فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۱۴۱ تا ۱٬۱۶۰ مورد از کل ۱٬۹۱۱ مورد.
منبع:
زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۱
198 - 214
حوزههای تخصصی:
با انقلاب پست مدرنیسم در ادبیات تغییر و تحولاتی صورت گرفت که از جمله آن ها می توان به داستان هایی اشاره کرد که بر طبق قاعده و اصول روایت نگارش نشده اند بلکه در طول روایت، به شیوه های مختلف بر داستانی بودن آن ها تأکید می شود. این نوع از ادبیات علاوه بر تثبیت جایگاه خود در بین نویسندگان غربی، به ادبیات داستانی عربی نیز راه یافته است و بسیاری از نویسندگان عرب توانسته اند در روایت های خود، آن مؤلفه ها را به خوبی به کار گیرند. از جمله آن نویسندگان، مجید اسحاق طوبیا نویسنده مصری با اثر خود، رمان «الهؤلاء» است. در این رمان، شیوه های به کار رفته است که آن را در زمره آثار پست مدرنیسم قرار می دهد. این پژوهش درصدد آن است با رویکرد توصیفی- تحلیلی به شگردهای مختلفی که طوبیا برای خلق داستان پست مدرن خود از آن ها بهره جسته، اشاره کند. یافته های پژوهش نشان می دهد طوبیا توانسته است مؤلفه هایی چون ساختگی و وهمی بودن شخصیت ها، تخیلی بودن راوی که در اصل خود نویسنده است، فرجام های چندگانه و فراواقعیت را در این رمان برای خواننده به معرض نمایش بگذارد. دیگر نکته مهم این رمان، ویژگی معکوس کردن است و این وارونگی را می توان در معکوس کردن اسم مجید طوبیا به صورت«أیبوط دیجم»و در طرح گردش زمین بر خلاف عقربه های ساعت و در پایان داستان، جهت مخالف حرکت قطارها مشاهده کرد.
دراسه روایه أهل الحمیدیه لنجیب الکیلانی علی ضوء منهج البنیویه التکوینیه لغولدمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۶
93 - 104
حوزههای تخصصی:
یعدّ غولدمان رائد البنیویه التکوینیه، أی التولیدیه، وهی عنده لا تُفهم بمعزل عن الزمان والمکان، وترتکز على المادیه الجدلیه والتاریخیه، مؤکده على دور البیئه والخلفیه الثقافیه والتاریخیه فی إنشاء أی عمل أو نظریه؛ ویعطی غولدمان التاریخ دورا محوریا فی البنیویه التکوینیه. بما أن نجیب الکیلانی (1931 1995م)، الذی اعتمدنا روایته، من أبرز الرواد الذین تناولوا قضایا أمتهم ومجتمعهم فی کتاباتهم، ولا سیما روایه أهل الحمیدیه ، فقد رأینا فیها تطابقا للبنیویه التکوینیه الغولدمانیه التی تحقّق وحده بین الشکل والمضمون للنص ذی البعد التاریخی مضیفه البعد الاجتماعی والنفسی على مبادئ البنیویه الشکلیه. نرى من خلال أحداث الروایه، أن الکاتب اعتمد على الظروف المؤاتیه وما یعیشه المجتمع المصری آنذاک من وقائع سیاسیه واجتماعیه. وعلى هذا الأساس، قمنا بدراسه هذه الروایه وفقا للمنهج الوصفی التحلیلی، نبین مدی انطباق خطوات المنهج الغولدمانی على الروایه. تهدف هذه الدراسه إلى معالجه وتطبیق البنیویه التکوینیه الغولدمانیه على روایه أهل الحمیدیه لنجیب الکیلانی؛ ومن هنا یقوم هذا البحث على عده محاور، منها: رؤیه العالم، والطبیعه المفارقاتیه، والوعی القائم، والوعی الممکن، والوعی الخاطئ. ومن أهم ما توصلت إلیه هذه الدراسه، یمکن الإشاره إلى أن مفاهیم ومرتکزات البنیویه التکوینیه الغولدمانیه حاضره فی طیات الروایه التی درسناها، فوعی الطبقه الاجتماعیه قد یتعارض مع رؤیه فئه أخرى، وکذلک أن الرؤیه المطروحه لیست رؤیه فردیه خاصه بالکاتب، ولیست رؤیه جماعیه موحّده للعالم بأسره، لکنها رؤیه جماعیه معینه انتمى إلیها الکاتب فکریا، کما أن الوعی القائم والممکن والخاطئ مشهود فی النص.
