پژوهش حاضر، رابطه ی میزان و نوع استفاده از شبکه های ماهواره ای فارسی زبان با میزان پای بندی دینی در بین مادران و دختران شهرستان گلپایگان را با استفاده از مفروضات نظریه ی کاشت و مدل دینداری گلاگ- استارک بررسی می کند. روش تحقیق پیمایشی با نمونه ای 380 نفره از مادران (190 نفر) و دختران (190 نفر) به روش نمونه گیری تصادفی ساده انجام شد. نتایج تحقیق حاضر نشان می دهد در خصوص میزان پای بندی دینی و ابعاد آن (مناسکی، اعتقادی و پیامدی) بین مادران و دختران تفاوت معناداری وجود دارد، به نحوی که مادران دیندارترند. همچنین بین میزان استفاده از شبکه های ماهواره ای و پای بندی دینی و ابعاد پیامدی (44 / 0-)، مناسکی (376 / 0-) و اعتقادی (310 / 0-) رابطه ی معنادار و معکوسی وجود دارد و شدت رابطه ی معکوس در بین دختران بیشتر است. همچنین رابطه ی بین نوع استفاده از شبکه ها با میزان پای بندی دینی نشان داد افرادی که میزان پای بندی دینی بیشتری دارند، بیشتر برنامه های علمی و اطلاعات علمی را تماشا می کنند و در نهایت نتایج آزمون رگرسیون چند متغیره نشان داد که میزان و نوع استفاده از شبکه های ماهواره ای در مجموع 25 درصد از تغییرات میزان پای بندی دینی را در بین مادران و دختران تبیین می کند. به این ترتیب می توان گفت، یکی از متغیرهایی تبیین کننده در تغییر رفتار دینی، میزان استفاده از شبکه های ماهواره ای است.
پژوهش حاضر به منظوردستیابی به اطلاعاتی از میزان و چگونگی استفاده دانشجویان دانشگاه های شهر اصفهان از اینترنت انجام می شود. در این پژوهش با استفاده از فرمول کوکران ، تعداد 400 نفر از دانشجویان دانشگاه های شهر اصفهان ، به روش نمونه گیری تصادفی بر اساس متغیرهای جنس و مقطع تحصیلی و رشته تحصیلی انتخاب شده اند . جمعیت مورد نظر ما در این پژوهش تمامی دانشجویان دختر و پسر در دانشگاه های شهر اصفهان است. نتایج بدست آمده حاکی از این مطلب بود که استفاده روز افزون از اینترنت در دانشجویان به تدریج وابستگی هایی در آنان به وجود خواهد آورد. ضمناً بین جنس، مقطع تحصیلی و استفاده از اینترنت رابطه وجود دارد در حالی که بین رشته تحصیلی و نوع نظر و استفاده از اینترنت رابطه ای وجود در نهایت نتیجه گرفته شد که میزان استفاده دانشجویان پسر از سایت های غیر اخلاقی ، همسریابی ، سیاسی ، بیش از دانشجویان دختر، ولی میزان استفاده دانشجویان دختر، از سایت های دوست یابی و سرگرمی بیش از دانشجویان پسر است.
ایﻦﻧﻮﺷﺘﺎر ﺑﺮ ساخته شدن سینمای دفاع مقدس را واکاوی کرده و مولفه های کلیدی این سینما راﺟﺴﺘﺠﻮ ﻣیکﻨﺪ.پرسش اصلی پژوهش این است که «آیا می توان به وجود ساختاری خاص به عنوان مشخصه اصلی فیلم های تولید شده تحت عنوان دفاع مقدس قائل بود؟». فرضیهء پژوهش بر این مبناست که در سینمای جنگ تحمیلی ایران، فیلم های موسوم به دفاع مقدس واجد مؤلفه های ساختارپذیر است. هدف این پژوهش تمرکز بر تولیدات سینمای داستانی مرتبط با مضمون جنگ ایران و عراق در دوره های مختلف تاریخی و کاوش ویژگی هایی است که بتواند به عنوان ساختاری خاص (نه صرفاٌ مبتنی بر شباهت ها)، به این فیلم ها وحدت ببخشد. روش تحقیق به شیوه توصیفی-تحلیلی و تاریخی و به دو شیوه کتابخانه ای و میدانی است و در خوانش فیلم ها به عنوان روشی کیفی، تحلیل متنی به کار گرفته می شود. پس از بررسی فیلم ها، اقتیاس از رویکرد ساختارگرایانه ویل رایت در مطالعه وسترن و آرای پژوهشگران در مورد سینمای جنگ ایران، مقاله به تدوین یک نظریه ساختارگرا در مورد مؤلفه های سینمای دفاع مقدس دست می یابد، همانند اصول بنیادین ساختارگرایی، مقاله ساختار سینمای مزبور را توضیح می دهد و سپس معناشناسی می کندو این امر را در مورد دو فیلم مهاجر (دهه 60)لیلی با من است (دهه 70) نشان می دهد.
