فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۵۴۱ تا ۴٬۵۶۰ مورد از کل ۱۷٬۶۸۳ مورد.
عوامل مؤثر بر میزان مشارکت شهروندان در اداره امور شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف بررسی میزان مشارکت شهروندان در امور شهری و عوامل مؤثر بر آن در بین ساکنان 18 تا 64 سال شهر مشهد می باشد. روش تحقیق، پیمایش است. جامعه آماری کلیه ساکنان مشهد و حجم نمونه 348 نفر می باشد که به شیوه نمونه گیری طبقه ای متناسب با حجم مورد مصاحبه قرار گرفته اند. یافته ها نشان می دهد که میانگین میزان مشارکت مردم مشهد در امور شهری 3.19 ( در بازه 4-0) است که نشان دهنده مشارکت زیاد مردم در امور شهری است، بین متغیرهای احساس بی قدرتی، میزان آگاهی نسبت به مشارکت در امور شهری، سن، شبکه روابط اجتماعی، اعتماد اجتماعی، عضویت انجمنی، پایگاه اقتصادی- اجتماعی و رضایت از عملکرد شهرداری و مشارکت پاسخگویان در امور شهری رابطه معنی داری وجود دارد. مؤثرترین متغیر بر مشارکت شهروندان در امور شهری، رضایت از عملکرد شهرداری با ضریب تأثیر 0.319 می باشد نتایج این تحقیق نشان داد که در صورتی که شهرداری بتواند میزان رضایت شهروندان را از عملکرد خود افزایش داده و نگرش مثبتی در آنان ایجاد کند، احتمال افزایش مشارکت شهروندان در امور شهری افزایش خواهد یافت.
شرمساری بازپذیرکننده به مثابه راهبرد فرهنگی در کنترل جرم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقالة حاضر، ضمن توصیف و تشریح ابعاد و ارکان نظریة شرمساری بازپذیرکننده و احصاء تفاوت های آن با نظریات غربی و ذکر برخی از وجوه برتری آن بر نظریات سابق، به دلالت های عملی و سیاستی آن در بعضی از حوزه ها از جمله اجتماع، خانواده، مدرسه، پلیس و دادگاه می پردازد. با توجه به سیطرة نظریة کلاسیک و رویکرد تنبیهی بر نظام عدالت کیفری در ایران، غلبة سیاست های اجتماعی و فرهنگی مبتنی بر فرهنگِ فردگرایی و افزایش بیش از پیش نقش دولت و متخصصان حرفه ای در ادارة امور و نیز تنگ شدن دایرة اجتماع و فضای عمومی به طور روزافزون، به نظر می رسد نظریة فوق می تواند به عنوان «پادزهری» بر این جریان غالب عمل کند. در عین حال، تأکید نظریة مزبور بر مقولة شرم و شرمساری، وجدان اخلاقی، مسئولیت پذیری و احیای اجتماع و خانواده و تناسب نسبی آن با فرهنگ دینی و بومی ایران، جذابیت سیاسی اجتماعی ویژه ای به این نظریه می بخشد.
تعیین رابطه حمایت اجتماعی، انگیزه تحصیلی با خود کارآمدی تحصیلی دانش آموزان دبیرستان های شهر تبریز و آذرشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی پژوهش بررسی رابطه بین حمایت اجتماعی و انگیزه تحصیلی با خودکارآمدی تحصیلی است. روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه مورد بررسی شامل کلیه دانش آموزان دختر و پسر مدارس دبیرستان های شهر تبریز و شهرستان آذرشهر در سال تحصیلی 91-90 است که تعداد کل آن ها 37347 است. حجم نمونه آماری بر اساس جدول کرجسی و مورگان (1970) و به روش خوشه ای تصادفی تعداد 278 نفر انتخاب شد و پرسشنامه خودکارآمدی متیوس جروسلم و رالف شوارزر (1981) و پرسشنامه حمایت اجتماعی واکس، فیلیپس، هالی، تامسپون، یلیامز و استوارت (1986) و پرسشنامه انگیزه تحصیلی قلی پور و بهرامی حصاری (1373) را تکمیل کردند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آماره های توصیفی و آزمون همبستگی پیرسون، رگرسیون و t-test استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد که بین متغیرهای حمایت اجتماعی و انگیزه تحصیلی با خودکارآمدی به ترتیب 38/0 و 30/0 رابطه معنادار وجود دارد و همچنین بین متغیرهای ملاک با متغیر پیش بین همبستگی معنادار و مثبتی در سطح 05/0≥P مشاهده شد و نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که متغیرهای پیش بین حمایت اجتماعی و انگیزه تحصیلی با مقدار ضریب رگرسیون 20/0 و ضریب رگرسیون استاندارد 45/0 به صورت معنادار می توانند خودکارآمدی تحصیلی را پیش بینی کنند. حمایت اجتماعی با مقدار آماره بتا 30/0 از سهم بیشتری برای پیش بینی خودکارآمدی برخوردار است. نتایج آزمون t مستقل نشان داد که دیدگاه دانش آموزان دختر و پسر فقط در متغیر حمایت اجتماعی (56/2- =t , 01/0p=) تفاوت معناداری با هم دارند. نتایج گویای این بود که حمایت اجتماعی و انگیزه تحصیلی به صورت معنادار، خودکارآمدی تحصیلی را پیش بینی می کنند و دانش آموزان دختر و پسر در متغیر انگیزه تحصیلی و خودکارآمدی تحصیلی تفاوت معنادری ندارند اما از لحاظ حمایت اجتماعی تفاوت معناداری بین دو جنس مشاهده شد.
