فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۵۸۱ تا ۲٬۶۰۰ مورد از کل ۱۰٬۴۰۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش برای نشان دادن نابرابری میان شهرستان های استان اردبیل 60 شاخص توسعه در بخش های بهداشتی درمانی، اجتماعی، آموزشی، فرهنگی، زیربنایی، با استفاده از مدل ویکور مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند. همچنین جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات و ترسیم نمودارها و نقشه ها از نرم افزارهای Excel، SPss، ARC Map 10.1 استفاده شده است. همچنین جهت تعیین وزن شاخص های پژوهش از طریق تکمیل پرسش نامه توسط کارشناسان ( 20 نفر از کارشناسان و متخصصان) از مدلAHP استفاده گردید. طبق بررسی های صورت گرفته به این نتیجه رسیدیم که در سال 1390 از مجموع 10 شهرستان استان اردبیل، شهرستان اردبیل، توسعه یافته و شهرستان های گرمی، سرعین و خلخال شهرستان های رو به توسعه، شهرستان های پارس آباد، بیله سوار و نمین کمتر توسعه یافته و شهرستان های مشگین شهر، نیر و کوثر توسعه نیافته اند. این نابرابری ها بازتاب و برآیند عوامل محیطی، اقتصاد سیاسی، نارسایی های نظام برنامه ریزی فضایی به ویژه قطب رشد شهر اردبیل می باشد. همچنین طبق تحلیل و بررسی ها صورت گرفته به این نتیجه رسیدیم که نابرابری ناحیه ای در مقیاس شهرستان های استان اردبیل به صورت نامتعادل می باشد، بین جمعیت هر شهرستان و میزان توسعه یافتگی آن رابطه معناداری مثبتی وجود دارد، بین فاصله از مرکز استان و میزان توسعه یافتگی رابطه معناداری مثبتی وجود دارد.
بررسی میزان مشارکت زنان روستایی در فعالیت های کشاورزی(دهستان استرآباد شمالی شهرستان گرگان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعات انجام شده در زمینه مشارکت زنان در فعالیت های مختلف بیانگر آن است که زنان با داشتن توان و تجربه نقش تعیین کننده ای در فعالیتهای مختلف کشاورزی دارند وبررسیها از حضور موثر آنها در اقتصاد وتولید خبر می دهند .هدف این پژوهش شناسایی میزان مشارکت زنان روستایی دهستان استرآباد شمالی شهرستان گرگان در فعالیتهای کشاورزی دارد.روش تحقیق به صورت توصیفی –تحلیلی و براساس مطالعات میدانیوکتابخانه ای اطلاعات لازم جمع آوری ومورد توصیف وتحلیل آماری قرار گرفته است.از کل جامعه آماری با استفاده از فرمول کوکران تعداد نمونه 206 زن روستایی انتخاب شد،که این تعداد در 6 روستای نمونه دهستان استرآباد شمالی به صورت تصادفی مورد پرسشگری قرار گرفتند. برای توصیف وتحلیل داده ها از نرم افزار آماریSPSS و از آزمونهای تی تست، اتا،ANOVA استفاده شده است.پایایی پژوهش براساس آلفای کرونباخ 75٪ وروایی صوری ومحتوایی پرسشنامه بوسیله کارشناسان اساتید مورد تائید قرار گرفته است.نتایج حاصله حاکی از آن است که بیشترین مشارکت زنان در امور دامداری با میانگین (3.29)و در امور باغداری با میانگین (2.52) ودر امور زراعی با میانگین (2.37)در صد که نشان دهنده مشارکت بیشتر زنان روستایی در فعالیت های دامداری است.در ضمن بین فعالیت زنان در فعالیتهای مختلف وسن آنها در امرکشاورزی ودامداری رابطه وجود دارد .در این پژوهش فقط( 0.05)درصداز تغییراتی که در مشارکت زنان در فعالیتهای گوناگون کشاورزی وجود دارد تحت تاثیر سن است.
