فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸٬۰۶۱ تا ۸٬۰۸۰ مورد از کل ۱۷٬۶۸۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف اصلی این تحقیق، جمع آوری و بررسی تحقیقات شیوع شناسی در زمینه مصرف و سوء مصرف مواد مخدر و داروهای روانگردان در بین دانشجویان دانشگاه های سراسر کشور بود که به صورت پراکنده از سال 1374 تا سال 1392 در کشور به مرحله اجرا در آمده و در مورد آنها جمع بندی علمی انجام نگرفته است. روش: روش پژوهش کتابخانه ای بوده و برای انجام آن 37 تحقیق شیوع شناسی اعتیاد در بین دانشجویان ایرانی جمع آوری و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج بررسیهای انجام شده، نشان داد که بسیاری از مطالعات با اشکالات روش شناسی مواجه بودند. نتیجه گیری: یافته های حاصل از پژوهش های شیوع شناسی اعتیاد در ایران نشان می دهد که با توجه به جایگاه نخبگان در دانشگاه ها، توجه کافی نسبت به تحقیقات شیوع شناسی مصرف و سوء مصرف مواد در جمعیت دانشجویان و نیز مداخلات راهبردی مؤثر صورت نپذیرفته است. با وجود این، می توان دریافت که آمار اعتیاد طی حدود 2 دهه اخیر در برخی مواد با شیب تقریبا ثابتی پیش رفته است؛ تا حدی که در یک نگاه کلی به آمار و ارقام ارایه شده در شیوع شناسی های مختلف، می توان به این نتیجه رسید که پس از سیگار و قلیان، بیشترین ماده مصرفی در بین دانشجویان الکل است و پس از آن به ترتیب تریاک، حشیش، هرویین و سایر مواد در رتبه های بعدی قرار دارند.
نگاهی به جایگاه مفهومی آمایش آموزش عالی در آمایش سرزمین: راهنمایی برای "توسعه دانشگاهی"(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع آمایش سرزمین و مفاهیم آن در ایران مانند سایر کشورها، طی سالیانی که از طرح آن می گذرد، با تغییراتی مواجه بوده و به فراخور شرایط حاکم بر این دوره ها ، مفاهیم آمایش سرزمین و آمایش درآموزش عالی نزد برنامه ریزان و سیاست گذاران دولت نیز تغییر نموده است. در این راستا ،این تحقیق به بررسی مفهومی آمایش سرزمین، ارزیابی جایگاه آموزش عالی در طرح ها و برنامه های کلان آمایش سرزمین و تحلیلی بر نوع نگاه و دیدگاه های حاکم درمورد آمایش آموزش عالی با بهره گیری از روش تحقیق کیفی؛ تحلیل اسنادی ،تحلیل محتوا و تحلیل ثانویه پرداخته است. نتایج بررسی حاضر نشان می دهد نوع نگاه به فعالیت های آموزش عالی به عنوان یک بخش ،در طرح های مطالعاتی آمایش سرزمین متفاوت بوده است. همچنین هرچند متولیان حوزه آموزش عالی و دانشگاه بر اهمیت موضوع آمایش درآموزش عالی تاکید می نمایند، امّا درکاربرد مفهوم «توسعه»، «آمایش سرزمین» و «آمایش آموزش عالی»، اتفاق نظر ندارند. از طرف دیگر این مفاهیم نزد برنامه ریزان بخشی و مجریان نیز ناشناخته مانده و دارای ابهام مفهومی است. دلیل اصلی این امر کمبود مبانی نظری و ادبیات لازم در این زمینه و عدم وجود تعامل بین آمایش سرزمین و آمایش درآموزش عالی است. توزیع نامتعادل و نامتوازن دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی درطی دهه های قبل و درحال حاضر را می توان نمود بارز این موضوع دانست. با توجه به این روند و تأکید سند چشم انداز و نقشه جامع علمی کشور به راهبردهای اساسی برای توسعه علم و فناوری و به ویژه گسترش آموزش عالی و یافته های این تحقیق، در پایان پیشنهاداتی برای متولیان آموزش عالی و سیاست گذاران ارائه شده است.
