فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۹۸۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
پرسش از چرایی فساد از قدیمی ترین پرسش های پیش روی انسان است که در عصر حاضر نه تنها رنگ کهنگی به خود نگرفته بلکه به یکی از اساسی ترین چالش ها و پرسش ها بدل گشته است. مشکل این پرسش از آنجا آغاز می شود که آنچه در کانون توجه برداشت های تجربی صورت گرفته از فساد قرار دارد، پرداختن به فساد اداری و پیامدهای آن است. این نوشتار ضمن تأکید بر چنین تحقیقاتی، حلقه مفقوده آنها را عوامل اجتماعی فرهنگی مؤثر بر نگرش به فساد دانسته و با مبنا قراردادن دیدگاه انتخاب عقلانی، نظریه دوراهی اجتماعی و نظریه بازی و برساختن مفاهیم ترجیحات ایثارگرانه، ترجیحات طفیل گرایانه، ارزش های ترقی فردی، کاهش قبح فساد، دین داری و عقلانیت ابزاری با روش پیمایش و تکنیک نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای، آنها را در میان چهارصد نفر از شهروندان کرمانی به محک آزمون نهاده است. یافته ها حکایت از آن دارد که به استثنای متغیر ارزش های ترقی فردی و دین داری، تمامی متغیرها معنادارند. هرچند که میزان و جهت تأثیرگذاریشان متفاوت است. همچنین ضریب رگرسیون دلالت بر سهم بیشتر متغیرهای کاهش قبح فساد، ترجیحات طفیل گرایانه و عقلانیت ابزاری در تغییرات نگرش شهروندان به فساد داشته اند؛ به گونه ای که به استثنای ارزش های ترقی فردی و دین داری، متغیرهای ترجیح ایثارگری، ترجیح طفیلی گری، کاهش قبح فساد و عقلانیت ابزاری رابطه معناداری با نگرش به فساد برقرار نمودند.
مطالعه پیمایشی جهت گیری های فرهنگ سیاسی معلمان و عوامل مرتبط با آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرهنگ سیاسی در جوامع معاصر و به ویژه در جامعه درحال گذار ایران، نقشی محوری در توسعه و مشارکت سیاسی و مدنی دارد. در این میان، نخبگان و طبقة متوسط، در تکوین و تحکیم فرهنگ سیاسی دموکراتیک، بسیار اثرگذارند. پژوهش حاضر، در چارچوب دستگاه مفهومی تسلر، به مطالعة جهت گیری های فرهنگ سیاسی معلمان و عوامل مرتبط با آن می پردازد. پژوهش به روش پیمایشی و با استفاده از پرسشنامه، درمورد 310 نفر از معلمان شهر بوکان انجام گرفته است که با روش نمونه گیری طبقه ای نسبی انتخاب شده اند. با توجه به ابعاد شناختی و هنجاری فرهنگ سیاسی، میانگین جهت گیری فرهنگ سیاسی معلمان در حد متوسط است. نیمی از معلمان مورد بررسی، در گونه فرهنگ سیاسی دموکراتیک قرار دارند و پس از آن، اکثریت با گونه بی اعتنا، به نوعی بازنمای وضعیت فرهنگ سیاسی جامعه ایران است. یافته ها نشان می دهد نوعی ناهمسویی و رشد نامتوازن، در ابعاد شناختی و کنشی فرهنگ سیاسی معلمان دیده می شود. برمبنای یافته های تبیینی، فرهنگ سیاسی معلمان، با متغیرهای سن، پایگاه اقتصادی-اجتماعی، تجارب مشارکت سیاسی و جهت گیری های قومی و مذهبی رابطه مثبت و معنادار دارد. متغیرهای یادشده، 52 درصد از تغییرات جهت گیری های فرهنگ سیاسی معلمان را تبیین می کند.
بررسی تأثیر عوامل محیطی معنویت گرایی بر میزان تعارضات سازمانی کارکنان (مورد مطالعه: واحدهای فرهنگی اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی استان ایلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی تأثیر عوامل محیطی معنویت گرایی بر میزان تعارضات سازمانی کارکنان است که با روش توصیفی- همبستگی انجام شده است. جامعه آماری آن را، کلیه کارکنان واحدهای فرهنگی زیرمجموعه اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی استان ایلام به تعداد 1900 نفر تشکیل داد که 320 نفر از آنان با استفاده از فرمول کرجسی و مورگان و به صورت تصادفی، انتخاب شدند. یافته ها نشان داد که بین معنویت گرایی و تعارض سازمانی با ضریب 82/0- همبستگی قوی معناداری وجود دارد؛ به عبارتی هرچه معنویت گرایی در این سازمان بیشتر باشد، میزان تعارضات سازمانی کاهش می یابد. بین مؤلفه های معنویت گرایی (محیط فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی) و تعارض سازمانی نیز همبستگی معناداری وجود دارد؛ به عبارتی هرچه تأثیر مؤلفه های معنویت گرایی در سازمان بیشتر باشد، میزان تعارض کاهش می یابد.
