فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۹۲۱ تا ۱٬۹۴۰ مورد از کل ۲٬۴۶۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
دراثر برنامه ریزی های نامطلوب و متمرکز گذشته، کیفیت توسعه و زیرساخت های آن مسائل عمده ای را در روند توسعة روستاهای کشور ایجاد کرده است. ابعاد گوناگون و پیچیدگی ساختاری این موضوع، یکی از تنگناهای اساسی در ارائة مدل مناسب برای توزیع اعتبارات به شمار می آید. دراین راستا، در پژوهش حاضر به موضوع سطح بندی مناطق روستایی بخش مرکزی شهرستان بویراحمد می پردازیم. این تحقیق، به لحاظ هدف کاربردی است. جامعة آماری پژوهش، روستاهای بالای 20 خانوار و بخش مرکزی شهرستان بویراحمد (89 روستا) بودند که 566 روستایی مطالعه شدند. برای جمع آوری داده ها، علاوه بر اسناد، از پرسش نامة محقق ساخته نیز استفاده شد. ضریب آلفای کرونباخ (561/0- 955/0) به دست آمده، بیانگر بهینگی پرسش نامه بود. برای تعیین شاخص های به کاربرده شده، از رویکرد اندام وار استفاده شد. برای تعیین سطوح توسعه یافتگی، از روش تحلیل خوشه ای به شیوة K-means و الگوریتم رقابت استعماری (ICA) استفاده شد. داده پردازی نیز با استفاده از نرم افزار MATLAB 7.10 انجام شد. یافته ها نشان داد که جواب بهینة الگوریتم ترکیبی K-means و ICAاز بهترین جواب الگوریتم K-means بهتر است؛ این موضوع اعتبار این الگوریتم را به وضوح نشان می دهد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که پراکنش فضایی توسعه یافتگی در منطقة موردمطالعه در وضعیت متوازنی قرار ندارد؛ بهطوری که اغلب روستاها (43/49%) در سطح نسبتاً محروم قرار می گیرند. همچنین، در سطوح در حال توسعه و توسعه یافته به ترتیب، 08/28% و 47/22% از روستاها قرار دارند. افزون براین، روستاهای دهستان سررود شمالی از وضعیت توسعه-یافتگی بهتری نسبت به سایر روستاهای بخش مورد مطالعه برخوردار هستند.
امکان سنجی کشت کلزا در شهرستان ایذه با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناخت و تعیین نواحی مستعد اکولوژیکی برای بسترسازی مناسب در برنامه ریزی منطقهای و بویژه بخش کشاورزی امری حیاتی و مهم است. متکی بودن اقتصاد مردم نواحی روستایی بر کشاورزی، قابلیت کشاورزی منطقه مورد مطالعه، اقلیم مناسب و چند فصلی، خاک مطلوب، تنوع محیطی و تعیین و تفکیک پتانسیلها و تنگناهای منطقه از لحاظ درصد تولید و بازدهی کشت کلزا، ضرورت تحقیق را بازگو می کند. هدف از انجام پژوهش این بوده که توان و پتانسیل کشاورزی شهرستان ایذه برای کشت کلزا با بررسی عوامل طبیعی و اقلیمی شناسایی و امکان سنجی شود و اثرگذاری هر یک از این عوامل مورد بررسی قرار گیرد.12 لایه مورد استفاده عبارت اند از لایههای ارتفاع، شیب، فرسایش، زمین شناسی، خاک، کاربری اراضی، پوشش زمین، تیپ اقلیمی، متوسط دمای سالانه، متوسط بارش سالانه، حداکثر دمای سالانه، حداقل دمای سالانه. برای انجام این پژوهش از فرآیند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) بهره گرفته شده که وزن دهی به معیارها مطابق نظر کارشناسان مربوطه و منابع موجود در درون و همچنین بین لایهها انجام گرفت. سپس اراضی منطقه به پنچ طبقه تقسیم شد و نقشه پهنه بندی آن تهیه گردید. نتایج نشان داد که از 39/3779 کیلومتر مربع مساحت شهرستان ایذه، طبقه بسیار مناسب این نقشه15997/565 کیلومتر مربع معادل 95/14درصد، طبقه دوم یعنی مناسب 15997/963 کیلومتر مربع برابر 48/25 درصد مساحت منطقه میباشد یعنی بیش از 40 درصد مساحت محدوده مورد مطالعه برای کشت کلزا دارای شرایط ایده آل و مساعدی هستند. پهنههای اکولوژیکی دیگر نقشه یعنی طبقه متوسط، ضعیف، نامناسب نیز به ترتیب 49/22، 34/20، 02/16 درصد از مساحت شهرستان را در بر میگیرند. در نقشه نهایی پهنه مناسب با رنگ سبز در مرکز منطقه و پهنه نامناسب برای کشت کلزا با رنگ نارنجی در چهار چهت اصلی مشخص میباشند.
