فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۸۱ تا ۳۰۰ مورد از کل ۸۰۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
این پژوهش، با هدف شناسایی و تحلیل مراکز جرم خیز کیف قاپی و جیب بری در منطقة 12 کلان شهر تهران، با استفاده از مدل های آماری و سامانه اطلاعات جغرافیایی انجام شده است. روش پژوهش، توصیفی تحلیلی و از نوع کاربردی است و برای شناسایی الگوهای فضایی توزیع جرایم مورد نظر، از آزمون های آماری تحلیل فضا شامل شاخص خودهمبستگی فضایی و شاخص موران، و برای تشخیص مراکز جرم خیز شهری از روش تخمین تراکم کرنل استفاده شده است. جامعة آماری پژوهش، جرایم کیف قاپی و جیب بری است که در سال 1387 در محدودة منطقة 12شهر تهران انجام شده و برای مثال، 372 فقره از جرایم کیف قاپی و جیب بری منطقة 12 شهرداری تهران بررسی شده است. یافته ها نشان می دهد الگوی فضای جرایم، از الگوی خوشه ای و متمرکز پیروی می کند و تحلیل زمانی روزهای هفته و ساعات شبانه روز این جرایم، نشان می دهد زمان اوج وقوع جرم کیف قاپی افراد موتورسوار، روزهای پنجشنبه و در ساعت 11 با فراوانی 10 تا 15 جرم، کیف قاپی افراد پیاده، روزهای دوشنبه ساعت 30:10 تا 30:12 و سه شنبه ساعت 14 تا 30:14 با فراوانی 5/1 تا 2 جرم و جیب بری و کیف زنی در روزهای پنجشنبه ساعت 30:17 تا 30:18 با فراوانی 3 تا 4 جرم در این ساعت است. همچنین، بررسی پراکندگی وقوع جرایم در محدوده مورد نظر، نشان می دهد که توزیع این جرایم در سطح منطقه پراکنده است؛ به طوری که چندین مرکز جرم خیز در کل منطقه تشکیل شده است. از طرف دیگر، محل وقوع این گونه جرایم، معمولاً مکان های شلوغ و پرازدحام مانند جلوی بانک ها، مراکز تجاری و میدان ها است.
بررسی عوامل اجتماعی موثر بر میزان روابط همسایگی مطالعه موردی شهروندان ساکن شهر بابل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تغییرات گسترده در حوزه شهری باعث تغییر در سبک زندگی و الگوی رفتاری ساکنین مناطق شهرنشین و خصوصاً شبکه روابط همسایگی شده است. به گونه ای که روابط بین همسایگان در زندگی شهری از هم گسسته شده و مردم کمتر درگیر روابط همسایگی و محله ای هستند. لذا این پژوهش به بررسی عوامل اجتماعی موثر بر میزان روابط همسایگی شهروندان ساکن شهر بابل می پردازد. جامعه آماری این مطالعه را کلیه خانوارهایی که در سال 93 ساکن شهر بابل بوده اند تشکیل داده است. حجم نمونه تحقیق 384 نفر بوده که از طریق نمونه گیری خوشه ای جمع آوری گردید. روش پژوهش در این تحقیق پیمایشی بوده و داده ها از طریق پرسشنامه گردآوری شده است. یافته های تحقیق نشان داد که روابط همسایگی در این شهر کمتر از حد متوسط یا ضعیف است. اما هر قدر تعداد سال های سکونت افراد در یک محل بیشتر باشد میزان روابط همسایگی بیشتر می شود. همچنین یافته های تحقیق نشان می دهد که متغیرهای مستقل تحقیق (اعتماداجتماعی (بین فردی)، حمایت اجتماعی، احساس امنیت اجتماعی و دینداری) به میزان 32/0 از واریانس متغیر وابسته (روابط همسایگی) را تبیین می کنند. نتایج تحقیق نشان داده است بیشترین عامل تأثیر گذار مستقیم بر روی روابط از آن عامل دین داری و احساس امنیت دارای تاثیر مستقیم و غیرمستقیم بر میزان روابط همسایگی بوده اند. اما متغیر حمایت اجتماعی تاثیر مستقیمی بر روابط همسایگی نداشته بلکه دارای تاثیر غیر مستقیم بوده است.
ارزیابی عوامل مؤثر بر دلبستگی مکانی در محلات شهری با استفاده از فرآیند تحلیل شبکه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محلات از جمله عناصر سازنده ی شهری هستند که از دیرباز نقش بسزایی در پیوند دادن مردم با محیط زندگی شان و دلبستگی مکانی ایشان عهده دار بوده اند. با این وجود تحولات کالبدی، اجتماعی و اقتصادی عصر مدرن سبب گردیده تا پیوندهای مکانی ساکنان با محیط زندگی شان کمتر مورد توجه قرار گیرد. علاوه بر این تنوع رویکردها، تعاریف و اصطلاحات مورد استفاده در این حوزه از دانش بشری سبب گردیده تا هیچ توافقی پیرامون نام، تعریف یا رویکرد روش شناسانه ای که به بهترین وجه بتواند به این حوزه بپردازد وجود نداشته باشد. این سردرگمی مفهومی همچنان که بسیاری از محققان نیز اشاره داشته اند به طور جدی مانع پیشرفت در حوزه ی دلبستگی مکانی گردیده است.