بررسی درجه توسعه یافتگی شهرستانهای استان سیستان و بلوچستان با تأکید بر شاخص های عمده بخش کشاورزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به اینکه سطوح توسعه یافتگی بخش کشاورزی در یک منطقه یکسان نخواهد بود و زمینه ای را برای یک عدم تجانس و ناهمگنی فراهم خواهد کرد، لذا ضرورت مطالعه روند توسعه یافتگی را در این بخش اجتناب ناپذیر می کند. پژوهش حاضر با شناخت تفاوت های موجود، از نظر میزان برخورداری از شاخص های گوناگون، با هدف آگاهی از سطوح توسعه یافتگی و یافتن میزان شکاف موجود و نوع محرومیت در بخش کشاورزی شهرستان های استان سیستان و بلوچستان که از لحاظ آماری از استانهای با استعداد در بخش کشاورزی چه در زمینه تولید، چه سطح زیرکشت می باشد، انجام شده است. جامعه آماری پژوهش، کل شهرستان های استان را شامل شده و از دو روش تاکسونومی عددی و تحلیل عاملی در چارچوب 51 شاخص اصلی و عمده کشاورزی بهره گرفته شده است. آمار و اطلاعات از آمارنامه های کشاورزی و سالنامه های آماری استان گردآوری شده است. مسأله ای که در این پژوهش به آن پرداخته شده، این است که با توجه به شاخص توسعه مدنظر، نحوه ی توزیع امکانات و خدمات چگونه بوده و کدام یک از شهرستانهای مورد مطالعه به لحاظ برخورداری از شاخص های توسعه دارای موقیت مناسب و کدام یک محروم می باشند؟ برای یافتن نتایج و تحلیل داده ها از نرم افزارهای SPSS و MATLAB استفاده شد. نتایج نشان داد که: شهرستانهای زابل، زاهدان، سراوان، چابهار، خاش در دسته شهرستانهای نسبتاٌ توسعه یافته، شهرستانهای ایرانشهر، سرباز و سیب و سوران در دسته شهرستانهای کمتر توسعه یافته و شهرستانهای زابلی، کنارک، نیک شهر، میان کنگی در دسته شهرستان های توسعه نیافته از لحاظ کشاورزی به شمار می روند.
سنجش میزان اولویّت اهداف کلان بافت فرسوده ی مرکزی اهواز با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی گروهی فازیFAHP(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بافت های فرسوده ی شهری در واقع هسته اصلی چگونگی تولد یک شهر و نحوه ی انعکاس فرهنگ زندگی مردمان آن شهر در طول دوره ی زمانی تحول و تکامل شهر است. بعد از رواج شیوه ی مدرنیسم در اوایل قرن حاضر و بخصوص سنجش کارایی آن بر روی کالبد شهرها، این بافت ها، به علت عدم همخوانی با شیوه های نو وارد شده از غرب بافت های ناکارآمد و مسأله زا تلقی گردیدند. برای
هماهنگ سازی این بافت ها با رویکردهای مدرنیسم، از دوران پهلوی اول تاکنون قوانین و مقررات متنوعی در جامه ی طرح های گوناگون، بر پیکره آن ها آزمایش گردیده است. بافت فرسوده ی مرکزی شهر اهواز نیز از این مداخلات و هدف گذاری ها به صورت طرح های کلان و فرعی گوناگونی برای مطابقت کالبد بافت با شیوه های نوین و چشم انداز سازی برای آینده آن، مستثنی نبوده است.
در پژوهش حاضر که با رویکرد ""توصیفی- تحلیلی"" به انجام رسیده است، هدف پژوهش، سنجش میزان اولویّت اهداف کلان چهارگانه ی مطرح شده از سوی طرح تفصیلی بافت فرسوده ی مرکزی اهواز با اهداف فرعی هرکدام از آن ها برای این بافت می باشد. جهت دستیابی به هدف پژوهش و جمع آوری داده های لازم اقدام به نظرسنجی از 15 نفر از کارشناسان و مسؤولان اجرایی مناطق هشت گانه ی شهرداری و سازمان مسکن و شهرسازی اهواز گردیده و سپس داده های به دست آمده جهت مشخص ساختن میزان اولویّت اهداف کلان و فرعی یاد شده در قالب مدل تحلیل سلسله مراتبی گروهی فازیFAHP مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج به دست آمده حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی فازی نشان می دهد که از بین اهداف کلان مدنظر طرح تفصیلی برای بافت فرسوده مرکزی اهواز، تقویت و توسعه ی هویّت تجاری و بازرگانی محلی دارای بیشترین اهمیت و تقویت و توسعه ی هویّت گردشگری محلی نیز در بین اهداف کلان، حائز کمترین اهمیت از سوی کارشناسان در بحث اولویّت های مطروحه در حوزه ی بافت مذکور بوده است. در بخش اهداف فرعی، ارتقاء کیفیت نظام دسترسی و ارتقاء سطح تعاملات اجتماعی و فراغتی به ترتیب حائز بیشترین و کمترین اهمیت در بحث اولویّت دهی به اهداف بافت فرسوده ی مرکز اهواز بوده اند.