ارتقای روستا به شهر و تأثیر آن در تحول تعامل های روستایی- شهری مطالعه موردی: بخش بیضاء – شهرستان سپیدان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در چند دهه گذشته ایجاد و نیز تقویت و بهبود تعامل های روستایی- شهری به عنوان یکی از ابزارهای توسعه هماهنگ و متعادل سکونتگاه های روستایی و شهری همواره مورد تأکید پژوهشگران و برنامه ریزان و سیاست گذاران بوده است. ایجاد و تقویت تعامل های روستایی- شهری مستلزم وجود شبکه شهری سازمان یافته مناسب و کارآمد و با رده های مختلف سلسله مراتبی در سطح سرزمین است. از این رو ایجاد و تقویت و توسعه شهرهای کوچک در عرصه های روستایی از راهکارهای مؤثر در این زمینه برشمرده شده است. در دو دهه گذشته ایجاد و شکل گیری شهرهای کوچک در نواحی روستایی کشور به دلیل تغییر در قوانین تقسیمات کشوری به شدت رو به افزایش بوده و عملاً موجب شکل گیری تعداد بسیار زیادی از شهرهای کوچک و روستا - شهرها در پهنه سرزمین شده است. در میان استان های کشور، فارس از جمله آنهایی است که با بیشترین تعداد این گونه تبدیل ها در دو دهه گذشته مواجه بوده است. حال پرسش اساسی این است که تبدیل روستاها به شهر تا چه حد به بهبود و تقویت و تحول در تعامل های روستایی- شهری انجامیده است؛ و این گونه شهرهای کوچک نوپا تا چه حد توانسته اند نقش خود را در این زمینه به خوبی ایفا کنند. در این مقاله با رویکرد توصیفی و تحلیلی و با به کارگیری روش های اسنادی و میدانی به بررسی و مقایسه کمیت و کیفیت و نوع تعامل های شهر بیضاء (نمونه موردی) با روستاهای حوزه نفوذ آن در دو مقطع قبل و بعد از شهرشدن، و نیز دگرگونی های شکل گرفته در تعامل های روستایی- شهری بر اثر تبدیل شدن به شهر پرداخته شده است. یافته ها حاکی از آن اند که با تبدیل شدن بیضاء به شهر، پیوندهای عملکردی و انسجام روابط فضایی در محدوده مورد مطالعه افزایش یافته است
ارزیابی سیاست های توسعة اقتصادی روستایی از دیدگاه منطقه ای با نگاهی بر سیاست های دولت در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بخش وسیعی از جغرافیا و جمعیت هر کشور به روستاها اختصاص دارد؛ از این روعملکرد اقتصادی نواحی روستایی، بر شکوفایی و بهره وری ملی کشورها تأثیر بسزایی می گذارد. با این حال حتی در کشورهای توسعه یافته ای همچون ایالات متحد امریکا، واگرایی عملکرد اقتصادی روستاها در مقایسه با شهرها، به چالشی اساسی بدل شده است. پژوهشگران، ریشة این واگراییِ عملکردی را در نوع نگاه دولت به روستاها می دانند و بیان می دارند که دولت ها ویژگی های منحصربه فرد روستا را نادیده می گیرند، روستا را مساوی با کشاورزی برمی شمارند، و به شهرهای مجاور روستا نیز بی توجه اند. از سوی دیگر، پژوهشگران معتقدند از آنجا که هر روستا درون یک منطقة اقتصادی واقع شده است، تصمیم گیری و تحلیل در خصوص روستا نیز باید با نگاه منطقه ای صورت گیرد. در این میان، یکی از مشهورترین و پرکاربردترین چارچوب های تحلیل و سیاست گذاری منطقه ای، چارچوب دایاموند (الماس) مایکل پورتر و نظریة خوشه های اوست، که مطالعات متعددی نیز با استفاده از آن به بررسی سیاست های توسعة اقتصادی روستایی پرداخته اند. در این مقاله، سیاست ها و نگاه دولت به روستاها در ایران بررسی شده است. برای این منظور، با انجام پیمایشی از 31 نفر از خبرگان دانشگاهی و کارشناسان سطوح میانی سیاست گذاری روستایی در سه نهاد دولتی کشور، بررسی شده است که سیاست های دولتی ایران، تا چه اندازه با دیدگاه های منطقه ای مطابقت داشته است.
ارزیابی نقش سرمایه اجتماعی در توسعه نواحی روستایی مطالعه موردی؛ دهستان مشهد میقان شهرستان اراک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مفهوم سرمایه اجتماعی، یک مفهوم فرارشته ای است که چند دهه اخیر مورد توجه محققان رشته های علوم انسانی قرار گرفته است. این مفهوم در تحلیل های اجتماعی و اقتصادی پیرامون توسعه جوامع روستایی نیز، مطرح شده و بر منابع محلی سکونتگاه های روستا از قبیل روابط انسانی، شبکه ها و نهادهای موجود در ساختارهای اجتماعی تأکید دارد. هدف از انجام این تحقیق ارزیابی نقش سرمایه اجتماعی در توسعه مناطق روستایی در ابعاد مختلف اقتصادی- اجتماعی و کالبدی است، به همین منظور سه شاخص انسجام اجتماعی مدنظر پانتام (اعتماد، مشارکت و شبکه ها) در قالب سرمایه اجتماعی مورد توجه قرار گرفته است. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی مبتنی بر تکمیل پرسشنامه و مصاحبه با تعداد 135 نفر از سرپرستان خانوار نمونه در 25 روستای دهستان مشهد میقان است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از مدل تاپسیس و روش های آماری همبستگی اسپیرمن، آزمون t و تحلیل واریانس (ANOVA) استفاده شده است. نتایج حاصله حاکی از این است که بین افزایش سرمایه اجتماعی و بالا رفتن توسعه روستایی رابطه مثبت و کاملاً معناداری وجود دارد. به عبارت دیگر با افزایش میزان سرمایه اجتماعی در بین پاسخگویان، توسعه روستایی بویژه در ابعاد اجتماعی و کالبدی تحول بیشتری را نشان می دهد.