تصویر از خود: برساختی انتقادی ایده آلیستی از هویت ملی؛ مورد مطالعه: دانشجویان دکترای دانشگاه اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مطالعه و بازنمایی تجارب ذهنی دانشجویان از هویت ملی و عینی سازی آن صورت گرفته است. سؤال اصلی این است که نظم ساختاری و نظام معنایی مندرج در اذهان دانشجویان از هویت ملی چگونه است و مهم ترین مؤلفه های معنایی آن کدام است؟ روش این مطالعه کیفی و از سنخ استراتژی تئوری داده بنیاد انتخاب گردید. با استفاده از مصاحبه های عمدتاً باز و نیمه ساختاریافته، داده های تحقیق از میان 27 نفر از دانشجویان دکترای دانشگاه اصفهان در سال تحصیلی 93-94 و 94-95 انتخاب گردید. یافته های پژوهش و مقولات حاصل از فرآیند کدگذاری، حاکی از منظر و مدلی انتقادی ایده آلیستی از معنای هویت ملی در بین الاذهان دانشجویان است که آگاهی و احساس تعلق آنان به مؤلفه های ایران بودگی و تمایز و تفاوت از سایر ملت ها را بر می سازد. مفاهیم محوری در این پژوهش چهار مقوله «خودخوانش انتقادی»، «مؤلفه های ایران بودگی»، «غشای ایده آلیسم» و «خود آیینه گون» می باشد که از این میان تصویر دانشجویان از خودِملی بر دو مقوله «خودخوانش انتقادی» و «غشای ایده آلیسم» به عنوان مقولات هسته ای و پایه های نظام معنایی آنان قرار دارد، به نحوی که با وجود انتقادات فراوانی که از هویت ایرانی و منش ملی خود سراغ دارند، تلاش می کنند خود ملی را در پوشش و غشایی از ایده آلیسم به دیگران نشان دهند.
بررسی چالش های فرهنگی اجتماعی و منابع انسانی فراروی توسعه فناوری اطلاعات در آموزش عالی ایران از دیدگاه دانشجویان تحصیلات تکمیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی چالش های فرهنگی اجتماعی و منابع انسانی فراروی توسعه فناوری اطلاعات در آموزش عالی ایران بود. جامعه آماری پژوهش، کلیه دانشجویان تحصیلات تکمیلی شاغل به تحصیل در دانشگاه های دولتی وابسته به وزارت علوم در سال تحصیلی 1390-1389 است. در مرحله نخست، شش دانشگاه تهران، علامه طباطبایی، صنعتی شریف، اصفهان، شیراز و کردستان و در مرحله دوم، 460 نفر از میان دانشگاه های یادشده به صورت تصادفی، انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها، پرسش نامه محقق ساخته بوده که ضریب پایایی آن براساس آلفای کرونباخ، 94/0 برآورد شد و روایی محتوایی آن را نیز چند تن از استادان صاحب نظر تأیید کرده اند. داده های به دست آمده، با کمک نرم افزار آماری SPSS محاسبه و در سطح آمار توصیفی و استنباطی تجزیه و تحلیل شدند. در سطح آمار توصیفی از شاخص های فراوانی، درصد و انحراف معیار، و در سطح آمار استنباطی نیز از آزمون t ، تحلیل واریانس و آزمون تعقیبی استفاده شد. نتایج نشان داد که چالش های مهم فرهنگی اجتماعی عبارت بوده اند از بالا بودن نسبت دانشجو به رایانه های موجود، ضعف روحیه جست وجوگری دانشجویان، و ضعف زبان انگلیسی دانشجویان و استادان. در بعد منابع انسانی نیز ناآشنایی دانشجویان با چگونگی دسترسی به اطلاعات موجود در پایگاه های اطلاعاتی، کمبود یا حرفه ای نبودن کارشناسان فناوری اطلاعات در دانشکده ها، و درک نشدن قابلیت های فناوری اطلاعات توسط مدیران، مهم ترین چالش های توسعه فناوری اطلاعات در آموزش عالی ایران بوده اند.
