فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۷۶۱ تا ۱٬۷۸۰ مورد از کل ۳٬۲۲۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
بسیاری از متفکران اخلاق معاصر، معتقدند ورزش در رشد فردی و اجتماعی تاثیر داشته و ورزش هر جامعه، چون آیینه ای انعکاس دهنده فرهنگ آن جامعه است. با این تفاوت که ورزش ضمن تاثیرگذاری، می تواند از ارزشهای جامعه نیز، تاثیر بپذیرد.بنابر این، ورزش مقوله ای است که در یک جامعه می تواند مسائل فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی و ... را تحت الشعاع خود قرار دهد. در میان تمام مسائل فوق، آنچه از همه بیشتر مورد بی مهری واقع شده، بحث فرهنگی و اخلاقی ورزش است، موضوعی که در جوامع مختلف و از جمله جامعه خودمان، کمتر به آن پرداخته شده است. شاید به جرات بتوان گفت، در یک رویداد ورزشی خواه کوچک یا بزرگ، آنچه به آن زیبایی می بخشد، نمایش ارزشهای اخلاقی است. احترام به قوانین، به حریفان، به داوران و تماشاگران، به همراه گذشت، بردباری، جوانمردی، عدم خشونت و تهاجم، به کار نبردن الفاظ زشت، استفاده نکردن از داروهای نیروزا(دوپینگ) و مسائلی از این دست از آن جمله هستند.
در این مقاله سعی شده است، اخلاق ورزشی با رویکرد بازی منصفانه ورزشی مورد بررسی قرار گیرد. محوریت فضایل، بازی، رقابت منصفانه، احترام به قوانین و توافق، برداشت های متفاوتی است که از این نوع بازی ارائه شده است. بر این اساس، این نوع بازی در کل جامعه ورزشی، اعم از ورزشکاران، مربیان، داوران، تماشاگران و رسانه ها و تعامل نوع ورزش با اخلاق و مشکلات اخلاقی مرتبط با هر حوزه مورد بررسی و نقد قرار گرفته است.
نگاهی به نظریه رشد اخلاقی کالبرگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت ۱۳۸۷ شماره ۱۳۲
حوزههای تخصصی:
این نبشتار نخست به تبیین اجمالی دیدگاه کالبرگ درباره نحوه تحوّل و رشد اخلاقی میپردازد و سپس نکاتی نقدآمیز را در بررسی دیدگاه او بیان میکند. هدف از پژوهش بررسی و نقد دیدگاه کالبرگ درباره رشد اخلاقی با توجه به دیدگاه اندیشمندان دیگر میباشد. کالبرگ در تبیین رشد اخلاقی همه افراد، دنبالهرو پیاژه است. دیدگاه پیاژه در زمره دیدگاههای شناختی قرار دارد و از این منظر، دیدگاه کالبرگ همانند دیدگاه اوست؛ اما تفاوتهای مهمی نیز با دیدگاه وی دارد. کالبرگ رشد اخلاقی را به سنین بالاتر از دوازده سالگی نیز سریان می دهد. وی رشد اخلاقی انسانها را در شش مرحله طبقهبندی میکند و رشد اخلاق را مترتب و موازی با رشد روانشناختی آنها میداند. این تبیین کالبرگ واکنشها و پیامدهای مختلفی در محافل علمی به دنبال داشته است. از جمله یافتههای پژوهش، نقدهایی است که در دیدگاه کالبرگ وجود دارد و به آنها کمتر توجه شده است.
آزادی اخلاقی
نقد برهان راچلز درباره ناسازگاری وحی و پرستش با عمل اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله، نقدی بر برهان جیمز راچلز بر نفی وجود خداوند میباشد که به برهان اخلاقی علیه وجود خدا شهرت یافته است. در این برهان، بنای اخلاق بر استقلال عامل اخلاقی یا همان ملاکی است که کانت برای اخلاقی بودن قائل بود. ادعا شده که اخلاق بر این مبنا با وجود خدای ادیان ناسازگار است؛ زیرا خدای ادیان، شایسته پرستش بهمعنای تسلیم شدن آدمی در برابر وحی و تشریع الاهی است. او بر آن است که وجود وحی و شریعت که بهاعتقاد مؤمنان، راهنمای حیات اخلاقی است، نه تنها چنین نقشی ندارد؛ بلکه برضد عمل اخلاقی است باید وحی و بهتبع آن، خدای ادیان که وحی میکند را بهکنار نهاد. لذا با استناد به وضوح عامل اخلاقی میتوان خدای سزاوار پرستش را که فرستنده وحی است، نفی کرد. البته راچلز چند اشکال بر برهان خود وارد می کند و به آنها جواب می دهد. این مقاله علاوه بر بررسی این اشکالها، به دیدگاه کوئین که معتقد به سازگاری پرستش و به تبع آن، وحی تشریعی با عمل اخلاقی است، می پردازد.
