فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۷۶۱ تا ۱٬۷۸۰ مورد از کل ۷٬۵۱۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
طی چند دهه اخیر شاهد رشد فزاینده و چشمگیر پژوهش در کشور و به تبع آن ارتقاء بی نظیر رتبه جهانی ایران از لحاظ تعداد مستندات علمیِ منتشرشده بوده ایم. رشد چشمگیر کمیت پژوهش های کشور، تمرکز فزاینده صاحب نظران عرصه پژوهشِ جهان بر مقوله «اثربخشی پژوهش ها» و تأکید مکرّری که در اسناد بالادستی نظام جمهوری اسلامی ایران بر اهمیّت «کاربرد پژوهش ها در جامعه» صورت گرفته، موجب شده برخی پژوهشگران به «بررسی میزان اثرگذاری این پژوهش ها» پرداخته و نشان دهند که پژوهش های مورد نظر اثربخشی بسیار ضعیفی داشته اند. بنابراین، لازم است «قابلیّت اثرگذاری» این پژوهش ها مورد بررسی قرار گیرد. در این راستا، در پژوهش حاضر با استفاده از آمار و داده های ثانویه و در قالب روش تحلیلی-توصیفی، تحلیل استنادیِ برون دادهای پژوهشی ایران در مقایسه با سایر جوامع مدّ نظر قرار گرفته و طی آن به جست وجوی پاسخ مناسب برای چهار پرسش محوری پرداخته شد که به ترتیب، «کیفیّت مجموعه تمامیِ پژوهش های کشور (2014-1996)»، «کیفیّت پژوهش های برتر کشور (2014-2005)»، «مقایسه کیفیّت پژوهش های برتر با کیفیّت مجموعه تمامیِ پژوهش ها» و «کیفیّت مجلات علمی فارسی (1391-1390) و انگلیسی (2014) کشور» را مورد کنکاش قرار می دهند. بدین منظور، بر اساس داده های موجود در پایگاه های استنادی معتبر (تامسون رویترز، اسکاپوس و علوم جهان اسلام)، عدد و رتبه کشور بر اساس شاخص های متنوّع استنادی استخراج یا محاسبه گردید. یافته های پژوهش از جمله «تعداد اندک استناد به هر مقاله ایران (7/5) که در حدود نصف میانگین جهانی است (3/10) و سیر نزولیِ رتبه کشور در این شاخص»، «رتبه ضعیف کشور بر اساس سهم مقالات برتر از کل مدارک علمی (128)»، «سهم اندک ایران در جذب استنادهای جهان (47/0 درصد) علی رغم سهم قابل توجهی که در تعداد مستندات علمی جهان داراست (1/1 درصد)»، «شاخص اچ اندک با وجود تعداد زیاد مقالات»، «جایگاه بسیار نامطلوب ایران از لحاظ سهم خوداستنادی (بیش از 50 درصد در سال 2015) و سیر نزولی رتبه کشور بر اساس این شاخص»، «تعداد استناد به هر مقاله برتر ایران (7/76) که در حدود نصف میانگین جهانی است (9/144)»، «سهم اندک کشور در جذب استنادهای صورت گرفته به مقالات برتر جهان (18/0 درصد) در مقایسه با سهم کشور از این مقالات (41/0 درصد)» و این واقعیّت که «میانگین ضریب تأثیر 91 درصد از مجلات علمی مصوّب فارسی 037/0 بوده و تنها 1 درصد آن ها ضریب تأثیری بیش از 5/0 دارند» همگی نشان دهنده کیفیّت ضعیف و نزولیِ مجموعه پژوهش های کشورند. بنابراین، طی دهه های اخیر، علی رغم رشد چشمگیر کمیت پژوهش های کشور، این پژوهش ها از «قابلیّت اثرگذاری» اندک و کاهنده ای برخوردار بوده اند.
روش های جذب مخاطب به کتابخانه های عمومی ایران (براساس تحلیل محتوای پایان نامه های حمایت شده در نهاد کتابخانه های عمومی کشور)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی پایان نامه های حمایت شده نهاد کتابخانه عمومی کشور برای استخراج و دسته بندی راهکارهای ارائه شده در موضوع جذب مخاطب به کتابخانه های عمومی انجام شده است.
روش: پژوهش حاضر از روش تحلیل محتوای استقرایی بهره گرفته است. جامعه مورد تحقیق در این پژوهش عبارت از 53 پایان نامه حمایت شده نهاد کتابخانه های عمومی کشور از سال 1389 تا آخر سال 1393 است. نمونه گیری در این پژوهش انجام نگرفته است و تمام 53 پایان نامه بررسی گردید.
یافته ها: راهکارهای ارائه شده برای جذب مخاطب در دو قالب اصلی سهم کتابدار و سهم سازمانی نهاد کتابخانه های عمومی کشور در جذب مخاطب بررسی شد. سهم کتابدار در جذب مخاطب با 5 مؤلفه اصلی و 34 مؤلفه فرعی و سهم نهاد با 8 مؤلفه اصلی و 40 مؤلفه فرعی شناسایی شد. مؤلفه های اصلی در سهم کتابدار برای جذب مخاطب شامل خدمات، دسترس پذیری، مهارت کتابدار، بازاریابی و ترویج خدمات و نیازسنجی است. مؤلفه های اصلی در سهم نهاد برای جذب مخاطب شامل آموزش، کارآفرینی سازمانی، قوانین و مقررات سازمانی، مجموعه سازی، طراحی فضای داخلی کتابخانه، تجهیزات کتابخانه، مکان کتابخانه، دیجیتال سازی و ایجاد زیر ساخت فن آوری است.
اصالت/ارزش: ارزش مقاله حاضر در تجمیع و دسته بندی مؤلفه های اصلی و اثرگذار در جذب مخاطب به کتابخانه های عمومی است و نشان دادن این موضوع که مسائل سازمانی در جذب مخاطب به کتابخانه های عمومی اولویت دارند.
