فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۸۸۱ تا ۵٬۹۰۰ مورد از کل ۱۰٬۴۰۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
اختلافات ارضی نسبت به تعدادی از جزایر غیر مسکونی در دریای چین شرقی به مسئله مهمی در روابط دو کشور ژاپن و چین در سال های اخیر تبدیل شده است. جزایر مورد اختلاف در ژاپن به سنکاکو و در چین به دیائویو شناخته می شوند. این جزایر که در قلمرو دریایی، انحصاری اقتصادی دو کشور ژاپن و چین واقع شده اند، مورد ادعای مالکیت هر دو کشور می باشند. هدف این نوشتار واکاوی علل مناقشه ژاپن و چین بر سر جزایر سنکاکو یا دیائویو و تبیین ریشه ها و پیامدهای ژئوپلیتیکی و چشم انداز تحولات این مناقشه در سطح منطقه ای و فرامنطقه ای با روش توصیفی-تحلیلی می باشد. نتایج پژوهش نشان می دهد که پیامدهای ژئوپلیتیکی در سطح منطقه ای: تشدید تعارضات ژئوپلیتیکی و رشد ملی گرایی، تغییر در توازن ژئوپلیتیکی و برهم زدن امنیت منطقه، تداوم بحران ژئوپلیتیکی و اخلال در همکاری های اقتصادی کشورهای منطقه را بدنبال دارد؛ در سطح فرامنطقه ای نیز ایالات متحده به عنوان بازیگر اصلی از یک سو حامی ژاپن و از سوی دیگر خواهان ثبات در منطقه با سیاست چرخش به آسیا برای پیشبرد اهداف راهبردی خود در شرق آسیا می باشد، که فرصت هایی را نیز برای نقش آفرینی بیشتر ایران در خاورمیانه فراهم می کند.
تحلیل مقایسه ای ادراکات ساکنان محلی به اثرات گردشگری در نواحی روستایی (مورد مطالعه: روستاهای حوضه آبریز رودخانه کُلان شهرستان ملایر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره نهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۳۵)
478 - 495
حوزههای تخصصی:
تاکنون بخش وسیعی از مطالعات گردشگری در نواحی روستایی بر شناخت اثرات مثبت و منفی آن در ابعاد اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، و محیط زیستی متمرکز شده است. اما با در نظر گرفتن ناهمسانی دیدگاه های مردم محلی از اثرات یاد شده، پژوهش های اندکی در زمینه مقایسه ادراکات ذینفعان، به ویژه ساکنان روستایی انجام شده است. این پژوهش به تحلیل مقایسه ای ادراکات ساکنان محلی از اثرات گردشگری در منطقه حوضه آبریز رودخانه کُلان شهرستان ملایر می پردازد. روش پژوهش ترکیبی است. در مرحله کیفی طی6 نشست بارش افکار گروهی، با مشارکت 60 نفر از داوطلبان محلی اثرات مثبت و منفی گردشگری شناسایی و مبنای طراحی پرسشنامه به عنوان ابزار سنجش در مرحله کمّی قرار گرفت. سرانجام 350 پرسشنامه از 10 درصد جمعیت بالای 15 سال گردآوری شد. داده ها با استفاده از آمارهای توصیفی، تحلیل عاملی اکتشافی، تحلیل خوشه ای، تحلیل تشخیص، خی-دو، و تحلیل واریانس یک طرفه تجزیه وتحلیل شد. بر اساس تحلیل عاملی اکتشافی اثرات مثبت به سه دسته در ابعاد اقتصادی، محیطی، و اجتماعی، و اثرات منفی نیز به سه دسته در ابعاد محیط زیستی، اجتماعی و فرهنگی تقسیم شد. نتایج تحلیل خوشه ای ادراکات مردم محلی از اثرات مثبت و منفی گردشگری بیانگر سه دیدگاه متفاوت است. در اغلب موارد تفاوت معناداری میان ادراکات ساکنان محلی از اثرات مثبت و منفی گردشگری مشاهده شد. نتایج پژوهش منطبق بر اصول نظریه تبادل اجتماعی است، به طوری که ادراکات ساکنان محلی تابع میزان اثرپذیری آن ها از ابعاد مختلف اثرات مثبت و منفی گردشگری است.
تبیین موانع فراروی جابه جایی پایتخت در ایران با رویکردی آمایشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الگوی نظام حکومتی در ایران متمرکز است. از آنجا که در حکومت های متمرکز و تک ساخت، امنیت مرکزیت سیاسی (پایتخت) با امنیت کل نظام سیاسی (امنیت ملی) ارتباط مستقیمی دارد، جابه جایی پایتخت در ایران از دو منظر اهمیت ویژه ای پیدا می کند: اول سامان دهی شهر تهران و تعادل بخشی به نظام شهری و منطقه ای کشور و دوم حفظ امنیت سیاسی کشور. جابه جایی پایتختِ افزون بر 220ساله ایران از تهران به نقطه ای دیگر ازجمله مباحثی است که همواره طی سال های اخیر بدان پرداخته شده است. اما به علل مختلف تاکنون اقدامی عملی در این خصوص صورت نگرفته است. از این رو هدف از نگارش این مقاله که با روش توصیفی – تحلیلی و پیمایشی نگاشته شده است، شناسایی موانع و چالش های اصلی فراروی جابه جایی پایتخت و ارائه راهبردهایی در جهت رفع این موانع است. در این راستا هفت مؤلفه اقتصادی، سیاسی، امنیتی، اجرایی، اجتماعی – فرهنگی، قانونی و طبیعی – اکولوژیکی در قالب 55 گویه انتخاب و توسط نخبگان دانشگاهی وزن دهی شد. پس از تجزیه و تحلیل اطلاعات با استفاده از مدل معادلات ساختاری، نتایج حاکی از آن است که عامل قانونی با ده گویه بیشترین تأثیرات مستقیم (89/0) و غیرمستقیم و موانع طبیعی – اکولوژیکی با میزان اثر 33/0 کمترین اثر را بر جابه جایی پایتخت گذاشته است. همچنین نتایج مدل تحلیل شبکه برای اولویت سنجی موانع نشان می دهد نظر کارشناسان، اولویت را به موانع اجرایی داده است که با وزن نهایی 218/0 و نرخ ناسازگاری 222/0 رتبه نخست را در اولویت بندی موانع کسب کرده است.
