فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۶۸۱ تا ۱٬۷۰۰ مورد از کل ۶٬۴۹۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
رشد کالبدی فضایی شهر ارومیه در چند دهه اخیر موجب مسائلی همچون تغییر کاربری زمین، گسترش نامتناسب شهر و مخاطرات زیست محیطی شده است. از رویکردهای مطرح در این مورد، پهنه بندی و آمایش زمین های شهر برای توسعه متعادل شهری است. هدف این پژوهش ارزیابی روند توسعه کالبدی - فضایی شهر ارومیه طی سال های ۱۳۴۵ تا ۱۳۹۰ و تعیین پهنه های مستعد توسعه کالبدی شهر بر اساس شاخص های کالبدی – فضایی است. آمایش شهری بر اساس شاخص های کالبدی- فضایی به توسعه متعادل و متوازن شهری کمک می کند. این پژوهش بر اساس ۱۰ شاخص مکانی- فضایی شامل: ارتفاع، شیب، وضعیت خاک، کاربری زمین، اقلیم، ژئومورفولوژی، فاصله از روستا، فاصله از شهر، فاصله از راه و فاصله از رودخانه، روند توسعه کالبدی فضایی شهر ارومیه و پهنه های مناسب برای توسعه شهر را ارزیابی نموده است. روش پژوهش، توصیفی- تحلیلی با استفاده از نرم افزار Arc GIS و منطق Fuzzy است. یافته ها و نتایج حاصله نشان می دهد پهنه های با تناسب بسیار زیاد برای رشد و توسعه شهر در قسمت های غرب و جنوب غربی شهر ارومیه و به صورت پراکنده در نواحی جنوب و شمال شرق واقع است. در پهنه های ساحلی دریاچه ارومیه و پهنه های بلافصل آن شاهد نهشته های پادگانه ای هستیم که پهنه های با تناسب بسیار کم، کم و متوسط هستند. این نواحی ازلحاظ توسعه کالبدی شهر قابلیت اندکی دارند. همچنین نواحی با تناسب کم در قسمت های شمال شرق تا جنوب شرق به صورت پراکنده نیز مشاهده می گردد.
تدوین سناریوهای مؤثر بر پیشرفت اسلامی- ایرانی با رویکرد برنامه ریزی منطقه ای (مورد: استان آذربایجان غربی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اﻟﮕﻮی اﺳﻼﻣﯽ- اﯾﺮاﻧﯽ ﭘﯿﺸﺮﻓﺖ با رویکرد ﻣﻨﻄﻘﻪای، ﭼﺎرﭼﻮﺑﯽ ﺑﺮای ﺗﻌﯿﯿﻦ ﻣﺴﯿﺮ ﺣﺮﮐﺖ اﻗﺘﺼﺎد ﻣﻨﺎﻃﻖ ﮐﺸﻮر، ﻫﻢراﺳﺘﺎ ﺑﺎ ﺟﻬﺖﮔﯿﺮی اﺳﻼﻣﯽ- ﻣﻠﯽ ﭘﯿﺸﺮﻓﺖ اﺳﺖ. ﻣﺒﻨﺎی اﯾ ﻦ اﻟﮕﻮ، ﻧﻈﺮﯾﻪ ﻋﺪاﻟﺖ اﻗﺘﺼﺎدی ﻣﻨﻄﻘﻪای و ﻣﻌﯿﺎرﻫﺎی ﮐﻠﯽ آن، ﺗﺤﻘﻖ ﻋﺪاﻟﺖ ﺗﻮزﯾﻌﯽ و ﺗﺨﺼﯿﺼﯽ در ﺳﻄﻮح ﻣﻨﻄﻘﻪای و ﺑﯿﻦﻣﻨﻄﻘﻪای اﺳﺖ. هدف پژوهش حاضر تدوین سناریوهای مؤثر بر پیشرفت اسلامی ایرانی با رویکرد برنامه ریزی منطقه ای (آذربایجان غربی) است. نوع تحقیق کاربردی- توسعه ای و روش بررسی آن با توجه به روش های جدید آینده پژوهی، پیمایش نظرات متخصصان (در چند مرحله) در قالب پرسشنامه (به صورت ماتریس اثرات متقابل) است. برای تجزیه و تحلیل نتایج تحقیق از نرم افزارهای میک مک و سناریو ویزارد استفاده شده است. عوامل کلیدی مؤثر بر پیشرفت اسلامی- ایرانی با استفاده از نرم افزار میک مک [1] مشخص شد و برای هرکدام از عوامل کلیدی چند عدم قطعیت در نظر گرفته شد و در نهایت سناریوهای مهم تأثیرگذار در پیشرفت آینده استان با استفاده از نرم افزار سناریو ویزارد[2] تدوین شد. با توجه به نتایج نرم افزار میک مک 8 عامل کلیدی تأثیرگذار شناسایی شدند. نتایج مستخرج از سناریو ویزارد 8 سناریو با سازگاری قوی، 124 سناریو با سازگاری ضعیف و 121 سناریوی ناسازگار بود. از بین سناریوهای محتمل سناریوی شماره 8 بهترین وضعیت ها را برای آینده پیشرفت اسلامی- ایرانی استان در بر دارد. سناریوهای شماره 7، 6، 5 سناریوهایی هستند که بیشتر روند موجود را برای آینده استان در نظر گرفته اند و در نهایت سناریوهای شماره 4، 2، 1، 3 سناریوهایی هستند که شامل وضعیت های نسبتاً بحرانی و بحرانی هستند. [1] . MICMAC [2] . Scenario wizard
بررسی راهکارهای توسعه مشارکت عمومی در استان گلستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مشارکت عمومی، ملازمه نزدیک و تنگاتنگی با جامعه مدنی دارد؛ جامعه ای که اساس قدرت را بر مردم استوار گردانیده است. این امر پاسداشت حقوق کسانی است که در یک جامعه انسانی عضو هستند. بی شک، در چنین جامعه ای ساختار قدرت از قاعده آن نیرو می گیرد. در کشور ما نیز علی رغم وجود زمینه ها و پیشینه مشارکت و روحیه همکاری و تعاون در عرصه های مختلف، این خصیصه اجتماعی تاکنون فرصت بروز و ظهور کافی و فراگیر نیافته و به تقویت، حمایت و گسترش سامانه های نوین در این زمینه نیازمند است. در واقع هدف کلی این پژوهش مشخص نمودن و اولویت بندی نقاط قوّت، ضعف، فرصت ها و تهدیدات پیش روی