فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۸۱ تا ۱٬۳۰۰ مورد از کل ۱٬۹۶۳ مورد.
منبع:
زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۱
18 - 34
حوزههای تخصصی:
از میان روان شناسانی چون آدلر 1 ، یونگ 2 ، فروید 3 ، اریک فروم 4 ، لاکان 5 و... که تحلیلی روانکاوانه به ادبیات و هنر داشته اند، می توان گفت که رویکرد روان شناختی آدلر به این دو مقوله، با استناد به محوریت تأثیر "احساس نقص" در شکل گیری ادبیات یک شاعر، از جامعیت بالاتری برخوردار بوده است. آدلر رویکرد فکری خود را بر مبنای احساس حقارت بنا نهاد؛ بد ین معنا که شکل گیری بسیاری از مؤلفه های هنری و ادبی به نوعی برخاسته از احساس نقصی سرکوب شده است که با تکیه بر مکانیسم جبران به منصه ظهور رسیده اند. در حوزه ادبیات، ادونیس و شاملو از جمله سرایندگان بنام معاصر ند که تأثیر بسزایی بر روند تصویر و معنا در حوزه شعر داشته اند. آن ها گرایش سنت گرا به شعر را مردود دانسته و با تکیه بر شناختی جامع از مسیر ذهنی انسان امروزی به موسیقی و مفهوم شعر جهت گیری خاصی داده اند که با رنگ و لعابی روان شناختی همراه بوده است. جستار پیش رو می کوشد تا با تکیه بر نقد تطبیقی، گفتگو مندی متن و روش توصیفی- تحلیلی، به بررسی روان شناسی فردی دو شاعر پرداخته، سپس محورهای حاصل از احساس حقارت موجود در ادبیات آن ها را در قالب فرایندهایی چون "جابجایی" 6 ، "آرمان گرایی" 7 و "انکار" 8 موردبررسی و واکاوی قرار دهد. قدر مسلم اینکه، دوران کودکی و افت وخیزهای فردی دو شاعر، ضمن ایجاد ذهنیتی منحصربه فرد در آن ها، رویکرد ادبی خاصی از آن ها به جای گذاشته و همین مسئله، زمینه شکست هنجارهای ساختاری و معنایی را در زمینه هنری شان ایجاد کرده است. این جستار، بر مبنای مکتب آمریکایی، اصالت اشتراک موجود در متن هنری دو شاعر را با محوریت مکانیسم جبران، مطمح نظر قرار داده است
مؤشرات منهج السید مرتضى العسکری فی إثبات عدم تحریف القرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق الحضاره الاسلامیه سال بیست و پنجم یهار و تابستان ۱۴۰۱ (۱۴۴۳ه.ق) شماره ۱ (پیاپی ۴۹)
83-112
حوزههای تخصصی:
هدفت هذه الدراسه إلى تحلیل محتوى کتاب "القرآن الکریم وروایات المدرستین" (ثلاثه أجزاء) بالمنهج الوصفی _ التحلیلی لاستخراج الخصائص المنهجیه للعلامه العسکری لإثبات عدم تحریف القرآن ومقترحاته لاستخدامها للرد على الشبهات الأخرى. بناءً على نتائج البحث، وبغض النظر عن المؤشرات العامه لمنهج بحث العسکری فی الرد على الشبهات، بما فی ذلک "تحدید الشبهات الرئیسه"، و "استخدام المصادر ذات الصله جنباً إلى جنب مع المصادر الرئیسه قید المناقشه" و "فحص تطور الروایات للتعبیر عن ضعف الإسناد والنص "، یمکن ذکر العوامل الثلاثه "الاستخدام السلیم لنظریه الوحی البیانی"و" تطور معنى المصطلحات الإسلامیه "و" دراسه الظروف الاجتماعیه والتاریخیه فی وقت الأحداث "على أنها ابتکاراته رداً على هذه الشبهات. وتمییز منهجه عن أعمال العلماء بعده نقاط: 1. من خلال التعرف على الشبهات المتوازیه وتجنب التعامل مع الشبهات الهامشیه أو المتکرره أو المتداخله، فإنه لم یکن منفعلاً تجاه الخصم للانخراط فی الانتباه إلى الشبهات المتعدده. 2. جمع أقوى أسباب الشبهات (وإن کان من مصادر مختلفه) حتى تکون الردود شامله وحاسمه. 3. بالنظر إلى مبدأ تغییر التصورات للقضایا والموضوعات فی مجرى التاریخ وربط النظام البیئی التاریخی للأحداث، فقد زاد من نطاق وعمق تحلیله.
تقنیات السرد فی روایه " ادفع بالتی هی أحسن" لجمیل عبد الله الکنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات فی السردانیة العربیة جلد ۱ الشتاء ۱۴۴۱ شماره ۱
260-277
حوزههای تخصصی:
روایه "ادفع بالتی هی أحسن" لجمیل عبدالله الکنوی روایه ذاع صیتها فی الأدب النیجیری، وهی عباره عن تحلیل بعض المشاکل الاجتماعیه، حیث أخبر فیها عن حیاه أحد الشباب الذی یسمى "بشیراً" من إحدى الولایات الشَّمالیه، الذی أرسل إلى ولایه إبادن لأداء الخدمه الوطنیه وترک محبوبته ساره، فخدعها أحد أصدقائه وتزوج بها، ولما انتهى من الخدمه وعاد إلى بلده وسمع ما حدث وجرى، حزن حزنا شدیدا وأخیرا تحمَّل وصبر وعامل ذلک الصدیق الخائن بما هو أحسن. یهدف هذا البحث إلى استخراح التقنیات السردیه فی هذه الروایه وتحلیلها، وتظهر أهمیه البحث فی معرفه الماده السردیه المتوفره فی الروایه، ومبنِیّاً على المنهج الوصفی- التحلیلی. توصل البحث إلى نتائج کثیره أهمها: إن الروایه تتضمن بعض التقنیات السردیه فیها: المشهد، والخلاصه، والاستراحه، والحذف، والوصف، والاسترجاع، والاستشراف. وامتازت الروایه بکثره الشخصیات، وباستخدام الشخصیه البطله المدوره، والشخصیه المسطحه التی لا یُسْمَع لها صوتٌ ولا تصدر عنها حرکهٌ. واستخدمت الروایه الوصف التفسیری التوضیحی المزیج بالسرد.
آلیات الترابط النصّی فی خطبه الجهاد للإمام علی بن أبی طالب(ع) (دراسه تحلیلیه فی ضوء لسانیات النصّ)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یُعدّ النصّ وحده لغویه کبیره تفهم الجمله فی إطارها، فالنصّ هو الموضوع الرئیس فی التحلیل والوصف اللغوی. إنّ الترابط أو التماسک النصّی من أشهر خصائص النصّ إذ لا یقوم النصّ إلّا به، فقد أجمع علماء اللسانیات النصّیَّه بوصف التماسک النصّی أساساً فی بناء النصّ وصیاغتهِ. یهدف الترابط النصی إلی بیان تماسک النصّ وانسجامه عبر توظیف أداوته التی من أهمها وأشهرها الإحاله والحذف والتکرار والوصل وغیر ذلک. هذا البحث یتخذ من المنهج الوصفی- التحلیلی وسیله لیتناول عناصر الاتساق فی خطبه الجهاد ویرمو إلی نفض الغبار عن الموروث الأدبی، وإبراز مواطن ومکامن النصّیه فی خطبه الجهاد التی تعدّ من أهمّ الخطب فی تاریخ موروثنا الدینی والأدبی لما فیها من رصانه وقوه واستحکام. ومن النتائج التی وصل إلیها البحث نذکر أنّ عناصر الاتساق فی خطبه الجهاد ساهمت بشکل کبیر فی الربط بین أجزاء الکلام مما أدی إلی ظهور الخطبه فی قمه جمالها وإبداعها اللفظی والفکری وقد استخدمت الأدوات لسدّ الفجوات والثغرات بین سطور الخطبه. وعلی إثر هذه العناصر، قد جاءت الفکره موحده منسجمه لم یطعن فی تماسکها تشتت ولا رکاکه ولولا هذا الربط لما کانت هذه الخطبه بهذه المکانه التی تحتلها الیوم.
نقدِ سبک شناسانه ی اشعار اجتماعی شیخ احمد وائلی (تحلیل زبانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سبک شناسی یکی از شاخه های نقدِ ادبی است که از دانش زبان شناسی و بلاغت در تحلیل متن بهره می جوید و در بررسی نقدی و ادبی، بر سه عنصر اصلی متن، نویسنده و مخاطب تکیه می کند. این پژوهش که بر مبنای سبک شناسی ساختارگرا مبتنی است، می کوشد تا به کشف زوایای زبانیِ پنهان اشعار اجتماعی شیخ احمد وائلی بپردازد و از این منظر، اشعار وی در سطوح آوایی، لغوی و نحوی با شیوه ی توصیفی-تحلیلی مورد کنکاش قرار گرفته است. نتایج این تحقیق نشان می دهد که شاعر با استفاده از اوزان خفیف و سبک و نیز کاربرد زحاف های فراوان، موسیقی اشعار خود را رونق بخشیده است و به ندرت از اوزان عروضی خارج می شود، ضمن آنکه تکرار واژه و عبارت و به خصوص حرف ندا کلام او را آهنگین نموده است. در سطح لغوی، شاعر سعی دارد با فراخوانی میراث گذشته، مجد و عظمت گذشته را به مسلمانان یادآوری نماید، ضمن آنکه الهام گرفتن از طبیعت، باعث شده است اشعار او پویا و روان باشد. در سطح نحوی نیز شاعر سعی کرده است از کارکردهای مختلف جملاتِ اسمیّه و فعلیه بهترین بهره را ببرد، و در بسیاری از قصاید، حرف ندا را حذف می کند.
استراتیجیه أحمد السعداوی فی روایه "فرانکشتاین فی بغداد" على ضوء منهج فیرکلاف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
إنَّ تحلیل الخطاب النقدی یعدّ من النظریات المتقدّمه فی دراسه الخطاب. إنّ النظریه تتعامل مع اللغه، وتساعد من خلال النصّ و الکلام علی خلق السلطه الإجتماعیّه و السیاسیّه. و کان نورمان فیرکلاف أوّل من طوّرَ الدراسه فی تحلیل الخطاب النقدی. أحمد السعداوی الروائی العراقی (1973-حتّی الآن) کتب روایه "فرانکشتاین فی بغداد" وحاز علی جائزه البوکر العربیه. هادی العتاک (بائع عادیات فی أحد أحیاء وسط بغداد)، کان یقوم بجمع بقایا جثث ضحایا التفجیرات الإرهابیه خلال شتاء 2005م؛ لیقوم بلصق هذه الأجزاء فینتج کائناً بشریاً غریباً، سرعان ما ینهض لیقوم بعملیه ثأر وانتقام واسعه من المجرمین الذین قتلوا أجزاءه التی یتکوّن منها. مصائر شخصیات متداخله خلال المطارده المثیره فی بغداد وأحیائها. یدور البحث فی ثلاث مستویات: الأوّل «مستوی الوصف» الذی یعالج نسج الخارجی للنصّ، والثانی «مستوی الشرح» الذی یبحث عن الإیدئولوجیا الموجود فی نصّ الروایه، الثالث «مستوی التفسیر» و هو دراسه عن النسج الداخلی للنصّ و تُعدّ الفکره و العاطفه مغزی هذا النصّ. نقدر أن نلخّص نتائج البحث فیما یلی: الوصف فی بنیه نصّ الروایه یرکّز علی عنصر التکرار، و التناص «روایه أخری بین هذه الروایه»، وکذلک من جهه تشبیه العبارات التی تتمیّز الروایه عن سائرها. وکذلک مستوی الشرح ینحصر فی إیدئولوجیا التی تدور أحداث الروایه فی إحدی أحیاء بغداد القدیمه، بحیّ البتاون، المعروف بإختلاط سکانه من جنسیات مختلفه وطوائف ومذاهب متجانسه. ومن جهه التفسیر تلعب العاطفه فی هذه الروایه دوراً إیجابیاً؛ حیث تحدث الوقائع المشمئزه من إنفجار أو سائر الحملات الإرهابیه. والمنهج الذی اعتمدناه فی البحث، هو الوصفی التحلیلی الذی یعالج روایه "فرانکشتاین فی بغداد" علی ضوء رؤیه نورمان فیرکلاف.
تحلیل نقدی لمکانه قضیه نقص العقل فی الأنثروبولوجیا الجنسیه للأنثى، مع الترکیز على تقییم آراء المفسرین المعاصرین حول آیه القوامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق الحضاره الاسلامیه سال بیست و سوم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ (۱۴۴۱ ه.ق) شماره ۲ (پیاپی ۴۶)
235-258
حوزههای تخصصی:
تعتبر آیه القوامه واحده من الآیات الأساسیه فی القرآن الکریم والتی تدور حول مکانه المرأه فی الأسره والمجتمع. وتؤثر الأسس الأنثروبولوجیه للمفسرین کثیراً على تفسیر هذه الآیه وأحکام الفقه والحقوق والقوانین الاجتماعیه والاقتصادیه والسیاسیه. وتختلف وجهات النظر حول مفهومی «لقوامه» و «الفضل» ونطاقهما فی الآیه. وتتمثل وجهه النظر البارزه حول معیار الفضل فی قضیه «العقل». تتناول هذه الدراسه الأسس التی أرسى علیها المفسرون المعاصرون أسس وجهات نظرهم حول الاختلاف بین العقل لدى الرجال والنساء، وذلک بالاستعانه بالمنهج التحلیلی الوصفی على أساس المبادئ الأنثروبولوجیه، وبعد تقییم النتائج، خلصتْ إلى أنه لا یوجد أی نقص فی العقل الذاتی للمرأه؛ بل هی فی جوهرها مماثله للرجل. ویکمن الفرق فی نوع العقل والتعقل فی البعد التنفیذی. وتمثل العقبات الطبیعیه والبیئیه تأثیراً لا یمکن إنکاره فی شده هذه القوه وضعفها، ونتیجه لذلک، تتجاوز الطبیعه الذکوریه الطبیعه الأنثویه فی مجال التعقل.
ریالیسم جادویی در رمان عالم بلا خرایط اثر عبد الرحمن منیف و جبرا ابراهیم جبرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه نقد ادب عربی دوره ششم پاییز و زمستان ۱۳۹۴ شماره ۱۱ (پیاپی ۶۹)
167-185 صفحه
حوزههای تخصصی:
ریالیسم جادویی یکی ازانواع ریالیسم است که در قرن اخیر مورد توجه گروهی از نویسندگان واقع شده است. از عالم ماوراءالطبیعه خبر میدهد و هدف اساسی آن برخورد کردن با اسراری است که زیر پدیدههای واقعی مخفی شده است. ریالیسم جادویی در رمان به این معناست که همه عناصر داستان طبیعی است و تنها یک یا چند عنصر جادویی و غیرطبیعی در بافت داستان وجود دارد. در واقع داستانی که از این منظر بررسی میشود سر مبهم جامعه را در بطن واقعیت نمایان میکند، بدون این که این سر را شرح و بسط دهد. این پژوهش بر آن است تا ریالیسم جادویی را در رمان عالم بلا خرایط (دنیای بدون نقشه) اثر عبدالرحمن منیف و جبرا ابراهیم جبرا مورد بررسی قرار دهد و اثبات نماید که توصیف جزییات یک اتفاق توسط یکی از شخصیتهای داستان، بیان عناصر ماوراءطبیعی مثل ارواح خاندان راوی داستان یا پیشبینی و غیبگویی حوادث در داستان که دلیل بر آگاهی از وقایع فوق طبیعی دارد، تاریخی بودن بخش واقعی داستان، استفاده از جادو برای مقابله با بی عدالتیهای موجود در جامعه، کشف و توصیف عناصر ماوراء و برتر از واقعیت، دوگانگی شخصیت درعالم واقع و خیال، درکنار مطرح کردن شخصیتهایی مثل عمه نصرت و شخصیت خود راوی که دایماً درگیر خیالاتش است ، نشان از وجود رنگی از خیال و جادو در بستر واقعی داستان دارد که به کمک مؤلفههای ذکر شده می توان مشکلات جامعه را به شیوه ای جدیدتر به خواننده نشان داد و داستان را برای او مهیجتر و ذهن او را بیشتر درگیر اتفاقات و حوادث داستان کرد.
موقوفات نساء مشهد فی العهد البهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق الحضاره الاسلامیه سال بیست و پنجم یهار و تابستان ۱۴۰۱ (۱۴۴۳ه.ق) شماره ۱ (پیاپی ۴۹)
337-371
حوزههای تخصصی:
لطالما کانت النساء، بصفتهن جزءاً مهماً من المجتمع، ناشطات فی مختلف جوانب الحیاه الاجتماعیه والاقتصادیه والسیاسیه والثقافیه. ولم یحظ مجال الوقف، باعتباره أحد مشاهد مساهمه المرأه، باهتمام کبیر. فی مشهد، استمرت فتره الوقف، کما فی الفترات السابقه، وترکت النساء أیضاً الأوقاف فی هذه الفتره. یرکز الموضوع الرئیس فی هذا المقال على حقیقه أنه بسبب تنوع دوافع الوقف بین النساء فی مشهد، والتی کانت تتمحور فی الغالب حول المحور الدینی، فکیف یمکن اقتفاء آثار الوعی الاجتماعی والثقافی والسیاسی لهؤلاء النساء والمتأثره بحاجاتهن فی المجتمع والأحداث الناجمه عن التغیرات فی الزمن، وکیف یمکن تتبعها فی وقف ممتلکاتهن وأموالهن. تسعى هذه الدراسه إلى الإجابه عن هذا السؤال الرئیس: ما هی أهمّ دوافع نساء مشهد واتجاهاتهن فی وقف أموالهم خلال هذه الفتره، على أساس استخدام وثائق الوقف لنساء مشهد فی إداره الأوقاف والشؤون الخیریه فی محافظه خراسان الرضویه؟ تقوم هذه الدراسه على المنهج الوصفی _ التحلیلی، مع تحدید استخدامات أوقاف النساء، لدراستها وتحلیلها. تؤکد نتیجه هذه الدراسه على أنه بالإضافه إلى استمرار سنه الوقف ذات الاستخدامات الدینیه، وبسبب هیمنه السیاسات العلمانیه لرضاشاه، فقد انخفضت أوقاف النساء، بحیث أنه خلال السنوات 1932 إلى 1944م، لم تکن هناک حاله واحده للوقف النسائی.
جمالیه التماسک الإیقاعی فی مراثی عبدالرزاق عبدالواحد؛ قصیده «فی رحاب الحسین» نموذجا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۵
23 - 42
حوزههای تخصصی:
من السمات التی تمیز بین الشعر والنثر هی عنصر الإیقاع، وهو یلعب دورا أساسیا فی النغمه الشعریه وحلاوتها، وهو تعبیر أصیل عما یدور فی مکامن الشاعر من الأحزان والأفراح والآلام؛ فبهذا السبب، یکون دوره بارزا بین توظیفات الشعراء، وقد شغل حیزا کبیرا بینها. یحاول هذا البحث دراسه الإیقاع الصوتی فی قصیده فی رحاب الحسین دراسه أسلوبیه. تعد القصیده من القصائد التی تمتاز بمکونات إیقاعیه جمیله تدل على وجدانیه الشاعر الحزینه بشکل مؤثر. لهذا، لجأ البحث إلى دراسه هذه المیزه فی القصیده، بالاعتماد على المنهج الوصفی التحلیلی. وقد تم تطبیقه فی دراسه الإیقاع الداخلی والخارجی فی القصیده. یقدم هذا البحث إیجازا عن القصیده ومکانه شاعرها ومقدمات عن الوزن والقافیه والعناصر المؤثره فی الإیقاع. ففی بحث الإیقاع الخارجی، درسنا بحر القصیده وقافیتها ورویها؛ ومن خلالها کشفنا عن أهم الجمالیات المؤثره فی إیقاعیه القصیده. وفی بحث الإیقاع الداخلی، درسنا أهم العوامل المؤثره فی الإیقاع الداخلی نظریا ثم قمنا بتطبیقها على القصیده. وفی النهایه، استخلصنا أن الشاعر ذو مهاره شعریه موسیقیه بارعه، حیث نجح فی إبراز المعانی عبر الإیقاعیه نجاحا. فهناک تناغم موسیقی جمیل بین الهیکل البنیوی والدلالی فی القصیده، حیث یعبّر عن المعانی وما یخالج فی نفس الشاعر أدق تعبیر.
ثنائیّه المودّه والکراهیه فی العلاقات بین الأدیان دراسه قرآنیّه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق الحضاره الاسلامیه سال بیست و سوم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ (۱۴۴۱ ه.ق) شماره ۲ (پیاپی ۴۶)
287-309
حوزههای تخصصی:
تذهب بعض التیارات الفکریّه والفقهیّه فی العالم الإسلامی خاصّه السلفیّه إلى الإیمان بمبدأ الکراهیه بین الأدیان، بوصفه من وجهه نظرهم الأساس الذی تقوم علیه الشریعه الإسلامیّه، مدّعین أنّ الأصل فی التعامل مع الآخر الدینی هو إضمار الکراهیه له بوصفها مظهراً من مظاهر الغلظه والشدّه ونفی الموالاه. وقد حاول هذا البحث أن یدرس هذه القضیّه من زاویه قرآنیّه، لیتوصّل إلى أنّ فکره الکراهیه لا وجود لها فی النصّ القرآنی إلا تجاه المعتدین على الأمّه المسلمه والإنسان، لا مطلق المختلف معهم فی الرأی والعقیده والدین والمذهب، وأنّ النصّ القرآنی یرکّز على مبدأ المفاصله لحفظ الهویّه، ولیس على مبدأ الکراهیه.
نماد های مقاومت در شعر محمّد حلمی الرّیشه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیّات مقاومت، پژواک صدای آزادی خواهانی است که در پی رهایی از چنگال متجاوزان هستند. حضور اشغالگرانه اسرائیل در فلسطین، نقش بسزایی در بروز این نوع از ادبیّات داشت و شعر را تجلّی گاه فریاد انسان های متعهد قرار داد؛ از این رو، شاعران، مقاومت را به عنوان جان مایه اشعار خویش بکار برده اند. محمّد حلمی الریشه (1958)، شاعر نامدار فلسطینی، یکی از شاعران متعهدی است که فریاد اعتراضش را در شعر منعکس نموده است. وی در شعر خویش بر آنان که مهر سکوت بر لب دارند، می تازد و سر آن دارد با به جوش آوردن احساسات ناسیونالیستی مردم، آن ها را به براندازی سایه شوم اشغالگران ترغیب نماید. پژوهش حاضر بر آن است تا با تکیه بر روش توصیفی- تحلیلی، به واکاوی نماد های مقاومت شاعر پرداخته و مهم ترین نوع نماد های مقاومت در شعر وی را باز گو نماید. نتایج به دست آمده بیانگر آن است که شاعر طنین ندای ظلم ستیزی خویش را با وام گیری نماد ها -غالباً در پرتو نماد های ساختمند و خرده نماد- به مخاطب القاء نموده است و این امر حاصل شد که خرده نماد هایی که شاعر در پرتو نماد طبیعت بکار برده از بسامد بیشتری برخوردار بوده است؛ دیگر این که شاعر در کاربست بعضی از نماد ها مانند دادن بار معنایی منفی به سیب و ابر، اقدام به قاعده شکنی نموده و تعبیر واژگونی از نماد ها را خلق کرده است.
مقارنه بین أوزان الشعر الترکی والعروض العربی دراسه وصفیه- تحلیلیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۵
111 - 128
حوزههای تخصصی:
یری بعض الباحثین الأتراک أنّ جذور الأوزان العروضیه العربیه تصل إلى الشعر الشعبی الترکی القدیم، ویرون أن أوزان العروض الترکی لیست مقتبسه من العروض العربی. وقد راجت أوزان العروض العربی کوزن وحید للشعر الفارسی بعد ما تعرف شعراء الأدب الفارسی على العروض العربی، فاندثرت الأوزان الهجائیه القدیمه للغه الفهلویه والفارسیه الوسطى. أما الأتراک فهم استعملوا الأوزان العروضیه بجانب الأوزان الهجائیه المحلیه. تنوی هذه الدراسه من خلال المنهج الوصفی – التحلیلی، أن تتطرق إلى أوجه التشابه التباین بین أوزان الشعر الترکی والعروض العربی وتحاول الإجابه عن مدی التزام الأتراک بأوزانهم الهجائیه ومدی تأثرهم بالعروض العربی فی شعرهم. من أبرز نتائج هذه الدراسه هی أن الأوزان العروضیه العربیه تقوم على کمیه المقاطع وتناسُب الهجاءات وتساوی الشطرین طولها وقصرها خلافا للشعر الترکی الذی یقوم على تساو فی عدد الهجاءات فی کل شطر شعر؛ وهناک اختلاف کثیر فی استعمال بعض البحور الشعریه العربیه التى تأثرو شعراء الترک فیها من العروض العربی؛ ومن أوجه الشبه بین الأدبین هو أن الردیف فی شعر کلا اللغتین یعتبر نوعا من الصنعه ونلاحظ أن الوزن المستخدم قریب جدا بالوزن الهجائی الترکی.
ملاحظات حول مفهوم «السجیه» التاریخی دراسه لجذور النظریه الأخلاقیه الإسلامیه اعتماداً علی المتون القدیمه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق الحضاره الاسلامیه سال بیست و پنجم یهار و تابستان ۱۴۰۱ (۱۴۴۳ه.ق) شماره ۱ (پیاپی ۴۹)
279-312
حوزههای تخصصی:
الترکیز علی تفهّم المتون الحدیثیّه اعتماداً علی الاتّجاهات الهرمنوطیقیّه، مهمّه بحثیه بقیت مغفوله حتی الآن. ففقه اللّغه وقرائه المتون الإسلامیه والحدیثیّه فی آفاقها التاریخیّه هی من أشهر الأدوات التی توظّف فی الاتّجاهات الهرمنوطیقیه واللاتقلیدیّه. إنّ المرور بالمتون الإسلامیّه الحدیثیّه تبیّن أنّه یمکن الترکیز علی سرد من المصطلحات الأخلاقیّه، بما فیها مفهوم السجیّه. فلو نظر معاین بعین غیر متعمّقه ودون التأمّلات التاریخیّه، یمکن أن یتفهّم هذا المصطلح فی سیاقنا العصری. هذا وإن یخطر بالبال فی بدو النظر، ولکن النظره التاریخیّه وخاصّه الترکیز علی النصوص ذات الصله، تشیر بأنّ هناک معنی خاصّ لهذا المصطلح، والذی ینبع من نفس المتون الإسلامیه والحدیثیّه القدیمه. فالأحری البحث عن القرائن التی تبیّن لنا الخطاب التاریخی بشأن مسأله الأخلاق وفلسفتها فی القرون الأولی الإسلامیه. فمعرفه هذا الخطاب الذی توظّف السجیه ونظائرها فی إطاره، یعیننا لکی نصل إلی جوابنا حول ماهیه السجیه ومیزتها من سائر الشؤون والمصطلحات الأخلاقیه فی أجواء القرون المتقدّمه الإسلامیه. فهذه الورقه ستناول دراسه مفهوم السجیه، اعتماداً علی المناهج التاریخیه واللغویه المعاصره فی المتون القدیمه الإسلامیه، حتی تبرهن أنّه کیف تطوّر توظیف هذا المصطلح وفهمه. فبالنتیجه إنّ هذا المصطلح فی ثقافه العرب القدیمه کان شیئاً منحدراً من طبیعه الإنسان وسلیقته وغریزته فحسب، ولم یکن لاختیار وانتخاب الإنسان مدخلیه فیه. ولکن مع بزوغ التیارات والخطابات العقلانیه من القرن الثانی فصاعداً، نشاهد أنّ هناک اتجاه حدیث لقراءه السجیه فی إطار أکثر تلائماً مع ما یریده أنصار خطاب العقلنه. فهذه القراءه الحدیثه حاولت أن تنقل وتغیّر معنی السجیه من الأمر الطبیعی الذاتی إلی الأمر الاختیاری المکتسب الذی لإراده الإنسان ومساعیه الاختیاریه دور هامّ فیه.
توظیف الأمثال العامیّه فی تفسیر الشعراوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق الحضاره الاسلامیه سال بیست و سوم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ (۱۴۴۱ ه.ق) شماره ۲ (پیاپی ۴۶)
207-234
حوزههای تخصصی:
"تفسیر الشعراوی" للشیخ «محمّد متولی الشعراوی» من جمله التفاسیر التی یُمکن اعتبارها حلقه اتصال بین المنهج التقلیدی فی التفسیر والمنهج الحدیث التی تطرق إلیه معظم المفسّرون الجدد؛ فالشعراوی أبداً یحاول تیسیر فحوی الآیات والسور القرآنیه بصوره تجعل القارئ لا یملّ حدیثه وینجذب إلیه أیّما انجذاب. الأدبیه هی السمه الغالبه فی تفسیر الشعراوی فهو یعتمد علی شرح الأسالیب النحویه والبلاغیه فی القرآن بأسلوب یمیّزه عن أقرانه من المفسّرین وهذا ما جعله یعتمد على غیر قلیل من الأمثال العامیه فی تفسیره ممّا لا نجد هذا الأسلوب –إلاّ نادراً - عند غیره من المفسّرین. من هذا المنطلق یحاول هذا البحث بالاعتماد علی المنهج الوصفی-التحلیلی أن یبیّن مکانه الأمثال العامیه وتوظیفها فی تفسیر الشعراوی. تُظهر لنا نتائج البحث بأنّ الشعراوی اعتمد على الأمثال فی ثلاثه مستویات) أ: فکّ شفره الاستعارات ب: بیان العله والأسباب. ج: نقل المفاهیم العقلیه إلى العینیه والمحسوسه. ولا ننسى الإشاره إلى أنّ کلّ هذه العوامل أدّت إلى الاختصار والإیجاز فی القول.
ملامح التداولیه فی النصوص العربیه: مقامات الزمخشری أنموذجًا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الملخص بما أنّ الصّور البیانیه من تشبیه، مجاز، استعاره، وکنایه، تسعى إلى التّاثیر فی المتلقّی وتمکین المعنى فی ذهنه، یمکن القول إنها ذات أبعاد تداولیه. لقد حقق هذا البحث فی مقامات الزمخشری بمنهج وصفی -تحلیلی کی یکشف عن ملامح التداولیه التی تمثّلت وسائل الانسجام فی علم البیان عبرعملیه التفکیر والتأویل. بعباره أخری یتناول البحث التّراث اللغوی العربی ومحاوله ربطه بمعطیات النّظریه الغربیه وفق مفهوم نحو النّص بما یتناسب فیه مع مقامات الزّمخشری. ممّا یلاحظ فی هذه المقامات، أنّ التّماسک النّصّی یستجلی بوضوح، فقد وظّف الزّمخشری وسائل الانسجام توظیفًا جیّدًا، فنسج مقاماته بشکل متماسک، فتتحقّقت نصّیّه النّص بظهور هذه الوسائل. فبرز فی تحلیل المقامات أهمّیّه دور المتلقّی فی تحلیل النّص وفکّ عناصره بوساطه إدراکه للغه النّص وسیاقه. بیّنت الدّراسه العلاقه الوثیقه بین التّراث العربی ونحو النّص، وهذا ما لمسناه من مساهمه علم البیان بعدّه وسیله من وسائل انسجام النّص.
انسجام پیوندی " وجلوه های زیبایی آن در مقامه ساویّه "حریری" براساس نظریه هالیدی و رقیه حسن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«هالیدی و رقیه حسن» در سال 1976 نظریه انسجام متنی را مطرح کردند. آن ها انسجام را یک مفهوم معنایی می دانند که از طریق نشانه های انسجامی (عناصر دستوری، واژگانی و پیوندی) میان اجزاء متن، ارتباط معنایی ایجاد می کند و ادات پیوندی یا ربط به عنوان یکی از مهم ترین ابزارهای انسجامی که عبارت است از: «وجود ارتباط معنایی و منطقی بین جمله های یک متن»، نقشی به مراتب مهم تر از عناصر واژگانی و دستوری دارد؛ چون این ارتباط بر پایه منطق استوار است و خواننده باید رابطه منطقی بین مطالب را تحلیل نماید تا پیوستگی معنایی و ارتباط بین جملات را دریافت کند. مقامات یکی از فنون نثر داستانی به شمار می آید که عده ای ازجمله زکی مبارک معتقدند، مقامات به خاطر هنرنمایی ادبی نویسنده از انسجام لازم برخوردار نیست. در این مقاله تلاش شده است تا با روش توصیفی_تحلیلی یکی از عوامل انسجامی یعنی، انسجام پیوندی با زیر شاخه های اضافی، سببی، تقابلی و زمانی مورد بررسی قرار گیرد و تعیین نماید کدام یک از این زیرشاخه ها بیشترین بسامد را در مقامات حریری دارد. علاوه بر آن، تسلط نویسنده در بهره گیری از توانایی های زبان و ایجاد نثری آهنگین چه تأثیری در زیبایی انسجام پیوندی متن گذاشته است؟ ازجمله نتایج مهم تحقیق این است که بسامد بالای ارتباط پیوندی به ویژه اضافی و سببی در سراسر داستان مشهود است و رابطه زمانی بعد از رابطه اضافی مانند زنجیره ای، رویدادهای داستان را که اشاره به مرگ و جدایی دارد به هم متصل می کند، کارکرد ادوات پیوندی، علاوه بر جنبه زیباشناختی، انسجام بخشی معنایی در مقامه است.
السرد الکولاجیّ وخصائصه فی روایه "إسکندریتی" لإدوار الخراط(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الروایه العربیه الجدیده استعارت من الفنون الأخری عده من التقنیات، منها تقنیه الکولاج التی سیتم استخدامها فی الروایه بصعوبه، للافتراقات البنیویه التی توجد بین الأسلوب الروائی و هذا الفن التشکیلی. وقد تم توظیف هذه التقنیه فی الروایه العربیه حتی أدّی إلی بناء السردیه الجدیده. ففی السرد الکولاجی یقوم الروائی عبر سیطره الوصف بالتقلیل من حده الحدث وهیمنته، أو اخفاء الشخصیه أو حذفها رامیاً إلى جعل المکان بطلاً لروایته أو وسیله لانعکاس هواجسه وانفعالاته؛ ما یؤدی إلى جعل الروایه تتشکل من الصور المتشظیه البصَریه، وتنتهی إلی تکوین السرد الکولاجی الخلّاب والمتقطع الذی یفوح بالرائحه التمثیلیه الجدیده التی تنخرط فی التجریب الروائی بعیده عن جذور الروایه التقلیدیه. هذه الدراسه تتوخی دراسه هذه التقنیه السردیه فی روایه "إسکندریتی" لإدوار الخراط، ومعرفه النسَق والأسلوب السائد فی الروایه العربیه الجدیده عامه. وقد توصلت الدراسه إلى أن الخراط، خلق روایه إبداعیه یهیمن علیها الوصف بدل السرد، والوصف فیها من نوع الأوصاف الکولاجیه المتنوعه المتشظیه والبطل فیها المکان بدل أن یکون شخصیه من الشخصیات الإنسانیه. کما أدّی اختیار هذا الأسلوب السردی فی الروایه إلی هیمنه الذات ومشاعرها الإنسانیه والغنائیه وتحطیم الزمن وعدم توظیفه.
