فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۴۴۱ تا ۵٬۴۶۰ مورد از کل ۶٬۴۱۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
با توجه به اهمیت پذیرش نوآوریهای جدید در مناطق مختلف، در این مطالعه عوامل اقتصادی و اجتماعی مؤثر بر استفاده از رایانه توسط خانوارهای شهری استان فارس مورد بررسی قرار گرفت و برای این منظور از مدل پروبیت استفاده شد. داده های اولیه این پژوهش، اطلاعات جمع آوری شده در قالب طرح آمارگیری هزینه و درآمد خانوار مرکز آمار ایران، در سال 1387 میباشد و 580 خانوار شهری استان فارس را در بر میگیرد. همچنین برای تجزیه و تحلیل داده ها از بسته نرم افزاری Microfit استفاده شد. نتایج مطالعه نشان داد که عوامل مختلفی از جمله بعد خانوار، تعداد افراد با سواد در خانواده، درآمد خانوار و همچنین استفاده از سایر فن آوریهای جدید مانند تلفن همراه بر استفاده از رایانه مؤثر میباشند.
سطح بندی محلات شهری بر اساس میزان بهره مندی از امکانات و خدمات شهری با بهره گیری از تکنیک TOPSIS (مطالعه موردی: محلات شهر آباده)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از راه های دست یابی به توسعه پایدار شهری، فراهم نمودن امکانات و خدمات مورد نیاز شهروندان ساکن در محلات شهری است. در پژوهش حاضر به منظور سنجش محلات چهارده گانه شهر آباده از نظر میزان دستیابی افراد ساکن در محلات شهری به امکانات و خدمات مورد نیاز، ابتدا سرانه وضع موجود هر یک از افرد از کاربری های خدماتی وضع موجود شهر از نقشه DWG شهر با مقیاس 1:10000 استخراج گردید و سپس با بهره گیری از تکنیک تاپسیس، به ارزیابی هر یک از محلات از نظر میزان برخورداری از امکانات و خدمات پرداخته شد و نتایج به صورت سطح بندی محلات شهر در 5 دسته از نظر میزان دست یابی به خدمات ارائه گردید. بررسی نتایج حاصل از میزان برخورداری محلات شهری آباده از امکانات و خدمات شهری حاکی از آن است که در بین محلات شهری، از نظر میزان دستیابی به امکانات و خدمات شهری تفاوت فاحشی بر قرار است، به گونه ای که بین محروم ترین (تل آسیاب) و برخوردارترین محلات شهر اختلاف فاحشی وجود دارد. سطح بندی محلات شهری به گونه ای است که سه محله سعدی، بافت قدیم و محمود آباد در سطح ورا توسعه، محلات استقلال شرقی و بافت مرکزی وراتوسعه، محلات همت آباد، استقلال غربی، فاطمیه و سیدان در سطح متوسط قرار گرفته اند و محله تل آسیاب نیز در سطح فرو توسعه یعنی پایین ترین سطح برخورداری قرار دارد.
مکان یابی شعب جدید بانک ها و مؤسسات مالی و اعتباری با استفاده از فرآیند تحلیل شبکه ای فازی(Fuzzy ANP)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در عصر حاضر به دلیل وجود رقابت بین بانک ها و مؤسسات مالی و اعتباری برای جذب بیشتر منابع، تسلط بر مؤلفه های مؤثر بر تجهیز منابع مالی اهمیت ویژه ای یافته است. یکی از مؤلفه های تأثیرگذار بر تجهیز منابع پولی در بانکداری نوین توجه به مطلوبیت محل استقرار مکانی بانک ها و مؤسسات مالی و اعتباری است. مکان استقرار شعب بانک ها و مؤسسات مالی، محرکی مهم در جذب مشتریان است و بازاریابان بانکی باید آن را به دقت مورد بررسی و ارزیابی قرار دهند. این تحقیق بدنبال ارائه مدلی برای یافتن مکان های جدید استقرار شعب بانک ها و مؤسسات مالی و اعتباری است. برای رسیدن به این هدف به وسیله مطالعات کتابخانه ای، معیار ها و عوامل مؤثر اقتصادی، شناسایی و توسط نظرات کارشناسی تکمیل گردید. با توجه به میزان تأثیر گذاری و تأثیر پذیری معیارها از یکدیگر در دنیای واقعی، تکنیک DEMATEL برای شناسایی این روابط مورد استفاده قرار گرفت و از مدل فرآیند تحلیل شبکه ای فازی(Fuzzy ANP) پس از تکمیل پرسشنامه مقایسه زوجی از سوی کارشناسان برای وزن دهی به آن ها استفاده شد و از این اوزان بر اساس شعاع تأثیرگذاری معیار ها برای مدل سازی فضایی و پهنه بندی منطقه بر اساس روش جمع ساده وزنی(SAW) استفاده گردید. این فرآیند در منطقه 6 شهر تهران برای شناسایی مکان های جدید استقرار شعب بانک تات با 7 شعبه موجود در این منطقه اجرا شد. بر اساس مشاهدات میدانی نتایج به دست آمده از مدل مورد ارزیابی قرار گرفت و از ضریب تاو-کندالb برای تعیین میزان همگونی میان نتایج به دست آمده در مدل و نتایج مشاهدات استفاده شد که نتایج حاصل ضریبی برابر با 855/0را نشان می دهد که از رابطه قوی بین دو متغیر حکایت می کند.