نقد و بررسی نظرات نحوی عبدالعزیز کاشی در نسخه خطی« شرح المفصل»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نسخه ی« شرح المفصل» عبدالعزیز کاشی برجای مانده از قرن هفتم و هشتم هجری است که در آن نویسنده با نثری روان و علمی به شرح کتاب «المفصل» زمخشری پرداخته است. با بررسی نظرات و موضع گیری های وی می توان دریافت که پیرو مکتب بصره بوده است. این نویسنده ی ایرانی مسلّط به زبان عربی تنها به ذکر نظرات علمای نحو بسنده نمی کند بلکه در موارد بسیاری با تکیه بر استدلال های سماعی و قیاسی به اظهارنظر می پردازد. ابن حاجب از جمله نحویانی است که کاشی بسیار به نظرات وی اشاره می کند؛ گاهی در تأیید و گاهی در نقد و رد نظرات وی. این جستار با روش توصیفی تحلیلی به بررسی انتقادهای کاشی نسبت به نظرات ابن حاجب پرداخته و به این نتیجه رسیده است که انتقادهای کاشی در بسیاری موارد به جاست. او با شیوه ای روشن و به دور از تکلّف و اصطلاحات پیچیده ی منطقی و با به کارگیری دلایل علمی استوار به اثبات مدّعای خود پرداخته است. کاشی در اکثر موارد با زمخشری هم عقیده است و توانسته درستی کلام زمخشری را به اثبات برساند.
تحلیل و بررسی کتاب بنیه النص السردی من منظور النقد الإدبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه نقد ادب عربی دوره ششم بهار و تالستان ۱۳۹۵ شماره ۱۲ (پیاپی ۷۰)
135-157 صفحه
حوزههای تخصصی:
چکیده در این نوشتار تلاش شده است تا با معرفی کتاب «بنیه النص السردی من منظور النقد الأدبی» و بررسی انتقادی ساختار و محتوای آن، جایگاه این اثر در میان پژوهش های صورت گرفته در زمینه ادبیات داستانی و نظریه های روایت، مورد ارزیابی کمی و کیفی قرار داده شود. بر این اساس در گام نخست با بهره گیری از رویکردی علمی و کاملا منصفانه جایگاه این اثر در فضای علمی روایت شناسی، نوآوری و دستاوردهای آن بر صاحبان اندیشه مورد بررسی قرار گرفته و در گام بعدی با نگاهی عمیق و موشکافانه به محتوا و درونمایه این کتاب، کانونی ترین موضوعات، اهداف، پیش فرض ها و مبانی نظری همراه با دستاوردهای آن مورد تحلیل قرار گرفته است و پس از تبیین و تحلیل ساختاری و محتوایی این اثر تلاش شده است کتاب مورد بحث از دو منظر درون ساختاری و برون ساختاری در ترازوی ارزیابی و نقد علمی قرار گیرد.
دراسه لتاریخ تعلیم الشیعه الإمامیه فی القرون الخمسه الأولی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق الحضاره الاسلامیه سال بیست و چهارم یهار و تابستان ۱۴۰۰ (۱۴۴۲ه.ق) شماره ۱ (پیاپی ۴۷)
289-318
حوزههای تخصصی:
قام أئمه الشیعه إثر وفاه رسول الله الأعظم (ص) بمهمه تعلیم أتباعهم أحکام الدین وما إلى ذلک فی کل مکان وزمان وعلى قدر المستطاع صیانه لدین الله وهدایه للمجتمع الإسلامی. لذا أصبح للمساجد والکتاتیب والأمکنه المقدسه أهمیه خاصه فی مجال التعلیم. لقد ذکرت فی الحقب التالیه من التاریخ الشیعی أسماء لمراکز أخرى للتعلیم إضافه إلى ما بینا للتو إلا أنها لم یتم بعد بشأنها الدراسات الکافیه حتى یتسنى لنا إمکانیه الکشف عن مکامن ضعفها وقوتها فی ظل مقارنتها مع أوضاعها الحالیه. والفکره الشائعه أن الشیعه مدینه بمراکزها التعلیمیه للآخرین إذ لم یکن لها أی ابتکار أو إبداع فیها. وفی هذا السیاق یرمی بحثنا الحاضر إلى تسلیط الضوء على الأمکنه والأزمنه التی وظفها أئمه الشیعه لتعلیم أتباعهم فی القرون الهجریه الأولى وکذلک المراحل التعلیمه التی مرت بها عملیه التعلیم وذلک فی ضوء دراسه تاریخیه وروائیه واعتمادا على المنهج الوصفی-التحلیلی وأخیرا إعطاء صوره واضحه عن التطور التاریخی الذی شهدته الأنشطه التعلیمیه للشیعه فی الفتره ذاتها. ولم یفتنا لتحقیق أهدافنا هذه مراجعه المصادر التاریخیه الموثوق بها والقریبه من الفتره نفسها. ومن أبرز المعطیات التی توصلنا إلیها من خلال هذا البحث هی أن المذهب الشیعی استطاع أن یسبق المذاهب الإسلامیه کلها فی المشوار التعلیمی وتدشین مراکز حدیثه لتعلیم أفکاره ورؤاه التی لم یسبق لها مثیل ولا نظیر.