ارزیابی پراکنش ایستگاه های آتش نشانی با مدلسازی تحلیل شبکه (مطالعه موردی: کلان شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین عوامل مؤثر در کارایی خدمات آتش نشانی در سطح کلان شهرها، کاهش زمان رسیدن به محل حادثه است. این موضوع باید در مکان یابی ایستگاه ها در نظر گرفته شود. توزیع مکانی ایستگاه ها باید به نحوی باشد که ارائه خدمات به طور عادلانه و در کم ترین زمان ممکن صورت پذیرد. با استفاده از مدل سازی تحلیل شبکه دسترسی به خدمات آتش نشانی و با در نظر گرفتن سرعت و جهت حرکت در بخش های مختلف این شبکه، می توان محدوده خدمات رسانی هر ایستگاه را با تعریف محدوده زمانی تعیین نمود. هدف این پژوهش، ارزیابی توزیع مکانی ایستگاه های آتش نشانی کلان شهر تهران با استفاده از مدل سازی تحلیل شبکه است؛ همچنین روش پژوهش حاضر، به صورت تحلیلی- توصیفی بوده و بر پایه مفاهیم تئوری گراف ارائه شده است. به منظور ارزیابی توزیع مکانی، مناطق مختلف از نظر دسترسی به این خدمات، مورد مقایسه قرار گرفته و نواحی خارج از محدود خدمات رسانی آتش نشانی برای توسعه آتی، مشخص گردیده اند. بر اساس نتایج، منطقه 10 بیش ترین و منطقه 21 کم ترین نسبت محدوده خدمات رسانی ایستگاه های آتش نشانی را دارند.
ارزیابی عوامل مؤثر بر وفاداری گردشگران رویدادهای بومی- فرهنگی در مقصد گردشگری رامسر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۶ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
17 - 31
حوزههای تخصصی:
رویدادها به عنوان یکی از رو به رشدترین بخش ها و مهم ترین محصول گردشگری و نیز راه حلی برای جوان سازی مقصدهای گردشگری و جذب گردشگران بیشتر به آن شناخته می شوند. در این راستا، شناخت فرآیندی که به واسطه آن، یک رویداد بتواند نقش مهمی را در رضایت و وفاداری گردشگران ایفا نماید، ضرورت دارد. تحقیق حاضر باهدف شناخت و ارزیابی نقش عوامل مؤثر بر وفاداری گردشگران به رویدادهای منتخب مقصد گردشگری رامسر صورت پذیرفته است. تحقیق حاضر، کاربردی، توصیفی و از نوع همبستگی مبتنی بر مدل سازی معادلات ساختاری بر اساس تکنیک حداقل مربعات جزیی بوده است. جامعه آماری تحقیق، گردشگران بازدیدکننده ازاین رویدادهای بودند. تعداد نمونه 400 نفر در نظر گرفته شد و روش نمونه گیری، تصادفی ساده بود. داده های تحقیق از طریق پرسشنامه جمع آوری شدند. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارهای SPSS25 و SmartPLS2 صورت پذیرفت. روایی پرسشنامه از طریق روایی محتوا و پایایی آن با محاسبه آلفای کرونباخ (895/0) تأیید گردید. از تحلیل عاملی تأییدی برای اطمینان از اعتبار مدل های اندازه گیری استفاده شد. نیکویی برازش مدل (GOF) برابر با 364/0 بود که نشان از اعتبار قوی مدل تحقیق داشت. بر اساس یافته ها، به جز فرضیه اول (تأثیر اصالت رویدادها بر کیفیت رویدادها)، هشتم (تأثیر کیفیت رویدادها بر ارزش رویدادها) و یازدهم (تأثیر کیفیت رویدادها بر اعتماد به رویدادها)، سایر فرضیه ها تأیید شدند و مشخص گردید متغیرهای مربوطه نقش مهمی را در وفاداری به رویدادهای منتخب مقصد گردشگری رامسر ایفا می نمایند.
