فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۰۰۱ تا ۲٬۰۲۰ مورد از کل ۶٬۳۱۶ مورد.
منبع:
مطالعات عمران شهری دوره دوم بهار ۱۳۹۷ شماره ۴
123-138
حوزههای تخصصی:
مسکن یکی از نیازهای پایه ای و اساسی همه افراد و خانوارهاست که وضعیت مطلوب آن نقش مستقیمی در کیفیت زندگی دارد. از راه های مهم آگاهی از وضعیت مسکن در هر برنامه ریزی، استفاده از شاخص های مسکن می باشد. استان کرمانشاه به عنوان یکی از استان های غربی کشور، به دلایل گوناگون مشکل مسکن را به صورت حادی درآورده است. این مشکلات خود را به صورت بدمسکنی، کیفیت پایین مسکن، نامناسب بودن بافت و مصالح ساختمانی در سکونتگاه ها نمایان کرده است؛ بنابراین تحقیق حاضر با استفاده از شاخص های کمی و کیفی مسکن به بررسی وضعیت مسکن شهرستان های این استان و سطح بندی این شهرستان ها پرداخته است. روش تحقیق بر اساس هدف کاربردی و بر اساس ماهیت مبتنی بر روش توصیفی، تحلیلی و همبستگی می باشد. جامعه آماری تحقیق شامل 14 شهرستان استان کرمانشاه در سرشماری 1390 می باشد. برای جمع آوری اطلاعات، از نتایج سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال 1390 استان کرمانشاه استفاده شده است. آنگاه 21 شاخص کمی و کیفی در بخش مسکن انتخاب شده و به وسیله روش آنتروپی شانون وزن دهی شده اند، سپس از مدل VIKOR برای سطح بندی شهرستان ها استفاده شد. بر اساس این سطح بندی، شهرستان های کرمانشاه و پاوه در بالا ترین سطح برخورداری و شهرستان های سرپل ذهاب، قصر شیرین، سنقر، دالاهو و ثلاث باباجانی در پایین ترین سطح برخورداری قرار دارند. نتیجه همبستگی پیرسون حاکی از همبستگی نسبتاً بالا در بررسی رابطه بین میزان برخورداری شهرستان ها با جمعیت و همبستگی نسبتاً ضعیف در رابطه بین میزان برخورداری شهرستان ها و نزدیکی به مرکز استان می باشد. در پایان پیشنهاد می شود که شهرستان های کمتر برخوردار و محروم در اولویت برنامه های توسعه مسکن قرار گیرند.
عناصر مؤثر بر تحول ساختار فضایی و کالبدی شهر اسدآباد
منبع:
مطالعات عمران شهری دوره دوم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۵
63-78
حوزههای تخصصی:
شهر همچون موجود زنده همواره درحال تحول وپویایی است. شکل گیری، تداوم حیات و تغییرات ظاهری بافت شهری و رشد و توسعه آن متأثر از مجموعه ای از عوامل و نیروهایی طبیعی و انسانی است که باعث تحمیل چهره و بافت جدیدی به کالبد فیزیکی شهر را فراهم می آورد. مسلماً شناخت وضع موجود و مشکلات فعلی شهر پیش بینی تغییرات آتی آن در گرو شناخت این عوامل و مکانیزم عمل آنهاست. اهداف این پژوهش شناخت عناصر مؤثر بر تحول ساختار فضایی کالبدی شهر اسدآباد است. روش تحقیق در این پژوهش از نوع توصیفی- تحلیلی می باشد و ابزارها و فنون به کاررفته در تحقیق عبارت است از: مطالعات کتابخانه ای، اینترنت، مطالعات میدانی (مشاهده). تهیه نقشه مورد نیاز و تجزیه و تحلیل نقشه ها در Gis بررسی شده است. در این پژوهش عوامل مؤثر در توسعه کالبدی شهر اسدآباد چون میزان وضعیت مهاجرت، عوامل اقتصادی و توسعه کالبدی شهر اسدآباد، عناصر سیاستگذاری و توسعه کالبدی شهر، حاشیه نشینی و توسعه کالبدی و عواملی همچون شیب، توپوگرافی، از عوامل محدودکننده گسترش شهر اسدآباد می باشند. تجزیه و تحلیل از طریق تکنیک سوات انجام شد. نتایج حاکی ازآن می باشد که مدیریت علمی و کارآمد نیازمند آگاهی از میزان و جهت گشترش آینده مناطق است که این کار به وسیله پیش بینی توسعه توسعه آینده شهری امکان پذیر است. استفاده از پتانسیل های مناسب زمین در روند توسعه، هدایت کنترل شده توسعه شهر جهت جلوگیری از پراکندگی سازی می باشد. در نهایت، نقشه شهر و گسترش شهر نشان می دهد که شهر اکنون دارای بافت شعاعی می باشد. با توجه به محدود بودن رشد جمعیت در این شهر بحث توسعه متخلخل داخل شهر و در مرحله بعد از اراضی شهرک های در حال ساخت. افزایش تعداد طبقات و افزایش تراکم و رفتن در ارتفاع با ترکیبی از این دو را می توان راه حل منطقی در جهت جلوگیری از پراکنده سازی برای توسعه شهر پیشنهاد کرد.
مکان یابی پادگان نظامی در شهر اردبیل با رویکرد پدافند غیرعامل (با استفاده از تلفیق سنجش از دور، GIS و روش های تصمیم گیری چندمعیاره)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قرار گرفتن مراکز نظامی و پادگان ها در داخل بافت شهری همزمان با گسترش افقی شهرها، مشکلات عدیده ای را در مأموریت های محوله پادگان و کاهش کارآیی آن به وجود آورده که این امر به خودی خود تهدیدی جدی در ایفای صحیح مأموریت ها محسوب می شود. در همین راستا مطالعات مکان گزینی به عنوان یکی از الزامات پدافند غیرعامل در جهت انتخاب نقطه ای با ضریب امنیت مکانی بالا از عناصر کلیدی در موفقیت و بقای این مراکز مطرح است. پادگان تیپ 40 مستقل ارتش اردبیل از جمله مراکز نظامی است که با توجه به رشد شهر، در حوزه مسکونی شهر قرار گرفته و با توجه به ماهیت آن، فضای وسیعی را در اختیار دارد که در صورت خروج پادگان علاوه بر به وجود آمدن فضا برای توسعه شهری، پیامدهای امنیتی که این مرکز با خود دارد نیز برطرف می شود. با توجه به قرارگیری تیپ 40 مستقل پیاده ارتش در کاربری های شهری اردبیل و لزوم انتقال آن در برنامه های توسعه تدوین شده، این پژوهش به دنبال یافتن مکانی مناسب و بهینه برای این پادگان نظامی در شهرستان اردبیل است. پژوهش حاضر از نوع توصیفی تحلیلی بوده که با بکارگیری سامانه های اطلاعات جغرافیایی و سنجش از دور و مدل تحلیل شبکه ای اقدام به جمع آوری و تجزیه و تحلیل اطلاعات شده که پس از تعیین معیار های مناسب در مکان یابی در محیط GIS پهنه های مناسب برای ایجاد پادگان مشخص و در نهایت با استفاده از روش خطی وزن داده شده، مناطق مناسب به عنوان بهترین نقاط با اولویت های اول تا سوم برای جانمایی پادگان تعیین گردید.
