فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۵۶۱ تا ۱٬۵۸۰ مورد از کل ۱٬۹۶۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
خطابه از دیرباز از مهمترین وسایل ارتباط میان افراد جامعه بوده تا آنجا که یکی از فنون گفتاری به شمار آمده که می کوشد در مخاطبان اثر گذارد، آنها را [نسبت به موضوع مورد نظر] قانع سازد و به فهم آنچه مقصود خطیب است، تحریک نماید. بنابراین، نقش زیبایی های ادبی در موفقیت خطیب و ایجاد تأثیر شگرف در شنوندگان و متقاعد نمودن ایشان، غیر قابل انکار است. در خطبه غدیر که به واسطه فصیح ترین سخنگو به زبان عربی (پیامبر اکرم- ص-) ایراد شده و آخرین خطابه و بلندترین (طولانی ترین) خطابه آن حضرت هم است، زیبایی ها و ویژگی های ادبی خاصی انتظار می رود؛ و چون این خطبه علی رغم داشتن شایستگی های قابل توجه که آن را در زمره نثر فنی والای ادبی جای می دهد، در ادبیات عربی، گمنام مانده و مورد بررسی شایسته قرار نگرفته، این مقاله در پی آنست که پس از معرفی مختصر خطبه، آن را با استفاده از روش تحلیل گفتمان ادبی، تحلیل کند؛ دستاورد این پژوهش آنست که پیامبر اسلام(ص) جهت رسیدن به هدف مورد نظر که همان جذب مخاطب؛ تأثیر گذاری در او و متقاعد نمودن وی درباره موضوع خطابه است، ابزار مختلفی بکار می برد؛ بنابراین به الفاظ، آوا، سبک و محتوا اهتمام می ورزد؛ همین امر باعث شده خطبه غدیر با تمام شایستگی های ادبی موجود در آن و ویژگی های زیبای هنری (فنی) در بلندترین جایگاه نثر فنی جای گیرد.
دراسة قصیدة «الفوز و الأمان فی مدح صاحب الزمان»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تالیفات قیمة فی مختلف المجالات. أجاد البهائی اللغتین العربیة و الفارسیة بحیث کان یقرض الشعر فیهما، من أشهر قصائده العربیة قصیدة «الفوز و الأمان فی مدح صاحب الزمان» و التی خصَّصها بمدح الإمام المهدی (عج)، فی ثلاثة و ستین بیتاً. الملفت للنظر فی هذه القصیدة أنَّ الشاعر لم یخرج عن الإطار التقلیدی و عمود الشعر العربی القدیم و بعد أن یأتی بمقدمة غزلیة و فخریة یدخل الغرض الرئیس و هو مدح الإمام (عج) و یورد فیها مبادئ الشیعة الاثنا عشریة و ینهیها بالفخر بنفسه و شعره.
ألفاظ الملابس لدى العامه فی القرن الرابع الهجری فی کتابی «نشوار المحاضره» و«الفرج بعد الشده»(دراسه معجمیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تتناول هذه الدراسه جمله من ألفاظ الملابس لدى العامه فی القرن الرابع الهجری فی کتابی (نشوار المحاضره) و(الفرج بعد الشده) للقاضی التنوخی أنموذجاً من ذلک القرن؛ حیث سترصد التغییرات الصوتیه والدلالیه للألفاظ المتناوله، وذلک من خلال تحلیلها إلى مقاطعها الصوتیه وملاحظه موافقه تلک المقاطع للنسج الصوتیه العربیه أو مخالفتها لها لیتم رصد ذلک الاختلاف وبیان التغییرات المقطعیه للألفاظ المعربه عند دخولها فی الاستعمال اللغوی السیاقی العربی.
وأما على المستوى الدلالی فسیتم رصد التغیّرات الدلالیه بعرض تلک الألفاظ على عدد من المعاجم اللغویه العربیه بحسب انتمائها إلى مراحل زمنیه متتالیه، وعلى عدد من معاجم المعربات لبیان مدى موافقه معانیها السیاقیه لمعانیها المعجمیه أو مخالفتها لها ورصد التطور الدلالی الذی طرأ على دلالات تلک الألفاظ عند استخدامها لدى العامه فی القرن الرابع الهجری.
