فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۰۴۱ تا ۵٬۰۶۰ مورد از کل ۷٬۵۱۴ مورد.
شکار یا فرار مغزها
معرفی مدلی ساختاری-احتمالاتی برای تبدیل حرف به واج در متون فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در نظام های نوشتاری، رابطه یک- به -یک میان واج ها و نگاره ها همواره برقرار نیست. از آنجایی که در نظام نوشتاری فارسی واکه های کوتاه اغلب فاقد صورت نوشتاری هستند، تعداد حالت های ممکن خواندن کلمات خارج از واژگان افزایش می یابد و به این ترتیب عمق خط فارسی زیاد در نظر گرفته می شود. اما علیرغم وجود چنین ویژگی هایی در خط فارسی، فارسی زبانان هنگام خواندن کلمات فارسی موجود در واژگان ذهنی خود و کلماتی که برای اولین بار با آن ها در متون گوناگون مواجه می شوند، قادرند رشته حروف را تبدیل به واج کنند. این پژوهش نشان می دهد فارسی زبانان با استفاده از روشی ساختاری-احتمالاتی، هنگام خواندن، رشته حروف را به رشته واج ها تبدیل می کنند. منظور از بخش ساختاری روش، استفاده فارسی زبانان از اطلاعات زبانی از قبیل: ساختواژه فارسی، قواعد واژ واجی فارسی و آشنایی با صورت نوشتاری و تلفظ کلماتی است که با الگوهای ساختواژی عربی مطابقت دارند. منظور از بخش احتمالاتی، در نظر گرفتن احتمال وقوع واکه های کوتاه با توجه به بافت نوشتاری است که این واقعیت می تواند فارغ از اطلاعات زبانی فارسی زبانان صورت پذیرد. در تحقیق حاضر مدلی ساختاری-احتمالاتی معرفی و عملکرد آن با نرم افزارهای تبدیل حرف به واج فارسی مقایسه شده است. به طور کلی این نتیجه به دست آمد که عملکرد مدل ساختاری-احتمالاتی پژوهش برای ارائه برونداد واجی کلمات خارج از واژگان، در مقایسه با نرم افزارهای تبدیل حرف به واج فارسی بهتر و به تلفظ فارسی زبانان نزدیک تر است.
جایگاه میان رشته در طرح های رده بندی کتابخانه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: تبیین اهمیت جایگاه میان رشته ها در طرح های رده بندی کتابخانه ای. روش شناسی: متون مرتبط با رشته و میان رشته و مسئله میان رشتگی در طرح های رده بندی کتابخانه ای و نیز 53 طرح رده بندی کتابخانه ای-کتاب شناختی به روش تحلیل اسنادی و محتوا با ابزار فیش برگه و سیاهه وارسی بررسی شد. یافته ها: بررسی طرح های رده بندی نشان داد رده بندی های کتابخانه ای براساس حوزه یا رشته های دانشگاهی به وجود آمده و جایگاه مهم میان رشتگی را نادیده گرفته اند. همچنین، رویکرد غالب در تدوین طرح های رده بندی کتابخانه ای، منطق کلاسیک است. نتیجه گیری: با توجه به نادیده گرفتن میان رشته ها به طور مستقل در نظام های رده بندی کتابخانه ای، استفاده از رویکرد ترکیبی در این رده بندی ها (یعنی، توجه به رده بندی براساس تحلیل حوزه و رده بندی پدیده محور) و نیز گذر از رده بندی های کلاسیک کتابخانه ای و حرکت به سمت تدوین رده بندی های کتابخانه ای با رویکرد منطق فازی می تواند راهگشا باشد.