شناسایی و ارزیابی تهدیدات در زیرساخت های حیاتی شهرها با رویکرد دفاع غیرعامل (نمونه موردی:منطقه 6 شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در حال حاضر کوچک ترین اختلال در عملکرد و یا آسیبب به کالبد زیرساخت های حیاتی، موجب خسارت های زیادی می گردد. شناسایی و رتبه بندی تهدیدات پیش روی هر حوزه، اولین اقدام در جهت انجام مطالعات دفاع غیرعامل است. هدف از این تحقیق، شناسایی و رتبه بندی تهدیدات متوجه زیرساخت های حیاتی منطقه شش شهر تهران می باشد. وجود زیرساخت های حیاتی و کلیدی چون؛ تصفیه خانه جلالیه، سازمان انرژی اتمی کشور، ایستگاه های مترو پرتردد منطقه شامل: انقلاب و ولی عصر(عج ا..)، وزارتخانه های نفت، کشور و صنایع و معادن نشان دهنده اهمیت بالای این منطقه از دیدگاه شهری و کشوری است. پژوهش حاضر در زمره تحقیقات کاربردی و از نظر ماهیت توصیفی-تحلیلی محسوب می شود. بر این مبنا، در مرحله شناسایی تهدیدات انسان ساخت عمدی پیش روی زیرساخت های حیاتی شهرها از روش کتابخانه ای، مصاحبه (کیفی) بهره برده شده است. همچنین به منظور ارزیابی تهدیدات نیز از روش پرسش نامه (کمّی) که در اختیار 48 نفر از خبرگان قرار گرفت و از تکنیک FEMA و مدل AHP استفاده گردید. ابزار سنجش و تحلیل اطلاعات نرم افزار Expert choice و Excell می باشد. یافته های تحقیق نشان می دهد که حملات هوایی و موشکی حایز اولویت اول با امتیاز 86/8، حملات شیمیایی، میکروبی، هسته ای رتبه دوم با امتیاز 975/7 حائز بیشترین امتیاز و تهدید بمب های الکترومغناطیسی و گرافیتی، صوتی رتبه دوازدهم با امتیاز 247/4 و جاسوسی رتبه سیزدهم با امتیاز 393/3 حائز کمترین امتیاز می باشند.
تحلیل اکتشافی الگوهای فضایی- زمانی رفتار بازدیدکنندگان (مطالعه موردی: مجموعه فرهنگی- تاریخی سعدآباد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به تازگی رفتارگرایان ذهن محققان را در توسعة گردشگری بیش از پیش به شناخت ویژگی های فردی شهروندان سوق داده اند؛ زیرا کاربری های گردشگری به شدت از الگوهای رفتاری جوامع تأثیر می پذیرد. در این بین، درک بهتر الگوهای رفتاری گردشگران به ارائة مبنایی علمی در گردشگری برای مدیریت جاذبه، نوسازی محصول و بازاریابی جاذبه می انجامد. جغرافیای زمان مکان هاگراستراند چارچوب مفید و مفهومی را برای مطالعة الگوهای فعالیت فردی در حوزة فضایی-زمانی پیشنهاد می کند. مسیر فضا-زمان هستة اصلی جغرافیای زمان است که با استفاده از آن، امکان دریافت و تجزیه وتحلیل اطلاعات رفتار زمانی و مکانی گردشگران وجود دارد و سبب پیشبرد درک ما از رفتار گردشگران در هر دو بعد تئوری و عملی می شود. این پژوهش بر خصوصیات فضایی-زمانی رفتار گردشگران در مجموعة سعدآباد تمرکز دارد و سعی می کند الگوهای ساختاری رفتار آن ها را تشخیص دهد و به دنبال پاسخ گویی به این پرسش است که الگوی فضایی-زمانی رفتار بازدیدکنندگان سعدآباد چگونه است و از چه عواملی تأثیر می پذیرد؟ پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش اکتشافی توصیفی است. در این پژوهش با تمرکز بر مفاهیم جغرافیای زمان، برای جمع آوری داده ها از روش مطالعة خاطرات فعالیت فضایی-زمانی بازدیدکنندگان، و در تجزیه وتحلیل برای ساختارسازی داده ها از روش استخراج روابط مستقیم و غیرمستقیم بر مبنای تئوری گراف استفاده شده است. نتایج تحقیق از مجموعة سعدآباد 9 خوشة الگوهای فضایی-زمانی رفتار را نشان می دهد که عوامل فضایی رفتار بزرگ ترین سهم را در تجزیه وتحلیل خوشه دارد و برای ترسیم الگوهای رفتاری شناسایی شده، نتایج سطح آلفا 25/0 مناسب تر تشخیص داده شده است.