شناسایی و تحلیل عوامل مؤثر بر تغییرات کارکردی نواحی روستایی استان قم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شتاب گرفتن عوامل درونی و بیرونی و پیوندهای حاصل از آن بر فضاهای روستایی در چند دهه اخیر با تحولات گستردهای روبرو بوده که ساختار و کارکرد نواحی روستایی را در مناطق مختلف کم و بیش متحول ساخته است. پژوهش حاضر با هدف بررسی و تبیین عوامل مؤثر بر تغییرات کارکردی در نواحی روستایی استان قم به روش توصیفی و تحلیلی – پیمایشی انجام شد، با بهرهگیری از تحلیل عاملی دیدگاههای 145 نفر از کارشناسان و مدیران خبره در برنامهریزی و توسعه روستایی هشت عامل به عنوان عوامل اثربخش بر تغییرات کارکردی از دیدگاه کارشناسان و مدیران استخراج و نامگذاری شدند. عامل اول، محدودیتهای توسعه کشاورزی و اشتغال در نواحی روستایی با تبیین بیش از 14 درصد از کل واریانس به عنوان مهمترین عامل معرفی شد. عوامل دسترسی و مراودات شهر و روستا، گسترش گردشگری، گسترش شهرنشینی، جاذبههای محیط روستایی، سرمایهگذاری جدید در روستاها، تحولات جمعیتی و امکانات و خدمات، به ترتیب، 79/12، 48/ 9، 50/ 8، 80/ 6، 20/5، 84/4 و 46/4 درصد از کل واریانس متغیرهای مؤثر برتغییرات کارکردی در نواحی روستایی را تبیین نمودند. که در مجموع 55/66 درصد از واریانس کل متغیرها را تبیین میکنند
تحلیل پیامدهای ایجاد مناطق ویژه اقتصادی بر توسعه اقتصادی روستاها مورد شناسی: بخش عسلویه شهرستان کنگان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مکانیابی پروژههای صنعتی در مجاورت نواحی روستایی، میتواند باعث افزایش اشتغال، افزایش درآمد، جلوگیری ازمهاجرت روستاییان به شهرها شود و توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و در نهایت توسعه پایدار روستایی را فراهم آورد. مناطق روستایی واقع در حوزه تأسیسات پارس جنوبی در استان بوشهر در پی احداث این تأسیسات تحولات زیادی را طی یک و نیم دهه اخیر تجربه کردهاند. بر این اساس تحلیل این پیامدها در راستای تدوین برنامههای مناسب و جامع در جهت تحقق توسعه روستایی ضروری مینماید. دراین پژوهش به منظور تحلیل پیامدهای ایجاد مناطق ویژهه اقتصادی بر توسعه اقتصادی روستاها دو دهستان عسلویه و نایبند از بخش عسلویه به عنوان جامعه آماری برگزیده شد و از این جامعه آماری 10 روستا به عنوان جامعه نمونه انتخاب گردید و تعداد184 پرسشنامه در این 10 روستا تکمیل شد. روش تحقیق درپژوهش حاضر از نوع توصیفی- تحلیلی بوده و برای تحلیل دادهها از نرم افزار spss استفاده شده است. برای تعیین میزان توسعه یافتگی روستاها نیز از مدل تاکسونومی عددی استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد که منطقه ویژه اقتصادی انرژی پارس در ایجاد اشتغال، افزایش فرصتهای شغلی و ماندگاری جمعیت در روستاهای پیرامونش موفق عمل کرده، امّا درافزایش ارائه نهادهها وخدمات رفاهی درروستاها موفق نبوده است.