تبیین اهمال کاری تحصیلی بر اساس صفات شخصیتی،کمال گرایی و رضایت از زندگی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهمال کاری تحصیلی بیانگر تأخیر در فعالیت های تحصیلی است که می تواند عمدی، اتفاقی و یا عادتی بوده و با عوامل متعددی مرتبط باشد. پژوهش حاضر باهدف تعیین رابطه ی صفات شخصیتی، کمال گرایی و رضایت از زندگی با اهمال کاری تحصیلی انجام گرفته است. پژوهش حاضر از نوع توصیفی – همبستگی است. نمونه ی پژوهش شامل 243 دانشجوی دختر و پسر بود که به روش نمونه گیری طبقه ای انتخاب شدند. به منظور جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه ی پنج عاملی شخصیت نئو(NEO-FFI)، پرسشنامه ی کمال گرایی هیل و همکاران (PI)، مقیاس رضایت زندگی داینر و همکاران (SWLS) و مقیاس اهمال کاری تحصیلی سولومون و راثبلوم– نسخه ی دانشجو (PASS) استفاده گردید. جهت تجزیه وتحلیل داده ها ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون گام به گام محاسبه شد. نتایج نشان داد که بین صفات شخصیتی، کمال گرایی و رضایت از زندگی با اهمال کاری تحصیلی ارتباط معناداری(01/0p<) وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که مسئولیت پذیری و کمال گرایی پیش بینی کننده ی اهمال کاری تحصیلی هستند. این یافته ها تلویحات کاربردی مهمی در فهم نیمرخ شخصیتی و کمال گرایی افراد اهمال کار دارند.
تأثیر مؤلفه های استقلال و امنیت بر گسترش نظام آموزش عالی خصوصی و غیردولتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به منظور بررسی تأثیر مؤلفه های «استقلال» و «امنیت» بر توسعه نظام آموزش عالی خصوصی و غیردولتی سامان یافته است. این مطالعه از جنبه هدف کاربردی و تا حدی توسعه ای بوده و از لحاظ ماهیت نوعی مطالعه توصیفی و پیمایشی محسوب می شود که پس از انجام مصاحبه های عمیق و کیفی با اعضای گروه کانونی و شناسایی شاخص های موجود، با استفاده از روش دلفی تأثیر هر یک از مؤلفه ها در وضعیت موجود و مورد انتظار سنجیده شده است. یافته ها نشان دهنده تأثیر بسیار زیاد استقلال مالی و اقتصادی، استقلال علمی، امنیت مالی و اقتصادی، استقلال در جذب هیئت علمی و استقلال در همکاری و مشارکت با دانشگاه های خارجی بر توسعه نظام آموزش عالی خصوصی و غیر دولتی در کشور است.
تأثیر برنامه مداخله ای کودکان طلاق بر میزان سازگاری آن ها با طلاق والدین شان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال نهم پاییز ۱۳۹۲ شماره ۳۵
343-358
حوزههای تخصصی:
طلاق از مهم ترین پدیده های حیات انسانی به شمار می آید که نه تنها تعادل روانی دو انسان، بلکه تعادل روانی فرزندان، بستگان، دوستان و نزدیکان را نیز به هم می ریزد. در مطالعه حاضر به معرفی و ب ررسی ت أثی ر ب رنام ه م داخله ای کودک ان طلاق (CODIP) بر میزان سازگاری کودکان با طلاق والدین شان پرداخته شده است. برای این منظور 26 کودک طلاق (11 پسر و 15 دختر) بین حیطه سنی 7 تا 9 سال با استفاده از روش نمونه گیری از جامعه در دسترس انتخاب شدند و پس از انتساب تصادفی آزمودنی ها به دو گروه کنترل و آزمایش و انجام سه مقیاس سنجش عقاید کودکان درباره طلاق (CIAD)، فرم ارزیابی والدین (PEF) و فرم ارزیابی رهبر گروه (GLEF) روی آن ها به عنوان پیش آزمون و پس آزمون، برنامه CODIP طی 15 جلسه یک ساعته (هفته ای دو جلسه) روی گروه آزمایش اجرا شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از شاخصه های توصیفی نظیر فراوانی، میانگین و انحراف معیار و جهت آزمون سؤالات پژوهش از تحلیل کوواریانس استفاده شد. بررسی نتایج نشان داد که تفاوت بین میانگین های گروه آزمایش و کنترل در سطح 001/0 >P معنادار است، که این نتایج حاکی از تأثیر برنامه CODIP در افزایش ابراز احساسات کودکان و نگرش مثبت آن ها نسبت به طلاق والدین شان، کاهش احساسات منفی کودکان نسبت به طلاق والدین شان، بهبود رابطه کودکان با والدین و همسالان شان، و نیز افزایش کاربرد مهارت های حل مسئله در آن ها می باشد.
