فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۵۲۱ تا ۴٬۵۴۰ مورد از کل ۶٬۴۱۴ مورد.
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال نهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳۳
۹۳-۱۰۸
حوزههای تخصصی:
امروزه شناسایی و تحلیل پیشران های کلیدی طبیعی، اقتصادی، اجتماعی فرهنگی و سیاسی مؤثر بر ایجاد، رشد و توسعه شهرها به یکی از مهمترین دغدغه های برنامه ریزان و تصمیم گیران شهری جهت برنامه ریزی های کوتاه، میان و بلند مدت جهت رشد و توسعه شهرها تبدیل شده است. هدف پژوهش حاضر شناسایی و تحلیل پیشران های کلیدی مؤثر بر روند شکل گیری و توسعه کالبدی شهرهای جنوبی استان بوشهر است که به صورت مطالعه موردی در شهر کنگان انجام گرفته است. پژوهش حاضر به لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ ماهیت و روش تحقیق، تحلیلی و اکتشافی است که در دو مرحله تعیین شاخص های کلیدی از طریق روش دلفی و شناسایی پیشران های کلیدی با استفاده از نرم افزار MicMac بر پایه روش تحلیل اثرات متقاطع انجام گرفته است. نتایج حاصل شده بیانگر آن است که از میان عوامل مختلف تأثیرگذار بر روند شکل گیری و توسعه کالبدی شهر کنگان، 15 عامل "صنایع نفت و گاز (پالایشگاهی)؛ فعالیت های بندرگاهی؛ مهاجرت؛ فعالیت های خدماتی؛ حمل و نقل (دسترسی)؛ عوامل سیاسی و نقش دولت (مدیریتی)؛ موقعیت جغرافیایی کنگان؛ عوامل فرهنگی؛ نوع مالکیت اراضی؛ جهات و میزان شیب؛ وضعیت آب و هوایی؛ منابع آبی (شبکه آب ها)؛ خاک و پوشش گیاهی؛ بلایای طبیعی و فعالیت های کشاورزی" تأثیرگذارند که از میان این عوامل 5 عامل "صنایع نفت و گاز (پالایشگاهی)؛ فعالیت های بندرگاهی؛ مهاجرت؛ فعالیت های خدماتی؛ حمل و نقل (دسترسی)" به عنوان عوامل و پیشران های کلیدی توسعه کالبدی شهر کنگان مطرح می باشند که ترکیبی نظام وار از عوامل اقتصادی، اجتماعی، مدیریتی و سیاسی هستند. به این ترتیب جهات و میزان توسعه کالبدی شهر کنگان در آینده تابعی از موقعیت و شرایط جغرافیایی شهر کنگان، نحوه برنامه ریزی و تصمیم گیری مدیران و مسئولین شهری کنگان در برخورد با این پیشران های کلیدی است.
پردازش مفهوم جغرافیای سیاسی شهرهای بندری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و آمایش شهری - منطقه ای سال یازدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۰
169 - 188
حوزههای تخصصی:
شهرهای بندری، نظام های سیاسی-فضایی هستند که در فضاهای مابین دو قلمرو جغرافیایی آبی و خشکی واقع شده اند و در های آن ها رو به جهان آزاد گشوده شده است. در واقع از آنجا که این شهرها پل ارتباطی کشور ساحلی با نظام اقتصاد جهانی محسوب می شوند و در بسیاری از کشورها، قلب تپنده اقتصاد و تجارت ملی هستند، بیش از سایر شهرهایی که دور از سواحل واقع شده اند، برای واحدهای سیاسی مستقل بر روی نقشه سیاسی جهان، ازنظر سیاسی حائز اهمیت اند و باید بیش از پیش مورد توجه جغرافیدانان سیاسی قرار بگیرند. در بسیاری از کشورهای توسعه یافته، شهرهای بندری، نواحی پرتراکم جمعیتی محسوب می شوند و گاه نیز آن ها به موقعیت جهان شهری ارتقا می یابند؛ به طوری که لندن و نیویورک، به عنوان ابرشهرهای جهانی در جوار بنادر خود واقع شده اند و شهرهای بندری محسوب می شوند. مدیریت سیاسی فضا در شهرهای بندری بسته به نوع نظام حکومتی کشورها فرق می کند و از کنترل و تمرکز شدید مدیریت سیاسی در مرکز، مانند ایران تا بندر-شهرهای پایتختیِ خودمختار، مانند آرژانتین، متفاوت است. در این پژوهشِ بنیادی تلاش شده است با روشن سازی اهمیت جغرافیایی-سیاسی شهرهای بندری، به پردازش مفهومی جغرافیای سیاسی شهرهای بندری به عنوان زیرشاخه ای از طیف موضوعی بین جغرافیای سیاسی بنادر و جغرافیای سیاسی شهر پرداخته شود.