بررسی عوامل مؤثر بر وضعیت تغذیه ای روستاییان شهرستان کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحقیق توصیفی همبستگی حاضر با هدف بررسی و شناسایی وضعیت تغذیه و عوامل مؤثر بر آن در خانوارهای روستایی شهرستان کرمانشاه انجام گرفت. نمونه گیری به روش خوشه ای انجام شد. تعداد نمونه، بر اساس جدول بارتلت و همکاران، ۱۳۴۰ خانوار تعیین گشت. ابزار جمع آوریِ اطلاعات پرسشنامة محقق ساز بود که روایی آن از طریق پانل متخصصان تأیید شد و پایایی آن، با استفاده از آزمون کرونباخ آلفا، به تأیید رسید. بر اساس یافته ها، ۷۳ درصد تغییرات متغیر وابستة تغذیة خانوارهای روستایی شهرستان کرمانشاه با هفت متغیرِ درآمد خانواده، قیمت مواد غذایی، سطح دانش و اطلاعات تغذیه ای خانوار، تحصیلات پدر خانواده، تحصیلات مادر خانواده، تعداد اعضای خانواده، و میزان دسترسی به مواد غذایی تبیین می شود. نتایج نشان می دهد خانوارهای روستایی از انواع نان، قند، روغن، لبنیات، غلات، حبوبات، و چای در طول هفته بیشترین استفاده را می کنند و سبزیجات و گوشت و میوه کمترین میزان مصرف را در طول هفته به خود اختصاص می دهد. عواملی چون فرهنگ غذایی خاص در منطقه، کمبود دانش و اطلاعات تغذیه ای، فقر و پایین بودن درآمد، عدم دسترسی دائم به مواد غذایی، و بالابودن قیمت مواد غذایی بر پایین بودن میزان مصرف سبزیجات و گوشت و میوه در خانوارهای روستایی شهرستان کرمانشاه مؤثر است. بنابراین، عملکرد تغذیه ای خانوارهای روستایی بر این نکته دلالت دارد که آنان در تأمین انواع خوراک با ارزش غذایی مناسب با مشکل مواجه اند. نتایج این تحقیق می تواند به مسئولان در برنامه ریزی برای ارتقای سطح تغذیة جامعة روستایی کشور کمک کند.
تحلیل نابرابری فضایی شاخصهای مسکن در مناطق روستایی استان کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وضعیت مطلوب مسکن در نواحی شهری و روستایی یکی از شاخص های توسعه اقتصادی اجتماعی در کشورهای جهان محسوب می شود. تدوین یک برنامه جامع در بخش مسکن به منظور دستیابی به وضعیت مطلوب مسکن مستلزم شناسایی و تجزیه وتحلیل ابعاد گسترده این بخش می باشد. از راه های مهم آگاهی از وضعیت مسکن در فرایند برنامه ریزی های منطقه ای، استفاده از شاخص های مسکن می باشد. این شاخص ها که بیانگر وضعیت کمی و کیفی مساکن در هر مقطع زمانی است، راهنمایی مؤثر جهت بهبود برنامه ریزی مسکن برای آینده می باشد. در این رابطه پژوهش حاضر با استفاده از شاخص های مسکن به بررسی وضعیت مسکن مناطق روستایی شهرستان های استان کرمانشاه، و سطح بندی نواحی روستایی آن با استفاده از این شاخص ها پرداخته است. روش تحقیق پژوهش حاضر مبتنی بر روش اسنادی و توصیفی است. اطلاعات مورد نیاز از نتایج سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال 1385 استان کرمانشاه استخراج شده است. در این مطالعه از 34 شاخص برای بررسی وضعیت موجود استفاده شده است. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و مدل TOPSIS، سطح بندی شهرستان ها بر اساس تحلیل خوشه ای و نمایش توزیع آنها با استفاده از نرم افزار ArcGIS انجام گرفته است. به منظور سطح بندی نواحی همگن روستایی از روش تحلیل خوشه ای استفاده و نقاط روستایی استان به 3 گروه همگن طبقه بندی شده اند که بر اساس آن مناطق روستایی شهرستان های کنگاور و هرسین در بالاترین سطح و مناطق روستایی شهرستان های دالاهو، ثلاث و باباجانی، اسلام آبادغرب، پاوه، روانسر، قصرشیرین، گیلانغرب و جوانرود در پایین ترین سطح از حیث برخورداری از شاخص های مسکن قرار دارند.
بررسی نقش طرح های اسکان در توسعه اقتصادی و اجتماعی عشایر، مطالعه موردی: کانون های اسکان استان کهگیلویه و بویراحمد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اسکان عشایر، یکجانشین شدن عشایری است که درحال کوچ فصلی، از محلی به محل دیگر برای امرار معاش، در تکاپو هستند. میتوان گفت که اسکان گروههای عشایری راهبرد پذیرفته شده جهانی برای حل مشکلات عشایر است. طرح اسکان عشایر از جمله طرح هایی است که قبل و بعد از انقلاب اسلامی در ایران به اجرا درآمده و در هر دوره حساسیت های زیادی به همراه داشته است. لذا بررسی تاثیر اسکان عشایر بر زندگی اقتصادی، اجتماعی و معیشت عشایر از اهمیت بالایی برخوردار است. مقاله حاضر به تغییرات اقتصادی و اجتماعی عشایر قبل و بعد از اسکان در شهرکهای عشایری پاکوه، کلاغ نشین و منصور آباد در استان کهگیلویه و بویراحمد پرداخته است. هدف از تحقیق حاضر بررسی نقش اجرای طرحهای اسکان عشایر پس از اسکان است. روش شناسی تحقیق توصیفی ـ تحلیلی و روش تحقیق کمی بوده که از ابزار پرسشنامه جهت تحلیل و پردازش داده ها استفاده شد. جامعه نمونه این پژوهش مشتمل بر 80 خانوار بوده که با روش نمونه گیری کوکران انتخاب شده اند. نتایج تحقیق حاکی از تاثیر مثبت اسکان عشایر بر وضعیت اجتماعی آنان است. با این همه تاثیر اقتصادی اسکان عشایر اندک بوده و در عین حال دارایی های عشایر تغییر چندانی نیافته است. همچنین نگرش عشایر نسبت به طرح اسکان مثبت ارزیابی می شود. بعلاوه سطح تولید محصولات کشاورزی و دامی عشایر کاهش یافته و از تعداد دام عشایر پس از اسکان کاسته شده است.