سنجش و اولویت بندی شاخص های تاب آوری با روش ترکیبی معادلات ساختاری و تحلیل چند متغیره فازی (مطالعه موردی: منطقه یک کلانشهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال نهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳۴
59 - 74
حوزههای تخصصی:
امروزه دیدگاه جهانی از کاهش خسارات به افزایش مقاومت در برابر سوانح و گام برداشتن در مسیر ایجاد شهرهای تاب آورتر تغییر یافته است، بنابراین ضروری است که تاب آوری به عنوان بخش جدایی ناپذیر در تصمیم گیری های جامعه مورد توجه قرار گیرد. پژوهش حاضر با ماهیت توسعه ای – کاربردی و روش توصیفی – تحلیلی با بهره گیری از روش های کمی و آماری از جمله رگرسیون چندگانه، معادلات ساختاری و تحلیل چند متغیره فازی بر پایه سیستم اطلاعات جغرافیایی GIS، به بررسی میزان تاب آوری شهری و اولویت بندی شاخص های تاب آوری در منطقه یک کلانشهر تبریز پرداخته است. داده های مورد نیاز با استفاده از مطالعات کتابخانه ای و بررسی میدانی در سطح خانوار گردآوری شده و حجم نمونه هم طبق فرمول کوکران معادل ۳82 خانوار برآورد گردید. تعداد 59 شاخص تاب آوری شهری در قالب 4 شاخص مکنون اقتصادی، اجتماعی، کالبدی و محیط زیستی مورد بررسی قرار گرفتند. با استفاده از آزمون بارهای عاملی در نرم افزار LISREL، شاخص های آشکار براساس درجه اهمیت و تأثیرگذاری اولویت بندی و خلاصه سازی شده و برای تهیه نقشه شاخص های مؤثر، از مدل منطق فازی در قالب سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) استفاده شده است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که همه قسمت های منطقه یک کلانشهر تبریز، دارای تاب آوری یکسان نیست، به طوری که محلات شمالی به لحاظ برخورداری از مؤلفه های مذکور، در سطح پایین، محلات میانی در سطح متوسط و محلات جنوبی و جنوب شرقی در سطح بالاتر تاب آوری قرار دارند. از سوی دیگر در بین شاخص های تاب آوری، به ترتیب درجه اهمیت، می توان گفت که شاخص اقتصادی با مقدار 2/46 درصد، شاخص اجتماعی با 1/30 درصد، شاخص محیط زیستی با 7/19 درصد و نهایتاً شاخص کالبدی با مقدار 4 درصد در تبیین تاب آوری کل منطقه مطالعاتی نقش داشته اند که نشانگر مهم بودن بعد اقتصادی نسبت به سایر ابعاد تاب آوری است و در نهایت با ارائه پیشنهاداتی، بر تقویت شاخص های مؤثر بر اساس اولویت آنها تأکید شد.
تحقق مفهوم قرآنی و روایی عدل در طراحی مسکن ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال نهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳۴
201 - 216
حوزههای تخصصی:
قرآن کریم، عدل را از مهم ترین موضوع های جامعه بشری قرار داده است. عدالت و تعادل را می توان یکی از ویژگی های جوامعی دانست که به تولید تمدن و فرهنگ روی آورده اند. یکی از ویژگی های معماری مسلمانان، بهره گیری از تعادل در کلّ بنا و اجزای آن و همچنین یافتن روش های دستیابی به عدالت در معماری است. برای ایجاد تعامل میان فقه و زبان طرّاحی نیازمند به واکاوی و بازشناسی مفاهیم اسلامی هستیم، که به طراحی الگویی راهبردی دست یابیم. در این مقاله با رجوع به قرآن و احادیث، شاخص های ایجاد تعادل در بنا، بر پایه عدل در معماری مسکونی، بررسی شده است. هدف اصلی مقاله تبیین شاخصه های مؤثر در ایجاد تعادل در مسکن با تأکید بر مفهوم عدل براساس آیات و روایات است. روش تحقیق مورد استفاده در این پژوهش تفسیری- تاریخی است و تحلیل های مربوط به بناها با روش استدلال منطقی صورت گرفته است. در جمع آوری اطلاعات از اسناد و متون تاریخی، منابع کتابخانه ای استفاده شده است. در این مقاله به منظور بررسی اصل عدالت در معماری ایرانی- اسلامی، دو مورد از خانه های سنّتی به روش نمونه گیری هدف مند انتخاب شده اند. نتایج حاصل بیان کننده این موضوع است که این اصل به عنوان یکی از مهم ترین اصول، در تمامی ابعاد معماری خانه های ایرانی- اسلامی تأثیر گذاشته است. این تأثیرات برگرفته از مفهوم عدل است که شامل تعادل و توازن در پلان و نما، هماهنگی واحد مسکونی با دیگر واحدها، مسأله حریم خصوصی و عمومی و محرمیّت در معماری بناها در نظر گرفته شده است. بر پایه عدل، شاخص های مؤثّر در شکل گیری تعادل در معماری مسلمانان را می توان مؤلّفه هایی مانند تقارن، تناسب و مقیاس، سلسله مراتب، ریتم، مصالح همگن و سازه، فن ایستایی و تزیینهای طبیعی دانست.
عوامل مؤثر بر تولید فضا در نواحی پیراشهری (مطالعه موردی: شهر ارومیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رشد نظام سرمایه داری به تولید فضاهای سودمحور و ناسازگار با محیط زیست منجر شده است. این وضعیت در محدوده های پیرامون شهر ارومیه، به طور برجسته مشاهده می شود. در پژوهش حاضر، روند تولید فضا و عوامل مؤثر بر آن در فضاهای پیرامون شهر ارومیه، در بازه زمانی 2000 تا 2014 ارزیابی شده است. این پژوهش به لحاظ نوع، کاربردی بوده و از نظر روش در گروه پژوهش های ترکیبی (کمی و کیفی) قرار دارد. برای گردآوری اطلاعات از تصاویر ماهواره ای و مصاحبه های عمیق و نیمه ساختاریافته استفاده شده و تجزیه و تحلیل داده ها در دو بخش کمی و کیفی، با نرم افزارهای ArcGIS، ENVI و رویکرد تئوری بنیانی صورت گرفت. مشارکت کنندگان پژوهش در بخش کیفی شامل کارشناسان سازمان های مرتبط در امور شهری و روستایی (اعم از شهرداری، سازمان راه و شهرسازی، اداره کل منابع طبیعی، سازمان جهاد کشاورزی، استانداری، فرمانداری و...) بوده و روش نمونه گیری آن به صورت غیرتصادفی است. در مرحله اول پژوهش، فضاهای تولیدشده در فاصله زمانی سال های 2000 تا 2014 در پنج کلاس مسکونی، صنعتی، سبز، فضاهای خالی و بایر و ارتباطی طبقه بندی شدند. مطابق نتایج، از سال 2000 تا 2014 حجم فضاهای سبز (730/37 درصد) و فضاهای خالی و بایر (031/34 درصد) روندی کاهشی داشته و در مقابل، بر میزان فضاهای مسکونی (448/24 درصد)، صنعتی (787/3 درصد) و شبکه های ارتباطی (00148/0 درصد) افزوده شده است. این وضعیت، روندی ناپایدار را در اکوسیستم منطقه نشان می دهد. در نتایج تحلیل کیفی، مؤلفه های نظام سرمایه داری، تنوع اقتصادی، حاشیه نشینی، سیاست های نوسازی، مدیریت ناکارآمد و ضعف قوانین به عنوان مهم ترین عوامل تأثیرگذار بر تولید فضا در نواحی پیراشهری مشخص شدند. به طورکلی، نتایج این پژوهش، گرایش های سوداگرانه و رانت جویانه را در نواحی پیراشهری نشان داد.