بر این اساس پژوهش حاضر با هدف دستیابی به چارچوبی مفهومی از دلبستگی مکانی و عوامل مؤثر بر آن، ضمن مروری بر ادبیات دلبستگی مکانی با استفاده از فرآیند تحلیل شبکه ای به ارزیابی عوامل مؤثر بر دلبستگی مکانی در محلات شهری پرداخته است. نتایج مطالعات حاضر حکایت از آن دارد که از میان 28 زیرمعیار مورد بررسی، تنها تأثیر 21 زیرمعیار دارای تاثیر تایید گردیده بر دلبستگی مکانی می باشند که از میان آنها نیز طول مدت سکونت، پیوندهای اجتماعی و خاطره انگیزی به ترتیب با وزن نهایی 0.08، 0.061 و 0.051 در مقایسه با سایر زیرمعیارها از بیشترین اهمیت برخوردار می باشند. علاوه بر این بررسی مؤلفه های 6 گانه ی دموگرافیک، کالبدی- فضایی، عملکردی- رفتاری، تجربی زیبایی شناختی، تجربی ادراکی و زیست محیطی، بیانگر تأثیرگذاری تمام مؤلفه ها بر دلبستگی مکانی بوده که مؤید ساخت سه بعدی (شناختی، احساسی و رفتاری) دلبستگی مکانی است.
بازسازی شهری، تصویر تهران و تجربه بیگانگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آن چه ما را متعلق به شهر می کند، تصویری است که از آن در ذهن داریم. «تهران» سال هاست در حال تخریب و بازسازی کالبد خویش است. کالبدی که هویت جدید، روابطی جدید و مناسبات نویی را طلب می کند. اما تصویر ذهنی ساکنین از این کالبد در حال ساخته شدن و تغییر چیست؟ این تصویر چه الگوهای ارتباطی با شهر را برای ساکنین شکل می دهد؟ این مقاله با استفاده از تکنیک مصاحبه و روش تحلیل تماتیک تلاش کرده سؤالات فوق را پاسخ دهد که به همین منظور با نمونه گیری نظری، تعداد 22 نفر از ساکنین مناطق 1، 3، 17 و 19 به عنوان توسعه یافته ترین و کم تر توسعه یافته ترین مناطق شهر تهران انتخاب شده اند و در بخش نظری، از زیمل و مفهوم بلازه، توجه بنیامین به خاطره و معنای شهر، ایدة بیگانگی و فضاهای بازنمایی لوفور الهام گرفته است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که تصویر شهر تهران در شمال و جنوب تفاوت هایی دارد. از جمله آن که تصویر جنوب شهری ها بیشتر منفی و آسیبی بوده، اما شمال شهری ها به جز موارد کلی نظیر ترافیک، به نسبت تصویر مطلوب تری از شهر دارند که اغلب به خاطرة آنان از شهر مربوط می شود. تجربة روند بازسازی شهر از منظر ساکنین با تراژدی زوال خاطره همراه است، چیزی که ساکنان را به حسرت از دست رفتن شهر قدیمی و نوستالژی نسبت به گذشته معطوف می کند. ساکنین شهر تصویری تفکیکی از شمال و جنوب شهر در ذهن دارند. تصویری که با عدم ارتباط و آشنایی حداقلی این مناطق نسبت به هم همراه است. این تصویر تفکیکی در بین ساکنان جنوب همراه با حس محرومیت، نابرابری و نارضایتی است. هم چنین ساکنین شهر از کاهش روابط انسانی عمیق و اعتماد اجتماعی دچار حس تنهایی هستند. مجموع تم های تصویر ذهنی شهر نزد ساکنین نشان می دهد که کالبد جدید تهران، ساکنین را به سمت بیگانگی با شهر و کاهش حس تعلق به آن می برد.