بهبود صحت آشکارسازی طیفی بام ساختمان ها از طریق تلفیق هوشمند روش های تشخیص هدف در تصاویر فراطیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیچیدگی و حجم سنگین داده های حاصل از سنجنده های فراطیفی باعث شده است که امروزه روش های هرچه پیشرفته تر آنالیز داده های فراطیفی به منظور استخراج اطلاعات دقیق تر و کامل تر از آنها مورد توجه قرار گیرند. یکی از آنالیزهایی که بر روی تصاویر فراطیفی انجام می شود، آشکارسازی طیفی هدف است. در این مقاله به منظور بررسی روش های آشکارسازی طیفی هدف و امکان سنجی بهبود آنها، جمعاً چهارده الگوریتم در قالب سه دسته اندازه گیری های قطعی، اندازه گیری های آماری و آشکارسازی آنامولی پیاده سازی شده است. سپس تصاویر حاصل از بهترین الگوریتم ها در هر دسته انتخاب شده و به روش های مختلف در دو مرحله با یکدیگر تلفیق گردیده اند تا تصویر تلفیقی بهینه ای با بالاترین صحت به دست آید. در بررسی های انجام شده در زمینه دسته الگوریتم ها ی آشکارسازی مذکور، مشخص گردید که به ترتیب دو الگوریتم (Spectral Correlation Similarity)SCS و (Spectral Angle Measure)SAM، دو الگوریتم (Information Spectral Divergence) SID و (Jeffiries-Matusita Distance)JMD و سه الگوریتم (Covariance-based Matched Filter Measure)CMFM، (Constrained Energy minimizing) CEM و (Correlation-based Matched Filter Measure)RMFM دارای بالاترین صحت آشکارسازی در بین الگوریتم های موجود در هر دسته اند. در این مقاله به منظور تلفیق نتایج آشکارسازی، دو روش باینری ـ شامل عملگر بولی و فاصله اقلیدسی ـ و نیز دو روش استنتاج فازی شامل دستی (Fuzzy Inference System) FIS و اتوماتیک ((System Adaptive Neuro-Fuzzy Inference) ANFIS) ـ پیاده سازی شده است.
آزمون های انجام گرفته بر روی تصویری از سنجنده فراطیفی (Compact Airborne Spectrographic Imager)CASI از منطقه شهری تولوز واقع در جنوب فرانسه برای آشکارسازی بام ساختمان ها، نشان داد که در بین چهار روش تلفیق یاد شده، روش ANFIS به عنوان روشی هوشمند و خودکار، پس از اعمال روی نتایج هفت الگوریتم آشکارسازی طیفی مذکور، توانسته است به بالاترین صحت با ضریب کاپای 9/0 دست یابد.
باززنده سازی و افزایش کیفیت زندگی در مراکز شهری با رویکرد BID (نمونه موردی: مرکز شهر ارومیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۹ پاییز و زمستان ۱۳۹۰ شماره ۲۸
۲۸۴-۲۷۳
حوزههای تخصصی:
مراکز شهری در طول تاریخ کانون توجهات و محل وقایع خاص شهری بوده و به عنوان مهمترین بخش شهر مورد توجه گرفته است که در حال حاضر با افول کارکردی مواجه اند. برای گذار از این وضعیت، نوسازی و بهسازی این مراکز امری ضروری تلقی می شود. در این میان، روش بهبود نواحی کسب وکار (BID) یکی از استراتژیهای موثر و جدید در ادبیات نوین نوسازی است. هدف تحقیق حاضر، ارزیابی و تبیین میزان انطباق پذیری این روش در مرکز شهر ارومیه و بررسی مولفه های موثر بر افزایش کیفیت زندگی است. روش تحقیق این مقاله، توصیفی- تحلیلی است. روش گردآوری اطلاعات شامل روشهای کتابخانه ای، پرسشنامه و مشاهدات میدانی است. روش نمونه بصورت تصادفی ساده بوده و جامعه هدف ساکنین، اصناف و مراجعین به محدوده انتخاب شده است. حجم نمونه 238 نفر بوده و پایایی پرسشنامه باستفاده از آلفای کرونباخ و روایی آن از طریق آزمون بارتلت و شاخص KMO در سطح بالایی مورد تایید قرار گرفت. علاوه بر این، اطلاعات بدست آمده از پرسشنامه با استفاده از آزمونT ، تحلیل همبستگی، رگرسیون ساده و چند متغیره و تحلیل مسیر تحلیل شد. نتایج تحقیق نشان می دهد که استفاده از این روش، با باززنده سازی مرکز شهر ارومیه همخوانی و سازگاری دارد. تک بعدی نبودن روش BID و ارتقاء شرایط کسب و کار و افزایش کیفیت زندگی در محدوده از دلایل اصلی سازگاری این روش است. نتایج بررسی های آماری در تحقیق نشان داد که عوامل کالبدی بیشترین نقش را در بهبود کیفیت زندگی در مرکز شهر داشته است.