تحلیل حوادث جاده ای در راستای ارتقاء امنیت در جاده های گردشگری (مورد شناسی: محور کرج-چالوس)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و آمایش شهری - منطقه ای سال هشتم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲۷
187 - 204
حوزههای تخصصی:
یکی از پیامدهای منفی توسعه گردشگری، افزایش تعداد حوادث جاده ای در فصول جریانات گردشگری و تصادفات وسایل نقلیه جاده ای و درنتیجه مرگ و میر گردشگران است که دلایل اصلی آن را می توان نا مناسب بودن زیر ساخت ها، ضعف رعایت قوانین مربوط به راهنمایی و رانندگی، حجم بالای تردد خودرو و مسائل انسانی دانست. این امر سبب می شود که ایمنی جاده یک مسئله مهم برای دست اندرکاران بخش گردشگری باشد. در این راستا، هدف این پژوهش تحلیل رابطه بین تصادفات جاده ای، برقراری امنیت و توسعه گردشگری به شکل مطلوب است. در این پژوهش منطقه مورد مطالعه جاده چالوس، به عنوان یکی از چهار مسیر ارتباطی تهران به شهرهای شمالی کشور است. جاده چالوس یک جاده کوهستانی و دارای جاذبه های طبیعی زیادی است که در فصول مختلف سال جاذب گردشگران بسیاری چه به صورت عبوری و روزانه و چه به صورت گردشگران ساکن (خانه های دوم) در روستاهای واقع در مسیر کرج- چالوس هستند. روش تحقیق به لحاظ هدف، کاربردی و بر اساس ماهیت، توصیفی- تحلیلی است. اطلاعات مورد نیاز با استفاده از دو روش میدانی و اسنادی انجام شده است. در روش اسنادی، پیشینه مرتبط با موضوع مورد بررسی قرار گرفت و بعد از استخراج شاخص ها و بومی سازی آن ها، پرسشنامه محقق ساخت به عنوان ابزار میدانی تهیه شد. اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS مورد تحلیل واقع شد. یافته ها نشان می دهد که 7/58 درصد از جامعه نمونه، فصل تابستان را برای زمان سفر در نظر می گیرند و عوامل انسانی با میانگین کل 56/31 در مقایسه با عدد 30 مهم ترین علل وقوع تصافات جاده ای گردشگران در جاده چالوس است و در رتبه های بعدی عوامل طبیعی، فنی و مدیریتی قرار دارند. همچنین یافته ها بیانگر آن است که با استفاده از برنامه ریزی دقیق و مدیریت صحیح حوادث و همچنین ایجاد امنیت در جاده ها برای گردشگران، توسعه گردشگری نیز افزایش خواهد یافت.
ارزیابی تغییرات سلسه مراتبی شهرستان های استان کرمانشاه از نظر شاخص های جمعیتی مسکن در دوره های سرشماری 1375تا 1395
منبع:
مطالعات عمران شهری دوره دوم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۷
۹۳-۱۰۸
حوزههای تخصصی:
مسکن از جمله مهم ترین مسائلی است که انسان ها همواره با آن دست به گریبان بوده و در تلاش برای رفع این مسئله و یافتن پاسخی مناسب و معقول برای آن بوده اند. لزوم توجه به شاخص های مسکن برای درک بهتر مشکلات بخش مسکن بسیار ضروری به نظر می رسد، در این میان شهر کرمانشاه به دلایل گوناگون مشکل مسکن را به صورت مشکلی حاد درآورده است. این مشکلات خود را به صورت بدمسکنی، کیفیت پایین مسکن، نامناسب بودن بافت و مصالح ساختمانی در سکونتگاه ها نمایان کرده است؛ که بسیار نگران کننده به نظر می رسد. بنابراین تحقیق حاضر به بررسی وضعیت شهرستان های استان کرمانشاه در دوره های سرشماری 1395-1375 و تغییر جایگاه این شهرستان ها در برخورداری از شاخص های جمعیتی مسکن می پردازد. روش تحقیق، تحلیلی و مقایسه ای می باشد. در این مطالعه 21 شاخص کمی و کیفی مؤثر در بخش مسکن شناسایی شدند، سپس جهت اختصاص اوزان به هر یک از آن ها، از روش آنتروپی شانون استفاده شد. نتایج وزن دهی بر طبق این روش نشان داد که شاخص های ضریب کمبود مسکن و خانوارهای دارای حداقل برق به ترتیب در سال های 1375 و 1395 با اهمیت ترین شاخص ها هستند. سپس از مدل ویکور برای رتبه بندی شهرستان ها استفاده شد. نتیجه رتبه بندی بیانگر آن است که در سال 1375 شهرستان روانسر در رتبه نخست و شهرستان هرسین در رتبه آخر برخورداری قرار دارد. در سال 1395 نیز شهرستان اسلام آباد در رتبه نخست برخورداری و شهرستان دالاهو در رتبه آخر برخورداری قرار دارد. نتیجه آزمون همبستگی پیرسون در بررسی رابطه بین میزان برخورداری شهرستان ها با جمعیت آن ها، بیانگر عدم وجود همبستگی در سال 1375 و وجود همبستگی در سال 1395 در رابطه بین این دو عامل می باشد. نتیجه آزمون همبستگی پیرسون در بررسی رابطه بین میزان برخورداری شهرستان ها با فاصله آن ها از مرکز استان، بیانگر عدم وجود همبستگی در سال 1375 و وجود همبستگی در سال 1395 در رابطه بین این دو عامل می باشد.
