فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۴۲۱ تا ۱٬۴۴۰ مورد از کل ۶٬۴۱۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
محلات به عنوان یک واحد تصمیم گیری خرد امروزه حرف کمتری را در تصمیمات گرفته شده از طرف مسئولان می زند و این در صورتی است که اصلی ترین هسته اولیه شهرها را محله های آنان تشکیل می دهد و شهروندان برای مشارکت در تصمیم های گرفته شده در سطح شهر نیاز به نهادهایی اجتماعی در سطح خردتر آن یعنی محلات دارند و اعتماد به نهادهای محلی در شهروندان نیز بیشتر است و به همبن دلیل ایجاد نهادهای اجتماعی در سطح محلات نیازی مبرم و ضروری است. بنابراین، ضرورت مطالعه بیشتر در این زمینه که چه عواملی در ایجاد نهاد های اجتماعی در سطح محلات از نظر شهروندان مؤثر است از اهمیت بالایی برخوردار است. در همین ارتباط مقاله حاضر در نظر دارد که به شناسایی عوامل مؤثر در ایجاد نهادهای اجتماعی در سطح محلات و میزان همبستگی آن با ویژگی های این نهادها بپردازد و همچنین عوامل مؤثرتر را از میان عوامل شناسایی شده با آزمون رگرسیون خطی شناسایی کند. نوع تحقیق در این پژوهش کاربردی و روش بررسی آن توصیفی تحلیلی و پیمایشی است و ابزار آن برای پژوهش مصاحبه و استفاده از پرسشنامه و تحلیل نتایج آن ها با نرم افزار SPSS است. پس از شناسایی عوامل مؤثر در ایجاد نهادهای اجتماعی در سطح محلات، آن عوامل را در نمونه ای موردی در محلات واقع شده در شهر فردوسیه مورد سنجش قرار دادیم که نتایج حاصل از آزمون همبستگی پیرسون نشان داد که از نظر شهروندان هر 5 عامل اعتماد، مشارکت، کارایی، عدالت و کیفیت زندگی با بالای 50 درصد و به طور زیاد در تحقق ایجاد نهادهای اجتماعی محله محور تأثیرگذار است و نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون خطی نیز تأثیرگذاری دو عامل مشارکت و اعتماد را با 8/57 درصد معلوم می دارد و در نهایت برای ایجاد نهادهای اجتماعی در سطح محلات باید شهروندان را در تصمیمات گرفته شده در شهر فردوسیه مشارکت داد تا اعتماد را در آن ها برای ایجاد نهادهای اجتماعی محله محور بالاتر برد و در سطح محلات می توان از شهروندان با تجربه بالاتر استفاده نمود.
تحلیلی بر الگوهای تخصصی شدن منطقه ای و تمرکز فضایی صنایع در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از اهداف اصلی آمایش سرزمین و برنامه های کلان توسعه کشور تأکید برگسترش فعالیت های صنعتی در فضای جغرافیایی و تخصص یابی منطقه ای برای شکل گیری تقسیم کار فضایی است. اما در عمل و در برنامه های توسعه قبل و بعد از انقلاب، هدف های آمایش سرزمین تحقیق نیافته است. تمرکز فعالیت های صنعتی در چند نقطه خاص کشور و توزیع نامتوازن آنها در پهنه ی سرزمین به یکی از مهم ترین چالش های، فراروی سیاست گزاران کشور تبدیل شده است. با در نظر گرفتن این مسأله، این تحقیق، به دنبال پاسخ به این سؤال کلیدی است که آیا بین تخصصی شدن منطقه ای و تمرکز صنعتی در ایران رابطه معنی داری وجود دارد؟ در این راستا، مقاله بررسی دو فرضیه یِ افزایش تمرکز فضایی فعالیت های صنعتی در ایران در دو مقطع زمانی10 ساله 1376- 1385 و افزایش تخصصی شدن مناطق در نتیجه یِ تمرکز فضایی فعالیت های صنعتی را دنبال می کند. روش تحقیق از نظر هدف کاربردی و از حیث روش کمی- تحلیلی است. جامعه آماری مورد بررسی کل کشور بوده و داده ها و اطلاعات مورد نیاز برای شاخص های اندازه گیری، از آمار سرشماری کارگاه های صنعتی ده نفرکارکن و بیش تر برای دوره مزبور استفاده شد. بمنظور آزمون فرضیه های پژوهش، تکنیک های گوناگونی همچون ضریب جینی، شاخص صرفه جویی مقیاس، ضریب اقتصاد جغرافیایی و ضریب مکانی مورد توجه قرار گرفت. نتایج یافته ها نشان می دهد که: متوسط تمرکز فضایی در طی دو مقطع 1376 و 1385،20 درصد افزایش یافته است؛ که نشان دهنده ی گرایش صنایع کشور به سوی تمرکز فضایی می باشد؛ و این تمرکز عمدتاً در استان های تهران و اصفهان اتفاق افتاده است. اگرچه در پایان دوره به نظر می رسد که این تمرکز به سمت استان هایی مانند خراسان و خوزستان نیز متمایل شده است. هم چنین دیگر نتایج نشان می دهد که رابطه ی معنی داری بین تخصصی شدن منطقه ای و تمرکز صنعتی در ایران وجود داشته و استان های متمرکز در فعالیت های تمرکز یافته، تخصصی شده اند.
