۶.
پس از به چالش کشیده شدن تعریف های سنتی معرفت به وسیله مثال های نقض گتیه، معرفت شناسان معاصر در صدد بر آمدند تا با لحاظ شرایطی نو در شناخت، تعریف معرفت را از موقعیت های گتیه ای رها کنند. عمده این تلاش ها در دو نگاه متفاوت به توجیه خلاصه شده است. خاصیتی که موجب تبدیل باورِ صادق به شناخت می شود به نظر برخی از آنها درونیِ منظر فاعل شناسا و به عقیده برخی دیگر بیرونی هستند؛ این اختلاف برداشت موجب نزاع دامنه داری در معرفت شناسی معاصر موسوم به درون گرایی و برون گرایی در باب توجیه شده است. این مقاله در تلاش است از خلال مباحثه جان گرکو در دفاع از برون گرایی و پاسخ ریچارد فلدمن به اشکالات گرکو در دفاع از درون گرایی، پیشنهاد میانه ای را در معرفت شناسی مبنی بر امکان لحاظ توئمان درون گرایی و برون گرایی در شناخت به صورت دو مرحله ای کردن ارزیابی های معرفت شناختی همراه با حفظ اعتماد پذیری و عقلانیت نظری لازم ارائه دهد. طبق یافته های این تحقیق یک باور در صورتی معرفت محسوب می شود که هم از نظر عینی و هم به لحاظ ذهنی به خوبی شکل گرفته باشد اما ازآنجا که شناخت، دربردارنده ی عوامل بیرونی مثل صدق است معرفت اولاً و بالذات بیرونی و در مرحله بعدی به عنوان ثانوی درونی خواهد بود.