ارزیابی مراکز شهری مبتنی بر رویکرد پاسخ دهی محیطی مطالعه موردی: منطقه مرکزی شهر گنبدکاووس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره هفتم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲۷
3 - 16
حوزههای تخصصی:
بخش مرکزی شهر به عنوان یکی از اجزای اصلی شهر، همواره در طول تاریخ حائز اهمیت بوده است. اقشار مختلف مردم با اهداف مختلف، نیاز به حضور و تردد در مراکز شهرها را دارند. این درحالی است که فضاهای شهری برای شکل گیری بسیاری از خاطرات اجتماعی و برقراری تعاملات نیز می توانند کمک کننده باشند. طراحی محیط شهری به عنوان بستر مناسب برای حضور گسترده شهروندان، می تواند بسیاری از نیازهای آنها را به نحو مطلوبی پاسخ دهد. هدف از تحقیق حاضر، بررسی معیارهای تأثیرگذار بر ارتقای مفهوم پاسخ دهی به کاربران و ایجاد رضایت در آنهاست. در این پژوهش بافت تاریخی بخش مرکزی شهر گنبدکاووس به عنوان یکی از فضاهای عمومی مهم انتخاب شده و به دنبال پاسخ بدین سئوال است که مؤلفه های پاسخ ده در بخش مرکزی شهر گنبدکاووس برای ارزیابی و راهکارهای بهبود آن کدام ها هستند. پژوهش حاضر از نوع کاربردی بوده و با استفاده از روش تحقیق کیفی و راهبرد پیمایشی غیرمستقیم مبتنی بر نظر خبرگان برای تدوین مؤلفه ها استفاده شده است. خبرگان از میان اساتید دانشگاه در رشته معماری و مدیران شهری و دانشجویان رشته معماری، پیرامون موضوع تحقیق تعیین شده اند. شناخت متغیرهای پژوهش به واسطه تحلیل ادبیات موضوع، از طریق استدلال منطقی در راستای دستیابی به راهکارهای اجرایی بهینه در حوزه پاسخ دهی محیطی مراکز شهری انجام شده است. با مطالعه ادبیات موضوع معیارهایی همچون دسترسی، تنوع استفاده از زمین، خوانایی، نفوذپذیری، غنا (توانگری)، تمرکز و تراکم استفاده از فضای زمین، تناسبات بصری، انعطاف پذیری، خصوصی سازی و ساختار سازمان دهی استخراج به وسیله خبرگان اولویت بندی شده اند. مجموعه ای از استراتژی ها به منظور تقویت و بهبود وضعیت موجود همچون ایجاد تنوع استفاده از زمین، تقویت تناسبات بصری، حفظ و تقویت هویت و حس مکان، ایجاد یک ساختار سازمان دهی، ایجاد و تقویت انعطاف پذیری و تقویت نفوذپذیری نیز مبتنی بر تکنیک تاپسیس فازی به وسیله خبرگان ارزیابی و درنهایت برای اجرا اولویت بندی خواهند شد. نتایج حاصل از تحقیق نشان می دهد که از میان مؤلفه های مورد بررسی، اهمیت دسترسی به مجموعه با توجه به تسهیل در امکان رفت و آمد و حضور راحت به مجموعه در بالاترین اولویت قرار گرفته است. سپس تنوع در کاربری های موجود برای پاسخگویی به نیازهای متفاوت کاربران و تنوع در ایجاد فرم ها، به ایجاد جذابیت بیشتر مجموعه کمک شایانی خواهد کرد. مؤلفه های خوانایی و نفوذپذیری نیز در یافتن هرچه بهتر مجموعه و فضاهای آن بسیار حائز اهمیت است.
الگوی فضایی فقر و طلاق در شهر قائمشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تبیین موضوع: فقر شهری پیامدهای نامطلوب زیادی دارد که یکی از آن ها طلاق است. هدف این مقاله، بررسی پراکندگی جغرافیایی شاخص های فقر و طلاق در سطح بلوک های آماری شهر قائمشهر و ارتباط آن دو با یکدیگر است. روش: مقاله حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی - تحلیلی می باشد. برای بی مقیاس سازی شاخص های فقر شهری و شاخص طلاق از روش فازی استفاده شده است. سپس شاخص های فقر و طلاق در محیط نرم افزار ArcGIS با روش لکه های داغ و خودهمبستگی موران تحلیل فضایی می شوند و جهت بررسی رابطه فقر و طلاق از آزمون رگرسیون چند متغیره و پیرسون در محیط نرم افزار SPSS استفاده می شود. یافته ها: یافته ها نشان می دهد که 9/54 درصد مساحت و 54 درصد جمعیت شهر قائمشهر فقیر و خیلی فقیر می باشد. همچنین 14/1 درصد از کل جمعیت، 64/0 درصد از جمعیت مردان و 63/1 درصد از جمعیت زنان نیز در وضعیت بی همسر بر اثر طلاق قرار دارند. جمعیت زنان طلاق گرفته 5/2 برابر مردان طلاق گرفته می باشد که بیشتر در مرکز و شمال شرق شهر تمرکز دارند. بر اساس نتایج رگرسیون چندمتغیره، شاخص های تراکم نفر در اتاق، تراکم اتاق در واحد مسکونی، بار تکفل، بار معیشت و میزان فعالیت عمومی نقش موثر و معناداری در میزان طلاق شهر قائمشهر دارند. نتایج: بنابراین جهت انجام اقدامات لازم به منظور کاهش پدیده طلاق در شهر قائمشهر، برنامه ریزی دقیق برای کاهش عوامل دخیل در فقر که از عوامل اصلی طلاق به شمار می روند، امری ضروری به نظر می رسد.
مقایسه میزان رضایت مندی ساکنان از مجتمع های مسکن مهر دولتی و خود مالک مطالعه موردی: شهر آمل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره هفتم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲۷
41 - 52
حوزههای تخصصی:
رضایت از محیط مسکونی، عامل مهمی برای دستیابی به رضایت از زندگی است. یکی از مهم ترین اقدامات دولت برای تأمین مسکن مناسب برای طبقات با درآمد کم و متوسط، سیاست ساخت و عرضه مسکن مهر است. چنین به نظر می رسد که این سیاست تأکید ویژه ای بر جنبه های کمی مسکن داشته و بیش از توجه به جنبه های اجتماعی، بعد اقتصادی مسکن را نشانه گرفته است. پروژه مسکن مهر، بزرگترین طرح ملی مسکن می باشد که به علت ماهیت گسترده و نو بودن آن در کشور نیاز به بررسی نتایج حاصل از این تجربه دارد. هدف این مقاله ارزیابی و مقایسه میزان رضایت مندی ساکنان از مجتمع های مسکن مهر دولتی و خودمالک در شهر آمل است. این مقاله از نظر روش شناسی از نوع توصیفی_تحلیلی است. برای جمع آوری اطلاعات مورد نیاز، از روش های کتابخانه ای و اسنادی_پیمایشی استفاده شده است. حجم نمونه برآورد شده به روش کوکران برابر 253 نفر بوده است. برای شناخت و تحلیل وضعیت رضایت مندی ساکنان از مجتمع های مسکن مهر شهر آمل، با توجه به غیرنرمال بودن داده ها از آزمون های ناپارامتریک استفاده شده است. برای تحلیل و شناخت وضع میزان رضایت مندی از آزمون باینومیال، برای مقایسه میزان رضایت مندی در دو مسکن مهر دولتی و خصوصی از آزمون یومن ویتنی و برای رتبه بندی انواع رضایت از آزمون فریدمن استفاده شده است. یافته ها نشان می دهند که در مسکن مهر دولتی، در هیچ مؤلفه ای رضایت وجود ندارد. در مسکن مهر خودمالک نیز نارضایتی از مؤلفه های تسهیلات مجتمع و دید و منظر مشاهده می شود. در مورد بقیه مؤلفه ها، رضایت یا عدم رضایت از هیچ یک از مؤلفه ها معنی دار نمی باشد. نتایج آزمون یومن ویتنی نشان می دهد که در بین تمامی مؤلفه ها، بین مسکن مهر دولتی و خودمالک تفاوت معنی داری وجود دارد.