تحلیل فضایی-زمانی فرم شهری در کلان شهرهای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۹ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
487 - 506
حوزههای تخصصی:
رشد شتابان جمعیت شهری جهان در چند دهه اخیر، سبب گسترش فیزیکی و تغییرات اساسی در فرم شهرها شده است. فرم شهری به عنوان آرایش فضایی عناصر فیزیکی شهر، آثار معناداری بر فعالیت و سلامت جسمی و روانی، الگوهای حمل ونقل، تعاملات اجتماعی، کیفیت زیست محیطی، تغییرات اقلیمی و بهزیستی انسان دارد؛ بنابراین هدف اصلی پژوهش حاضر، تحلیل فضایی-زمانی فرم شهری در کلان شهرهای ایران است. داده های جمعیتی و تصاویر ماهواره ای لندست برای استخراج تحولات جمعیت و اراضی شهری در هشت کلان شهر تهران، مشهد، اصفهان، شیراز، تبریز، کرج، قم و اهواز در سه مقطع زمانی 1366، 1379 و 1396 استفاده شد. متریک های سیمای سرزمین برای کمی سازی فرم شهری، تحلیل مؤلفه های اصلی برای شناسایی ابعاد فرم شهری و تحلیل خوشه برای دسته بندی کلان شهرها براساس ویژگی های فرم شهری به کار برده شد. یافته های پژوهش نشان داد در اغلب کلان شهرهای ایران، میان رشد جمعیت و رشد اراضی شهری، تناسبی وجود ندارد. در سه دهه اخیر، کلان شهرهای شیراز و تبریز بیشترین میزان پراکنده رویی شهری را تجربه کرده اند. نتایج تحلیل مؤلفه های اصلی، سه بعد شکل، چشم انداز و تراکم را برای فرم کلان شهرهای ایران شناسایی کرد. کلان شهرهای کرج و شیراز با ویژگی های پیچیدگی نسبتاً پایین در شکل پچ های شهری، پیچیدگی بالا در چشم انداز شهری، تعدد پچ های کوچک، ارزش پایین متریک میانگین فاصله میان پچ های مجاور، تراکم بالای پچ های شهری و سهم پایین تر بزرگ ترین پچ شهری، به رشد پراکنده و بی نظم متمایل هستند. کلان شهرهای تهران و قم با ویژگی های پیچیدگی پایین در شکل پچ های شهری، پیچیدگی نسبتاً بالا در چشم انداز شهری، تراکم پایین پچ های شهری و سهم بالای بزرگ ترین پچ از مساحت کلان شهر، متمایل به فرم شهری فشرده تر و منظم تر در مقایسه با سایر کلان شهرهای ایران هستند. سایر کلان شهرها به لحاظ فرم شهری، حد واسط الگوی فشرده و منظم کلان شهر تهران و الگوی پراکنده و بی نظم کلان شهر کرج قرار می گیرند.
تأثیر متقابل الگوی رفتار اجتماعی ساکنان خانه بر سازمان دهی فضای داخلی آن (مطالعه موردی: خانه های تک واحدی و آپارتمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال نهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۲
۸۵-۱۰۷
حوزههای تخصصی:
فضایی که انسان در آن زندگی می کند، مکانی است که بخشی از هویت خویش را در آن شکل می دهد. خانه، محیطی برای شکل گیری فعالیت اجتماعی به منظور تأمین نیازهای وی است. در عصر حاضر الگوی رفتاری کاربران خانه نادیده گرفته می شود؛ لذا هدف اصلی این پژوهش توجه به تأثیر متقابل رفتار اجتماعی ساکنان بر سازمان فضایی داخلی خانه است. الگوی رفتار افراد و روابط خانوادگی نیز تغییر کرده و بنابراین سازمان دهی فضایی متفاوتی را در آن به وجود می آورد. رویکرد این پژوهش کیفی است. پژوهش از نوع توصیفی- تحلیلی و با روش مطالعه موردی انجام شده است. برای دستیابی به اهداف موردنظر پس از بررسی مفاهیمی همچون رفتار اجتماعی، الگوی رفتار، سازمان دهی داخلی خانه و ارتباط رفتار با آن، رفتار اجتماعی مدنظر مؤثر بر الگوی خانه در نمونه های موردی که شامل یک نمونه خانه تک واحدی و یک نمونه آپارتمان واقع در شهر همدان است، موردبررسی قرار می گیرد. نتایج پژوهش نشان دهنده تأثیر متقابل الگوی رفتار اجتماعی و سازمان دهی فضاهای داخلی خانه در هر دو نمونه می باشد. به نظر می رسد که رفتارهای مدنظر بر شکل، ابعاد و چیدمان فضاهای هر دو نمونه تأثیر متقابلی داشته است، به طوری که در نمونه خانه تک واحدی شکل خانه و ابعاد آن در محرمیت و خوابیدن مؤثرتر است و در آپارتمان مدنظر خوردن تأثیر قوی تری برچیدمان فضاها دارد.
شبیه سازی تحولات کاربری اراضی در شهر- منطقه مرکزی استان مازندران با استفاده از مدل SLEUTH(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر تلاش می شود تا با هدف شبیه سازی تحولات توسعه کاربری اراضی و سناریوسازی توسعه در 1420 برای کاهش اثرات توسعه نامتوازن بر منطقه ای با ارزش طبیعی، گامی موثر برداشته شود. برای دستیابی به این مهم، از مدل SLEUTH برای شبیه سازی کاربری اراضی آتی و سناریوسازی استفاده شده است. داده ها و اطلاعات مورد نیاز پژوهش شیب اراضی، پوشش اراضی، محرومیت، توسعه شهری، حمل و نقل، خطوط ارتفاعی و کاربری اراضی است که از مدل SLEUTH و ضرایب پنج گانه رشد آن استخراج شدند. سپس به ارزیابی سناریوهای سه گانه روند تاریخی، حفاظت از اراضی با ارزش طبیعی و شبکه چندمرکزی پرداخته شد. نتایج یافته ها نشان داد که ضریب گسترش و جاذبه جاده بیشترین تاثیر را بر شبیه سازی و سناریوسازی دارند و نقش بسیار موثری را بر توسعه آتی محدوده مطالعاتی برجای می گذارند. از همین رو، پیرامون محورهای اصلی ارتباطی محدوده مطالعاتی، الگوی توسعه پراکنده خطی، در مجاورت روستاها و شهرک های پر جمعیت الگوی توسعه خوشه ای و در سایر اراضی با ساختاری مجزا و تک واحدی الگوی توسعه متفرق و پرش قورباغه ای نمود فضایی پیدا می کنند. این روند توسعه در نواحی شمالی و مرکزی شهر- منطقه مازندران بیش از سایر نواحی شکل گرفته و سناریوی جایگزین در راستای دستیابی به الگوی توسعه متعادل و متوازن منطقه، شبکه چندمرکزی است. نوآوری پژوهش در شبیه سازی توسعه اراضی ساخته شده و سناریوسازی تحولات توسعه در شهر- منطقه مرکزی استان مازندران پیش بینی اراضی ساخته شده براساس مدل SLEUTH می باشد.