العلاقه بین الوظیفه و البنیه فی نظریه النظم دراسه فی التقدیم و التأخیر و الحذف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۰
73 - 84
حوزههای تخصصی:
یرتبط اسم حلقه براغ اللسانیه باللسانیات الوظیفیه عموماً؛ إذ أنها اهتمّت بوظیفه اللغه، وهی التواصل وأسبقیه الوظیفه على البنیه، لأنّالوظیفیین ینظرون إلى علاقه الوظیفه والبنیه عبر التأکید على دور المتکلم والسامع. وأما الجرجانی بصفته عالماً فی البلاغه واللغه وصاحب» الوظیفیه « کتاب دلائل الإعجاز، فیرکّز على المواءمه بین الوظیفه والبنیه، والتی تعدّ من أهمّ المعالم الوظیفیه. وبناءً علیه یمکن القول إنتتقارب مع البلاغه العربیه عامهً بما أنّ مهمّه البلاغه هی الترکیز على العلاقه بین المقام والمقال. إذن یستهدف هذا البحث دراسه العلاقه بینالوظیفه والبنیه عند الجرجانی عبر الترکیز على مبادئها وهی: وظیفه اللغه، والعلاقه بین البنیه والوظیفه، ودور المتکلم والسامع من خلالتطبیقها على التقدیم والتأخیر، والحذف، مستخدماً المنهج الوصفی التحلیلی لتبیین علاقه نظریه النظم للجرجانی والوظیفیه عبر تفسیرهذه النماذج. ومما توصل إلیه البحث هو أنّ نظریه الجرجانی تتمحور على أنّ الوظیفه الأساس للغه هی إقامه التواصل بین متکلمیها،والتواصل لا یکون بالمفردات، وإنما یکون بالجمل والوظیفه سابقه على اللفظ، والوظیفه المقصود ههنا وظیفه مقامیّه. وبناء علیه نستطیعأن نعتبر الجرجانی وظیفیاً، ولو عنده تشابهات مع المدارس اللسانیه الأخری.
خوانش نُماد وارونگی آب در شعر سیمین بهبهانی و نازک الملائکه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آب در نماد شناسی اسطوره های جهان، یکی از پر اهمیت ترین نماد های طبیعی است. نماد آب در چکامه های سیمین بهبهانی و نازک الملائکه یکی از واژه ای پر بسامد و چند معنا است. از اینرو، اشعارشان پژواکی از بحران های انسان معاصر است. هدف پژوهش حاضر، بررسی پیوند نماد آب و پدیده وارونگی آن در شعر سیمین بهبهانی و نازک الملائکه نگارندگان در این جُستار، کوشیده اند؛ تا به خوانش و تحلیل تازه ای از نماد وارونگی آب در سروده های سرایندگان مدّنظر دست یازند. این پژوهش، با رویکردی توصیفی – تحلیلی در صد آن است، تا نماد وارونگی آب را در شعر سیمین بهبهانی و نازک الملائکه بررسی نماید. یافته های اساسی این پژوهش نشان می دهند؛ دو شاعر با توجه به بحران های سیاسی و اجتماعی جامعه عصر خویش نگاهی بدبینانه و یأس آلودی به زندگی خویش داشته اند. در سروده های سیمین بهبهانی و نازک الملائکه نماد آب حکایت از ترسیم جلوه هایی بسان یأس و نا امیدی، شکست، غربت، تنهایی و مرگ اندیشی دارد.
تحلیل خطاب السرد القرآنی لسوره الحجرات وفق نظریه نورمن فرکلاف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یعد التحلیل النقدی للخطاب من أحدث المناهج النقدیه، تأثر هذا المنهج من وجهات نظر میشل فوکو وفروید ومارکس فلسفیًا. إنه ینوی ربط الأشکال التعبیریه بالقضایا الاجتماعیه ونقلها إلى النقطه المطلوبه.تعتبر مقاربه فرکلاف ذات المستویات الثلاثه من أوصاف وتفاسیر وشروح مفیده وناجحه فی هذا الجانب. من جانب آخر حاول القرآن الکریم تعدیل الممارسات الاجتماعیه من خلال استخدام الإشارات والرموز التعبیریه بشکل مجموعه ذات دلاله فی مثل سوره الحجرات، ویمکن للباحث أن یتبنی نموذج فرکلاف فی دراسه السور القرآنیه، فمن خلال تحلیل البنیه النصیه مثل الکلمات والجمل على مستوى الوصف وتطبیقه علی السیاق فی مستوى تفسیر الخطاب الحاکم، یقوم بشرح دور الجمل وعلاقتها بالخطابات الموجوده فی المجتمع. تسعى هذه الدراسه معتمده علی المنهج الوصفی التحلیلی إلى توفیر إطار لتحلیل سوره الحجرات کخطاب قرآنی وتوضیح وظیفته الاجتماعیه فی ضوء نظریه فرکلاف النقدیه. وتشیر نتائج الدراسه إلی أن خطاب سوره الحجرات فی المحور التربوی ینسجم مع الخطاب الموجود السائد فی المجتمع ویحاول شرح نظام القیم الإسلامیه.