نقد توصیفی - تحلیلی اسطوره در شعر بدر شاکر السیاب (مطالعه مورد پژوهانه: اسطوره ی سَربَروس و تَمُوز)
حوزههای تخصصی:
بدر شاکر السیّاب برای بیان اندیشه های خویش به اسطوره پناه می برد. دلایلی همچون؛ وضعیت نابسامان سیاسی و اجتماعی، تغییرات منفی فراوان در صحنه سیاسی عراق، بحران شدید جسمی و روحی شاعر، بر چیرگی کاربرد اسطوره و نمادهای خیزش و تحوّل بر شعر سیّاب بسیار نمایان است؛ زیرا از جنبه شخصیتی احساس می کند چیزی غیر از خودش قادر نیست در رویارویی با مرگ، یاریش کند از طرف دیگر؛ عراق به خاطر بحران سیاسی، وضعیتی مانند سیّاب به خود گرفته است، به همین دلیل نیاز به حاصلخیزی بعد از خشکسالی دارد. بنابراین، از میان اسطوره های فراوانی که در شعر سیّاب وجود دارد، دو اسطوره «تَمُّوز» و «سَربَروس»، مورد بررسی قرار گرفت. سیّاب در بیشتر قصائد تمّوزی اش، نقاب تمّوز، را بر چهره زده تا نشان دهد که مرگش، مانند مرگ تمّوز؛ حاصلخیزی را به همراه داشته است و تباه شدن نیست. وی با الهام پذیری از این اسطوره تلاش کرد، زندگی و خیزش جدیدی را در میان اعراب، ایجاد نماید و مدینه فاضله ای را که در رؤیای ساختن آن بود، محقق سازد. او برای نشان دادن واقعیت مرگ در عراق، سربروس را بکار برده است تا به نحوی دردناک و در عین حال هنرمندانه، کشته شدن الهه تمّوز را که رمز زندگی و حاصلخیزی است، به تصویر بکشد. سربروس در شعر او؛ تبدیل به نمادی از قدرت دیکتاتوری در عراق شده است.
دراسه التغییرات الطارئه علی الهمزه فی اللهجه الخوزستانیّه المکتوبه (دیوان عطیّه بن علی الجمری نموذجاً)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یشکّل رثاء أهل البیت للهجه الخوزستانیه، مصدراً ثرّاً فی المأثورات الشعبیه، فإنّه مستساغ ومفهوم إلی حدٍّ ما لدی المستمع العربی عامّه حینما یسمعه، لکن الأمر یبدو صعباً حینما یقرأه، أو قد یفهم معناه بشکل مغایر إلی حدّ بعید، وذلک یردّ إلی عدم الدّقه فی الکتابه وعدم الاتفاق علی منهج إملائی موحّد فی الکتابه، کما أنّ النسّاخ والمؤلّفین من الذین لایتقنون الکتابه الصحیحه لأبجدیه هذه اللهجه إتقاناً کاملاً، فهذا الأمر جعل اللهجه المکتوبه تحفل بالأخطاء الإملائیّه، ولا تسیر علی منهج موحّد.
من الأصوات التی تعانی من رداءه الطباعه وکثره الأخطاء الإملائیّه فی اللهجه الخوزستانیّه المکتوبه، هو صوت الهمزه، خاصّه همزه الوصل التی ظهرت کتابتها بصوره مختلفه، حتّی لدی الکاتب الواحد نفسه. فهذا الصوت تعرّض لأنواع وسائل تحریف العامّیه للفصحی من زیاده، ونقص، وحذف، وإبدال، واستعاضه، ونحت وإخلال بترتیب الأحرف. وذلک لما وجده الناطقون بهذه اللهجه من صعوبه فی نطقه، فنهجوا فیه سبیل التسهیل، سهوله فی النطق وسرعه فی التعبیر. إلّا أن الأمر، صعُب علی من لا یتکلمّ اللهجه المکتوبه لأهالی خوزستان، عند قراءه الصوره المکتوبه لصوت الهمزه، حتّی علی الناطقین بهذه اللهجه.
هذه الدراسه، درست کافّه التغییرات الطارئه علی صوت الهمزه فی اللهجه الخوزستانیه المکتوبه، لتتبیّن الکتابه الصحیحه لصوت الهمزه فی هذه اللهجه، مستهدفه تقریب الشعر الشعبی الخوزستانی إلی الفصحی، بحیث یسهل فهمه فینتشر أکثر وتتّسع شهره شعراءه، خاصّه شعراء أهل البیت، أبعد من حدود بلدنا إیران الإسلامیّه. قد اختیر لهذه الدراسه شعر رثاء أهل البیت، دیوان عطیّه بن علی الجمری نموذجاً.