توسعه مشارکت عمومی در استان گلستان است. روش تحقیق، ترکیبی از روش های توصیفی-تحلیلی و ژرفانگر بوده و دارای ماهیتی کاربردی است. اطلاعات به شیوه پیمایشی- کتابخانه ای جمع آوری شده و جامعه آماری مورد استفاده را کارشناسان و اساتید خبره در زمینه های توسعه مشارکت عمومی تشکیل می دهند. در این پژوهش سعی شده است با استفاده و بهره گیری از مدل تحلیلی (SWOT) به شناسایی مسائل اساسی در بخش های مرتبط و تأثیرگذار در توسعه مشارکت عمومی در استان گلستان پرداخته شود، سپس برای درک بهتر موضوع به رتبه بندی مؤلفه ها و معرفه ها توسعه مشارکت عمومی با استفاده از مدل سلسله مراتب فازی (FAHP) پرداخته ایم. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که عامل وجود فرهنگ کار، اعتماد به نفس و اعتماد ملی و همچنین گرایش مردم و سازمان های مردم نهاد به مشارکت به عنوان بااهمیت ترین عوامل در زمینه توسعه مشارکت مطرح هستند.
تحلیل استراتژی های توسعه شهر ایلام با استفاده از مدل AHP(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استراتژی های توسعه شهر از دیدگاههای جدید و تاثیرگذار در بهبود روند برنامه ریزی شهر است. هدف پژوهش تعیین استراتژی های توسعه شهری ایلام و اولویت بندی آنها با استفاده از مدل AHP است. پژوهش حاضر با ماهیت کاربردی و روش تحقیق ترکیبی (پیمایش و توصیفی- تحلیلی) به تعیین استراتژی های توسعه شهری ایلام می پردازد. در این پژوهش ابتدا 6 استراتژی اصلی، ساماندهی فضایی، تقویت اقتصاد شهری، زیست پذیری اجتماعی، دسترسی پایدار، محیط زیست و حکمروایی خوب شهر، به همراه استراتژی های فرعی بر اساس درخت سلسله مراتبی ترسیم گردید و پس از تهیه پرسشنامه از متخصصان و مدیران شهری خواسته شد تا بر اساس مقایسه زوجی اولویت ها را مشخص سازند. در کل نتایج حاصل از تلفیق معیارها و زیر معیارها نشان می دهد که کسب درآمدهای پایدار با میانگین وزنی 365/0 اولویت اول، کاهش آلودگی هوا با امتیاز 336/0 دارای اولویت دوم، عدالت فضایی با ضریب اهمیت 3/0 اولویت سوم و در راستای دسترسی پایدار شهر، ارتقاء حمل و نقل عمومی با میانگین وزنی 298/0 در اولویت چهارم برنامه ریزی قرار داشته و اولویت پنجم برنامه ریزی نیز تدوین چشم انداز با امتیاز 284/0 است و بسترسازی تعاملات اجتماعی در اولویت آخر برنامه ریزی قرار گرفته است.
مدیریت یکپارچه ی گردشگری، راهبردی برای توسعه منطقه ای در استان آذربایجان غربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گردشگری یک نظام پیچیده ای است که رقابت در عرصه ی آن بدون انجام تمهیدات لازم و بدون درک نیازها و اقتضائات آن غیرممکن است. بنابراین، کارآمد کردن هرچه بیشتر توسعه گردشگری و ارتقاء پیامدهای مثبت آن، نیازمند مدیریت یکپارچه ی آن می باشد. این پژوهش بر آن است تا با استفاده از روش های توصیفی- تحلیلی و بهره گیری از پرسشنامه و تحلیل های آماری به ارزیابی نقش مدیریت یکپارچه گردشگری، به عنوان راهبرد توسعه منطقه ای در استان آذربایجان غربی بپردازد. پژوهش حاضر از نظر ماهیت توصیفی- تحلیلی و از نظر هدف کاربردی است. جامعه آماری مورد بررسی در این تحقیق، کارشناسان سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان آذربایجان غربی (130 نفر) می باشد که با استفاده از جدول مورگان و روش نمونه گیری خوشه ای و تصادفی، مجموعاً 100 نفر به عنوان نمونه تعیین و انتخاب گردیده است. در تجزیه و تحلیل اطلاعات، از شیوه های آمار توصیفی و در بخش آمار استنباطی جهت آزمون فرضیات پژوهش، از آزمون کای اسکوار (خی دو) استفاده شده است. نتایج حاکی از آن است که میان مدیریت یکپارچه گردشگری و توسعه منطقه ای در استان آذربایجان غربی و مؤلفه های مورد بررسی ارتباط معنا داری وجود دارد. بر اساس نتایج آزمون کای اسکوار، مؤلفه های تقویت سازمانی و ظرفیت سازی و مشارکت ذی نفعان، با مدیریت یکپارچه گردشگری رابطه معناداری دارند. در ضمن نتایج آزمون مدل ارائه شده برای متغیرها در محیط نرم افزار Amos22 نشان می دهد که مدل ارائه شده برای روابط متغیرها، 76 درصد از واریانس متغیر وابسته پژوهش (توسعه منطقه ای) را پیش بینی می کند. برای توسعه منطقه ای در راستای گردشگری، تقویت سازمانی و ظرفیت سازی و ارتباطات و مشارکت تمامی ذی نفعان، به عنوان راهبردی اساسی مطرح است.