تحلیل پراکنش تصادفات جاده ای منجر به فوت با رویکرد اقلیمی مطالعه موردی: استان اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حوادث جاده ای و تلفات ناشی از آن یکی از علل اساسی مرگ ومیر در سراسر جهان به شمار می رود که هزینه های اقتصادی زیادی را بر اقتصاد کشورها تحمیل کرده است. چهار عامل انسان، وسیله نقلیه، جاده و محیط در امر تصادفات دخالت دارند که در این میان عوامل محیطی و اقلیمی سهم قابل توجهی را به خود اختصاص می دهند. مؤلفه های «یخبندان، رطوبت و دما» از عوامل مؤثر اقلیمی می باشند که نقش عمده ای در تصادفات جاده ای دارند. از این رو پژوهش حاضر به تحلیل پراکنش تصادفات جاده ای منجر به فوت با رویکرد اقلیمی در فصول مختلف سال با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیای در استان اردبیل پرداخته است. روش پژوهش از نوع توصیفی – تحلیلی است. نظر به اینکه تصادف یک پدیده مکانی است و تحلیل های Arc GIS نیز مبتنی بر مکان است، برای تحلیل از GIS و روش درونیابی کریجینگ استفاده شده است. در این پژوهش، تصادفات جاده ای استان اردبیل در فصول مختلف سال و با در نظر گرفتن عوامل اقلیمی یخبندان، دما و رطوبت در محدوده زمانی 1389 الی1393 بررسی شده است. نتایج این تحقیق نشان می دهد که از 762 مورد تصادف انجام شده 35 درصد در فصل تابستان، 75/25 درصد در بهار، 55/24 درصد در پاییز و 70/14 درصد در زمستان اتفاق افتاده است. مقایسه نمودار تعداد تصادفات منجر به فوت برمبنای ماه های سال، با نمودار تعداد روزهای یخبندان استان اردبیل نشان می دهد که تصادفات جاده ای در استان اردبیل در ماه های یخبندان به دلیل کاهش تردد وسایل نقلیه گردشگران نسبت به ماه های غیر یخبندان کمتراست، بیشترین تصادف از نظر رطوبت با میزان رطوبت 69-72 درصد و از لحاظ دما، در دمای خیلی پایین با «8» درجه سانتی گراد و خیلی بالا «16» درجه سانتی گراد اتفاق افتاده است.
مدیریت توسعه فیزیکی شهر دهدشت با استفاده از مرزهای رشد شهری جهت توسعه پایدار روستاهای پیرامون
حوزههای تخصصی:
گسترش شهر، شهرنشینی و افزایش تدریجی تعداد شهرهای بزرگ در جهان، به خصوص در کشورهای در حال توسعه و از جمله ایران از یک طرف و رشد شهرها، تمرکز و تجمع جمعیت و افزایش بارگذاری های محیطی و اقتصادی بر بستر آن ها از طرف دیگر، ضمن توجه بیشتر به شهرها، منجر به پذیرش نقش ها و عملکردهای متعدد آن ها شده است. هدف این پژوهش، مدیریت توسعه فیزیکی شهر دهدشت با استفاده از مرزهای رشد شهری، جهت جلوگیری از تغییر کاربری اراضی درجه یک و حاصل خیز کشاورزی و تغییر جهت رشد در زمین های درجه دو و سه در جهت توسعه پایداری روستاهای پیرامون منطقه است. روش تحقیق، بر اساس ماهیت توصیفی- تحلیلی بوده است و به منظور گردآوری اطلاعات ابتدا به روش کتابخانه ای، اسنادی و میدانی و سپس تحلیل ها با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی و نرم افزار گوگل ارث مورد بررسی قرار گرفت. نتایج کلی تحقیق نشان می دهد که رشد کنونی شهر دهدشت باعث تخریب زمین های بکر کشاورزی در جهات شمال و شمال غربی می شود که این امر، متضاد با توسعه پایدار نواحی و روستاهای اطراف است و باید با یک برنامه ریزی اصولی نسبت به تغییر جهت توسعه فیزیکی شهر، رشد شهر به قسمت غرب و جنوب شرقی که زمین ها از اهمیت کمتری برخوردارند، هدایت شود.