تحلیلی بر اثربخشی تراز مالی (درآمد – هزینه) و نقش آن در کارایی عملکرد شهرداری شاهدیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی ترازمالی (درآمد – هزینه) شهرداری شاهدیه طی سال های 87-1380 و تحلیل عوامل تاثیرگذار همراه با میزان تاثیرگذاری آنها در کارایی عملکرد شهرداری در عرضه خدمات به شهروندان پرداخته است. روش تحقیق توصیفی – تحلیلی است. بررسی منابع درآمدی شهرداری نشان می دهد که درآمدهای ناشی از عوارض عمومی از 7/49 درصد کل درآمدهای کسب شده طی سال های 87-1380، در سال 1380 به 4/29 درصد در سال 1387 کاهش یافته است. درآمدهای ناشی از عوارض اختصاصی نیز در سال 1380 از 7/0 درصد کل درآمدهای حاصله به 5/16 درصد در سال 1387 افزایش یافته است. درآمدهای ناشی از اعانات و هدایا و دارایی ها از 6/11 درصد در سال 1380 با نرخ رشد 39 درصد در سال، به 9/26 درصد در سال 1387 افزایش یافته است. درآمدهای ناشی از کمک های دولتی نیز طبق برنامه خودکفایی شهرداری های کشور، در شهرداری شاهدیه شاهد یک روند نزولی طی سال های 1387-1381 بوده است به گونه ای که از 6/12 درصد در سال 1381 به 4/1 درصد در سال 1387 تنزل پیدا کرده است. بررسی ها حاکی از آن است که طی دوره مورد مطالعه درآمدهای پایدار (مستمر) دارای یک روند نزولی و درآمد های ناپایدار دارای افزایش چشمگیری بوده است. بنابراین، با توجه با بارز بودن نقاط ضعف در شهرداری شاهدیه می توان گفت استفاده از سیستم مدیریت شهری نوین، مشارکت مردم در اداره امور شهر، طرح ایجاد مراکز چند منظوره آموزشی، تفریحی، فرهنگی، هنری، تعریف پروژه های درآمدزا و مشارکت با بخش خصوصی، تخصیص اعتبارات عمرانی به صورت یکسان و برابر، برای تمام سرفصل های بودجه ای و برنامه ریزی بلندمدت، به عنوان استراتژی هایی هستند که شهرداری را در برای کسب درآمدهای پایدار یاری خواهد کرد.
ساماندهی نظام استقرار ایستگاه های BTS، متناسب با اهداف برنامه ریزی شهری از طریق راهکار استفاده از ایستگاه های مشترک؛ مورد مطالعه: شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۹ پاییز و زمستان ۱۳۹۰ شماره ۲۸
۱۴۲-۱۲۳
حوزههای تخصصی:
ایستگاه های مخابراتی آنتن تلفن همراه (BTS) از اجزای شبکه خدمات مخابراتی تلفن همراه هستند که بیش از یک دهه است میهمان شهرهای ما شده اند. استقرار این ایستگاه ها به عنوان عناصری که دارای ابعاد فیزیکی بوده و ویژگی های مختص به خود را دارند، پیامدهای ناگواری را بر محدوده های شهری تحمیل کرده است که شدت این پیامدها به واسطه رعایت نکردن اصول و قواعد شهرسازی و عدم توجه به ملاحظات آن، بسیار بیشتر از میزان مورد انتظار است. یکی از مهمترین استراتژی های موجود در راستای کاهش اثرات نامطلوب ناشی از استقرار این ایستگاه ها به حداقل رساندن تعداد آنها از طریق راهکار تشریک سایت میان اپراتورهای مختلف است. در این پژوهش، به منظور ارزیابی امکان استفاده از این راهکار در سطح شهر تهران، متناسب با نوع داده ها نخست با استفاده از نرم افزار ArcGIS وضعیت موجود شبکه ایستگاه های سه اپراتور فعال تلفن همراه در شهر تهران مورد بررسی قرار گرفته و سپس امکان استفاده از راهکار به اشتراک گذاشتن ایستگاه های موجود برای ساماندهی نظام استقرار آنها، با توجه به الزامات فنی شبکه ارزیابی شد. امکان جابجایی ایستگاه ها با توجه به فاصله ایستگاه های همجوار اپراتورها و استفاده از ایستگاه های موجود، اساس تحلیل داده ها قرار گرفته و ایستگاه های همجوار با فاصله های، کمتر از 50 متر، 50 تا 100 متر، 100 تا 150 متر و 150 تا 200 متر مشخص شده و در نهایت مجموع همه ایستگاه های همجوار در فاصله کمتر از 200 متر بدست آمد. یافته های پژوهش نشان از آن دارد که به صورت نظری و بالقوه، برای ایستگاه های همجوار با فاصله کمتر از 50 متر، امکان کاهش 432 ایستگاه به 215 ایستگاه، برای فاصله 50 تا 100 متر امکان کاهش 156 ایستگاه به 76 ایستگاه، برای فاصله 100 تا 150 متر امکان کاهش 186 ایستگاه به 90 ایستگاه، برای فاصله 150 تا 200 متر امکان کاهش 224 ایستگاه به 106 ایستگاه و در مجموع، برای همه ایستگاه های همجوار با فاصله کمتر از 200 متر امکان کاهش 998 ایستگاه به 487 ایستگاه وجود دارد. با توجه به ویژگی های فنی شبکه ایستگاه ها، امکان جابجایی برای فاصله های کمتر، قابلیت اجرایی بیشتری دارد و در نهایت جابجایی تعداد زیادی از ایستگاه های فهرست شده در عمل امکان پذیر می باشد.