دلاله الإیقاع فی شعر سعید محمد الصقلاوی المتلزم دیوان نشید الماء نموذجاً(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق الحضاره الاسلامیه سال بیست و چهارم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ (۱۴۴۳ه.ق) شماره ۲ (پیاپی ۴۸)
105-141
حوزههای تخصصی:
تکون اللغه العربیه هی بطبیعتها لغهٌ موسیقیه؛ والنظام الإیقاعی فی الشعر العربی المعاصر تنسجم بین النغمه والفکره؛ والشاعر المعاصر ینشد قصائده بشتی الإیقاعات –داخلیهً کانت أو خارجیهً- بمختلف الدلالات. لذلک نشاهد فی أشعار الشعراء البارزین فی الأدب المعاصر جوقهً مغنیه من المفردات تشترک فی المعانی النبیله والمفاهیم السامیه، المفاهیم تبرز وتظهر فی أشعارهم حسب إیقاعاتها المتعدده. من میزات شعرهم الانتقال من إیقاع إلی إیقاع آخر فی قصیده ما حسب عواطفهم وأحاسیسهم؛ أی من التفعیلات الطویله فی حالته النفسیه البطیئه فی حین أو إنتقال إلی التفعیلات القصیره النشطه والسریعه فی حین آخر. یعتمد اُسلوب المقال، علی المنهج الوصفی _ التحلیلی والإحصائی، ویرید أن یعرف الشاعر وأشعاره ومنهجه الإیقاعی، لأن له مکانه بارزه فی الشعراء المعاصرین. هذا المقال یستهدف إلی دراسه إیقاعیه فی اشعار سعید محمد الصقلاوی الشاعر العمانی المعاصر الذی هندس الکلمات فی دواوینه المختلفه ومنها دیوان نشید الماء؛ لقد استخدم فی هذا الدیوان إیقاعین، هما الإیقاع الداخلی والإیقاع الخارجی وأنواع کل منهما مثل إیقاع التوازی والبیاض والسرد وما شابه ذلک؛ هو یغنی الحیاه والحیویه بإیقاع الأمل والحب والفرح بالحضاره العربیه والاسلامیه العریقه فی سطور وأحیاناً یسمع من القصائد موسیقی التحسر والحزن والألم بما یشاهد العالم الاسلامی کالقضیه الفلسطینیه. استخدم سعید الصقلاوی البحور الخلیلیه فی الدیوان وفیها تشاهد الترخصات العروضیه. کذلک. تشیر هذه الدراسه إلی أن الماده الغنائیه فیه عذبه ولینه تدل علی آفاق التجربه الشعریه وأحاسیسه الصادقه، فکل قصیده لها موسیقاها الخاصه التی تختلف عن الأخرى.
بازخوانی رمزگان شناختی اشعار محمد عفیفی مطر بر اساس سیاق سخن و طبقه بندی آن بر پایه نظریه دنیل چندلر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۷
40 - 62
حوزههای تخصصی:
رمزگان یا صورت تأویل شده رمز بر اساس سیاق سخن و چیدمان طولی و عرضی اجزای آن، یکی از مهم ترین و در عین حال پیچیده ترین طرق رسیدن به لایه های نهان هر سروده یا نوشتار ادبی و کشف وجوه نامحسوس آن به شمار می آید که شاعر یا نویسنده در آن از رمز به گستره مشهودی بهره برداری کرده باشد. نوشتار حاضر با رویکرد توصیفی تحلیلی پس از ارائه تعریفی جامع از مفهوم رمز، با تکیه بر نظریه دنیل چندلر مبنی بر آفریده شدن رمزگان تازه از بطن رمز ادبی مستعمل و امکان طبقه بندی آن در زیر مجموعه های گوناگون مانند اجتماعی، سیاسی و یا حتی تفسیری و زبانی به بازخوانی شعر محمد عفیفی مطر می پردازد. این بازخوانی به بررسی سیاقی سروده وی یعنی تبیین تأثیرپذیری هر رمز از واژگان و تعابیر هر عبارت و میزان این اثربخشی در آفرینش معانی تازه و بدیع اهتمام دارد. این پژوهش قصد دارد تا نوآوری محمد عفیفی مطر در سرودن اشعار عمیق و لایه بندی شده با به کارگیری رموز مستعمل ادبی و خلق رمزگان تازه به واسطه آن ها را شرح داده و حاصل را به یاری نظریه دنیل چندلر طبقه بندی نماید. شاعر همواره در تلاش بوده است تا از رمز تنها بهره برداری ادبی نکرده بلکه با استفاده از آن سعی داشته تا گاهی در لباس یک مصلح اجتماعی و گاه در کسوت یک ناقد سیاسی به اصلاح جامعه و نقد وضع سیاسی مواجه با خود بپردازد؛ وی در این امر تنها به شرح نقطه ضعف موجود اکتفا نکرده و به طرح راه حلی مطلوب از نظر خود نیز پرداخته است.