بکارگیری تکنیک FMEA در عرصه شهرسازی به منظور پیشگیری و حل مشکلات فضاهای شهری مطالعه موردی بوستان دانشجو در تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فضاهای شهری به عنوان عرصه اصلی زندگی و فعالیت مردم، امروزه با مشکلات متعددی در قالب ابعاد کالبدی، مدیریتی، اجتماعی، فرهنگی و ... مواجه بوده که ناشی از بی توجهی به نیازهای اساسی اقشار گوناگون جامعه و استفاده کنندگان در برنامه ریزی و طراحی این فضاها می باشد.عدم توجه کافی به ویژگی های اساسی یک فضای شهری در حالت ایده آل، ظیر امنیت و آسایش، خوانایی و سرزندگی و ... از جانب برنامه ریزان شهری و لحاظ نکردن نظرات و خواسته های مردم در طراحی و ایجاد محیط های شهری، سبب گشته تا امروزه شاهد فضاهایی مشکل دار و آسیب پذیر و به دنبال آن نارضایتی از جانب استفاده کنندگان باشیم. هدف اصلی در این پژوهش، پس از بررسی فضاهای شهری، مسائل و مشکلات پیرامون آنها و تحلیل یک فضای شهری ایده آل، معرفی و اجرای روشی مناسب و کارآ است که از طریق آن بتوان به آسیب شناسی، تحلیل و شناسایی مشکلات موجود و احتمالی پیرامون فضاهای شهری پرداخته و در راستای حل مشکلات موجود و جلوگیری از وقوع مشکلات احتمالی در آینده، قبل از آنکه توسط شهروندان تجربه شود؛ اقدامات اصلاحی و پیشنهادهای سازنده ای ارائه نمود. تکنیک FMEA از جمله روش های مطرح در مدیریت ریسک و شناخته شده در عرصه صنعت است که اساس آن دستیابی به حد ایده آل کیفیت است. این روش بر شناسایی خطاها و پیشگیری از وقوع مشکلات احتمالی و نیز یافتن کم هزینه ترین راه حل ها و ارائه پیشنهاد سازنده در جهت حل مشکلات تاکید دارد. بکارگیری و اجرای این روش در عرصه شهرسازی از طریق تلفیق و کالیبره نمودن آن با مفاهیم مطرح در علم برنامه ریزی شهری، می تواند دستاورد نوینی پیرامون حل مشکلات و پیشگیری از وقوع آن در فضاهای شهری باشد. از طریق پیاده سازی تکنیک FMEA در بوستان دانشجو تهران برای شناسایی و حل مشکلات موجود در آن، پس از تطبیق و کالیبره نمودن این روش با مفاهیم شهرسازی، مسجل شد که می توان از این دستاورد در عرصه شهرسازی و در راستای آسیب شناسی، پیشگیری و حل مشکلات در فضاهای شهری بهره گیری نمود.
بررسی تأثیرات افزایش ارتفاع بر کیفیت هوای بلوک شهری، نمونه موردی: بلوک مسکونی شهری در مرکز شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با افزایش جمعیت شهرنشینی، شهرها به سمت بلند مرتبه سازی و متراکم شدن در حرکت هستند. شهر اصفهان به دلیل مهاجرپذیری و افزایش جمعیت در سال های اخیر شاهد افزایش بی رویه ساخت و ساز و بلند مرتبه سازی هست.این در حالی است که این شهر به دلیل وجود چندین کارخانه و پالایشگاه در نزدیک شهر و ترافیک بالا به یکی از شهرهای آلوده در ایران تبدیل شده است. بر طبق آمار مرکز هواشناسی اصفهان در سال 92، 67 روز هوای شهر ناسالم بوده است.که این روزهای آلوده بیشتر در طول زمستان به دلیل پدیده وارونگی هوا است.در این پژوهش اثرات بلند مرتبه سازی و تغییرات ارتفاع ساختمان ها را در یک بلوک شهری، در مرکز شهر اصفهان، در 15 سال قبل،شرایط موجود و 15 سال آینده با نرم افزار ENVI-metمورد سنجش قرار گرفته است. در طول زمستان تأثیرات افزایش ارتفاع ساختمان ها بر دمای بلوک شهری، سرعت باد در حالت افقی (سطح عابر پیاده) و ضریب جابه جایی عمودی بررسی شده است. نتایج نشان می دهد که در زمستان با افزایش ارتفاع، دمای بلوک شهری تا میزان 0.025 درجه کاهش می یابد. سرعت باد افقی (در سطح عابر پیاده) تا 0.2 M/Sافزایش می یابد، که این ناخوشایند است. از سوی دیگر ضریب جا به جایی عمودی در زمستان با افزایش ارتفاع کاهش می یابد. این تغییرات در دما، سرعت باد در نزدیک سطح زمین و ضریب جابه جایی در زمستان سبب افزایش پدیده وارونگی هوا در این بلوک شهری و راکد شدن هوای نزدیک زمین و در نتیجه تجمع آلاینده ها در سطح عابر پیاده می شود.