فرهنگ عامه و تأثیر آن در شکل گیری گونه کلاه مخملی در سینمای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از آغاز پیدایش سینما در ایران تا امروز مجموعه آثاری پدید آمده اند که با عنوان کلی فیلم های کلاه مخملی شناخته می شوند. این فیلم ها با بهره گیری آگاهانه و مکرر از عناصر محتوایی و بصری فرهنگ عامه توانسته اند در ادوار مختلف سینمای ایران حضور داشته، مخاطبان عام و گاهی خاص را جذب کرده و به رونق صنعت سینمای ایران یاری رسانند. در این پژوهش علاوه بر تأکید بر ضرورت توجه به رویکرد مطالعات فرهنگی در تبیین تولیدات سینمای ملی و نفی نخبه گرایی فرهنگی، از آرای اروین پانوفسکی در تحلیل سطوح معنایی تصاویر و تمایز میان شمایل نگاری و شمایل شناسی استفاده شده و تأثیر این آراء بر رویکردِ گونه شناسیِ موسوم به رویکرد شمایل نگارانه در مطالعات سینمایی بررسی می شود. در ادامه و پس از تشریح سیر تاریخی سینمای کلاه مخملی تلاش می شود با بهره گیری از عناصر شمایل نگارانه و شمایل شناسانه، سطوح معنایی این آثار به عنوان یک گونه سینمایی تشریح شده و نشان داده شود که چگونه این آثار سینمایی با آگاهی از زمینه های تاریخی موثر بر مخاطبان بومی و بهره گیری از عناصر بصری فرهنگ عامه و رویکرد مفهومی به آئین های فتوت و جوانمردی به عنوان گونه ای از سینمای ملی قابل تحلیل هستند و حوزه مهمی در مطالعات سینمای بومی به شمار می آیند.
بررسی انزوای اجتماعی دختران مجرد و عوامل فرهنگی اجتماعی مؤثر برآن (مطالعه دختران مجرد بالای 30 سال شهر یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تجرد وضعیتی است که برخی فرصت های تعاملی و اجتماعی را به دلیل فقدان همسر و زندگی مشترک از انسان سلب می کند و می تواند به احساس تنهایی و انزوای اجتماعی فرد دامن زند. تحقیق حاضر، دو موضوع را پیگیری می کند: دختران مجرد بالای 30 سال در شهر یزد از چه میزان انزوای اجتماعی رنج می برند، و چه عواملی این انزوا را ایجاد و تشدید می کند. شیوه تحقیق از نوع پیمایشی است. جامعه آماری شامل 2613 نفر از کل دختران مجرد بالای 30 سال شهر یزد هستند که 139 نفر آنها با درنظرگرفتن همکاری نکردن جمعیت نمونه، به روش نمونه گیری گلوله برفی، انتخاب و مطالعه شدند. نتایج حاکی از این بوده است که میزان متوسط انزوای اجتماعی در بین جمعیت نمونه، 09/63 درصد است و این مقدار نشان دهنده درجه انزوای نسبتاً زیاد در بین آنهاست. همچنین، از بین متغیرهای باقی مانده در الگوی رگرسیون، باورهای سنتی و نوع برداشت از خود درمجموع بیشترین تأثیر را بر میزان انزوای اجتماعی داشته اند که بیشترین تأثیر، مربوط به متغیر برداشت از خود بوده است. با واریانس ترکیب خطی متغیرهای مستقل، می توان 8/29 درصد از واریانس میزان انزوای اجتماعی را توضیح داد.
آگاهی از طبقه اجتماعی، ابعاد و پیامدهای آن در میان دانشجویان ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، به منظور تحلیل آگاهی و نگرش دانشجویان درباره طبقه و اهمیت آن، داده های دو پیمایش نگرش ها و آگاهی های دانشجویان ایرانی در سال 1382 و سال 1394 به کار گرفته شده است. هدف پژوهش، تحلیل میزان آگاهی دانشجویان از طبقه اجتماعی شان، نگرش پاسخگویان به تأثیرگذاری طبقه اجتماعی در دستیابی به فرصت های اجتماعی و اقتصادی و میزان تطابق شاخص عینی طبقات و ذهنیت افراد به طبقه است. داده ها براساس نظریه وبر تفسیر شدند. نتایج نشان می دهد بیشتر دانشجویان خود را متعلق به یک طبقه اجتماعی می دانند و بر این باورند که افراد جامعه نیز از تفاوت طبقاتی در جامعه آگاهی دارند. بین پایگاه اجتماعی-اقتصادی و آگاهی طبقاتی دانشجویان همخوانی وجود دارد. مطابق یافته ها، بیشتر دانشجویان خود را متعلق به طبقه متوسط می دانند. علاوه براین، اکثر پاسخگویان معتقدند طبقه در دستیابی به فرصت های اجتماعی و اقتصادی تأثیرگذار است. با وجود این، بیش از نیمی از آن ها امید دارند پس از پایان تحصیلات و شاغل شدن، طبقه اجتماعی بالاتری داشته باشند.
