فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۱۲۱ تا ۲٬۱۴۰ مورد از کل ۱۰٬۶۲۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
مفهوم مشارکت، مفهومی دیرینه و همراه روستاییان بوده و از دیرباز با زندگی آنها پیوند داشته است. در روستاهای ایران نیز از گذشته مشارکت های مردمی در فعالیت های مختلف روستایی و زراعی وجود داشته که در مناطق مختلف تحت عناوین مختلفی همچون بنه، صحرا، حراثه و.... از آن یاد برده می شوند. اما از مشروطیت تا کنون شاهد تصویب قوانینی از طرف مجلس ملّی و مجلس شورای اسلامی هستیم که با همه ی تلاش های صورت گرفته و قوانین مدون شده هنوز هم اجرای بسیاری از طرح ها در روستاها به شکست می انجامد. این در حالی است که بسیاری از مشارکت های سنتی روستاییان از نوع خودانگیخته بوده و به گونه ای با زندگی روستاییان عجین شده و همراه با آثار و پیامدهای مثبتی بوده است. در پژوهش حاضر با استفاده از روش شناسی موردی و توصیفی – تحلیلی تلاش بر این است که به معرفی یک نمونه از این نوع مشارکت ها در قالب کشت برنج در روستای شهریاراز توابع بخش فلارد استان چهارمحال و بختیاری پرداخته شود. این نوع مشارکت که در روستای شهریار با کار و زندگی روستاییان عجین شده است و نتایج اقتصادی و اجتماعی بی شماری به همراه دارد، از قبیل: مدیریت منابع آب و خاک، همدلی و وحدت کشاورزان، عدالت اقتصادی و اجتماعی بین اهالی روستا، توجه به فقیران روستا و ....
تبیین آثار سیاست های تمرکز زدایی در توسعه سکونتگاه های روستایی ( مطالعه موردی ؛استان قزوین)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استان های جدید در کشور از یک سو به دلیل افزایش جمعیت و تمرکز آن در نقاط مختلف استان های بزرگ و از سوی دیگر به سبب نارضایتی مردم یک شهرستان و محرومیت آن ها از خدمات لازم ایجاد می شوند. بر این اساس، استان قزوین در سال 1376 در نقشه سیاسی ایران متولد گردید. اعمال سیاست های تمرکززدایی از یک طرف حاکی از واگذاری اختیارات به حکومت های محلی است و از طرف دیگر تداعی کننده خلق فرصت ها برای زیربخش های تقسیمات کشوری تا بتوانند از فرصت های به دست آمده در جهت رشد کمّی و کیفی سکونتگاه های روستایی بهره ببرند. مقاله حاضر به تبیین سیاست های تمرکززدایی در سکونتگاه های روستایی استان قزوین می پردازد و تلاش می کند به این سؤال پاسخ دهد که سیاست های تمرکززدایی در ایران چه آثاری بر ساختار کلی روستاهای استان قزوین ایجاد کرده است. بدین جهت، در پژوهش حاضر، با بهره گیری از گویه های تبیین کننده اداری و مالی و سیاسی، در قالب طیف لیکرت، و با بهره گیری از روش پانل گذشته نگر، مبتنی بر سنجش نگرش در دو دوره قبل و بعد از استان شدن، با استفاده از فرمول کوکران و به روش تصادفی طبقه ای اطلاعات جمع آوری شد. چهل و پنج مدیر اجرایی، شامل دهیاران و شوراهای اسلامی، از چهل و پنج روستا، در سطح پنج شهرستان استان قزوین برای این کار انتخاب شدند که نشان دهندة جامعة نمونة تحقیق هستند. البته باید اشاره کرد، بعد از استان شدن قزوین، در سکونتگاه های روستایی توانمندی هایی به وجود آمد که نشان می دهد اگرچه سیاست های تمرکززدایی توانسته زمینه رشد و ترقی روستاها را پدید آورد، این سیاست ها، از منظر کارشناسان و مسئولان محلی، آثار متفاوت داشته است. با وجود این، سیاست های تمرکززدایی در استان قزوین شتاب دهنده توسعه روستایی قلمداد شد و زمینه را برای افزایش مشارکت مسئولان محلی و مردم فراهم آورد.