تحلیلی راهبردی از رویکردهای نوین حکمروایی در مناطق کلان شهری اروپا (مطالعه موردی بارسلونا و لندن)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«حکمروایی مناطق کلان شهری» سازوکار ایجادِ انواعِ منعطف از ترتیبات نهادی- سازمانی کارامد، در گستره مناطق کلان شهری است که در راستای همکاریِ هدف دار میان بازیگرانی نامتجانس، چون نهادهای عمومی، حکومتی، خصوصی و جامعه مدنی صورت می پذیرد. مبتنی بر چارچوب مفهومی بالا، این مقاله با هدف بازنمایی راهبردهای حکمروایی برخی مناطق کلان شهری قرن بیست و یکم در اروپا؛ یعنی «بارسلونا» و «لندن»، با روشی تحلیلی- توصیفی و از منظری تطبیقی در جستجوی پاسخ به دو پرسش محوری است: نخست اینکه، گفتمان «حکمروایی مناطق کلان شهری» بر چه مفاهیم، اصول و گزاره هایی استوار است؟ و دوم، ساختارها، اقتضائات و استراتژی های مواجهه نظام حکمروایی دو منطقه کلان شهری فوق (لندن و بارسلونا) در بهره گیری از امواج خروشان جهانی شدن چه بوده است؟ این مقاله با تبیین زمینه ها و ساختار حکمروایی مناطق کلان شهری مذکور نشان داد که تشکیل ائتلافِ کنشگران مختلف در مقیاس های گوناگون در یک منطقه کلان شهری (باوجود اختلافات سیاسی همچون بارسلونا) و قدرت یابی رهبری سیاسی منطقه کلان شهری از طریق طراحی نظام حکمروایی کارامد و در چارچوب آن پی ریزی استراتژی های توسعه فضایی و اقتصادی منطقه کلان شهری منبعث از آرای مستقیم مردم (در تجربه لندن)، می تواند راه برون رفت از چالش های فراروی مناطق کلان شهری دوران معاصر باشد. از سوی دیگر، یافته های این پژوهش نشان داد که اولاً حوزه سیاست گذاری بسیار پراهمیت مناطق کلان شهری بنا به پیچیدگی های ماهوی، به نوعی «بازی چندنقشی» بدل شده و برای غلبه بر چالش های فراروی حکمروایی کلان شهری اتخاذ سیاست ها و رویکردهای همگرایانه افقی و عمودی میان کنشگران منطقه ای، ملی، بین المللی در عصر جدید اجتناب ناپذیر می نماید.دوم و باوجود «جهانی شدن همه چیز»، حکومت ها و در چارچوب آن، دولت ها هنوز هم سهم عمده ای در هدایت، بسترسازی، تسهیل، پویایی و نقش آفرینی حکمروایی مناطق کلان شهری برعهده و در اختیار دارند.
جایگاه فضای مجازی اینترنت و فضای باز شهری در الگوی فراغتی نوجوانان امروزی (مطالعه ی موردی: نوجوانان محله ی رجایی شهر کرج)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فضاهای بازشهری و محله ای، با ایفای نقشی حیاتی در رشد اجتماعی نوجوانان، باید بخش عمده ای از زمان و محیط زندگی روزمره ی آنان را بویژه برای رفع نیاز به تعامل با همسالانشان، به خود اختصاص دهند. در سال های اخیر، با تأثیر توسعه ی تکنولوژی بر الگوی فراغتی نوجوانان، این پتانسیل وجود دارد که آن ها بدون جابجایی فیزیکی یا حضور در فضاهای شهری، بتوانند فضایی مجازی برای رفع این نیاز حیاتی خود داشته باشند. بنابراین در پژوهش حاضر با روش پیمایشی، به بررسی جایگاه فضای مجازی اینترنت و فضاهای شهری و مقایسه ی دوام و کیفیت حضور نوجوانان محله ی رجایی شهر در هر یک از این فضاها پرداخته می شود که طی آن، 250 نوجوان به روش طبقه بندی متناسب انتخاب شده اند. یافته ها نشان می دهد که روزانه 88% از نوجوانان در اینترنت، و 47% از آنان در فضاهای شهری حضور می یابند که بین متغیرهای زمینه ای، پایگاه اجتماعی-اقتصادی، امنیت اجتماعی و هویت اجتماعی آنان با میزان حضورشان در این فضاها رابطه ی معناداری وجود دارد. اما بین میزان حضورشان در فضای مجازی با متغیرهای جنسیت، امنیت جانی و امنیت مالی رابطه ی معناداری به دست نیامد. در مجموع 59% از نوجوانان، در ساعات عصر که بهترین بخش از اوقات فراغتشان برای حضور در فضاهای شهری تلقی می گردد، مشغول فعالیت در اینترنت هستند و طبق یافته های استنباطی، هرچه میزان حضور نوجوانان در فضای مجازی بیشتر باشد، از میزان گرایششان به حضور در فضاهای شهری کاسته می شود.
