هدف این مقاله بررسی جایگاه آموزش انفرادی در تاریخ آموزش و پرورش ایران بوده و نویسندگان با بهره گیری از روش تحلیلی ـ توصیفی در جهت شناخت روش آموزش انفرادی که یکی از روش های جدید و مطرح در آموزش است به بررسی سوابق تاریخی آن پرداخته و از این طریق چشم انداز روشن تری را برای آینده ترسیم نمایند. نتایج مطالعه نشان می دهد که از دیرباز با توجه به فضای موجود در تعلیم و تربیت ایران آموزش انفرادی جایگاه مهم و تأثیرگذاری در روند تعلیم و تربیت داشته است که با عنایت به این تجارب بهره گیری از این شیوه در حال حاضر می تواند فرصتی را بازسازی برخی از نارسایی های نظام تعلیم و تربیت مهیا نماید.
اخلاق وضعیت، گرچه سابقهای طولانی در فرهنگ و اندیشه بشری دارد، اما با وجود این، رویکردی نسبتا تازه به اخلاق در فرهنگ مسیحی است که توسط اسقف جوزف فلچر در کتابی به همین نام ارائه گردیده است. این رویکرد بر محوریت موقعیتی که فرد در آن قرار گرفته تأکید دارد و وجود اصول کلی و احکام عام اخلاقی را منکر میگردد. به عبارت دیگر، در این اخلاق، وضعیت و موقعیت است که حکم اخلاقی را تعیین میکند و نه احکام عام و از پیش تعریف شده. این مقاله میکوشد تا با استفاده از متون و مقالات موجود، ضمن بررسی گذشته و حال این رویکرد، تصویری روشن از این نگاه به اخلاق ارائه نماید و در فرازی خاص، به تبیین نسبیگرا بودن و یا مطلقگرا بودن آن بپردازد و در پایان نیز نکاتی را در نقد این رویکرد بیان نماید.
به عقیده نگارنده مقاله، گرچه مقاله اخلاق وضعیت به خودی خود به نوعی نسبیگراست ولی تقریری که جوزف فلچر از آن میدهد، چندان با نسبیت اخلاق سازگار نیست.