المنهج الأسطوری فی قراءه الشعر الجاهلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یسعى هذا البحث إلى تطبیق المنهج الأسطوری على نصوص من الشعر الجاهلی، تبرز عمق الصور الشعریه، وأبعادها الأسطوریه، وما صاغه خیال الشاعر الجاهلی من بنى لغویه جمالیه.
ویسعى –أیضا- إلى إظهار مدى نجاعه المنهج الأسطوری فی تحلیل النصوص الشعریه، والکشف عما اختزنته من أبعاد ورموز رسمتها مخیله الشاعر، وفق مراحل زمنیه ثلاث، أوضحتها نصوص شعریه أمکننا ترتیبها فی القصیده الجاهلیه، على النحو الاتی:
1- الفراق.
2- الرحله والضیاع.
3- البحث عن الذات.
وتکمن غایه البحث فی إبراز البعد الأسطوری للصور التی نقلت الحس
الشاعری، وتبیان مدى فاعلیه تطبیق هذا المنهج على نصوص الشعر الجاهلی.
ابوالقاسم شابی میان رومانتیسم و سمبولیسم
حوزههای تخصصی:
ابوالقاسم شابی یکی از شاعران برجسته معاصر است که از وی به عنوان شاعری رومانتیسم یاد شده است و عموم ناقدان بر گرایش وی به مکتب رومانتیسم تأکید کرده اند؛ حال آنکه در اشعار وی رّدپایی از مکتب سمبولیسم نیز یافت می شود. اکنون این سؤال مطرح می شود که آیا شابی صرفاً شاعری است با گرایش های رومانتیسمی یا اینکه می توان او را پیرو مکتب سمبولیسم نیز دانست؟ در این پژوهش شعر شابی از منظر رمزگرایی بررسی و به ابداعات او در تصویرسازی و نمادپردازی اشاره شده است. بررسی و پژوهش در این زمینه برمبنای روش تحلیلی- توصیفی است. دیوان شاعر به دقت مورد مطالعه قرار گرفته و برمبنای چارچوب نظری پژوهش، جنبه های رمزگرایانه شعر شابی مورد تحلیل قرار گرفته است. بنابراین، بعضی از شاخص های مکتب سمبولیسم مثل حس آمیزی، توجه به موسیقی شعر و تجدید در وزن و قافیه، در اشعار این شاعر مشاهده می شود.
جمالیات التغزّل بالرموز الأنثویة فی الشعر الجاهلی (زیبایی های تغزّل با سمبل های زنانه در شعر جاهلی)
حوزههای تخصصی:
متن بسیاری از چکامه های جاهلی سرشار از اشارات و رمزهایی است که پیرامون زن وسمبلهای زنانه، سخن به میان آورده است. این چنین رمزهای شعری، دیدگاه تاریخی خاصی برای زن به تصویر کشانده است. بن مایه های دینی واسطوره ای برگرفته از تشبیه زن به طبیعت و عناصر آن، ابعاد زبیایی به آن افزوده است. تشبیهات طبیعی که برای «زن نمونه» در شعر جاهلی انتزاع شده است. زن را سرشار از رمزها و نمادهایی کرده است که در درون خود دلالتهایی همچون؛ باروری، رستاخیزی، پاکی، زبیایی و غیره جای داده است. این مقاله در پی تجزیه و تحلیل رمزها و دلالتهای پنهانی غزل شاعر جاهلی از هستی وعناصر آن، به ویژه زن است.
مظاهر الإبداع فی مدائح أبی تمام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قد کان أبو تمام من أبرز الشعراء المادحین، حیث أبدی وأعاد فی المدح وسلک فیه طریقاً یختلف عمّا کان یسلکه الجاهلیون والإسلامیون. نشأ أبو تمام فی دمشق یعمل عند حائک ثم انتقل إلی حمص حیث نظم قصائده الأولی ووصل إلی المعتصم وصار شاعره الخاص، وقد کان قبل ذلک مطروداً محروماً من قبل الخلفاء الذین کانوا قبل المعتصم. یمتاز أبو تمّام بما فی مدحه من منطق و اتساع أفکار وحکم وأمثال سائره مبثوثه فی تضاعیف أبیاته، وبما فیه من عصبیه عربیه تحمله علی الإسراف فی ذکر مناقب العرب وتزیین الحیاه البدویه ومساکن الأعراب وقبائلهم.