قابلیت های کلی سیستم GSM
بررسی تأثیرات جدایی گزینی اکولوژیک بر امنیت پایدار اجتماعی (مطالعه موردی: شهر عنبرآباد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جداییگزینی اکولوژیک یکی از مباحث مطرح در حوزه امنیت پایدار اجتماعی نواحی شهری می باشد. شهر عنبرآباد یکی از شهرهای کوچک جنوب استان کرمان است که محلههای مسکونی آن از بافت اجتماعی خویشاوندی برخوردارند. در سالهای اخیر مهاجرت اقوام ساکن در نواحی بیرونی مسائل اجتماعی بهویژه محلهگرایی و جداییگزینی اکولوژیک را در این شهر سبب شدهاست. هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیرات جداییگزینی اکولوژیک و محلهگرایی بر پایداری اجتماعی، سیاسی و امنیت پایدار شهر عنبرآباد است. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی بوده و جامعه آماری ساکنان محلههای مختلف شهر عنبرآباد می باشد. حجم جامعه نمونه طبق فرمول کوکران 384نفر از ساکنان محلههای مختلف شهر است که با استفاده از روش نمونهگیری سهمیهای و تصادفی انتخاب شدند. شاخصهای پایداری و ناپایداری اجتماعی شناسایی شد و مبنای جمع-آوری دادهها و وزندهی به شاخصها قرارگرفت که در فرایند مدل کوپراس مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش نشانداد محله شهرک خداآفرین، محله شهرک امام(ره)، محله ترک ها و محله نرماشیری ها بالاترین میزان جداییگزینی را دارند. همین محلهها نیز بیشترین میزان برخوردهای بینطایفهای و جانبداری سیاسی را دارند. محله یزدی ها، افشارها و ساردوییها بهترتیب کمترین میزان جداییگزینی را داشتهاند. نتایج مدل کوپراس نشان داد شهرک خداآفرین(74.55)، محله نرماشیری ها(77.51) و شهرک امام(ره) (81.65) بدترین وضعیت را بهلحاظ شاخصهای امنیت پایدار اجتماعی دارند. محله یزدی ها(100)، افشارها(86.39) و ساردویی ها(85.20) نیز بهترتیب مطلوبترین وضعیت را نشان میدهند. باتوجهبه نتایج پژوهش میتوان فرضیه تحقیق را تأییدکرد و چنین نتیجه گرفت که مسئله جداییگزینی اکولوژیک در محلههای شهر عنبرآباد تأثیرهای منفی بر پایداری اجتماعی و امنیت پایدار محلههای مسکونی این شهر دارد.
تحلیل فضایی پراکنش مراکز فرهنگی و مکان یابی بهینه آن، پژوهش موردی: شهر سقز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توزیع بهینه کاربری ها و مراکز خدماتی مسأله ای است که اغلب برنامه ریزان شهری برآن تأکید دارند، چرا که امروزه رشد پرشتاب جمعیت و گسترش کالبد شهرها، توزیع فضایی نامتناسب کاربری های شهری را دامن زده است. مراکز فرهنگی، از جمله کاربری هایی است که توزیع و پراکنش آن در عرصه های شهری هم از بعد شهرسازی و هم به لحاظ عدالت اجتماعی حائز اهمیت است. اینک هدف از این پژوهش تحلیل پراکنش مراکزفرهنگی در سطح شهر سقز و مکان یابی مراکز فرهنگی جدید با توجه به کمبود شهر می باشد. روش انجام تحقیق توصیفی- تحلیلی است. به منظور طبقه بندی و تجزیه و تحلیل اطلاعات از مدل ANP ، شاخص هایMoran'sI, Moran'sI Anselin local و مدل تحلیل شبکه استفاده شده است. همچنین از نرم افزارهای ARC/GIS و Super Decisions برای ترسیم لایه ها بهره گرفته شده است. نتایج تحقیق بیانگر آن است که با توجه به بررسی های به عمل آمده از نحوه توزیع مراکز فرهنگی موجود و تعیین شعاع عملکردی استاندارد آن ها 11/41 درصد از مساحت شهر خارج از محدوده دسترسی به مراکز فرهنگی می باشند و یافته های وضع موجود نشان می دهد که مراکز فرهنگی شهر سقز از نظر سازگاری با سایر کاربری ها و همچنین از نظر دسترسی، نامتناسب است. لذا با تلفیق لایه های مختلف کاربری های تأثیر گذار، نقشه نهایی فضاهای بهینه برای احداث مراکز فرهنگی جدید در 5 دسته از بسیارخوب تا بسیار ضعیف تقسیم بندی و پیشنهاد گردید.