بررسی وضعیت مدیریت اطلاعات شخصی دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه شهید چمران اهواز در مجموعه منابع الکترونیکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: بررسی وضعیت مدیریت اطلاعات شخصی دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه شهید چمران اهواز از سه جنبه دانش، نگرش و هفت فعالیت مدیریت اطلاعات شخصی (شامل دوباره یابی، ذخیره سازی، سازماندهی، نگهداشت، مدیریت جریان اطلاعات، ارزش یابی و ارزش گذاری، و مفهوم سازی) بر اساس مدل جونز است. روش: این پژوهش به روش پیمایشی و توصیفی _ تحلیلی انجام و از پرسش نامه تصحیح شده «آموزنده» (1390) استفاده شد. با تعیین تعداد کل دانشجویان تحصیلات تکمیلی (4422 نفر) و با استفاده از جدول کرجسی _ مورگان، تعداد تقریبی نمونه 354 نفر تعیین گردید. از میان 354 پرسش نامه توزیع شده، 304 پرسش نامه برگردانده (نرخ پاسخ 87/85%) و کار تجزیه وتحلیل یافته ها بر اساس تعداد مذکور انجام شد. برای تحلیل داده ها از آمار توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و برای تعیین معنا داری تفاوت ها از آمار استنباطی (آزمون تی و تحلیل واریانس) استفاده شد. یافته ها: یافته های توصیفی منتجّ از پژوهش نشان داد میانگین های دانش، نگرش و مجموع هفت فعالیت دانشجویان تحصیلات تکمیلی به ترتیب برابر با20/3، 97/3، و 86/2 و میانگین کل مدیریت اطلاعات شخصی آنان برابر با 02/3 و در سطح متوسط است. در این پژوهش به نقش چهار متغیر جنسیت، سن، دانشکده محل تحصیل و مقطع تحصیلی در مدیریت اطلاعات شخصی دانشجویان پرداخته و مشخص شد که از میان این عوامل «مدیریت اطلاعات شخصی» در بین دانشکده های مختلف با توجه به سطح معناداری 04/0 تفاوت معناداری وجود دارد، ولی میان زنان و مردان و دانشجویان با مقاطع و گروه سنی های مختلف تفاوت معناداری وجود ندارد.
طراحی مدل ارزیابی آمادگی الکترونیکی کتابخانه های دانشگاهی
منبع:
مطالعات دانش شناسی سال چهارم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱۳
107 - 140
حوزههای تخصصی:
هدف: فعالیت کتابخانه های دانشگاهی همچون سایر حوزه ها و زمینه های کاری، از فناوریهای جدید بسیار اثر پذیرفته اند. بنابراین نیاز هست که در سطح مناسبی از آمادگی الکتروینیکی قرار داشته باشند تا بتوانند خدمات موثری و متناسب با عصر حاضر ارائه نمایند. این پژوهش با هدف توسعه مدلی برای ارزیابی آمادگی الکترونیکی کتابخانه های دانشگاهی انجام شده است. <br /> روش: در اجرای این پژوهش در ابتدا با مطالعه عمیق و دقیق ادبیات آمادگی الکترونیکی و همچنین فناوری اطلاعات و ارتباطات در کتابخانه ها و مراکز اطلاع رسانی، شاخصهای مناسب برای آمادگی الکترونیکی کتابخانههای دانشگاهی شناسایی شدند. شاخصها با چندین مرحله پالایش و اصلاح به تعداد 66 شاخص محدود شدند. در مرحله ای دیگر، این شاخصها در سطح بعد و مولفه طبقه بندی شدند. ابزار پرسشنامه نظرات خبرگان برای اهمیت شاخصها و همچنین تعیین اوزان آنها استفاده شد. برای روایی ابزار اندازه گیری از مدل های معادلات ساختاری (تحلیل عاملی تاییدی) استفاده شد.<br /> یافته ها: این مدل شامل چهار بعد، دوازده مولفه و شصت و چهار شاخص است که بر اساس ادبیات تحقیق و نظرات خبرگان ایجاد شد. این مدل برای ارزیابی آمادگی الکترونیکی کتابخانه های دانشگاه علامه طباطبایی به عنوان مورد مطالعه اجراء شد و گزارش تحلیلی شکاف دیجیتال در این کتابخانه ها نشان داده شد. <br /> اصالت: در ادبیات آمادگی الکترونیکی، مدل جامعی برای ارزیابی آمادگی الکترونیکی کتابخانه های دانشگاهی و تعیین شکاف دیجیتالی آن کتابخانه ها وجود نداشت، بنابراین، توسعه چنین مدلی نتیجه پژوهش حاضر بود. با تعیین شکاف دیجیتال با استفاده از این مدل، آگاهی از دلایل این شکاف و رهنمودهایی برای توسعه و بهبود شاخصهای آمادگی الکترونیکی در کتابخانه های دانشگاهی ممکن می شود.