سنجش میزان رضایتمندی دانشجویان از نقش دانشگاهی شهر بابلسر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه سنجش میزان رضایتمندی دانشجویان از کارکرد دانشگاهی شهرها بسیار ضروری است. از طرف دیگر بررسی هایی اولیه نشان می دهد بسیاری از رشته های دانشگاهی در راستای نیازهای شهری نیست. این ناهماهنگی باعث بروز مشکلاتی در زمینه های اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی در سطح کشور گردیده است. استقرار دانشگاه در هر شهری نیازمند به بسترهای مناسب و ظرفیت های زیربنایی برای پذیرش نقش دانشگاهی است. توجه به ظرفیت های زیربنایی و پتانسیل های مناسب با نیازهای دانشگاه و دانشگاهیان ضروری است. هدف این مقاله سنجش میزان رضایت دانشجویان از نقش دانشگاهی شهر بابلسر است. در راستای این تحقیق به منظور گردآوری داده ها از روش های کتابخانه ای، اسنادی و روش پیمایشی بهره گرفته شده است. جامعه آماری این تحقیق شامل 370 نفر از دانشجویان دانشگاه مازندران است. در این راستا ابتدا میزان رضایتمندی دانشجویان با استفاده از تکنیک آماری آزمون T تک نمونه ای در محیط نرم افزار SPSS مورد ارزیابی قرار گرفت و سپس شاخص های تاثیرگذار بر دیدگاه دانشجویان با استفاده از روش رگرسیون چند متغیره در محیط نرم افزار SPSS شناسایی شد. نتایج آزمون T نشان می دهد که از دیدگاه دانشجویان تنها شاخص های خدمات حمل و نقل و خدمات تفریحی از کیفیت مناسبی قرار دارند و این امر رضایت دانشجویان از این دو شاخص را نشان می دهد. این در حالی است که در رابطه با سایر شاخص ها رضایت بالایی در میان دانشجویان وجود ندارد. بررسی شاخص های تاثیرگذار نشان می دهد که شاخص های خدمات اقامتی(545/0=β) و خدمات رفاهی(530/0=β) دارای بیشترین تاثیر هستند. در مقابل شاخص های خدمات ورزشی (418/0=β) و امکانات اشتغال (430/0=β) کمترین تاثیر را بر میزان رضایتمندی دانشجویان از شهر بابلسر دارند.
برنامه ریزی کاربری اراضی شهری جهت کاهش آسیب های ناشی از زلزله با تاکید بر امکان اسکان اضطراری و موقت در ماهدشت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۹ پاییز و زمستان ۱۳۹۰ شماره ۲۸
۲۰۸-۱۹۳
حوزههای تخصصی:
در سالهای طولانی از بدو پیدایش شهرنشینی تا زمان حال، علی رغم تمام تغییرات ساختاری، شهر همواره با واقعیت هایی همراه بوده است که به عنوان مخاطرات طبیعی قلمداد می شوند. در این میان زلزله یکی از مهمترین و ویرانگرترین مخاطرات بوده است که از دیرباز بشر در پی یافتن راه حلی برای مقابله با آن بوده است ولی تاکنون موفق به دستیابی به دانش فنی مهار زلزله نگردیده است و در واقع بشر در مقابله با زلزله عاجز مانده است. در این شرایط که دیگر بشر با دانش کنونی خود را قادر به کنترل زلزله نمی بیند، اندیشه یافتن راههایی برای کاهش آسیب ها و خسارت زلزله را در سر پروراند. چگونه می توان آسیب پذیری شهرها در مقابل زلزله را کاهش داد؟ تغییر در نحوه استفاده از زمین در شهرها با هدف کاستن آسیبهای ناشی از زلزله یکی از راهکارهای است که نقش موثر آن در مقابله با آسیبهای زلزله به اثبات رسیده است. این موضوع در سه مرحله می تواند مورد ارزیابی قرار گیرد: مرحله اول که زمان آمادگی در مقابل بحران زلزله نامیده می شود، روند آماده سازی شهرها برای مقابله با بحران با آگاهی از وقوع آن است به گونه ای که شهر در حالت آماده باش برای زلزله طراحی و برنامه ریزی شده باشد. مرحله دوم زمان بحران است درست زمانی که شهر در وضعیت بحرانی قرار می گیرد با این تفاوت که با تمهیدات و تغییراتی که در مرحله قبل انجام دادیم یقیناً بایستی حداقل خسارت را انتظار داشته باشیم، و نهایتاً مرحله سوم که زمان بعد از بحران تا بازگشت به شرایط عادی است. این مقاله قصد دارد یکی از مهمترین ارکان آسیب پذیر و در عین حال آسیب رسان شهر یعنی کالبد و ساختار فیزیکی شهر در سه مرحله قبل، هنگام و بعد از زلزله، در جهت دستیابی به شهری ایمن در مقابل زلزله برنامه ریزی قرار دهد؛ بنابراین برنامه ریزی کاربری اراضی شهری با تدوین ضوابط و مقررات منطقه بندی (ارتفاعی، تراکمی و کارکردی) تفکیک اراضی، تخصیص فضاهای کافی برای انواع فعالیت، در نظر گرفتن سازگاری کاربری ها، تعیین حریم نواحی خطرناک، انتقال کاربری های ناسازگار، تدوین ضوابط و مقررات در زمینه تناسب توسعه و نهایتاً پیش بینی شرایط بحران و نیازهای مطرح در آن قادر به کاهش آسیب پذیری مناطق شهری می باشد. با توجه به مطالب ارائه شده در این مطالعه برنامه ریزی کاربری اراضی شهری در شهر ماهدشت به عنوان بررسی موردی از شهرهای مهاجرپذیر تلفات ناشی از بحران زلزله را با توجه به آسیب پذیری آن کاهش می دهد که قابل تعمیم و بررسی در شهرهای دیگر کشور نیز خواهد بود و نهایتاً یکی از مهمترین راهکارها و پیشنهادات ارائه شده در این فصل انتخاب موقعیت مناسب جهت آماده سازی سایتی به عنوان محل اسکان اضطراری و موقت در جوار منطقه آسیب پذیر شهر ماهدشت می باشد. در زمینه اسکان آسیب دیدگان از زلزله در شهر ماهدشت در دو مرحله اسکان اضطرای و اسکان موقت باتوجه به شرایط موجود و استانداردهای مطرح در این زمینه پیشنهاداتی ارائه گردید.