سنجش زیست پذیری محلات منطقه 17 شهرداری تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در عصر حاضر اکثر شهرها با مشکلات متعددی مواجه شده اند. اما محیط زیست بشری بیشتر به چالش کشیده شده است. بسیاری از متخصصان شهری همواره در پی این هستند که راه حل های کارآمدی برای جلوگیری از آسیب به محیط زیست ارائه دهند. از این رو نظریات، دیدگاه ها و مدل های فراوانی در این باره مطرح شده که از جمله آنها می توان به رویکرد زیست پذیری منبعث از مکتب توسعه پایدار اشاره نمود. امروزه رویکرد زیست پذیری به عنوان یکی از دیدگاه هایی که ریشه در نظریه توسعه پایدار دارد مورد توجه واقع شده و علت آن قابلیت رویکرد فوق در تحلیل مسائل زیستی شهرها می باشد. در تحقیق حاضر منطقه 17 به عنوان یکی از مسئله دارترین مناطق در کلانشهر تهران انتخاب گردید و در پی، سنجش زیست پذیری در سطح محلات منطقه 17 و اهداف فرعی آن عبارتند از سنجش ابعاد زیست پذیری شامل بُعد زیست محیطی، بُعد الگوی تاریخی، بُعد سیاست های مدیریت شهری، بُعد اجتماعی، بُعد خدمات، فعالیت ها و امکانات شهری، بُعد اقتصاد شهری در سطح محلات، سنجش میزان اثرگذاری متغیرها، شاخص ها و ابعاد زیست پذیری در محدوده مورد مطالعه و شناسایی خوشه های همگن زیست پذیر منطقه می باشد براساس مرور پیشینه و مبانی نظری زیست پذیری، مهمترین ابعاد، شاخص ها و گویه های مربوط به آن استخراج شدند و تمامی ابعاد و شاخص های منتخب، ریشه در پیشینه و مبانی نظری مربوط به زیست پذیری دارند. در تحقیق حاضر ابعاد شش گانه شامل بُعد زیست محیطی، بُعد الگوی تاریخی، بُعد سیاست های مدیریت شهری، بُعد اجتماعی، بُعد خدمات، فعالیت ها و امکانات شهری، بُعد اقتصاد شهری در قالب 20 شاخص و 94 گویه مورد تحقیق قرار گرفته است . الگوی حاکم بر تحقیق به لحاظ هدف؛ شناختی و به لحاظ ماهیت و روش، ارزیابی- مقایسه ای و از نظر قلمرو مکانی مربوط به محلات منطقه 17 تهران، از جهت زمانی، مقطعی و مربوط به سال 1394 می شود. شیوه گردآوری داده ها ترکیبی (اسنادی، پیمایشی) و از نوع داده های کیفی (پرسشنامه ای) است. به طوری که داده های مورد استفاده در تحقیق از نوع داده های اولیه هستند که در قالب پرسشنامه محقق ساخته حاصل شده اند. جامعه آماری تحقیق را ساکنان وشهروندان منطقه 17 تهران تشکیل می دهند که مورد پرسشگری قرار گرفته اند. اقدامات لازم برای عملیاتی نمودن تحقیق در چندین مرحله صورت گرفته است: 1-تنظیم پرسشنامه (استفاده از طیف پنج مقیاسی لیکرت از خیلی کم تا خیلی زیاد، تأیید روایی صوری پرسشنامه توسط کارشناسان، تأیید پایایی پرسشنامه با استفاده از اجرای آلفای کرونباخ در نرم افزار Spss با نتیجه 8/0) 2- تعیین حجم نمونه و روش نمونه گیری ( تعیین 400 نمونه به وسیله فرمول کوکران، استفاده از روش نمونه گیری چندمرحله ای) 3- ورود داده ها به نرم افزار Spss و انجام آزمون های آماری) تجزیه و تحلیل داده ها به وسیله نرم افزار Spss و آزمون های آماری تی تک نمونه، آنووا، فریدمن، یافته ها ی تحقیق نشان دهنده نامطلوب بودن وضعیت زیست پذیری و ابعاد آن در سطح منطقه، تفاوت میان محلات به لحاظ زیست پذیری و تأثیر بیشتر بعد اقتصادی بر وضعیت زیست پذیری منطقه 17 و محلات آن می باشد. 4- نمایش نمود فضایی یافته های تحقیق و تهیه نقشه های مربوط به ابعاد زیست پذیری با استفاده نرم افزار Arc Gis و روش درونیابی kriging در پهنه بندی تراکم زیست پذیری یا ناپذیری محلات. درنهایت براساس یافته ها و بنابر نظر محققین و مشاهدات میدانی صورت گرفته می توان نتیجه گرفت که علل مسائل و مشکلات موجود در این محدوده را باید در بطن منطقه و محلات، آن هم به لحاظ شرایطی که بر آنها غلبه یافته جستجو نمود. به عبارت دیگر، ریشه مشکلات و مسائل موجود در محدوده فوق ناشی از شرایط بستر جغرافیایی آن و سایر ویژگی های خرد دیگر می باشد. منظور از شرایط بستر جغرافیایی، خصوصیات اقلیمی و زمین ساختی منطقه و منظور از ویژگی های خرد، وجود مسائلی با ماهیت اجتماعی، اقتصادی، مدیریتی، زیرساختی و ... است که درپی نفوذ کاربریهای با فعالیت اقتصادی و به تبع آن هجوم جمعیت شکل گرفته اند. به عبارت دیگر، بی توجهی به خصوصیات جغرافیایی این محدوده و هجوم جمعیت برای زیست در آن بدون توجه به ایجاد زمینه های سازگاری با محیط صورت گرفته و محدوده مذکور در حال حاضر فاقد ظرفیت و گنجایش و به عبارت دیگر، توانایی محیطی لازم برای نگهداشت این جمعیت فزاینده را ندارد. مشکلات مطرح شده تا آن زمان که به دو امر مهم در این منطقه توجه نشود همواره جریان خواهند داشت: 1- بستر محیطی - جغرافیایی 2-میزان ظرفیت منطقه 17 برای اسکان جمعیت و خدمات رسانی به آن