نقش الگوی فضایی و پوشش گیاهی فضاهای باز محلی بر میزان آسایش حرارتی در اقلیم سرد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره دهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۰
15 - 26
حوزههای تخصصی:
آسایش حرارتی به عنوان یکی از عوامل اساسی در حضورپذیری انسان ها در فضاهای شهری مطرح است. طراحی فضاهای باز شهری تحت تأثیر عناصر و عوامل مختلف می تواند باعث تغییر درکیفیت آسایش حرارتی استفاده کنندگان شود که در این پژوهش براساس ضرورت نقش دو مؤلفه الگوی هندسی و پوشش گیاهی در ارتباط با میزان آسایش حرارتی در فضاهای باز محلی در بافت قدیمی شهر همدان با اقلیم سرد و کوهستانی تبیین و تحلیل شده است. هدف از انجام پژوهش حاضر ارزیابی الگوی پوشش گیاهی و الگوی هندسه فضاهای باز محلی بر آسایش حرارتی در فصل زمستان در این بافت شهری است. در این راستا نُه مرکز محله تاریخی در شهر همدان به عنوان بستر تحلیل پژوهش در نظر گرفته شده که با استفاده از نرم افزار Envi-met، شبیه سازی و با ورود داده های اقلیمی و فضایی، تحلیل های مورد نظر انجام شده است. نتایج تحلیل نشان می دهد که در نظر گرفتن الگوی پوشش گیاهی و الگوی هندسی فضاهای باز به طور توأمان نقش مهمی در آسایش حرارتی در این اقلیم دارد. علاوه براین از میان متغیرهای محیطی آسایش حرارتی، سرعت باد بیشترین تأثیر را بر آسایش حرارتی در فصل زمستان داشته است. همچنین وجود پوشش های گیاهی برگ ریز ضمن آن که در تابستان با ایجاد سایه اندازی مناسب شرایط آسایش اقلیمی مناسبی را برای کاربران فراهم می نماید، در زمستان هم مانع تابش نور خورشید بر فضاهای باز گشته ( ضمن آن که در این گونه اقلیم ها شاهد وزش بادهای سرد و کمبود رطوبت به خصوص در ایام زمستان هستیم)، وجود این نوع الگوها و درختان باعث جذب رطوبت از زمین و انعکاس آن به محیط های اطراف می گردد.
پیش بینی رشد آتی شهر با استفاده از مدل اتوماتای سلولی پیشرفته مطالعه موردی: شهر چالوس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره چهارم پاییز ۱۳۹۴ شماره ۱۶
15 - 26
حوزههای تخصصی:
به نظر می رسد تمرکز بی برنامه جمعیت، بدون در نظر گرفتن تمهیدات زیست محیطی، اقتصادی و اجتماعی، ریشه بسیاری از بحران ها و مشکلاتی است که بشر به تازگی با آنها برخورد کرده است. با اهمیت پیدا کردن محدودیت منابع، اندیشمندان و نظریه پردازان بسیاری رشد ناموزون شهرها را پدیده ای غیر قابل پذیرش معرفی کرده اند و در جستجوی راهی برای اصلاح روندهای موجود می باشند. در همین راستا اتوماتای سلولی، به عنوان مدلی که رشد آتی شهر را با استفاده از پنج عامل ویژگی سلول، اندازه سلول، همسایگی، قوانین گذار و زمان پیش بینی می کند، معرفی می شود. در این مقاله سعی شده است که رشد شهر به وسیله مدل اتوماتای سلولی و معیارهایی مانند کاربری اراضی، شبکه ارتباطی، قابلیت اراضی، منظر طبیعی، خطر زلزله و رانش، فاصله از مناطق حفاظت شده و ... پیش بینی شود. این پیش بینی به گونه ای است که رشد تلفیقی از جهت بهینه رشد شهر می باشد. برای نشان دادن چگونگی کاردکرد مدل، شهر چالوس با توجه به قرار گرفتن در جلگه ساحلی شمال کشور و ارزشمند بودن اراضی از لحاظ زیست محیطی و زراعی و همچنین وجود دو قطعه اراضی بزرگ زراعی در داخل محدوده شهر، به عنوان نمونه مورد مطالعه انتخاب شده است. پس از اجرای مدل در ArcGis، با توجه به ملاحظات زیست محیطی و قوانین تدوین شده اتوماتای سلولی نشان داد که رشد آتی شهر در سال 1405، به سمت جنوب و در حاشیه کمربندی شهر چالوس، شکل خواهد گرفت.
ارزیابی مکانی دسترسی به فضاهای باز شهری در مقطع زمانی پس از زلزله با استفاده از الگوریتم های بهینه سازی هاب و ژنتیک (مطالعه موردی: شهر گرگان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۷ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
311 - 331
حوزههای تخصصی:
آگاهی از وضعیت دسترسی به فضاهای باز شهری برای اسکان موقت پس از زلزله، از مواردی است که می تواند در مدیریت بحران بسیار حیاتی باشد. شناسایی این نقاط پیش از وقوع زلزله سبب می شود مدیران در مقطع زمانی ناپایدار و غیرقطعی پس از زلزله تصمیم گیری منطقی داشته باشند. همچنین این مسئله تأثیر محدودیت های خاص مکانی و زمانی آن مقطع را کم رنگ تر می کند. در مطالعه حاضر، به ارزیابی چگونگی دسترسی شهروندان شهر گرگان به فضاهای باز شهری پرداخته شده است. بدین منظور از الگوریتم ژنتیک برای حل مسئله ای مکان محور که داده های ورودی آن از GIS گرفته شده، استفاده شد. در زمینه تخصیص بهینه مکان در محیط GIS، دو سناریوی سخت گیرانه و سهل گیرانه با اعمال و بدون اعمال محدودیت انسداد راه مدنظر قرار گرفتند؛ از این رو برای سناریوی اول 48 قطعه و برای دیگری 153 قطعه زمین به عنوان زمین هایی با قابلیت بالقوه اسکان موقت درنظر گرفته شد. در زمینه حل مسئله تخصیص با استفاده از الگوریتم ژنتیک نیز با اعمال تغییرات در پارامترهای حل مسئله و در قالب دو سناریوی فوق، شش گزینه مختلف انتخاب شدند که کمترین مقدار هزینه انتقال جمعیت از مراکز بلوک های جمعیتی را به فضاهای باز داشتند. با پذیرش احتمالی بودن شرایط پس از وقوع زلزله، نتایج کلی پژوهش نشان می دهند در صورت وقوع زلزله شدید با احتساب انسداد راه در حالت سخت گیرانه، 24 و در حالت سهل گیرانه، 35 درصد از جمعیت به فضاهای باز دسترسی دارند. این موضوع در سناریوی سهل گیرانه به ترتیب 35 و 47 درصد خواهد بود. نتایج حل مسئله هاب با استفاده از الگوریتم ژنتیک نیز مشابه حالات سهل گیرانه و سخت گیرانه بدون احتساب انسداد راه است.