نقش ویژگی های کالبدی در پیش بینی شاخص های روانی و اجتماعی ساکنین مجتمع های مسکونی شهر رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره هشتم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۲
65 - 76
حوزههای تخصصی:
محیط و فضا، از اساسی ترین بسترهای پشتیبانِ نیازهای چندبعدی انسان هستند. ازاین رو، مسکن که در آن معماری، جامعه و فرهنگ با یکدیگر ارتباط تنگاتنگی دارند، تأثیر رفتاری مهمی را بر روی روانِ ساکنان و تعاملات اجتماعی آنها در سطوح مختلف جامعه بر جای می گذارد. هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر ویژگی های کالبدیِ مجتمع های مسکونی بر بهبود شاخص های روانی_اجتماعی ساکنان در مقیاس واحد همسایگی است. روش تحقیقِ جستار پیش ِ رو، از نوع توصیفی_همبستگی بوده و تحلیل داده های آن با استفاده از روش آماری همبستگی و رگرسیون چندگانه صورت گرفته است. به منظور تأیید متغیرهای به دست آمده با استفاده از تکنیک دلفی، پرسشنامه برای 18 نفر از متخصصان معماری و روان شناسی فرستاده شد که درنهایت، پرسشنامه نهایی تدوین گردید. آزمودنی های تحقیق، شامل 186 خانوار در دسترس از 439 خانوار ساکن، در چهار مجتمع مسکونی واقع در شهر رشت است. ضریب همبستگی نشان می دهد که تمامی متغیرهای کالبدی تأیید شده به وسیله متخصصان، رابطه معناداری با شاخص اجتماعی_روانی دارد و 2/61 درصد از واریانس شاخص های روانی، به وسیله متغیرهای ویژگی فضا، انعطاف پذیری و نور تبیین شده و همچنین 59درصد از واریانس شاخص های اجتماعی به وسیله متغیرهای محرمیت، گونه مسکن، انعطاف پذیری، خدمات و امکانات عمومی، زمان و دوره تکرار، نور، جغرافیای فضا، دسترسی به امکانات و فاصله عملکردی پیش بینی گردید. نتایج تحقیق حاکی از نقش تعیین کننده ویژگی های کالبدی در ارتقای شاخص های روانی_اجتماعی بوده و بیانگر آن است که افراد ضمن امکان کنترل زندگی خود، قابلیت تعامل مؤثر با دیگران را چه در زندگی خصوصی و چه عمومی، در محیط و فضاهای انسجام یافته و سازگار با طبیعت خویش، کسب می نمایند.
بررسی ارتباط بین گرایش به دولت الکترونیک و تحقق حکمرانی خوب در شهر کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تبیین موضوع: از دهه آخر قرن بیستم فنآوری اطلاعات و استفاده از شبکه های کامپیوتری به عنوان یک ابزار قدرتمند در دست جامعه قرار گرفت و به عنوان پارادایمی مهم در مدیریت و اداره کارآمد جوامع در اقصی نقاط جهان مطرح شده است. از سوی دیگر، حکمرانی خوب به مثابه مقوله ای است که از دیرباز در بحث کارآمدی حکومت ها مطرح بوده و امروزه مورد توجه دولت ها قرار گرفته است. هدف پژوهش حاضر بررسی ارتباط بین گرایش به دولت الکترونیک و تحقق حکمرانی خوب در کرمان است. روش: پژوهش از منظر هدف از نوع کاربردی و از نظر شیوه گردآوری داده از نوع پژوهش های توصیفی بوده که به روش پیمایشی انجام شده است. برای تجزیه و تحلیل داده های گردآوری شده از ضریب همبستگی پیرسون و مدل سازی معادلات ساختاری با نرم افزار SPSS و Amos استفاده شده است. داده های پژوهش، شامل نمونه ای 103 نفری از کارکنان دبیرخانه استانداری و ادارات کل مستقر در کرمان که شامل کلیه کارکنان مسئول سایت مکاتبات دولت الکترونیک و بین دستگاهی دبیرخانه ای ادارت کل شهر کرمان است با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی گردآوری شده است. ابزار مورد استفاده برای گردآوری اطلاعات پرسشنامه است که روایی آن از طریق روایی سازه و پایایی آن از طریق ضریب آلفای کرونباخ تایید شد. یافته ها: گرایش به دولت الکترونیک، توانسته است 71 درصد از تغییرات حکمرانی خوب را تبیین کند. گرایش به دولت الکترونیک بیشترین تاثیر را بر ظرفیت سازی داشته است. گرایش به دولت الکترونیک به تحقق حکمرانی خوب در نظام مدیریت دولتی کلان شهر کرمان منجر می شود. نتایج: گرایش به دولت الکترونیک، شفاف سازی، پاسخگویی، اثربخشی نقش ها و وظایف، نتیجه گرایی، ارتقاء ارزش ها، ظرفیت سازی را در نظام مدیریت دولتی کرمان ارتقاء می دهد.
ارزیابی میزان پاسخگویی فضاهای عمومی شهری به نیازهای معلولان جسمی حرکتی (مطالعه موردی: خیابان فردوسی شهر سنندج)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۷ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
509 - 532
حوزههای تخصصی:
امروزه در فضاهای شهری شاهد افراد کم توان جسمی - حرکتی هستیم که حضورشان در اجتماع نادیده گرفته شده است. از جمله حقوق ضایع شده آن ها می توان به تحرک و دسترسی ایمن به خدمات، فضاها و تأسیسات عمومی شهرها با حفظ استقلال فردی اشاره کرد. با توجه به اینکه قدرت تطبیق معلولان با بسیاری از ناملایمات شهری پایین تر از دیگر شهروندان است و این افراد در بسیاری از مواقع ناتوان می مانند، فضای خانه را به محیط شهری ترجیح می دهند که این امر لزوم برنامه ریزی برای استانداردسازی فضاهای شهری و انطباق آن ها با نیازهای معلولان را بیشتر می کند. ایجاد فضاهای پاسخگو برای افراد دارای محدودیت های حرکتی، نمود تأمین عدالت و ایمنی اجتماعی در دسترسی هاست که علاوه بر امنیت جانی و بهداشتی، آثار روانی فوق العاده ای به همراه خواهد داشت و از افسردگی و انزوای معلولان جلوگیری خواهد کرد. هدف پژوهش کاربردی و توصیفی- تحلیلی حاضر بررسی وضعیت فضاهای عمومی شهری در پاسخگویی به نیازهای معلولان جسمی حرکتی در خیابان فردوسی شهر سنندج و تأثیر این فضاها بر انزوای اجتماعی معلولان است. برای جمع آوری داده ها از روش پیمایشی و کتابخانه ای استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها نیز با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون هایی مانند آزمون t تک نمونه ای و رگرسیون خطی چندگانه صورت گرفت. شاخص های مورد بررسی در این پژوهش شامل پیاده روها، پل های ارتباطی و دسترسی ها، حمل و نقل درون شهری، تجهیزات و مبلمان شهری و ساختمان ها و مکان های عمومی است. یافته های آزمون t حاکی از آن است که تمام شاخص های مورد بررسی میانگین بسیار پایینی دارد و فضاهای شهری در منطقه مورد مطالعه قادر به پاسخگویی به نیازهای اجتماعی و زیستی معلولان نیستند. در این میان کمترین میانگین مربوط به شاخص سیستم حمل و نقل عمومی (1/1) است. همچنین در تحلیل رگرسیون، شاخص حمل و نقل با ضریب تأثیر 458/0 بیشترین تأثیر را بر انزوای معلولان دارد. نتایج نشان می دهد در زمینه طراحی و برنامه ریزی شهری برای معلولان در خیابان فردوسی سنندج اقدامات مناسب و کافی صورت نگرفته و هیچ یک از فضاها و کاربری های مورد سنجش در محدوده مورد مطالعه از نظر میزان پاسخ دهی برای نیازهای معلولان وضعیت مطلوبی ندارند که در این میان قابلیت دسترسی و وضعیت حمل و نقل عمومی به مراتب وضعیت بدتری داشته و انزوای معلولان را به همراه داشته است.