سنجش توزیع فضایی بازارهای روز و مکان یابی بهینه آنها در شهر خرم آباد با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تأمین دسترسی راحت و مناسب شهروندان به انواع خدمات شهری از اهداف مهم برنامه ریزی شهری است. شهرها با هر نقش و وظیفه ای که داشته باشند، نمیتوانند دور از فعالیت های تجاری و بازرگانی قرار گیرند، چرا که حیات اجتماعی انسانها و رفع نیازهایشان، وجود چنین فعالیت هایی را ایجاب می کند. بازارهای روز، نمونه بارزی از این فعالیت های تجاری هستند که از زمان های گذشته نیز وجود داشتند. شهر خرم آباد از جمله شهرهایی است که به دلیل ساختار و بافت قدیمی خود، فاقد بازارهای روزی است که به صورت علمی مکان گزینی شده باشند. هدف از مکان یابی بازارهای روز در این پژوهش: حصول توسعه پایدار اقتصادی، ارتقاء کیفیت خدمات رسانی به شهروندان، ایجاد فرصت های اشتغال، کسب درآمد و... است. معیارهای مورد استفاده در این پژوهش عبات اند از: ارزش نسبی زمین، مساحت، دسترسی، مرکزیت، تراکم جمعیت، شکل زمین، پتانسیل پارکینگ. پس از تهیه لایه های وکتوری و رستری معیارهای فوق،میزانتاثیریا نسبت اهمیت هر یک از این لایه ها به عنوان عوامل مؤثر در مکان یابی بازارهای روز مشخص شده،که در این تحقیق به منظور تعیین نسبت اهمیت و وزن های استاندارد لایه های اطلاعاتی از تحلیل های مکانی در نرم افزار Arc GIS استفاده شده است. پس از اولویت بندی لایه های اطلاعاتی استفاده شده و در نهایت با استفاده ازGIS وزن های استاندارد لایه های مورد استفاده برای مکان یابی استخراج شد. پس از تعیین وزن های استاندارد، نسبت به همپوشانی وزن دار لایه های اطلاعاتی براساس میزان اهمیت آنها اقدام شد و لایه های اطلاعاتی براساس وزنشان تلفیق شده ودر آخر نقشه نهایی مکان یابی بازارهای روز، به دست آمد. نتایج نشان می دهد که با توجه به نقشه کاربریهای موجود، بازارهای موجود و بازارهای مکان یابی شده، بازارهای روز موجود در شهر خرم آباد توزیع فضایی مناسبی نداشته و به استانداردها و پارامترهای لازم برای مکان یابی این بازارها توجه نشده است.
اولویت های بهسازی و نوسازی بافت های فرسوده شهری در شهرجیرفت با تاکید بر شاخص های اجتماعی- کالبدی
حوزههای تخصصی:
بررسی ها در حوزه اقتصادی- اجتماعی نشان می دهد، فرسودگی بافت های شهری علاوه بر موضوع کالبدی یک فرآیند اقتصادی و اجتماعی نیز هست. وجود 64000 هکتار بافت فرسوده در کشور نوسازی و بهسازی این بافت ها، مدیریت شهری را به چالش کشانده است. امروزه برنامه ریزان شهری به دنبال شناسایی بافت های هستند، که در زمینه های اجتماعی و کالبدی در اولویت نوسازی و بهسازی قرار دارند. این مقاله سعی دارد به شناسایی و اولویت-بندی شاخص های اقتصادی، اجتماعی، کالبدی و جمعیتی در حوزه های 12 گانه بافت فرسوده شهر جیرفت با 204 هکتار بافت مصوب بپردازد. شیوه تحقیق توصیفی- تحلیلی و مبتنی بر روش های کتابخانه ی، میدانی و پرسشنامه ایست، به منظور اولویت بندی شاخص های مندرج و تعین ضریبشان 20 پرسش نامه تدوین و در اختیار کارشناسان سازمان عمران و بهسازی کرمان قرار گرفت، سپس با مشورت و همکاری شهرداری جیرفت، 100پرسش نامه در جهت تکمیل شاخص های اقتصادی و اجتماعی در اختیار سرپرستان اصیل خانوارهای بافت توزیع شد. برای تحلیل داده ها از نرم افزار مدل ارزیابی چند معیاره AHP و نرم افزارGis استفاده شده است. نتایج این تحقیق در اولویت بندی شاخص ها از طریق نرم افزار Expert choice نشان می دهد، شاخص کالبدی با 0.502 امتیاز بعنوان شاخص اول در حوزه مداخله بافت شناخته شد و سپس شاخص های اجتماعی، اقتصادی و جمعیتی با ضریب امتیاز 0.252 و 0.143 و در نهایت 0.102 در رتبه های بعد قرار گرفتند، سپس با ضریب شاخص ها در رتبه های به دست آمده، حوزه های شماره ی 6،9،10 دارای بدترین شرایط بهسازی و نوسازی و حوزه های شماره 4 و 3، 1 دارای شرایط به نسبت بهتری در بافت فرسوده ی تعیین شدند.