باغ نظر: کازرون و شیراز
ارزیابی ترجیحی شهروندان نسبت به پارک های شهری نورآباد بر اساس رویکردهای جغرافیایی (اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رنامه ریزان شهری، با این که حداقل هایی به عنوان سرانه پیشنهاد نموده اند، اما معتقدند که بهتر است، از بین کاربری های شناخته شده و موجود در شهرها، تنها برای کاربری فضای سبز، ، سرانه ای نباشد، تا شهرها به صورت باغشهر درآیند و این امر اهمیت و ضرورت فضای سبز را بیشتر نمایان می سازد. به این سبب درحال حاضر فضای سبز به عنوان موضوعی جذاب در محافل علمی مطرح و مورد بررسی قرار می گیرد. پژوهش حاضر با هدف افزایش کارایی و افزایش تعداد بازدیدکنندگان از پارک های موجود در سطح شهر نورآباد ممسنی در فارس، انجام شده است. مسأله مطرح شده در این پژوهش، تفاوت قائل نشدن طراحان و برنامه ریزان فضای سبز میان سه مؤلفه فرهنگ، اقتصاد و زیست محیط و همچنین عدم توجه به ترجیحات مردمی در طراحی پارک ها می باشد. به این منظور ابتدا پس از بیان چالش های مورد بررسی برای هر یک از این مؤلفه ها (فرهنگی، اقتصادی و زیست محیطی)، شاخص های مورد مطرح برای هر یک از آن ها شناسایی و در قالب یک پرسشنامه طراحی شده است. پس از استخراج و پردازش داد ه های جمع آوری شده و تهیه شاخص های آماری مناسب برای مؤلفه های تحقیق، از آزمون کای اسکوار تک متغیره استفادهشد. نتایج تحقیق بیانگر این است که برخلاف عقیده رایج بین برنامه ریزان، شهروندان بین این سه مؤلفه (فرهنگی، اقتصادی و زیست محیطی) به لحاظ اهمیت تفاوت قایلند، همچنین مؤلفه فرهنگی، از بین سه مؤلفه مورد بررسی، با مقدار (x2) برابر با 559.746 از بیشترین ترجیحات برخوردارند. پس از آن، در بعد زیست محیطی مقدار (x2) برابر با 506.579 و در بعد اقتصادی مقدار (x2) برابر با 166.411 در رتبه های بعدی قرار دارند.
مشارکت روستایی: راهکاری جهت دست یابی به توسعه و کاهش فقر (نمونه موردی: دهستان سراوان، شهرستان رشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهداف: هدف از پژوهش حاضر، بررسی رابطه بین مشارکت روستایی و وضعیت فقر در ابعاد متفاوت اجتماعی، اقتصادی و سیاسی در سطح دهستان سراوان واقع در شهرستان رشت در استان گیلان می باشد. متغیرهای پیش بین تحقیق را مشارکت در ابعاد متفاوت اجتماعی، سیاسی و خدماتی کالبدی، شیوه نگرش به مشارکت و شیوه عمل به مشارکت و متغیر ملاک را فقر در ابعاد اجتماعی، اقتصادی و سیاسی تشکیل می دهد.
روش: نوع تحقیق به صورت کاربردی-توسعه ای است و روش مطالعه اسنادی، تحلیلی و پیمایشی است. جهت تکمیل اطلاعات موجود از ابزار پرسش نامه استفاده شده است. به منظور بررسی مؤلفه های فقر در ابعاد سیاسی، اقتصادی و اجتماعی به رابطه بین این دو متغیر مشارکت و فقر با استفاده از مدل رگرسیون چند گانه در نرم افزار SPSS صورت گرفته است. جامعه آماری تحقیق کل خانوار روستایی دهستان سراوان است، با استفاده از جدول مورگان تعداد۳۷۰ نمونه انتخاب شد.
یافته ها: نتایج تحقیق حاکی از این موضوع است که بین فقر در ابعاد مختلف و میزان مشارکت رابطه وجود دارد؛ به این معنی که به ازای افزایش هر واحد در مشارکت به میزان ۶۴۹/۰ واحد در ابعاد اجتماعی فقر، ۷۵۶/۰ واحد در ابعاد اقتصادی و ۷۲۸/۰ واحد نیز در ابعاد سیاسی فقر کاهش پیدا می کند؛ به عبارتی، با افزایش هر یک از شاخص های مشارکت، شیوه عمل به مشارکت و نحوه نگرش نسبت به مشارکت در بعد اجتماعی، سیاسی و اقتصادی، فقر کاهش پیدا می-کند.
محدودیت ها و راهبردها: از جمله محدودیت های سر راه تحقیق در این پژوهش آشنانبودن و ترس روستاییان از روند مشارکت بوده است.
اصالت و ارزش: با توجه به این پژوهش می توان به این نتیجه دست یافت که روستاییان می توانند در سرنوشت خودشان نقش بسزایی داشته باشند. بنابراین، باید جهت توان مندسازی آن ها و دخیل کردنشان در امر مشارکت کوشا بود.