سرمایه و شادی؛ پژوهشی در باب ارتباط میان سرمایه اجتماعی و فرهنگی با احساس شادی (مورد مطالعه: شهروندان شهرستان آران و بیدگل). مهران سهراب زاده ، سیدسعید حسینی زاده، حسین امامعلی زاده ، ایوب سخایی.(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شادی از نیازهای اساسی نوع بشر در همه فرهنگ ها به شمار می رود، زیرا سلامت جسمانی و روانی اعضای جامعه را متأثر می سازد. ازاین رو، هدف پژوهش حاضر بررسی وضعیت احساس شادی و ارتباط این متغیر با سرمایه های اجتماعی و فرهنگی است. روش پژوهش، پیمایشی بوده و داده ها با به کارگیری ابزار پرسشنامه جمع آوری شده اند. حجم نمونه 384 نفر از شهروندان شهرستان آران و بیدگل در سال 1394 است. ارزیابی یافته ها در بُعد توصیفی نشان داد که در مجموع میزان احساس شادی حجم نمونه مورد بررسی در سطح متوسط رو به بالا (7/58) بوده و در ابعاد این متغیر، میزان شادی در بعد عاطفی در سطح بالاتری نسبت به ابعاد شناختی و اجتماعی قرار دارد. همچنین میانگین میزان سرمایه های اجتماعی و فرهنگی به ترتیب 3/66 و 6/4 است. در بعد یافته های استنباطی، آماره ها نشان دادند که رابطه مستقیم و معناداری میان سرمایه اجتماعی (478/0) و فرهنگی (402/0) با احساس شادی وجود دارد؛ با افزایش میزان سرمایه اجتماعی و فرهنگی، بر احساس شادی شهروندان افزوده می شود. همچنین سرمایه فرهنگی به طور غیرمستقیم و با تأثیر گذاری بر سرمایه اجتماعی، به افزایش احساس شادی منجر می شود.
مطالعه ی نقش رسانه های جمعی در تحقق شهروندی بوم شناختی (مورد مطالعه: شهروندان شهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه، در اثر به هم خوردن تعادل زیستی به شکل توسعه ی شهری و آلودگی های زیست محیطی، مسؤولیت و وظیفه ی جوامع انسانی درباره ی محیط زیست اهمیت بیشتری یافته است. در این راستا، مفهوم شهروندی بوم شناختی با تأکید بر وظیفه مندی و مسؤولیت پذیری انسان در ارتباط با جهان اکولوژیک شکل گرفته است. از طرف دیگر، رسانه های جمعی با سیطره ی خود بر تمامی جنبه های زندگی انسانی، نقش انکارناپذیری در تحقق شهروندی بوم شناختی دارند. از این رو، در این پژوهش نقش رسانه های جمعی در تحقق شهروندی بوم شناختی با روش پیمایشی مورد بررسی قرار گرفته است. ابزار تحقیق پرسشنامه بوده که با بهره گیری از پژوهش های خارجی طراحی و با استفاده از تحلیل عاملی اکتشافی مؤلفه های آن مشخص و بومی سازی شده است. جامعه ی آماری تحقیق، شهروندان بالای 15 سال شهر تبریز در سال 94 هستند که 670 نفر از آنان با استفاده از فرمول کوکران و به شیوه ی نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شده اند. یافته های تحقیق نشان می دهد که، شهروندی بوم شناختی از وضعیت خوبی در بین شهروندان تبریزی برخوردار است. همچنین در میان ابعاد 11 گانه ی شهروندی بوم شناختی، همه ی ابعاد از میانگین متوسط به بالایی برخوردار بوده اما بعد عضویت در انجمن های زیستی دارای کمترین میانگین بوده است. نتایج آزمون همبستگی پیرسون نیز نشان می دهد که رسانه های جمعی با شهروندی بوم شناختی ارتباط معناداری ندارد اما هر دو بعد رسانه های جمعی داخلی و خارجی ارتباط معناداری با شهروندی بوم شناختی دارند به طوری که، ارتباط رسانه های جمعی داخلی مثبت و رسانه های جمعی خارجی منفی بوده است.
نقش سرمایه های اجتماعی در دلبستگی به مکان در محلات سنتی (نمونه ی موردی: محلات شهر همدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سرمایه ی اجتماعی و دلبستگی مکانی از مفاهیم مهم و از دارایی های یک اجتماع محلی محسوب می شوند.
ارزش های اجتماعی یک مکان می تواند حس تعلق و دلبستگی افراد به محل زندگی را بهبود بخشده و از این طریق
پایداری و هویت مندی محلات را تضمین کند. در این راستا و برای ارتقای ارزش های اجتماعی محلات شهری، در
این مقاله سعی شده است نقش سرمایه ی اجتماعی در دلبستگی به مکان در محلات سنتی شهر همدان مورد بررسی
قرار گیرد. در پژوهش حاضر از روش تحقیق، توصیفی - تحلیلی و از شیوه های مرور متون، منابع و اسناد تصویری
در بستر مطالعات کتابخانه ای و همچنین از روش تحقیق موردی و شیوه ی تحقیق مشاهده در بستر مطالعات میدانی
و از ابزار پرسش نامه بهره گرفته شده است. همچنین با توجه به اهداف و سوال های تحقیق برای محاسبه و تحلیل
مقدار بارهای عاملی و ضریب همبستگی بین مؤلفه ها و شاخص های سرمایه ی اجتماعی و احساس دلبستگی به
مکان از نرم افزارهایSpss وLisrel استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که سرمایه های اجتماعی یک مکان
تأثیر معناداری در فرآیند دلبستگی مکانی افراد نسبت به محله های مورد مطالعه دارد. در این روند و در فرآیند
دلبستگی به مکان چهار عنصر انسان، مکان، ارزش های اجتماعی مکان و زمان، به عنوان بعد چهارم نقش موثری را
می توانند در طراحی و ارتقای دلبستگی افراد به محلات شهری داشته باشند به طوری که زمان می تواند با عواملی
چون گذشته تعاملی با مکان، خاطرات و رویدادها، طول مدت آشنایی افراد با یک مکان، میزان حضور و استفاده از
آن و خاطره انگیزی مکان نقش مهمی در فرآیند دلبستگی به مکان داشته باشد.