بومی سازی و رتبه بندی مؤلفه های مدل کسب وکار دست آوردهای پژوهشی مؤسسات پژوهشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ازآنجاکه یکی از چالش های کلیدی در درآمدزایی از دانش برخواسته از پژوهش های دانشگاهی، تصمیم گیری در مورد مدل مناسب کسب وکار برای انتقال از دنیای دانشگاهی به دنیای کسب وکار است؛ پژوهش حاضر در راستای طراحی مدل کسب وکار [1]پژوهشگاه های دولتی انجام گرفته است. با توجه به نبود مدل کسب وکار بومی در این حوزه، به عنوان یک پژوهش ابتدایی و همچنین جدید و ذهنی بودن موضوع، روش مورداستفاده در این پژوهش برای دست یابی به ایده های نوآورانه و استخراج مؤلفه های مدل کسب و کار اجتماعی پژوهشگاه های دولتی روش دلفی [2]بوده که اعضای آن از میان متخصصان حوزه کسب وکار به صورت هدفمند انتخاب شدند. فرایند دلفی در این پژوهش تا زمان رسیدن اعضای هیئت رئیسه [3]دلفی به یک اجماع قابل قبول در مورد مؤلفه های اصلی 3 دور متوالی تکرار شد و مؤلفه های استخراجی از آن با استفاده از روش آنتروپی شانون [4]وزن دهی شد. درنهایت ده مؤلفه اصلی آگاهی از نیازهای جدید قبل از انجام پژوهش، ارزش پیشنهادی، جریان درآمدی، آگاهی از آخرین پیشرفت های فنّاورانه، ساختار هزینه، ارزیابی کسب وکار، منابع کلیدی، فعالیت های کلیدی، بخش بندی مشتریان و امکان سنجی برای مدل کسب وکار پژوهشگاه های دولتی به ترتیب اهمیت استخراج گشت؛ که از این 10 مؤلفه، دو مؤلفه آگاهی از نیازهای جدید قبل از انجام پژوهش و آگاهی از آخرین پیشرفت های فنّاورانه مؤلفه های پیشنهادی از طرف اعضای هیئت رئیسه و هشت مؤلفه دیگر مؤلفه های موجود در مدل های کسب وکار مطرح دنیا بودند. نتایج به دست آمده از پژوهش حاضر نشان داد لزوماً تمامی سازوکارهای سنتی دنیای کسب وکار از قابلیت استفاده در بدنه های عمومی [5]برخوردار نیستند و در نظر گرفتن تعدادی مؤلفه بومی مبتنی بر نظر خبرگان هیئت رئیسه دلفی در طراحی مدل کسب وکار پژوهشگاه های دولتی ضروری است.
شناسایی و تحلیل اولویت های پژوهشی در هر یک از محورهای پژوهشی علم اطلاعات و دانش شناسی از دیدگاه استادان و دانشجویان دکتری این رشته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
منشأ بسیاری از مشکلاتی که در پژوهش های حوزه ی علم اطلاعات و دانش شناسی وجود دارد (مانند کاربردی نبودن، تکراری و فاقد نوآوری بودن)، مربوط به نامشخص بودن نیازها و اولویت های پژوهشی این رشته است. در این راستا، هدف پژوهش حاضر شناسایی و دسته بندی موضوعات پژوهشی مهم در علم اطلاعات و دانش شناسی و سنجش میزان اهمیت آن ها به منظور تعیین اولویت های پژوهشی در این رشته است. پژوهش حاضر از نوع نظری- کاربردی و روش پژوهش سندی- تحلیلی و پیمایشی است. جامعه ی پژوهش حاضر شامل استادان و دانشجویان مقطع دکتری در رشته ی علم اطلاعات و دانش شناسی در دانشگاه های تهران، خوارزمی، الزهرا، فردوسی مشهد، شیراز، اصفهان و شهید چمران اهواز در سال تحصیلی 95-1394 هستند که به دلیل محدود بودن جامعه ی پژوهش (165 نفر)، پرسشنامه بین تمامی افراد جامعه توزیع (به صورت الکترونیکی و حضوری) و در نهایت 112 پرسشنامه گردآوری شد (نرخ بازگشت 63 درصد). به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آمار استنباطی (آزمون رتبه ای فریدمن) استفاده شده است. به منظور شناسایی اولویت های پژوهشی در علم اطلاعات و دانش شناسی به مرور متون این حوزه و نظرخواهی از استادان این رشته پرداخته شده است. نتایج این بررسی ها شناسایی 120 موضوع پژوهشی در علم اطلاعات و دانش شناسی بود که در 22 محور کلی تقسیم بندی شدند. نتایج بیانگر آن است که تحت تأثیر تحولاتی که در طی سال های اخیر در رشته ی علم اطلاعات و دانش شناسی به وجود آمده است از جمله تغییر عنوان رشته و تا حدودی تغییر سرفصل های درسی و به تبع آن محتوای رشته، تحولات ناشی از ورود فناوری به رشته و حرکت بیش تر این حوزه به سمت میان رشته ای شدن سبب شده که جامعه ی پژوهش حاضر، موضوعات تازه و کاربردی، موضوعات مبتنی بر آینده و موضوعات مرتبط با فناوری های اطلاعاتی را نسبت به موضوعات سنتی و مباحث نظری، برای انجام پژوهش های آینده در این رشته دارای اولویت بیش تری بدانند.