ارزیابی میزان تحقق سیاست های شهر سالم بر اساس نیازهای محلی و منطقه ای، نمونه موردی: استان خراسان جنوبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف ارزیابی میزان تحقق سیاست های شهر سالم براساس نیازهای محلی و منطقه ای در استان خراسان جنوبی اجرا گردید تحقیق از نظر ماهیت، توصیفی و تحلیلی بوده است داده های مورد نیاز از سرشماری های عمومی، نمونه گیری مرکز آمار و 300 خانوار نمونه از 11 شهرستان استان، گردآوری گردید. شاخص های بهداشتی، اجتماعی، سکونتی منطقه، در این مطالعه مورد ارزیابی قرار گرفتند. برای تحلیل اطلاعات از SPSS و ArcView استفاده شد. نوآوری تحقیق در استفاده از شاخص های متنوع و اولویت دادن به شاخص های بهداشت و سلامت بوده است. نتایج نشان داد که خراسان جنوبی در شمار یکی از محروم ترین استان های کشور می باشد و امکانات اندک، در بخش های محدودی متمرکز شده و سایر مناطق در شرایط نامطلوبی به سر می برند. این مناطق علاوه بر آن که فقیرترین گروه های جمعیتی را در خود جای داده اند، اغلب با مناطق مرزی همجوار بوده و بیش تر در معرض آلودگی های ویروسی و میکروبی شایع در کشورهای افغانستان و پاکستان قرار دارند.
کارکرد معماری حسینیه ها به عنوان فضای باز شهری با استفاده از الگوی مسیر حرکت مطالعه موردی: حسینیه های شهر نائین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره هشتم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۲
3 - 18
حوزههای تخصصی:
حسینیه ها و تکایای ایرانی، مظهر پیوند زمان، مکان و مردم است و به دلیل ویژگی فضای شهری بودن آنها، نه تنها در قیاس با مکان های هم عملکرد خویش در سایر کشورها هویتی متمایز داشته، بلکه به عنوان تنها فضاهای باز شهری با عملکرد مذهبی در فرهنگ شهرسازی مسلمانان منحصر به فرد هستند. با توجه به ویژگی های فرهنگی کشورمان و به ویژه نقش اسلام و باورهای دینی در هویت ملی و اجتماعی ایرانیان، بررسی چیستی و ویژگی های کالبدی حسینیه ها بدیهی می نماید. در مقاله حاضر، براساس روش تحقیق توصیفی_تحلیلی و با استفاده از الگوی مسیر حرکت انسان در خصوص این که فضاهای باز شهری چیست و فضاهای مذهبی مانند حسینیه ها باید دارای چه مؤلفه هایی باشند تا در زمره فضای باز شهری قرار گیرند، بررسی شده است. سپس با مطالعه ساختاری هفت نمونه از حسینیه های شهر نائین، به بررسی شاخص های کالبدی حسینیه ها و تطبیق این شاخصه ها با عوامل تأثیرگذار بر شکل گیری بنا به عنوان فضای باز شهری و بررسی مسیر حرکت انسان در این حسینیه ها با استفاده از الگوی جریان پرداخته شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که ویژگی کلی دسترسی و ارتباط با گذرهای اطراف، داشتن ورودی های متعدد، تعامل ایجاد شده بین مردم و وجود روح حیات شهری، عوامل مؤثر و تعیین کننده ای در احتساب فضاهای باز مذهبی مانند حسینیه ها به عنوان فضای باز شهری هستند. به گونه ای که مسجد نوگاباد با شش ورودی، دارای بیشترین و حسینیه گودالو (سنگ) با دو ورودی، دارای کمترین آلترناتیو الگوی حرکتی هستند. با شناخت و به کارگیری هرچه بیشتر اصول طراحی چنین فضاهایی از قبیل مکانیابی، انعطاف پذیری در فرم و عملکرد و مفاهیم غنی نمادین، می توان تداوم بیان کالبدی یک فرهنگ در محیط و هویت بخشی به شهر ایرانی کمک مؤثری نمود.
تحلیلی بر تضاد منافع در نهاد دولت به مثابه متولی برنامه ریزی فضایی شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره دهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۹
3 - 14
حوزههای تخصصی:
برنامه ریزی فضایی شهری کنشی جمعی مربوط به تصمیم های مرتبط با به کارگیری اجتماعی زمین و یک عمل اجتماعی است؛ به معنای عملی که از راه هم رأیی به وسیله دولت منتخب مردم انجام می گیرد. بنابراین دولت به مثابه نهادی انگاشته می شود که در پی تحقق منفعت عمومی و جبران شکست های بازار از طریق قدرت مشروع است. اما سئوال اساسی این است که آیا واقعاً دولت به عنوان یک کل، خیرخواه در برنامه ریزی فضایی شهری تنها بر مبنای منفعت عمومی شهر عمل می کند؟ هدف این پژوهش پاسخ به این پرسش بنیادی از دریچه نظریه انتخاب عمومی است که با تمرکز بر نهاد دولت برای تحلیل و درک پیامدهای حاصل از تعامل عناصر موجود در آن، بر شباهت های انتخاب افراد در تصمیم های بازاری و غیر بازاری تأکید دارد. برای این منظور با استفاده از روش شناسی مربوط به تحلیل های کیفی و پس از دستیابی به شاخص های اصلی مرتبط با هر یک از مؤلفه های مربوطه، مبتنی بر داده های استخراج شده از نظر خبرگان این حوزه و کمی سازی این داده ها با استفاده از طیف لیکرت، با بهره گیری از مدل سازی معادلات ساختاری حداقل مربعات جزئی در نرم افزار اسمارت پی ال اس سعی می شود، میزان اثرگذاری مؤلفه های نظریه انتخاب عمومی بر فضای تصمیم سازی و تصمیم گیری برنامه ریزی کلانشهر تهران مورد تحلیل قرار گیرد. براساس یافته های پژوهش و ضرایب مسیر مؤلفه های پیگیری منافع فردی، رانت جویی و منافع سیاسی بر تصمیم سازی و تصمیم گیری افراد در فرآیند برنامه ریزی فضایی کلانشهر تهران تأثیر معنی دار و منفی دارند. همچنین محاسبه و تحلیل شاخص های برازش نشان دهنده مناسب بودن مدل اندازه گیری و ساختاری الگوی مفهومی پژوهش است. بر این اساس در پایان راهکارهایی برای اصلاح وضعیت حاضر در راستای تأمین بهتر منفعت عمومی و کاهش تضادهای موجود پیشنهاد شده است.