معماری اطلاعات و پیاده سازی آن در سیستم های یکپارچه کتابخانه ای: مطالعه موردی سیستم مرکز اطلاع رسانی دانشگاه فردوسی مشهد (سیماد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظام های اطلاعاتی کتابخانه ای به عنوان ابزار دستیابی کاربران به اطلاعات و دانش، در استفاده بهینه و بهره وری کامل از اطلاعات و دانش نقشی اساسی دارند. معماری اطلاعات و پیاده سازی صحیح آن دراین نظام ها به تحقق این مهم یاری می کند. هدف این پژوهش بررسی مرکز اطلاع رسانی و کتابخانه » موردی نظام ذخیره و بازیابی اطلاعات با توجه به اصول معماری اطلاعات « مرکزی دانشگاه فردوسی مشهد است. روش پژوهش، مطالعه موردی از نوع کیفی و به روش توصیفی است. یافته ها حاکی از آن است که معماری اطلاعات نظام های اطلاعاتی سازمانی باید بر اساس نیازهای کاربران و رفتار آن ها در تعامل با سیستم اطلاعاتی باشد. بدون درنظرگرفتن این دو مورد نمی توان انتظار داشت که یک سیستم اطلاعاتی، کاربرمدار معماری شود. سیستم اطلاعاتی می تواند با درنظرگرفتن مجموعه زیرساخت ها به این موارد تحقق بخشد.در این پژوهش از میان زیرساخت های مختلف معماری اطلاعات، بر زیرساخت فنی، با توجه به یکی از مؤلفه های اساسی معماری اطلاعات یعنی بافت، تأکید شده است. در معماری اطلاعات هر سیستم سه عنصر کاربران،محتوا و بافت از عناصر هسته هستند و معیارهای معماری اطلاعات بر مبنای آن ها تعریف می شود. اگر بپذیریم که بخشی از بافت یعنی زیرساخت های فناوری یک سیستم اطلاعاتی یا بستر آن در لایه های زیرین نظام معنا می یابد و به صورت ضمنی، و نه در ظاهر، از سایر لایه ها یعنی محتوا و کاربران در سطح بالاتری قرار دارد، پس، بافت یک سیستم اطلاعاتی یعنی لایه های فنی زیرینِ مورد نیاز برای شکل دادن به معماری اطلاعات یک سیستم اطلاعاتی از ضروریات اولیه است. بنابراین، تأکید این نوشتار به ویژه بر زیرساخت های فنی معماری اطلاعات است بدیهی است محتوا و کاربران در لایه های بالاتر قرار دارند.
رابطه توانمندسازی روان شناختی و تعهد سازمانی در کتابداران کتابخانه های عمومی استان البرز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین توانمندسازی روان شناختی با تعهد سازمانی در کتابداران کتابخانه های عمومی زیر نظر نهاد کتابخانه های عمومی استان البرز انجام شده است.
روش: پژوهش از نظر هدف کاربردی و روش آن پیمایشی است. در استان البرز سه نوع کتابخانه عمومی نهادی، مشارکتی و مستقل وجود دارد. نمونه آماری مورد مطالعه در این پژوهش 93 نفر از کتابداران شاغل در کتابخانه های عمومی استان البرز بودند که به تصادف انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از دو پرسشنامه توانمندی روان شناختی اسپریتزر و پرسشنامه تعهد سازمانی آلن و مه یر استفاده شد. برای سنجش پایایی پرسشنامه ها، با استفاده از نرم افزار SPSS، ضریب پایایی (آلفای کرونباخ) کل پرسشنامه توانمندسازی روان شناختی اسپریتزر 88/0 و تعهد سازمانی آلن و می یر 78/0 محاسبه شد. همچنین به منظور سنجش روایی پرسشنامه ها از اعتبارسنجی محتوا با نظر متخصصان استفاده گردید. برای ارزیابی فرضیه های تحقیق و تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون همبستگی پیرسون و آزمون تی تک نمونه ای استفاده شد.
یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که بین توانمندسازی روان شناختی و تعهد سازمانی کتابداران کتابخانه های عمومی استان البرز رابطه معناداری وجود دارد. به طوری که ضریب همبستگی میان تعهد سازمانی با احساس مؤثر بودن در کار (346/0)، تعهد سازمانی با احساس شایستگی (187/0)، تعهد سازمانی با احساس معنی دار بودن شغل (183/0)، تعهد سازمانی با احساس خودمختاری (287/0) و تعهد سازمانی با احساس اعتماد به دیگران (357/0) بود.
اصالت/ارزش: از مهمترین مواردی که در یک سازمان باید به آن توجه داشت، عامل تعهد به سازمان است. با توجه به اینکه افزایش تعهد سازمانی در گرو افزایش توانمندی های روان شناختی کارکنان است، با بهبود این عامل می توان شاهد افزایش شایستگی های فردی و به ویژه حس اعتماد میان کارکنان بود.
ترسیم نقشه دانش حوزه کتابخانه های دیجیتالی در ایران: تحلیل هم رخدادی واژگان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ترسیم نقشه دانش تولیدات علمی ایران در حوزه کتابخانه های دیجیتالی انجام شد. رویکرد این پژوهش علم سنجی است، و از تحلیل هم رخدادی واژگان و شاخص های تحلیل شبکه های اجتماعی استفاده شد. تعداد 554 مدرک علمی شامل کتاب، مقاله تألیفی، مقاله همایش های داخلی و خارجی، و پایان نامه کارشناسی ارشد و دکتری داخل ایران در تمامی رشته های علمی که تا پایان سال 1392 به موضوع کتابخانه های دیجیتالی پرداخته بودند، مطالعه شد. از سیاهه موضوعی برای گردآوری داده ها و از نرم افزارهای گفی و وی.اُ.اِس.ویوور جهت مصورسازی و تحلیل شبکه های موضوعی استفاده شد. زمینه های تحقیق و توسعه در کتابخانه های دیجیتالی به 10 حوزه و 59 زیرحوزه دسته بندی شدند. گروه های موضوعی «ارزیابی کتابخانه های دیجیتالی؛ محتوا و مجموعه های دیجیتال؛ معماری، سیستم ها، ابزارها و فناوری ها و ...» حوزه های پربسامد و زیرحوزه های موضوعی «ارزیابی کتابخانه های دیجیتالی؛ فراداده؛ حفاظت و امنیت محتوا و ...» موضوعات مرکزی و هسته در شبکه موضوعی را شکل دادند؛ و زیرحوزه های موضوعی «استانداردهای نشر الکترونیکی؛ استفاده از تاکسونومی ها برای ایجاد دسترسی سازمان یافته به مخازن دیجیتالی متنوع؛ سیستم های حفاظت دیجیتالی؛ اشتراک دانش؛ و ...» جزو خلاءهای پژوهشی مطالعات کتابخانه های دیجیتالی در ایران هستند. نتایج پژوهش گویای این است که پژوهش های اندکی از منظر فنی و کاربردی به آن پرداخته اند. نتایج نشان دادند که ساختار هم رخدادی حوزه ها با طی حدود دو دهه از مطالعات این حوزه در ایران نسبت به پژوهش های بین المللی از بلوغ کافی برخوردار نبوده و همبستگی مفاهیم درون خوشه ها اندک و نامتوازن است.