بررسی رضایتمندی شهروندان از عملکرد خدماتی شهرداری با استفاده از مدل کانو مورد شناسی؛ شهرداری گرگان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه همه کوشش هایی که مدیریت شهری در خصوص افزایش خدمات به کار می برند، برای بدست آوردن رضایت بیشتر شهروندان می باشد و این امر به ویژه برای شهرداری ها، هدف ایده آل بسیار بزرگی است و بخش عمده ای از آن از طریق ارائه خدمات به شهروندان محقق می شود. هدف تحقیق به دست آوردن توصیفی نسبتاً دقیق از وضعیت رضایتمندی شهروندان از عملکرد خدماتی شهرداری گرگان، بر اساس مدل کانو در غالب نیازهای (اساسی، عملکردی و هیجانی) می است. این تحقیق از نظر هدف، کاربردی و از نظر نوع، توصیفی- پیمایشی می باشد که به شیوه میدانی انجام گرفته است. جامعه آماری، کلیه شهروندان (343977 نفر) شهر گرگان که از خدمات شهرداری استفاده می کنند و حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران 384 نفر استمی که به صورت تصادفی ساده انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند. یافته های تحقیق نشان می دهد که شهروندان از عملکرد شهرداری در زمینه نیازهای انگیزشی با ضریب رضایت (790/0) نسبت به نیازهای عملکردی با ضریب رضایت (712/0) و نیازهای اساسی با ضریب (436/0) رضایت بیشتری دارند.
نقش سازمان های ایمان محور در مدیریت و توسعه پایدار محله های شهری مورد شناسی: محله های منطقه 1 شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به طورکلی، آنچه در ادبیات علمی داخل و خارج کشور مغفول مانده است، نقش سازمان های ایمان محور در مدیریت و توسعه پایدار محله های شهری است. این سازمان ها که به دو دسته قدسی و غیرقدسی تقسیم می شوند، به دلیل ظرفیت ایمانی شان دارای اثربخشی مضاعف نسبت به دیگر سازمان ها هستند. از یک طرف این سازمان ها همواره زمینه ساز و تقویت کننده هویت، خاطره های معنوی و حس تعلق به مکان، مشارکت و تقسیم کار در شهرها و محله های مختلف جهان اند و از طرف دیگر به دلیل گستردگی ابعاد و تغییر ماهیت مسائل شهری و محله ای و پیچیدگی این مسائل، جامع نگری و توجه به ابعاد و جنبه های مختلف مسئله به منظور حل پایدار آن ها (از جمله توجه و آگاهی به اثرات عملکردی اجتماعی-اقتصادی، آموزشی و زیست محیطی این نوع سازمان های محلی) را اجتناب ناپذیر ساخته است. از این رو یکی از کارآمدترین ابزار های اجرایی سیاست های دولتی، سازمان های غیرانتفاعی هستند و سازمان های ایمان محور بارزترین جلوه این سازمان هایند که به دلیل انگیزه های درونی و ایمانی شان به طور مضاعف ظرفیت اجرای خط مشی ها را دارند. در این مقاله، سنخیت و نقش و عملکرد سازمان های ایمان محور با سازمان های محله محور در محلات منطقه یک شهر تهران در مدیریت و توسعه پایدار محله های شهری بررسی می شود. نقش سازمان های ایمان محور در مدیریت و توسعه پایدار محله های منطقه یک شهر تهران بدین قرار است: از حیث مفهومی و عملکردی، سازمان های ایمان محور با سازمان های محله محور در محله های منتخب منطقه یک شهر تهران قابل انطباق و سنخیت با همدیگر هستند و این امر موجب تقویت مدیریت و توسعه پایدار محله ای شده است. شناخت، آگاهی، تعلیم و توجه در زمینه های خدمات اجتماعی - آموزشی، زیست محیطی به ویژه نیازهای اساسی ساکنان از مهم ترین وجوه کارکردی سازمان های ایمان محور (البته با سازمان های محله محور) هستند که باعث شکل گیری و تقویت مدیریت و توسعه پایدار محله ای در محدوده مورد مطالعه (محلات منطقه 1 تهران)گردیده است. سازمان های کامیونیتی محور و سازمان های ایمان محور در کاهش مشکلات ناشی از فقر شهری مؤثرند. ناکافی بودن و نامشخص بودن سام ها، هم در ایران و هم در محدوده مورد مطالعه و در نتیجه عدم تشخیص دقیق این سازمان ها از دیگر سازمان های کامیونیتی محور.
