فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۳۲۱ تا ۱٬۳۴۰ مورد از کل ۱۰٬۴۰۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
امروزه نگاه متفاوت به آینده باعث شده که انسان هوشمند به دنبال یافتن آینده نباشد، بلکه با بهره گیری از ابزارهای گوناگون آینده مطلوب خود را بسازد. از سوی دیگر الگوی جدید اسکان بشر، مناطق کلان شهری، به واسطه ویژگی ها و پیچیدگی های چندوجهی، شرایطی ایجاد نموده که عمدتاً معایب این گونه از سکونت گاه ها بر محاسن آن پیشی می گیرد. پژوهش حاضر با بهره گیری از تکنیک تحلیل اثرات متقاطع که یکی از روش های متداول و مورد پذیرش آینده نگاری است، با استفاده از نرم افزار میک مک به تحلیل مؤلفه های توسعه کلان شهر کرج پرداخته است. بدین منظور ابتدا ۳۷ مؤلفه از میان اسناد فرادست استخراج شده و با استفاده از روش دلفی مدیران، ماتریس اثرات متقاطع مؤلفه ها تشکیل گردیده است. سپس با استفاده از میانگین گیری ۱۵ ماتریس به دست آمده، ماتریس نهایی تشکیل شده و از طریق نرم افزار میک مک نسبت به تحلیل آن اقدام شده است. بر اساس نتایج مدل، کلان شهر کرج سیستمی ناپایدار بوده و «ساماندهی محورهای ویژه گردشگری با استفاده از کیفیت های محیطی و کریدورهای دید و منظر» و تا حدودی «توسعه مجموعه های کارکردی مختلط پیرامون ایستگاه های مترو و قطار شهری» به عنوان عوامل تنظیم کننده عمل می نمایند. هیچکدام از مؤلفه های توسعه کرج از نگاه مدیران، به عنوان عامل هدف قابل تعریف نمی باشد. این مسئله نشانگر چندجانبه بودن مسئله توسعه کلان شهر کرج از نگاه مدیران است. «توسعه زیرساخت های الکترونیک شهری» و «ایمن سازی شهر در مقابل حوادث غیرمترقبه» در وضعیت بسیار نزدیک به محور مخاطره (ریسک) قرار دارند. «توسعه صنعت گردشگری» و «توسعه درونی (میان افزا) شهر» بیشترین میزان تأثیرگذاری بر فرآیند توسعه کلان شهر کرج را خواهند داشت.
سنجش میزان توسعه یافتگی دهستانهای شهرستان شیروان به منظور برنامه ریزی ناحیه ای
حوزههای تخصصی:
توزیع متعادل امکانات و خدمات، گامی در جهت از بین بردن تفاوت های ناحیه ای و پراکندگی متناسب جمعیت در سطح منطقه است. یکی از راه های شناخت وضع موجود نواحی، از نظر میزان برخورداری از امکانات و خدمات، استفاده از روش آنالیز تاکسونومی عددی است. این الگو اولا زیرمجموعه های مورد مطالعه را به گروه های همگن تقسیم می کند، و ثانیا درجه توسعه یافتگی در داخل گروه همگن را محاسبه می کند. مقاله حاضر دهستان های شهرستان شیروان را از نظر 38 شاخص مختلف در سال 1375، با استفاده از آنالیز تاکسونومی عددی، مورد مطالعه قرار می دهد. نتایج به دست آمده نشان می دهد که دهستان «حومه» توسعه یافته ترین و دهستان «زیارت» به عنوان توسعه نیافته ترین دهستان شهرستان به شمار می روند. از نظر توسعه یافتگی از 8 دهستان شهرستان دو دهستان «حومه» و «گلیان» توسعه یافته تر، دهستان «تکمران» در حد متوسط و بقیه دهستان ها توسعه نیافته به شمار می روند. از نتایج این تحقیق می توان در برنامه ریزی های ناحیه ای و تخصیص بودجه و اعتبارات عمرانی استفاده کرد
تحلیلی بر اسکان غیررسمی و تعیین ضریب تأثیر عامل ها با استفاده از مدل تحلیل مسیر؛ مورد شناسی: شاطرآباد کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مسایل مبتلا به شهرهای بزرگ، اسکان غیررسمی است. کمبود زمین مناسب و ساخت و ساز با قیمت زیاد در کنار رشد سریع جمعیت و در نتیجه روند فزاینده تقاضا برای مسکن شهری موجب گردیده تا عملاً دسترسی اقشار کم درآمد و حتی متوسط، به بازار زمین و مسکن کاهش یافته و زمینه ساخت و سازهای نامناسب را در بخش غیررسمی شهری گسترش بخشد. محله شاطرآباد از جمله مناطقی از