وضعیت سنجی و اولویت بندی شاخص های توسعة پایدار در مناطق روستایی مطالعة موردی: بخش مرکزی شهرستان بویراحمد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تعیین نیازهای اساسی توسعه و اولویت بندی مؤلفه های آن در مناطق روستایی، از ضرورت های برنامه ریزی روستایی به شمار می آید. هدف پژوهش حاضر، وضعیت سنجی و اولویت بندی شاخص های توسعة پایدار در مناطق روستایی بخش مرکزی شهرستان بویراحمد است. جامعة آماری پژوهش، روستاهای 20 خانوار و بالاتر بخش مرکزی این شهرستان (89 روستا) بود که با استفاده از جدول برآورد حجم نمونة لین، 566 خانوار روستایی مطالعه و بررسی شدند. برای جمع آوری داده ها، افزون بر اسناد، پرسشنامة محقق ساخته به کار رفت و برای تعیین اعتبار بخش های مختلف پرسشنامه از روش اعتبار محتوا و به منظور تعیین پایایی آن از هم سانی درونی به روش آلفای کرونباخ استفاده شد. ضریب آلفای کرونباخ، 955/0-561/0 به دست آمد که بهینگی پرسشنامه را نشان می داد. داده پردازی پژوهش با استفاده از نرم افزار MATLAB7.10 انجام گرفت. با نگرش اندام وار به توسعة پایدار روستایی، شاخص ها انتخاب شدند و سپس برای عملیاتی کردن شاخص ها از استانداردسازی فازی بهره گرفته شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از ضریب جینی و آنتروپی شانن استفاده شد. نتایج وضعیت شناسی شاخص ها ازلحاظ پایداری حاکی از آن بود که 32 درصد از شاخص های بررسی شده در وضعیت پایدار، 32 درصد در وضعیت پایداری متوسط و 36 درصد نیز در وضعیت ناپایدار قرار داشتند. افزون بر آن، نتایج ضریب جینی نشان داد که شاخص ها به صورت مناسب توزیع نشده اند. بنابراین، لازم است که درخصوص تعیین مراکز و کانون های اصلی خدمات رسانی براساس نظام سلسله مراتبی سکونتگاه ها بازنگری صورت گیرد.
تحلیلی بر الگوهای تخصصی شدن منطقه ای و تمرکز فضایی صنایع در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از اهداف اصلی آمایش سرزمین و برنامه های کلان توسعه کشور تأکید برگسترش فعالیت های صنعتی در فضای جغرافیایی و تخصص یابی منطقه ای برای شکل گیری تقسیم کار فضایی است. اما در عمل و در برنامه های توسعه قبل و بعد از انقلاب، هدف های آمایش سرزمین تحقیق نیافته است. تمرکز فعالیت های صنعتی در چند نقطه خاص کشور و توزیع نامتوازن آنها در پهنه ی سرزمین به یکی از مهم ترین چالش های، فراروی سیاست گزاران کشور تبدیل شده است. با در نظر گرفتن این مسأله، این تحقیق، به دنبال پاسخ به این سؤال کلیدی است که آیا بین تخصصی شدن منطقه ای و تمرکز صنعتی در ایران رابطه معنی داری وجود دارد؟ در این راستا، مقاله بررسی دو فرضیه یِ افزایش تمرکز فضایی فعالیت های صنعتی در ایران در دو مقطع زمانی10 ساله 1376- 1385 و افزایش تخصصی شدن مناطق در نتیجه یِ تمرکز فضایی فعالیت های صنعتی را دنبال می کند. روش تحقیق از نظر هدف کاربردی و از حیث روش کمی- تحلیلی است. جامعه آماری مورد بررسی کل کشور بوده و داده ها و اطلاعات مورد نیاز برای شاخص های اندازه گیری، از آمار سرشماری کارگاه های صنعتی ده نفرکارکن و بیش تر برای دوره مزبور استفاده شد. بمنظور آزمون فرضیه های پژوهش، تکنیک های گوناگونی همچون ضریب جینی، شاخص صرفه جویی مقیاس، ضریب اقتصاد جغرافیایی و ضریب مکانی مورد توجه قرار گرفت. نتایج یافته ها نشان می دهد که: متوسط تمرکز فضایی در طی دو مقطع 1376 و 1385،20 درصد افزایش یافته است؛ که نشان دهنده ی گرایش صنایع کشور به سوی تمرکز فضایی می باشد؛ و این تمرکز عمدتاً در استان های تهران و اصفهان اتفاق افتاده است. اگرچه در پایان دوره به نظر می رسد که این تمرکز به سمت استان هایی مانند خراسان و خوزستان نیز متمایل شده است. هم چنین دیگر نتایج نشان می دهد که رابطه ی معنی داری بین تخصصی شدن منطقه ای و تمرکز صنعتی در ایران وجود داشته و استان های متمرکز در فعالیت های تمرکز یافته، تخصصی شده اند.