عوامل مؤثّر بر گسترش اعتیاد در نواحی روستایی (مطالعه ی موردی: دهستان چهاردولی غربی شهرستان قروه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با وجودی که نواحی روستایی در بین مردم محیط امن شناخته می شود، اما زندگی روستایی نیز می تواند تنش زا باشد. این وضعیّت می تواند با دورافتادگی، بروز فشارهای روانی برای سازگاری، عدم توانایی برای پنهان شدن در جوامع یکپارچه، کمبود امکانات تفریحی، اعتیاد، جرم و فشار بازسازی اقتصادی مرتبط باشد. اعتیاد یکی از ناهنجاری های جامعه ی روستایی است که با گذر زمان فراگیرتر شده و سبب اختلال در زندگی روستایی می شود. اعتیاد در سال های اخیر، سبب تضعیف و ناکارآمدی نیروی انسانی و عدم تعالی اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی جامعه و دلیل بسیاری از بزه کاری ها شده است. مقاله حاضر با هدف بررسی علل گرایش و گسترش اعتیاد در روستاهای دهستان چهاردولی غربی شهرستان قروه، برای شناسایی عوامل مؤثّر بر افزایش تعداد معتادان ارائه شده است. جامعه ی آماری روستاهای دهستان چهاردولی غربی است و روش نمونه گیری برای تعداد روستاها، نمونه گیری مکانی است. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه استفاده شده که در این راستا، افراد ناظر به صورت تصادفی ساده و جمعیّت معتاد با استفاده از معتادان در دسترس انتخاب شده اند. روش تحلیل، توصیفی تحلیلی و با تکیه بر مطالعات کیفی است. نتایج به دست آمده از این پژوهش بر اثرگذاری عواملی چون، لذّت جویی، گذران اوقات فراغت، بیکاری، نزدیکان و دوستان معتاد، ازهم پاشیدگی نظام خانواده، فشارهای روانی، کنجکاوی و ماجراجویی، شکست در ازدواج، استفاده ی دارویی از موادّ مخدّر و از همه مهم تر، به وجودآمدن ناهنجاری فرهنگی جدید مصرف موادّ مخدّر، به عنوان تنقّل مهمانی های شبانه تأکید دارد. مهم ترین راهکارهای ارائه شده برای کاهش اعتیاد در این پژوهش عبارتند از: آموزش خانواده ها برای مقابله با مصرف موادّ مخدّر در مجالس شبانه و نظارت بر فرزندان، به ویژه در فصل کاری است.
مذهب و مدرنیته در کردستان تحلیل جامعه شناختی اثرگذاری عناصر مدرن بر ارزش های مذهبی در جامعة روستایی موکریان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر در بازة زمانی نزدیک به دو سال و با مطالعه و مراجعة مستمر به حدود هشتاد روستای مختلفِ منطقة موسوم به موکریان، واقع در جنوب استان آذربایجان غربی انجام شده است. داده های مربوط به مقالة پیش رو با توجه به ویژگی های فرهنگی و اجتماعی جامعة روستایی مورد مطالعه، به شیوة کیفی و به روش نظریة زمینه ای و با استفاده از فنون مصاحبه های عمیق، تاریخ شفاهی و مشارکت میدانی جمع آوری شد. پس از انجام مصاحبه های عمقی و برگزاری جلسه های متعدد بحث گروهی با افراد عادی و نیز نخبگان جامعه، اطلاعات اولیه به دست آمد. مراجعه های چندباره به میدان مطالعه به منظور سنجش اعتبار و روایی اطلاعات گردآوری شده و نیز آزمون صحت یافته های نظری، تا آخرین مرحلة تحقیق ادامه داشت. در بعد نظری، مشخصاً نظریة تحول ارزشی اینگلهارت، و نظریه های جدید نوسازی و مدرنیتة بازاندیشی شدة گیدنز، چارچوب مفهومی تحقیق را تشکیل می دهند. با توجه به تغییرات ارزشی ایجادشده در حوزة باورهای مذهبی، ارزش های فردی و جمعی، و نگرش به نمادها و نهادهای مذهبی، می توان اذعان داشت که در نتیجة ورود عناصر مدرن به جامعة روستایی مطالعه شده، تغییرات ارزشی و هنجاری گسترده ای در زیست جهان افراد جامعة مورد نظر صورت گرفته است. تحلیل داده های میدانی حاکی از بروز و گسترش تمایلات «دنیاگرایانه» و «تمایل به زندگی ناسوتی» در میان مصاحبه شوندگان - البته با شیبی ملایم- است. به نظر می رسد که جامعة مورد بررسی با نوعی پارادوکس مواجه است، که از طرفی عقب نشینی دین در آن به چشم می خورد و از طرف دیگر شاهد سازمان یافته شدن بی سابقة دین در قالب فرقه های غیربومی و وارداتی هستیم؛ که این دومی را با اندک تسامحی می توان اسلام سیاسی نامید. به هرحال، ماهیت تغییرات به وجودآمده بیانگر تأثیرپذیری متقابل مذهب و مدرنیته در جامعة مورد مطالعه است.