الجمل المصدّره ب "کان" وأخواتها اسمیه أم فعلیه؟ نظراً إلى دلالاتها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تنقسم الجمله فی اللغه العربیه اعتماداً على صدرها الأصیل إلى الاسمیه والفعلیه، أما الجمله الاسمیه فهی التی یتصدّرها اسم بالأصاله؛ وفی المقابل لها الجمله الفعلیه، وهی التی یتصدّرها فعل بالأصاله. ولکلّ واحد منهما دلاله خاصه. بما أنّ "کان" وأخواتها تلعب دوراً هاماً فی اللغه العربیه من جهه الاستخدام، فقد تطرّقنا إلى دراسه الجمل المصدّره بها؛ لنبیّن هل هذه الجمل اسمیه أم فعلیه؟ فاسمیه هذه الجمل أو فعلیتها من القضایا المهمه التی تجب معرفتها، ولا سیّما بعد أن وجدنا بعض النحویین یعُدّونها اسمیه، کما هو الحال فی الکتب النحویه التعلیمیه المعاصره. فأهمیتها مِن أهمیه إعراب الجمل نفسه؛ إذ یحتلّ مکانه مرموقه ودرجه عالیه فی اللغه العربیه، کما تبرز أهمیتها أیضاً فی تقدیم المنهج العلمی المدقّق لإعراب "کان" وأخواتها. بناءً على ما تقدّم، یهدف هذا المقال إلى تبیین الرأى السدید الراجح فی هذا المجال، کما یهدف الى کشف اللبس الذی حصل من جرّاء ذلک، ویقدّم منهجاً علمیا ینبغی أن یُتبَع فی إعراب الجمل المصدّره ب "کان" وأخواتها. ولقد بذلنا جلَّ جهودنا فی إثبات أنّ المیزان فی انقسام الجمله إلى الاسمیه أو الفعلیه هو صدرها، معتمدین على آراء النحاه، ومبدئین الرأى فی هذه المسأله، بالاستناد إلى الأدله والشواهد المعتبره. فانکشف لنا من خلال البحث أنّ الجمل المصدّره ب "کان" وأخواتها فعلیه، لا اسمیه لعدّه أسباب، أهمّها: قبولها علامات الأفعال، ووجود الإسناد المعنوی، ووقوعها بعد أدوات الشرط، ومسأله السهوله فی التعلیم ودلاله النسخ. وسنشیر إلى ذلک کلّه فی هذا المقال بصوره تفصیلیه.
اصالت ایرانی برخی از حکمت های اخلاقی گمنام در کتاب العقد الفرید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه نقد ادب عربی دوره ششم پاییز و زمستان ۱۳۹۴ شماره ۱۱ (پیاپی ۶۹)
121-143 صفحه
حوزههای تخصصی:
بخش مهمی از حکمت های اخلاقی ایران باستان به زبان عربی، ترجمه و در منابع عربی حفظ شده است. این حکمت ها از راه های گوناگون از جمله آثار نویسندگان ایرانی مانند ابن مقفع و ثعالبی به ادب و فرهنگ عربی نفوذ کرده و به تدریج، هویت اصلی و ایرانی آن از بین رفته است . این مقاله به بررسی برخی از حکمت ها که نام گوینده آن در گذر زمان بنا به دلایل گوناگون حذف گردیده و اصالت ایرانی آن در فرهنگ عربی مغفول مانده، میپردازد. به علت فراوانی منابع عربی در این زمینه، پژوهش حاضر به کتاب العقد الفرید، اثر ارجمند ابن عبدربه(متوفی 328 ق) محدود شد؛ این کتاب به مثابه گنجینه ادب شرق، دربردارنده بسیاری از حکمت های اخلاقی ایرانیان است که به صورت پراکنده در لابه لای کتاب آمده است. پاره ای از این سخنان از کتاب مذکور، گردآوری شد و با تکیه بر منابع معتبر عربی و فارسی و مؤلفه های فرهنگی، اجتماعی، محیطی و غیره توصیف و تحلیل گردید تا مالکیت معنوی آن، دوباره به حکیمان و پادشاهان دوره باستان همچون بزرگمهر، اردشیر، انوشیروان و غیره بازگردانده شود.