ارزیابی و پهنه بندی توان اکوتوریسمی شهرستان اهر براساسِ تحلیل چندمعیاره فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهرستان اهر یکی از شهرستان های شمالی آذربایجان شرقی است که باوجودِ داشتن مناظر و چشم اندازهای طبیعی مناسب درجهتِ توسعه اکوتوریسم، نتوانسته است از این حیث به جایگاه واقعی و شایسته خود برسد. در این خصوص به نظر می رسد که آگاهی از توان های اکوتوریسمی منطقه و شناسایی نواحی مستعد اکوتوریسم به منظورِ صرفه جویی در وقت، هزینه و رونق بخشی به اقتصاد گردشگری منطقه مورد مطالعه امری ضروری است. این پژوهش بر آن بود تا با استفاده از روش تحلیل چندمعیاره فازی به این مهم دست یابد. در این راستا بر پایه شواهد میدانی و اسناد مختلف کتابخانه ای، داده ها و اطلاعات مربوط به 8 معیار محیطی شاملِ شیب، جهت شیب، ارتفاع از سطح دریا، فاصله از آبراهه ها، تراکم آبراهه ها، تراکم پوشش گیاهی، خاک و سنگ شناسی گردآوری شد. عملیات آماده سازی، مدیریت و تجزیه و تحلیل داده ها و اطلاعات در محیط سامانه اطلاعات جغرافیایی ( GIS ) انجام گرفت که در نهایت به تهیه نقشه پهنه بندی توان اکوتوریسمی منطقه مورد مطالعه انجامید. نتایج حاصل از این پهنه بندی نشان از وجود پتانسیل های خوب اکوتوریسمی در منطقه مزبور داشت و تطابق قابل قبولی را با واقعیات زمینی به نمایش گذاشت. تمرکز پهنه هایی با توان بالا در جنوب شهرستان و در داخل درّه های رودخانه ای ضمن تأکید بر اهمیت این پهنه ها، اولویتی را به جهت توسعه اکوتوریسم برای دهستان های منطقه مشخص ساخت. به طوری که دهستان های واقع در جنوب غرب شهرستان شاملِ بزکش و گویجه بل از بیشترین اولویت درجهتِ توسعه اکوتوریسم برخوردار بودند. کم ترین توان اکوتوریسمی عمدتاً به مناطق شرقی شهرستان و قسمت میانی آن در سمت شمالی رود اهر اختصاص یافت. اگرچه در بین معیارهای مورد بررسی نقش تراکم پوشش گیاهی در نقشه پهنه بندی توان اکوتوریسمی و اولویت بندی دهستان ها بارزتر بود؛ اما نبایستی از نقش برجسته رودها و کرانه های آن ها در ایجاد محیط های مساعد برای طبیعت گردی غافل بود. نهایتاً اینکه توسعه اکوتوریسم در منطقه مورد مطالعه، توجه ویژه و همه جانبه به جاذبه های طبیعی عرصه های رودخانه ای و کوهستانی را می طلبد.
تحلیل و سطح بندی جاذبه های گردشگری استان اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۵ بهار ۱۳۹۷ شماره ۱
113 - 125
حوزههای تخصصی:
گردشگری به مثابه پدیده ای تمدنی، با تأثیرات متعدد اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و زیست محیطی همراه است و رونق و رشد آن به عواملی متعددی مانند وضعیت آب و هوایی مطلوب، فرهنگ غنی ملت ها، مناظر دیدنی، بهره مندی از شبکه های ارتباطی، دردسترس بودن مراکز تفریحی و از همه مهم تر آثار تاریخی و تمدن های گذشته بستگی دارد. در این بین، استان اردبیل از جمله استان هایی است که پتانسیل های بسیار زیادی در زمینه گردشگری دارد و ارزیابی ویژگی های جغرافیایی گردشگری و جاذبه های تاریخی و معماری شهرستان های این استان گامی برای ورود به توسعه نواحی محروم این منطقه است. گفتنی است شناخت جاذبه های گردشگری موجود و رتبه بندی نواحی گردشگری از ابعاد مهم و گام های اولیه برای برنامه ریزی گردشگری به شمار می آید. در پژوهش حاضر با استناد به منابع کتابخانه ای و مشاهدات میدانی و به منظور رتبه بندی شهرستان های استان اردبیل از نظر جاذبه های گردشگری، از نوزده شاخص در سه گروه جاذبه های ژئوتوریستی، جاذبه های تاریخی- معماری و حیات وحش و مناطق حفاظت شده استفاده شده است. روش تحلیل سلسله مراتبی نیز به منظور تعیین اوزان شاخص ها و روش پرومته، برای رتبه بندی شهرستان ها به کار رفته است. از بین شاخص های استفاده شده در انجام رتبه بندی، وجود چشمه ها و آبگرم های معدنی، مهم ترین و تأثیرگذارترین شاخص از بین شاخص های ژئوتوریستی و تاریخی- معماری تلقی می شود. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد شهرستان سرعین با وجود کمبود برخی جاذبه های مهم تاریخی- معماری، در رتبه اول شهرستان های استان قرار گرفته و شهرستان های اردبیل، مشکین شهر، نمین، پارس آباد، بیله سوار، نیر، گِرمی، کوثر و خلخال در رتبه های بعدی این مقایسه جای گرفته اند. درنهایت به منظور افزایش توانمندی جذب گردشگران با عنایت به نتایج مطالعه، پیشنهادهایی ارائه شده است.