شهروندی بوم شناختی و هوش معنوی (مورد مطالعه: شهروندان شهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاثیر زیانبار فعالیت های انسان بر جهان طبیعی نگرانی های عمومی فراوانی به همراه داشته، به طوریکه، منجر به شکل گیری نوع جدیدی از شهروندی تحت عنوان شهروندی بوم شناختی شده است. شهروندی بوم شناختی بر مسئوولیت پذیری داوطلبانه و متعهدانه شهروندان در ارتباط با جهان طبیعی بنا شده است. در این پژوهش، ارتباط شهروندی بوم شناختی با هوش معنوی با استفاده از روش پیمایشی مورد بررسی قرار گرفته است. بدین منظور از دیدگاه های بوم شناسی انسانی، پارادایم بوم شناختی جدید و بوم شناسی ژرف استفاده شده است. ابزار تحقیق پرسشنامه بوده که با بهره گیری از پژوهش های خارجی طراحی و با استفاده از تحلیل عاملی اکتشافی مولفه های آن مشخص و بومی سازی شده است. جامعه آماری تحقیق، شهروندان بالای 15 سال شهر تبریز در سال 94 هستند که 670 نفر از آنان با استفاده از فرمول کوکران و به شیوه نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شده اند. یافته های تحقیق نشان می دهد که، وضعیت شهروندی بوم شناختی از وضعیت خوبی در بین شهروندان تبریزی برخوردار است و در طیف 6 گزینه ای لیکرت، در بین گزینه های 4 و 5 قرار می گیرد. همچنین در میان ابعاد 11 گانه شهروندی بوم شناختی، همه ابعاد از میانگین متوسط به بالایی برخوردار هستند اما بعد عضویت در انجمن های زیستی دارای کمترین میانگین بوده است. همچنین، نتایج آزمون همبستگی پیرسون نشان می دهد که بین هوش معنوی و مولفه های آن با شهروندی بوم شناختی ارتباط مثبت و معنی داری وجود دارد (363/0r=). نتایج آزمون رگرسیون نشان می دهد که از میان ابعاد چهارگانه هوش معنوی، دو بعد ""جامع نگری و بعد اعتقادی"" و ""سجایای اخلاقی"" توانسته اند 5/27 درصد واریانس مربوط به شهروندی بوم شناختی را تببین کنند.
ﺑﺮرﺳی ارتباط اﺣﺴﺎس ﻋﺪاﻟﺖ ﺳیﺎﺳی با نوع دینداری و سوگیری ایدئولوژیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ﭘﮋوﻫﺶ ﺣﺎﺿﺮ ﺑﺎ ﻫﺪف ﺑﺮرﺳی ﻣیﺰان اﺣﺴﺎس ﻋﺪاﻟﺖ ﺳیﺎﺳی و ﻋﻮاﻣﻞ ﻣﺆﺛﺮ ﺑﺮ آن در ﻣیﺎن دانشجویان یا ﻧﺴﻞ ﺳﻮم اﻧﻘﻼب ﺑﻪ اﻧﺠﺎم رﺳیﺪه اﺳﺖ. در ایﻦ راﺳﺘﺎ، مهم ترین ﻧﻈﺮیﺎت ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺷﻨﺎﺳی ﻣﺮﺗﺒﻂ ﺑﺎ ﻋﺪاﻟﺖ ﺳیﺎﺳی اجمالاً ﻣﻮرد ﺑﺮرﺳی ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺖ و در ﻧﻬﺎیﺖ ﻋﺪاﻟﺖ ﺳیﺎﺳی ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﻧﻈﺮیة ﺑﺮاﺑﺮی ﺳیﺎﺳی کُﻠﻤﻦ ﺗﻌﺮیﻒ و ﺷﺎﺧﺺﺳﺎزی ﮔﺮدیﺪ. ﺳﭙﺲ ﺑﺎ اﻟﻬﺎم از ﻣﺒﺎﺣﺚ روانﺷﻨﺎﺳی - اﺟﺘﻤﺎﻋی، اﺣﺴﺎس ﻋﺪاﻟﺖ ﺳیﺎﺳی ﺟﺰیی از ﻧﮕﺮش ﺳیﺎﺳی ﻓﺮد ﺗﻠﻘی ﮔﺮدیﺪ و در اداﻣﻪ، ﻣﺘﻐیﺮﻫﺎی ﻣﺴﺘﻘﻞ ﺗﺤﻘیﻖ ﺑﺎ اﺳﺘﻨﺎد ﺑﻪ ﻧﻈﺮیﺎت ﺟﺎﻣﻌﻪﭘﺬیﺮی ﺳیﺎﺳی اﺳﺘﺨﺮاج و ﻓﺮﺿیﺎت ﺗﺤﻘیﻖ اراﺋﻪ ﮔﺮدیﺪ. ایﻦ ﭘﮋوﻫﺶ ﺑﻪ روش ﭘیﻤﺎیﺶ و ﺑﺎ ﻧﻤﻮﻧﻪای 370 ﻧﻔﺮی از داﻧﺸﺠﻮیﺎن داﻧﺸﮕﺎه یﺰد ﺑﻪ روش ﻧﻤﻮﻧﻪ ﮔیﺮی ﺧﻮﺷﻪ ای ﭼﻨﺪﻣﺮﺣﻠﻪ ای ﺑﻪ اﻧﺠﺎم رﺳیﺪه اﺳﺖ.یﺎﻓﺘﻪ ﻫﺎی ایﻦ ﺗﺤﻘیﻖ ﺣﺎکی از آن اﺳﺖ کﻪ 93 درصد از پاسخگویان احساس عدالت سیاسی متوسط رو به پایین را تجربه می کنند. نوع دینداری فرد با ضریب رگرسیون استاندارد 476/0 بیشترین تأثیر را بر احساس عدالت سیاسی داشته است. همچنین تأثیر ﻣﺘﻐیﺮ ﻣﺴﺘﻘﻞ سوگیری ایدئولوژیک بر احساس عدالت سیاسی با ضریب 25/0 معنادار شناخته شد. در مجموع، ﻣﺘﻐیﺮهای ﻣﺴﺘﻘﻞ تحقیق توانستند حدود 39 درصد از تغییرات متغیر وابسته یعنی احساس عدالت سیاسی را تبیین کنند.