سنجش میزان تأثیر زاویه تمایل آتریوم بر آسایش بصری دانش آموزان توسط کارایی نور روز در ساختمان های آموزشی شهر تهران " یک مطالعه میدانی و شبیه سازی"(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این تحقیق به این موضوع که چگونه می توان از راهکارهای جدید جهت مهیا کردن آسایش بصری دانش آموزان و کاهش مصرف انرژی در ساختمان های آموزشی استفاده کرد، پرداخته شده است، چرا که ساختمان های آموزشی زمانی مورد استفاده قرار می گیرند که نور روز وجود دارد. به دلیل اهمیت نور روز در افزایش بهره وری و تأثیر آن بر سلامتی، رفاه و افزایش کارایی بصری در یادگیری، خواندن و نوشتن، ضرورتاً این نوع ساختمان ها مورد توجه واقع شده اند. هدف این مقاله بررسی تأثیر زاویه تمایل آتریوم بر عملکرد نور روز به وسیله تحلیل پارامترهای مؤثر است به گونه ای که تأمین کننده آسایش بصری باشد. در راستای تحقق این هدف یک مدرسه ابتدایی که دارای آتریوم مورب می باشد و در شمال غربی شهر تهران قرار دارد به عنوان نمونه مطالعاتی بر اساس روش تحقیق کمی و طبق ماهیت داده ها انتخاب شد که در راستای تحقق تحقیق میدانی، بر مبنای محاسبات کمی در روش تحقیق بنیادین-کاربردی بوده است. زاویه های تمایل متفاوت آتریوم برمبنای جهت گیری به سمت دیاگرام خورشیدی و تأثیر آن بر مقدار نفوذ نور روز در زمان های مشخص در 3 کلاس مجاور آتریوم با زاویه های تمایل رو به شمال و جنوب تحلیل شدند. نتایج محاسبه شده نرم افزارهای شبیه سازی رادیانس[1] و دیسیم[2] براساس موضوع ضوابط انرژی روشنایی، CIBSE (LG10[3]& Guide A)[4] و CIBSE(2007)[5] (طراحی مدرسه) و (طراحی محیطی) و شاخص سنجش اعتبار در ساختمان های سبز[6](LEED8.1) به عنوان شاخص های کمی برای بررسی سنجش اعتبار روشنایی بررسی شده اند و مورد استفاده قرار گرفتند. نهایتاً آزمون میدانی فوتومتریک با استفاده از ابزار سنجش روشنایی[7] مورد استفاده قرار گرفت تا نتایج تحلیلی و یافته های تحلیل محاسباتی تأیید اعتبار شوند و بنابراین نتیجه گیری ارائه شد. [1] Radiance [2] Daysim [3] Chartered Institute of Building Services Engineers, a Guide for Designers, Daylighting and window design [4] Chartered Institute of Building Services Engineers, a Guide for Designers, CIBSE, (2006). Environmental design: CIBSE guide A. 7th ed., London: CIBSE: p. 2- 8. [5] CABE, (2007), CABE‘s new schools design quality program, London
شبیه سازی تغییرات کاربری زمین شهر همدان در سال ۲۰۴۰ میلادی با استفاده از روش اتوماسیون سلولی و داده کاوی ترکیبی «رگرسیون بردار پشتیبان و سلول های خودکار فازی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توسعه کالبدی و رشد جمعیت شهرهای ایران در چند دهه اخیر دگرگونی هایی را پذیرفتند که سبب بروز عدم تعادل و ناهماهنگی در گسترش کالبدی شهرها و تغییرات پیش بینی نشده در توسعه فضایی شهرها شده است. در این پژوهش از تلفیق دو مدل اتوماسیون سلولی برای شبیه سازی تغییر کاربری در شهر همدان در سال ۲۰۴۰ میلادی و مدل رگرسیون بردار پشتیبان برای پایه ریزی قوانین انتقال غیرخطی برای شبیه سازی اتوماسیون سلولی و از منطق فازی برای تعریف قوانین انتقال خطی و غیرخطی استفاده شده است. به منظور آزمون مدل شبیه سازی، تغییرات کاربری شهر همدان بررسی و پس از استخراج اطلاعات از پایگاه اطلاعات جغرافیایی و تصاویر ماهواره ای، وضعیت سلول ها در دوره های زمانی مختلف مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج حاصل از آزمون مدل نشان می دهد مدل تلفیقی مورد نظر قادر است با رفع پیچیدگی های اطلاعاتی و ابهامات ناشی از تحولات کالبدی شهر، مدلی مناسب برای تحلیل تحولات توسعه ای در گذشته و پیش بینی جهات و میزان تغییرات کاربری فراهم آورد. در شهر همدان مساحت اراضی ساخته شده در شهر تا سال ۲۰۴۰ افزایش یافته و احتمالاً مساحت این پهنه به حدود ۶۳۵۰ هکتار برسد و رفته رفته مساحت اراضی باغستان نیز کمتر شود.
