی زیادی قابل قبول است. در رابطه با فرضیه های مربوط به اثر مستقیم، یافته ها نشان داد که سواد اطلاعاتی اثر مستقیم و مثبت بر خودکارآمدی تحصیلی و همچنین تفکر انتقادی دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه شهید چمران اهواز دارد. همچنین، در خصوص فرضیه های غیرمستقیم، یافته ها نشان داد که سواد اطلاعاتی از طریق خودکارآمدی تحصیلی اثر غیرمستقیم مثبت بر تفکر انتقادی دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه شهید چمران اهواز دارد. نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد برازش مدل پیشنهادی در حد مطلوب و قابل قبولی وجود دارد و تمامی فرضیه های پژوهش مورد تأیید قرار گرفت. براساس یافته های این پژوهش، می توان استدلال کرد که مهارت های سواد اطلاعاتی و یادگیری آن توسط دانشجویان تحصیلات تکمیلی به عنوان کلید یادگیری مادام العمر محسوب می شود که نقش زیادی در بالا بردن خودکارآمدی تحصیلی دانشجویان و افزایش مهارت های تفکر انتقادی این دانشجویان دارد. بنابراین، لازم است مهارت های سواد اطلاعاتی و آموزش آن به دانشجویان، بیشتر مورد توجه مؤسسات آموزش عالی و دانشگاهی قرار گیرد تا بتوانیم افرادی شایسته و توانمند برای جامعه تربیت کنیم.
ارائه مدلی برای پیش بینی هزینه های توسعه نرم افزار با رویکرد پویایی شناسی سیستم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توسعه نرم افزار به دلیل تعداد عوامل درگیر از جمله عوامل انسانی، پیچیدگی محصول در حال توسعه، تنوع سطوح توسعه و مشکلات مدیریتی پروژه های بزرگ فرایندی پیچیده است. در پیش بینی هزینه توسعه نرم افزار با تعداد زیادی متغیر مواجه هستیم که در طول زمان تغییر کرده و بر هم تأثیر متقابل دارند و عمل پیش بینی را مشکل می سازند. برای حل این مشکل، در این پژوهش مدلی برای پیش بینی هزینه های توسعه نرم افزار با استفاده از رویکرد پویایی شناسی سیستم ها و نرم افزار «ونسیم» طراحی و ارائه گردیده است. در این پژوهش از منطق فازی و رویکرد پویایی شناسی سیستم ها برای مدل سازی استفاده شده است. جامعه آماری اول در این پژوهش، مدیران فناوری اطلاعات و مدیران پروژه های توسعه نرم افزار و جامعه آماری دوم، خبرگان شرکت «مگفا» است. ابزار مورد استفاده برای جمع آوری داده ها پرسشنامه است و داده ها و اطلاعات مربوط به پروژه توسعه نرم افزار هوش تجاری در شرکت «مگفا» بوده و اطلاعات آن نیز از افراد دخیل در پروژه جمع آوری شده است. پس از شبیه سازی و تست مدل، سه سناریو برای کاهش هزینه های توسعه نرم افزار تعریف گردید که عبارت اند از: افزایش تجربه پرسنل و افزایش تجربه مدیران پروژه، افزایش قابلیت ها و شایستگی های نیروی انسانی، و تغییر مدل چرخه حیات سیستم از مدل آبشاری به متدولوژی چابک. یافته ها حاکی از آن است که شرکت مورد مطالعه با استفاده از مدل چرخه حیات چابک، کاهش بیشتری در هزینه های توسعه نرم افزار خود شاهد خواهد بود.