ارزیابی طرح های جابه جایی روستایی از نظر مکان یابی (مورد مطالعه: روستاهای لرینی علیا و سفلی و فرخ آباد- استان ایلام)**(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بعد از اتخاذ تصمیم دربارة جابه جایی یک روستا، تعیین محل جدید، یکی از اصلی ترین مراحل فرایند جابه جایی است، زیرا نتایج این تصمیم در طولانی مدت ظاهر می شود و آثار زیادی در جنبه های مختلف دارد و تجربه نیز نشان داده است سهل انگاری در مکان گزینی سکونت گاه جدید بارها موجب ضعف یا شکست برنامه های جابه جایی شده است. هدف از این پژوهش که از نوع توصیفی- تحلیلی است و اطلاعات مورد نیاز آن به روش اسنادی و میدانی گردآوری شده است، ارزیابی طرح های جابه جایی روستاهای لرینی علیا و سفلی و فرخ آباد در استان ایلام از نظر مکان یابی با روش مک هارگ است. نتایج این تحقیق نشان داد از نظر اکثر معیارهای مورد بررسی، روستاهای مورد مطالعه در شرایط مناسب و نیمه مناسب قرار دارند و فقط روستاهای لرینی علیا و سفلی از نظر شیب و روستای فرخ آباد از نظر قرارگرفتن در اراضی کشاورزی در شرایط نامناسب قرار دارند. لذا از آنجا که مکان یابی یک سکونت گاه در مکانی که همة استانداردها را دارد، در بعضی مناطق بسیار مشکل و حتی غیرممکن است، مکان یابی روستاهای مورد مطالعه از نظر معیارهای مورد نظر مناسب بوده است.
ارزیابی هویت مکانی محله های شهری، مطالعه موردی: محله سنگلج، منطقه 12 شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محله های کلان شهر تهران از اساسی ترین عناصر اجتماعی – کالبدی بوده و به عنوان حلقه ارتباطی میان شهروندان محسوب می شوند. یکی از مسئله های مهم محله های شهری هویت مکانی آن ها می باشد. بی توجهی به این امر باعث می شود، شهروندان یک محله احساس تعلق به محل زندگی خود نداشته باشند و در نتیجه محله ای ناپایدار شکل می گیرد. هدف از مطالعه حاضر ارزیابی و تحلیل هویت مکانی محله سنگلج واقع در منطقه 12 تهران، به عنوان یکی از محله های قدیمی شهر تهران می باشد. تحقیق حاضر از نظر روش، توصیفی - تحلیلی است که به روش پیمایش و با استفاده از پرسشنامه انجام گرفت. جامعه آماری تحقیق شامل تمام ساکنان بالای 18 سال محله سنگلج می باشد که حجم نمونه آن با استفاده از فرمول کوکران، 115 نفر تعیین و جهت انتخاب نمونه از روش نمونه گیری غیر احتمالی استفاده گردید. نتایج به دست آمده از تحقیق نشان می دهد که بین شاخص های تعلق مکانی، اجتماع پذیری، آسایش و دسترسی به خدمات، همبستگی مثبت و معنادار وجود دارد. همچنین بین سن و هویت مکانی نیز رابطه معنادار به دست آمد. بعلاوه بین هویت مکانی و مدت سکونت تفاوت معنادار مشاهده شد و شهروندانی که مدت سکونت بیش تری داشتند، هویت مکانی محله سنگلج را مطلوب تر ارزیابی کرده اند. به طور کلی از نظر ساکنین محله مورد مطالعه، هویت مکانی ساکنان محله در سطح مطلوب قرار ندارد.