نقش گردشگری در توسعه پایدار رامسر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
صنعت گردشگری، به عنوان رویکردی جدید برای توسعه همزیستی انسان و اجتماع، به منظور بهره وری اقتصادی، امروز در توسعه مناطق، جایگاه چشمگیری یافته است. اکوتوریسم بخشی درحال گسترش از بازار گردشگری در طبیعت است. شهرستان رامسر د استان مازندران، با توجه به موقعیت خاص جغرافیایی و وجود جاذبه های طبیعی پتانسیل بالایی را جهت فعالیتهای اکوتوریستی فراهم ساخته است. روش تحقیق در پژوهش از نوع کاربردی- توصیفی می باشد و با اسفاده از روش اسنادی و کتابخانه ای به جمع آوری اطلاعات پرداخته و با استفاده از تکنیک تاپسیس اطلاعات را تحلیل نموده و در نتیجه در رتبه بندی معیارها موقعیت استراتژیک شهرستان در شمال کشور به عنوان منطقه ای توریستی مهم جهت توسعه بخش گردشگری، وجود مناظر و چشم اندازهای طبیعی فراوان و قابلیت شهرستان برای جذب سرمایه گذاری بیشتر در حوزه توریسم بیشترین امتیاز را کسب نموده و در اولویت قرار دارند.
آموزه های مشارکت کودکان در فرایند طراحی فضای شهری دوستدار کودک مطالعه موردی : شهر سده لنجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره هشتم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲۹
111 - 120
حوزههای تخصصی:
در حال حاضر حقوق کودکان و مشارکت آنان در شهرسازی جایگاه ویژه ای در تجربیات شهرسازی جهان پیدا کرده است. این رویکرد به کودکان اجازه می دهد که در برنامه ریزی و طراحی محیط زندگی خود اثر گذار و سهیم باشند. از آنجایی که برای ایجاد فضاهای شهری در فرایند مشارکتی توجه به نظر گروه های دخیل در کانون توجه قرار می گیرد، مناسب سازی فضاهای شهری برای کودکان نیز این ضرورت را ایجاد می کند که مراحل برنامه ریزی و طراحی با همکاری کودکان انجام شود. همچنین به این دلیل که نوع نگاه کودکان به شهر از موضع بزرگسالان متفاوت است، روش های مشارکت کودکان در فرایند برنامه ریزی و طراحی شهری نیز متفاوت خواهد بود. در این مقاله که از نظر روش توصیفی_تحلیلی است، با مرور مفاهیم و فرایند مشارکت کودکان در ایجاد فضا های شهری دوستدار کودک، الگویی برای فرایند مشارکت آنها در شهر استخراج شده و به این سئوال پاسخ داده شده که چگونه می توان یک الگوی مشارکتی مبتنی بر آموزش و ایجاد یک زبان مشترک با کودکان را تدوین کرد؟ و چه رابطه معناداری میان نظرات و پیشنهادهای کودکان آموزش دیده با سایر گروه های جانشین آنها در طراحی و برنامه ریزی شهر وجود دارد؟ در این پژوهش با برگزاری فراخوان ها و کارگاه های شهرسازی برای کودکان تلاش شده بستر مناسبی برای مشارکت داوطلبانه کودکان در شهر سده لنجان فراهم شود تا از این طریق بتوان نظر کودکان را به عنوان گروه دخیلان اصلی در فضاهای دوستدار کودک بررسی کرده و انگاره و پیشنهاد های آنها را متناسب با نظر طراح تعدیل کرد که برای این منظور 128 کودک آموزش دیدند و سپس به سئوالات پرسشنامه پاسخ دادند. نتایج پژوهش نشان داد، فرایند انجام شده در این تحقیق در جهت افزایش مشارکت پذیری کودکان و ایجاد یک زبان مشترک میان کودکان و سایر گروه های دخیل و طراحان کارآمد بوده و به خوبی می تواند در برنامه های مشارکتی کودکان مورد استفاده قرار گیرد. همچنین نتایج حاصل از آمار توصیفی و استنباطی(آزمون پیرسون_خی دو) نشان داد، نظرات کودکان با نظرات سایر گروه های دخیل و همین طور طراحان، تفاوت های فاحشی دارد که لزوم بهره مندی از مشارکت فعالانه کودکان در برنامه های مشارکتی را بیش از پیش مورد تأکید قرار می دهد.