سطح بندی توسعه روستایی به روش تصمیم گیری چند معیاره فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
همانگونه که روابط سازمانی حاکم در فضای جغرافیایی سکونتگاه های انسانی بر کیفیت توسعه و زیر ساخت های آن موثر واقع می شوند. خود نیز متأثر از روندهای مکانی- فضایی و رویکردهای توسعه به گو نه ای متفاوت تعریف، تنظیم و در گستره ی مکانی خود تأثیر گذار می گردند. بر این مبنا در این مقاله سعی شده است تا به کمک برخی از شاخص های اجتماعی- اقتصادی، ضمن تعیین میزان توسعه یافتگی نقاط روستایی مستقر در قلمرو تحقیق (بخش سامان از توابع استان چهارمحال و بختیاری)، ارتباط بین توسعه ی روستایی و سازمان فضایی حاکم مورد ارزیابی قرار گیرد. روش چند معیاره ی فازی از سویی و نتایج طرح ساماندهی فضا و سکونتگاه های روستایی از سوی دیگر به ترتیب مبنای سنجش سطوح توسعه در 23 نقطه ی روستایی و تبیین سازمان فضایی حاکم بر پهنه ی پژوهش و در نتیجه نیل به اهداف پاسخ به پرسش-ها بوده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که نقاط روستایی موجود علی رغم داشتن شرایط محیطی تقریبا همگن، با توجه به جایگاه و عملکرد متفاوت مکانی- فضایی از لحاظ میزان برخورداری و سطح توسعه یافتگی نیز تفاوت های قابل ملاحظه ای دارند. همچنین سطح برخورداری دهستان ها در هر یک از ابعاد اجتماعی- اقتصادی با یکدیگر برابر نیست. این تفاوت ها لزوم بازنگری و اجرای دقیق و کامل طرح ساماندهی فضا و سکونتگاه های روستایی را برای نیل به یک توسعه یکپارچه و متوازن اجتناب ناپذیر می نماید.
تحلیلی بر اثرات صنایع فراوری کشاورزی در توسعه روستایی مطالعه موردی؛ بخش سیدان شهرستان مرودشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی و شناخت اثرات مثبت و منفی صنایع فراوری کشاورزی از دیدگاه دو گروه روستاییان و صاحبان واحدهای فراوری فعال در بخش سیدان شهرستان مرودشت انجام شده است. با استفاده از فرمول کوکران تعداد 377 نفر به عنوان نمونه آماری از روستاییان انتخاب گردید و با توجه به محدود بودن تعداد واحدهای فراوری (35 واحد) اطلاعات مورد نیاز از این جامعه به صورت سرشماری و از طریق پرسشنامه محقق ساخته جمعآوری شد، روایی پرسشنامه با استفاده از نظرات متخصصان و کارشناسان تأیید و پایایی پرسشنامه نیز با انجام پیش آزمون و محاسبه ضریب آلفای کرونباخ انجام گردید (A>0.78). بررسی جامع به صورت اسنادی و میدانی در خصوص ارزیابی اثرات واحدهای فراوری از دیدگاه دو گروه صاحبان صنایع و روستاییان نشان میدهد که بیشترین اثرات مثبت را بر ""بهبود رفاه و وسایل منزل""، ""جذب محصولات خام کشاورزی""، ""تغییر در الگوی کشت کشاورزان"" و ""عرضه بهداشتی مواد غذایی"" و از طرفی بیشترین اثرات منفی را بر ""توسعه نسبی برخی روستاها""، ""افزایش قیمت زمین و مسکن"" و ""تأمین نیروی کار واحدهای صنعتی از شهرها"" داشته است. همچنین نتایج به دست آمده حاکی از آن است که واحدهای فراوری کشاورزی در 5 بعد اقتصادی، اجتماعی، کشاورزی، کالبدی و زیست محیطی، از دیدگاه روستاییان به جز در بعد اقتصادی در سایر ابعاد و از دیدگاه صاحبان صنایع در تمام ابعاد، بیشتر از حد متوسط مؤثر بودهاند.