توانمندی داستان ها در تحول شناختی کودکان گروه سنی «ب» و «ج» برپایه نظریه رفتاردرمانیِ عقلانی هیجانی (REBT)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: ریشه بسیاری از مشکل های روحی، هیجانی و رفتاری بزرگسالان در دوران کودکی است. نظریه رفتار درمانی عقلانی هیجانی (REBT) و داستان هایی که عناصر این نظریه را داشته باشند، می توانند با شیوه کتاب درمانی به پیشگیری یا کاهش این مشکل ها در کودکان یا تحول شناختی آنها کمک کنند. هدف این پژوهش شناسایی میزان هم خوانی داستان های گروه های سنی «ب» و «ج» و منتشرشده توسط ناشران برجسته (یعنی افق، کانون، نظر، پیدایش و قدیانی) در بخش کودک با عناصر نظریه رفتاردرمانیِ عقلانی هیجانی است. روش: این پژوهش از نظر هدف کاربردی است که با روش پیمایشی و فن تحلیل محتوای کیفی انجام شد. برای گردآوری اطلاعات از سیاهه اطلاعات کتاب شناختی داستان ها و سیاهه وارسی عناصر و ابعاد و ویژگی های نظریه REBT استفاده شد. از 141 داستان به دست آمده، 80 داستان که حداقل عناصر نظریه REBT، یعنی A، B و C را داشتند، برای بررسی در نظر گرفته شد. یافته ها: از میان داستان های بررسی شده، حدود 38درصد آنها تا مرحله پیامدها (C) پیش رفته است، یعنی شخصیت داستان به واسطه باور عقلانی یا غیرعقلانی پیامد سالم و سودمند یا پیامد ناسالم و ناسودمندی را تجربه کرده است. در چنین داستان هایی کودک با دیدن پیامد یا خودش باید بتواند مرحله به چالش کشیدن باور غیرعقلانی(D) را آغاز کند یا کسانی که با کودک کار می کنند (مانند روان شناسان، کتابداران، والدین و...) در رسیدن به این مرحله به او کمک کنند. در نزدیک به 63درصد داستان ها، شخصیت آن پس از رخداد فعال ساز دوم (2A) است که به چالش کشیدن باور غیرعقلانی و باور عقلانی مؤثر (E) در او شکل گرفته است و در نهایت، پیامد سالم و سودمندی را تجربه می کند (2C). با خواندن این داستان ها کودکان از طریق همانندسازی با شخصیت داستان می توانند به باورهای غیرعقلانی خود پی ببرند. بحث و نتیجه گیری: نتایج این پزوهش نشان داد که این داستان ها، با نشان دادن باور غیرعقلانی و پیامد ناسودمند یا تغییر در باور، می توانند ابزار توانمندی برای کتاب درمانی و تحول شناختی در کودکان در نظر گرفته شوند. تولیدکنندگان داستان کودک و روان شناسان، کتابداران و والدین می توانند از پیشنهادهای کاربردی این پژوهش بهره گیرند.
بررسی میزان رعایت مولفه های مدل 4 بعدی مدیریت ارتباط با مشتری در کتابخانه های مرکزی دانشگاه های دولتی شهر تهران از دیدگاه مدیران و کتابداران و مقایسه دیدگاه های مدیران با کتابداران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: بررسی میزان رعایت مولفه های مدل 4 بعدی مدیریت ارتباط با مشتری در کتابخانه های مرکزی دانشگاه های دولتی شهر تهران و مقایسه دیدگاه های مدیران با کتابداران. روش: پژوهش حاضر از نوع کاربردی و به روش پیمایش توصیفی انجام شده است. جامعه آماری پژوهش را مدیران (11 نفر) و کتابداران (134 نفر) کتابخانه های مرکزی دانشگاه های دولتی شهر تهران تشکیل می دهند. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه برگرفته از مدل 4 بعدی مدیریت ارتباط با مشتری می باشد و یافته ها با استفاده از آمار توصیفی ( فراوانی، درصد فراوانی، میانگین) و آمار استنباطی (آزمون فریدمن و من- ویتنی u) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند. یافته ها: یافته های پژوهش نشان می دهد که مولفه تکنولوژی (میانگین 16/3 از 5)، مولفه تمرکز بر کاربران خاص (میانگین 03/3 از 5)، مولفه سازماندهی مناسب فرآیندها (میانگین 95/2 از 5) و مولفه مدیریت دانش (میانگین 57/2 از 5) در کتابخانه های مرکزی دانشگاه های دولتی شهر تهران به طور متوسط رعایت می شوند. همچنین، پس از بررسی دیدگاه های مدیران و کتابداران مشخص گردید که بین دیدگاه های مدیران با کتابداران کتابخانه های مرکزی دانشگاه های دولتی شهر تهران درباره میزان رعایت مولفه های مدل 4 بعدی مدیریت ارتباط با مشتری تفاوت معناداری وجود دارد.