عوامل مؤثر بر ایجاد و حفظ سرمایه اجتماعی در بین اعضای تعاونی های کشاورزی شهرستان زنجان. پوریا عطائی ، وحید علی آبادی ، شیوا نجاتیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش بررسی عوامل ایجاد و حفظ سرمایه اجتماعی در تعاونی های کشاورزی شهرستان زنجان بود. این پژوهش از نوع کاربردی و روش آن نیز پیمایشی بود. جامعه آماری پژوهش شامل مدیر عامل، اعضای ﻫیﺄت مدیره و اعضای تعاونی های کشاورزی شهرستان زنجان بود (180N=) که 123 نفر به صورت تصادفی برای حجم نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش، پرسشنامه محقق ساخته بود. روایی صوری ابزار پژوهش با بررسی دیدگاه های اعضای هیأت علمی دانشگاه زنجان و کارشناسان اداره تعاون تعیین و پایایی پرسشنامه با استفاده از آزمون راهنما و آلفای کرونباخ (96/0α=) تأیید شد. نتایج پژوهش نشان داد که به ترتیب معافیت های مالیاتی، موقعیت و پایگاه اجتماعی افراد و برگزاری دوره های آموزشی قبل از تشکیل تعاونی از بالاترین اولویت برخوردار بودند. همچنین، در تحلیل عاملی متغیرهای ایجاد و حفظ سرمایه اجتماعی به 9 عامل اجتماعی حمایتی، نظم و انضباط، شغلی، مدیریتی سازمانی، رسانه ای، انعطاف پذیری قوانین، حذف بروکراسی، مسئولیت پذیری و فناوری های اطلاعاتی طبقه بندی شدند. در مجموع این 9 عامل توانستند 6/69 درصد از کل واریانس عوامل ایجاد و حفظ سرمایه اجتماعی در تعاونی های کشاورزی را تبیین کنند که 39/30 درصد از واریانس باقی مانده به دیگر عامل هایی مربوط است که پیش بینی آنها در این پژوهش میسر نشده است. در پایان با توجه به نتایج به دست آمده پیشنهادهای کاربردی ارائه شد.
چگونگی تأثیرگذاری تحصیلات زنان بر تأخیر در فرزندآوری : نتایج یک مطالعه کیفی در بین دانشجویان دانشگاه های تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سؤال اساسی مقاله این است که چگونه تحصیلات، زمان فرزندآوری زنان ایرانی را تحت تأثیر قرار می دهد. داده های مورد نیاز برای این مطالعه با رویکردی کیفی و به کارگیری مصاحبه عمیق با 25 دانشجوی زن ازدواج کرده در شهر تهران در سال 1393 جمع آوری شد. یافته های مطالعه نشان می دهد: زنان دانشجو به دلیل صرف زمان طولانی از وقت برای فعالیت های آموزشی و تحقیقی، مشکلات انجام همزمان نقش دانشجویی و مادری و مسائل مالی و اقتصادی که در ابتدای ازدواج با آنها مواجه هستند، فرزندآوری را با تأخیر آغاز می کنند. تحصیلات، دانش و توانمندی زنان در زمینه تنظیم باروری و به کارگیری روش های مؤثرتر را ارتقا بخشیده است. همچنین تأخیر در فرزندآوری با این حقیقت مرتبط است که زنان با تحصیلات بالاتر، قدرت تصمیم گیری بالاتری درون خانواده در مورد زمان فرزندآوری، فاصله موالید و تعداد فرزندان دارند.