تعیین و طبقه بندی الزامات رضایتمندی گردشگران با استفاده از مدل کانو و مدل سازی معادلات ساختاری(مطالعه موردی: گردشگران باغ بهادران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۵ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲
161 - 179
حوزههای تخصصی:
رضایت گردشگرمقوله ای است که سبب وفاداری گردشگر برای تداوم مسافرت به مقصد و تشویق و ترغیب دوستان و آشنایان به دیدار از شهر مقصد می گردد به این ترتیب موجب رونق، تداوم و پایداری گردشگری در مقاصد گردشگری فراهم می آید. هدف از پژوهش حاضر بررسی عوامل مؤثر بر رضایتمندی گردشگران باغ بهادران است. بدین منظور از مدل سنجش رضایتمندی کانو استفاده شده و در ادامه با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری عوامل اثرگذار بر رضایتمندی گردشگران اولویت بندی شده است. جامعه آماری کلیه گردشگران وارد شده به شهر باغ بهادران می باشد و حجم نمونه محاسبه شده با فرمول کوکران 381 نفر است. عوامل مؤثر بر رضایتمندی گردشگران با توجه به مدل کانو به سه بخش الزامات عملکردی، اساسی و انگیزشی تقسیم بندی شده است. نتایج حاصل از مدل سازی معادلات ساختاری بیانگر آن است، الزامات عملکردی با بار عاملی 98/0 بیشترین تأثیر را بر رضایتمندی گردشگران داراست. الزامات انگیزشی با بار عاملی 91/0 و الزامات اساسی با بار عاملی 89/0 به ترتیب در جایگاه های دوم و سوم قرارگرفته اند. همچنین با توجه به نتایج حاصل از مدل کانو در بین عوامل عملکردی، امنیت با ضریب رضایتمندی 765/0 بیشترین اثر را بر رضایتمندی گردشگران داشته است. در بین عوامل الزامات انگیزشی، سیستم های ارتباطی مناسب با ضریب رضایت 536/0 و در بین الزامات اساسی تنوع در فعالیت ها با ضریب رضایت 339/0 اثرگذارترین عامل برانگیزاننده احساس رضایت تشخیص داده شد.
روند تحول کالبدی- فضایی روستاهای پیرامون شهر کاشان طی دوره زمانی 1395-1355(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عرصه محیطی سکونتگاه های انسانی، بستر نظام اجتماعی و اقتصادی است که ساخت ها و کارکردها بر آن تکیه دارند. بر همین مبنا، تحولات کالبدی- فضایی عرصه های روستایی و شهری حاصل تعامل متقابل عوامل و نیروهای مختلف در ابعاد محیطی- اکولوژیک و اجتماعی- اقتصادی هستند. هدف از انجام این مقاله این است که در چارچوب رویکرد پویش ساختاری– کارکردی، ضمن تأکید بر پیوندهای روستایی- شهری به بررسی و تبیین تحولات کالبدی- فضایی سکونتگاه های بخش مرکزی کاشان بپردازد. جامعه آماری برای انجام تحقیق، 35 روستای دارای سکنه بخش مرکزی شهرستان کاشان با مجموع 14657 نفر جمعیت و 4891 خانوار است. حجم نمونه خانوارهای روستایی از فرمول کوکران به دست آمده است؛ بدین ترتیب که 320 پرسشنامه به نسبت جمعیت هر روستا، بین خانوارهای روستاهای مذکور به صورت تصادفی توزیع و تکمیل شد. در راستای تحلیل و تبیین داده ها و اطلاعات از روش های کیفی (تحلیل منطقی)، کمّی (آماری- توصیفی) و SPSS استفاده شد. جمع آوری اطلاعات نیز به روش اسنادی و میدانی بوده که روش اسنادی شامل سوابق آماری، کارهای صورت گرفته در دانشگاه ها و مؤسسات مختلف و روش میدانی نیز ازطریق پرسشنامه خانوار روستایی بوده است. نتایج بررسی نشان می دهد، در سکونتگاه های بخش مرکزی شهرستان کاشان با مرکزیت منطقه ای شهر کاشان، عوامل و نیروهای مختلف با ابعاد محیطی- اکولوژیک، اجتماعی و اقتصادی به صورت برهم افزا (سینرژیک) در فرایند دگرگونی سکونتگاه های ناحیه اثرگذر بوده اند؛ به طوری که پیامدهای این دگرگونی ها در عرصه های مختلف، ازجمله تغییرات محیطی- اکولوژیک، بهره گیری از فناوری، تغییر کاربری اراضی، محدودیت های فعالیت کشاورزی، گسترش واحدهای صنعتی و تغییر در الگوهای رفتار اجتماعی قابل ردیابی است. هرچند این پیامدها در بعضی عرصه ها موجب توسعه روستایی- شهری شده، اما تعارضاتی نیز در عرصه های کالبدی- فضایی به همراه داشته است.