سنجش سطح پایداری در سکونتگاه های غیررسمی شهر اردبیل به کمک مدل بارومتر پایداری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۷ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
601 - 628
حوزههای تخصصی:
از جمله مهم ترین بازتاب های شهرنشینی معاصر، پیدایش و گسترش محله های آسیب پذیر (سکونتگاه های غیررسمی) در مرکز یا پیرامون شهرهاست. این سکونتگاه ها را می توان بخش های فراموش شده و برنامه ریزی نشده ای در مقایسه با سایر سکونتگاه های شهری دانست که از نظر پایداری بسیار شکننده هستند. لازمه سنجش پایداری بررسی ابعاد چهارگانه پایداری (اجتماعی- فرهنگی، اقتصادی، زیست محیطی و کالبدی) به صورت سیستماتیک است؛ از این رو هدف پژوهش کاربردی و توصیفی-تحلیلی حاضر واکاوی و سطح بندی وضعیت پایداری سکونتگاه های غیررسمی شهر اردبیل با تکیه بر معیارهای پایداری محله ای و اولویت بندی آن ها برای برنامه ریزی آتی است. اطلاعات مورد نیاز به کمک مطالعات کتابخانه ای-اسنادی و روش های میدانی گردآوری شده اند. جامعه آماری نیز محله های پانزده گانه سکونتگاه های غیررسمی شهر اردبیل است. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزارهای Excel و SPSS استفاده شد و با بهره گیری از مدل بارومتر پایداری سطوح پایداری محله های هدف در چهار بعد (اجتماعی- فرهنگی، اقتصادی، زیست محیطی و کالبدی) تعیین شد. همچنین نقشه ها برای بازنمایی بهتر، به کمک نرم افزار Arcgis ترسیم شدند. براساس نتایج اجرای مدل مزبور، محله سلمان آباد با امتیاز 501/0 از پایداری متوسط برخوردار بود. پس از آن محله کاظم آباد (344/0) و اسلام آباد (300/0) در وضعیت ناپایداری بالقوه و سایر محله های هدف در وضعیت ناپایدار قرار دارند. درمجموع محله های هدف از نظر میانگین کل رفاه اکوسیستم (231/0) و رفاه انسانی (249/0) در سطح بسیار پایینی قرار دارند؛ بنابراین با توجه به شرایط ناپایداری سکونتگاه های غیررسمی شهر اردبیل می توان نتیجه گرفت سطح پایداری در این محله ها مناسب نیست؛ از این رو برنامه های توسعه ای متناسب با ضعف ها و قوت های هر محله و براساس سطوح پایداری هریک از این سکونتگاه ها ضروری است.
تحلیل فضایی خوشه های آسیب پذیر بافت کالبدی شهر گرگان در برابر زلزله (با استفاده از آمار فضایی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زلزله یکی از خطرناک ترین، مخرب ترین، و غیرقابل پیش بینی ترین مخاطرات طبیعی شهری به شمار می آید. طبق اعلام سازمان مدیریت بحران کشور، 78درصداز مساحت کشور در محدوده خطر لرزه خیزی بالا قرار دارد و 10درصداز تلفات انسانی ناشی از بلایا در نتیجه زلزله است. استان گلستان جزو استان های رده دوم خطر زلزله و در رده خود اولین استان پُرخطر است. بر همین اساس، هدف از پژوهش حاضر سنجش و تحلیل مکانی خوشه های آسیب پذیر بافت کالبدی شهر گرگان در شرایط بحرانی به منظور تعیین نقاط نیازمند مداخله فوری است. پژوهش حاضر از نوع کاربردی و روش بررسی آن توصیفی-تحلیلی است. جامعه آماری شامل مرزهای جغرافیایی شهر گرگان براساس سرشماری سال 1395 است. برای تعیین پهنه های آسیب پذیر از مدل هایی نظیر ANP و VIKOR استفاده شده است. برای تحلیل فضایی خوشه های آسیب پذیر بافت کالبدی نیز از آماره فضایی Getis-Ord بهره گرفته شده است. یافته های پژوهش نشان دهنده آن است که شاخص مصالح ساختمانی با وزن 452/0 و شاخص ریزدانگی (مساحت قطعات) با وزن 126/0 به ترتیب بیشترین و کمترین تأثیرگذاری را در ارزیابی آسیب پذیری بلوک های شهر گرگان دارند. همچنین، بیشترین میزان آسیب پذیری از لحاظ کالبدی مربوط به مناطق مرکزی و جنوبی و حاشیه های شرقی و تا حدودی غربی شهر گرگان است. تحلیل Hotspot به طور واضح شکاف بین مرکز و جنوب را با سایر مناطق شهر گرگان نشان می دهد. درواقع، پهنه های آسیب پذیر شهر گرگان عمدتاً بر بافت های تاریخی و مناطق حاشیه نشین منطبق است.
ارزیابی مدیریت استفاده از فرصت های ناشی از زلزله 1382 بم از دیدگاه گردشگران ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۵ بهار ۱۳۹۷ شماره ۱
1 - 20
حوزههای تخصصی:
بحران های محیطی بر گردشگری تأثیرات مثبت و منفی دارد که تأثیرات مثبت آن شامل فرصت هایی در زمینه گردشگری سیاه، فرهنگی و مذهبی است. هدف پژوهش حاضر شناسایی فرصت های ناشی از زلزله دی ماه 1382 برای توسعه گردشگری و میزان استفاده مؤثر از این فرصت ها به منظور توسعه گردشگری شهر بم است. نوع پژوهش توصیفی- تحلیلی، و شیوه گردآوری داده ها اسنادی و میدانی است. به منظور سنجش روایی و پایایی پرسشنامه، از نظرات کارشناسان و آلفای کرونباخ استفاده، و داده های گردآوری شده در محیط SPSS تحلیل شده است. جامعه نمونه 270 نفر از گردشگران داخلی هستند که در سال 1393 به شهر بم وارد شدند. روش توزیع جامعه نمونه تصادفی ساده است و یافته ها نشان می دهد مردم جهان بم را با ارگ و زلزله می شناسند و زلزله جزئی از هویت شهر شده است. درنتیجه، خرابه های ناشی از زلزله فرصت های مناسبی برای توسعه گردشگری شهر بم ایجاد کرده که البته هنوز بالفعل نشده و به طور مؤثر به کار نرفته است، با این حال مدیران به منظور بازگرداندن بازارها و محصولات گردشگری مقصد به پیش از فاجعه، بر رویکرد بازسازی کامل تأکید دارند. در این رویکرد گردشگرانی که به دلیل تغییر در ویژگی های مقصد افزایش می یابند، نادیده گرفته می شوند؛ مانند افرادی که به دیدن سایت های فاجعه و خرابی های ناشی از زلزله علاقه مند هستند یا افرادی که تمایل دارند روز گرامیداشت قربانیان را ببینند. درمجموع، زلزله بم ویژگی های مقصد گردشگران این شهر را تغییر داده و فرصت های نوینی را در زمینه توسعه گردشگری ایجاد کرده است.