اعتبارسنجی پروفایل های دما و دمای نقطه شبنم سنجنده مادیس با استفاده از داده های رادیوسوند در تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اطلاع از پروفایل های قائم دما و دمای نقطه شبنم در زمرة مهم ترین پارامترها در مدل های عددی پیش بینی وضع آب وهوا جای دارند. در زمان حاضر در ایران پروفایل های قائم دما و دمای نقطه شبنم با رادیوسوندها تهیه می شوند؛ اما به دلیل گرانی رادیوسوندها، ارسال آنها به جو تنها محدود به زمان ها و مکان های خاصی است. به همین دلیل به کار بردن روش های جدید با قابلیت هزینه کم و پوشش وسیع برای تولید پروفایل ها اهمیت بسیار دارد. امروزه تلاش می شود تا با استفاده از ماهواره ها و فناوری سنجش از دور، کاستی های مربوط به اندازه گیری های رادیوسوند مرتفع گردد. در این تحقیق از محصول MYD07-L2 تصاویر سنجنده مادیس ماهواره Aqua با قدرت تفکیک مکانی 5 کیلومتر برای استخراج پروفایل های دما و دمای نقطه شبنم استفاده شده است. برای این کار با برنامه نویسی در محیط IDL، پروفایل های ایستگاه مهرآباد تهران از محصول MYD07-L2 سنجنده مادیس برای روزها و شب های مختلفی از سال 2007 استخراج گردید و سپس میزان Bias و RMSE داده های مذکور با داده های رادیوسوند محاسبه و مقایسه شد. نتایج نشان دادند که داده های پروفایل دمایی مادیس مطابقت مناسبی با داده های رادیوسوند دارند؛ و برای آنها Bias کل 95/1 و RMSE41/2 درجه کلوین، برای سطوح بالاتر از 780 میلی بار، به دست آمد. در سطوح بالاتر از 780 میلی بار پروفایل های دمای نقطه شبنم اختلاف بیشتری را با داده های رادیوسوند نشان دادند و برای آنها نیز مقدار Bias کل 77/5 و RMSE58/6 درجه به دست آمد.
بررسی شاخص ها و سطح بندی اولویت ها در ساماندهی و توانمندسازی محله جنگلده، شهر علی آباد کتول (استان گلستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محله جنگلده یکی از سه هسته روستایی شهر علی آباد کتول است که در زمان حاضر بر اساس معیارها و شاخص های موجود، به عنوان سکونتگاهی نامتعارف شناخته می شود. این محله اکنون در بعد اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، زیست محیطی و کالبدی با مشکلات عدیده ای مواجه است و به ساماندهی و توانمندسازی نیاز دارد. تحقیق حاضر با هدف اولویت بندی عوامل و شاخص های ساماندهی و توانمندسازی جنگلده انجام صورت گرفته است. روش این تحقیق پیمایشی است. اطلاعات مورد نیاز از طریق پرسشنامه جمع آوری شده و با تکنیک «تحلیل عاملی اکتشافی» مورد بررسی قرار گرفته است. بر اساس نتایج تحقیق، عامل تفریحی - درمانی در اولویت نخست، عامل مشارکتی - بهداشتی در اولویت دوم، عامل اجتماعی در اولویت سوم، عامل رضایتمندی در اولویت چهارم، عامل کالبدی در اولویت پنجم، عامل مذهبی آموزشی در اولویت ششم، و عامل اقتصادی در اولویت هفتم است که باید در تدوین برنامه ساماندهی و توانمندسازی محله جنگلده درنظر گرفته شود.
تحلیل عملکرد فضایی شهر میانی مرند در سطح شهرستان مرند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه در ساخت شهرها و تعیین اندام جغرافیایی آنها به تعادل شهر و ناحیه، روابط هماهنگ شهر و روستا، توازن فضایی و تعادل انسان و محیط می اندیشند. ایجاد و رویش قارچ گونه شهری با اندام بلند جغرافیایی، در نواحی کشور آن جاکه روستاها پراکنده و نافشرده هستند و روابط ارگانیکی بین شهر و روستا وجود ندارد به فروپاشی این تعادل ها خواهد انجامید. بایستی برنامه ریزی ها به پیروی از ویژگی های فیزیکی، اقتصادی و انسانی ناحیه روی تمام شهرهای ناحیه، از کوتاه اندام گرفته تا روستاها توزیع و پخش شود تا ارتباط هماهنگ و متعادل ناحیه با تمام مراکز شهری حفظ شود. در مقاله ی حاضر به بررسی عملکرد جمعیّتی اقتصادی شهر میانی مرند در سطح فضایی شهرستان مرند پرداخته شده است. مدل های جمعیّتی نشان می دهند که شهر مرند، به تنهایی80% از جمعیّت شهری شهرستان را دارد و 16 برابر شهر دوم شهرستان است. همچنین، 50% کل جمعیّت شهرستان تنها در شهر مرند ساکن هستند. ضریب کشش پذیری نشان می دهد که شهر مرند از توان کشش پذیری جمعیّتی بالایی برخوردار بوده، در حالی که ضریب کشش پذیری بقیّه ی شهرهای شهرستان پایین تر یا منفی بوده است، همچنین موازنه ی مهاجرت در شهر مرند مثبت بوده و در مقابل موازنه ی مهاجرت کلّ شهرستان منفی است. مدل های اقتصادی بیانگر نقش خدماتی شهر مرند در شرایط اقتصاد پایه ای است و بعد از آن بخش صنعت شرایط اقتصاد پایه ای را دارد، ولی بخش کشاورزی، هم در سطح شهرستان و هم در سطح شهر مرند، جزء اقتصاد پایه ای محسوب نمی شود. بررسی حوزه ی نفوذ شهر مرند نشان می دهد که این شهر بخش عمده ای از خدمات را به حوزه ی نفوذ اختصاص داده و در رفع نیازهای خدماتی برای حوزه ی نفوذ در اهمّیّت نخست قرار دارد. درنهایت، پیشنهاد می شود که در کنار سرمایه گذاری در شهر میانه ی مرند باید به شهرهای کوچک شهرستان، مانند کشکسرای، زنوز، یامچی و بناب جدید و روستاهای اطرف آنها از نظر تأمین خدمات، تأسیسات زیربنایی و رفع نیازها و کمبودها و ایجاد زمینه های اشتغال نیز توجّه کرد تا از این طریق با بهره گیری از تمامی ظرفیّت های شهرستان مرند به توسعه ی همه جانبه ی آن کمک نمود.