درمفهوم جدید امنیت ملی و رایانه الکترونیکی دیجیتال، تقریبا به یک عصر تعلق دارند. در واقع هردو محصول جنگ جهانی دوم هستند.
انیاک (ENIAC)، اولین محاسبهگر الکترونیکی دیجیتال جهان، درسال 1946 برای استفاده، در اختیار دانشگاه پنسیلوانیا قرار گرفت.
یک سال بعد با تصویب قانون امنیت ملی، سازمان اطلاعات مرکزی دولت آمریکا(سیا) و سازمان امنیت ملی فعالیت خود را آغاز کردند.
تقریبا تاکنون، امنیت ملی و همچنین رایانهها از ارتباطی توام با همزیستی برخوردار بودهاند. تا نیمه دهه 60 میلادی و حتی شاید مدتی پس از آن، سازمانهای دولتی در ایالات متحده که عهدهدار مسئله امنیت ملی بودند، جزو پایهگذاران و کارگزاران فعال تحقیقات رایانهای نیز محسوب میشدند. این سازمانهای دولتی عمده، بزرگترین مشتریان صنعت رایانه نیز هستند.
جریان سریع اطلاعات و ظهور پدیده جهانیسازی کلیه نهادهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی را در عصر حاضر با مسائل عدیدهای روبهرو ساخته است. محیط پیرامون این نهادها به معنی عام آن، در حال تغییرات مداوم و پی در پی است. این تغییرات برخلاف موارد مشابه گذشته صرفاً به جنبههای کمّی محدود نیستند بلکه از نظر کیفی نیز سازمانهای مختلف را با الزامهای تازهای مواجه ساختهاند
"تصاویر تلویزیون اکنون به قاصدانی پنهان در صحنة فرهنگ و تمدن کشورها تبدیل شدهاند و صاحبان صنایع فرهنگی در کشورهای سرمایهداری به دنبال تحقق اهداف و منافع خویش از طریق امواج تلویزیونی هستند، از این رو کشوری مانند ایران ـ که جامعهای ارزشی است ـ باید در انتخاب فیلمهای خارجی حساسیت خاصی به خرج دهد. پژوهش حاضر به بررسی وضعیت ارزشها در فیلمهای خارجی پخش شده از تلویزیون، پرداخته است.
در این تحقیق 20 ارزش استخراج شده از منابع مختلف که به تأیید صاحبنظران رسیده مورد ارزیابی و سنجش قرار گرفته است. این ارزشها عبارتند از: آزادی و آزادگی، عشق و محبت، اعتماد به نفس، کار و تلاش، صداقت و راستگویی، نوع دوستی و کمک به دیگران، از خود گذشتگی، نظم و قانونمندی، کسب علم و آگاهی، تقوی و پرهیزکاری، خلاقیت و نوآوری، صلح و دوستی، وفاداری، شجاعت، امنیت و انسجام خانواده، عدالت و برابری، مسئولیتپذیری، مبارزه با ظلم و ستم، رفاه مادی و رضایت از زندگی.
روش این پژوهش تحلیل محتواست. از میان 146 فیلم پخش شده از دو شبکه 1 و 5 سیمای جمهوری اسلامی ایران طی سال 1379، 24 فیلم به شیوه تصادفی مطبق انتخاب و مورد بررسی قرار گرفت.
براساس نتایج به دست آمده از این پژوهش، ارزش «نوعدوستی و کمک به دیگران» و سپس «مسئولیتپذیری» بیش از همه، و ارزش «عدالت و برابری» و سپس «تقوی و پرهیزکاری» کمتر از سایر ارزشها دیده شده است.
با توجه به نتایج به دست آمده در مقایسه بین دو شبکه، شبکه 5 سیما بیش از شبکه 1، فیلمهای امریکایی پخش کرده است. ارزش مورد تأکید در هر دو شبکه، ارزش نوعدوستی و کمک به دیگران بوده که خود امتیاز محسوب میشود اما شبکه پنج کمترین توجه را به ارزش آزادی و آزادگی و شبکه 1 به ارزش خلاقیت و نوآوری ـ که برای جامعه رو به توسعهای چون ایران ضروری است ـ داشته است.
"