ارزیابی تطبیقی توان گردشگری منطقه ای با تأکید بر ژئوتوریسم (مطالعه موردی: هفت چشمه نقده، دره قاسملو و بند ارومیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ژئوتوریسم ترکیبی از واژه زمین و توریسم است و به توریسمی گفته می شود که دارای جاذبه های زمین شناسی، مورفولوژیکی و فرهنگی است. استفاده صحیح و بهینه از این جاذبه ها در مناطق مختلف، مستلزم شناخت از جنبه های مختلف است. هدف این تحقیق ارزیابی توان ژئوتوریسم منطقه ای و مقایسه مناطق با هم دیگر است. محدوده مورد مطالعه این تحقیق مناطق ژئوتوریستی هفت چشمه نقده، دره قاسملو و دره بند ارومیه می باشد. روش تحقیق از نوع توصیفی- تحلیلی و مقایسه ای است. جامعه آماری تحقیق گردشگران بازدیدکننده از مناطق مورد مطالعه در روز جمع آوری اطلاعات بوده و از روش نمونه گیری تصادفی برای انتخاب نمونه (39 نفر گردشگر و 11 نفر کارشناس) استفاده شده است. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از مدل دینامیکی هادزیچ و از مدل ضریب عدم تشابه برای مقایسه مناطق مورد مطالعه استفاده گردید. بر اساس نتایج بدست آمده: توان ژئوتوریستی دره بند، قاسملو و هفت چشمه به ترتیب برابر با 07/33، 53/37 و 81/31 است که نشان می دهد توان ژئوتوریستی مناطق را در حد متوسط بوده و تفاوت های مناطق نیز در برخی از زیرشاخص ها بوده و در حالت کلی شباهت های منطقه ای زیاد می باشد. بیشترین شباهت بین منطقه بند و قاسملو در شاخص قابلیت دید و ارزش چشم انداز به ترتیب با ضریب 02/0 و 1 می باشد. بالاترین شباهت بین بند و هفت چشمه در زیر شاخص، ارزش تفسیری (مرتبط با داستان های خوب) با ضریب 7/10 است.
بررسی اقدامات انسدادی مرز استان سیستان و بلوچستان بر امنیت استان از دیدگاه صاحب نظران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از چندی پیش انسداد مرزها در کشور ایران در حال اجرا است و این انسداد به صورت حفر کانال، احداث پاسگاه، نصب سیم خاردار، دیوارکشی و استفاده از تجهیزات مدرن واپایشی (اپتیک) انجام می شود. با این حال انسداد مرز که با صَرف هزینه های بسیار زیاد امکان پذیر است، اگر از سوی ارگان های مرتبط مورد بی مهری قرار گیرد، نه تنها نتیجه مثبتی نخواهد داشت، بلکه باعث به وجود آمدن مشکلاتی در منطقه نیز خواهد شد. این تحقیق درصدد است تا میزان تأثیر انواع انسدادها (نصب سیم خاردار، حفر کانال و خاکریز، گسترش پاسگاه ها و ساخت برجک های دیده بانی، ساخت دیوارهای بتنی و نصب دوربین های مدار بسته) در مرزهای استان سیستان و بلوچستان بر امنیت آن استان را از دیدگاه صاحب نظران و خبرگان بررسی کند. این تحقیق از نظر هدف، کاربردی و نحوه جمع آوری اطلاعات در این تحقیق، اسنادی- پیمایشی است. جامعه آماری تحقیق شامل؛ خبرگان و صاحب نظران مرتبط با موضوع در سطح استان سیستان و بلوچستان اعم از نظامی، انتظامی، مرزبانی، قضایی و دیگر افراد مرتبط با حداقل بیش از چهار سال سابقه کار در استان است. نمونه مورد مطالعه شامل 61 نفر است که تعداد 55 نفر آنان مرد و 6 نفر زن بوده و به صورت تمام شماری در دسترس انتخاب شده اند. از دیدگاه پاسخگویان، اقدامات صورت گرفته در خصوص انسداد مرزهای شرقی کشور، بیشترین تأثیر را به ترتیب بر شاخص های؛ واپایش ترددهای غیرمجاز، کاهش تحرکات اشرار، جلوگیری از ورود انواع موادمخدر، جلوگیری از خروج تولیدات داخلی و مدیریت و واپایش بهتر بر مرزها و کمترین تأثیر را نیز به ترتیب بر شاخص های؛ افزایش سطح درآمد مرزنشینان، اشتغال زایی و افزایش تولید ملی داشته است.