مطالعه جامعه شناختی رابطه هوش فرهنگی و قوم گرایی در بین جوانان شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چکیده در دهه های اخیر بدنبال پیشرفتهای تکنولوژیک، افزایش ارتباطات بین فرهنگی و لزوم شناسایی تمایزات خود با سایر گروهها برای کارایی موثرتر در زمینه های متفاوت فرهنگی، کسب برخی مهارتها و قابلیتها ضروری بنظر می رسد. هوش فرهنگی بعنوان یکی از مهارتهای لازم جهت سازگاری با موقعیت جدید و عملکرد موثر در شرایط فرهنگی جدید مطرح می گردد. این مقاله با هدف توصیف و طرح مبانی نظری پیرامون هوش فرهنگی و ابعاد چهارگانه آن، بعنوان یک متغیر فرهنگی اثر گذار بر قوم گرایی انجام گرفته است. داده های پیمایش از ۳۸۴ نفر نمونه آماری، بر اساس نمونه گیری تصادفی خوشه ای از بین جوانان۱۸ تا ۲۹ ساله ساکن شهر تبریز گردآوری شدند. ابزار گردآوری داده ها مقیاس های استاندارد هوش فرهنگی انگ و داین و قوم گرایی نئولیپ و مک کروسکی بوده است. یافته ها حاکی از آن بود که تمامی مولفه های هوش فرهنگی تاثیر معناداری بر قوم گرایی دارند. همچنین نتایج اجرای آزمون t مستقل نشان می دهد، میانگین قوم گرایی جوانان بر حسب جنسیت آنان متفاوت بود.
بررسی عوامل اقتصادی و فرهنگی مؤثر بر سن ازدواج در ایران: یک مطالعه میان استانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تغییرات صورت گرفته در حوزه ازدواج و خانواده همانند بسیاری دیگر از جنبه های زندگی اجتماعی انسان، یک واقعیت انکارناپذیر زندگی در دنیای مدرن است. نوسازی و توسعه اقتصادی- اجتماعی از عوامل اصلی این تغییرات است. هدف این مقاله بررسی تأثیر عوامل اقتصادی و فرهنگی بر سن ازدواج در استان های مختلف کشور است. این عوامل عمدتاً عبارتند از: بیکاری، تورم، رشد مخارج خانوار، سطح درآمد استان و تحصیلات. نتایج حاصل از یک مدل داده های پانل روی 28 استان ایران طی دوره 1383 تا 1393 نشان می دهد که متغیرهای تورم و بیکاری با افزایش خود موجب افزایش سن ازدواج مردان و زنان می شوند. در مدلی که به جای تورم از رشد مخارج خانوار استفاده می شود نیز این متغیر رفتاری شبیه تورم، ولی کمی ضعیف تر، در تأثیرگذاری بر سن ازدواج دارد. متغیرهای تحصیلات و سطح درآمد استان، آثار معناداری از خود نشان ندادند. بنابراین با توجه به این نتایج می توان گفت برای حل یک مسئله اجتماعی به نام بالا رفتن سن ازدواج، باید به بهبودی شرایط اقتصادی به شکل کاهش تورم و بیکاری همت گماشت.
بازنمایی عنصر شور و احساس در آیین های محرّم(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، به روش کیفی، مبتنی بر نظریه تفسیری کلیفورد گیرتز انجام گرفته. مسئله اصلی در این پژوهش، توصیف عناصر شور و احساس در مناسک محرّم، با تأکید بر فهم چیستی آن در قالب دینِ زیسته است. واحد تحقیق آن دسته از یافته های آیینی است که بیشتر عنصر شور و احساس در آن متجلّی است مانند: (سیاه پوشی، سینه زنی، زنجیر زنی، قمه زنی و تعزیه) که محقق آنها را به شیوه قوم نگاری دینی بازنمایی نموده است. راه رسیدن به چنین هدفی ساده نبود، بلکه مستلزم انتخاب روشی پیچیده و ترکیبی بود که محقق را واداشت به روش مشاهده مشارکتی و مصاحبه با پیشکسوتان آیین محرّم به گفتگو بنشیند. در فرایند تجزیه و تحلیل یافته های ذکر شده به شکل تفسیری، پژوهشگر به شرح این واقعیّت پرداخته که آیین محرّم بازتولیدکننده هویت دینی و فرهنگی بوده است، و آیین ها، همان باور دینی مناسک گزار انند که به عینیّت درآمده. حاصل مصاحبه ها و نتیجه مشاهده محقق نشان داد که شور، احساس، و حرکت به عنوان روح مناسک اند، و طبیعتِ آیین محرّم متمایل به محاکات و دیده شدن است. نتیجه به دست آمده ثابت کرد که آیین محرّم از یک طرف، مؤلفه هایی هویت ساز و تقویت کننده ساخت اجتماعی اند، که توانسته اند در بازتولید روحیه، ارتباطات جمعی، روابط درون گروهی، پیوندهای اجتماعی، آگاهی جمعی، و بازسازی باورهای دینی نقش آفرینی کنند، و از طرف دیگر، پیوند دهنده گذشته و حال بوده اند.محقق در پایان به این جمع بندی رسیده که فهم رابطه شور و احساس در مناسک و آیین دینی راه رسیدن به حقیقت دین را هموار خواهد کرد.