سوداگری شهری و واگرایی فضایی تحلیل تحولات فضایی کلان شهر تهران مبتنی بر اقتصاد نفت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مفهوم فضا و تحولات فضایی از موضوعات پرچالشی است که در عرصه علوم مختلف نظیر جغرافیا، برنامه ریزی شهری و طراحی شهری مطرح است و به منظور تبیین و روشنگری در این عرصه، طی چند دهه گذشته رویکرد و مفاهیم مختلفی شکل گرفته اند که بحث حول عنصر قدرت(سیاست) از مهمترین آنهاست و در ادامه بحث های انتقادی و در قالب رویکردهایی نظیر اقتصاد سیاسی فضا معرفی شده است که با تعمیمی فضایی از رهیافت رادیکالی اقتصاد سیاسی- انتقاد از مناسبات سرمایه داری در حوزه فضا- به واکاوی و پویش در این حوزه می پردازد، لذا برای تطبیق رویکرد اقتصاد سیاسی فضا در کشورهای متکی بر اقتصاد نفت، مؤلفه های فضایی منبعث از نظام سرمایه داری ازجمله سوداگری در تولید فضا و به تبع آن جدایی گزینی های فضایی در کلان شهر تهران موردمطالعه قرار گرفته است. نتایج نیز گرایش های سوداگرانه و رانت جویانه در فعالیت های ساختمانی را آشکار کرده است که شکاف و جدایی گزینی شمال و جنوب تهران نیز پیامد این گرایش ها می باشد.
کاربرد مدل تصمیم گیری چند معیارة کوپراس در تعیین نقش طراحی محیطی پیشگیری از جرم موردمطالعه: منطقه سه شهر ساری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در اصل پیشگیری از جرم از طریق طراحی محیطی درصدد است تا با به کارگیری درست فضا و طراحی مناسب محیط، از فرصت های مجرمانه که معلول طراحی نامناسب فضاست کاسته و درنهایت از وقوع جرم پیشگیری کند. در این راستا پژوهش حاضر باهدف شناسایی شاخص ها و عوامل مؤثر محیطی و تأثیر آن بر پیشگیری از جرم، به بررسی آن در فضاهای عمومی منطقة سه شهر ساری پرداخته است. نوع تحقیق حاضر کاربردی بوده و در تدوین تحقیق از روش توصیفی- تحلیلی استفاده شده است. جهت تجزیه وتحلیل اطلاعات این پژوهش از نرم افزار SPSS و با روش های آماری (آزمون T تک نمونه ای، ضریب همبستگی پیرسون) و برای رتبه بندی محله های منطقة مورد مطالعه از مدل تصمیم گیری چند معیاره کوپراس استفاده گردیده است. یافته های پژوهش نشان داد که تحلیل آزمون پیرسون، مثبت و بین مؤلفه های کیفیت محیط و فرم در منطقه سه شهر ساری همبستگی معناداری را نشان می دهد. درعین حال یافته های آماری بر اساس آزمون T حاکی از آن است که شاخص های منتخب برای منطقه سه شهر ساری در وضعیت نامطلوبی قرار دارند و نیازمند به برنامه ریزی اصولی برای ارتقاء معیارهای محیطی جهت پیشگیری از جرم می باشند. درنهایت نتایج مدل کوپراس نشان داد که محله سروبنه باغ بیشترین رضایتمندی و محله چمران کمترین رضایتمندی در عدم وقوع جرم را ازنظر ساکنان در منطقة مورد مطالعه دارا می باشند.
بررسی و ارزیابی خدمات مراکز بهداشتی– درمانی شهر زابل با استفاده از مدل TOPSIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خدمات مراکز بهداشتی - درمانی در سطح شهرها با سلامت و پیشرفت جوامع شهری ارتباط مستقیم دارد. افراد جامعه در سنین مختلف احتیاجات بهداشتی متفاوتی دارند و تأمین این نیازها در چارچوب ارایه مطلوب خدمات مراکز بهداشتی- درمانی امکانپذیر میباشد. بنابراین ارزیابی خدمات بهداشتی و درمانی در ابعاد مختلف کمی و کیفی ضرورت پیدا مینماید. در این جهت، تعیین اولویتها بر اساس روشهای علمی میتواند راه گشایی حل مسائل خدمات بهداشتی - درمانی گردد. از این رو، هدف پژوهش حاضر، بررسی و ارزیابی خدمات مراکز بهداشتی- درمانی در سطح شهر زابل با استفاده از مدل TOPSIS است. روش تحقیق توصیفی - تحلیلی و مبتنی بر مطالعات کتابخانهای، اسنادی و بررسیهای میدانی میباشد. محدوده مورد مطالعه شامل مراکز بهداشتی- درمانی شهر زابل است، که به مراکز بهداشتی- درمانی روستایی و پایگاههای بهداشت شهر نیز خدمات ارائه میکند. دادهها و اطلاعات مربوط به مراکز و همچنین ارزیابی معیارهای مختلف آن با مراجعه مستقیم به مراکز بهداشتی- درمانی و نظرخواهی از مسئولین آن و شهروندان، در قالب پرسشنامه جمعآوری و مورد استفاده قرار گرفتند. مراکز مورد نظر با توجه به 6 معیار کمی و کیفی (قابلیت توسعه در آینده، تعداد امکانات، تعداد کارکنان، سهولت دسترسی، شعاع خدماترسانی، نحوه توزیع مراکز بهداشتی در سطح شهر بر اساس جمعیت تحت پوشش) با مدل TOPSISمورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج به دست آمده از مدل TOPSIS، سلسله مراتب و اولویتبندی مراکز بهداشتی - درمانی را در سطح شهر زابل به این صورت A1>A3>A2>A4 نشان میدهد. بنابراینA1 (ولیعصر) در رتبه 1، A2 (امام رضا) در رتبه 3، A3 (حضرت رسول) در رتبه 2، و A4 (پایگاه المهدی) در رتبه 4 قرار میگیرد.