شهر کرمانشاه است که در معرض ساخت و سازهای بیضابطه قرار گرفته و از بافت فضایی ـ کالبدی نامناسبی برخوردار است. ساخت و سازهای غیراصولی، تراکم بالا، بافت اجتماعی روستایی، محیط شهری نامطلوب و کمبود خدمات شهری از جمله مسایل مبتلا به این محله میباشند. در این مقالهمتغیرهای اقتصادی، اجتماعی و کالبدی مؤثر در پدید آمدن اسکان غیررسمی در محله شاطرآباد و اثرات فضایی ـ مکانی آن بررسی شده است. یافتههای این پژوهش بیانگر آن است که ده عامل به عنوان مهمترین عوامل تأثیرگذار در پدید آمدن محله شاطرآباد نقشآفرین بوده؛ و با استفاده از تکنیک رگرسیون، ضریب تأثیرگذاری هر یک از این عوامل مشخص و با استفاده از مدل «تحلیل مسیر» چگونگی تأثیرگذاری این عوامل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج به دست آمده از مدل تحلیل مسیر بیانگر آن است که در پدید آمدن محله شاطرآباد به ترتیب دو دسته عوامل قبل از مهاجرتهای روستا ـ شهری از جمله؛ مالکیت اولیه، چگونگی مهاجرت، سال مهاجرت و شغل قبلی همچنین عوامل بعد از مهاجرت شامل؛ شغل فعلی، مسأله مالکیت، دلایل سکونت، پروانه ساخت و درآمد دارای بیشترین تأثیرگذاری میباشند. در مجموع با محاسبه ضریب تأثیر متغیرهای مختلف و مستقل تأثیرگذار و با تفکیک آنها از یکدیگر، مشخص گردید که عوامل قبل از مهاجرت روستاییان به شهر به میزان 5/57 درصد و عوامل بعد از مهاجرت به میزان 5/42 درصد در پدید آمدن محله شاطرآباد تأثـیرگذار بودهاند. اینک چنانچه برنامهریزان و سیاستگذاران درصدد حل مشکلات ناشی از اسـکان غـیررسمی در شهرها هستند، میبایست ریشههای آن را در عوامل تأثیرگذار قبل از مهاجرت و در روستاها جستجو نمایند و پس از حل این ریشهها به حل مشکلات فعلی اسکان غیررسمی بپردازند
نقش توانمندسازی روانشناختی بر تقویت کارآفرینی روستایی (مطالعة موردی: استان اردبیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از راه های تجربه شده در جهان در بازنگری سیاست ها، توجه به کارآفرینی است که از آن در متون توسعه به عنوان بازسازماندهی و باز ساخت اقتصاد روستا نام می برند. همچنین تقویت کارآفرینی روستایی، به عنوان اساسی ترین رکن در توسعة روستایی در راستای اشتغال زایی، انتقال فنآوری، ترغیب و تشویق سرمایه گذاری، افزایش رفاه و غیره از جنبه های گوناگون مدّ نظر است. در این ارتباط، سازوکار توانمندسازی روان شناختی یکی از جنبه های مهم در تقویت کارآفرینی روستایی است. هدف این مقاله بررسی نقش توانمندسازی روان شناختی در تقویت کارآفرینی روستایی در استان اردبیل می باشد. این تحقیق از نوع توصیفی-تحلیلی است که با استفاده از روش پیمایش انجام شده است. کارآفرینان روستایی و روستاییان عادی(غیر کارآفرین) استان اردبیل، جامعة آماری این پژوهش را تشکیل می دهند. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده، تعداد 180 کارآفرین روستایی و روستاییان عادی(90 نفر کارآفرین و 90 نفر غیر کارآفرین) انتخاب شدند. روایی صوری پرسش نامه با کسب نظرات صاحب نظران در دانشگاه و کارشناسان اجرایی مربوط به دست آمد. آزمون مقدماتی نیز برای به دست آوردن پایایی ابزار پژوهش انجام گرفت و ضرایب آلفای کرونباخ (α) برای بخش های مختلف پرسش نامه بین 83/0 الی 91/0 محاسبه شد. نتایج حاصل از آزمون همبستگی اسپیرمن نشان داد که بین ابعاد شایستگی، اثرگذاری، معنی داری و خودتعیینی با متغیر تقویت کارآفرینی رابطه مثبت و معنا داری وجود دارد. همچنین در آزمون رگرسیون چندگانة خطی ابعاد شایستگی، اثرگذاری و خودتعیینی، توانایی تبیین 92/0 درصد از تغییرات متغیر تقویت کارآفرینی را دارا می باشند. در نهایت با توجه به تحلیل نتایج، پیشنهادات کاربردی ارائه شده است.