نگرش کارشناسان پژوهشی و کارکنان مرکز منطقه ای اطلاع رسانی علوم و فناوری به نقش فناوری های اطلاعاتی در توانمندسازی آنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی نقش فناوری های اطلاعاتی در توانمندسازی کارکنان مرکز منطقه ای است و بر این پیش فرض استوار است که فناوری اطلاعات در احساس خودکارآمدی، خودمختاری، معناداری، اثرگذاری و اعتماد و اطمینان کارشناسان پژوهشی و کارکنان این مرکز تأثیر گذار است روش شناسی: روش پژوهش پیمایشی و ابزار آن پرسشنامه استاندارد توانمندسازی روان شناختی اسپریتزر و پرسشنامه فناوری اطلاعات که با استفاده از پرسشنامه علومی، حجازی و شیخ شجاعی می باشد. یافته ها: از نظر کارکنان مرکز منطقه ای اطلاع رسانی علوم و فناوری به کارگیری فناوری اطلاعات با توانمندسازی کارشناسان پژوهشی و کارکنان مرکز منطقه ای اطلاع رسانی علوم و فناوری رابطه مثبت و معناداری داشته (003/0< P) و استفاده از این فناوری ها موجب افزایش میزان توانمندسازی آن ها می گردد. همچنین فناوری اطلاعات نقشی در خودکارآمدی ( >α078/0= P) و خودمختاری ( >α279/0= P) کارکنان و کارشناسان پژوهشی مورد مطالعه نداشته است. نگرش کارکنان مرکز استفاده از فناوری اطلاعات در احساس معناداری(002/0= P)، احساس اثرگذاری (082/0= P)و احساس امنیت و اعتماد (002/0= P)آنان نقش مثبت و معناداری دارد. نتیجه گیری: سازمان ها از جمله مرکز منطقه ای اطلاع رسانی علوم و فناوری می توانند با استفاده از فناوری های نوین در انجام کارها و آموزش و تشویق پرسنل خود در این رابطه موجب افزایش توانمندی های آنان و در نتیجه بهبود عملکرد سازمان گردند.
بررسی مقوله ارتباط در فرایند اطلاع یابی در فضای مجازی براساس نظریه تغییر بنیادین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: بررسی مقوله ارتباط در فرایند اطلاع یابی براساس نظریه تغییر بنیادین در فضای مجازی است. روش شناسی:با رویکر کیفی و استفاده از نظریه زمینه ای داده های مورد نیاز گردآوری شد. برای سنجش نظریه، جامعه آماری از میان دانشجویان کارشناسی دانشکده علوم تربیتی و روان شناسی دانشگاه تبریز و با روش گلوله برفی نمونه گیری شد. برای تحلیل داده ها نیز نرم افزار مکس کیو.دی.ای. بهره برداری گردید. یافته ها:پس از سه مرحله کدگذاری باز، محوری، و انتخابی 9 طبقه مفهومی مرتبط به مقوله ارتباط در فرایند اطلاع یابی در بستر فضای مجازی شناسایی شد. این طبقات مفهومی عبارت اند از: ظرفیت و ویژگی های فضای مجازی در راستای برقراری ارتباط، شبکه ارتباطی دانشجویان به هنگام اطلاع یابی در فضای مجازی، تأثیر فضای مجازی بر میزان اعتماد دانشجویان، نحوه به اشتراک گذاری اطلاعات شخصی در فضای مجازی، چگونگی به اشتراک گذاری احساسات درونی در فضای مجازی، تأثیر فضای مجازی بر میزان تمایل به انجام کارهای مشارکتی، نحوه استفاده از بستر فضای مجازی در انجام کارهای مشارکتی، نحوه حل مسئله به صورت تیمی در فضای مجازی، و نحوه مواجهه با دیدگاه های متنوع. نتیجه گیری:دانشجویان برای اطلاع یابی علاقه مند به استفاده از ظرفیت های ارتباطی فضای مجازی هستند؛ اما با چالش ها و مخاطرات آن آشنایی کامل ندارند.
آیا مدیریت حافظه سازمانی در سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران امری ضروری است؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: بررسی اینکه سازمان اسناد و کتابخانه ملی به عنوان نهادی فرهنگی تا چه حد به ملزومات دانش سازمانی توجه دارد و از نظر کارکنان تا چه حد استقرار حافظه سازمانی به منزله پایگاهی برای ذخیره، مستندسازی، و به کارگیری دانش ضرورت دارد. روش شناسی:این پیمایش با استفاده از پرسشنامه پژوهشگرساخته داده های مورد نیاز در زمینه های کسب دانش، اشتراک دانش، کاربرد دانش، و ذخیره دانش را جمع آوری کرد. جامعه آماری شامل 253 نفر از کارکنان با تحصیلات حداقل کارشناسی ارشد بودند که به صورت کل شمار نظرسنجی به عمل آمد، نهایتا 248 پرسشنامه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. روایی ابزار، صوری و محتوایی بوده و برای سنجش اعتبار ابزار نیز از آلفای کرونباخ استفاده شد که با توجه به ضریب 702/0 وضعیت گویه ها مناسب ارزیابی شد. برای تجزیه و تحلیل یافته ها از آزمون کای اسکوئر بهره گرفته شد. یافته ها:2/26% کارکنان (بالاترین سهم) اذعان داشته اند که اطلاعات مورد نیاز خود را از مسئول واحد و به صورت شفاهی کسب می کنند اما مایلند اطلاعات مورد نیاز را مستندشده و به صورت الکترونیکی دریافت کنند. تقریبا 100% کارکنان به اشتراک گذاری دانش و تجربیات را بیش از حد متوسط در روند بهتر کارها مؤثر دانسته اند و تمایل آنها به اشتراک دانش در حد بالا ارزیابی شده است. راهبردهای مدیریتی در این سازمان کمتر از حد متوسط کاربرد دانش و تجربیات پیشین را مورد حمایت قرار می دهد. بالاترین دلیل این امر، بی توجهی به جایگاه افراد باتجربه و دانش پیشین ذکر شده است. از نظر کارکنان، پیش نیازهای ذخیره و مستندسازی دانش و تجربیات در این سازمان بیش از حد متوسط مهیّاست. نتیجه گیری:با توجه به شرایط موجود، ایجاد نظام مدیریت حافظه سازمانی در سازمان اسناد و کتابخانه ملی ضروری است.