رابطه کیفیت زندگی کاری و دلبستگی شغلی در بین کتابداران کتابخانه های دانشگاه های شهید چمران و علوم پزشکی جندی شاپور اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف:هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه کیفیت زندگی کاری و دلبستگی شغلی در بین کتابداران کتابخانه های دانشگاه های شهید چمران و علوم پزشکی جندی شاپور اهواز می باشد.
روش:پژوهش حاضر از نوع مطالعات توصیفی- همبستگی است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه کتابداران دانشگاه های شهید چمران و علوم پزشکی جندی شاپور اهواز می باشد. به دلیل کم بودن حجم جامعه با روش سرشماری تمام افراد جامعه شامل 60 کتابدار با استفاده از پرسش نامه های کیفیت زندگی کاری و دلبستگی شغلی مورد بررسی قرار گرفتند. داده ها با روش همبستگی ساده و رگرسیون چندگانه مورد بررسی قرار گرفتند.
یافته ها: نتایج حاصل از همبستگی ساده نشان داد که بین کیفیت زندگی کاری و دو مؤلفه ی قانون گرایی و فرصت رشد مداوم با دلبستگی شغلی رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد (05/0p)
موفقیت خانواده و تأثیر خانواده ی جهت یاب در آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر درصدد بررسی موفقیت خانواده و تأثیر خانواده ی جهت یاب بر آن، است. در این تحقیق با توجه به مبانی نظری طرح شده خانواده ی موفق تعریف شده و مؤلفه هایی همچون صمیمیت و همدلی، استقلال اعضای خانواده، رضایتمندی، تأمین نیاز اعضای خانواده، انسجام خانواده و حاکمیت ارزش های اخلاقی- اسلامی در خانواده معرفی و مفهوم سازی شدند. سپس با تعریف عملیاتی این مؤلفه ها وضعیت خانواده ها سنجیده شده است. روش انجام پژوهش پیمایش و جامعه ی آماری آن خانواده های تهرانی است که دست کم پنج سال از زندگی مشترک آ نها گذشته و حداقل یک فرزند دارند. حجم نمونه 367 خانواده برآورد شده است. نتایج توصیفی تحقیق نشان داد که 6 درصد از خانواده های تهرانی از موفقیت خانواده در سطح ضعیف، 66 درصد در حد متوسط و 28 درصد در حد مطلوبی از سلامت خانوادگی برخوردارند. نتایج تبیینی نیز نشان داد که رابطه ی قوی و معناداری بین موفقیت خانواده ی با موفقیت خانواده ی جهت یاب وجود دارد. هر کنش و واکنشی که در خانواده ی جهت یاب به وقوع بپیوندد، به طور مستقیم توسط فرزندان الگوبرداری می شود و در زندگی آینده ی آ نها منعکس خواهد شد.
اثربخشی تباردرمانی بر کاهش استرس مادران دارای فرزندان با نشانه های اختلال های برون سو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر به منظور اثربخشی تباردرمانی بر کاهش استرس مادرانِ دارای فرزندان پسر ۶ و۷ ساله با نشانه های اختلال های برونسو، با روش آزمایشی تک آزمودنی انجام شد. بدین منظور، شش مادر که فـرزنـدان آن ها بـراسـاس سیـاهه رفتـاری کـودک (CBCL)، علائم و نشانه های اختلال های برونسو را نشان می دادند، به روش نمونه گیری قضاوتی انتخاب شدند.
آزمودنی ها پیش از شروع جلسات درمان، سه مرتبه به فواصل یک هفته ای، با پرسش نامه استرس والدینی ـ فرم کوتاه ارزیابی شدند (خط پایه) و پس از آن، در نُه جلسه گروهی هفتگی یک ساعت و نیمی شرکت کردند. در جلسات سوم و ششم و نهم نیز آزمودنی ها به وسیله پرسش نامه مذکور ارزیابی شدند.