دراسه مقتل مرداویج الزیاری من خلال الروایات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مرداویج بن زیار بن وردانشاه الزیاریّ قائدٌ إیرانیٌّ استطاع فی مطلع القرن الرابع الهجریّ أن یحتلّ مناطق واسعهً من سواحل بحر قزوین ومناطق الجبال وجنوبیّ إیران؛ وکان یستعدّ لشنّ حملهٍ على أرّجان (بهبهان الحالیّه) للقضاء على علیّ البویهیّ، وحملهٍ على بغداد عاصمه الخلافه العباسیّه بهدف استقلال إیران سیاسیًّا. لکنّه قُتل قبل أشهرٍ من تنفیذ مخطّطهِ بطریقهٍ مشبوهه بأیدی غلمانه الأتراک. تحاول هذه المقاله مستخدمهً منهجیّه السیاق التاریخیّ، من خلال جمع المعلومات التاریخیّه، والتدقیق فیها وتحلیلها للتوصل إلى معرفه زوایا هذه الحلقه المفرغه المتعلّقه بمقتل هذا القائد الإیرانیّ الذی کان یسعى إلى استقلال إیران، لکشف الدور الحقیقی للمحرّضین على الاغتیال. تدلّ نتائج التحقیق التی تمّ التوصّل إلیها من خلال دراسه المصادر والمراجع التاریخیّه، وبالأسلوب المیدانیّ، أنّ مرداویج أظهر مبکّرًا وبشکل واضح عداءً صریحًا لعلیّ البویهیّ، وفکّر فی الإیقاع بهذا القائد المتمرّد؛ وفی نهایه المطاف، وقع مرداویج ضحیّهً لطموحات البویهیین.
الصوره و المعنی؛ دور المعماری المسلم فی تشیید العماره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
لقد واجهت العماره الإسلامیه الیوم مشکلهً أساسیهً وهی ضیاع حقیقه هذه العماره وجوهرها والغفله عن بُعد من أبعادها المهمه وهی العلاقه بین المادّه والمعنى. فالعماره الإسلامیه فی الأغلب تلفت انتباه کثیر من المستشرقین الذین ینتمون إلى ثقافات مختلفه وحضارات متنوعه، فلذلک هذه الجماعه فی بحوثهم عن العماره الإسلامیه یکتفون بدراسه مظاهر جمالها الخارجیه، ویغفلون عن حقیقه هامه وهی أنّ الزخارف والزرکشات والتنمیقات المتمثله فی هذه العماره فی ظاهر الأمر لیست إلا مظهراً وصوراً خارجیه، والحقیقه المغفوله عنها هی أنّ العماره الإسلامیه بوصفها لها إمکانیه لأن تتغیّر وفقاً للتغیرات الزمنیه والمکانیه.فهذه الدراسه تهدف إلى کشف حقیقه هامّه وهی وجوب التفکیک بین جمال العماره الإسلامیه البصری والحقیقه الکامنه وراء هذا الجمال الظاهری.وتتناول هذه المقاله العلاقه العمیقه الموجوده بین الصوره والمعنی فی العماره الإسلامیه،کما تدرس العلاقه الوثیقه بین الفنّ الذی یمارسه المعمار المسلم کفنّان وبین أفکاره، فهناک دلالات واضحه تدلّ علی إنتقال المفاهیم من عالم المعنی إلی عالم الصوره والمادّه، والأمر کذلک بالنسبه لموضوع الرموز وفکّها فی هذه العماره، حیث تنتقل الرموز أیضاً من عالم المعنى إلی عالم الصوره، فهذا هو الموضوع الذی یزید من أهمیه العماره الإسلامیه بالنسبه للعمارات الأخرى. بناءً على ذلک فإنّ التجلی من أهمّ مراحل تبدیل المعنى بالصوره، أی إیصال الغیاب إلى الظهور، هذا الظهور یمتلک صوراً متفاوته فی دائره الحوزات الفنیه المختلفه.