بررسی شاخص های کالبدی اجتماعی مسکن در تعیین بلوک های فقیرنشین با استفاده از مدل تحلیل عاملی (مطالعه ی موردی: شهر کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فقر در ایران به مانند دیگر کشورهای جهان، روبه فزونی و رشد است و شهرهای کشور را با مسائل و مشکلاتی روبه رو ساخته است. شهر کرمانشاه به عنوان یکی از کلان شهرهای کشور با پدیده ی فقر روبه رو است که در این مقاله به بررسی آسیب شناسی کالبدی شهر کرمانشاه پرداخته می شود. هدف از بررسی حاضر، شناخت شرایط و ویژگی های مسکن بوده تا بتوان با بررسی دقیق آن، به شناسایی آسیب های کالبدی اجتماعی مساکن در سطح شهر پرداخت. روش پژوهش تحلیلی کمّی بوده و برای شناخت شهر از نظر کالبدی اجتماعی، در سطح بلوک های شهر کرمانشاه از داده های سرشماری نفوس و مسکن سال 1385 و از 9 شاخص متوسّط بُعد خانوار، تراکم جمعیّت در واحد مسکونی، سرانه ی خالص مسکونی، سرانه ی ناخالص مسکونی، تراکم خالص مسکونی، میزان تراکم جمعیّت شهری، تراکم مسکونی جمعیّت، تراکم خانوار در واحد مسکونی، تراکم نفر در واحد مسکونی استفاده شده که با روش های آماری به سه شاخص ترکیبی تبدیل و نتایج با بهره گیری از مدل تحلیل عاملی و نرم افزار Arc/GIS ارزیابی شده اند. بنابراین در این مقاله با تأکید بر شاخص های کمّی مسکن، به نمایش فقر در بلوک های شهر کرمانشاه، به عنوان نمادی از بازتاب فیزیکی نابرابری اجتماعی پرداخته شده است. جامعه ی آماری در این مقاله شهر کرمانشاه در سال 1385 است. نتایج به دست آمده از این بررسی نشان می دهد که از دیدگاه شاخص های کالبدی اجتماعی، مسکن شهر کرمانشاه دارای 1718 بلوک برابر با 1/21 درصد خیلی مرفّه، 1149 بلوک برابر با 1/14 درصد مرفّه، 3475 بلوک برابر با 7/42 درصد متوسّط، 1224 بلوک برابر با 1/15 درصد فقیر و 529 بلوک برابر با 5/6 درصد خیلی فقیر بوده است. یادآوری این نکته لازم است که نتایج به دست آمده تنها با تکیّه بر شاخص های مورد استفاده در این مقاله است و در صورت عدم مشکلات آماری و به کارگیری شاخص های بیشتر، این احتمال وجود دارد که نتایج تحت تأثیر قرار گیرند.
پست مدرنیسم و برنامه ریزی شهری
حوزههای تخصصی:
رتبه بندی سطح توسعه یافتگی شهرستان های استان سمنان
حوزههای تخصصی:
میزگرد «توسعه نهاوند»
نقش حکمروایی شایسته در ارتقاء کیفیت محیط زیست شهری از دیدگاه ساکنان،مطالعه موردی: محله باغ فردوس منطقه یک شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کیفیت محیط زیست را می توان کیفیت زندگی تلقی نمود و از عوامل مهم توسعه پایدار می باشد. در این راستا حکومت های محلی تأثیر بسیاری بر چگونگی توسعه روابط محیط زیست شهری دارند. هدف پژوهش بررسی نقش حکمروایی شایسته در ارتقای کیفیت محیط زیست شهری از دیدگاه ساکنان و بررسی وضعیت محیط زیست شهری محله باغ فردوس است که از نظر هدف کاربردی و به لحاظ روش توصیفی – تحلیلی است. جمع آوری داده ها از طریق پر کردن پرسشنامه و مصاحبه رو در رو با ساکنان با حجم 374 نفر و تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS انجام گرفته است. یافته های تحقیق حاکی از آن است که در شاخص مشارکت، تمایل به شرکت در تصمیم گیری های محیط زیستی در سطح محله، در شاخص پاسخگویی، توجه مسئولان به بهبود وضعیت محیط زیست محله شما، در شاخص اثربخشی و کارایی، تأثیر برنامه های اعمال شده شهرداری در کاهش آلودگی ( هوا، آب و...) محل زندگی شما، در شاخص شفافیت، میزان اطلاع شما از اجرای طرح ها و برنامه های زیست محیطی در محله، در شاخص مسئولیت پذیری، میزان مسئولیت پذیری مدیران شهری در قبال حفظ محیط زیست شهری، در شاخص قانون محوری، میزان برخورد قانونی مسئولین با عوامل آلوده کننده محلی، در شاخص عدالت و برابری، میزان دسترسی به فضاهای باز و سبز و فضاهای زیست محیطی در محله دارای بار عاملی بیش تری بودند.
تحلیل توزیع فضایی کیفیت زندگی در محله ها شهر چالوس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در طول چند دهه اخیر، توسعه بی رویه شهر نشینی، مهاجرت، ازدیاد جمعیت و تغییر در شیوه زندگی، دگرگونی بیشتر در ساختار زندگی شهری را فراهم آورد و سبب زوال کارکردهای بافت سنتی گردید. در این میان کیفیت زندگی به عنوان راهی برای مقابله با این دگرگونی ها از سوی سیاست گذاران و برنامه ریزان در سطوح بین المللی و ملی مطرح گردید. در پژوهش حاضر به منظور سنجش کیفیت زندگی در محله های 14 گانه شهر چالوس، از روش های توصیفی- تحلیلی، و تحلیل رگرسیون و همبستگی پیرسون استفاده شده است. با توجه به جمعیت 45625 نفری شهر در سال 1385، بر اساس جدول مورگان و کرجسی، نمونه ای با حجم 380 نفر تعیین و به همین تعداد پرسشنامه هایی تهیه و در بین محله های شهر توزیع شد. ضریب آلفایی کرونباخ 0.803 نشان دهنده روایی بالای پرسشنامه بوده است. نتایج به دست آمده نشان می دهد شهروندان نسبت به شاخص ها تا حدودی راضی اند و کیفیت زندگی در شهر چالوس متوسط و نسبتاً زیاد است. محله 10 با بیشترین میزان رضایت مندی، و کیفیت زندگی بالا، مطلوب ترین محله و در مقابل محله 14 با کمترین میزان رضایت مندی و کیفیت زندگی پایین، نامطلوب ترین محله مشخص شد. در اکثر محله ها، دو شاخص ارتباطی – حمل و نقل و دسترسی- خدماتی بیشترین نارضایتی و شاخص همبستگی اجتماعی بیشترین رضایت مندی شهروندان را به خود اختصاص داده اند. ضریب رگرسیون(β)، نشان داد که بیشترین تأثیر علّی بر کیفیت زندگی در شهر چالوس مربوط به شاخص محیطی با ضریب تأثیر 127/0 است.