بازخوانی رویکردهای منطقه گرایی در بناهای شاخص معاصر شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
منطقه گرایی، دیدگاهی انتقادی است که بر حفظ خصوصیات مکان تأکید داشته و نوعی فلسفه ی ارجاعی در برقراری هماهنگی میان مردم، دست ساخته های آنها و طبیعت به شمار می رود. این رویکرد تلاش می کند تا با بی مکانی در مدرنیسم از طریق بکارگیری نیروهای متنی برای بدست آوردن معنا و حس مکان مقابله نماید و در صدد پر نمودن این خلاء است که ریشه در شکاف میان اندیشه و احساس در طول سده اخیر دارد. این مقاله تلاش دارد تا اهمیت این بحث و ابعاد مختلف آن و سنتزی که تحت عنوان منطقه گرایی ارائه شده را نشان دهد و اینکه چگونه این بخش از مفاهیم با ابعاد مختلفش با گفتمان های محلی از یکسو و چالش های جهانی از دگرسو شکل گرفته است. لذا مرور ویژگی های منطقه گرایی مبتنی بر آراء پیشگامان این جنبش و رویکردهای آن بواسطه نقش میانجی آن بین سنت و مدرنیسم در بناهای معاصر مشهد می تواند انتظامی برا ی بحران مکان در مشهد قلمداد شود، به طوری که هدف اصلی این نوشتار را شکل می دهد. طراحی پژوهش، برمبنای روش تحقیق ترکیبی کیفی و کمی مبتنی بر منطق قیاسی و از طریق مطالعات کتابخانه ای و موردپژوهی شکل گرفته است. 27 اثر از بناهای شاخص شهر مشهد که رویکرد میانجی گرایانه ای به تقابل سنت و مدرنیته داشته اند به عنوان جامعه آماری انتخاب و از طریق پرسشنامه که به صورت طیف پنج گزینه ای لیکرت تنظیم و توسط 25 نفر از کارشناسان حوزه منطقه گرایی مشهد بکار گرفته شده و در نرم افزار SPSS مورد تحلیل قرار گرفته است. یافته های موردپژوهی حاکی از عدم سازگاری اصول منطقه گرایی در مشهد با نیازهای دوره معاصر است چرا که بیشتر تبدیل به الحاقات نمادین و تاریخی روی پوسته مدرن گشته و می توان آن را بدترین شکل منطقه گرایی دانست که به پوسته ای تاریخی تبدیل شده و در آن تصاویری از سنت گرایی با تقلیدی از کلیشه های گذشته ترکیب و بر روی بدنه ساختمان های مدرن کشیده شده است.
بررسی عوامل مؤثر در زیست پذیری بافت های فرسوده شهر ایلام (مطالعه موردی: محله بانبرز)
منبع:
مطالعات عمران شهری دوره سوم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۱۰
34-55
حوزههای تخصصی:
عوامل زیادی در زیست پذیری و تشدید زیست پذیری نقش ایفا می کنند که هر عامل به نحوی در تصمیمات و انگیزش افراد و جامعه جهت سکونت و اقامت تأثیرگذار است. وجود این عوامل موجب رونق زیستی و نبودشان موجب رکود زیستی در یک مجموعه می گردد. از این رو، این پژوهش با هدف بررسی عوامل مؤثر در زیست پذیری بافت های فرسوده به صورت توصیفی – تحلیلی انجام شده است. جامعه آماری پژوهش را ساکنان محله بانبرز شهر ایلام تشکیل می دهد که تعداد 376 نفر از آنها با استفاده از فرمول کوکران به شیوه تصادفی خوشه ای انتخاب شد. پرسشنامه پژوهش محقق ساخته است که روایی آن توسط متخصصان تأیید و پایایی آن با استفاده از آلفای کرونباخ به میزان 968/0 تأیید شد. تجزیه و تحلیل داده ها از طریق آزمون های تحلیل عاملی تأییدی و t تک نمونه ای در نرم افزار SPSS انجام شد. نتایج نشان داد که مؤلفه های اجتماعی (از طریق عامل های مشارکت ساکنان و امنیت اجتماعی)، اقتصادی (از طریق عامل های دسترسی مناسب به خدمات عمومی و امکانات شهری، تمایل بخش خصوصی به سرمایه گذاری در بافت، وجود استانداردهای زندگی)، کالبدی (از طریق عامل های کیفیت و قدمت ابنیه (میزان فرسودگی مصالح و بنا)، وجود عناصر هویت بخش و شاخص بصری، مساحت مناسب و کافی مسکن، سازگاری ابعاد معابر بافت و تراکم طبقات)، مدیریتی (از طریق عامل های مدیریت یکپارچه در بین نهادها، ایجاد تسهیلات مالی برای ساکنان بافت، میزان حمایت از سرمایه گذاران در بافت) و زیست محیطی به عنوان عامل های مؤثر بر زیست پذیری در محله بانبرز شناسایی شدند. همچنین از نظر ساکنان، وضعیت زیست پذیری محله بانبرز نامناسب است (055/2 m=)، که وضعیت زیست پذیری اقتصادی محله از سایر مؤلفه ها ضعیف تر است (925/1 m=).