سیمیائیه التواصل غیراللفظی فی روایه حربُ الکلبِ الثانیهُ لإبراهیم نصرالله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تم دمج العلامات على نطاق واسع فی حیاه الإنسان کأداه مهمه لنقل الرسائل والمعنى. فیما یتعلق بهذا، حاول علم السیمیائیه أن یصف موقف العلامات فی حیاه الإنسان الیومیه خلال فک رموز العلامات فی الظواهر المختلفه. لإبراهیم نصرالله أعمال رائعه حصدت العدید من الجوائز فی مهرجانات مرموقه. روایه حرب الکلب الثانیه من أعماله التی حازت على جائزه بوکر باللغه العربیه، مما یبرز الحاجه إلى البحث عنها. حاولت الدراسه الحالیه دراسه هذه الروایه باستخدام الطریقه السیمیائیه من أجل فهم هذه الروایه بشکل أفضل، وتحدید وتصنیف الأدوات والقنوات التی استخدمها الکاتب لروایه السلوکیات غیر اللفظیه لشخصیاته. تظهر نتائج البحث أن إبراهیم نصرالله فی هذه الروایه الفانتازیه، التی تحمل موضوعاً ملیئاً بالخوف والقلق، قد استخدم حقول دلالیه مرتبطه مثل الغضب والقلق والخوف والمفاجأه فی مواقف مختلفه. کما أن له قدره خاصه على وصف الشخصیات والمشاهد، وباستخدام عناصر مختلفه، یخلق جواً من الخوف والقلق للقارئ، مما یفاجئه بأحداث مختلفه. توضح دراسه نص الروایه أن المؤلف قد استخدم ما مجموعه 135 علامه غیر لفظیه فی هذه الروایه، والتی تحتوی وظیفه الاستبدال على معظم الوظائف وقد تم استخدام وظیفه التأکید 3 مرات فقط. وتشیر النتائج إلى أن السلوکیات الصوتیّه تلعب الدور الأهم فی إیصال معانی العلامات غیر اللفظیه. استخدم نصرالله الحقول الدلالیه ذات الصله فی مواقف مختلفه. الغضب، وبالتالی، الصراخ هو أحد أکثر المواضیع المستخدمه فی هذه الروایه وضوحا. یسبب خوف الناس وقلقهم من کونهم مثل بعضهم البعض فی الشعور بالکراهیه. بالإضافه إلى ذلک، حب راشد لزوجته خالد. فی المشاهد المختلفه للروایه، یلعب التفکیر أیضا دورا لا یمکن الاستغناء عنه. المفاجأه هی موضوع آخر شائع الاستخدام فی هذه الروایه لأن جو الروایه جعل هذا أمرا لا مفر منه. بشکل عام، یمکن الاعتراف بأن نصرالله یمتلک إتقانا خاصا فی جذب الجمهور لقراءه الروایه. أیضا لإبراهیم نصرالله قدره خاصه فی توصیف الأشخاص والمشاهد؛ خلق نصرالله باستخدام عناصر مختلفه، جوّاً مرعباً من القلق والتوتر للقارئ، مما یفاجئ القارئ بأحداث مختلفه.
المفعول المطلق المجرور بالحرف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۱
135 - 146
حوزههای تخصصی:
إن ما یعرف بالمفعول المطلق فی الأعمال النحویه یطلق على المفعول المطلق الاصطلاحی، أی المصادر المفرده المنصوبه المشترکه مع الأفعال فی أصلها بتوظیفات توکیدیه أو عددیه أو بیان نوع أو ما ناب مناب الفعل. ویبدو أنّ الجار والمجرور الذی له فاعلیه المفعول المطلق قد تعرّض للجهل والغفله؛ وهذا ینبعث من أنّ نزعه النحو العربی نزعه إلى الإعراب واللفظ. ویکفیه فی تحدید دور الجار والمجرور بتعلیقهما وترتیبهما إلى عامل فعلی أو شبه فعلی. هذا ویمکن تعیین دور إعرابی للجارّ والمجرور، علاوه على ما یکون لهما دور الخبر والصفه والحال. وتنوی هذه المقاله بمنهج وصفی تحلیلی، بیان ثنائیه صوره المفعول المطلق معتمده على نماذج قرآنیه وغیرها؛ والصورتان هما: المصدر المفرد المنصوب، وهو معروف عند النحاه بالمفعول المطلق، وهذا هو القالب السائد؛ والأخرى وهی أقلّ استعمالا تلک التراکیب التی تتألّف من الحرفین: الباء و الکاف والمصدر المجرور من أصل الفعل، وذلک بشروط ومعاییر محدّده. ویمکن تحدید دور إعرابی معین لکثیر من الجار والمجرور المستعمل فی الجمله. وهذا باعتبار المعنى والتحاشی من الاتجاه الإعرابی.
بازتاب شخصیت حضرت عباس(ع) در ادبیات معاصر عربی و فارسی (با تکیه بر اشعار برجسته شاعران سده اخیر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه نقد ادب عربی دوره ششم پاییز و زمستان ۱۳۹۴ شماره ۱۱ (پیاپی ۶۹)
145-166 صفحه
حوزههای تخصصی:
تجلی شخصیتهای حماسی در ادبیات ملل مختلف بارز است و بسیار به آن اهمیت داده م یشود . شاعران به آن شخصیتها فخر میورزند و بخش فراوانی از سرودههای خویش را به دلاور یهای آنان اختصاص میدهند. ادبیات فارسی وعربی به طور گسترده ای از واقع ه کربلا و شخصیت های آن تاثیر پذیرفته است و اشعار فراوانی در این زمینه سروده شده است؛ ولی با توجه به قابلیتهای زبانی و شرایط مختلف ادبی و نوع نگاه شاعران در ادبیات فارسی و عربی، تعابیر آنان از این واقعه گاهی مشترک و گاهی مختلف است. در این میان بخشی از ادبیات عاشورایی فارسی و عربی به حضرت عباس (ع) حماسه ساز دلاور واقعه کربلا اختصاص دارد و این اشعار ابعاد مختلف شخصیتی ایشان را انعکاس م یدهد و این انعکاس در آیینه ادبیات فارسی و عربی شایان بررسی و تحلیل است . در ادبیات عربی به مضامینی همچون سقایت، شجاعت و فخر در توصیف شهادت ایشان و ذکر نسب، بسیار بیشتر از ادبیات فارسی توجه شده است و در ادبیات فارسی نیز مظلومیت وزیبایی و پرچمداری حضرت عباس (ع) دارای برتری نسبی است. به طور کلی صبغه حماسی اشعار عربی معاصر نسبت به اشعار فارسی پررنگتر است در حالی که جنبه رثایی در ادبیات فارسی چشمگیر تر است. این مقاله به بررسی ابعاد مختلف شخصیتی حضرت عباس(ع) در بارزترین سرودههای معاصر عربی و فارسی و شباهت و تفاوتهای این بازتاب میپردازد.