دوگانگی فرهنگی و بی اعتمادی اجتماعی (مطالعه شهروندان شهر یزد و اهواز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
افزایش بی اعتمادی اجتماعی در جامعه به رشد فعالیت های فردگرایانه و کاهش فعالیت های جمعی می انجامد و درنتیجه به تهدیدی برای انسجام اجتماعی تبدیل می شود. اعتماد اجتماعی سرمایه اصلی هر جامعه است و نادیده گرفتن آن به منزله فاصله گرفتن از جامعه سالم و درنتیجه، افزایش بی اعتمادی در جامعه است. تحقیق حاضر با تکنیک پیمایش درصدد است وضعیت دوگانگی فرهنگی و رابطه آن با بی اعتمادی اجتماعی را در دو شهر یزد و اهواز به صورت تطبیقی بررسی کند. جامعه آماری این تحقیق را افراد 15 تا 64 ساله ساکن در دو شهر یزد و اهواز تشکیل می دهند که از بین آنها نمونه ای با حجم 600 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شده است. نتایج داده های این پژوهش حاکی است که بین دوگانگی فرهنگی و بی اعتمادی رابطه معناداری وجود دارد. این بدان معناست که هرچقدر ارزش های سنتی و مدرن هم زمان در رفتار افراد و کنش های اجتماعی آنان ظهور کند به تبع آن، بی اعتمادی افزایش می یابد. داده ها مؤید آن است که میزان بی اعتمادی اجتماعی در دو بعد محیطی و نهادی بیشتر از ابعاد دیگر است و این میزان نزد شهروندان یزدی نسبت به شهروندان اهوازی بالاتر است. نتایج تحلیل رگرسیون نشان می دهد که ابعاد تساوی، دموکراتیک، خاص گرایی، جامعه مدنی و تقدیر، به ترتیب قدرت پیش بینی، قادرند 2/21 درصد از تغییرات میزان بی اعتمادی اجتماعی را تبیین کنند. به طورکلی، نتایج تحقیق حاضر نشان می دهد که دوگانگی فرهنگی یکی از عوامل افزایش بی اعتمادی در عرصه های تعاملی، سیاسی و اجتماعی است.
بررسی جامعه شناختی پتانسیل خیانت در روابط زناشویی و عوامل مؤثر بر آن در بین کارمندان ادارات دولتی و خصوصی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر کوشیده است تا با در نظر گرفتن تاثیر عوامل جامعه شناحتی و نیز تاثیر عوامل روان شناختی – به ویژه تاثیر عوامل روان شناسی اجتماعی، به بررسی پتانسیل ""خیانت"" در روابط زناشویی در میان کارمندان متأهل سازمان های دولتی و سازمان های خصوصی بپردازد (حجم نمونه: 252). بررسی پتانسیل خیانت، بررسی احتمال خیانت، بررسی گرایش و توانایی نهفته در افراد برای اقدام به خیانت زناشویی است به این معنی که افراد چقدر احتمال، گرایش و توانایی دارند که با فردی غیر از شریک زندگیشان به صورت پنهانی وارد رابطه عاطفی و یا جنسی شوند. در این تحقیق با انجام پیمایش در میان کارمندان متأهل 4 ادره دولتی،6 اداره خصوصی و یک بیمارستان آموزشی- دولتی میزان پتانسیل خیانت و عوامل اجتماعی مؤثر بر آن سنجیده شده است. به این منظور، پتانسیل خیانت با در نظر گرفتن 5عامل آنومی، ارضاء نیاز، مقایسه اجتماعی، یادگیری اجتماعی، کنترل اجتماعی و 4 عامل مطرح در مدل سرمایه گذاری شامل رضایت، کیفیت جایگزین، سرمایه گذاری در رابطه و تعهد، تبیین می شود. بر طبق نتایج تحلیل چند متغیری سه متغیر تعهد زناشویی، کیفیت جایگزین و ارضاء نیاز به ترتیب با ضریب مسیر0.346- ، 0.298 و 0.208 بیشترین تأثیر را در تبیین پتانسیل خیانت داشته اند. یافته های تحقیق ما را به این سمت سوق داد که در جریان بحران ارزش ها، ارزش های جمعی دچار تزلزل می شود و آنومی باعث می شود که ارزش های جمعی سیطره خود را از دست بدهد در نتیجه تجربیات فرد ارزش های وی تغییر می کند. در این شرایط هرچه ارزش های فردی بیشتر حاکم شوند، تعهد فرد کمتر می شود و به دنبال آن پتانسیل خیانت بالا می رود؛ به دنبال این کاهش تعهد، هنجار ها، ارزش ها، سنت ها و باورها اثر کنترل کنندگی خود را از دست می دهند و زمینه برای فرد فراهم می شود تا به سراغ رفتارهای جدید و تجربیات جدید برود، تجربیاتی که هیچ تعهدی در پس خود ندارد. در چنین شرایطی جاذبه های محیطی (کیفیت جایگزین) از سویی و عدم ارضاء نیاز در روابط بین زوجین با وجود زمینه اجتماعی فراهم شده جهت تجربه کردن های عاری از تعهد از سوی دیگر، مکانیسم بروز خیانت را قابل تبیین و تفسیر می نماید.فرد تصمیم می گیرد تا ارزش های فردی خود را بر اساس تجربیاتش شکل دهد. بسته به نوع