بررسی میزان رضایت حاشیه نشینان از عملکرد مدیریت شهری و نقش آنان در توسعه فضایی و کالبدی حاشیه شهر بابل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهمترین پیامدهای رشد شتابان شهرنشینی در کشورهای در حال توسعه، معضل ساخت و سازهای غیررسمی در محلات پیرامونی و حاشیه شهرها می باشد، که چالش عدم امکان پاسخگویی به نیازهای جدید ناشی از این رشد را برای مدیریت شهری به وجود آورده است. هدف از این پژوهش شناسایی مهمترین عوامل مؤثرمؤثر بر توسعه بی رویه محلات حاشیه شهر می باشد که در این راستا مؤلفه های کالبدی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مؤثر بر آن مورد بررسی قرار گرفته اند. روش پژوهش در تحقیق حاضر، به صورت توصیفی- تحلیلی و پیمایشی است و جامعه آماری شامل ساکنین مناطق حاشیه ای شهر بابل می باشند. تعداد نمونه در جامعه مورد مطالعه براساس فرمول کوکران 250 نفر تعیین شد که به روش نمونه گیری، منظم یا سیستماتیک انتخاب شده اند و سپس با استفاده از نرم افزار SPSS، داده ها مورد تجزیه و تحلیل آماری و سنجش قرار گرفته اند. نتایج بدست آمده از تحلیل های همبستگی حاکی از آن است که بین عملکرد مسئولان شهرداری در تهیه و اجرای برنامه های عمرانی و خدمات رسانی، با افزایش میزان رضایت شهروندان در سطح 99 درصد، رابطه معنی داری وجود دارد. همچنین نتایج حاصل از آزمون کای اسکوئر نشان می دهد که بین ساخت و سازهای غیراصولی با مناسب بودن قیمت زمین در حاشیه شهر، پایین بودن درآمد حاشیه نشینان و عدم نظارت کافی شهرداری در زمینه ساخت و سازها، رابطه معنی داری وجود دارد. براین اساس باید علت ناموزون بودن و ساخت و سازهای غیراصولی در حاشیه شهر مورد مطالعه را در پایین بودن درآمد مردم و ارزانی زمین و مسکن نواحی حاشیه ای نسبت به نواحی مرکزی شهر و همچنین کم توجهی مسئولان شهرداری جستجو نمود. نتایج بدست آمده از آزمون اسپیرمن نیز حاکی از آن است که شهروندان به تبع افزایش رضایت از عملکرد مدیران و مسئولان، میزان مشارکتشان بیشتر می شود. آزمون کروسکال والیس به منظور مقایسه میزان مشارکت شهروندان در محلات هدف نشان می دهد که در محله های حاشیه ای کتی غربی و شرقی، میزان مشارکت نسبت به محله های موزیرج بیشتر است و از میانگین رتبه ایی بالاتری برخوردارند. از این رو نظارت کافی و وافی مسئولان در امر ساخت و سازها به ویژه در نواحی حاشیه ایی، تشویق و ترغیب شهروندان در أخذ مجوز ساخت و پروانه کسب مبتنی بر اصول و ضوابط شهرسازی، ارائه بهینه و مطلوب خدمات از سوی مسئولان و مدیران شهری و جلب مشارکت شهروندان در راستای تهیه و اجرای طرح های توسعه شهری امری اجتناب ناپذیر است.
بحران آب، بحران آبادان
منبع:
گفتگو بهار ۱۳۷۹ شماره ۲۷
حوزههای تخصصی:
ارزیابی و مکان یابی بهینه جهت های توسعه فضایی - کالبدی شهر بوکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رشد شتابان و بی رویة شهرها، بر بسیاری از جنبه های اقتصادی- اجتماعی و زیست محیطی در داخل و اطراف شهرها تأثیر گذاشته است. به همین دلیل، باید در آینده، دیدگاهی جامعه نگر به توسعة کالبدی- فضایی شهرها ایجاد شود. از این رو، شناخت و مکان یابی اراضی مناسب برای گسترش آیندة شهر، از تصمیم های مهم برنامه ریزان شهری است. هدف اصلی این پژوهش، ارزیابی و مکان یابی بهینة جهت های توسعة کالبدی- فضایی شهر بوکان است. بدین منظور، برای ارزیابی چگونگی توسعة کالبدی شهر در سال های 1375 تا 1385، از مدل آنتروپی شانون استفاده شد. سپس با استفاده از ابزار سیستم اطلاعات جغرافیایی، به مکان یابی بهینه برای رشد کالبدی شهر بوکان در سال های آتی پرداخته شد. لایه های مورد استفاده در این پژوهش عبارت اند از: لایه های خطوط برق فشار قوی، فاصله از روستا های اطراف، فاصله از زمین های سیلابی، آب های سطحی (رودها)، راه های ارتباطی، شیب و کاربری اراضی. نتایج نشان می دهد که رشد کالبدی- فضایی شهر بوکان در چند دهة گذشته برنامه ریزی شده نبوده و رشد پراکند ه ای را تجربه کرده است. این نوع رشد، مشکل های اقتصادی و زیست محیطی زیادی را برای شهر بوکان ایجاد کرده است. نتایج بعدی پژوهش نشان داد که مناسب ترین اراضی برای رشد کالبدی شهر بوکان، در سمت شرقی و محور جادة بوکان- شاهین دژ واقع شده است.