خدمات مکان مبنا (LBS) در خدمت مدیریت بازاریابی گردشگری (مطالعه موردی: شهر بابلسر)
حوزههای تخصصی:
درباره روستاشناسی
سنجش تأثیر طرح روستاهای هدف گردشگری بر توسعه گردشگری؛ مطالعه موردی: روستاهای شمشیر و خانقاه شهرستان پاوه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دردنیای امروز گردشگری به مثابه یک فعالیت سود آور در بین کشورها توسعه یافته و در حال توسعه جایگاه ویژه ای را بدست آورده است، گردشگری مولفه ها و اجزای متعددی دارد که گردشگری روستایی یکی از انواع آن است. گردشگری روستایی یکی از انواع گردشگری است که بر طبق تحقیقات متعدد انجام شده در این زمینه بر اقتصاد روستایی اثر گذاشته است. این تحقیق در روستاهای خانقاه و شمشیر از توابع بخش مرکزی شهرستان پاوه در استان کرمانشاه انجام شده است، روش پژوهش از نوع توصیفی– تحلیلی است و روش جمع آوری اطلاعات به دو صورت کتابخانه ای و پیمایشی صورت گرفته است و از ابزار پرسشنامه که حاوی سوالاتی با طیف لیکرت بود، استفاده گردید. از جامعه آماری بالغ بر 888 خانوار، نمونه آماری مشتمل بر 200 نفر انتخاب شد که روش نمونه گیری بصورت اتفاقی انجام شده است. برای تحلیل داده ها از ابزار SPSS استفاده شد و روش های بکار گرفته شده شامل میانگین، درصد، آزمون غیر پارامتری ویلکاکسون است. یافته های بدست آمده نشان از تاثیر مثبت طرح روستاهای هدف گردشگری بر زیر ساختهای روستایی و زمینه های لازم برای توسعه گردشگری دارد که اجرای طرح مورد پذیرش اکثریت پاسخگویان بوده است. در نهایت نتایج این تحقیق نشان می دهد که طرح هدف گردشگری بر قیمت زمین های زراعی و کالاها اثر گذارده و بر کیفیت زندگی روستاییان اثر منفی می گذارد که در این راستا پیشنهاد می شود دولت اقدامات لازم را برای حل این مشکلات انجام دهد.
تعیین مناطق بهینه به منظور توسعه شهرها و شهرک های جدید با به کارگیری مدل های کارآمد (مورد مطالعه: استان تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه یکی از موضوعات حیاتی قرن بیست ویکم در ارتباط با پایداری شهر، چگونگی رشد و توسعة شهر در فضاست و بر این مبنا، مدیریت شهری ناگزیر به توسعة اندیشیده ی شهرهاست. کلان شهر تهران با رشد روز افزون، گسترش همه جانبه و بی برنامة کالبدی، ناپایداری را بر پیکرة زیست محیطی اطراف خود وارد کرده است. یکی از راهکارهای اندیشیده شده در آمایش سرزمین برای تمرکززدایی و بازتوزیع جمعیت و امکانات، توسعة شهرها و احداث شهرک های جدید در اطراف مادرشهرها است که باید معیارهای زیست محیطی، اجتماعی اقتصادی، کالبدی، فاصلة جغرافیایی و غیره در مطالعات آن لحاظ شود تا به فجایع زیست محیطی منجر نشود. روش این پژوهش توصیفی تحلیلی و از نوع کاربردی است که با روش های خوشه بندی FCM و K-means به بررسی این مهم می پردازد. برای سنجش کیفیت محیط زیست و تعیین مکان های بهینة توسعة شهرهای جدید در استان تهران سه بُعد پایه (محیط انسان ساخت، محیط اجتماعی محیط اقتصادی و محیط طبیعی) با مجموع 22 شاخص به کار گرفته است. تحلیل و پردازش این شاخص ها در دو محیط نرم افزاری Matlab2013 و Arc GIS انجام گرفت. نتایج تحقیق نشان می دهد مناطق شرق و جنوب استان تهران جهت توسعة شهری مطلوب هستند. همچنین، با روش خوشه بندی K-means نقشه ای تهیه شد که می توان به بیان راهبردها و مدیریت یکپارچة مناطق پرداخت.