بررسی و بازخود محیط طبیعی در توسعه فیزیکی- کالبدی شهر گله دار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محل استقرار هر سکونتگاه انسانی تحت تأثیر عوامل محیطی به ویژه توپوگرافی و مورفولوژی زمین است که سکونتگاه بر مبنای آن محیط و وضعیت شکل گرفته و باعث مکان گزینی کاربری اراضی شهری با مورفولوژی خاص شده است. شناخت وضع موجود و مشکلات فعلی شهر و پیش بینی تغییرات آتی آن در گرو شناخت این عوامل، نیروها و مکانیزم عمل آنها است. پژوهش حاضر با هدف بررسی محیط طبیعی رودخانه های موقت شهری (هیدروژئومورفولوژی) و فرایندهای آن در توسعه فیزیکی- کالبدی شهر گله دار انجام گرفته است. این بررسی در راستای بهبود و سامان دهی فضایی، کالبدی و ساختاری شهر، با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی مبتنی بر مطالعات تاریخی، کتابخانه ای- اسنادی و بازدیدهای مکرر میدانی در توسعه پایدار شهر و رفع تنگناهای توسعه شهر صورت گرفته است. یافته های پژوهش با اعمال نگرش سیستمی (محیط مصنوع، هیدرولوژی، ژئومورفولوژی شهر) به صورت کمی و با در نظر گرفتن انطباق بین شبکه مسیل و حوضه آبخیز مصنوعی درون شهری با خطوط شبکه ارتباطی قدیمی درون شهر (خیابان ها و کوچه ها) که معابر اصلی و فرعی شهر هم جهت با شیب عمومی آب های سطحی به طرف شمال شهر گله دار (شیب از جنوب به سمت شمال کاهش می یابد) است و موجب «نظمی هدفمند در کالبد و ساختار و بافت شهر در ارتباط با محیط طبیعی» شده است. بر این اساس، با توجه به هسته های مختلف شهر در دوره های زمانی و انفصال هسته ها و همچنین دینامیک توسعه فیزیکی شهر گله دار، آرایش فضایی محلات (توسعه پراکنده) و توسعه کالبدی شهر بیانگر تأثیر مستقیم رودخانه های موقت شهری در شکل گیری، توسعه و ساختار فضایی شهر گله دار است. عملکرد متقابل عناصر دو زیرسیستم حوزه طبیعی و زیرسیستم انسانی محدوده شهر در گذشته همراه با تعادل در زیرسیستم ها و پویایی هیدروژئومورفولوژی شهر در گذشته و کنترل آن بوده است. ولی در وضعیت فعلی، با توسعه شتابان فضای شهری در بستر دو عامل طبیعی ژئومورفولوژی و هیدرولوژی (اقلیم) سیستم به سمت بی تعادلی پیش می رود.
ارزیابی میزان موفقیت طرح های توسعه شهری در دستیابی به معیارهای توسعه پایدار(مورد: طرح های حوزه ی میانی غربی مشهد و تحقق شهر فشرده)
حوزههای تخصصی:
با وجود تاکید مدیران بر معیارهای توسعه پایدار برای دستیابی به شهر متناسب و قابل زندگی، به دلایل گوناگون تهیه کنندگان طرح های شهری در عمل این معیارها را مورد توجه قرار نمی دهند. هدف از تدوین این مقاله، ارزیابی طرح های توسعه شهری مشهد در قبال نحوه ی برخورد با معیارهای توسعه پایدار به خصوص رویکرد فشردگی در حوزه ی میانی غربی این شهر و همچنین بررسی مطلوبیت یا عدم مطلوبیت فشردگی برای شهر مشهد می باشد. به همین منظور، در این پژوهش به شیوه توصیفی و تحلیلی و بهره گیری از مدل تحلیل سلسله مراتبی(AHP)، ابتدا شاخص های کمی شهر فشرده معین شده و بر آن اساس، طرح های توسعه عمران شهر مشهد به خصوص حوزه ی میانی غربی این شهر، با رویکرد شهر فشرده مورد ارزیابی قرار گرفته اند. نتایج بیانگر آن است که طرح تفصیلی حوزه ی میانی غربی مشهد، بیشترین میزان انطباق با شاخص های شهر فشرده را به دست آورده و طرح توسعه عمران، کمترین امتیاز را به لحاظ فشردگی کسب نموده است. با توجه به این که طرح اخیر هم اکنون در حال اجرا می باشد، به نظر می رسد ارزیابی مجدد اهداف و روندهای مورد نظر می تواند ضمن جلوگیری از هدر رفت اعتبارات، نتایج مناسب تری را نصیب شهر و شهروندان نماید.