فقد استطاع أبو تمام أن یحوّل قصائده التی مدح بها المعتصم واصفاً شجاعته وشجاعه جنوده، استطاع أن یحوّلها إلى ملاحم نابضه بالحیاه والحرکه لما بثّ فی جماداتها من روح الحیاه فجعلها متحرّکه ناطقه. وکما کان یبالغ فی مدحه کان یبالغ فی وصفه کذلک، فقد کان وصّافاً ماهراً، بل رسّاماً مصوّراً یعتنی بلوحاته أیّما اعتناء وهو لا ینسى فی رسمه للطبیعه ممدوحه رابطاً بینه وبین الطبیعه لیمنّ فی نهایه المطاف على ممدوحه، بشکل غیر مباشر طبعاً، أنّه مدحه بأفضل ما یکون من الأشعار ولیتخذ من ذلک ذریعه لیمدح شعره ویُعلی من شأنه أکثر من إعلاء شأن الممدوح.
رمان ""زمن البوح"" از رهگذر تعهد دینی و واقعگرایی (روایة زمن البوح فی میزان النقد من منظار المدرسة الواقعیة)
حوزههای تخصصی:
القصّ هو سمة شبه ثابتة لدی الشعوب، والشعب العربی لم یکن بمعزل عن العالم إذ عرفه منذ القدیم وحفظ بعضا من بطولاته، ومآثره، وتاریخه من خلاله. فعلی امتداد المسافة الزمنیة الواضحة فی التاریخ العربی حفظت لنا کتب الأدب، المزید من القصص، والنوادر، والحکایات، والسِیَر.أما القصة فی خصائصها الفنیة فهی حدیثة النشأة أخذها العرب عن الآداب الأوروبیة وتأثر فی أصولها ومذاهبها الفنیة بتلک الآداب.
یتطرق هذا المقال إلی هذا اللون الأدبی عند الأدیب الکویتی حمد الحمد الذی تزخر القصة عنده بالموضوعات الواقعیة، ویتابع القارئ کافة التغییرات والتحولات، الاجتماعیة، والثقافیة فی أحداث روایاته.والمقال یرکّز علی میل الکاتب حمد الحمد إلی الحیاة الواقعیة بأفرادها ومجتمعها، وبأحداثها وأماکنها التی جعلها الکاتب نصب أعیننا.
گدازه های خشم در شعر و اندیشه ی مظفرالنواب
حوزههای تخصصی:
مظفرالنواب به عنوان یکی از شاعران برجسته و سرشناس عراقی در حوزه ی نقد سیاسی و اجتماعی و یکی از یکه تازان عرصه ی هجو، جایگاه ویژه ای در ادبیات معاصر عراق دارد. وی که تجربه ی روزگاری پرفراز و نشیب در دوران بی ثباتی سیاسی و سپس فشار و تبعید را تجربه کرده است، خشمگین از ناکامی سران عرب در حل معضلات اجتماعی و سیاسی به ویژه مسئله ی فلسطین و تمایلات سازشکارانه ی آن ها و نیز ناتوانی توده ی عرب در حل مشکلات پیش رویشان است با زبانی تند و هجایی عریان به نمایش کاستی های اجتماعی و سیاسی و انتقاد از مسببان وضعیت وخیم مردم عرب می پردازد بی شک توانایی های زبانی و تعبیرهای ساده به او کمک کرد تا بتواند طیف مخاطبان خود را گسترش بخشیده و پیام خویش را به آنان انتقال دهد.