بررسی عوامل فردی مؤثر بر مشارکت روستاییان در فرایند اجرای طرح های هادی روستایی (مطالعه موردی: شهرستان خواف)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طرح های هادی روستایی، در دو دهه اخیر سیمای سکونتگاه های روستایی ایران را دگرگون ساخته است، اما این تحول بدون مشارکت مردم در فرایند تهیه،اجرای طرح ها و نگهداری از آن ها به نتیجه مطلوب نخواهد رسید. در این مقاله مشارکت عوامل فردی مؤثر بر فرایند اجرای طرح های هادی روستایی و میزان موفقیت آن ها مورد بررسی قرار گرفته است. علاوه براین، پژوهش دارای هدف کاربردی بوده و به روش توصیفی- تحلیلی و همبستگی انجام شده است که بخش عمده داده های آن براساس مطالعات میدانی و با روش نمونه گیری(کوکران)از سطح 233 خانوار منطقه نمونه ی جمع آوری شده است. یافته های پژوهش برپایه نتایج آزمون های همبستگی تیپ پیرسون نشان داد بین عوامل فردی مؤثر بر مشارکت و فرایند اجرای طرح های هادی روستایی ارتباط معنی دار و ضعیفی وجود دارد که بر اساس آن، عوامل فردی مؤثر بر مشارکت فقط 14 درصد تغییرات متغیر وابسته را تبیین و توجیه می کند و در بین عوامل فردی، فقط تأهل و تعداد فرزندان به میزان 8 درصد بر روند اجرای طرح هادی تأثیرگذار بوده است. درمورد توزیع فضایی، باتوجه به ارتباط بین عوامل فردی مؤثر بر مشارکت و روند اجرای طرح های هادی فقط در سه روستا، همبستگی مستقیم و نسبتاً کاملی مشاهده شد. باتوجه به یافته های پژوهش، راهکارهایی مانند ظرفیت سازی نهادی و قانونی برای تسهیل و افزایش مشارکت عمومی روستاییان، برگزاری کارگاه های آموزشی برای آشنایی با فرایند تهیه، اجرا و نگه داری طرح های هادی، بهره گیری از نهادهای محلی و مواردی ازاین قبیل پیشنهاد شد.
بررسی الگوی فضایی - مکانی عاملیت های موثر بر نهادینه شدن مشارکت مردم در نواحی روستایی بخش جعفر آباد، شهرستان قم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مشارکت به عنوان کنش و فعالیت اجتماعی هدفمند تحت تأثیر و برآیند عناصر فضایی است که به صورت منابع و سرمایه هایی(روابط اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و مدیریتی) در جوامع ظاهر می شوند. مقاله حاضر در صدد است با رویکردی سیستمی و در قالب روش توصیفی- تحلیلی و همبستگی، الگوی فضایی- مکانی عاملیت های موثر بر نهادینه شدن مشارکت را در20 سکونتگاه روستایی بخش جعفر آباد شهرستان قم مشخص سازد. جمع آوری داده ها از طریق پرسشنامه در حجم نمونه 355 نفر و تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون های مناسب در نرم افزار SPSS انجام شده است. نتایج بدست آمده نشان می دهدکه عناصرفضایی- مکانی تاثیرگذار برمشارکت که به صورت سرمایه های اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و مدیریتی ظهور می یابند به صورت خلاء ای جدی در سطح روستاها نمایان شده اند و اگر هم اثری از آنها وجود دارد مبتنی بر پتانسیل های درونی خود سکونتگاه ها می باشد که بدون دخالت رهنمودهای مدیریتی دولت ایجاد شده اند و تصویری ناقص و پراکنده از مشارکت را به نمایش می گذارند. در این ارتباط، بر اساس آزمون تی، سطح مشارکت در اغلب شاخص های مورد مطالعه بویژه گویه هایی که بازگوکننده مشارکت رسمی با نهادهای سازمان یافته می باشد، پایین تر از حد مورد انتظار است. در رتبه بندی عاملیت های فضایی-مکانی مؤثر در میزان مشارکت شاخص هایی مانند مانند ارتباطات اجتماعی در بین مردم، میزان اختلافات قومی و قبیله ای در روستا، جویای احوال بودن در بین مردم، احترام به یکدیگر در بین مردم، مشاجره بر سر مسائل کشاورزی در بین مردم، احترام به نصیحت دیگران، اعتماد به یکدیگر در بین مردم و... از نظر اندازه بیشترین سهم را در تبیین میزان مشارکت داشته اند که بیانگر غیر رسمی و عرفی بودن عناصر فضایی تاثیرگذار بر مشارکت روستایی است. نتایج رگرسیون چند متغیره نشان داد که بعد سرمایه اجتماعی با ضریب تعیین 743/0، بیشترین تأثیر را بر میزان مشارکت در نواحی روستایی داشته است.