تأثیرات فرهنگی گردشگری در مناطق روستایی از دید جامعه محلی (مطالعه موردی: روستای ابیانه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه صنعت گردشگری یکی از بزرگ ترین منابع درآمدیِ بسیاری از کشورها به حساب می آید. اما گردشگری از نظر ماهوی قبل از آنکه به عنوان یک پدیده اقتصادی مطرح باشد، یک امر فرهنگی است و فرهنگ به عنوان جاذبه اصلی گردشگری محسوب می شود. با توجه به آسیب پذیری و شکنندگی خاص میراث فرهنگی، توسعه گردشگری در مواردی می تواند موجب صدمه دیدن الگوهای فرهنگی بومی گردد. این امر در رابطه با گردشگری روستایی، که از جمله گزینه های مطرح و مهم برای کمک به توسعه اجتماعی و اقتصادی جوامع روستایی است، از حساسیت و اهمیت بیشتری برخوردار است. روستای ابیانه، به اعتبار پیشینه و آثارِ اصیل فرهنگی و تاریخی آن، از جمله شاخص ترین روستاهای گردشگری ایران در حوزه گردشگری فرهنگی به حساب می آید. با توجه به سابقه و شدت رونق گردشگری در این روستا، پژوهش حاضر با بهره گیری از فنون پیمایشی، به ارزیابی تأثیرات فرهنگیِ این پدیده از دیدگاه جامعه محلی پرداخته است. نتایج حاصل از تحلیل داده ها بر اساس دیدگاه طیفیِ تداوم / گسستِ فرهنگی، بیانگر تأثیرگذاری فرهنگیِ معنی دار گسترش گردشگری، در همه حوزه هایِ آداب و رسوم محلی، روابط و انسجام اجتماعی، مبادلات فرهنگی، کالایی شدن فرهنگ محلی، توجه به میراث فرهنگی، آگاهی های عمومی، ناهنجاری های فرهنگی، نمودهای رفتاری و تغییرات یا واگشت های فرهنگی، در سطح روستا از دیدگاه ساکنین محلی است. گذشته از تفاوت های جزئی و انگشت شمار، ارزیابی جامعه محلی حاکی از تضعیف همه موارد فوق و به عبارتی بروز این تغییرات در محدوده گسست فرهنگی، البته با شدت های ملایم، بوده است.