بازنمایی فرایند شکل گیری دگرگونی های ارزشی در افراد با محوریت زنان: مطالعه ای به روش نظریه برخاسته از داده ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اجتماعی روانشناختی زنان (مطالعات زنان سابق) دوره چهاردهم زمستان ۱۳۹۵ شماره ۴ (پیاپی ۴۹)
حوزههای تخصصی:
ا رزش های اجتماعی تا زمانی که با سایر ارزش ها ارتباط ارگانیک دارند، ماندگارند، اما به محض محدودشدن دامنه ارتباط یا ایجاد اختلال در ارتباط، علائم حیاتی ارزش ها رو به نیستی می رود. اهمیت ارزش ها و نقش آن در تعالی جامعه از یکسو و فقدان شناخت کافی، موثق و به موقع از فرایند سُست شدن ارزشهای بالنده و رسوخ ضدارزش ها در جامعه امروزی، ضرورت این مطالعه را دوچندان نمود. هدف پژوهش حاضر، بازنمایی چگونگی بروز دگرگونی های ارزشی در جامعه به ویژه در زنان است. بدین منظور ۳۶ نفر از زنان و مردان (۱۲ مرد و ۲۴ زن)، با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها و بررسی میزان همگرایی و غنی سازی یافتهها، از چندین فن، شامل مصاحبه بدون ساختار، مصاحبه نیمه ساختارمند، مشاهده و نامه نگاری شرکت کنندگان، استفاده شد. مرور و مقایسه متوالی داده های گردآوری شده، به استخراج ۱۰ مقوله و ۳ مقوله کلی منتج گردید. تحلیل ساختار ارزش ها و تعامل زنان با دیگران، منجر به شکل گیری نظریه میانی شد. الگوی بدست آمده از این پژوهش، نشان می دهد، مقوله محوری که زمینه ساز بروز دگرگونی های ارزشی در افراد به ویژه زنان می شود، «عدم توجه به مبدأ هستی و نگاه کوته بینانه به فلسفه وجودی انسان» است که باعث سُست شدن باورها و در نتیجه شکسته شدن حریم ها و بی توجهی به نقش ها و مسئولیت ها می شود. چنانچه فردی تحت تاثیر شرایط واسطه ای و محیطی ویژه، قرار گیرد، احتمال ورودش به دگرگونی های ارزشی، افزوده می شود و مبتنی بر راهبرد لذت جویی آنی، احتمال ایجاد پیامدهایی چون: مسخ ارزش ها و بروز دگرگونی های ارزشی افزایش خواهد یافت. در این مقاله، نحوه شکل گیری نظریه میانی مورد بررسی قرار گرفته است.
ساخت و اعتباریابی پرسشنامه سنجش گرایش به ارزش های دموکراتیک در بین شهروندان
حوزههای تخصصی:
یکی از مفاهیم بسیار پرکاربرد در حوزه علوم اجتماعی و علوم سیاسی مفهوم ارزش های دموکراتیک است که تا کنون پرسشنامه ای جامع، دارای اعتبار، و قابل اتکاء برای سنجش آن در ایران طراحی نشده است. با توجه به این مسئله در مقاله حاضر گزینه ها و گویه های مناسب را یکجا جمع نموده و اقدام به هنجار سنجی و اعتباریابی آن بصورتی عملی در یک جمعیت نمونه 600 نفری در شهر ارومیه که یکی از شهرهای چند مذهبی و چند قومیتی ایران به شمار می رود، نموده است. در پرسشنامه حاضر، ارزش های دموکراتیک در سه مجموعه کلی ""آزادی"" ( شامل آزادی های فردی، آزادی های گروهی، و آزادی رسانه ها)، ""مدارا"" (شامل مدارای فردی، مدارای اجتماعی، مدارای سیاسی، مدارای جنسیتی، مدارای مذهبی، و مدارای قومی)، و ""مشارکت"" (شامل مشارکت های فردی و مشارکت های جمعی) جمع آوری شده اند. اعتبار این پرسشنامه با کمک اساتید جامعه شناسی تائید شده و در نهایت، برای سنجش روایی این متغیر و ابعاد آن و گویه های مرتبط با آن نیز از آزمون آلفای کرونباخ استفاده شده است و بدین ترتیب ابزاری جامع و مناسب را در اختیار پژوهشگران علاقه مند به سنجش میزان گرایش افراد به ارزش های دموکراتیک، قرار می دهد.