بررسی و ارزیابی سرمایة اجتماعی و عوامل مؤثر بر آن در بین روستاییان (مطالعة موردی: منطقة اورامانات استان کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر که از نوع مطالعة توصیفی ـ همبستگی است، بررسی و تحلیل سرمایة اجتماعی و شناسایی عوامل مؤثر بر آن درمیان روستاییان منطقة اورامانات است. جامعة آماری این تحقیق، 22279 خانوار روستایی ساکن در چهار شهرستان واقع در منطقة اورامانات استان کرمانشاه هستند که به روش نمونه گیری طبقه ای و با استفاده از فرمول کوکران، 280 خانوار به عنوان نمونة آماری انتخاب شدند. ابزار تحقیق، پرسش نامه بود که روایی و پایایی آن با انجام پیش آزمون و تحلیل داده های پرسش نامة یادشده و محاسبة ضریب KMO و ضریب آلفای کرونباخ تأیید شد. برای تجزیه وتحلیل از آمار توصیفی و استنباطی استفاده شد. همة محاسبات آماری این پژوهش به وسیلة نرم افزار SPSS انجام شد. نتایج رگرسیون چندمتغیره نشان داد که 9/55% (559/0 =R2) از واریانس تغییرات متغیر وابسته، توسط 6 متغیر مستقل سن، سطح اراضی، رضایت کلی از زندگی، درصد درآمد از شغل اصلی و شغل راننده تبیین می شود.
معرفی روستای «تُکّه» زادگاه سرسبز ورزشکاران و شهیدان
حوزههای تخصصی:
تحلیل مؤلفه های پیش برنده در اجرای موفقیت آمیز طرح بهسازی و نوسازی مسکن روستایی مورد: شهرستان خدابنده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه آگاهی از امکانات و تنگناهای نواحی روستایی و تحلیل آنها در فرایند برنامهریزی توسعه ی روستایی اهمیت بسزایی دارد و نوعی ضرورت جهت ارائه طرحها و برنامههای توسعه محسوب میشود. طرحهای بهسازی روستایی از جمله طرحهای توسعه ی روستایی است که در آنها سعی شده است نسبت به بهسازی و سازماندهی مساکن روستایی اقدام شود. هدف پژوهش حاضر تحلیل مؤلفه های پیشبرنده در اجرای طرح بهسازی و نوسازی مساکن روستایی در استان زنجان بود. روش انجام این تحقیق پیمایشی و از نوع کاربردی بود. جامعه ی آماری این تحقیق را دریافتکنندگان وام مسکن روستایی در جهت بهسازی و نوسازی مسکن شهرستان خدابنده در استان زنجان تشکیل دادند. حجم نمونه با استفاده از فرمول دوران 104 نفر برآورد گردید که به روش نمونهگیری تصادفی انتخاب شدند. ابزار گردآوری دادهها، پرسشنامهای بوده که پایایی و روایی محتوایی آن با استفاده از ضریبکرونباخ آلفا (80/0) و نظرخواهی از کارشناسان و اساتید مرتبط با موضوع تأیید شده است. تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS به عمل آمده است. نتایج حاصل از تحلیل عاملی نشان داده است که چهار مؤلفه با تبیین 48/63 درصد واریانس کل، با عوامل پیشبرنده در اجرای طرح بهسازی و نوسازی مساکن روستایی مرتبط میباشند. مؤلفه های فنی-تکنیکی (82/20)، خدماتی- اعتباری (74/18)، اجتماعی- فرهنگی (35/12) و تشکیلاتی- اداری(56/11) بهترتیب اهمیت بیشترین نقش را در مجموع تبیین نمودهاند.
چالش ها و مشکلات بخش کشاورزی و نقش آن در مهاجرت از روستا به شهر (مطالعة موردی: دهستان شیرز شهرستان هرسین)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توسعة روستایی مفهوم مهمی در توسعة ملی است. روستاها به عنوان مجتمع های زیستی و بستر اصلی فعالیت های زراعی، تبلور حیات اقتصادی- اجتماعی کشورمان هستند که با چالش های متعددی روبه رویند؛ از جمله کم سوادی کشاورزان، درآمد کم و بیکاری فصلی، ماشینی نبودن فعالیت ها و... . در چند دهة اخیر، توسعه و آبادانی روستایی همواره یکی از دغدغه های اصلی توسعة ملی و منطقه ای بوده است. برای رسیدن به توسعة روستایی، توجه به روستاها و ترقی بخش کشاورزی و فعالیت های وابسته به آن لازم است. هدف مقالة حاضر، شناسایی تنگناهای فعالیت های کشاورزی و تأثیر آن بر مهاجرت روستایی است و در آن از دو روش اسنادی و میدانی استفاده شده است. پس از تهیة چارچوب نظری تحقیق، به منظور جمع آوری اطلاعات، 311 پرسش نامه بین بهره برداران کشاورزی روستاهای نمونه توزیع شد. برای بررسی رابطة صنایع تبدیلی وابسته به بخش کشاورزی با درآمد روستاییان، از آزمون T استفاده شد. نتایج آزمون نشان می دهد فقدان صنایع تبدیلی در کاهش درآمد روستاییان منطقه نقش اساسی دارد. همچنین، دربارة نقش درآمد کشاورزی در مهاجرت از آزمون (کای اسکوئر) استفاده شد. براساس نتایج این آزمون، درآمد پایین کشاورزی در روستاهای منطقه در افزایش مهاجرت به شهر نقش دارد.