سواد اطلاعاتی در اَسناد بالادستی نهاد کتابخانه های عمومی کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف از این پژوهش، واکاوی جایگاه مؤلفه های سواد اطلاعاتی در اَسناد بالادستی نهاد کتابخانه های عمومی کشور و تطبیق نتایج حاصل، با سند سواد اطلاعاتی ایفلا است . روش : پژوهش بر پایه تحلیل های نظری نگاشته شده و از نظر رویکرد، در زمره مطالعات کیفی جای دارد . جامعه پژوهش هشت فقره از اَسناد نهاد کتابخانه های عمومی کشور و همچنین سند رهنمود توسعه سواد اطلاعاتی ایفلا است که با ابزار سیاهه وارسی و با روش تحلیل محتوای کیفی با استفاده از نرم افزار اِن وایوو ( NVivo ) ، با تکیه بر تکنیک گال ( Gal ) انجام شده است . یافته ها : در مجموع 44 مضمونِ مرتبط با مؤلفه های سواد اطلاعاتی شناسایی شد که در پنج مقوله اصلی : آموزش، پژوهش ، سواد رسانه ای، کارآفرینی و یادگیری مادام العمر دسته بندی شدند. مضامین مرتبط با آموزش سواد اطلاعاتی بیشترین توجه را در اَسناد داشتند و سند برنامه پنج ساله راهبردی، حائز بیشترین مضامینِ مرتبط با مؤلفه های سواد اطلاعاتی ایفلا بود. علی رغم اهمیت سواد اطلاعاتی برای مخاطبان کتابخانه های عمومی، به نقش سازنده این مهارت ها آن گونه که باید، در اَسناد بالادستی و همچنین در برنامه های توانمندسازی جامعه مخاطب، توجه نشده است . اصالت / ارزش: نتایج حاصل از این واکاوی بستری برای توجه جدی و گنجانده شدن صریح تر مؤلفه های سواد اطلاعاتی در اَسناد نهاد کتابخانه های عمومی است تا از این رهگذر برنامه های مستمر آموزش مهارت های سواد اطلاعاتی برای جامعه مخاطب کتابخانه های عمومی کشور تدوین و اجرا شود .
بررسی تأثیر خطاهای نظام مند موجود در طبقه بندی موضوعی آی اس آی بر حجم تولیدات علمی و میزان رؤیت پذیری رشته ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش در پی بررسی ساختار طبقه بندی رشته ها و همپوشانی آن ها در طبقه بندی موضوعی آی اس آی، به منظور شناسایی خطاهای نظام مند ناشی از آن در مطالعات علم سنجی است.
روش: پژوهش با استفاده از روش علم سنجی انجام پذیرفته است. جامعه پژوهش همه مقالات نمایه شده در پایگاه وب آو ساینس در سال ۲۰۰۷ به همراه استنادهای آن ها در طول سال های ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۱ است.
یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد نمایه نامه استنادی علوم اجتماعی با ۳۲۴۲۰ عنوان (۷۹/۳۲درصد)، بالاترین میزان همپوشانی را به نسبت کلّ مقالات خود با نمایه نامه استنادی جامع علوم دارد و نمایه نامه استنادی هنر و علوم انسانی نیز با ۱۳۰۸ مقاله (۴۷/۴درصد به نسبت حجم خود و ۱۶/۰درصد به نسبت حجم نمایه نامه استنادی جامع علوم)، کمترین میزان همپوشانی با نمایه نامه استنادی جامع علوم را دارد. این وضعیت منجر به افزایش حجم تولیدات علمی و میزان رؤیت پذیری برخی رشته ها شده است. بیشترین افزایش حجم نسبت به حجم اولیه و رؤیت پذیری نسبت به رؤیت پذیری اولیه در رشته های حوزه هنر و علوم انسانی مشاهده شد. جهت همپوشانی موضوعی یا تداخل محتوایی رشته های حوزه علوم بیشتر به سمت علوم اجتماعی است و برعکس؛ اما جهت همپوشانی موضوعی رشته های حوزه هنر و علوم انسانی با حوزه علوم و علوم اجتماعی تفاوت معناداری ندارند.
تأثیر فرهنگ سازمانی بر توانمندسازی کارکنان (نمونه پژوهی: سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف:تعیین تأثیر فرهنگ سازمانی بر توانمندسازی کارکنان سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران. روش شناسی:این پیمایش در بین 285 نفر از کارکنان سازمان با استفاده از پرسشنامه اجرا شد. برای شناخت فرهنگ سازمانی از مدل رابینز و برای شناسایی عوامل مرتبط با توانمندسازی کارکنان از مدل توماس و ولت هاوس استفاده شد. یافته ها:مؤلفه های فرهنگ سازمانی (ریسک پذیری، حمایت مدیریت، کنترل رسمی، خودکنترلی، نظام پاداش، مشارکت در تصمیم گیری، و هویت سازمانی) با توانمندی های کارکنان رابطه مثبت و معناداری دارد. نتیجه گیری:هرگاه فرهنگ سازمانی در راستای توانمندسازی کارکنان باشد افراد با انگیزه و اشتیاق بیشتری وظایف شغلی خود را انجام می دهند و خلاقیت و ابتکار عمل بیشتری در انجام کارها دیده می شود.