آزادی اطلاعات و سناریوهای آینده
منبع:
مطالعات دانش شناسی سال سوم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۱۲
131 - 157
حوزههای تخصصی:
چکیده<br /> در دنیای معاصر، آزادی اطلاعات به عنوان لازمه دموکراسی شناخته شده و اکسیژن مردم سالاری لقب گرفته است. تجربه نشان داده است که حق دسترسی افراد به اطلاعات، به تنوع بیان های رسانه ای منجر شده، امکان بررسی صحت اخبار و اطلاعاتی را که به مردم ارائه می شوند افزایش می دهد.بنابراین، آشنایی اصحاب رسانه با محتوا و ساز و کارهای اعمال حق دسترسی به اطلاعات امری ضروری است.از این رو، آینده پژوهی به عنوان دانشی نوظهور خواهد توانست متخصصان حوزه رسانه و نویسندگان مطبوعات را یاری نمایدتا ضمن مشخص نمودن موانع اصلی آزادی اطلاعات، سازوکارهای عملی بسط و گسترش آن را ترسیم نمایند. در این مقاله، با توجه به روندهای آزادی اطلاعات در کشور، با رویکرد آینده پژوهانه و به روش سناریو نویسی، آینده های مواجهه آزادی اطلاعات در مطبوعات ایران مورد تحلیل قرار می گیرند.سئوال اصلی این پژوهش، بررسی آینده های متصور برای آزادی اطلاعات در مطبوعات است.تحقیق مورد نظر،ترکیبی- اکتشافی است و داده های این مطالعه به روش تحلیل محتوا و پیمایش جمع آوری و تحلیل شده اند.جامعه آماری پژوهش، شامل فعالان در حوزه آزادی اطلاعات و رسانه است. حجم نمونه آماری تحقیق مورد نظر 65 نفراست که به روش گلوله برفی انتخاب شده اند. در این تحقیق به تأثیر عوامل اقتصادی، اجتماعی، حقوقی، سیاسی و فناوری بر روند آزادی اطلاعات پرداخته شده است.با توجه به این عوامل و بررسی شاخص های مربوط به هریک، چهار سناریو برای آزادی اطلاعات در مطبوعات ایران طراحی شده است.
برونداد علمی اعضای هیئت علمی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری بر پایه شاخص هرش از ابتدا تا سال 2016
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مطالعه برونداد اعضای هیئت علمی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری بر اساس شاخص اچ در پایگاه استنادی اسکوپوس بود. مطالعه حاضر از نوع علم سنجی و روش تحلیل استنادی بود.جامعه مورد مطالعه کلیه اعضای هیئت علمی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری (126نفر)و تولیدات علمی نمایه شده در پایگاه اسکوپوس بود که با استفاده از نرم افزار spss(نسخه 21)مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. بر اساس یافته ها تعداد 70 نفر از اعضای هیئت علمی دارای شاخص اچ می بودند . از میان اعضای هیئت علمی با رتبه استاد 6/55 درصد ، 7/41 درصد با رتبه دانشیار 4/75 درصد با رتبه استادیار دارای شاخص اچ بودند. بیشترین تولیدات علمی مربوط به سال 2007 بوده است. همچنین بیشترین سن پژوهشی اعضای هیئت علمی 16 سال بود. دانشکده "علوم زراعی" با فراوانی 19 نفر دارای بیشترین اعضای هیئت علمی در پایگاه اسکوپوس بود. به منظور بالابردن شاخص اچ اعضای هیئت علمی دانشگاه تشویق و حمایت اعضای هیئت علمی جهت ارائه مقاله در پایگاههای استنادی معتبر ،افزایش بودجه پژوهشی، برگزاری دوره های آموزشی جهت نگارش مقالات ISI و معرفی پایگاههای استنادی معتبر و مجلات دارای رتبه علمی و ضریب تاثیر بالا جهت بهبود تولید علم ضروری است
استفاده از تکنیک دیمتل فازی برای رتبه بندی راهبردهای مدیریت دانش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دانش یکی از کلیدی ترین منابع هر سازمان است که باید همانند سایر منابع به صورت اثربخش مدیریت شود. علاوه بر دلایل درون سازمانی، بسیاری از شرکت ها برای واکنش به محیط رقابتی کسب وکار بر نقش پراهمیت مدیریت دانش تأکید داشته و بهره گیری از آن را اهرمی برای مقابله با فشار بازار می دانند. با وجود آنکه امروزه تحقیقات فراوانی در این زمینه انجام گرفته، مدیران و تصمیم گیران سازمان ها همچنان در انتخاب مسیر و راهبرد مناسب مدیریت دانش به عنوان گام اولیه و پایه ایِ این حوزه دچار مشکل هستند. لذا، این تحقیق با هدف انتخاب راهبرد مناسب مدیریت دانش برای شرکت های پروژه محور انجام گرفته است. پیشنهاد این پژوهش توجه به عوامل اصلی موفقیت مدیریت دانش، در عین توجه به ویژگی های خاص هر پروژه و به دست آوردن روابط متقابل آن ها با روش دیمتل فازی است. بدین منظور، 6 عامل اصلی موفقیت مدیریت دانش با توجه به مطالعات پیشین و 10 ویژگی مهم پروژه پیاده سازی سیستم برنامه ریزی منابع سازمانی به عنوان عوامل فرعی شناسایی گردیده است. پروژه مذکور مربوط به یکی از شرکت های بزرگ صنعت پخش ایران می باشد. عوامل انتخاب شده به عنوان معیارهای ارزیابی برای سه راهبرد انسان محور، سیستم محور و پویا در نظر گرفته شده اند. در نهایت، با استفاده از تکنیک دیمتل فازی اهمیت و میزان تأثیر هر راهبرد با توجه به معیارها مشخص گردیده است.