بررسی الگوی توسعه کالبدی - فضایی شهر ایلام با مدل آنتروپی شانون و هلدرن
حوزههای تخصصی:
امروزه با افزایش اهمیت توسعه ی شهراز یک طرف و همچنین راه های توسعه شهر از طرف دیگر لزوم بررسی الگوی توسعه کالبدی-فضایی شهر ایلام ضرورت پیدا کرده است. توسعه کالبدی - فضایی سریع و ناهماهنگ شهر ایلام در سال های اخیر، نتایج نامناسب اقتصادی، اجتماعی و کالبدی را به دنبال داشته است. لذا با توجه به مطالب فوق هدف این پژوهش بررسی الگوی توسعه کالبدی - فضایی شهر ایلام می باشد. تحقیق حاضر در پی بررسی الگوی توسعه کالبدی - فضایی شهر ایلام با استفاده از مدل های آنتروپی شانون و هلدرن می باشد.این تحقیق از نوع کاربردی – توسعه ای و روش بررسی آن توصیفی- تحلیلی است. در این پژوهش جامعه آماری شهر ایلام می باشد. از لحاظ تقسیمات کالبدی شهر ایلام به 4 منطقه تقسیم شده است، که در این تحقیق این مناطق مورد بررسی قرار می گیرد. با استفاده از روش اسنادی – کتابخانه ای مبانی نظری تحقیق به دست آمد، سپس با مشاهده میدانی و پس از جمع آوری اطلاعات و آمار از طرح تفصیلی شهر ایلام و سالنامه آماری و دسته بندی آنها، با استفاده از روش مشاهده مستقیم به تکمیل اطلاعات موجود اقدام شده و در نهایت با ترکیب اطلاعات و با استفاده از مدل های آنتروپی شانون و هلدرن به تعیین الگوی موجود رشد فیزیکی شهر پرداخته شده است. داده های جمع آوری شده با استفاده از مدل های آنتروپی شانون و هلدرن مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت که برای تحلیل مدل ها از چند شاخص (جمعیت، سرانه ناخالص، مساحت هر کدام از مناطق و وسعت کل شهر) استفاده گردید. مدل آنتروپی شانون برای سال های (1391-1371) برای هر 4 منطقه محاسبه گردید که نتیجه تحلیل هر دو دهه برابر بود با نزدیکی به مقدار حداکثر آنتروپی که نشان از رشد افقی بی قواره ی (رشد پراکنده و غیرمتراکم) شهر ایلام در این دهه ها دارد. مدل هلدرن نیز هم برای دهه (1381-1371) هم برای دهه (1391-1381) محاسبه گردید که نتیجه تحلیل رشد فیزیکی منفی شهر ایلام را نشان داد. در کل نتیجه تحلیل مدل هلدرن برای دوره 20 ساله (1391-1371) برابر با 68/1 درصد رشد جمعیت و 68/0- درصد رشد فیزیکی است. لذا می توان گفت که شهر ایلام در این دوره نسبت به رشد جمعیت خود دارای رشد فیزیکی منفی بوده و توسعه شهر متوقف شده است. همچنین افزایش تراکم جمعیت، کاهش سرانه ناخالص زمین شهری و نهایتاً رشد افقی بدقواره (اسپرال) شهر ایلام از نتایج مدل هلدرن است. در پایان برای رهایی از بی قوارگی و رشد افقی شهر ایلام، الگوی توسعه میان افزا (توسعه ی درونی) پیشنهاد می گردد.
بررسی و پهنه بندی میزان مصرف انرژی برق در شهرهای استان خراسان شمالی
منبع:
مطالعات عمران شهری دوره دوم بهار ۱۳۹۷ شماره ۴
71-87
حوزههای تخصصی:
تولید و مصرف انرژی برق در کشور یکی از موضوعات مهم در سیاست گذاری و برنامه ریزی های کلان توسعه ای کشوراست. انرژی، علاوه بر اینکه یکی از عوامل مهم تولید به شمار می رود، استفاده بیش از حد آن موجب افزایش آلودگی های زیست محیطی و گاز های گلخانه ای در کره زمین و افزایش دمای آن شده است. آگاهی از پراکندگی مصرفی انرژی برق، زمینه ساز برنامه ریزی و سیاست گذاری های درست محیطی است. این پژوهش با هدف شناسایی تغییرات مکانی مصرف انرژی انجام شده است. نخست پایگاهی از داده ای شبکه ای مصرف انرژی استان خراسان شمالی ایجاد شد. سپس دوره آماری 1394- 1395 برای 8 شهرستان از استان، میزان مصرفی مشترکین برق در سطح (شهر، روستایی، خانگی، عمومی، کشاورزی، صنعتی، تجاری، روشنایی معابر) انتخاب و یاخته ای به ابعاد 15*15 کیلومتر بر منطقه مورد مطالعه گسترانیده شد. به منظور دست یابی به تغییرات درون سالی مصرف انرژی از روش زمین آمار در محیط برنامه نویسی GIS استفاده و باIDW مورد درون یابی قرار گرفت. نتایج حاصل از پژوهش حاضر نشان داد که بیشترین مصرف انرژی برق در بخش های شهری، خانگی، تجارتی، عمومی و روشنایی معابر را شهرستان بجنورد و بیشترین مصرف انرژی برق را در بخش های روستایی و کشاورزی را شهرستان اسفراین و همچنین در بخش صنعتی شهرستان جاجرم می باشد. مجموع میزان مصرف انرژی برق طی دوره مورد بررسی در بخش های شهری، روستایی، خانگی، تجارتی، کشاورزی، صنعتی و روشنایی معابر در شهرستان بجنورد با 332976 و شهرستان شیروان با میزان مصرفی 61006 مگاوات ساعت و کم ترین میزان مصرفی با 23001 مگاوات ساعت در شهرستان راز و جرگلان می-باشد. مجموع میزان مصرف برق بخش های مختلف بیش ترین میزان مصرف در مرکز استان (بجنورد) با 29% مصرف انرژی برق و با (124708) تعداد مشترک و همچنین شهرستان اسفراین با 16% و (52075) تعداد مشترک و کمترین میزان مصرف انرژی برق در بخش صنعتی در شهرستان راز و جرگلان با 2% و (10269) تعداد مشترک می باشد.
نظام محله در اصفهان عصر صفوی
منبع:
مطالعات عمران شهری دوره دوم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۵
105-119
حوزههای تخصصی:
نگاهی به مطالعات حوزة شهرشناسی تاریخی ایران عصر صفوی، نشان می دهد که موضوعات مهمی نظیر نظام محله- به عنوان هستة اصلی مناسبات شهرنشینی- به گونه ای همه جانبه، مورد بررسی قرار نگرفته است. در بدایت امر، چنین به نظر می رسد که محله های شهرهایی مانند اصفهان، فاقد نظام و الگوی مشخصی بوده اند. با این حال، مطالعة دقیق تر منابع این دوره، نظری خلاف دیدگاه اولیه را می-نمایاند. پژوهش حاضر به دنبال آن است که با رویکردی تاریخی و با توصیف و تحلیل منابع اصلی این دوره، الگوها و ویژگی های محله های اصفهان عصر صفوی را بازنمایی کند. یافته های پژوهش نشان می دهد که محله های اصفهان دارای هویت و نظام فرهنگی، اجتماعی، اداری و کالبدی ویژة خود بوده-اند که با زمینه های مذهبی، قومی و شغلی- طبقه ای افراد محله، منطبق بوده است. در تحلیل جامعه-شناختی جوامع پیشاصنعتی، بر تضادها و مرزبندی های اجتماعی(مذهبی، قومی و طبقه ای) میان افراد محله های مختلف تأکید بیشتری می شود. مطالعة نظام محله ای اصفهان این دوره، الگوهایی را نشان می دهد که با ویژگی های اخیر جوامع پیشامدرن سازگاری دارد؛ و منافع طبقه ای و اجتماعی شهرنشینان را کمتر مورد توجه قرار می دهد. بااین وجود، نظام مدیریتی محله های این شهر از نوعی خودمدیریتی برخوردار بود، که در برآوردن نیازهای اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و اداری افراد محل، کارایی داشته است.