الحقول الدلالیة الدینیة فی أشعار العلامة السید محمد حسین فضل الله دیوان قصائد للإسلام والحیاة نموذجاً(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الملخص ومِن أهم دواوین العلامة فضل الله هو دیوان قصائد للإسلام والحیاة. لقد مثَلَ هذا الدیوان اتجاها ً جدیداً فی الشعر العربی عامةً، والعراقی النجفی على وجهِ الخصوص. جاء معجمه الشعری موحیاً معبراً غیر مقتصرٍ ع لى کلمات محددة. فقد تنوع معجمُه الروحی فی لحظات الدعاء والتأمل والابتهال إلى الله، فضمَ العدید مِن المفردات المنفتحة على العالم الرحب اللانهائی المطلق. الحقل الدلالی باب مِن أبواب علم الدلالة فی الدراسات اللغویة الحدیثة. ویهدف هذا البحث إلى تحدید الحقول الدلالیة الدینیة فی دیوانه «قصائد للإسلام والحیاة». أهم الحقول الدلالیة الدینیة التی استخدمها الشاعر فی هذا الدیوان یدور حول الحقلین: حقل أصول الدین وحقل فروع الدین. وکل منهما ینقسم إلى فروع متعددة. سنستعرض فی هذا البحث هذین الحقلین الدلالین، وکیف وظفهما الشاعر فی أشعاره. الشاعر یستثمر فی دیوانه الرمز الموضوعی، وهو الذی یستثیر التراث بما فیه مِن طاقات تفجر الوعی لد ی الجمهور المسلم، خاصة الرموز الحیة فی نفوس أنصار أهل البیت، وقد یعمد الشاعر إلى الرموز اللغویة مِن مثل: الذئاب والکلاب والظلام والنور والریاح. إن الحقول الدلالیة عند الشاعر احتوت على ألفاظ موحیة، سواء منها ما أُخِذَ مِن اللغة الحدیثة، التی تتماشى مع روح العصر، وما أُخِذَ مِن لغة القرآن التی یتمثلها السید دوماً فی درسه، وتألیفه، وتفسیره القرآن الکریم، ودعائه. وهذا الجمع بین لغة المعاصرة، وبین اللغتین، الدینیة، والتراثیة یدل على امتلاکه لناصعة اللغة. ینتقی الشاعر مِن الألفاظ ما یشاء بعیداً عن الغرابة القاموسیة، بل جاءت ألفاظه مناسبة، متناسقة مع أسلوبه الشعری. فقد اعتمدنا فی دراستنا على المنهج الوصفی والتحلیلی وقمنا باستقراء الأبیات التی تدل على الحقول الدلالیة الدی نی ة، وحددنا من دواوینه «قصائد للإسلام والحیاة»، لکی نستنتج نتیجة ملموسة.
نقد و بررسی ساختاری و محتوایی کتاب «الفکوک فی شرح الشکوک»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کتاب کافیه ابن حاجب (646ق) با وجود حجم کمی که دارد، از دیرباز توجه دانشمندان بسیاری را به خود جلب کرده و عده ی زیادی به شرح و نقد آن پرداخته اند. به طوری که افزون بر شرح های فارسی و ترکی، صد و چهل و دو شرح به زبان عربی دارد. بعضی از این شرح ها شهرت فراوانی دارد و بعضی دیگر از شهرتی که شایسته ی آن است بهره مند نشده و گمنام باقی مانده اند. از جمله شروح گمنام «کافیه» شرح احمد بن حسن جاربردی به نام «شکوک علی الحاجبیة» است که پسرش ابراهیم جاربردی در کتابی با عنوان «الفکوک فی شرح الشکوک» آن را شرح داده است. تحقیق حاضر به شیوه ی نگارش کتاب «الفکوک فی شرح الشکوک» در عرضه ی مطالب و تعلیلات و شواهد و موضع نویسنده در اختلافات نحوی پرداخته است. نتایج این تحقیق نشان می دهد هنگامی که جاربردی از تعلیل های منطقی استفاده می کند دچار اطناب و پیچیدگی در کلام شده، بیشتر از تمثیل های نثری استفاده کرده و پیرو مکتب بصره یا کوفه نبوده بلکه پیرو قیاس صحیح و نقل بسیار بوده است.