تحلیل پراکنش فضایی صنایع تبدیلی شهرستان های استان اصفهان با استفاده از روش (IDIP)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه به توسعه وگسترش صنایع مرتبط با کشاورزی بالاخص صنایع کوچک و پر بازده در بخش کشاورزی توجه بیش تری گردیده است. با توجه به این که توسعه صنایع در مناطق روستایی کشور موجب اشتغال زایی و جذب نیروهای کار مازاد در بخش کشاورزی گردیده و هم چنین موجب ارزآوری و افزایش صادرات برای کشور میگردد. هدف از این مقاله ارزیابی شاخص توسعه صنایع تبدیلی و دستیابی به میزان نابرابریهای ناحیه ای در شهرستان های استان اصفهان میباشد. روش پژوهش «توصیفی- تحلیلی» است. بنابراین در این پژوهش سعی شده وضعیت صنایع تبدیلی مرتبط با کشاورزی در استان اصفهان مورد بررسی قرار گیرد، لذا پس از گردآوری اطلاعات و داده های آماری و پردازش آن به وسیله نرم افزار spss و Arc view وضعیت صنایع تبدیلی شهرستان های استان اصفهان تحلیل گردیده و با استفاده از تحلیل PIDI (شاخص توسعه صنایع تبدیلی) به سطح بندی وضعیت صنایع شهرستان ها پرداخته تا براساس آن بتوانیم برنامه ریزی مطلوب تر و بهینه ای را برای صنایع تبدیلی و فرآوری محصولات کشاورزی ارایه نماییم. نتایج این پژوهش نشان میدهد که شهرستان های شرقی استان از حیث این شاخص محروم میباشند و اولین اولویت در جهت اقدامات لازم برای توسعه را در بر میگیرند. دومین سطح شامل شهرستان های غربی و جنوبی استان که سطح دوم اولویت توسعه را در بر دارند. سطوح فرا توسعه به صورت خطی از شمال غرب به جنوب شرق کشیده شده اند و اولویت آخر توسعه را به خود اختصاص داده اند.
شناسایی و رتبه بندی عوامل موثر بر کاربری اراضی مسکونی با استفاده از تکنیک های MADM مطالعه موردی؛ شهر یاسوج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسکن به عنوان یکی از نیازهای اساسی انسان و یکی از معیارهای سنجش توسعه یافتگی محسوب می شود. از طرف دیگر روند رو به رشد شهرنشینی در کشورهای جهان سوم و بحران مسکن در شهرها باعث گسترش زاغه ها و مناطق حاشیه نشین شده است. بنابراین توجه به مسکن و برنامه ریزی آن در اکثر برنامه ریزی های ملی، منطقه ای و شهری بیش از پیش احساس می شود، در این راستا، این مقاله درصدد است عوامل مؤثر بر کاربری اراضی مسکونی شهر یاسوج را شناسایی و رتبه بندی کند. در ابتدا با به کارگیری نظرات خبرگان به وسیله ی استفاده از تکنیک دلفی، 37 مؤلفه بر کاربری اراضی مسکونی شناسایی و در چهار گروه دسته بندی گردید و در نهایت؛ با استفاده از روش های آماری و تکنیک های MADM این عوامل مورد رتبه بندی قرار گرفت. نتایج به کارگیری تکنیک های MADM نظیر AHP و TOPSIS حاکی از آن است که از بین عوامل چهارگانه ی مؤثر بر کاربری اراضی مسکونی بیشترین تاثیر را عامل اقتصادی داراست. در بین عوامل اقتصادی بیشترین اهمیت در انتخاب مسکن به شغل افراد با 706/0=Ci و بعد ارزش زمین و ساختمان با 652/0 تعلق دارد. همچنین در بعد محیطی نیز تاثیر دره ها و تپه ها با 0/644 و در بعد فرهنگی سطح فرهنگ افرادمحله با 618/0 و در نهایت در بعد اجتماعی نزدیکی به اقوام و تاثیر همسایگان با 741/0 بیشترین نقش را داشته اند.