هشدارهاى اجتماعى (12)
سعادت در مکاتب سعادتگرا(نقد و بررسی مکاتب اخلاقی سقراط،افلاطون،ارسطو)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت ۱۳۸۷ شماره ۱۲۸
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر ابتدا به تعدّد سخن در باب «سعادت» و علت اصلی گوناگونی دیدگاهها در اینباره اشاره نموده است. سپس به دیدگاههای سه فیلسوف بزرگ یونان قدیم، سقراط، افلاطون و ارسطو، از بنیانگذاران مکتب سعادتگرای اخلاقی، پرداخته است.
مواجهه سقراط با حرکت سوفسطاییان مبنی بر تخریب اخلاق جامعه، از علل اصلی اقبال وی به مباحث و رفتارهای اخلاقی است. اصول فلسفی افلاطونی، که سنگبنای دیدگاه اخلاقی اوست، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و در این زمینه، به نکاتی بدیع اشاره شده است. گرچه ارسطو را به عنوان کسی میشناسند که اخلاق را مطلق میداند، اما با پذیرفتن دیدگاه اخلاقی وی، باید نسبیت در اخلاق را پذیرفت. جدول اعتدال طلایی ارسطویی و نیز مشروط دانستن فضیلتمندی بر شرط شانس مورد نقد و بررسی واقع شده است. نتیجه حاصل شده عدم کفایت توان و دانش متعارف بشر در تشخیص سعادت واقعی انسان است.
غفلت
منبع:
مبلغان ۱۳۸۷ شماره ۱۰۲
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن موارد دیگر فرهنگ اصلاحات و واژه ها در قرآن
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی اخلاق کاربردی اخلاق دینی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی حدیث و علوم حدیث حدیث معارف حدیثی موارد دیگر فرهنگ واژه ها و اصطلاحات در روایات
باشکوهترین تحیت آسمانی
اخلاق توحیدی و نقش آن در انگیزش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت ۱۳۸۷ شماره ۱۳۰
حوزههای تخصصی:
این مقاله به ایضاح مفهومی دو اصطلاح «اخلاق توحیدی» و «انگیزش» و نیز مبانی گزینش شده میپردازد. سپس در سه بخش، نقش اخلاق توحیدی در انگیزش را بیان میکند:
الف. نقش اخلاق توحیدی در انگیزه بقا؛
ب. نقش اخلاق توحیدی در انگیزه کمال و انگیزههای فرعی شامل: 1. انگیزه کنجکاوی؛ 2. انگیزه حقیقتجویی؛ 3. انگیزه استقلال و خودمختاری؛ 4. انگیزه قدرت.
ج. نقش اخلاق توحیدی در انگیزه لذت و ارضای نیازهای زیستی و انگیزههای فرعی آن شامل: 1. انگیزه تغذیه؛ 2. انگیزه جنسی؛ 3. نیاز به لباس و مسکن؛ 4. نیاز به وسایل نقلیه؛ 5. انگیزه زیباییدوستی؛ 6. انگیزه مالدوستی.
آنچه در این پژوهش دنبال میشود نقش اخلاق توحیدی (بر اساس تبیین علّامه طباطبائی در تفسیر المیزان) بر ساختار کلی نیازها و انگیزههای انسان (بر اساس دیدگاههای روانشناختی حضرت آیهاللّه مصباح) است.
نسبت فضیلت با سعادت در نظام اخلاقی افلاطون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مکاتب اخلاقی کلاسیک، به ویژه نظام اخلاقی افلاطون، با مشخصه «سعادت گرایی» شناخته می شوند. آموزه بنیادین «سعادت گرایی» این است که مطلوب نهایی انسان، نیل به سعادت است و همه فعالیت های آدمی در پرتو این هدف والا، ارج و قرب پیدا می کنند. معمولا گفته می شود که فضیلت اخلاقی، راه رسیدن به سعادت را هموار می کند؛ اما نسبت میان این دو نیازمند بررسی دقیق تری است.در این مقاله، دو مدل برای ترسیم نسبت فضیلت و سعادت از منظر افلاطون ارایه شده است. بر اساس مدل یکسان انگاری، فضیلت و سعادت بر یکدیگر منطبق بوده و عین هم تلقی می شوند. در حالی که بر اساس فرضیه کفایت، فضیلت و سعادت دو عنصر جدا از هم هستند که کسب یکی (فضیلت) مقدمه دستیابی به دیگری (سعادت) است. در آثار افلاطون، مویداتی برای هر دو فرضیه فوق یافت می شود، ولی هیچ کدام از آنها، به تنهایی، قادر به تبیین نگرش وی نسبت به این مساله نیستند. برای فهم موضع افلاطون در این خصوص، می بایست به تلفیقی از این دو مدل، دست یافت.
عیب جویى از دیگران
عجله و شتابزدگى
انسان اخلاقی
منبع:
پگاه حوزه ۱۳۸۷ شماره ۲۴۳
حوزههای تخصصی: