فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۴۱ تا ۷۶۰ مورد از کل ۱٬۹۱۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
یرصد هذا البحث بشکل موجز الأفکار الأولى لبناء نظام الترکیب الإسنادی فی الجمله عند سیبویه ومتابعه النحاه له فی بناء هذا النظام وتطویره، ولما کان کتاب سیبویه أول کتاب نحوی موثوق بصحته یصل إلینا، فإن هذه الأفکار التی نراها فی الکتاب تشکل نقطه البدایه فی بناء النظام النحوی العام، وما نظام الترکیب الإسنادی إلا جزء من هذا النظام رأیناه على صورته المکتمله عند النحاه المتأخرین، فکان هذا البحث لرصد بدایات تشکیل هذه الصوره، وقد کان فی قسمین رئیسیین: الأول الحدیث عن نظام الترکیب الإسنادی الاسمی، والثانی الحدیث عن نظام الترکیب الإسنادی الفعلی، وجاء ضمن کل قسم منهما بشکل أساسی بعض کلام سیبویه الذی یرسم معالم هذا النظام من حیث عنصراه وطبیعه علاقه هذین العنصرین بعضهما مع بعض وترتیبهما، لیتلو ذلک بعض کلام المبرد حول هذه القضایا مختوماً بإشارات موجزه عن عمل النحاه الخالفین فی تطویر هذا النظام.
نقد فرمالیستی سروده «أنشوده المطر» بدرشاکر السیّاب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۱
51 - 73
حوزههای تخصصی:
نقد فرمالیستی یکی از رویکردهای نقدی متن محور است که توجّه به شکل و فرمِ اثر ادبی را در دستور کار خود دارد. یک منتقد شکل گرا در پی این نیست که ادیب در آفرینش ادبی خود چه می خواهد بگوید، بلکه می کوشد تا دریابد که شاعر یا نویسنده مقصود خویش را چگونه بیان می کند و تلاش دارد از رهگذر شکلِ متن، به معنا و مفهوم پنهان آن دست یابد. با توجه به این امر که سروده «أنشوده المطرِ» "بدر شاکر سیّاب" به رغم شهرت فراوانش تاکنون از دیدگاه نقد فرمالیستی مورد بررسی قرار نگرفته است، در جستار حاضر، نگارندگان برآنند تا با شیوه تحلیلی– انتقادی این سروده را از نظرگاه مکتب فرمالیسم روسی بررسی نمایند و این فرضیه را مورد تحلیل قرار دهند که شگردهای شکلی به کار رفته در شعر از یک سو به افزایش زیبایی روساخت آن انجامیده و از سوی دیگر مشخص کننده هدف و مقصود شاعر است. نقد شکل گرایانه این سروده گویای آن است که شاعر برای القای حسّ پایداری و ظلم ستیزی، آواها، حروف، واژگان و جملات را به شیوه ای منسجم و هدفمند به کار گرفته تا مخاطب با دیدن شکل زیبای بیرونیِ متن به معنا و شکل درونی آن پی ببرد. در ضمن شاعر کوشیده با کاربرد آشنایی زدایی و استفاده از شگردهایی همچون متناقض نما، کنایه، استعاره و . . . بر ادبیّت شعر خویش بیفزاید.
موازنه الدلالات المعنویه واللفظیه لکلمتی «الأجر والثواب» (لغویاً وتفسیریاً وأدبیاً)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الترادف قضیه نراها فی جمیع اللغات واللغه العربیه لیست مستثناه منها، لذلک یتناول هذا البحث کلمتی الأجر والثواب من حیث الترادف، ودلالاتهما فی القرآن الکریم ویبحث عن الجوانب المتعلّقه بذلک ویقوم بإحصاء مواضع الأجر والثواب فیه حتی یعرّف بمعانیهما المختلفه، منتخِباً نموذجاً من حیث اللفظ والمعنی مع شیء من جمالهما الصوتی وأٔثره فی المعانی الوجدانیه. وبما أنّ هاتین الکلمتین قد أُخضعتا للدراسه اعتماداً علی عدد من تفاسیر القرآن الکریم وبعض الکتب اللغویه والأدبیه، وبعد البحث والتنقیب فیها، خلصنا إلی أنّ کلمتی الأجر والثواب غیر مترادفتین وتنقسمان من حیث المعنی إلی قسمین مختلفین: مادّی ومعنویّ؛ دنیویّ وأخرویّ.
دراسة الآراء النحویة الخلافیة بین ابن مالک وابن الناظم (بالترکیز على ألفیة ابن مالک وشرحها لابن الناظم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هناک تباین بین آراء النحاة ومن ذلک الاختلاف الذی حصل بین آراء ابن مالک وابنه ابن الناظم فی المسائل النحویة. إن المقارنة بین آرائهما النحویة المرتکزة على «الألفیة» و«شرح ألفیة ابن مالک» لابن الناظم تحظى بأهمیة بالغة بین المقارنات العدیدة التی أنجزت حول آراء النحاة. وذلک بسبب أهمیة الألفیة وشهرتها وأهمیة شرح ألفیة ابن مالک لابن الناظم کأفضل شرح للألفیة، کما تتبلور أهمیة هذه المقارنة عند معرفة شخصیة ابن مالک ومکانة الألفیة من جانب، وعند معرفة شخصیة ابن الناظم العلمیة وقوة ذهنه التحلیلیة، وعدم استغناء طالب أو باحث فی النحو العربی عن الألفیة وشرح ابن الناظم من جانب آخر. من هذا المنطلق تهدف هذه الدراسة إلى تبیین الاختلاف الموجود بین آرائهما فی مسائل وقضایا النحو العربی عبر استخدام منهج یتصف بطابع وصفی تحلیلی یقوم على المقارنة بین آرائهما النحویة. ومن أهمّ ما توصل إلیه البحث أن ابن الناظم فی أغلب الأحیان یوافق آراء ابن مالک فی المسائل النحویة. والآراء الخلافیة بینهما هی أقل من خمس عشرة مسألة ویتجلى أهمها فی الربط بین المبتدا والخبر، ومسألة تقدیم خبر «لیس» علیها، وإرجاع الضمیر إلى المتأخر لفظا ورتبة فی الضرورة الشعریة، وحذف عامل المفعول المطلق الموکد.
البیت القصصی فی الشعر العربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
إن للأدب العربی مجالات غیر مطروقه تستحق الدراسه، منها البیت القصصی وهو أحد القوالب القصصیه فی الشعرالعربی منذ أقدم نماذجه إلی تجاربه الجدیده. یبدو أن أحداً لم یتطرق إلی هذا المجال فی الأدب العربی، فیجدر أن یُدرس کقالب قصصیّ له سماته الخاصه التی تستقل بنفسها. إنّ البیت القصصی هو قصه بکاملها تُسرد فی بیت تتواجد فیه عناصر القصه الضروریه. بما أنّ البیت الواحد لا یتّسع مجالاً مفصلاً لسرد القصه، فعلیه أن یشتمل علی مستلزمات السرد الضروریه. وبما أن العناصر الضروریه، أی: الحبکه، والفعل، والشخصیه، والبیئه (الزمکان)، هی التی تُهَیّئ الظروفَ لإنشاء القصه، فکلّ بیت یشتمل علی هذه العناصر، یُعَدُّ بیتاً قصصیاً. قد اختار الکاتب تسعه عشر بیتاً من الشعر العربی فی عصوره المختلفه کنماذج للبیت القصصی لیَدرس بعضَها فی عناصره القصصیّه ولیتعرف القارئ المحترم علی هذا القالب القصصی الجدید.
معیارزیبایی دربلاغت سخن عربی چیست؟
حوزههای تخصصی:
یکی ازمسائلی که درفلسفه زیباشناسی مطرح است مساله مناقشه:لفظ و معنااست ازاین جهت که آیا معیارزیبایی سخن که ازجهت فنی پایه واساس ""بلاغت"" رادرسخن عرب تشکیل می دهد لفظ یا معنا؟ ناقدان در نقد و بررسی این ارزیابی چند گروه اند: گروهی معیار زیبایی را در جانب معانی و گروهی آن را در جانب الفاظ می دانند. و گروه سوم‘ لفظ ومعنا هر دو را معیار می دانند. و در نظر ایشان‘ هر دو برابرند. و گروه چهارم که به نظر اینجانب‘ مهمترین نظریه را ابراز داشته""معیار زیبایی و فضیلت"" را در جانب الفاظ می داند؛ از این جهت که الفاظ‘ نقش تفهیم معانی را بازی می کنند و بر تفهیم معانی ونظم و نسق آن‘ دلالت دارند. و این موضوع‘ تحقیق گسترده ای را می طلبد که در این مقال‘ همراه با مصداق از نمونه قرآنی آمده است.
پرسش یک طبیعی
قیاس خاصیه تنوع المفردات فی الأسلوب: (دراسه تطبیقیه لنماذج من کتابات خلیل جبران والمنفلوطی والریحانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
المعجم اللغوی والثروه اللفظیه للشاعر أو الکاتب هی من أبرز الخواص الأسلوبیه، إذن فحص هذه الثروه فی النصوص الأدبیه یدلنا علی استبانه واحد من أهم الملامح الممیزه للأسلوب، وهذه الثروه تدل علی شخصیه الأدیب وتفرده بین الآخرین وتنوع المفردات هو أحد الخواص الأسلوبیه التی یمکن التوصل بقیاسها فی عدد من النصوص إلی إجابه مدعومه بالدلیل الإحصائی إلی ثلاثه أمور هامه: الثراء اللغوی، وکیفیه استخدام الکاتب لخاصیه تنوع مفرداته عند صیاغه النص، وإمکانیه التوصل إلی نتائج أخرى من خلال تکرار بعض المفردات. تقوم هذه الدراسه علی استخدام معطیات علم الإحصاء لتصل إلی نتائج علمیه دقیقه؛ ولهذا نرمی إلی تقدیم عرض نظری لإحدى الطرق الإحصائیه المستخدمه فی قیاس خاصیه تنوع المفردات مع دراسه تطبیقیه لنماذج من کتابات خلیل جبران، والمنفلوطی والریحانی. وأیضا الوصول إلی نتائج أخری من خلال تکرار بعض الکلمات، حیث إن تکرار بعض المفردات یبین لنا أفکار الکاتب، وشخصیته وأسلوبه إلی حد کثیر، دون أن نعرف الکاتب بصوره دقیقه وعلی فرض التعرّف إلی الکاتب فإننا نفهم مقدار نجاحه فی بیان آرائه فی نتاجه الأدبی. أماّ أهم النتائج الکلیه التی توصلت إلیها هذه الدراسه فهی أنّ أکثر الأسالیب الثلاثه تنوعاً هو أسلوب جبران (0.43) وأقلها هو أسلوب الریحانی (0.35) ویتوسط أسلوب المنفلوطی بینهما (0.38).
بررسی سبک شناسی لایه آوایی اشعار خلیل حاوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سبک شناسی لایه ای یکی از روش های ارزشیابی مدرن آثار ادبی است که به واسطه آن می توان متون ادبی اعم از شعر و نثر را با دقت و ظرافتی افزون تر مورد بررسی قرار داد. این سبک شناسی علاوه بر توجه به مباحث کلاسیک و سنتی، بررسی متون را در حوزه پنج لایه «آوایی، واژگانی، نحوی، بلاغی و ایدئولوژیک» به عهده دارد. در این میان لایه آوایی نسبت به دیگر لایه ها به احساسات و عواطف شاعر نزدیک تر بوده و می تواند گویای حال روحیات وی باشد. خلیل حاوی از شاعران معاصر لبنانی می باشد که اشعارش به دلیل پیچیدگی های فراوان، کمتر موشکافی گشته است؛ بنابراین بررسی اشعار حاوی از منظر لایه آوایی می تواند گزینه مناسبی برای بازگشایی گره های روح خسته و غمگینش بوده و نشانگر افکار، اندیشه ها و مقاصد فکری او باشد. با توجه به برخی از یافته های این پژوهش می توان بیان داشت که حاوی در موسیقی بیرونی شعرش تنها از وزن هایی بهره جسته که مناسب حال او باشد و یا از استواری و خوش آوایی خاصی برخوردار باشد؛ بنابراین بحر رمل را برای بیان آلام درونی، بحر رجز را برای مستحکم و خوش آوا نمودن اشعار، در مواردی اندک تر بحر کامل را برای بیان خشم هایش به کار برده و از بحر وافر که مختص فخر بوده و بحر سریع نیز از مضطرب ترین و بی ارزش ترین وزن ها در نزد شاعران است، کمترین بهره را داشته است. در موسیقی کناری نیز از قافیه مترادف که بیانگر غم و اندوه است، بیشترین کاربرد را برای احساساتش داشته، قافیه های متواتر و متدارک نیز به دلیل زیبایی، قدرت و آهنگین بودنشان بعد از مترادف، کاربرد زیادی داشته اند و قافیه های متراکب و متکاوس به دلیل تقیید در حرکت های آوایی و عارض نمودن سنگینی بر گوش، هیچ جایگاهی در بین اشعار ندارند.
نظره تحلیلیه فی الفصول و الغایات لأبی العلاء المعری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
لقد ترک المعری عدداً ملحوظاً من المؤلفات والتصنیفات. من أهم آثاره المنثوره الذی یعتبر مصدراً قیماً فی تاریخ الأدب العربی هو الفصول والغایات. هذه المقاله ستلقی الضوء علی هذا الکتاب من ناحیه الشکل والمضمون: الجرس والإیقاع والمفردات والخیال ونظم الجمل وطریقه التعبیر والتصمیم والبناء هی الموضوعات التی ستبحث عنها هذه المقاله بالتطرق إلی کتاب الفصول والغایات من حیث الشکل. وتسبیح العاقل وتمجیده وتسبیح غیر العاقل هما الموضوعان الرئیسیان یشکلان اللذان محور البحث عن هذا الکتاب من حیث المضمون. وبما أنّ بعض الناقدین یعتقدون أنّ کتاب الفصول والغایات قد کتبه المعری معارضه لکلام الله فهذه المقاله تذود عن الکاتب بتقدیم نموذج وأدله تزیل غبار التهمه من ساحه الکتاب وکاتبه.
دراسة القصة القرآنیة القصیرة جدا وعناصرها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
إن القصة القصیرة جداً (ق.ق.ج) قصة فی حجم قصیر جداً، یحکی حدثاً محدوداً جداً وفی الوقت نفسه تتضمّن مضامین عظیمة. نجد من خلال دراسة آی القرآن الکریم قصصاً فی أحجام مختلفة، یتراوح طولها بین سطور وصفحات، کما نجد بینها ما لا یتعدی حجمها عن بضعة أسطر قلیلة حیث یتیح لدراستها علی ضوء معاییر القصة القصیرة جداً التی تتصف بقصر الحجم کمیزة أساسیة لها، وإذا أکدت الدراسات صحة اعتبار هذه النماذج القرآنیة القصیرة جداً فی إطار هذا الجنس الأدبی، فتُرفض الفکرة التی تری جنس القصة القصیرة جداً من إبداع الأدب الغربی المعاصر. تهتمّ هذه المقالة بدراسة هذا الجنس الأدبی فی القرآن الکریم من خلال تعریف ""ق.ق.ج"" وعناصرها، وطرح نماذج قصصیة قصیرة جداً من سور البقرة، والحجر، والنحل، ویس، علی النموذج الفنی لندرس مدی اتصال هذا الجنس الأدبی بجذور إسلامیة. تشیر الدراسة اتصاف هذه النماذج القصصیة القرآنیة بمیزات القصة الفنیة القصیرة جداً، ناهیک عن الصفات الثانویة التی تتمیز بها، وبذلک تؤکَّد فرضیة البحث، مما یؤید بدایات إسلامیة لجنس القصة القصیرة جداً.
مقامات بدیع الزّمان و الحریری بین القوّة و الضّعف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یتناول هذا البحث المقامات کفنّ من الفنون الأدبیة التی ظهرت فی القرن الرابع الهجریّ ویقوّمها برؤیةٍ تحلیلیّة لتتبیّن قیمتها الحقیقیّة ویرکّز علی نقاط قوّتها وضعفها لتتّضح جِدّة الموضوع. والحدیث عن المقامات هو حدیث عن لون أدبیّ متفاوت الألوان. وهذه الهجانة فیها هی الباعث علی دراستها وتحلیلها. فالجدید فی البحث هو بیان محاسن المقامات ومساوئها بأُسلوب تحلیلیّ منصف یستضئ بنصوصها فی الدرجة الأُولی. کما أنّ الرؤیة التقویمیّة العادلة فیها معلم آخر علی بَداعة الموضوع. والحافز علی اختیار هذا البحث هو ما جمعته المقامات من نقاط مُثیرة وما اشتملت علیه من براعة فائقة تتطلّب دراستها. والهدف منه هو إظهار مهارتها، وتبیان حقیقتها عبر ما ورد فی ثنایاها، وتموین عالم الأدب بمقوِّم آخر من مقوّماته. علماً أنّ المادّة الأساسیّة للبحث هی مقامات بدیع الزمان الهمذانیّ (۳۵۸ ۳۹۸ ه )، والقاسم بن علیّ الحریریّ (۴۶۶ ۵۱۶ه ).
منهج القاضی الجرجانی فی الدفاع عن المتنبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فهذا بحث فی ""منهج القاضی الجرجانی فی الدفاع عن المتنبی"" فی کتابه الموسوم ب : ""الوساطه بین المتنبی وخصومه"". وحاولت أن أقف على أهم المعالم المنهجیه التی دافع بها هذا الناقد عن المتنبی، وهل کان دفاعه على أسس فنّیه ورصینه؟ أم کان مدفوعا بالتعصّب والهوى؟ أم أنه اعتمد میزانا عقلیا لافنیا ولاعصبیا؟
فهذ الکتاب یُعدّ من أهم الکتب التی وضعت المتنبی فی المیزان ودافعت عنه، ولذلک کان لابدّ لنا أن نسیر معه فصلا فصلا وأن نتبیّن کیف استطاع مؤلفه أن یقنع المتلقی بأن المتنبی مظلوم فی الهجوم علیه وأن کثیرا ممّن هاجموه کانوا مدفوعین بالهوى والحسد. وأنه لایقلّ مکانه عن کبار الشعراء الذین سبقوه کأبی تمام والبحتری.
ویبدو أن هذا الشعور کان الدافع من وراء تألیفه لهذا الکتاب، ولذلک فقد بناه بما یتوافق مع الهدف الدفاعی، فنجد فی کتابه ثلاثه أجزاء رئیسیه:
1- المقدمه وفیها یقرر القاضی الجرجانی موقفه من الأدب ونقده. وفی هذا الجزء جلّ النظریات النقدیه التی جاء بها واعتمد علیها.
2- دفاعه عن المتنبی.
3- نقد تطبیقی و یتناول فیه مآخذ الخصوم على المتنبی.
فمن خلال هذا التقسیم، نجد أن الرجل جلّ همّه أن یخرج من هذه ""الوساطه بین المتنبی وخصومه"" منتصرا له ومدافعا عنه ورادّاً للتهم التی أُلصقت به وواضعا له المنزله الأدبیه التی یستحقها.
وقد حاولت أن أعرض فی هذا البحث القصیر ""منهجه فی الدفاع عن المتنبی"" لأقف على ملامحه العامّه، فإن أحسنت فمن الله، وإن قصّرت فأرجو أن یکون هذا البحث دافعا لی لبحث القضیه بشکل تفصیلی فی المستقبل.
دراسة آراء عبد القاهر الجرجانی مقارنة مع بعض اللسانیین المحدثین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یعدّ عبد القاهر الجرجانی من أبرز المجددین فی مناهج الدراسة اللغویة والأدبیة وقد استقل عن معاصریه فی متابعة نظریة النظم التی أصبح بمرور الزمن رائدها الأول بلا منازع، فالجرجانی اهتدى إلى البنیویة بمفهومها المعاصر قبل أن یهتدی إلیها أی عالم ونظریة النظم عنده تشهد له بعبقریة لغویة منقطعة النظیر. تصبو هذه الدراسة فی جزء یسیر مما یمکن درسه إلى إلقاء الضوء على آراء الجرجانی مقارنة مع الآراء اللسانیة الأخرى خاصة آراء سوسیر وتشومسکی. یقوم منهج البحث على المنهج الوصفی الذی یحاول إبراز وجوه التشابه بین عبد القاهر الجرجانی وبین سوسیر وتشومسکی، بحیث یبین أن آراء عبد القاهر تقترب من المحدثین بل تکاد تتفق معهم فی نواح کثیرة من دراسته. کما نظرته إلى اللغة بأنّها بناء ونظام ونسق من العلامات وتأکیده على اعتباطیة العلاقة بین الدال والمدلول وإیمانه بأن المفردة تکسب قیمتها الدلالیة والجمالیة داخل السیاق کلها تدخل فی صلب نظریة البنیویة.
فی إشکالیة ضبط المصطلح المعجمیّ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
لقد قال الحکماء قدیماً: ""إنّ العلمَ لغةٌ، أُحْکِمَ وضعُها"". ویفید هذا القول فی أن على العالم أو الباحث أن ینزل کَلِمَهُ فی مواضعه، أی أن یصوغ مصطلحاته بدقة وسلاسة ووضوح، وذلک عندما یعبر عن أفکاره وآرائه، ویقدم شروحاته واستقراءاته ونظریاته. انطلاقاً من هذا، فإنّ دراستی تروم إلى معالجة إشکالیة المصطلح المعجمی فی وضعه وتوحیده وتنمیطه، لما یترتب على ذلک من نتائج جیدة، وبخاصة فیما یتعلق بالمنظومة التواصلیة فی الحقلین العلمی والتعلیمی. وتحاول هذه الدراسة أن تخصص مصطلحات عربیة أو معرّبة للمفاهیم والتصورات المعجمیة الوافدة. وتستند إلى المبدأ المصطلحی القاضی بالتخلص من الاشتراک اللفظی، کما تطبق مبدأ آخر هو الاقتصاد فی اللغة الذی یرمی إلى تیسیر الاتصال، ومفاده أن المصطلح الذی یتألف من لفظ واحد أفضل من المصطلح الذی یتکون من لفظین فأکثر. لقد قام هذا البحث بطرح مقابلات عربیّة لبعض المصطلحات الغربیّة، وهذه المقابلات لم تأتِ ثمرة جهد شخصی فحسب، بل تمَّ رصد ما هو متداول أو مقترح فی المراجع والمعجمات اللسانیّة المختلفة.
لغت عربی- صرف
حوزههای تخصصی:
تحلیل کتب العربیة فی الثانویة الأولى فی ضوء نظریة الذکاءات المتعددة و الأهداف المعرفیّة(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بعد أن بثّت نظریة الذکاءات المتعددة فی أنحاء العالم، قام توماس أرمسترونج (1984) بدمج هذه النظریة بالأهداف المعرفیة ل ""بلوم"" وأثرى بذلک کلتا النظریتین ووسّعهما. إضافة إلى تصنیف کلٍّ من الذکاءات المتعددة فی الأهداف المعرفیة الستّة، مهّد أرمسترونج بهذا الدمج الطریق لإعداد المناهج المدرسیة والموادّ التعلیمیة وتقویمهما. إنّه قدّم أنموذجه فی إطار جدول یختصّ محوره الأفقی بالأهداف المعرفیة ومحوره العمودی بالذکاءات المتعددة. على ذلک، ونظراً لمکانة الکتاب المدرسیّ فی النظام التعلیمیّ عامة وتعلیم اللغة بشکل أخص، یهدف هذا البحث بمنهج تحلیل المحتوى إلى إلقاء الضوء على النشاطات التعلیمیة فی کتب العربیة فی الثانویة الأولىلی للمدارس الإیرانیة. یحدّد هذا الأمر الذکاءات والأهداف الأکثر تداولاً فی الکتب المدروسة، کما یبیّن کمیّة توزیع الذکاءات وکیفیّتها فیها، والمنطق الحاکم على توزیعهما.
ومن أهمّ ما توصّلت إلیه هذه الدراسة أن الذکاءات اللغویة والمنطقیة والبصریة والجمعیة، والأهداف المعرفیة الدنیا (التذکر والفهم والتطبیق) هی الذکاءات والأهداف الأکثر تداولاً وحضوراً فی هذه الکتب، ویکاد لا یوجد فیها مصداق للذکاءات الجسمانیة والموسیقائیة والفردیة والطبیعیة، وأهداف التحلیل والتقییم والإبداع. کذلک، یخضع المنطق الحاکم على ترتیب وتوزیع الذکاءات والأهداف فی الکتاب للبرنامج المدرسیّ ودلیل المعلّم.
دراسة نقدیة فی عقیدة أبی تمام وعروبیته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
إنّه لا یکاد یوجد شخص علی الکرة الأرضیة قدیماً وحدیثاً یخلو من لغة الاتهام وتشویه صورته من جانب مناوئیه وإنّ لغة الخصومة متجذرة فی حیاة الشعوب ولاسیما أوساط الشعوب العربیة. ممّن أصبح مرمی سهام التهمة هو أبوتمام حبیب بن أوس الطائی من فحول شعراء العصر العباسی، یقوم هذا البحث بدراسة حول التهمة التی اُلصقت بالشاعر وجعلته أجنبیاً عن قبیلة طیء العربیة، وکذلک التهمة التی قالت بنصرانیة الشاعر وأیضاً بکفره وعدم إسلامه، لذا تقوم هذه الدراسة أوّلاً: بطرح أبرز الأقوال لبعض العلماء والأدباء، المتقدمین والمتأخرین الذین یقولون بنصرانیة أبی تمام ورومیته، کالصولی وطه حسین ومرجلیوث وغیرهم. ثمّ یقوم ثانیاً: بإثبات العکس من خلال الکتب التاریخ والسیر والأنساب، کما أثبت ذلک من خلال شعره الذی أثبت صحّة نسبه لقبیلة طیء، وإسلامه کما أنّ الباحث أضاف أدلة عقلیة واستنتاجیة تؤید طائیته وإسلامه، وأخیرا یخرج الباحث بنتیجة: أنّ الشاعر عربیّ أصیل وغیر نصرانی الأسرة والمعتقد، بل إنّه من أعیان الشیعة.
صورة المدینة فی روایة ""أصابعنا التی تحترق"" فی ضوء نظریة یوتوبیا لجورج ولز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
إنّ دراسة المدینة کدراسة نقدیة حظیت باهتمام کثیر منذ نهایة القرن الثامن عشر، والمدینة باعتبارها إمّا واقعیة وإمّا خیالیة مثل المدینة الفاضلة أو أرض الأحلام تعدّ من أهمّ البنیات داخل التقنیات السردیة فی روایة القرن العشرین. أمّا فی الفن الروائی، فلعلّ المدینة تعدّ من أهمّ البنیات داخل التقنیات السردیة الحدیثة باعتبار أنّ وعی البطل یتشکل ویتطور داخلها متفاعلا معها ومتأثراً بها وکاشفاً لها فی کثیر من الأحیان.
وتهدف هذه المقالة إلی تقدیم معاییر نظریة جورج ولز الإنجلیزی فی الیوتوبیا وتطبیقها علی روایة ""أصابعنا التی تحترق"". وقد توصلنا فی هذا البحث أنّ سهیل إدریس سعی فی ""أصابعنا التی تحترق"" أن یخلق صورة مدینة فاضلة وفق وجهة النظر الاشتراکیة مثل المعاییر الولزیة لذلک یری أنّ الحب، والأمن، والقانون، واستخدام المال فی الطریق الصحیح، وتکریم المرأة یجب أن تسود البلاد العربیة لکی تقترب من المدینة الفاضلة المنشودة.
استلهام القرآن الکریم فی شعر ممدوح عدوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یحاولُ البحثُ مقاربةَ استلهامِ القرآنِ الکریمِ فی شعرِ ممدوح عدوان، مُبیّناً أثرَ لغةِ القرآن الکریم السّامقةِ، ودلالات آیاتِه القارَّة فی الذّاکرةِ الدّینیّةِ، فی ارتقاءِ النَّصِّ الشِّعریِّ الحدیثِ إلى مستویاتٍ فنیّةٍ ذات مرجعیّةٍ قرآنیّةٍ.
وقد تبدّى هذا الاستلهامُ فی شعرِ ممدوح عدوان بطرائقَ متعددةٍ، اختارَ البحثُ منها نماذجَ تنتظمُ وفقَ مستویین: مستوى الاستثمارِ اللفظیِّ، إذ یُعیدُ الشاعرُ خلاله إنتاجَ المعنى القرآنیِّ، مُحتفظاً بألفاظِهِ، للتّعبیرِ عن رؤیةٍ معاصرةٍ للواقع. ومستوى الأسلوبِ التّعبیریِّ، الذی یُحاکی فیه الشّاعرُ أسلوبَ القرآنِ الکریمِ وعباراتِه ضمنَ سیاقٍ جدیدٍ یُقاربُ أفکارَ الشّاعرِ، وحالتَهُ الشّعوریّة الرّاهنة.
لقد أسهمَ الاستلهامُ القرآنیُّ فی رفدِ نصوصِ عدوان بأبعادٍ دلالیّةٍ وجمالیّةٍ جدیدةٍ، تُحقّقُ نوعاً من التّواصلِ الفعّالِ مع القارئ، استناداً إلى قداسةِ ألفاظِ القرآنِ الکریمِ، ومتانةِ أسلوبِه اللغویِّ والّتعبیریِّ. ویندرجُ هذا الاستلهامُ فی سیاقِ الحداثةِ الشّعریّةِ التی تنزعُ إلى التعاملِ مع القرآنِ الکریمِ بوصفهِ مُحفّزاً على دینامیّةِ الفکرِ والتّعبیر.