شناخت الگوی رشد کالبدی - فضایی کلان شهرهای ایران (مطالعه موردی: کلان شهرهای مشهد، شیراز، اصفهان، تبریز)
حوزههای تخصصی:
از موضوعات اساسی در راستای نیل به توسعه شهری پایدار، شناخت الگوی کالبدی شهر و تلاش برای دستیابی به فرم شهری مطلوب است. در همین زمینه، نظریه پردازان برنامه ریزی شهری، مقوله شهر پایدار و در قالب آن، شهر فشرده را در دستور کار قرار دادند. امروزه اکثر محققان، شهر فشرده را پایدارترین فرم شهری دانسته و اهداف توسعه پایدار را در فشردگی شهری متجلی می دانند. هدف این پژوهش، شناخت الگوی گسترش کالبدی کلان شهرهای ایران (مشهد، شیراز، اصفهان و تبریز) در دوره زمانی ۱۳۳۵ تا ۱۳۹۰ است. روش اصلی مورد استفاده در پژوهش، روش توصیفی - تحلیلی و برای سنجش فرم، از روش های پیشنهادی تسای (درجه تجمع، تراکم و اندازه متروپل همچنین از شاخص های هندرسون، هرفیندال، آنتروپی مطلق و مدل هلدرن استفاده شده است. برای محاسبه درجه تجمع شاخص جمعیت در سطح کلان شهرها، از ضرایب جینی و آنتروپی نسبی استفاده شد. نتایج به دست آمده از این پژوهش، نشان می دهد که از میان کلان شهرهای مورد مطالعه، کلانشهرهای مشهد، اصفهان و شیراز از نظر رشد و گسترش فضایی در گذشته از رشد آرام و فشردگی نسبی برخوردار بوده که با شروع شهرنشینی سریع، رشد مساحت آن سریع می شود و رشد پراکنده اتفاق می افتد؛ اما در سال های اخیر از میزان پراکنش آنها کاسته شده و گرایش به تمرکز و فشردگی در آنها مشاهده می گردد؛ اما کلان شهر تبریز، وضعیتی متفاوت از سایر کلان شهرهای مورد مطالعه دارد؛ به طوری که تا دهه ۱۳۷۵، رشد مساحت و جمعیت تقریباً متعادلی را دارد؛ ولی از این دهه به بعد است که مساحت آن رشد بسیار بیشتری از جمعیت آن داشته و گسترش افقی زیادی را یافته است.
تحلیل پایداری حمل ونقل شهر مشهد با استفاده از روش جاپای بوم شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله با هدف ارزیابی توان اکولوژیک منابع، برای مصارف حمل ونقل درون شهری شهر مشهد در قیاس با ظرفیت زیستی موجود، تلاش دارد تنگناها و محدودیت های حمل ونقل پایدار را مشخص کند. روش به کار گرفته شده در این پژوهش، «جاپای بوم شناختی » است که رابطه بین «میزان مصرف و تولید ضایعات به وسیله انسان ها» و «تولید منابع و جذب ضایعات به وسیله طبیعت» را نشان می دهد. محاسبه جاپای بوم شناختی برای بخش حمل ونقل در مشهد نشان داد که این شهر با مصرف بیش از 35 میلیون گیگاژول انرژی در سال برای برطرف ساختن نیاز به سوخت مصرفی در حمل ونقل، رقمی معادل 497554 تن کربن تولید می کند و معادل سرانه بوم شناختی آن به ازای هر 100 گیگاژول در یک هکتار 11/0 هکتار برای هر فرد است؛ یعنی در حال حاضر (سال 1391) جمعیت 3 میلیون نفری مشهد 359341.82 هکتار زمین بوم شناختی برای مصرف کنونی انرژی در بخش حمل ونقل استفاده می کنند. این رقم حدود 10 برابر بیش از وسعت کلان شهر مشهد است؛ بنابراین به کارگیری راهکارهایی برای کاهش جاپای بوم شناختی و وسعت اراضی پشتیبان از جمله تقویت گزینه های حمل ونقل عمومی ضروری است.