کاربرد روش های تصمیم گیری چند معیاره در برنامه ریزی شهری و منطقه ای با تاکید بر روش های TOPSIS و SAW(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۹ پاییز و زمستان ۱۳۹۰ شماره ۲۸
۲۹۶-۲۸۵
حوزههای تخصصی:
تصمیم گیری یکی از مهمترین وظایف مدیریت است. یکی از دلایل موفقیت برخی از افراد و سازمان ها اتخاذ تصمیم های مناسب است. از این رو، ضرورت وجود روش هایی علمی که انسان را در این زمینه یاری کند، کاملاً محسوس است. این امر منجر به توجه محققین در دهه های اخیر به «مدل های چند معیاره» (MCDM) برای تصمیم گیری های پیچیده شده است. این روش ها برای تصمیم گیری در شرایطی که معیارهای متضاد، انتخاب بین گزینه ها را با مشکل مواجه سازد، مورد استفاده قرار می گیرد و کاربردهای متعددی در علوم مختلف دارد. هدف از این مقاله بررسی کاربرد مشخصی از این روش ها در برنامه ریزی شهری و منطقه ای یعنی در انتخاب مکان مناسب اسکان می باشد. برای این منظور ابتدا معیارهای لازم جهت مکان یابی شناسایی شد و سپس با استفاده از نظر متخصصان و خبرگان وزن معیارها بدست آمد. نتایج بدست آمده نشان می دهد که با استفاده از این روش ها می توان مسائلی را که با گزینه ها یا راهکارهای متعددی سروکار دارند مورد تجزیه و تحلیل قرار داده و اولویت بندی گزینه ها را انجام داد. همچنین نتایج بدست آمده نشان داد روش های تصمیم گیری چند معیاره با توجه به سادگی، انعطاف پذیری، به کارگیری معیارهای کیفی و کمی به طور همزمان و استفاده از چندین معیار سنجش به جای یک معیار سنجش می تواند در بررسی موضوعات مربوط به برنامه ریزی شهری و منطقه ای کاربرد مطلوبی داشته باشد.
تحلیل فضایی و مکانیابی پارک های درون شهری نمونه موردی: شهر کازرون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه آلودگیهای صنعتی اثرات مخرب زیادی بر محیط زیستشهری و زندگی ساکنان آن وارد کرده است. به منظور تعدیل اثرات مخرب این آسیبهای زیستمحیطی مؤثرترین و در عین حال سادهترین راه توسعه فضای سبز میباشد. سامانه اطلاعات جغرافیایی با برخورداری از انواع توابع تحلیلی، امکان تلفیق دادههای مکانی و غیرمکانی و همچنین مدیریت و تحلیل توأمان آنها را فراهم نموده است، که میتواند به عنوان ابزاری در دست برنامهریزان شهری باشد. در شهر کازرون که در این مقاله مورد بررسی قرار گرفت کمبود شدید فضای سبز شهری و توزیع ناعادلانه آن به شدت احساس میشود. این پژوهش با ارائه الگوی مناسب و با استفاده از تحلیل سلسلهمراتبی (AHP) و مدل همپوشان شاخصها (IO) به دنبال توزیع بهینه فضای سبز در شهر کازرون میباشد، برای رسیدن به این منظور با استفاده از نرمافزار GIS و پس از طی کردن مراحل جمعآوری داده، تهیة لایة اطلاعاتی جدید، طبقهبندی و ارزشگذاری لایهها و نهایتاً وزندهی و همپوشانی لایههای اطلاعاتی به اولویتبندی زمینهای شهر کازرون برای ایجاد فضای سبز جدید پرداختهایم. در نهایت زمینهای این منطقه را به پنج دستة خیلی خوب، خوب، متوسط، ضعیف و خیلی ضعیف تقسیمبندی کردهایم که پس از تطابق این نقشه با واقعیت زمینی، زمینهای دسته خوب و خیلی خوب برای ایجاد فضای سبز جدید (پارک محلهای و شهری) مناسب تشخیص داد شد. روش تحقیق پژوهش حاضر توصیفی ـ تحلیلی است. اطلاعات مورد نیاز این پژوهش از طریق مشاهدة میدانی، مطالعه طرحهای جامع و تفصیلی شهر کازرون، نقشههای 2000/1 وضع موجود و تفضیلی این شهر به دست آمده است.
تاثیرات بیولوژیکی جدایی و تفکیک فضاهای باز شهری(نمونه موردی: شهر مشهد)
حوزههای تخصصی:
فضاهای باز، از جمله معیارهای اصلی دست یابی به شهرهای پایدار و زیست پذیر هستند. اما با افزایش شهرنشینی، مکان ها و محیطهای طبیعی داخل و پیرامون شهرها، بیشتر در معرض خطر قرار گرفته و نابود می شوند. هدف اصلی این تحقیق، توجه به عملکرد و جداسازی فضاهای باز شهری است. به این منظور، سعی شده است با روش توصیفی و تحلیلی، محیط های طبیعی شهر مشهد به عنوان نمونه، براساس شاخص های زیر بنایی و با بهره گیری از ابزارهای تحلیلی و مفهومی مختلفی چون شاخص جدایی، شاخص ساخت چشم انداز و معیار موقعیت سنجی قطعات، مورد ارزیابی و تحلیل قرار گیرد. داده های مورد نیاز از طریق مشاهدات و اندازه گیری های میدانی و آزمایشگاهی بر روی تصاویر ماهواره ای و عکس های هوایی به دست آمده است. این داده ها با نرم افزار SPSS و GIS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج نشان می دهد که به دلیل تفکیک و قطعه بندی فضای باز و ساخت و سازهای بدون برنامه و فاقد انسجام، مشهد محیط های سالم خود را از دست داده است. زیرا فضاهای باز موجود، فاقد ارتباط، پیوستگی و یگانگی و در نتیجه فاقد کارکرد واقعی هستند. برای رفع این مشکل علاوه بر افزایش و گسترش فضاهای سبز ضروری است تا از افتراق و جدایی اکولوژیکی بیشتر فضاهای طبیعی موجود جلوگیری به عمل آید.