الگوی پیاده سازی مدیریت منابع انسانی الکترونیکی در وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش ترکیبی، با اتخاذ رهیافت حقوق مدنی و خدمات دولتی نوین، در مرحله نخست، پس از انجام 11 مصاحبه نیمه ساختاریافته با خبرگان، الگوی مدیریت منابع انسانی الکترونیکی را بر اساس راهبرد پژوهش کیفی و با استفاده از نرم افزار کدگذاری MAXQDA مدل سازی کرده و سپس در مرحله دوم، روابط بین عناصر نظریه با استفاده از نرم افزار Smart PLS2 در معرض آزمون کمّی قرار گرفته است. بنابراین، هدف پژوهش حاضر طراحی الگوی پیاده سازی مدیریت منابع انسانی الکترونیکی در وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات است و در این راستا، متناسب با طرح ساختارمند «اشترواس و کوربین» پنج فرضیه تنظیم و آزمون گردید. تحلیل داده ها در روش کمّی مبیّن آن است که فشارهای ناشی از سیاست های نظام و ضرورت همگامی با دیدگاه های روز جهانی در میل به به کارگیری مدیریت منابع انسانی الکترونیکی اثر معناداری دارد. از بین شرایط زمینه ای کشور، ملاحظات سازوکارهای ساختاری کلان، ملاحظات بازیگران، ملاحظات حاکمیتی در اتخاذ راهبرد خدمات دولتی نوین اثر معنا داری دارد و از آن طریق موجب پیامدهای حاصل از اجرای آن در سازمان های دولتی می شود و بر آن مؤثر است. یافته های پژوهش نشان می دهد که مدیریت منابع انسانی الکترونیکی تأثیر مثبت و معناداری در اتخاذ راهبرد خدمات دولتی نوین ندارد و در کشور ما اگرچه با تحولات گسترده و روند توسعه سیاسی اخیر تا حدودی خلأ موجود بین تدوین کنندگان خط مشی عمومی، مجریان نظام، و مردم برطرف شده، اما هنوز راه طولانی در پیش است.
تحلیل وضعیت تولیدات علمی محققان ایرانی در برخی حوزههای موضوعی با استفاده از شاخصهای علمسنجی و تحلیل شبکه اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تحلیل وضعیت تولیدات علمی محققان ایرانی در سه حوزه فناوری اطلاعات، مدیریت، علم اطلاعات و دانش شناسی در صدد پرداختن به این مسئله است که مجموعه تولیدات علمی محققان ایرانی (نمایه شده در پایگاه استنادی «وب آوساینس» و در بازه های زمانی مختلف) در حوزه های فوق بر مبنای شاخص های کمّی و کیفی علم سنجی چه وضعیتی داشته اند؟ همچنین، در راستای آشنایی هرچه بیشتر با وضعیت همکاری علمی پژوهشگران این حوزه ها به مطالعه شبکه هم تألیفی این محققان با استفاده از شاخص های تحلیل شبکه های اجتماعی می پردازد. مجموعه داده های بازیابی شده بر مبنای شاخص های کمّی و کیفی علم سنجی مورد مطالعه قرار گرفتند. سپس، با استفاده از روش تحلیل شبکه و نرم افزارهای مناسب، شبکه هم تألیفی تولیدات مورد بررسی، به تفکیک برای هر یک از حوزه های مورد مطالعه ترسیم شد. این شبکه در دو سطح کلان و خرد با استفاده از شاخص های تحلیل شبکه اجتماعی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که بین شاخص کمّی تعداد تولیدات علمی و شاخص کیفی تعداد استنادات در حوزه های مدیریت و فناوری اطلاعات همبستگی ضعیفی وجود دارد. این بدین معناست که در این دو حوزه افزایش تعداد مقالات لزوماً منجر به افزایش تعداد استنادات نشده است، در حالی که در حوزه علم اطلاعات و دانش شناسی بین این دو شاخص، همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد. نتایج حاصل از تحلیل شبکه هم تألیفی نشان می دهد که میزان شاخص درجه تراکم و نیز انسجام شبکه در هر سه حوزه مورد مطالعه پایین بوده و نویسندگان ارتباطات اندکیبا یکدیگر برقرار کرده اند. میانگین شاخص ضریب خوشه بندی شبکه های مورد بررسی، به ویژه در حوزه فناوری اطلاعات، نشا ن دهنده تمایل نسبتاً بالای اعضای شبکه به تشکیل خوشه های مختلف است. همچنین، با تعیین شاخص های مرکزیت (درجه، بینیّت و نزدیکی) نویسندگانِ هر یک از حوزه های مورد مطالعه، عملکرد آن ها، و نیز برترین نویسندگان برای هر یک از شاخص های مذکور مشخص شد. نتایج این پژوهش می تواند با مشخص نمودن ابعاد همکاری علمی در هر یک از حوزه های مورد بررسی در کمک به سیاست گذاری های پژوهشی تأثیرگذار باشد
بررسی شاخص های پیش بینی کننده تأثیرگذاری علمی برای افزایش استنادگیری مقالات نشریه های علمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف کلی پژوهش حاضر امکان سنجی ارائه مدلی برای سنجش میزان تأثیرگذاری مقالات در مرحله داوری در مجلات علمی است تا بتوان در فرایند کنترل کیفیت مقالات علمی میزان استناد به آن در آینده را پیش بینی نمود. پژوهش حاضر از نوع توصیفی- همبستگی است و در زمره تحقیقات کاربردی قرار می گیرد. در این پژوهش، از کل مجلات نمایه شده حوزه شیمی در «اسکوپوس» حدود 5 مجله به عنوان نمونه اولیه در نظر گرفته شدند. همچنین، از میان 926 مقاله نیز تعداد 300 مقاله به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای در بین سال های 2011 تا 2015 مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که شاخص «چندنویسندگی و هم تألیفی» قوی ترین متغیر پیش بینی کننده استناد است که به صورت مثبت و معنادار میزان استناد را پیش بینی می کند. شاخص های «طول مقاله»، «تعداد منابع» و «H-INDEX نویسنده» متغیرهای دیگری بودند که توانستند میزان استناد مقالات را به صورت مثبت و معنادار پیش بینی کنند. پس، هیئت های داوری مجلات، می توانند علاوه بر درنظر گرفتن معیارهای سنتی ارزیابی مقالات، با لحاظ کردن مدل سنجش میزان اثرگذاری مقالات، در آینده ارزیابی مؤثرتری در مرحله داوری داشته باشند.