بررسی مقایسه ای عملکرد فرهنگی شهرستان های استان ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله با هدف بررسی و مقایسه وضعیت فعالیت های فرهنگی انجام شده در شهرستان های استان ایلام نوشته شده و در صدد یافتن پاسخی به این سؤال بوده است که شهرستان های استان ایلام از لحاظ شاخص های توسعه فرهنگی چگونه اولویت بندی می شوند؟ جامعه آماری این پژوهش، استان ایلام و شهرستان های آن (آبدانان، ایلام، ایوان، دره شهر، دهلران، شیروان - چرداول، ملکشاهی و مهران) می باشد. روش تجزیه و تحلیل داده ها و اطلاعات نیز تصمیم گیری چندشاخصه و به طور خاص، تکنیک تاپسیس است. شاخص ها جهت بررسی وضعیت فعالیت های فرهنگی از سالنامه آماری استان ایلام (1390) انتخاب شدند. این شاخص ها عبارتند از: تعداد برنامه های اجرا شده تئاتر و موسیقی، نمایشگاه های برپا شده فرهنگی و هنری، سینماها، چاپخانه های تحت نظارت اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی، کتابخانه ها، اماکن مذهبی و زائران حج تمتع و عمره. تجزیه و تحلیل داده ها و اجرای مراحل شش گانه تکنیک تاپسیس نشان داد که شهرستان ایلام به عنوان بهترین گزینه تعیین شده است و پس از آن به ترتیب، شهرستان های دهلران، آبدانان، شیروان - چرداول، دره شهر، ایوان، ملکشاهی و مهران در اولویت های بعدی قرار دارند.
مسئولیت پذیری اجتماعی شرکتی نسبت به کودکان کار شهر تهران (مورد مطالعه: شرکت های همکار مدیریت شهری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر به بررسی وضعیت مسئولیت پذیری شرکت های همکار شهرداری تهران نسبت به کودکان کار و همچنین بررسی چگونگی استفاده و ترویج اصل مسئولیت اجتماعی شرکتی برای کاهش پدیده کار کودک در سطح شهر تهران می پردازد. روش تحقیق مورد استفاده در این پژوهش، روش کیفی است که با تکنیک مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شده است. برای انتخاب نمونه از روش نمونه گیری هدفمند استفاده شد و مطلعین کلیدی از بین فعالین سازمان های مردم نهاد، کارشناسان و مدیران و خبرگان دانشگاهی انتخاب شدند. انجام مصاحبه ها تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت که این امر با انجام 25 مصاحبه محقق شد. برای تحلیل محتوای مصاحبه های انجام شده از روش تحلیل مضمونی استفاده شد که در نهایت پنج مقوله کلی در دو دسته چیستی و چرایی مرتبط با موضوع پژوهش استخراج گردید. مقولات بدست آمده عبارت اند از: سه نسلی شدن پدیده کار کودک، زنجیره تأمین معیوب، زمینه های اثربخشی CSR ، سیاست های رفاهی- اقتصادی منجر به کار کودک، فقدان بستر مناسب عمل به CSR . نتایج حاصل از این پژوهش بیانگر ماهیت و علل کار کودک و نحوه ارتباط آن با شرکت های همکار مدیریت شهری است. علاوه بر این، ماهیت مسئولیت اجتماعی در ارتباط با کودکان کار را تشریح کرده و نشان می دهد که زمینه عمل به مسئولیت اجتماعی برای این شرکت ها مهیاست یا خیر.
بررسی عوامل مؤثر بر توسعه اجتماعی و اقتصادی در شهر اصفهان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
امروزه مفهوم توسعه اجتماعی و اقتصادی بسیار بیشتر از خود توسعه در محافل علمی مطرح شده است و بسیاری از جوامع از آن به عنوان مهمترین الگوی پیشرفت یاد می کنند. این پژوهش با هدف بررسی عوامل مؤثر بر توسعه اجتماعی و اقتصادی در شهر اصفهان به روش پیمایشی انجام شده است و جامعه آماری پژوهش شامل همه شهروندان اصفهان بوده است که به کمک فرمول کوکران 400 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند و روش نمونه گیری جهت دستیابی به نمونه پژوهشی معرف، نمونه گیری تصادفی بوده است. نتایج پژوهش نشان داده است که متغیرهای کیفیت زندگی، رفاه فردی، برابری قدرت خرید، احساس عدالت اجتماعی و درآمد سرانه به ترتیب دارای بیشترین سهم برای پیش بینی متغیر توسعه اجتماعی و اقتصادی شهروندان شهر اصفهان هستند. این پنج متغیر در مجموع 39 درصد از تغییرات متغیر وابسته (توسعه اجتماعی و اقتصادی) را تبیین می کنند.