پس از اتمام جلسات نیز دو مرتبه، با فواصل دو هفته ای، نتایج به دست آمده پیگیری شد. بررسی نتایج با تحلیل چشمی نمودار نشان داد که بیشترِ آزمودنی ها (به جز دو آزمودنی) تغییرات چشمگیری در شاخص استرس والدینی نشان دادند. همچنین درصد بهبودی 04/0 درصد تا ۲۳ درصد و اندازه اثر متوسط تا بالایی مشاهده شد؛ اما در دو آزمودنی که جلسات درمان را تکمیل نکردند، نتایج، معنادار نبود. در اندازه گیری های مکرر با استفاده از آزمون هینه فلت نیز مشخص شد که تباردرمانی بر کاهش استرس مادران مؤثر بوده است (012/0p<).
شاخص ها و متغیرهای پیوست فرهنگی در الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت: عملیاتی نمودن این شاخص ها برای انجام پژوهش های میدانی
حوزههای تخصصی:
ارزیابی تأثیرات فرهنگی که در ادبیات نظری جامعه ایران، پیوست فرهنگی نامیده می شود، رویکردی جدیدی در حوزه پیشرفت و الزام های آن است. هدف بررسی حاضر، بررسی شاخص ها و متغیرهای پیوست فرهنگی بر اساس آموزه های الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت است. در پژوهش حاضر سعی شده است ضمن بررسی تعاریف و اهداف پیوست فرهنگی، شاخص های اصلی برای این ارزیابی از نظریه الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت استخراج گردد. در ادامه، شاخص های مذکور در ارزیابی سیاست ها، برنامه ها و طرح های شهری موردبررسی قرار گرفت. سپس تفاوت پیوست فرهنگی و ارزیابی تأثیرات فرهنگی در ادبیات جهان با یکدیگر مقایسه گردید. در بخش پایانی نیز به منظور تسهیل کار پژوهشگران حوزه پیوست فرهنگی سعی شده است الگوی عملیاتی ارزیابی تأثیر فرهنگی بر اساس الگوی جهانی آن توضیح داده شود.
مطالعه تطبیقی شیوه های حمایت دولتی از نظام آموزش عالی خصوصی و دولتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظام آموزش عالی چه در قالب بخش خصوصی و چه در قالب دولتی به دلیل نقش اساسی آن در پیشبرد برنامه های توسعه ای کشورها به محور برنامه های توسعه ای کشورها تبدیل گردیده است. مهم تر اینکه تغییر رویکرد دولت ها در بیشتر کشورهای توسعه یافته نسبت به شیوه مدیریت اجتماع و سیاست منجر به گشایش شرایط بسیار مطلوب تری برای حضور بخش خصوصی برای ایفاء نقش های آموزشی در کشورها گردیده است. به هر صورت مسئله این است که در حال حاضر رقابت جدی برای خصوصی سازی در ارائه خدمات آموزشی آغاز گردیده است. این پژوهش با رویکرد تطبیقی به دنبال بررسی تغییرات پارادایمی رخ داده در این حوزه و شیوه های حمایت دولت ها از نظام آموزش عالی خصوصی و دولتی است. با توجه به این موضوع سؤال اساسی این پژوهش این است که دولت های موردبررسی چگونه از نظام آموزش عالی دولتی و خصوصی خود حمایت می نمایند؟ نتایج این پژوهش نشان دهنده حمایت های دولتی از دانشگاه های غیردولتی در قالب تأمین اعتبارات مالی، ارائه یارانه ها، کمک های مالی را در قالب وام و گرنت و تضمین خودمختاری آموزش عالی بوده است. با توجه به این موضوع، این تحقیق در حوزه مطالعات سیاست های آموزش عالی قرار دارد. داده های این تحقیق از طریق روش اسنادی و با استفاده از داده های ثانویه جمع آوری و به شیوه ی جامعه شناختی مورد تحلیل قرارگرفته اند.