بازشناسی مفهوم قرارگاه های رفتاری مروری بر تعاریف و ویژگی های قرارگاه رفتاری با تأکید بر مرور تحلیلی متن شوگن
حوزههای تخصصی:
قرارگاه رفتاری که در بستر روانشناسی اکولوژیک و در پی پژوهش های بارکر و همکارانش معرفی شد، در حوزه روانشناسی اکولوژیک، در پی تشریح ارتباطات رفتار و محیط در قالب زمان و مکان مشخص است. اگرچه به وسیله بررسی قرارگاه های رفتاری بیشتر به تحلیل رفتار در بستر محیطی – محیط ساخته شده – پرداخته می شود، ولی با توجه به این که بارکر نشان داد که یک قرارگاه رفتاری در رسیدن یک فرد به رضایت مندی نتیجه دارد، می توان با نتیجه گیری از تحلیل قرارگاه های رفتاری موجود برای ارتقاء دادن اصول راهنما و دانش طراحی طراحان، به طراحی فضاهای جدید بهره برد. ابتدائی ترین اقدام در خصوص تسلط بر این مبحث ارائه تعریف و بازشناسی قرارگاه های رفتاری است که از خلال این مطالب نیز می توان به راحتی بر آزمون ساختاری قرارگاه های رفتاری، به عنوان اولین قدم تشخیص قرارگاه ها، تسلط یافت. از این رو در این پژوهش با مروری بر ادبیات این حوزه و به ویژه مروری تحلیلی بر کتاب "قرارگاه های رفتاری" شوگن اقدام به ارائه تعریف قرارگاه های رفتاری و اجزاء آن یعنی الگوی جاری رفتار، محیط، هم ساختی محیط و رفتار و غیره پرداخته تا در نتیجه بتوان قرارگاه های رفتاری محیط های ساخته شده را شناخته تا بدین وسیله در دو مقوله بررسی محیط های ساخته شده و دانش طراحی طراحان از این بازشناسی بهره برد.
طیف سنجی سرزندگی در بافت ها و محلات شهری با تلفیق رویکردهای توسعه ی پایدار، رشد هوشمند و نوشهرگرایی و کاربرد مدل الکتر (نمونه ی موردی: محلات شهر مرودشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بروز اندیشه های نوین در مباحث شهرسازی و ورود آنها به عرصه های مدیریت شهری موجب گردیده تا شهرها، تجارب متفاوتی را کسب کنند. افول حیات و سرزندگی در محلات شهری را می توان به عنوان یکی از نتایج پیروی از دیدگاه مدرنیسم دانست که همواره طرفدار کمّی گرایی بوده است و به مباحث کیفی بی توجهی نموده است. پژوهش حاضر با هدف طیف سنجی و سنجش ابعاد سرزندگی در بافت ها و محلات شهر مرودشت انجام شده است. روش تحقیق، تحلیلی- پیمایشی و مبتنی برمنابع اسنادی و پرسشنامه های محقق ساخته می باشد. به منظور تحلیل داده ها از مدل الکتر (electre) استفاده شده است. مراحل تحقیق شامل سنجش (از طریق 44 سنجه در قالب 6 بُعد اصلی)، ارزیابی و انتخاب محله ی برتر (منتخب از پنج بافت مختلف شهر) می باشد. طبق یافته های تحقیق، بافت شماره 4 و محلات آن عنوان سرزنده ترین و بافت شماره 3 و محلاتش کمترین میزان سرزندگی از نظر ساکنان را داشته اند. در ادامه با توجه به نحوه ی پراکنش عوامل مؤثر در سرزندگی از قبیل نوع توزیع کاربری های جاذب، محل قرارگیری فضاهای عمومی، موقعیت مراکز محله، کاربری زمین شهر و غیره . طیف سنجی سرزندگی در بافت های شهر مرودشت و محلات آن صورت می گیرد. نتیجه طیف سنجی به صورت نقشه های سرزندگی در محورهای اصلی، سرزندگی در مراکز اصلی، سرزندگی در نقاط گره گاهی، سرزندگی در لبه های بیرونی و محورهای پیرامونی بررسی شده است. در نتیجه آزمون طیف سنجی سرزندگی، بافت شماره 4 و محلات درون آن به سبب سرزندگی بیشتر، تمام گزینه های طیف سنجی را دربر می گیرند. در مقابل بافت شماره 3 و محلاتش با کمترین میزان سرزندگی هیچ یک از گزینه های طیف سنجی را شامل نمی شود.