تأثیر تراکم جمعیتی بر شاخص های کیفیت زندگی شهری نمونه مطالعه: منطقه 3 کلانشهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به دنبال گسترش شهرنشینی، شاهد شکل گیری نواحی با تراکم جمعیتی بالا در کلان شهرها هستیم که با مسائلی همچون شلوغی، کاهش سرانه خدمات و غیره درگیرند؛ بنابراین ضرورت دارد تأثیر تراکم جمعیتی بر شاخص های کیفیت زندگی مورد ارزیابی قرار گیرد تا بر مبنای آن بتوان اصلی ترین شاخص های تأثیرپذیر از تراکم جمعیتی را شناسایی کرده و برای مرتفع نمودن آنها برنامه ریزی کرد. ازهمین رو، به منظور آزمون فرضیه پژوهش، منطقه 3 شهر تهران به عنوان نمونه مورد مطالعه انتخاب شده است که درحال حاضر با روند سریع افزایش تراکم جمعیتی همراه است و عدم نظارت و کنترل بر آن می تواند آثار نامطلوبی بر کیفیت زندگی شهروندان داشته باشد. این پژوهش با شیوه شناخت ذهنی مبتنی بر پیمایش میدانی از شهروندان بررسی شده است. در این راستا 22 شاخص سنجش گر کیفیت زندگی از منابع معتبر داخلی و خارجی استخراج شده است. در ادامه تراکم جمعیتی به عنوان متغیر مستقل و شاخص های 22گانه به عنوان متغیرهای وابسته انتخاب شده و به کمک تحلیل همبستگی کانونی مورد سنجش قرار گرفته اند. خروجی های تحلیل نشان می دهد با احتمال 99 درصد، همبستگی میان دو مجموعه متغیرها مورد تأیید است و دراین میان به متغیرهای رضایتمندی از روابط همسایگی در محل سکونت، رضایتمندی از قیمت خرید مسکن، رضایتمندی از کیفیت خدمات اتوبوس رانی، رضایتمندی از وضعیت و امکانات فضاهای باز شهری و رضایتمندی از کیفیت خدمات ورزشی به ترتیب با همبستگی ساختاری 406/- ، 322/- ، 455/- ، 494/- و 314/- به عنوان بخشی از متغیر کانونی محسوب می گردند و بنابراین بیشترین تأثیرپذیری را از تراکم جمعیتی دارند. این مسئله نشان می دهد افزایش بیش از حد تراکم جمعیتی در قسمت هایی از منطقه 3 شهر تهران، موجب کاهش رضایت شهروندان از برخی شاخص های کیفیت زندگی شده است که اصلاح و تعدیل تراکم جمعیتی در منطقه 3 را ضروری می کند.
بررسی و مقایسه ی عملکرد پارامترهای مدل ریمن در تعیین تقویم مناسب گردشگری مطالعه موردی: شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آب و هوا از مهم ترین عوامل مؤثر بر تعیین زمان مناسب گردشگری است. جمعیّت قابل توجه، موقعیت مناسب شهر اصفهان در ایران مرکزی و برخورداری از جاذبه های فراوان آن را به عنوان قطب گردشگری ایران مطرح کرده است.
در این پژوهش برای تعیین زمان مناسب گردشگری در شهر اصفهان از شاخص های زیست اقلیمی به کار رفته در مدل ریمن و همچنین داده های اقلیمی دمای هوا، رطوبت نسبی، میزان ابرناکی آسمان و سرعت باد استفاده شده است. پارامترهای مورد نیاز
از سازمان هواشناسی کشور در بازه ی زمانی (2008 تا 1995) استخراج و مورد بررسی قرار گرفتند. با در نظر گرفتن میانگین درازمدت داده های فوق مقادیر شاخص های PET, SET و PMV با استفاده از قابلیت های نرم افزار ریمن محاسبه و مقایسه گردید. بررسی ها که در قالب تقویم زمانی ارائه شده نشان می دهد که با توجه به نتایج دو شاخص PMV و PET روزهای 1 تا 17 فروردین و 20 مهر تا 6 آبان بهترین بازه ی زمانی برای حضور گردشگران در اصفهان است. اما براساس خروجی های شاخص SET هر چند که دوره ی آسایش اقلیمی منطبق بر همین ماه هاست، ولی تنش های گرمایی طولانی مدت بر منطقه حاکم است که نمی تواند با واقعیت اقلیمی سازگار باشد. در نهایت مقایسه ی نتایج به دست آمده از هر سه شاخص نشان داد که شاخص های PMV و PET شناخت بهتری از زیست اقلیم منطقه ی مورد مطالعه ارائه می دهند
آثار گسترش فیزیکی و تغییر کاربری های شهری بر حریم رودخانه (مطالعه موردی: رود خشک در شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توسعة فیزیکی شهرها، تجاوز به حریم و بستر رودخانه ها و اراضی پیرامونی آن ها منجر شده است. استفادة انسان از رودخانه و نوع دخالت در حریم آن موجب تغییراتی در کانال رود و حاشیة آن می شود. در دهه های اخیر، کلان شهر شیراز شاهد گسترش بیش ازحد فضاهای ساخته شده بوده است؛ به گونه ای که بیش از دیگر شهرهای استان رشد فیزیکی دارد. بخش اعظم این توسعه، نامنظم و خودسرانه صورت گرفته و درنتیجه، توسعة فیزیکی شهر به تغییر لندفرم های ژئومورفولوژیکی اطراف منجر شده است. هدف این پژوهش، بررسی توسعه شهری در حریم رودخانة خشک و دامنة تغییرات آن در بازة زمانی 48 ساله در شهر شیراز است.این پژوهش توصیفی- تحلیلی است و به صورت کتابخانه ای و میدانی انجام شده است. پژوهش با استفاده از عکس هوایی سال 1346 به مقیاس 1:20000، تصاویر ماهوارة لندست در سال 1394، سنجندة اولی و نقشه های توپوگرافی منطقه و برداشت داده های میدانی به کمک سامانه موقعیت یاب جهانی (GPS) صورت گرفت. همچنین به منظور پردازش داده ها و تهیه نقشه، از نرم افزارهای ArcGis10.3 و Envi4.8 استفاده شد. مطابق نتایج، در دوره زمانی فوق توسعه فیزیکی شهر در حریم رودخانه، در مقایسه با سال 1346 در بازه اول 21 هکتار، در بازه دوم 220 هکتار و در بازه سوم 54 هکتار است. به طورکلی، 295 هکتار از حریم رودخانه به کاربری های ساخت وساز شهری تعلق گرفته و جابه جایی عرضی رودخانه در بخش یک 176 متر، بخش دوم 145 متر و در بخش سوم 68 متر بوده است.همچنین بررسی ها نشان می دهد الگوی گسترش فیزیکی کلان شهر شیراز، از هسته ای به سمت خطی پیش رفته است.