An Analysis of the Spatial Reflection of Rural Housing Reconstruction after an Earthquake (Case Study: Sina Dehestan of Varzeghan County)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: The aim of this study was to analyze the spatial reflection rural housing reconstruction after the earthquake in Sinai district located in the Varzeghan county aspects of infrastructure-related, social, cultural and health treatment.
Design/methodology/approach: This study is a descriptive and analytical. The data collection was in the library field. In the field, the questionnaire is used. The sample size was 300 and the sampling method is simple random sampling. The validity of the questionnaire was evaluated based on the validity and reliability of the Guttman coefficient (split-half) which is equal to 955/0 and show the reliability of the questionnaire.
Finding: After assuring the goodness of fitting the designed model, the standardized load factor test indicates that the measuring instrument has very good validation tools and shows that the coefficients and chi-square ratio are relative to the degree of freedom that has strong correlation, the relationships between hidden variables together and the relationship of obvious variables; Investigating T values of the obvious variables shows that the Infrastructure Index has the most impact on the renovation of rural housing. Which has the most effective coefficients in this case, the variables of "gas supply", "water distribution", and "transport communication network". Finally, the covariance matrix of the independent variables of the research indicates that the path estimates between all the infrastructural, cultural, social, health and physical variables are acceptable and acceptable at the upper limit. In fact, the proposed model can be proposed as a useful tool for reflecting the spatial renovation of rural housing in general, the renovation of rural housing after the earthquake in the Sina village of Varzaghan has caused the infrastructure index to have the highest spatial reflection.
Research limitations/implications: The study population dispersion and trouble completing the questionnaires, as well as the lack of necessary resources on SEM and LISREL software.
Originality/value: research innovation combined two important issues the village, housing "and" disaster "and interpret the results using a combination of software LISREL structural equations and multivariable regression analysis using software SPSS.
مکان یابی محل دفع پسماندهای روستایی با استفاده از تلفیق مدل تصمیم گیری چند معیاره در محیط GIS (مطالعه موردی: شهرستان شهرکرد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: با توجه به این که امروزه دفع نامناسب و غیر اصولی مواد زاید یکی از دلایل مهم آلودگی محیط زیست است و مقوله مکان یابی می تواند جهت مدیریت بهتر مواد زاید جامد و کاهش مشکلات زیست محیطی آن به کار برده شود، هدف این مقاله، تعیین مکان مناسب جهت دفن پسماندهای روستایی است که به صورت مطالعه موردی در دهستان های شهرستان شهرکرد انجام شده است.
روش: این تحقیق از نوع کاربردی و روش آن توصیفی- تحلیلی است. هدف از این پژوهش مکان یابی بهداشتی دفن پسماند روستایی با استفاده از تلفیق مدل تصمیم گیری چندمعیاره (AHP FUZZY) و سیستم اطلاعات جغرافیایی است.