آمایش حوضه آبخیز تیلآباد گلستان، با استفاده از سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS)
حوزههای تخصصی:
آمایش اراضی علمی است که با توجه به ویژگیهای اکولوژیکی سرزمین و شرایط اقتصادی اجتماعی آن، نوع استفاده بهینه از سرزمین را مشخص میسازد. در ارزیابی توان اکولوژیک حوضه آبخیز 965,33 هکتاری تیلآباد گلستان که موضوع این تحقیق است، نقشههای طبقات ارتفاع از سطح دریا، شیب، جهت شیب، بافت خاک، زمینشناسی، همباران، همدما، فرسایش خاک، عمق خاک، ساختمان خاک، تولید علوفه، وضعیت مرتع، گرایش مرتع، تاج پوشش، اقلیم و زهکشی، رقومی شده و به روش سیستمی بر اساس مدل طراحی شده برای حوضه در محیط Arc View با یکدیگر تلفیق شده و توان هر سرزمین نسبت به کاربریهای کشاورزی، مرتعداری، توسعه روستایی، تفرج و حفاظت تعیین شده و با توجه به مطالعات اقتصادی، اجتماعی منطقه و پیشفرضهای مدل، اولویتبندی شده و در نهایت، نقشه نهایی آمایش سرزمین تولید گردید. نتیجه ارزیابی توان اکولوژیک منطقه نشان میدهد که 94/63 درصد سطح حوضه تیلآباد باید به کاربری حفاظت، 63/13 درصد به کاربری مرتعداری طبقه 1، 44/1 درصد به کاربری مرتعداری طبقه 2، 63/9 درصد به کاربری کشاورزی طبقه 1 (اراضی آبی و باغ)، 25/1 درصد به کاربری کشاورزی طبقه 2 42/5 درصد به کاربری جنگل تنک، 85/4 درصد به کاربری ارس کم تراکم و 06/0 درصد به کاربری توسعه روستایی اختصاص یابد
تحلیل تحولات فرم فضایی شهر یزد طی سالهای 1375 تا 1390(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از موضوعات حیاتی قرن بیست و یکم در ارتباط با پایداری شهر، الگوی رشد شهر است. الگوی رشد شهر به عنوان الگوی فضایی فعالیت های انسان در برهه خاصی از زمان تعریف می شود و به دو دسته اصلی گسترش افقی یا پراکنده و الگوی شهر فشرده تقسیم می گردد. شناخت الگوی توسعه کالبدی شهر به منظور هدایت آن در راستای پایداری شهری امری اساسی است. در این ارتباط شهر یزد در دهه های اخیر رشد زیادی را تجربه نموده که بررسی الگوی گسترش آن، جهت نیل به توسعه پایدار و تدوین سیاست های مناسب ضروری است. بر این اساس، با طرح مسئله چگونگی تحولات فرم فیزیکی شهر یزد و در ادامه با تدوین چارچوب نظری تبیین کننده آن، دو فرضیه ارائه گردید: 1) به نظر می رسد توزیع فضایی جمعیت و فعالیت در شهر یزد طی سالهای 1375 تا 1390 نامتعادل تر شده است؛ 2) به نظر می رسد از نظر میزان تجمع و پراکندگی جمعیت و فعالیت؛ شهر یزد طی سالهای 1375 تا 1390 به سمت پراکندگی پیش رفته است و گرایش چندانی به سمت تمرکز ندارد. در چارچوب روش تحقیق توصیفی- تحلیلی جهت آزمون فرضیه اول از ضرایب آنتروپی و جینی و برای آزمون فرضیه دوم نیز از ضرایب موران و گری و G عمومی استفاده شد. داده های مورد نیاز نیز به روش کتابخانه ای و مراجعه به سازمان های مربوطه گردآوری شد. نتایج ضمن رد فرضیه اول نشان داد که توزیع فضایی جمعیت و اشتغال متعادل تر شده است اما تراکم پایین این دو پارامتر در سطح شهر، بیانگر پراکنده تر شدن الگوی رشد شهر می باشد. نتایج تحلیل مرتبط با فرضیه دوم نیز ضمن تایید آن نشان داد که شهر یزد دارای الگوی تصادفی متمایل به سمت پراکندگی است و گرایشی به سمت تمرکز ندارد. نتیجه اینکه الگوی گسترش فیزیکی این شهر به سمت پراکندگی پیش رفته است و نیازمند بکارگیری راهبردهای رشد هوشمند می باشد.