تنگه استراتژیک و ژئوپلیتیک هرمز و نقش راهبردی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
براساس اعلام اداره ی اطلاعات انرژی آمریکا 32 درصد نفتی که در سال 2009 میلادی از راه دریا به بازار های بین المللی انتقال یافته، از طریق این تنگه بوده است. یعنی روزانه 15 میلیون بشکه نفت از طریق تنگه ی استراتژیک و ژئوپلیتیک هرمز به بازارهای بین المللی صادر شده است.هدف پژوهش وصول به ارزش حیاتی تنگه ی هرمز برای جهان و نقش راهبردی ایران بر این گذرگاه حساس است. از جمله اینکه پاتریک کلاوسون، اظهار داشته: ... اگر این تنگه برای مدتی طولانی بسته شود، اقتصاد جهانی سقوط خواهد کرد. روش تحقیق، روش توصیفی- تحلیلی و با هدف کاربردی است و به جهت سابقه کهن آن از روش تاریخی نیز بهره گرفته شده است.حضرت امام (ره) در صحیفه می فرمایند: تحول حاصل شده است، دنیا به هم خورده است، انقلاب پیدا شده است در دنیا، و شما سرتان را زیر برف کرده اید و همان حرف های سابق را می زنید: اگر در خلیج فارس چه بشود، تنگ ی هرمز چه باشد، ماچه می کنیم... ، بفرمایید در خلیج ببینید چه خبر است!نتیجه گیری می شود که این بیان خود گویای نقش راهبردی تنگه ی هرمز و معبر عزت و اقتدار ایران در خلیج فارس است و حاوی پیامی کوبنده برای استکبار جهانی است که هیچگاه هوس ورود به این معبر استراتژیک و ژئو پلیتیک را در سر نپرورانند و حضورشان در خلیج فارس و یا تسلط بر تنگه ی هرمز، حضور در گردابی هولناک و مرگ آور است
The Analysis of Obstacles to the Capacity Development of Gardening Exploitation in Rural Areas (Case Study: Padena Olya Dehestan of Semirom County)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose- The aim of this study is to identify and prioritize the obstacles to capacity development in gardening exploitations of the villages of Padena Olya in Semirom County. Design/methodology/approach - The present study has been done with causal - descriptive research method and the data has been completed using questionnaire and interview tools. In addition, 273 samples were chosen (using Cochran formula) from the family farming of Padena Olya Village as the statistical population and it has been completed by the random sampling method. Data analysis is done using both quantitative method, including descriptive and inferential statistics (path analysis and structural equation modeling using Amos Graphic software), and qualitative method, including Atlas software. Findings - The analysis of qualitative findings based on semi-structured interviews and focus groups showed that the main obstacles related to capacity development are of social, economic, and environmental dimensions. Data coding based on the grounded theory also showed the most important obstacles in marketing categories, the environmental obstacles, the obstacles of participation, also and educational and promotional obstacles. Finally, the quantitative data analysis using structural equation modeling, in addition to the obstacles presented in the qualitative model, has estimated production capacities and empowerment as mediating variables in the final model of capacity development obstacles in the study area. The economic obstacles with 0.33 and environmental obstacles with 0.17 have the greatest effect on the lack of capacity development of the exploitations in the study area, respectively. Research limitations/implications - They include the lack of cooperation of relevant organizations in the presentation of information, as well as the low interest of operators to participate in the interview and cooperation to collect the qualitative data which led to an increase in the duration of attendance within the study area, held more group sessions, and thus slowed down the process of study. Practical implications - We propose a plan for increasing government support to gardener in various affaires, such as increasing the share of insurance premiums. It is also advisable to attempt to determine the fair price or the guarantee purchase of the gardeners' products and create cooperatives to manage the sales and marketing of the product to remove the brokers and dealers. Originality/value - The present study stresses the capacity development process of horticulture through identifying and analyzing the effects of obstacles and capacity building and empowerment of farmers. This research explores the hidden variables and the barriers to capacity development in gardening exploitations.