یافته ها: انتخاب مکان مناسب برای دفن بهداشتی زباله، مستلزم در نظر گرفتن عوامل و معیارهای متعددی (پوشش گیاهی، معیارهای فاصله از فرودگاه، فاصله از گسل، فاصله از شهر و روستا، فاصله از رودخانه، فاصله از رودخانه دایمی، فاصله از رودخانه فصلی، نزدیکی به کاربری اراضی، فاصله از راه های ارتباطی، ناهمواری، فاصله از خطوط انتقال برق فشارقوی، میزان باران) است که در این مقاله از ترکیب لایه های فوق، جهت استخراج و تفسیر نقشه نهایی مکان یابی پسماند روستایی استفاده شده است. با توجه به اهمیت این معیارها و ترکیب آن ها، سه سایت پیشنهادی مشخص شده بر روی نقشه، واقع در مناطق شرقی و غربی این شهرستان، بهترین مکان های پیشنهادی جهت دفن پسماندهای روستایی است.
راهکار علمی: استفاده از روش های نوین ابزاری توانمند و موفق در انجام مکان یابی است و نیازمند استفاده از این ابزار در مدیریت پروژه های شهری و روستایی هستیم.
اصالت و ارزش: پژوهش حاضر از این نظر حایز اهمیت است که می توان با شناسایی معیارهای مرتبط و تعیین محدوده حریم دفن پسماند روستایی از پخش آلایندهای زیست محیطی مخرب در محیط روستا به عنوان یک محیط زیستی و تفریحی جلوگیری کرد.
تعیین پیشران های کلیدی رهیافت روستای خلاق با استفاده از نرم افزار میک مک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
متأسفانه بسیاری از روستاها ضمن ازدست دادن جمعیت خود در فرایند مهاجرت، با پدیده تخلیه جمعیتی و تخریب کالبدی درگیر و درمقابل بسیاری از شهرها نیز با تراکم جمعیت، مصرف فزاینده و کاهش تعهدات اخلاقی در تعاملات مواجه می شود. ازاین رو ارائه رهیافت های مطلوب و کارا به منظور جلوگیری از تغییرات نامناسب و برون رفت از روند فعلی سکونتگاه های شهری و روستایی الزامی است. این پژوهش در دو بخش مکمل صورت گرفته است. در گام اول با بهره گیری از نظرات 31 نفر از خبرگان داخلی و خارجی در زمینه شیوه دلفی، روستای خلاق سنتز تعریف و سپس مبنای نظری آن در ساختاری سه گانه منتج از اجماع خبرگان شامل ارکان و زیرساخت و شاخص تبیین شده است. در گام دوم پیشران های کلیدی تعیین و شدت تأثیرگذاری هریک از آن ها در تحقق رهیافت روستای خلاق با استفاده از نرم افزار میک مک سنجیده شد. ساختار نظری به دست آمده از بخش اول پژوهش شامل 15 مؤلفه و 49 معرف بود. بیشترین امتیاز به طبقه خلاق «مهاجران به روستا» با 087452/0 و کمترین امتیاز به «ارتباطات با بستگان» با 035478/0 تعلق داشت. یافته های بخش دوم پژوهش نشان می دهد که پیشران های کلیدی «چشم انداز» با شدت نُه، «خطرپذیری» با شدت شش، «فضای روستا» با شدت شش، «مشارکت» با شدت چهار و «پیوند روستایی» با شدت دو، جزو متغیرهای ورودی بود و بیشترین شدت خالص اثرگذاری مستقیم را داشت. با توجه به شرایط فعلی روستاهای ایران و مراحل گذار رهیافت روستای خلاق می تواند با تکیه بر ماهیت نظری خود، زمینه فراخوانی محتوای توسعه را فراهم و میان سکونتگاه های شهری و روستایی تعادل ایجاد کند.