اهمیت کانال های مختلف انتقال دانش بین دانشگاه و صنعت در صنایع ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دانش و فناوری می تواند از کانال های مختلفی بین دانشگاه ها و صنعت منتقل شود. هدف اصلی این پژوهش بررسی نحوه ارتباط بین دانشگاه ها و صنعت در ایران با تأکید بر اهمیت ویژگی های بخشی بود. تحلیل های این پژوهش بر مبنای دو پرسشنامه یکی برای اعضای هیئت علمی دانشگاه ها و دیگری برای محققین صنعت، داده های جمع آوری شده از تیرماه 1391 الی دی ماه 1391 و مدل رگرسیون لجستیک باینری است. نتایج برآورد مدل نشان می دهد که تفاوت های بخشی تأثیر مهمی در اهمیت کانال های مختلف انتقال دانش ایفا می کند. به طورکلی نتایج حاکی از این است که بنگاه های فعال در بخش شیمیایی و پتروشیمی به نشریات علمی و مالکیت فکری و ثبت اختراعات و ایجاد واحدهای جدید دانشگاهی جهت انتقال دانش اهمیت زیادی قائل هستند. بخش داروسازی و بیوتکنولوژی از کلیه کانال های انتقال دانش به استثنای نشریات علمی استفاده می کنند. بخش ماشین آلات، محصولات فلزی اساسی و فابریکی و بخش های مربوط به مهندسی مکانیک به کانال های مربوط به مالکیت فکری و ثبت اختراعات و ایجاد واحدهای جدید دانشگاهی اهمیت زیادی قائل هستند. بخش تجهیزات برق و ارتباطات راه دور تنها از شرکت در اجلاس ها جهت انتقال دانش از دانشگاه استفاده می کنند و استفاده از کانال های انتقال دانش به وسیله بخش صنایع غذایی قابل توضیح نیست.
تحلیل غزلیات حافظ براساس نظریه زیبایی شناسی انتقادی (مکتب فرانکفورت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شمس الدین محمد حافظ شیرازی ازجمله معدود شاعران ایرانی است که با فراتربردن خود به مثابه حلقه ای از حلقه های جبر اجتماعیِ قرن هشتم ﻫ.ق.، بر فراز جریان ها ی اجتماعی زمان ایستاد. حافظ با خروج از نظم به بندکشاننده قرن هشت به نقد ساختار اجتماعی در حوزه ساختار شعر پرداخته است. نخست، نظریه زیبایی شناسی انتقادی را که یکی از دستاوردهای مکتب فرانکفورت آلمان در قرن بیستم م. است مختصر و کوتاه معرفی کرده ایم، آنگاه کوشیده ایم شعر حافظ را در حوزه های احساس و عاطفه ، صورخیال، زبان و قالب شعری متناسب با معیارهای نظریه فوق بررسی کنیم. نشان داده شده است که حافظ کوشید عموماً با نگرشی «سلبی» و گاه «ایجابی» در حوزه احساسات و عواطف که انگیزه های وی در شکل گیری اندیشه های شعر اوست، «نظم مستقر» را بازخواست کند. دستاورد پژوهش ناظر بر این است خواجه با برجسته کردن برخی اندیشه ها، ضمن نقد الگوهای ایستای اجتماعی- هنری، جداسری خود را نسبت به مناسبات حاکم نشان داده است. حافظ با انتخاب زبان رندانه و صورخیالی ویژه با کنارنهادن پرده از چهره به ظاهر آرام روابط اجتماعی، تناقض ها و ناسازگاری های آن را نمایانده است. نقد حافظ در ابعاد مختلف شعر گویای حضور نفس گیر او در جامعه ای بود که به شیوه های مختلف می خواست خلاقیت های انسان را به بند بکشاند و آزادی های او را سلب کند.
آموزش همگانی هنر: مطالعه جامعه شناختی آموزش غیر حرفه ای هنر در میان هنرجویان مراکز آموزشی شهر تهران در سال 1391(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آموزش همگانی هنر، به عنوان بخشی از برنامه اوقات فراغت، به همت سازمان ها و نهادهای فرهنگی دولتی و خصوصی اجرا می شود. یادگیری تفننی و فراغتی هنر نه تنها موجب افزایش مهارت های هنری و آشنایی با سبک های هنری می شود، بلکه با به اشتراک گذاشتن تجربه های هنری موجب افزایش مهارت در کار گروهی، افزایش مشارکت فرهنگی، و در نهایت افزایش اعتماد به نفس خواهد شد. بنابراین، پرداختن به آموزش همگانی هنر بخش مهمی از برنامه ریزی فرهنگی و اجتماعی است. در این مقاله، برای شناخت ابعاد مفهومی آموزش همگانی و غیرحرفه ای هنر، چهار نوع آموزش تخصصی، حرفه ای، عمومی، و همگانی از یکدیگر تفکیک شده اند و بر ضرورت توسعه آموزش همگانی، نه تنها به عنوان یک برنامه فرهنگی، بلکه به عنوان زیرساخت های آموزش تخصصی و حرفه ای هنر، تأکید شده است.