ارزیابی تطبیقی کارایی ساختار فراداده نظام های شناسگر دیجیتالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر، به دلیل مشکلاتی که «یو.آر.ال.» به عنوان شناسگر در محیط دیجیتال در حوزه های ثبات و یکتایی با آنها مواجه شد، توجه به نظام های شناسگر دیجیتالی به عنوان یک راه حل پایدار شناسایی اشیاء اطلاعاتی در محیط های دیجیتالی در حال افزایش است. تنوع زیاد موجودیت های دیجیتال موجب شده است تا نظام های شناسگر دیجیتالی، به منظور افزایش سطح دقت و تفکیک پذیری شناسایی این موجودیت ها در حوزه خود، به سمت ایجاد ساختارهای مدل داده عملیاتی یا به بیان دقیق تر ساختارهای فراداده ای مبتنی بر مدل های مفهومی روی آورند. بر این مبنا، هدف پژوهش حاضر ارزیابی کارایی ساختارهای فراداده نظام های شناسگر دیجیتالی است. به منظور دستیابی به این هدف، بر مبنای روش ارزیابی روشنگرانه، فرآیندی شامل دو گام طراحی و اجرا شد. در گام اول اقدام به طراحی چارچوب پایه ارزیابی کارایی ساختار فراداده به روش دلفی شد. چارچوب پایه ارزیابی استخراج شده در این گام شامل 10 شاخص کارایی تشکیل دهنده چارچوب ازجمله: سطح تفکیک پذیری شناسایی انواع اشیاء، وجود انواع فراداده توصیفی، راهبری و ساختاری، استفاده از دیکشنری داده، سطح بالای استاندارسازی و ثبات فراداده، تعامل فراداده، تعادل بین دقت و سادگی فراداده و لزوم شناسایی موجودیت های پیوندی در فراداده (ایجاد شبکه های پیوندی) است. درگام دوم، با استناد به چارچوب پایه طراحی شده، اقدام به ارزیابی تطبیقی 6 نظام شناسگر دیجیتال مطرح در سطح جهان به روش «تاپسیس» شد. نتایج این ارزیابی نشان داد که نظام «دی.اُ.آی.» از بیشترین کارایی در ساختار فراداده خود برخوردار است، نظام های «یو.سی.آی.» و «آ.ر.ک» به ترتیب کارایی نسبتاً کمی در این مؤلفه دارند و نظام های «هندل»، «یو.آر.ان.» و «پی.یو.آر.ال.» به علت عدم توجه به ساختارهای فراداده، هیچ انطباقی با چارچوب پایه کارایی این مؤلفه ندارند. در تحلیل این نتایج نیز مشخص شد که از مهمترین دلایل کارایی بالای نظام «دی.اُ.آی.» در مقایسه با دو نظام دیگر، توجه آن به شاخص های فراداده ساختاری در شکل کلی و ایجاد شبکه های پیوندی ارجاعات و منابع موجودیت های شناسایی شده در شکل خاص است. نتایج این پژوهش می تواند توسط کاربران و مجریان این نظام ها و همچنین پژوهشگران این حوزه مورد استفاده قرار گیرد.
میزان همکاری پژوهشگران ایرانی در نشریات علمی نامعتبر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: تعیین میزان و نوع همکاری پژوهشگران ایرانی با نشریات علمی نامعتبر. روش شناسی: این پیمایش با رویکرد علم سنجی انجام شده است. جامعه پژوهش از نشریات موجود در فهرست نشریات نامعتبر جفری بیل انتخاب شد. با توجه به روزآمد شدن مداوم این فهرست، نسخه ای که در دی ماه 1394 تهیه شده بود، ملاک انجام کار قرار گرفت. در تاریخ فوق این فهرست شامل 910 مجله بود. همه مجله های مذکور بدون نمونه گیری مورد بررسی قرار گرفتند. یافته ها:تعداد 649 پژوهشگر ایرانی با 276 نشریه نامعتبر همکاری داشته که بیشتر آنها در مرتبه استادی بوده اند. 35% از این افراد، وابسته به وزارت علوم، تحقیقات و فناوری هستند. از نظر رشته تحصیلی، علوم پزشکی با 17% در بالاترین و هنر در پایین ترین رده به لحاظ همکاری با این نشریات قرار دارد. بیشتر مجلاتی که پژوهشگران ایرانی با آنها همکاری داشته اند متعلق به قاره آسیا بوده است. نتیجه گیری: حضور پژوهشگران ایرانی در مجلات نامعتبر روندی رو به رشد دارد. معرفی، شناسایی، و ارائه فهرست این مجلات به صورت دوره ای و مستمر به دانشگاه ها و سازمان ها و تأکید بر اهمیت مسئله در جامعه علمی از راه های گوناگون امری ضروری به نظر می رسد؛ زیرا زمینه آشنایی، آگاهی، و استقبال نکردن از این مجلات را فراهم می کند.