تحلیل تطبیقی فازی سرمایه اجتماعی و توسعه روستایی مورد شناسی: روستاهای شهرستان میاندوآب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بهبود و تحول کیفیت زندگی ساکنان روستایی نیازمند وجود برخی زیرساختهای اجتماعی است که امر توسعه و فرایند آن را امکان پذیر و روند آن را تسهیل کند. مهمترین مکانیسم بعد اجتماعی مترتب بر توسعه روستایی که زمینه ساز تحولات کالبدی، گسترش امکانات و تسهیلات رفاهی و غیره، سرمایه اجتماعی است. بنابراین هدف از این تحقیق بررسی تطبیقی رابطه سرمایه اجتماعی و توسعه روستایی در روستاهای بالای1000 نفر جمعیت شهرستان میاندوآب است. روشپژوهشاینتحقیقمبتنیبررویکردفازیاست. توسعه یافتگی روستاها ازطریق 79 شاخص به وسیله مدل تاپسیس رتبه بندی شدهاند. برای تعیین سرمایه اجتماعی روستاها از پرسشنامه با حجم نمونه 537 به صورت نمونه گیری سهمیهای استفاده شده است. یافتههای تحقیق نشان میدهد که دادههای تجربی، ناظر بر رابطة فازی دومجموعة سرمایه اجتماعی و توسعه روستایی است. شاخص سازگاری بین این دو مجموعه برابر 816/0 است. اینارزشنشانمیدهدکهفقط 82درصد روستاهای مورد مطالعه این ادعا را تأیید میکنند که سرمایه اجتماعی شرط لازم برای توسعه روستایی است. براین اساس، با95 درصد اطمینان میتوان گفت که سرمایه اجتماعی شرطی ""همیشه لازم"" برای توسعه روستایی است. شاخص پوشش بین دو مجموعه برابربا 75/0 است. این مقدار بیانگر اهمیت تجربی سرمایه اجتماعی برای توسعه روستایی است. شواهدموجوددلالتبرآنداردکه75 درصدازفضای توسعه روستاییتوسطسرمایةاجتماعیپوششدادهشدهاست.
نقش اقامتگاه های بوم گردی در توسعه گردشگری روستایی در نواحی روستایی شهرستان خور و بیابانک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اقامتگاه های بوم گردی از طریق سازگاری با محیط طبیعی و جوامع محلی و اقتصاد می توانند پایدار بمانند و با جایگزین کردن هتل های معمولی به تعداد بیشتری از اقامتگاه های بوم گردی تأثیر کلی صنعت گردشگری را کاهش دهند و از این طریق به توسعه پایدار گردشگری نایل شوند. بدین ترتیب، پژوهش حاضر به شیوه توصیفی- تحلیلی به نقش اقامتگاه های بوم گردی در توسعه پایدار گردشگری روستایی، در شهرستان خور و بیابانک پرداخته است. جامعه آماری این پژوهش سه گانه است و شامل گردشگران اقامتگاه ها و صاحبان اقامتگاه ها و ساکنین محلی بوده اند که به ترتیب 143 گردشگر، 11 مالک و 330 خانوار محلی در 5 روستای گردشگری شهرستان خور و بیابانک به صورت نمونه گیری خوشه ای و تصادفی انتخاب شده و مورد سنجش قرار گرفتند. داده های گردآوری شده در محیط نرم افزاری spss با استفاده از آزمون های T تک نمونه ای، تحلیل واریانس یکطرفه وآزمون دانکن و آزمون ضریب همبستگی اسپیرمن تجزیه وتحلیل شدند. نتایج نشان داد که کیفیت اقامتگاه های بوم گردی در مناطق روستایی موردمطالعه در وضعیت مطلوبی قرار دارد و منطبق بر شاخص های پایداری اقامتگاه های بوم گردی و استاندارد ها است. همچنین نتایج حاصله از آزمون دانکن نشان داد که بین کیفیت اقامتگاه ها به تفکیک روستاها تفاوت معناداری وجود دارد به گونه ای که روستای گرمه بالاترین امتیاز را با مقدار 4.19 را دارا هست و روستای ایراج پایین ترین امتیاز را با مقدار 2.96 به خود اختصاص داده است. نتایج آزمون ضریب همبستگی اسپیرمن نشان داد که بین اقامتگاه های بوم گردی و توسعه پایدار گردشگری با ضریب همبستگی 0.90 ارتباط معنی دار وجود دارد و بیانگر آن است که الگوی اقامتگاه بوم گردی در منطقه مورد مطالعه و دیگر مناطق روستایی و بکر طبیعی به عنوان یک کسب وکار کوچک گردشگری با مالکیت بومی و مدیریت خانوادگی، هماهنگی بیشتری با توسعه پایدار گردشگری دارد.