بررسی ارتباط متقابل کاربری های ورزشی و حمل ونقل شهری در مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رابطه ی متقابل بین کاربری اراضی و سیستم حمل و نقل شهری جدایی ناپذیر و دو جزء تشکیل دهنده ی یک واقعیت محسوب می شوند. در این مقاله رابطه ی کاربری های ورزشی با حمل و نقل و تراکم جمعیّت شهری با استفاده از مدل دسترسی هنسن بر اساس سلسله مراتب ساختار فضایی شهر سنجیده شده است. سپس پراکنش فضایی انواع مراکز ورزشی نسبت به سلسله مراتب شبکه ی ارتباطی با استفاده از مدل تحلیل شبکه در محیط نرم افزارGIS به منظور سنجش میزان تولید و جذب سفرهای ورزشی تحلیل شده است. نتایج حاصل از تحلیل نشان می دهد وسعت کاربری های ورزشی در شهر مشهد 2409911 متر مربع (137 قطعه) می باشد که 2/1 درصد از مساحت کل شهر است. سرانه ی این کاربری در مشهد 95/0 متر مربع می باشد که با سرانه ی پیشنهادی طرح جامع (91/2 متر مربع) فاصله ی زیادی دارد. ضریب موران نیز بر عدم رعایت عدالت در توزیع فضایی مراکز ورزشی دلالت دارد. همچنین بر اساس شاخص هنسن، دسترس04/37% از جمعیّت شهر مشهد به مراکز ورزشی پایین تر از متوسط می باشد. مراکز ورزشی نسبت به شبکه ی ارتباطی فقط 8/52 درصد از سطح شهر را تحت پوشش خود قرار می دهد و حدود 3/31% از این مراکز نیز نسبت به شبکه ی ارتباطی بطور نامناسب مکان یابی شده اند، بطوری که پرترافیک ترین مناطق مشهد (مناطق ترافیکی 1 و 2) جذب کننده ی بیشترین سفرهای ورزشی (31/32%) می باشند. بنابر این پیشنهاداتی مانند هماهنگی برنامه ریزی کاربری اراضی و حمل نقل و تناسب سلسله مراتب کاربری ورزشی با سلسله مراتب شبکه ارتباطی همجوار ارایه می شود.
تحلیل رابطه بین مؤلّفه های کاربری زمین با کاهش جرایم و ناامنی شهری(مطالعه ی موردی: منطقه 17 شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جرم و احساس ناامنی ناشی از آن در محلّه های شهری، به ویژه در کلانشهرها از نگرانی های مهم شهروندان است. امروزه، ناموفّق بودن نظام کیفری سنّتی (برپایه ی مجازات) در مقابله با روند فزاینده ی جرایم در جوامع مختلف آشکارشده و به همین سبب رویکردهای فراواکنشی همانند پیشگیری از جرم در سال های اخیر در کشورهای توسعه یافته بیشتر مورد توجّه قرار گرفته است. هدف مقاله ی حاضر نیز بررسی رویکردی فراواکنشی با استفاده از سازوکار های شهرسازی در پیشگیری از جرم و کاهش احساس ناامنی شهروندان در محلّه های شهر است که هشت محلّه از منطقه ی هفده شهرداری تهران را به عنوان محدوده ی مطالعاتی مورد بررسی قرار داده است. روش پژوهش ترکیبی از روش توصیفی (از نوع پیمایشی) و تحلیلی است و داده های مورد نیاز به روش اسنادی و میدانی گرد آوری شده است. نتایج بررسی ها نشان داد از بین انواع جرایم، خریدوفروش موادّ مخدّر با40% نخستین رتبه را دارد و از نظر زمان وقوع جرم بیشتر جرایم با 35% در غروب و در فاصله زمانی آن با شب رخ می دهد. همچنین نتایج بررسی نشان داد، بین پیشگیری از جرم و نحوه ی استفاده از اراضی شهری ارتباط وجود دارد و از بین فضاهای شهری مورد مطالعه، آن دسته که کاربری های پیرامونی و بدنه آنها از ترکیب و تنوّع بیشتری برخوردارند، در سنجش با فضاهای مشابه که تنوّع کاربری کمتری دارند، پتانسیل جرم زایی پایین بوده و کمتر به عنوان محلّ وقوع جرم شناخته می شوند؛ همچنین این گونه فض اها احس اس امنیّت بیشت ری را به شه روندان می دهد. از نتایج دیگر اینکه با اتخ اذ راهبرد های مناسب در زمینه ی شهرسازی می توان به راهکاری ارتقای احساس امنیّت شهروندان و پیشگیری از جرم در محلّه های شهری دست یافت.