تحلیل عوامل مؤثر بر بی نظمی اجتماعی (با تأکید بر رفتار زباله پراکنی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظم اجتماعی در هر جامعه اهمیت بالایی دارد. اخلال در نظم اجتماعی هزینه های زیادی برای جامعه در پی خواهد داشت. زباله پراکنی مصداقی از بی نظمی اجتماعی شهروندان، در حوزه شهروندی زیست محیطی است که در جامعه ما به مسأله ای اجتماعی تبدیل شده است. هدف تحقیق حاضر تحلیل عوامل مؤثر بر بی نظمی اجتماعی با تأکید بر زباله پراکنی است. در این تحقیق از رویکرد تلفیقی پاول استرن برای تحلیل زباله پراکنی استفاده شده است. روش تحقیق از نوع پیمایشی و ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسشنامه محقق ساخته است. جامعه آماری شامل کلیه گردشگران داخلی است که در تابستان 1393 وارد استان مازندران شده اند. حجم نمونه آماری بر اساس فرمول کوکران تعداد 385 نفر برآورد شده است. نتایج تحقیق نشان داد که رفتار زباله پراکنی با متغیرهایی چون نگرش زیست محیطی ضعیف، کنترل اجتماعی، ارزیابی منفی نسبت به زباله پراکنی، عدم احساس مسؤولیت، احساس منفی نسبت به زباله، زباله پراکنی توسط دیگران، عادت، گمنامی، فقدان خدمات و عدم آگاهی زیست محیطی رابطه معناداری دارد. همچنین با توجه به مدل مسیر ارائه شده، همه این متغیرها 36 درصد از تغییرات متغیر وابسته (رفتار زباله پراکنی) را تبیین کرده اند.
بررسی رابطه مسئولیت پذیری و تفکیک از مبدأ زباله های فلزی در بین زنان شهرهای شیراز و یاسوج
حوزههای تخصصی:
فزایش بی سابقه تولید پسماندهای خانگی باعث بروز چالش های زیادی به ویژه در کشورهای در حال توسعه شده است. یک راهکار اساسی در این زمینه، تفکیک از مبداً زباله های خانگی است اما این امر در ایران توسعه چندانی نیافته است. هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین مسئولیت پذیری و تفکیک از مبداً زباله های فلزی خانگی است. جامعه آماری تحقیق، زنان متأهل شیراز و یاسوج می باشند که 562 نفر از آنان به عنوان اندازه نمونه تعیین و با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزار تحقیق جهت سنجش تفکیک از مبداً زباله های فلزی، پرسشنامه پژوهشگر ساخته است که با استفاده از نظرات داوران تعیین اعتبار گردیده و با استفاده از همسانی درونی به روش کودر-ریچاردسون تعیین پایایی شده است. ابزار تحقیق جهت سنجش مسئولیت پذیری، پرسشنامه مسئولیت گاف(1984) می باشد. بر اساس یافته های توصیفی تحقیق، میزان تفکیک زباله های فلزی از مبدأ در بین زنان در هر دو شهر شیراز و یاسوج در سطح متوسط است. به علاوه، میانگین نمره تفکیک از مبدا زباله خانگی برروی دامنه نمرات صفر تا شش، برابر با 4/3 و میانگین نمره مسئولیت پذیری بروی دامنه نمرات صفر تا 42 برابر با 4/26 است. بر اساس یافته های تحلیلی تحقیق، مسئولیت پذیری رابطه مثبت و معناداری با تفکیک از مبداً زباله های فلزی دارد و قادر است 29/0 واریانس آ نرا تبیین کند. در بین متغیرهای جمعیتی، تنها وضعیت شغلی رابطه معناداری با تفکیک از مبداً زباله های فلزی دارد و سایر متغیرهای جمعیتی رابطه معناداری نشان نمی دهند.
بررسی رابطة هوش اخلاقی و آگاهی ترافیکی با تخلف رانندگی در شهر یاسوج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در تحقیق حاضر، رابطه هوش اخلاقی و آگاهی ترافیکی با تخلف رانندگی در شهر یاسوج بررسی شده است. چارچوب نظری در این پژوهش، نظریه های هوش اخلاقی لنیک و کیل و نظریه عقب ماندگی فرهنگی آگ برن است. این پژوهش به روش پیمایشی و با استفاده از تکنیک پرسش نامه ای انجام شد. جامعه آماری کلیه شهروندان 60-18ساله بودند که گواهینامه رانندگی داشتند و طی بازه زمانی 2 ماه قبل از انجام پژوهش، در سطح شهر یاسوج رانندگی کرده بودند. حجم نمونه 367 نفر بودند و با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند. اعتبار متغیرهای تخلف رانندگی و آگاهی ترافیکی از روش تحلیل عاملی تأییدی و پایایی آنها با استفاده از همسانی درونی به روش کودرریچاردسون تعیین شد. همچنین برای سنجش اعتبار سازه هوش اخلاقی از تحلیل عاملی اکتشافی و برای سنجش پایایی آن، از آلفای کرونباخ استفاده شد. نتایج توصیفی پژوهش، نشان می دهد میزان تخلف ترافیکی در بین رانندگان بسیار زیاد است. نتایج تحلیلی تحقیق، رابطه ای معکوس و معنادار را بین هوش اخلاقی و آگاهی از تخلف رانندگی نشان می دهد؛ به گونه ای که با افزایش هوش اخلاقی و آگاهی ترافیکی تخلفات ترافیکی کاهش می یابد. این دو متغیر، با هم حدود 18درصد از تغییرات متغیر تخلف رانندگی را تبیین می کنند.
بررسی عوامل مرتبط با احساس ناامنی اجتماعی زنان در فضاهای شهری (با تاکید بر ویژگیهای کالبدی شهری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اجتماعی روانشناختی زنان (مطالعات زنان سابق) دوره چهاردهم تابستان ۱۳۹۵ شماره ۲ (پیاپی ۴۷)
حوزههای تخصصی:
احساس ناامنی در فضاهای عمومی شهری از نگرانی های مهم شهروندان است. برنامه ریزان و طراحان فضاهای شهری در تلاش هستند تا با شناسایی عوامل مرتبط با احساس ناامنی بویژه در فضاهای شهری، امنیت را برای استفاده کنندگان از آن فضاها فراهم کنند. بخش عمده ای از شهروندان را زنان تشکیل می دهند که حضور آنان در محیط های کار و فعالیت های اجتماعی شهری روند رو به رشدی دارد و این باعث می شود تا در طراحی و ساخت کالبد شهر حضور آنان مورد توجه قرار گیرد. آنان نیازمند تسهیلات خاصی از فضا هستند تا موجب افزایش اطمینان خاطر آنان از حضور امن در فضاهای شهری شود. در این مطالعه تلاش شده است تا زمینه های احساس ناامنی اجتماعی در بین زنان بررسی شود و عوامل مؤثر بر نگرانی ها و ترس های زنان در فضاهای عمومی و محیط شهری با تاکید بر ویژگیهای کالبد شهری شناسایی گردد.
مطالعه کیفیت زندگی و عوامل مؤثر بر آن (مورد مطالعه: شهروندان تهرانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کیفیتزندگیمناسب مستلزم ایجاد احساسفردازشادیو رضایت است. از نظر وینهوون قابلیت زندگی جامعه در شادی اعضایش نشان داده می شود. از آنجاکهشادمانیدرسلامتی،عزت نفسوعملکردافراد مؤثر است،باعثبهبودکیفیتزندگیمی شود. حمایت های اجتماعی افراد را قادر می سازد تا توانایی رویارویی با مشکلات روزمره و بحران های زندگی را داشته باشند. هدف این پژوهش بررسی اندازه گیری کیفیت زندگی شهروندان تهرانی و تأثیر شادمانی اجتماعی، حمایت اجتماعی و تحصیلات بر آن در سال 1394 است. پژوهش حاضر از نوع توصیفی تبیینی و از لحاظ روش ، یک پژوهش پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه شهروندان ساکن در شهر تهران در سال 1394 است.ابزار گرد آوری داده ها پرسش نامه است که در حجم نمونه 420 نفر اجرا شده. انتخاب نمونه با تلفیق نمونه گیری خوشه ای و طبقه بندی نامتناسب صورت گرفته است . آمار توصیفی نشان می دهد که به طورکلی 3/58 درصد پاسخگویان کیفیت زندگی متوسطی دارند.نتایج حاکی از آن است که کیفیت زندگی با شادمانی اجتماعی، حمایت اجتماعی و تحصیلات آنها همبستگی معنادار و مثبتی دارد. همچنین نتایج نشان می دهد که شادمانی اجتماعی بیشترین تأثیر را بر کیفیت زندگی دارد. پس از آن تحصیلات و در آخر حمایت اجتماعی متغیرهای مؤثر بر کیفیت زندگی هستند. براساس مدل پژوهش، با افزایش حمایت اجتماعی، شادمانی اجتماعی افزایش می یابد و نیز افرادی که حمایت اجتماعی بالاتری را دریافت می دارند، از تحصیلات بالاتری نیز برخوردار می شوند.