نظره تحلیلیه فی الفصول و الغایات لأبی العلاء المعری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
لقد ترک المعری عدداً ملحوظاً من المؤلفات والتصنیفات. من أهم آثاره المنثوره الذی یعتبر مصدراً قیماً فی تاریخ الأدب العربی هو الفصول والغایات. هذه المقاله ستلقی الضوء علی هذا الکتاب من ناحیه الشکل والمضمون: الجرس والإیقاع والمفردات والخیال ونظم الجمل وطریقه التعبیر والتصمیم والبناء هی الموضوعات التی ستبحث عنها هذه المقاله بالتطرق إلی کتاب الفصول والغایات من حیث الشکل. وتسبیح العاقل وتمجیده وتسبیح غیر العاقل هما الموضوعان الرئیسیان یشکلان اللذان محور البحث عن هذا الکتاب من حیث المضمون. وبما أنّ بعض الناقدین یعتقدون أنّ کتاب الفصول والغایات قد کتبه المعری معارضه لکلام الله فهذه المقاله تذود عن الکاتب بتقدیم نموذج وأدله تزیل غبار التهمه من ساحه الکتاب وکاتبه.
دراسة کنایات الید فی القرآن الکریم والأدب العربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
إنّ الناظر ببصیرته فی الإنسان الذی یبتدئ خلقه بتلک النطفة الضعیفة لایملک إلا أن یسجد خاشعا فی محراب هذه الحیاة لله الخالق العظیم الذی أحسن کلّ شیء خلقه. لقد حث القرآن الکریم الباحثین عن الحقیقة بصدق و وجدان علی النظر والتدبّر فی کیفیة خلق الإنسان وأعضاء جسده وأطوار خلقه المتتالیة و معرفة ما فیه من إبداع.
الید هی أحد أعضاء الجسد الإنسانی المذکور فی القرآن الکریم و قد جاءت الإشارة إلی الید فی القرآن الکریم بالإفراد و التثنیة و الجمع و مع عدد من الضمائر المختلفة 120 مرة فی 110 آیات من أصل 47 سورة قرآنیة. الید لفظ مشترک فی القرآن الکریم ویعرف معناها حسب سیاق ذکرها من الآیة. قد وردت لمعانٍ عدیدة: للنـعمة والتّفضّل والقوّة والقدرة واالملک والسلطان والطاعة والانقیاد والذُّلّ والاستسلام والحفظ والوقایة والغیاث والجماعة والغنی ومنع الظلم والقهر والکفالة والسبقة والجماعة.
و قد اشترکت هذه اللّفظة بأشکالها و أوجهها العدیدة فی تکوین کثیر من الترکیبات الکنائیة القرآنیة من مثل الآیة الکریمة «فَوَیْلٌ لِلَّذینَ یَکْتـُبُونَ الْکِتَابَ بِأیْدیهِمْ ثُمَّ یَقُولُونَ هذا مِنْ عِنْدِ الله لِیَشْتَرَوْا بِهِ ثَمَناً قَلیلاً فَوَیْلٌ لَهُمْ مِمّاکَتَبَتْ أیْدیهِمْ وَ وَیْلٌ لَهُمْ مِمّا یَکْسِبُونَ» (البقرة/ 79). سأحاول فی هذا البحث المتواضع الإشارة لها و للمشاهد المرتبطة بها التی وردت فی کتاب الله الخالد والأدب العربی.
اختلاف فقهاء اهل السنة و الشیعة في شرائط المسجود علیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عندما تتوحد الأصول الاعتقادیة بین المسلمین جمیعهم یتاح للعلماء المجتهدین منهم، الاجتهاد فی استنباط الأحکام الشرعیة استنادا إلى هذه الأصول، ممّا أدى إلى ظهور المذاهب الفقهیة وتعدد وجهات النظر. وإن کان هذا الاجتهاد یفضی إلى اختلاف فی وجهات النظر، فی أمور لیست من الأصول الاعتقادیة، فإنّه ینبغی ألا یؤثّر هذا الاختلاف على وحدة الأمة الإسلامیة، فهذه الوحدة یجب أن تبقى مصانة من تأثیر أی عامل قد یؤدی إلى الخصومة والتفرق. فالشریعة الإسلامیة إذ تبیح التعدّد، فإنما تریده أن یکون اجتهادا یحقق مصلحة المسلمین العلیا فی إطار الوحدة، الأمر الذی یمکّنهم إن تحقق من مواجهة مختلف التحدیات فی کل زمان ومکان. وبعد، فهذه وجیزة فی المسألة الفقهیة البارزة التی کانت مثارا للجدال والنقاش بین فقهاء السنة والشیعة، لأزمان مدیدة حتى یومنا هذا. وکانت تمثل موضع خلاف لا یُرجی له نهایة، وهی مسألة السجود علی الارض. مع أننا إذا نظرنا إلى هذه المسألة بتجرد وموضوعیة لوجدناها تستند إلى دلائل لا غبارعلیها، مستنبطة من مصادر التشریع المعتمدة، لا سیما من کتب أهل السنة أنفسهم، لکنّ الفجوة القائمة وانغلاق باب الحوار والعزلة الفکریة التی سادت بین الطرفین ردحا طویلا من الزمن أدت إلى طمس معالم هذه الدلائل وجعلتها خافیة عن الأذهان. و نحن سنتناول هذه الآراء، و نحاول دراستها، وفق ا لمنهج البحث العلمی الموضوعی، مستهدین بآیات الق رآن الکریم و بما ثبت من السنة النبویة الشریفة و سیرة اهل البیت (ع). ورائدنا فی هذا السبیل قوله سبحانه: «وَاعْتَصمُوا بِحَبْلِ اللّه جَمِیعاً وَلا تَفَرَّقُوا وَاذْکُرُوا نِعْمَتَ اللّهِ عَلَیْکُمْ إِذْکُنْتُمْ أَعداءً فَألّفَ بین قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتهِ إِخْواناً ...» (آل عمران: 103).