تحلیل سرمایه اجتماعی شهروندان و تأثیر آن بر کیفیت زندگی مورد مطالعه: محله های شهر میاندوآب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سنجش کیفیت زندگی، پیچیده و تحت تأثیر عوامل فراوانی است. در این پژوهش از تأثیر شاخص های سرمایه اجتماعی بر کیفیت زندگی شهروندان استفاده شده است. بر این اساس با توجه به مطالعه ادبیات نظری مربوط به کیفیت زندگی و سرمایه اجتماعی، چارچوب مفهومی متشکل از پنج مؤلفه برای سرمایه اجتماعی که متغیرهای مستقل و نُه مؤلفه برای کیفیت زندگی که متغیرهای وابسته پژوهش هستند، برای تحلیل تأثیر شاخص های سرمایه اجتماعی بر کیفیت زندگی شهروندان محلات شهر میاندوآب، تدوین و مبنای پژوهش قرار گرفته است. درواقع هدف پژوهش، سنجش تأثیرپذیری سطح کیفیت زندگی شهروندان بر مبنای شاخص های سرمایه اجتماعی است. نوع پژوهش کاربردی و روش بررسی آن، توصیفی تحلیلی است. جامعه آماری را سی محله شهر میاندوآب شکل داده است. اطلاعات مورد نیاز برای بررسی رابطه سرمایه اجتماعی و کیفیت زندگی که شامل سی ونه شاخص سرمایه اجتماعی (متغیر مستقل) و سی وپنج شاخص کیفیت زندگی (متغیر وابسته) است، از ابزار پرسش نامه و سرشماری عمومی نفوس مسکن، سالنامه های آماری، سازمان ها و نهادهای مربوطه جمع آوری شده است. نتایج نشان می دهد از دید سطح سرمایه اجتماعی، محله های 20، 22 و 17 در بالاترین سطح و محله های 16، 13 و 23 در پایین ترین سطح قرار دارند. همچنین از دید سطح کیفیت زندگی، محله های 20، 7 و22 در بالاترین سطح و محله های 13، 23 و 16 در پایین ترین سطح قرار دارند. یافته ها نشان می دهد که محلاتی که سطح سرمایه اجتماعی بالاتری داشتند، از سطح کیفیت زندگی بالاتری برخوردار بودند. همچنین از پنج مؤلفه سرمایه اجتماعی، مؤلفه مشارکت اجتماعی بیشترین تأثیر (612/0) را بر کیفیت زندگی داشته و چهار مؤلفه دیگر سرمایه اجتماعی نیز، رابطه معناداری با کیفیت زندگی داشته اند.
سنجش و ارزیابی میزان تاب آوری بافت های فرسوده شهری در برابر مخاطرات محیطی ( نمونه موردی : بافت فرسوده کلان شهر کرج )(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال نهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳۵
111 - 122
حوزههای تخصصی:
امروزه معضلات و مشکلات بافت های فرسوده شهری یکی از مسائلی است که در حوزه شهرسازی شهروندان را با مشکلات متعددی مواجه ساخته است و همچنین یکی از مهم ترین چالش های شهری با توجه به نبود زیرساخت های مناسب شهری و افت عملکرد این بافت ها از نظر ابعاد کالبدی، اجتماعی، اقتصادی و نهادی در مواجه با مخاطرات می باشد. در این پژوهش به سنجش و ارزیابی میزان تاب آوری بافت های فرسوده شهر کرج در برابر مخاطرات محیطی پرداخته شده است. این پژوهش کاربردی است و با استفاده از روش توصیفی_تحلیلی، با هدف شناسایی شاخص ها و عوامل مؤثر بر ابعاد تاب آوری در بافت فرسوده شهر کرج و ارائه چارچوبی به منظور سنجش ابعاد تاب آوری در بافت های فرسوده شهری انجام پذیرفته است. جامعه ی آماری مشتمل بر 100 نفر از نخبگان دانشگاهی، افراد خبره و تصمیم گیر در حوزه مرتبط با تحقیق است. برای تجزیه و تحلیل داده ها، از آزمون های t تک نمونه ای، آزمون F و تحلیل مسیر در محیط نرم افزار SPSS استفاده گردیده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که ابعاد تاب آوری در بافت فرسوده شهر کرج از نظر بعد کالبدی_ محیطی، بعد اجتماعی، بعد سازمانی_نهادی و بعد اقتصادی به ترتیب دارای میانگینی معادل 3.49، 3.23، 3.01 و 3.42 و کمتر از میانگین مفروض (4) می باشند؛ از این رو بافت فرسوده شهر کرج از نظر ابعاد تاب آوری آسیب پذیر است. همچنین نتایج آزمون تحلیل مسیر نیز نشان داد بعد کالبدی به صورت مستقیم 0.523 درصد در تاب آوری بافت فرسوده شهر کرج تأثیرگذار است.