بررسی تاثیر نوع و میزان کاربری اراضی شهری در شکل گیری الگوهای فضایی بزهکاری (مطالعه موردی: جرایم مرتبط با مواد مخدر در بخش مرکزی شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از مهمترین عوامل تاثیرگذار در بروز ناهنجاری های اجتماعی، ویژگی های مکانی و تسهیلات محیطی مکان های وقوع بزهکاری است. شکل و نوع کاربری ها و رابطه بین توزیع آنها در سطح شهر در وقوع انواع جرایم تاثیر بسزایی دارد از سوی دیگر توزیع نامتعادل کاربری اراضی در سطح شهر سبب توزیع ناموزون جمعیت و فعالیتها می شود و این موضوع در کاهش نظارت های اجتماعی و افزایش ناامنی و وقوع بزهکاری موثر است. در مقاله حاضر نوع و میزان کاربری اراضی شهری در شکل گیری الگوهای فضایی بزهکاری مورد مطالعه قرار گرفته است. روش پژوهش با توجه به موضوع پژوهش، پرسش و فرضیه طرح شده، ترکیبی از روشهای توصیفی، تطبیقی و تحلیلی است. در تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل های آماری و گرافیکی در محیط GIS و نرم افزارهای Office/Excel استفاده شده است. برای تحلیل آماری و گرافیکی از نرم افزار Arc GIS 9.3 و افزونه (Case) و افزونه Crime Analysis در محیط Arcview استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش به صورت تمام شماری (بدون استفاده از روش های نمونه گیری) از پرونده های کیفری نیروی انتظامی و واحدهای اجرایی مرتبط فرماندهی انتظامی تهران بزرگ از تاریخ 1/1/87 لغایت 30/11/87 استخراج گردیده است. بدین ترتیب جامعه آماری مطالعه حاضر مجموعه جرایم ارتکابی قاچاق و سوء مصرف مواد مخدر است که در دوره زمانی پژوهش (فروردین تا اسفند 87) در محدوده بخش مرکزی شهر تهران به وقوع پیوسته است. نتیجه بررسی نشان می دهد یکی از مهمترین مشکلات بخش مرکزی شهر تهران عدم اجرای صحیح اصول و ضوابط برنامه ریزی کاربری اراضی شهری و عدم توزیع متعادل کاربری ها در این بخش از شهر است. این موضوع و دیگر مسایل کالبدی، اجتماعی در این بخش از شهر تهران سبب شده است، در برخی کاربری ها بویژه کاربری تجاری و خدماتی رخداد جرایم بسیار بیشتر از سایر کاربری ها باشد. تراکم بالای جمعیت و فعالیت ها و همچنین ازدحام و شلوغی جمعیت در طول روز در برخی کاربری های خاصی و در خیابان های مجاور آنها سبب شکل گیری کانون های تمرکز بزهکاری در این مکان ها شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که اقداماتی چون توانمندسازی ساخت و سازهای کالبدی و ساماندهی الگوهای کاربری اراضی در بخش مرکزی در کنار مدیریت بهینه فعالیت ها در بخش مرکزی تهران و در مجموع کاهش تنگناها و مشکلات کالبدی، اجتماعی، اقتصادی این بخش تاثیر بسزایی در کاهش بزهکاری در بخش مرکزی شهر تهران دارد.
برنامه ریزی ناحیه ای با استفاده از برنامه ریزی بر مبنای سناریوها(تبیین الگوی چشم انداز ناحیه کاشان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نابرابری های منطقه ای و ناحیه ای همواره یکی از دغدغه های سیاستگذاران بوده است و برنامه ریزان درصدد شناخت این نابرابری ها و ارایه سیاستهای ویژه ای برای کاهش آن بوده اند. یکی از عوامل مؤثر بر نابرابری های ناحیه ای، کم توجهی به آثار فضایی سیاستگذاری در سطح کشور است. عدم ارتباط منطقی بین توزیع و تخصیص سرمایه گذاری ها با عامل مکان و فضا از یک طرف و توزیع منابع به صورت بخشی از سوی دیگر، به عدم تعادل در توزیع امکانات و نابرابری های درآمدی مناطق و گرایش به تمرکز در یک یا چند نقطه محدود می شود. در این مقاله مدل چشم انداز ناحیه کاشان، با استفاده از روش تحلیل SWOT و برنامه ریزی سناریوها تبیین شده است. با استفاده از این روش، بر مبنای نیروهای محرک کلیدی، چندین آینده ممکن، کشف و «تعریف» شده و سپس یک آینده شدنی و مطلوب انتخاب شده است. برای تحقق آینده مطلوب به عنوان چشم انداز کاشان، تصمیمات و جهت گیری های استرات ژیک اتخاذ شده است. در چشم انداز پیشنهادی ناحیه کاشان، شهرستان-های مختلف خواهند کوشید تا بر محور یکپارچگی در سطح ناحیه بر ارزش های انسجام و همبستگی تأکید ورزند و راهبردهای خود را در قالب یک طرح توسعه ناحیه ای محقق و اجرایی سازند. این امر موجب هم افزایی بین فعالیت های توسعه ای شهرستان های مختلف کاشان خواهد شد و محدوده ی همگن طبیعی و جغرافیایی ناحیه کاشان به هم پیوندی اقتصادی و عملکردی منجر خواهد شد. بنیاد سناریوی توسعه متوازن کاشان به عملکرد همسوی شهرستان هایِ شکل دهنده ناحیه کاشان و تشکیل یک کل منسجم با ارتباطات درونی گسترده و توجه به وزن فعلی قابل توجه شهر کاشان استوار خواهد بود. این سناریو به تعادل فضایی مطلوب و توسعه متوازن ناحیه ای منجر خواهد شد.