میزان سواد رسانه ای و اطلاعاتی کتابداران کتابخانه های عمومی استان تهران و ارائه راهکارهایی جهت بهبود وضعیت آن ها
منبع:
مطالعات دانش شناسی سال چهارم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱۵
23 - 46
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش تعیین میزان سواد رسانه ای و اطلاعاتی کتابداران کتابخانه های عمومی استان تهران و ارائه راهکارهایی جهت بهبود وضعیت آن هاست.<br /> روش: روش پژوهش حاضر توصیفی- پیمایشی و از نوع کاربردی است. جامعه آماری را کتابداران کتابخانه های عمومی استان تهران تشکیل داده و با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی منظم 150 تن از کتابداران استان تهران به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شد. ابزار گردآوری داده های پژوهش حاضر، پرسشنامه محقق ساخته ای است که براساس مؤلفه های اعلام شده یونسکو طراحی شده است. <br /> یافته ها: یافته ها نشان داد مؤلفه تعامل و استفاده اخلاقی از محتوای رسانه ای و اطلاعاتی با میانگین 7/22 و مؤلفه خلق دانش با میانگین 2/13 به ترتیب بیشترین و کمترین میانگین را در میان مؤلفه های سواد رسانه ای و اطلاعاتی کتابداران داشته اند. میانگین تمامی مؤلفه ها در وضعیت مطلوبی قرار دارند.<br /> نتیجه گیری: نتایج نشان داد میزان سواد رسانه ای و اطلاعاتی کتابداران کتابخانه های عمومی استان تهران بالاتر از میانگین حد متوسط می باشد. بنابراین راهکارهای پیشنهادی همچون برگزاری پیوسته ی دوره های آموزش ضمن خدمت و ایجاد شبکه های اجتماعی به منظور روزآمد کردن سواد کتابداران و تعامل بین آن ها و کاربران کتابخانه جهت اشتراک گذاری و خلق دانش می تواند به افزایش سطح سواد رسانه ای و اطلاعاتی کتابداران کمک کند.
توانمندی داستان ها در تحول شناختی کودکان گروه سنی «ب» و «ج» برپایه نظریه رفتاردرمانیِ عقلانی هیجانی (REBT)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: ریشه بسیاری از مشکل های روحی، هیجانی و رفتاری بزرگسالان در دوران کودکی است. نظریه رفتار درمانی عقلانی هیجانی (REBT) و داستان هایی که عناصر این نظریه را داشته باشند، می توانند با شیوه کتاب درمانی به پیشگیری یا کاهش این مشکل ها در کودکان یا تحول شناختی آنها کمک کنند. هدف این پژوهش شناسایی میزان هم خوانی داستان های گروه های سنی «ب» و «ج» و منتشرشده توسط ناشران برجسته (یعنی افق، کانون، نظر، پیدایش و قدیانی) در بخش کودک با عناصر نظریه رفتاردرمانیِ عقلانی هیجانی است. روش: این پژوهش از نظر هدف کاربردی است که با روش پیمایشی و فن تحلیل محتوای کیفی انجام شد. برای گردآوری اطلاعات از سیاهه اطلاعات کتاب شناختی داستان ها و سیاهه وارسی عناصر و ابعاد و ویژگی های نظریه REBT استفاده شد. از 141 داستان به دست آمده، 80 داستان که حداقل عناصر نظریه REBT، یعنی A، B و C را داشتند، برای بررسی در نظر گرفته شد. یافته ها: از میان داستان های بررسی شده، حدود 38درصد آنها تا مرحله پیامدها (C) پیش رفته است، یعنی شخصیت داستان به واسطه باور عقلانی یا غیرعقلانی پیامد سالم و سودمند یا پیامد ناسالم و ناسودمندی را تجربه کرده است. در چنین داستان هایی کودک با دیدن پیامد یا خودش باید بتواند مرحله به چالش کشیدن باور غیرعقلانی(D) را آغاز کند یا کسانی که با کودک کار می کنند (مانند روان شناسان، کتابداران، والدین و...) در رسیدن به این مرحله به او کمک کنند. در نزدیک به 63درصد داستان ها، شخصیت آن پس از رخداد فعال ساز دوم (2A) است که به چالش کشیدن باور غیرعقلانی و باور عقلانی مؤثر (E) در او شکل گرفته است و در نهایت، پیامد سالم و سودمندی را تجربه می کند (2C). با خواندن این داستان ها کودکان از طریق همانندسازی با شخصیت داستان می توانند به باورهای غیرعقلانی خود پی ببرند. بحث و نتیجه گیری: نتایج این پزوهش نشان داد که این داستان ها، با نشان دادن باور غیرعقلانی و پیامد ناسودمند یا تغییر در باور، می توانند ابزار توانمندی برای کتاب درمانی و تحول شناختی در کودکان در نظر گرفته شوند. تولیدکنندگان داستان کودک و روان شناسان، کتابداران و والدین می توانند از پیشنهادهای کاربردی این پژوهش بهره گیرند.