پهنه بندی خطر زمین لرزه شهرنیشابور به روش قطعی
حوزههای تخصصی:
به منظور طراحی مناسب و بهسازی لرزه ای ابنیه های قدیمی و با ارزش، تهیه نقشه های پهنه بندی خطر زمین لرزه مورد نیاز است. از آنجا که ساخت و سازهای قدیمی موجود درشهر نیشابور طول عمری بیش از 50 سال دارند و برخی بناها نیز از ارزش واهمیت تاریخی و مذهبی برخوردارند و نیز با توجه به وجود زلزله های بزرگ در پیشینه زلزله خیزی این شهر، ضرورت انجام پژوهش حاضر را آشکار می سازد. هدف از انجام این تحقیق، تحلیل خطر زلزله و تهیه ی نقشه پهنه بندی خطر در شهر نیشابور است. در این پژوهش با استفاده از منابع مختلف، کاتالوگ داده های لرزه خیزی در بازه ی زمانی سال های 1900 تا 2012در شعاع 150 کیلومتر نیشابور جمع آوری، و پارامترهای لرزه خیزی با توجه به گسل های فعال درگستره مورد مطالعه محاسبه گردید. بیشینه شتاب افقی وارد بر شهر نیشابور حاصل از گسل شمال نیشابور با توان لرزه زایی 057/7 ریشتر g 433/0 شتاب ثقل زمین محاسبه گردید؛ این در صورتی است که گسل در فاصله82/8کیلومتری شهر نیشابور فعالیت کند. در نهایت با توجه به PGA برآوردشده، نقشه پهنه بندی خطر لرزه خیزی گستره مورد مطالعه درنرم افزار ArcGIS با استفاده از ابزارتحلیل گر زمین آماری[1]ترسیم گردید.
تحلیل و ارزیابی عوامل مؤثر بر قیمت زمین و مسکن در منطقه سه شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله تحلیل و ارزیابی عوامل مؤثر بر قیمت زمین و مسکن در منطقه سه شهر مشهد است. روش تحقیق استفاده شده در این مطالعه، توصیفی-تبیینی و جامعه آماری تحقیق سرپرستان خانوار منطقه سه شهر مشهد می باشد. جهت تعیین حجم نمونه، از فرمول کوکران استفاده شده که حجم نمونه ای بالغ بر 362 مورد بدست آمد. ابزار تحقیق شامل دو پرسشنامه که یکی مربوط به سرپرستان خانوار و دیگری مربوط به بنگاه های معاملات املاک می باشد. جهت تحلیل و نمایش داده ها، از نرم افزارهای SPSS، Arc GIS و Excel استفاده گردید. در ابتدا رتبه هر یک از محلات از نظر توسعه یافتگی اقتصادی و اجتماعی ساکنین، با استفاده از مدل موریس بدست آمد؛ سپس توسط آزمون تحلیل واریانس، به بررسی و تحلیل مقایسه میانگین پایگاه اقتصادی و اجتماعی ساکنین با قیمت زمینو مسکن پرداخته شده که معناداری این آزمون، در سطح 99 درصد بدست آمده است. به منظور تحلیل روابط بین هر یک از این عوامل با قیمت زمین و مسکن از همبستگی پیرسون استفاده شده که نتایج آن بیانگر ارتباط مستقیم و مثبت این عوامل با قیمت زمین و مسکن است. تأثیرگذاری هر یک از متغیرهای مستقل (عوامل مؤثر بر قیمت زمین و مسکن) بر متغیر وابسته (قیمت آن) با استفاده از رگرسیون خطی با روش Stepwise مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت که از بین عوامل بررسی شده، متغیرهای پایگاه اقتصادی ساکنین با بتای (36/0)، پایگاه اجتماعی ساکنین (38/0) و وسعت قطعات زمین (36/0-) از مهم ترین عوامل تأثیرگذار بر تغییر قیمت زمین و مسکن در این منطقه شهر، شناخته شدند.