هدف این مقاله، تحلیل جامعه شناسانه وضعیت آموزش همگانی هنر است تا به این پرسش ها پاسخ داده شود: پتانسیل اجتماعی توسعه آموزش هنر در میان چه قشرهایی از جامعه بیشتر است؟ گسترش آموزش هنر در میان کدام قشر اجتماعی به برنامه ریزی بیشتر نیاز دارد؟ متعاقباً به این پرسش ها نیز در مطالعه میدانی پرداخته خواهد شد: هنرجویان کلاس های آموزشی در مراکز فرهنگی شهر تهران چه ویژگی های فرهنگی و اجتماعی ای دارند؟ آموزش هنر را در چه حوزه فرهنگی، برای فراغت خود انتخاب کرده اند؟ چه نگرشی به گونه های مختلف هنری دارند و عوامل تأثیرگذار بر این نگرش کدام اند؟ پاسخ به این پرسش ها، می تواند از یک سو متقاضیان آموزش غیرحرفه ای و حرفه ای هنر را ارزیابی کند و از سوی دیگر زمینه را برای برنامه ریزی فرهنگی در ارتقای کلاس های آموزش فراغتی هنر فراهم سازد.
برای پاسخ به پرسش های تحقیق، با روش پیمایشی با 200 نفر از هنرجویان کلاس های آموزش نقاشی در مراکز آموزشی شهر تهران مصاحبه شد. یافته های این تحقیق نشان داد که هنرجویان مراکز آموزشی طیف وسیعی از اقشار مختلف جامعه و گروه های سنی مختلف با تحصیلات و سطح طبقاتی متفاوت اند؛ البته این دسترسی در طبقات پایین بسیار محدودتر و در طبقات متوسط و متوسط رو به بالا بیشتر است.
زن و قدرت در خانواده (تحلیل محتوای شش رمان پرفروش دهه اخیر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«زن و قدرت در خانواده» تحلیل محتوای کیفی شش رمان پرفروش سال های 1378 تا 1388 است که نویسندگان آن ها همگی زن بوده اند. این مقاله نحوه بازنمایی قدرت زنان در خانواده و شکل مناسبات زنان با سایر اعضای خانواده را در این شش رمان بررسی می کند.
در این بررسی، ایده های جامعه شناسی رمان و ادبیات عامه پسندِ مطالعات فرهنگی به کار گرفته شده و به جایگاه زنان و قدرتشان در خانواده و تلاششان در جایگاه یک طبقه فرودست برای مقاومت و قدرت یابی توجه ویژه شده است.
معیارهای اصلی انتخاب رمان ها، پرفروش بودن، زن بودن نویسنده، زن بودن شخصیت های اصلی رمان، و تأکید داستان بر ابعاد قدرت زنان در خانواده بوده است. تاریخ اولین چاپ همگی این آثار بعد از دهه 70 است که به عقیده میرعابدینی (1379) دوره ای است که تحول چشمگیری در حضور زنان در عرصه های مختلف اجتماعی از جمله رمان نویسی، به ویژه در رمان های عامه پسند، اتفاق افتاده است.
در این پژوهش، از تحلیل محتوای کیفی بهره گرفته شده که به جای در نظر گرفتن فرضیه ها و اثبات قضایای نظری، بر استفاده از مقوله های اخذ شده از الگوهای نظری تأکید دارد. در این مقاله، مقوله های اصلی «قدرت» و «شخصیت زن داستان» به کمک مقوله های فرعی تر تعیین مصداق شده و از این طریق در تحلیل رمان ها و برای پاسخگویی به اهداف تحقیق به کار رفته اند.
نتایج پژوهش نشان می دهد شخصیت های اصلی زن در این رمان ها به دنبال تعریف جدیدی از هویت و قدرت زن در خانواده اند؛ قدرتی که کم و بیش از به چالش کشیدن قدرت همه جانبه مردان شکل می گیرد. با این حال، زنان این رمان ها عناصری در کنار مردان و نه در برابر آن ها تصویر می شوند که خوشبختی را با مردان و در زیر چتر حمایت آنان مطالبه می کنند. به عبارت دیگر، قدرت یابی جدید زنان در این رمان ها، به دنبال استقلال مطلق از مردان نیست و این نکته خود یکی از مهم ترین دلایل پرفروش بودن این رمان ها در میان زنان خانه دار است.