تحلیل فضایی خشک سالی اقلیمی و اثرات آن بر الگوی فضایی مکان گزینی سکونتگاه های روستایی (مطالعه موردی روستاهای استان مازندران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش با استفاده از داده های بارش 22 ایستگاه سینوپتیک و باران سنجی طی سال های )1998-2010) اقدام به پهنه بندی خشک سالی با استفاده از روش های زمین آمار گردید و همچنین جهت تحلیل فضایی خشک سالی از شاخص های خود همبستگی فضایی استفاده گردید و اثرات آن بر الگوی فضایی مکان گزینی سکونتگاه های روستایی استان مازندران پرداخته شد. نتایج تحقیق بهترین مدل را اسپیلاین کاملاً منظم با ضریب تعیین 75/0 معرفی می نماید. همچنین نتایج حاصل ازکاربردشاخص موران درخصوص توزیع فضایی خشک سالی، این ضریب مثبت و برابر 99/0 است که نشانگر خوشه ای بودن توزیع فضایی خشک سالی است. با توجه به اینکه شاخص موران نمی تواند به شناسایی انواع گوناگونی از طبقه بندی الگوهای فضایی بپردازد با استفاده تحلیل آماره عمومی G این نقیصه پوشش داده شد. نتایج تحلیل آماره عمومی G نشان می دهد مناطق با خشک سالی بیشتر در کنار هم دیگر قرارگرفته و از روند خوشه ای با تمرکز بالای خشک سالی برخوردار است. سپس مساحت هر خوشه و مکان گزینی روستاها مورد واکاوی قرار گرفت. محاسبات نشان می دهد خوشه های خیلی گرم حدود 21/35 درصد از مساحت استان و 753 روستا را در خود جای داده است. این درحالی است خوشه کمی سرد تا کمی گرم 17/37 درصد از مساحت استان و 1245 روستا را در برمی گیرد، نتایج همبستگی نشان می دهد که بین خوشه ها و تعداد روستاها در سطح اطمینان 99/0 درصد با سطح خطای 004/0 یک رابطه مستقیم وجود دارد.
ارزیابی حکمروایی خوب در پایداری محله های شهریِ پیرانشهر
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر، سعی بر آن است به این سؤال که آیا حکمروایی شهری توانسته است در شکل گیری، توسعه و پایداری محله های مسکونی تأثیر داشته باشد؟ پاسخی از دیدِ برنامه ریزی شهری با توجه به رویکرد پایداری محلات شهری داده شود. بنابراین، هدف کلی پژوهش بررسی عملکرد حکمروایی شهری در ارتباط با شکل گیری محله های مسکونی پایدار شهری و علل ناکارآمدی برخی از آن ها در زمینه مدیریت یکپارچه شهری و توانمند آن است. روش پژوهش، بر حسب هدف کاربردی و از لحاظ ماهیت، توصیفی تحلیلی بوده و روش جمع آوری داده ها به صورت اسنادی و پیمایشی (با استفاده از تکنیک پرسشنامه) می باشد. جامعه آماری، شهروندان ساکن شهر پیرانشهر می باشند (70222 نفر که با استفاده از فرمول کوکران، جامعه نمونه به تعداد 382 نفر تعیین شد و داده ها به روش نمونه گیری تصادفی ساده جمع آوری گردید که جهت تجزیه و تحلیل داده های به دست آمده، از نرم افزارهای آماری Lisrel و SPSS و مدل تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی و آزمون رگرسیونی استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد علاوه بر اینکه شاخص های به کار رفته در پژوهش، تأثیر معناداری بر پایداری محیطی محلات شهری دارد، اعتقاد شهروندان نیز به اینکه آنها بر تصمیم گیری ها مؤثر بوده و مدیریت شهری خواهان مشارکت شان در حکمروایی شهری است، اثر مثبت و قوی بر توسعه پایدار محلات دارد، به گونه ای که ""عدم حضور مردم در مدیریت شهری بر پایداری محلات شهر تأثیرگذار بوده"" و ""شاخص های پایداری از مطلوبیت لازم برخوردار نبوده اند"". همچنین نتایج آزمون کروسکال والیس بیانگر آن است که از لحاظ پایداری محله ای، محله ""فرهنگیان"" با میزان 18/255 در رتبه اول قرار دارد.