تحلیل تغییرات زمانی و توزیع مکانی فضاهای سبز شهری تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارزیابی میزان کیفیت مجتمع های سکونتی با تأکید بر رویکرد رضایت مندی در محله نواب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله با هدف ضرورت بازنگری و ارزیابی پروژه های توسعه شهری به ویژه طرح های تأمین نیازهای سکونتی اقشار کم درامد در خصوص میزان دست یافتن به اهداف مورد مطالعه صورت گرفت. به این ترتیب محدوده مطالعه شده، یعنی سه فاز اجراء شده پروژه نواب انتخاب شده و میزان کیفیت مجتمع های سکونتی نواب با استفاده از رویکرد رضایتمندی ارزیابی گردید. همچنین وجود یا عدم تأثیر برخی از متغیرهای شخصی و خانوار بر درک میزان رضایت مندی از سوی ساکنان مختلف سنجش شد. حجم نمونه شامل 270 عدد و جمع آوری داده ها از طریق پرکردن پرسشنامه و یا مصاحبه رودررو و تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار Spss Ver 15انجام شد. بر اساس نتایج به دست آمده، میزان رضایت مندی ساکنان نواب از واحدهای سکونتی تقریباً در حد متوسط (5>95/2>1 با میانه نظری 3) ارزیابی شد. در بین 6 عامل سازنده رضایت مندی از مجتمع های سکونتی، ساکنان تنها از امنیت مجتمع اظهار رضایت مندی کردند. روابط همسایگی را در حد متوسط و از سایر عامل ها (تسهیلات مجتمع، بهداشت مجتمع، دید و منظر، ویژگیهای کالبدی) اظهار نارضایتی کردند. تسهیلات مجتمع بالاترین و امنیت مجتمع و دید و منظر کمترین اهمیت را از دید ساکنان داشتند. در بررسی میزان تأثیر متغیرهای شخصی و خانوار بر رضایتمندی درک شده از سوی ساکنان نتایج نشان داد که هیچ کدام از این متغیرها تأثیرگذار نبودند.
تأثیر بازارچه های مرزی در توسعه سیاسی- فضایی مناطق روستایی مرزی مطالعه موردی: مرز باشماق مریوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کاربست الگوی یکپارچگی نظام اسکان و اشتغال در ارزیابی تعادل فضاییِ هسته های جدید شهری (مطالعه ی موردی شهر جدید پردیس در کلانشهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ایجاد شهرهای جدید با عملکرد غالب خوابگاهی در منطقه کلانشهری تهران منجر به گسترش حوزه تأثیر و تأثرِ کلانشهر تهران به فراتر از مرزهای آن شده است. حوزهتأثیرپدیدآمده،زادهوزایندهسفرهایی با هدف اشتغالاست. این سفرهای آونگی در حقیقت نشان دهنده تمرکز اشتغال و فعالیت در شهر تهران می باشد. در این بین همگرا ساختنِ نظام محل اسکان و محل اشتغال، هدف فراموش شده ی شهرهای جدید ازجمله شهر جدید پردیس است. روش شناسی پژوهش، توصیفی- تحلیلی بوده و از روش کتابخانه ای و میدانی استفاده شده است. جامعه آماری، ساکنان شهر جدید پردیس و حجم نمونه 382 نفر از شاغلین ساکن در این شهر می باشد. روند تعادل و یکپارچگی نظام اسکان و اشتغال در شهر جدید پردیس با دو شاخصِ روند تغییرات مسافت و زمانِ سفرهای کاری و همچنین مقایسه روند تغییرات کاربری های شهریِ مربوط به ایجاد اشتغال و فعالیت با روند تغییرات کاربری مسکونی، مورد سنجش قرار گرفت. نتایج حاصل از تحلیل ها نشان می دهد که شهر جدید پردیس در حال حرکت به سمت تشدید عدم تعادلِ بین سکونت و اشتغال و واگرایی نظام اسکان و اشتغال می باشد. پایش همگرایی یا واگرایی نظام اسکان و اشتغالِ شهرهای جدید، می تواند رویکردهای مدیریت تحولات فضایی را تنظیم و بهبود بخشد.