بررسی تأثیر ویژگی های محیط مصنوع شهری (با تأکید بر اختلاط کاربری اراضی) برسلامت عمومی شهروندان – مطالعه شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به دنبال بررسی چگونگی تأثیر اختلاط کاربری اراضی به عنوان یکی از مؤلفه های محیط مصنوع بر سلامت عمومی افراد در شهر مشهد می باشد. نوع پژوهش، کاربردی - توسعه ای است و در زیر مجموعه پژوهش های موردی، پیمایشی و همبستگی جای می گیرد. برای سنجش اختلاط کاربری از روش های هرفیندال - هریشمن، فرانک و آنتروپی شانون استفاده گردید. جامعه آماری تحقیق، شهروندان 25 سال به بالای شهر مشهد و حجم نمونه برابر با 1022 نمونه می باشد. داده های مورد نیاز از 16 محله شهر مشهد گردآوری گردید. نتایج پژوهش نشان داد که که در محلات مورد مطالعه این انتظار که اختلاط کاربری اراضی بتواند تأثیرات مثبتی را سلامت عمومی افراد و همچنین فعالیت بدنی و پیاده روی شهروندان داشته باشد، محقق نگردید. بر مبنای یافته ها، رابطه ی معنی داری میان اختلاط کاربری اراضی با فعالیت بدنی و پیاده روی روزانه افراد وجود ندارد و در سوی مقابل نتایج نشان داد که رابطه ای معنی دار اما معکوسی میان اختلاط کاربری اراضی با سلامت عمومی افراد مشاهده گردیده است، بدین معنی که با افزایش امتیاز اختلاط کاربری اراضی در محلات هدف، از کیفیت سلامت عمومی افراد کاسته شده است. با توجه به نتایج متفاوت این پژوهش با نتایج پژوهش های بین المللی که عمدتاً در شهرهای کشورهای پیشرفته غربی انجام شده است و همچنین فقر جدی مطالعات بومی تجربی و جدید بودن پژوهش های مرتبط با برنامه ریزی سلامت شهری در ایران، قطعاً نمی توان نتایج این پژوهش را به سایر شهرهای ایران تعمیم داد و ضروری است که مطالعات تجربی بیشتری در خصوص شهرهای ایران انجام پذیرد.
بررسی گردشگری چند حسی در شهر تبریز با رویکرد حس مکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۷ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
61 - 74
حوزههای تخصصی:
در چند سال اخیر بازار گردشگری در شهر تبریز رشد قابل توجهی داشته و جذابیت چند حسی در این شهر می تواند قدرت جذب گردشگران داخلی و خارجی را افزایش دهد. لذا پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین حس مکان به عنوان یکی از شاخصه های گردشگری حسی و جذب گردشگر، به دنبال پاسخ سؤال است که بین ابعاد حس مکان و جذب گردشگر در شهر تبریز چه ارتباطی وجود دارد؟ خصوصیات کالبدی، معانی و فعالیت ها، سه پایه هویت مکانرا شکل می دهند و تعامل انسان با این سه عنصر، حس مکان را خلق می نماید؛ بر این اساس، در این پژوهش، حس مکان با سه بعد کالبدی، معنایی و فعالیتی سنجیده شده و رابطه آن با جذب گردشگر موردبررسی قرارگرفته است. روش پژوهش، توصیفی- تحلیلی و از نوع پیمایشی بوده و کاربردی می باشد. جامعه آماری پژوهش شامل گردشگران داخلی و بین المللی شهر تبریز در سال 97-98 و روش نمونه گیری احتمالی بوده و حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 384 نفر برآورد گردید. برای تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزارهای آماری SPSS و SmartPLS استفاده شده است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که بین متغیر کالبدی حس مکان و جذب گردشگر، رابطه معناداری وجود دارد. همچنین بین متغیر معنایی و فعالیتی حس مکان با متغیر جذب گردشگر نیز ارتباط معناداری برقرار است و در این بین، متغیر معنایی بیشتر از دو متغیر دیگر، تغییرات متغیر وابسته را تبیین می کند و متغیر کالبدی و فعالیتی در اولویت بعدی قرار می گیرند. نتایج این پژوهش آن دسته از شاخص های حس مکان را که در جذب گردشگر شهری نقش بیشتری را ایفا می کنند، شناسایی نموده است.
ارائه مدل عوامل مقصد محور مؤثر بر گرایش به مقصد و طول مدت اقامت گردشگران مطالعه موردی: شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۷ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
51 - 69
حوزههای تخصصی:
ازجمله مهم ترین راه های درآمدزایی و برون رفت از مشکلات اقتصادی درصحنه های بین المللی، ملی، منطقه ای، ناحیه ای و محلی تقویت صنعت گردشگری و توجه ویژه به آن است. کلان شهر مشهد، به دلیل وجود بارگاه مقدس امام رضا (ع) و دارا بودن جاذبه های متنوع دیگر، پتانسیل و ظرفیت قابل توجهی در جذب گردشگران دارد. بر این اساس هدف اصلی پژوهش حاضر ارائه الگوی عوامل مقصد محور مؤثر برجذب و مدت اقامت گردشگر در شهر مشهد می باشد که به منظور دستیابی به این هدف از رویکرد کیفی با استراتژی داده بنیاد بهره گرفته شده است. بدین ترتیب که نظرات خبرگان در ارتباط با عواملی که می توانند بر گرایش و طول مدت اقامت گردشگران در شهر مشهد مؤثر باشند، طی مصاحبه های نیمه ساختاریافته جمع آوری شده سپس به کمک روش داده بنیاد، مفاهیم، کدهای باز و مقوله های مرتبط استخراج و استنباط گردید. پس از انجام دوازده مصاحبه و بررسی و تفسیر داده ها، 34 مقوله فرعی در قالب 7 مقوله اصلی استخراج گردید و اشباع نظری حاصل شد. نتایج نشان می دهد که عوامل «قانونی و دولتی» (مدیریت یکپارچه، تدوین و اجرای قوانین حامی گردشگر، عوامل ایدئولوژیک و روابط بین المللی، ثبات حاکمیت و امنیت ملی، استقرار و توسعه دولت الکترونیک)، «مدیریتی» (مدیریت فضای کالبدی شهر، توجه به مبلمان شهری، مدیریت تصویر برند مقصد، مدیریت ترافیک، سوغات، توسعه سرمایه گذاری پایدار)، «رفاهی» (اقامت و اسکان، تسهیلات حمل ونقل، خوراک، رویدادها، مراکز تجاری و بازارهای محلی، ایمنی و امنیت، تبدیل ارز و سهولت خرید، راهنمای گردشگر، بهداشت و درمان)، «زیرساختی» (مسیرهای دسترسی به مقصد و جاذبه های آن، زیرساخت های گردشگری و فضاهای سرگرمی و تفریحی، پایگاه های داده و اطلاعات، امکانات ارتباطی و مخابراتی)، «اقتصادی» (هزینه های گردشگری، تسهیلات مالی گردشگری)، «فرهنگی اجتماعی» (اعتماد اجتماعی، نگرش جامعه میزبان، تعامل جامعه میزبان) و «بازاریابی» (آموزش، هوشمند سازی، آگاهی رسانی و تبلیغات برای گردشگران، آگاهی رسانی و تبلیغات برای سرمایه گذاران، تحقیقات) به عنوان عوامل مقصد محور بر گرایش و طول مدت اقامت گردشگر در شهر مشهد تأثیر دارند.