ارزیابی آسیب پذیری لرزه ای شهر بَردَسْکن در برابر زلزله با استفاده از مدل سلسله مراتبی وارون (IHPW)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وقوع ناپای امروزه آسیب پذیری شهرها در برابر زلزله به عنوان یکی از مسائلِ اساسی جهان، پیشِ روی متخصصان رشته های گوناگون قرار دارد. مطالعات تکنیکی و تاریخی زلزله در ایران نشان می دهد که زلزله های ویرانگر در راستای گسل درونه، در موارد بسیاری سبب خرابی و کشته شدن صدها و گاهی هزاران نفر شده است. شهر بَردَسْکن به دلیل وجود چندین گسل فعّال در اطراف و درون آن، ریسک بالایی در برابر خطر زلزله دارد. هدف از این پژوهش شناسایی میزان آسیب پذیری اجزاء و عناصر شهری با استفاده از مدل ها و روش های موجود در کاهش آسیب پذیری در برابر زلزله می باشد. برای رسیدن به این هدف 16 شاخص کالبدی- فضایی مؤثر بر آسیب پذیری شهرها در سطحِ جهانی شناسایی شد؛ سپس در قالب مدل های برنامه ریزی و تلفیقی فازی و تحلیل سلسله مراتبی وارون، برآورد مناسبی از آسیب پذیری شهر در برابر زلزله با استفاده از داده های مکانی و توصیفی اجزاء، عناصر اصلی و رفتاری ساختمانی و تعیینِ تأثیرِ هر کدام از معیارهای به کار رفته در میزان آسیب پذیری ارائه گردید. همچنین با ارائة سناریوهای زلزله در شدت های مختلف به مدل سازی و ریزپهنه بندی آسیب وارده به ساختمان ها در برابر زلزله پرداخته شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که با حرکت از سمت جنوب به طرف شمالِ شهر بردسکن بر میزان آسیب پذیری قطعات ساختمانی افزوده می شود. همچنین مدل سازی سناریوهای زلزله در شدت 6 و 8 مرکالی نشان می دهد که میزان آسیب پذیری بر اساس تعداد ساختمان ها به ترتیب در محلات 3، 1، 6، 5، 4 و 2 می باشد. مهم ترین دلایل این وضعیت نزدیکی به گسل، بالا بودن شتاب افقی زمین (PGA)، بالا بودن تراکم ساختمانی بنا و پایین بودن کیفیت و مصالح ساختمانی است. داری های دامنه ای در محورها و راه های ارتباطی به خصوص در مناطق کوهستانی، از جمله مواردی است که هر ساله خسارت های زیادی را به راه های مواصلاتی کشور وارد می سازد. در برخی موارد، وقوع این نوع از مخاطرات طبیعی در گردنه ها و تنگه هایی با شیبِ تندتر و جاده هایی با انحنای بیشتر، نظیر تنگة دره دیز و گردنة ننم وار استان آذربایجان شرقی، منجر به مرگ مسافران می گردد؛ بنابراین شناسایی ویژگی های طبیعی مناطقی که جهت اجرای پروژه های عمرانی اعم از احداث جاده و سایر راه های ارتباطی نظیر خطوطِ راه آهن، سدهای آبی و... گزینش می گردند و تعیین میزان استعداد آنها جهت وقوع ناپایداری های دامنه ای بسیار با اهمیت می باشد. در این مقاله با استفاده از روش رگرسیون لجستیک به پهنه بندی و شناسایی مناطق مستعدِ وقوعِ این نوع از حرکات دامنه ای در محدودة مورد مطالعه اقدام شد. برای این مطالعه از تصویر ماهوارة لندست 8 سنجنده oLI-TIRS استفاده شد و فاکتورهای مؤثر در وقوع ناپایداری های دامنه ای (شیب، جهت شیب، لیتولوژی، کاربری زمین، فاصله از گسل، فاصله از رودخانه، فاصله از جاده، طبقات ارتفاعی) در محیط GISبررسی و از میان آنها مهم ترین فاکتور مشخص گردید. سپس بر لایة پراکنش ناپایداری های دامنه ای انطباق داده شد، به این ترتیب نقشة پهنه بندی خطر وقوع ناپایداری های دامنه ای در نرم افزار ادریسی تولید گردید؛ پس از آن نقشة پیش بینی احتمال وقوع ناپایداری های محدوده به پنج گروه با درجه حساسیت بسیار پایین، پایین، متوسط، بالا، بسیار بالا تقسیم شد.