تحلیل الگوهای توسعه فیزیکی شهرهای ایران با توجه به متغیرهای جمعیتی، طبیعی و کالبدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهرنشینی یکی از مهم ترین فعالیت های انسانی است که آثار تخریبی زیادی بر محیط زیست دارد. از مهم ترین این آثار، توسعة بی رویة فیزیکی شهرهاست که اغلب، با مسائلی مانند مصرف زیاد زمین های کشاورزی، افزایش فاصلة رفت وآمدها و مصرف زیاد انرژی، آلودگی های محیطی فراوان، مصرف زیاد منابع و تحمیل فشار بر طبیعت همراه است. هدف اصلی این پژوهش، دستیابی به نگرشی کلی از الگوی رشد فیزیکی مناطق شهری ایران و شناسایی متغیرهای کلان جمعیتی و طبیعی مربوط به آن است. در این مطالعه، الگوی توسعة فیزیکی نقاط شهری بالای پنج هزار نفر در سطح کشور، در قالب دو الگوی رشد متصل و منفصل بررسی می شود. داده های مورد استفاده، در سطح کلان و محدود به متغیرهایی است که امکان دستیابی به آن ها در سطح کشور فراهم شد. در این پژوهش، داده های اصلی با مراجعه به تصاویر ماهواره ای Google Earth و Google Map و همچنین نتایج سرشماری های عمومی نفوس و مسکن از سال 1335 تا 1385 به دست آمدند. برای تحلیل داده ها از آزمون خی دو و رابطة همبستگی پیرسون استفاده شد. مطابق نتایج کلی، از مجموع 689 شهر بالای 5000 نفر در کشور در سال 1385، 413 شهر (9/59 درصد) الگوی رشد فیزیکی متصل و 276 شهر (1/40 درصد) رشد فیزیکی منفصل دارند. تحلیل داده ها نشان می دهد متصل یا منفصل بودن توسعة فیزیکی شهرهای کشور، با متغیرهایی مانند تعداد جمعیت، تراکم جمعیت، وسعت، ارتفاع و اقلیم منطقه ای رابطة معنادار دارد.
تحلیل فضایی توسعه منطقه ای استان کرمانشاه با استفاده از مدل های تصمیم گیری چند معیاره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برنامه ریزی منطقه ای با هدف توسعه و کاهش نابرابری های منطقه ای، از موضوعات مهم در کشورهای در حال توسعه محسوب می شود. لازمه برنامه ریزی منطقه ای، شناسایی جایگاه مناطق نسبت به یکدیگر به لحاظ توسعه است. هدف از این پژوهش بررسی و سنجش میزان برخورداری شهرستان های استان کرمانشاه از شاخص های توسعه به منظور دستیابی به میزان نابرابری های ناحیه ای در استان مذکور است. جامعه آماری پژوهش را شهرستان های استان کرمانشاه تشکیل می دهد. با توجه به مؤلفه های مورد بررسی رویکرد حاکم بر این پژوهش «توصیفی- تحلیلی» است. این پژوهش سعی دارد با استفاده از 61 شاخص بر پایه سالنامه آماری سال 1390 و با بهره گیری از سه مدل VIKOR، ELECTRE، SAW و ادغام نتایج با تکنیک کپلند، سطح بندی و میزان نابرابری های موجود را در میان شهرستان های استان کرمانشاه تعیین نماید. نتایج حاصل از تحقیق نشان می دهد که پراکنش سطوح توسعه نامتعادل بوده و بین شهرستان های استان از نظر میزان توسعه یافتگی نابرابری و شکاف زیادی وجود دارد و این تفاوت و نابرابری در بخش های مختلف زیربنایی-زیرساختی، اقتصادی، بهداشتی –درمانی، فرهنگی، آموزشی، بهزیستی –اجتماعی می باشد. به طوری که بر اساس نتایج حاصل از مدل کپلند، از مجموعه شهرستان های استان کرمانشاه فقط شهرستان سرپل ذهاب در طبقه توسعه یافته و بقیه در طبقه نیمه توسعه یافته و محروم قرار گرفتند. برای کاهش میزان نابرابری های توسعه یافتگی در استان بر اساس یافته های پژوهش پیشنهاد می شود که توزیع شاخص های بهداشتی، آموزشی و شاخص های زیرساختی بایستی به سمت رشد متوازن هدایت شوند و در این میان بر شاخص های زیرساختی بیشتر از شاخص های دیگر تأکید شود.