ارزیابی روند تغییرات کاربری اراضی و تأثیر آن بر آلبیدوی سطحی و دمای سطح زمین در حوضه آبخیز اهرچای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و آمایش شهری - منطقه ای سال دهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۷
123 - 142
حوزههای تخصصی:
یکی از عوامل متأثر از فعالیت های انسانی، تغییر در کاربری اراضی است که می تواند منجر به تغییرات آلبیدوی سطحی و دمای سطح زمین شود و تغییر در این پارامترها آب وهوای طبیعی منطقه را متأثر می سازد. پژوهش حاضر به بررسی روند تغییرات کاربری اراضی و خصوصیات دمای سطح زمین و آلبیدوی سطحی در هر کاربری در حوضه آبخیز اَهرچای با استفاده از داده های لندست برای یک دوره 29 ساله پرداخته است. بدین منظور از تصاویر ماهواره ای لندست 5 (TM) در سال 1987 و لندست 8 (OLI) برای سال 2015 استفاده شده و پس از انجام مراحل مختلفِ پردازش تصاویر، نسبت به استخراج کاربری اراضی براساس روش «ماشین بُردار پشتیبان» (SVM) اقدام شد. دقت طبقه بندی برحسب ضریب آماری کاپا به ترتیب 93/0 و 95/0 و براساس دقت کلی 09/95 و 20/96 به دست آمد. بیشترین تغییرات کاربری در اراضی مرتعی و پس از آن در زراعت دیم مشاهده شده است. تبدیل مراتع به زراعت دیم باعث کاهش پوشش گیاهی و تغییر الگوی توزیع و روند افزایش دمای سطح زمین و میزان آلبیدوی سطحی شده است که این میزان برای کاربری زراعت دیم با افزایش دمای تقریباً 8 درجه سانتی گراد و آلبیدوی سطحی 03/0 بوده است؛ بنابراین ملاحظه می شود که سطح حوضه تغییرات کاربریِ روی داده، موجب تغییر در میزان دمای سطح زمین و آلبیدوی سطحی شده است.
مقایسه تطبیقی پارامترهای زیباشناختی فضای شهری از دیدگاه کودکان و بزرگسالان مطالعه موردی: شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره چهارم بهار ۱۳۹۴ شماره ۱۴
19 - 30
حوزههای تخصصی:
توجه به جنبه های زیبایی شناختی فضاهای عمومی شهری در طراحی شهری از این جهت اهمیت ویژه ای دارد که کاربران آن ادراک زیبایی شناختی یکسانی ندارند و فضا لزوماً پاسخگوی همه طیف ها از این دیدگاه نمی باشد. پژوهش پیشِ رو با فرض وجود تفاوت در ادراک زیباشناختی محیط در گروه های سنی متفاوت، به این پرسش پاسخ داده است که چه ترجیحات زیباشناختی در فضای شهری بین گروه های سنی مختلف وجود دارد و اولویت بندی متغیرهای مرتبط با آن در دو گروه سنی کودک و بزرگسال به چه صورت است. از آنجا که مطالعات زیبایی شناسی در دو بعد نظری و تجربی مورد بحث قرار گرفته، توجه به جنبه های بصری در طراحی شهری و زیبایی شناسی تجربی به عنوان اساس پژوهش قرار گرفت. با مبنا قرار دادن دیدگاه سانتایانا مبتنی بر دسته بندی زیبایی شناسی محیطی در سه دسته حسی، فرمی و نمادین، پژوهش حاضر میزان توجه به هر دسته را در گروه های مورد مطالعه بررسی نموده است. پژوهش از نوع کاربردی بوده، با بهره مندی از ترکیب روش کمی و کیفی و به صورت توصیفی _ تحلیلی دو گروه مورد مطالعه را مقایسه نموده است. روش یافته اندوزی با استفاده از مطالعات کتابخانه ای، میدانی و تکمیل نقاشی کودک و پرسشنامه به تعداد 750 مورد در قالب طیف لیکرت در دو گروه یاد شده بوده که در نهایت با استفاده از نرم افزار SPSS مورد ارزیابی و استخراج نتایج قرار گرفته که بر اساس فرمول آماری کوکران در جامعه آماری، استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد در اولویت بندی ترجیحات متغیرهای زیباشناختی بین دو گروه سنی و اهمیت متغیرهای فرمی از دیدگاه کودکان تفاوت وجود دارد. از میان سه دسته زیبایی شناسی یاد شده، بیشترین ترجیحات زیباشناختی کودکان به لحاظ فراوانی در دسته متغیرهای فرمی قرار می گیرد.