حروف جرّ از دیدگاه نحویان و علامه بهبهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
علامه بهبهانی از علمای بزرگ امامیه معاصر و از صاحب نظران در فقه و اصول و بلاغت است. وی در بسیاری از نظرات خویش غیر مستقیم تحت تأثیر علامه شیخ هادی تهرانی بوده که از شاگرد برجسته او آ یه الله سید محسن کوه کمره ای به او رسیده است.
علامه بهبهانی نظرات نوین و آثار ارزشمندی در علوم ذکرشده دارد و نظریات حاکم بر محافل علمی در این سه دانش را به چالش کشیده و رد کرده است. توجه به نظریات وی سبب تغییرات اساسی در این دانش ها می شود. مقاله حاضر می کوشد دیدگاه وی درباره حروف جار و نظر عامه نحویان در این زمینه را بررسی کند.
علامه معتقد است که وضع در حروف آلی است نه استقلالی و در اسم و فعل همانند آیینه است. حروف، معانیِ مابازائی ندارد تا بر آنها دلالت کنند، بلکه حروف در اسم و فعل، ویژگی های استعمال و انواع آن را ایجاد می کنند؛ چنان که این معنی را در هیئت های اشتقاقی و ترکیبی مشاهده می کنیم. حروف و هیئت های اشتقاقی و ترکیبیِ نازل منزله حروف نقشی مهم در جملات و کلام دارند؛ به گونه ای که کلام بدون اینها منعقد نمی شود. این نظریه خلاف دیدگاه عامه نحویان است که معتقدند وضع در اسم و فعل و حرف به یک شکل یعنی همان آیینه وار بودن است، اما معنی در اسم و فعل به طور استقلال و در حرف به طور غیر مستقل لحاظ می شود و حرف هیچ برتری بر آن دو ندارد.
علامه بهبهانی معتقد است التزام به در نظر گرفتن فعل یا معنای فعلی برای حروف جرّ، التزامی بی دلیل است. نیز معتقد است که حروف جر اگر متعلق به فعل باشند، به معنای حرفیِ مستفاد از هیئت فعل متعلقند و نه به معنای اسمی. وی همچنین بر آن است که هیچ حرفی به معنای حرف دیگر نیست.
سخریه الماغوط فی العصفور الأحدب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ساهمت السخریه بشکل فعَّال ومؤثِّر، وهی تؤدی دورها الجادِّ فی اقتناص الابتسامات الفارّه من الوجوه الحزینه وتحریک مشاعرها. فقد سَلَکَتْ طریقاً طویلاً من أجل خلق معرکه أدبیه دائمه بین المجتمع والسلطه من خلال فتح فجوات ساخره مکنتها من کشف الأسباب العدیده التی دعت إلى الفاقه والحاجه والظلم والاستبداد. وبأسلوب مضحک ومبکٍ فی نفس الوقت، غرضه الأول رسم الابتسامه، والثانی الإشاره أو التنبیه أو النقد المباشر لکلّ الحالات السالفه الذکر.
تمخضت تلک المساهمه عن ولاده العدید من الشعراء، من بینهم الشاعر الذی تمیزت أغلب نتاجاته الأدبیه بالسخریه، ألا وهو محمد الماغوط.