تبیین جامعه شناختی الگوی مصرف برق شهروندان مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسئله انرژی و استفاده بی رویه از آن از مهم ترین مسائل محیط زیستی در جهان امروز قلمداد می شود. استفاده بیش ازحد از منابع انرژی بحران هایی نظیر آلودگی آب و هوا، و از بین رفتن انرژی های تجدیدناپذیر را به همراه دارد و درنتیجه، بسیاری دولت ها درصدد تغییر نحوه مصرف انرژی برآمده اند. هدف اصلی این تحقیق، بررسی نقش عوامل جمعیت شناختی و نگرش و دانش مصرف انرژی در تبیین رفتار مصرف برق است. مطالعه حاضر درباره مشترکان خانگی ساکن در مناطق شهری در سال 93 صورت گرفته است که تحت پوشش شرکت توزیع نیروی برق استان مازندران بوده اند. مطالعه با استفاده از روش پیمایشی صورت گرفته است. برای تعیین نمونه، از شیوه نمونه گیری تصادفی ساده استفاده شده و 437 نفر از مشترکان نمونه تحت بررسی را تشکیل داده اند. ابزار این تحقیق پرسش نامه بوده است. یافته ها نشان می دهد که افراد تحت مطالعه رفتار مصرف برق مطلوبی داشته اند. علاوه براین، یافته ها نشان می دهد افراد از دانش مصرف انرژی نسبتاً خوبی برخوردارند. نتایج آزمون فرضیه ها نشان داد که از بین متغیرهای تحقیق، فقط بین متغیرهای تحصیلات و دانش مصرف انرژی با رفتار مصرف برق رابطه ای مشاهده نشده است. نهایتاً، دلایل فقدان رابطه بین تحصیلات و دانش مصرف انرژی و رفتار مصرف برق تببین شده است.
سنجش ضریب نفوذ تبلیغات کمیته ی فرهنگ شهروندی در شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پروژه ی شهروندی در اصفهان مشتمل بر مبانی، اهداف و راهکارهای اندیشیده و از پیش تعیین شده، ذیل
طرح جامع شهروندی، سابقه ای چندین ساله دارد. این مطالعه با هدف سنجش ضریب نفوذ تبلیغات کمیته ی
فرهنگ شهروندی شهرداری اصفهان، در چارچوب پارادایم تاثیرات محدود انجام پذیرفته است. یافته های این
پیمایش از نمونهای 2000 نفری و به شیوه ی خوشه ای دومرحله ای، از میان کلیه ی شهروندان 15 تا 65 ساله ی
ساکن اصفهان گردآوری شد. نتایج این طرح با استفاده از شاخص ضریب نفوذ، متغیرهای زمینه ای و ویژگیهای
اجتماعی و اقتصادی شهروندان، حاکی است: (1)ضریب نفوذ این تبلیغات (آموزش های شهروندی) در جامعه ی
هدف، بالاتر از نود درصد است، (2 ) به استثنای متغیر جنس، سایر متغیرهای زمینه ای و ویژگی های اجتماعی
اقتصادی بر ضریب نفود این تبلیغات در بین شهروندان تأثیر معناداری دارد،(3 ) مقایسه ی ضرایب نفوذ ابزارهای
تبلیغی نشان می دهد، تبلیغات پشت تابلوهای راهنمایی و رانندگی و پیامک به ترتیب بالاترین و پایین ترین نفوذ
را در میان شهروندان داشته اند.
بررسی رابطه عوامل جامعه شناختی با تمایل به مهاجرت در شهرستان مسجدسلیمان (مورد مطالعه:روستاهای شهرستان مسجدسلیمان((مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
مهاجرت یکی از پدیده های مهم جمعیتی است که امروزه، به خصوص در کشورهای جهان سوم مورد توجه است. افزایش سریع جمعیت شهرها، نبود امکانات شهری متناسب، ایجاد محله های حاشیه نشینی، فقر و کمبود بهداشت گریبان گیر اکثرکشورهای جهان سوم است. هدف از مطالعه حاضر بررسی رابطه عوامل جامعه شناختی تمایل به مهاجرت در شهرستان مسجدسلیمان (مورد مطالعه: روستاهای شهرستان مسجدسلیمان) است. روش پژوهش حاضر پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش شامل تمام مهاجران به شهرستان مسجدسلیمان بوده است. و تعداد 150 پرسشنامه محقق ساخته بین پاسخگویان توزیع گردید. برای تجزیه و تحلیل داده ها از جداول فراوانی، همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون استفاده شده است. یافته ها نشان داد که بین پایگاه اجتماعی – اقتصادی، ارتباطات اجتماعی افراد، امنیت اجتماعی، امکانات بهداشتی – تفریحی و مهاجرت از روستا به شهرستان مسجدسلیمان رابطه معنادار وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیونی چند متغیره گام به گام نشان می دهد که متغیر پایگاه اجتماعی – اقتصادی افراد بیشترین تأثیر را در مهاجرت داشته است. در مجموع متغیرهای مستقل توانسته اند، 09/51 درصد تغییرات متغیر مهاجرت را تبیین نمایند.