بررسی چگونگی ارتقای کمی و کیفی دسترسی به آموزش عالی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دسترسی به یادگیری در سطح عالی، بخشی از حقوق شهروندان برای دانستن به ویژه در اقتصاد دانش و جامعه یادگیرنده است. نشانگرهای کمی و کیفی دسترسی به آموزش عالی از شکاف عمیق میان وضع موجود کشور ما با جوامع توسعه یافته موفق از حیث روند توسعه حکایت می کند. این در حالی است که جهت گیری برنامه چهارم به افزایش نرخ نام نویسی ناخالص در آموزش عالی، از یک سو مستلزم چالش ها و ریاضت سختی برای تامین منابع و ظرفیت سازی جدید، و از سوی دیگر در بایست هدف گزینی ها و فعالیت های بلند کیفی است تا رشد کمی به نتایج معکوس منجر نشود. در همین راستا، ضرورت هایی همچون تنوع منابع مالی، توسعه زیر ساخت های لازم برای یادگیری از راه دور و الکترونیکی، توسعه کیفیت نظام سنجش و پذیرش، کیفیت منابع انسانی و هیات علمی، نهادینه شدن ارزشیابی و اعتبار سنجی، رقابتی شدن آموزش عالی، تعامل سه جانبه دانشگاه، بنگاه و دولت و ضرورت های دیگری از این قبیل به میان می آید
برای مدرنیزاسیون یا در برابر مدرنیزاسیون؟
منبع:
کتاب ماه ۱۳۸۳ شماره ۸۲
حوزههای تخصصی:
مدل اندازه گیری دینداری جوانان
حوزههای تخصصی:
مدل اندازه گیری دینداری جوانان؛ ابتدا بر پایه ابعاد پنجگانه مدل گلاک و استارک شاخص سازی شده؛ سپس با استفاده از تحلیل عاملی اکتشافی به دنبال شناسایی دقیق ابعاد پنجگانه فوق مورد بررسی قرار گرفته است. روابط بین ابعاد پنجگانه دینداری بر پایه رویکرد هیجانی روان شناسانی نظیر ماندلر، شاختر، آرنولد و انطباق دیدگاه های آنان با تربیت اسلامی مورد مطالعه و مقایسه قرار گرفته است. مطالعه این روابط و تأثیر و تأثر بین این متغیرها با استفاده از نرم افزار لیزرل که به نوعی به آن تحلیل عاملی تأییدی یا مدل معادلات ساختاری می گویند، مورد اندازه گیری قرار گرفته است.
مقدار RMSEA=0/053 برای این مدل، نشان می دهد که این مدل از برازش قابل قبولی برخوردار است. به طوری که می توان اذعان نمود که دینداری یک پدیده سه بعدی است که شامل بعد اول؛ بعد ذهنی و شناختی دین، بعد دوم؛ بعد احساسی یا عاطفی دین و بعد سوم؛ بعد عملی و رفتاری دین می باشد. روابط اثرگذاری بین ابعاد دینداری طوری است که ابتدا از فیلتر ذهنی و شناختی عبور کرده و پس از آن در حالت عاطفی و احساسی شناسایی شده و سپس با عبور از آن فیلتر، در شکل رفتاری نمایان می گردد.
در خدمت و خیانت روشنفکران
منبع:
نگین دی ۱۳۵۷ شماره ۱۶۲
سبک ازدواج سنتی در اقلید فارس
حوزههای تخصصی:
جایگاه تحلیل گفتمان در بررسی اندیشه انقلاب اسلامی (مقایسه با چارچوب تحلیلی ایدئولوژی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اگر مهمترین ویژگی انقلاب اسلامی 1357 را در وجه فرهنگی و اندیشه ای آن جست و جو کنیم پرسش اصلی مقاله حاضر این است که تحلیل گفتمان نسبت به رهیافت های رقیب ( هرمنوتیک و چارچوب تحلیلی ایدئولوژی) که به تحلیل و تبیین جنبة فکری انقلاب ها و در اینجا انقلاب اسلامی پرداخته است، از چه رجحانی برخوردار است؟ در این نوشتار، ابتدا به بیان مسئله پرداخته سپس به بررسی رجحان تحلیل گفتمان در بررسی اندیشه انقلاب اسلامی نسبت به رهیافت هرمونتیک و چارچوب تحلیلی ایدئولوژی اقدام می نماییم و نوشتار خود را با جمع بندی یافته های تحقیق به پایان می رسانیم. ما به این علت رهیافت گفتمان نسبت به رهیافت هرمنوتیکال را در بررسی اندیشه انقلاب اسلامی دارای ارجحیت می دانیم که نگاه گفتمانی بهتر می تواند به پیوند اندیشه انقلاب اسلامی با مقوله قدرت –دانش و قدرت-حقیقت بپردازد. نوشتار حاضر، با بررسی امتیازها و قابلیت های تحلیل گفتمان نسبت به ایدئولوژی، به این یافته رسیده که نظریه گفتمان از حیث روش از قابلیت و رجحان ویژه ای برخوردار است و چشم اندازهای جدید و متفاوتی در بررسی اندیشه انقلاب اسلامی از جمله بررسی اندیشمندان غیرسیاسی، تکثر اندیشه انقلاب، ارائه تاریخ هستی شناسانه از اندیشه انقلاب اسلامی می گشاید.