إعداد شامل للدلالات الهامشیه للفظه "السبیل" فی القرآن الکریم فی ضوء الأحادیث والتفاسیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۲
147 - 170
حوزههای تخصصی:
لفظه "السبیل" تحتمل فی کثیر من النصوص القرآنیه من الدلالات أکثر مما حدّه اللغویون فی کتب القوامیس والمعاجم. وتکشف الدراسات التی تمّت فی کتب وجوه القرآن و الوجوه والنظائر ، أنّ مدلولها یختلف فی الآیات المختلفه حسب السیاق والقرینه فلا یجوز أن نفترض لجمیعها مدلولا واحداً، غیر أنّ کثیرا ممّا ذهب إلیه أئمه هذا الفن وسجّلوه فی کتبهم محلّ النقد والنقاش، ولا یتناسب مع ما روی عن أئمه أهل البیت (b) والمفسّرین. حاولت هذه المقاله أن تدرس تعدد الوجوه الدلالیه لهذه اللفظه فی القرآن الکریم على ضوء نظریه الدلالات المرکزیه والهامشیه بأسلوب وصفی تحلیلی مستعینه بأحادیث المعصومین وآراء المفسّرین من جهه وأن تقارنها بما ورد فی کتب وجوه القرآن الکریم و الوجوه والنظائر من جهه أخرى، ومما توصلت إلیها هذه المقاله أنّ هذه الدلالات متشابهه فی قسم یسیر منها ومختلفه فی معظمها لم یفطن إلى الکشف عن دلالاتها مؤلّفو هذه الکتب.
القهر فی الشعر الجاهلیّ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هذه الدراسهُ محاولهٌ لتتبّع بعض صور القهر فی الشعر الجاهلیّ، والکشف عن أبعادها ودلالاتها فی نفوس مبدعیها من شعراء الجاهلیّه، أولئک الذین عکّر الإحساس بالقهر صفو عیشهم، فعبّروا عن ذلک بأشعارهم التی جاءت مثقلهً بالحزن والأسى والإشفاق على ضعف الإنسان فی واقع یُعلی من شأن القوّه والأقویاء، إلى حدٍّ تغدو معه القوّه الشرط الأوّل لحیاهٍ تلیق بإنسانیّه الإنسان.
تتعدّد صور القهر فی الشعر الجاهلیّ، وتتلوّن بألوان أسبابها ومشاعر أصحابها، ولکنّها تکشف مجتمعهً عن معاناه الإنسان فی مواجهه واقعٍ یعجز عن الانتصار علیه، واقع قاسٍ یکشف للإنسان ضعفه، فیکشف له بذلک زیف أحلامه وبطلان أمانیه.
دراسه العوامل المؤثره فی صعوبه القواعد النحویه وتعقیدها فی النحو العربی القدیم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۶
33 - 52
حوزههای تخصصی:
علم النحو بوصفه أحد الأرکان المهمه للغه العربیه تمّ تأسیسه من أجل صیانه اللغه من الخطأ واللحن فی الکلام. وقد تجسدت مبادئ هذا العلم فی الآراء النحویه لخلیل بن أحمد، وتلمیذه سیبویه، ثم ظهر نحاه آخرون اهتموا باستنباط قضایا علم النحو وتدوین أصوله. لکن ظهرت أسباب أدت إلى خروج النحو من مجراه الطبیعی وتورطه فی مشکلات عدیده؛ فمن تلک الأسباب یمکن أن نشیر إلى ما یلی: اختلاط علم النحو بعلوم أخرى لا تمتّ إلى اللغه بصله، ولاسیما علمی المنطق والفلسفه، والمنهج الخاطئ للنحاه فی دراسه قضایا اللغه، والإفراط فی الترکیز على القواعد کالمسیطر القاهر على اللغه وقله الاهتمام بالجانب الوظیفی للغه، والاهتمام البالغ بالقضایا اللغویه النادره والقلیله الاستعمال، والاستشهاد بالشواذ ودراسه اللهجات المختلفه والخلافات النحویه، واللجوء إلى التأویل، ونقائص فی منهج تصنیف الکتب النحویه، والابتعاد عن واقع اللغه فی إطار تحالیل غیر لغویه. فمن هذا المنطلق، یتناول هذا البحث دراسه العوامل المؤثره فی ظهور هذه المشکلات ویتبع المنهج الوصفی التحلیلی، ویبدأ بوصف المشکلات ومظاهرها، ثم یحاول تقدیم المقترحات والحلول المناسبه لهذه المشکلات وتیسیر النحو.