تبیین عملکردی و شناسایی ارزش های مکان های عمومی رودخانه محور از منظر طراحی شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره دهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۳۸
31 - 48
حوزههای تخصصی:
رودخانه ها، به واسطه عملکردهای متعدد، کیفیات متنوعی را برای انسان ها و سکونتگاه هایشان همراه دارند و مستقیم و غیرمستقیم، بر کیفیت زندگی آنها تأثیر می گذارند؛ اما تغییر سبک زندگی جوامع، ناآگاهی از ابعاد رودخانه ها و نگرش و توسعه تک بعدی، آسیب های فراوانی به این پدیده های طبیعی رسانده و موجب ناپایداری آنها شده است. این پژوهش، در پی خاطرنشان ابعاد رودخانه ها، اهمیت حفاظت آنها در حین توسعه ، ضرورت دیدگاه فراگیر در مواجهه با رودخانه و چگونگی استفاده از رودخانه به عنوان محور مکان های عمومی در چارچوب طراحی شهری است. این پژوهش توسعه ای_کاربردی، بر مبنای رویکرد کیفی متکی بر تجربه گرایی، به گردآوری داده های مورد نیاز از طریق مطالعات کتابخانه ای و میدانی پرداخته و با انتخاب روش مطالعه میان موردی، از ابزارهای مشاهده و مصاحبه نیمه ساختاریافته در بازدیدهای میدانی رودخانه در شهرهای اردبیل، اصفهان، اهواز و رشت بهره گرفته است. برای تجزیه وتحلیل داده ها، از تحلیل های کیفی (تلخیص، دسته بندی) در کنار تحلیل های کمّی آماری استفاده شده و اعتبار نتایج، براساس اظهارنظر تضمین شده در موارد کیفی و بررسی آزمون اسمیرنف و T تک نمونه ای در تحلیل کمّی بررسی شده است. پژوهش حاضر، نقش ها، ارزش ها و کیفیات رودخانه را در قالب مؤلفه های نظام های مطالعاتی زیست محیطی/ اکولوژیکی، کالبدی/ فضایی، عملکردی، اقتصادی، اجتماعی/ فرهنگی، ادراکی/ روانی و ... تدوین کرده و به مقایسه تطبیقی وضعیت آنها در شهرهای بیان شده، پرداخته است. نتایج پژوهش نشان می دهد که با توجه به تنوع عملکردها، ارزش ها و نیز ابعاد رودخانه ها هرگونه توسعه مرتبط با آنها، باید با دیدی جامع نگر انجام شود. به علاوه، توجه به آب، ویژگی ها و تأثیرات آن، به مثابه مهم ترین عامل تمایز مکان های عمومی رودخانه محور، باید با اتخاذ رویکردهای مناسبی ازجمله درزمینه فعالیت ها، در مکان سازی مبتنی بر رودخانه مورد توجه قرار گیرد. برخی کاربردهای پژوهش حاضر، عبارتند از: یکپارچه سازی برنامه ریزی، طراحی و مدیریت رودخانه ها، مکان سازی و بازآفرینی پایدار با محوریت رودخانه ها، بازنگری اسناد توسعه شهری، بازنگری قوانین مرتبط و ... .
مقایسه تطبیقی آرایه آرامگاه های دوران اسلامی در استان های گیلان و مازندران متأثر از عوامل فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آرایه ها جزء مشخصی از معماری اسلامی بوده اند، همانند آرامگاه های اسلامی که آرایه عنصر جدایی ناپذیر از معماریشان است. از طرفی در استان های گیلان و مازندران آرامگاه های اسلامی از نظر آرایه بندی مرتبط با معماری دارای شکل خاص خود بوده اند و از بخشی به بخش دیگر در این دو استان تفاوت هایی در آرایه آرامگاه های اسلامی دیده می شود، بنابراین هدف اصلی این پژوهش شناخت و تحلیلی آرایه آرامگاه های اسلامی در استان های گیلان و مازندران با توجه به تأثیر عوامل فرهنگی است و این سوالات مطرح می گردد که آرایه آرامگاه های اسلامی در استان های گیلان و مازندران دارای چه خصوصیاتی است و چه عوامل فرهنگی در شکل گیری آنها موثر است؟ روش تحقیق در این پژوهش به صورت توصیفی_تحلیلی بوده و ارزیابی داده ها از طریق مقایسه تطبیقی انجام گرفته است. انتخاب نمونه ها بر اساس شکل متداول آرامگاه ها از سمت غرب گیلان به سمت شرق مازندران صورت گرفته است، در این رابطه نمونه های متداول غرب گیلان مربوط به دوره قاجار و نمونه های متداول شرق گیلان مربوط به دوره صفویه و بیشتر قاجار بوده و نمونه های متداول در غرب و شرق مازندران مربوط به دوره تیموری و قاجار است. نتیجه پژوهش نشان می دهد عوامل فرهنگی که در اینجا آداب و باورهای مذهبی و عرفی جامعه است باعث تفاوت های موجود در آرایه آرامگاه های اسلامی در این دو استان گشته به طوری که در غرب گیلان به دلیل مذهب سنی و معیشت شبانی آرامگاه های ساده با دیوار مشبک رواج یافته است و عمده آرایه آنها مربوط می شود به گره سازی دیوارهای مشبک چوبی و کنده کاری روی سرستون ایوان های کوچک دور بنا و صندوق محل دفن؛ در حالی که در شرق گیلان به دلیل رواج مذهب شیعه و اهمیت بزرگ داشت شخصیت های دینی جزئیات و آرایه های بیشتر متداول است و عمده آرایه این آرامگاه ها در کنده کاری روی چوب در بدنه ستون، سرستون ها و شیرسرها و همچنین درها و صندوق ها دیده می شود. علاوه بر این به دلیل باورهای مذهبی شیعه نقاشی های دیواری با مضامین مذهبی از دیگر آرایه های آرامگاه های شرق گیلان است. در بخش غربی و شرقی مازندران آرامگاه های ایوان دار مربوط به دوره قاجار از نظر آرایه و عوامل شکل گیری آرایه ها به مانند آرامگاه های شرق گیلان هستند با این تفاوت که آرایه نقاشی دیواری درآنها وجود ندارد؛ علاوه بر آن به دلیل ارتباط مستقیم مازندران با مرکز ایران و همچنین عرف جامعه آرامگاه های برجی که بیشتر مربوط دوره تیموری بودند در مازندران رواج داشته اند که البته در غرب مازندران به دلیل دور بودن از مرکز حکومت شیعه مذهب مرعشیان یعنی شهر ساری سادگی و کیفیت کم در معماری و آرایه آرامگاه های برجی دیده می شود؛ اما در شرق مازندران آرامگاه های برجی از عظمت و تجمل بیشتری برخوردارند و به طورکلی عمده آرایه های آنها به صورت ساختاری و در بخش انتقال به گنبد دیده می شود.