تبیین و تحلیل معیارهای کاربری برنامه ریزی زمین در کاهش خطر زلزله جهت افزایش تاب آوری شهری (نمونه موردی: شهر سنندج)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وقوع زلزله باعث خسارت های زیادی به سیستم شهر شده که ناشی از عدم توجه به شناخت عوامل اساسی در آسیب پذیری در برابر زلزله می باشد، از این رو لازم است که به بررسی و تحلیل مؤلفه های تأثیر گذار کاربرد برنامه ریزی زمین در کاهش خطر زلزله جهت افزایش تاب آوری شهری پرداخته شود. هدف پژوهش کاهش آسیب پذیری شهر و تقویت برنامه ریزی کاربری زمین جهت بهینه سازی توانایی های شهر برای مقابله باخطرات ناشی زلزله با توجه به معیارهای، فضایی– کالبدی، اجتماعی، اقتصادی است. در این پژوهش سعی داریم که با تلفیقی از (3) معیار «ابعاد» و (12) زیر معیار و (23)«گزینه» متفاوت در قالب طیف مفهومی به تحلیل و ارزیابی شهرک اقماری آساوله، سنندج براساس مدل AHP، با استفاده از نرم افزار Expert choice بپردازیم. تحلیل نتایج پژوهش نشان می دهد؛ که معیار فضایی- کالبدی دارای بیشترین اهمیت می باشد. همچنین نتایج زیر معیارها در مجموعه معیار فضایی – کالبدی نشان می دهد؛ که خصوصیات ساختمانی، خصوصیات ژتوتکنیک وکاربری زمین دارای بیشترین اهمیت از نظر کاهش خطر زلزله جهت افزایش تاب آوری شهری شهرک آساوله سنندج را دارا بوده است. Abstract The occurrence of the earthquake has caused a lot of damage to the city system due to the lack of attention to recognizing the basic factors in vulnerability to earthquakes. Therefore, it is necessary to study and analyze the components of land use planning to reduce the risk of earthquakes. To increase urban resilience. The question of this research is: Which of the land use planning criteria are effective against earthquakes and increasing urban alleviation? The purpose of the research is to reduce the vulnerability of the city and strengthen land use planning to optimize the city's ability to cope with the earthquake hazards in terms of criteria, spatial-physical, social, and economic.To analyze the data from the AHP technique and model, use Expert selection and GIS software.In this research, three main dimensions of "dimensions", spatial-facet, social, and economic are considered, which are hypothetical concepts in two alternative situations, "reducing the risk of earthquakes and increasing urban resilience" based on the amount of privileges and relative importance of the case In order to investigate the main objective that includes determining the land application planning criteria to reduce the risk of earthquakes in order to increase urban alleviation, in order to provide raw information, field surveys have been carried out and based on the information obtained through the matrix The points used in the scorecard model are presented and presented in the form of descriptive information set. According to the obtained weights for each of the criteria after the comparison of the pair, according to the sub criteria and the options studied, the spatial and physical criteria with 710 have the highest importance, the economic criterion with 219. Medium importance And the social standard with 070. It has the least importance. Also, the results of the following criteria in the set of space-cluster criteria show that the constructional characteristics weighing 420, the characteristics of geotechnical with a weight of 248., land use with a weight of 159. has the highest weights and interference with a weight of 24. The lowest weight and rank It is important to study the ratio of earthquake risk reduction to increase urban resilience.The analysis of the research results shows that the spatial-physical criteria are the most important. Also, the results show the following criteria in the spatial-physical criteria set: the characteristics of construction, geotechnical properties and land use have the most importance in terms of reducing the risk of earthquakes to increase urban resilience.
کاربرد و تحلیل فضای سبز منطقه 10 کلان شهر تهران (با تاکید بر ارائه مدل علمی کاربردی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با افزایش جمعیت شهرها، کاربری های فضای سبز شهری مورد توجه بیشتری قرار گرفته است. از این رو هر چه شهرها بزرگ تر می شوند احساس نیاز به وجود فضای سبز برای بهره برداری مستقیم و نقش پالایش محیط روزبروز بیشتر می شود. در این پژوهش فضای سبز منطقه ده شهر تهران مورد بررسی قرار گرفته است. یکی از مهمترین اولویت های منطقه با توجه به کمبود سرانه فضای سبز و وجود بافت فرسوده و متراکم منطقه، اجرای طرح ها و برنامه های مختلف برای توسعه فضای سبز است یافته های پژوهش به روش توصیفی – تحلیلی و با استفاده از شیوه پیمایش میدانی به دست آمده است و بر اساس نتایج بدست آمده از مدل swot می توان گفت که فضای سبز منطقه ده از کمبود سرانه برخوردار است و از طرف دیگر جمعیت این منطقه در حال افزایش است و میزان فضای سبز منطقه با فضای سبز استاندارد مطابقت ندارد.
مطالعه تجربه زیسته زنان روستای کوشک قاضی استان فارس زیر سایه تنش آبی و خشکسالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره یازدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۴۳)
512 - 523
حوزههای تخصصی:
خشکسالی و پیامدهای آن همراه با سوء مدیریت موجب خشکیدن منابع زیرزمینی و تنش آبی در تعدادی از روستاهای کشور شده است. روستای کوشک قاضی از توابع شهرستان فسا در استان فارس نیز یکی از این روستاهاست که همه منابع آبی آن خشکیده و ده ها خانواری که معیشت آن ها وابسته به کشاورزی بوده اکنون با بیکاری، فقر و مهاجرت مواجه شده اند. بلایای طبیعی ازجمله کم آبی پدیده ای چندوجهی است، در این پژوهش با رویکرد کیفی و انتقادی و با استفاده از روش پدیدارشناسی به مطالعه وجه جنسیتی و تجربه زیسته زنان روستایی پرداخته شده است. داده های میدانی در این پژوهش از طریق نمونه گیری هدفمند و مصاحبه عمیق با20 نفر از زنان روستای کوشک قاضی و همچنین مشاهده و یادداشت برداری میدانی جمع آوری شده است. سپس با تکنیک استقراء تحلیلی؛ مضامین فرعی، اصلی و درون مایه نهایی کشف و استخراج شده است. سه مضمون اصلی، فقرزایی سیستماتیک، ذهنیت کمیابی و ادراک سازگاری هستند و «انباشت ابرچالش ها» نیز به عنوان درون مایه نهایی استخراج گردیده است. فقرزایی سیستماتیک به دلیل ساختارها و قوانین ناعادلانه و ناکارآمد، عدم ادراک سازگاری و مانع روانی ذهنیت کمیابی؛ سازگاری با کم آبی با موانع جدی مواجه کرده است. همه این دلایل در کنار چالش های پیشین اشکال جدیدی از آسیب ها و نابرابری ها را رقم زده و موجب رخداد پدیده ای به نام «انباشت ابرچالش ها» شده و درنتیجه آسیب پذیری اقشار ضعیف مانند زنان که از قبل با انواع نابرابری ها و محدودیت ها روبه رو بوده اند را افزایش داده و آن ها را در معرض آسیب ها و مخاطرات ناشی از این ابرچالش ها قرارداده است.