ارزیابی الگوهای مکانی زمانی محوطه های باستانی شهرستان سنقروکلیایی در GIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله پیش رو قصد دارد تا الگوهای مکانی زمانی محوطه های باستانی شهرستان سنقروکلیایی را در محیط GIS مورد ارزیابی قرار دهد. برای دست یابی به این مهم، نخست منطقه مورد نظر با روش بررسی عمومی از دید باستان شناختی مورد مطالعه قرار گرفت. نتیجه این بررسی شناسایی دویست وهشتادوشش محوطه باستانی مربوط به دوره های مختلف بود که مواد و جامعه آماری این پژوهش را تشکیل می دهند. پراکنش محوطه های باستانی شناسایی شده نسبت به متغیرهای ارتفاع، دوری و نزدیکی به رودخانه های اصلی، پوشش گیاهی مرتعی، شیب و جهت شیب و میزان بارش مطالعه شد. مطالعه به عمل آمده نشان داد که عوامل طبیعی مؤثر بر استقراهای انسانی و در پی آن، استقرارهای باستانی منطقه مورد مطالعه عبارتند از ناهمواری ها، منابع آب، پوشش گیاهی، نوع لندفرم و سازندهای زمین شناسی، شیب و جهت شیب که در این پژوهش به آنها پرداخته خواهد شد. همچنین بر اساس این پژوهش مشخص شد که عوامل طبیعی مختلف نقش متفاوتی را در توزیع محوطه های باستانی دوره های مختلف داشته اند و همه آنها از قانون مندی یکسانی پیروی نمی کنند. درنهایت پس از تجزیه وتحلیل توزیع فضایی محوطه ها، سه عامل ارتفاع، شیب و جهت شیب و نزدیکی به رودخانه، مهم ترین و مؤثرترین عوامل زیست محیطی در شکل گیری استقرارهای باستانی شهرستان سنقروکلیایی شناسایی شدند.
ارزیابی شاخص های توسعه پایدار در استان کرمانشاه با استفاده ازتحلیل رگرسیونی وتحلیل سلسله مراتبی فازیFAHP(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عدالت اجتماعی همراه با مدیریت نحوه مناسبات انسان با محیط خود و منابع در دسترس، دغدغه اصلی در فرایند رسیدن به توسعه در معنی متعالی آن یعنی توسعه پایدار است.جامعیت و تعادل در برخورداری از شاخصهای توسعه پایدار و آگاهی از روند پراکنش این شاخصها امری است که امروزه در کشورهای در حال توسعه و به تبع آن در کشور ما، به علت وجود نابرابریهای موجود در میان مناطق در جهت دستیابی به توسعه متوازن به عنوان ویژگی بارز توسعه پایدار امری ضروری میباشد. در پژوهش حاضر که به شیوه «توصیفی – تحلیلی» به انجام رسیده، سعی شده نمای پایداری در روند توسعه با ارزیابی حدود 40 شاخص از شاخصهای فرعی توسعه در جهت ارزیابی میزان پایداری آن در قالب شاخصهای کلی فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، درمانی، ارتباطی و تجهیزات شهری در شهرستانهای استان کرمانشاه نشان داده شود. در این راستا دو هدف آگاهی از وضعیت پراکنش شاخصهای توسعه منتخب با توجه به دادههای آماری شهرستانهای استان کرمانشاه با استفاده از مدل تحلیل سلسله مراتبی فازی FAHP)) و میزان تأثیر شاخصهای منتخب در توسعه پایدار استان با استفاده از مدل تحلیل رگرسیونی در محیط نرم افزار (SPSS) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج به دست آمده نشان میدهد اولاً وضعیت پراکنش شاخصهای اقتصادی از میان شاخصهای منتخب در میان شهرستانهای استان دارای وضعیتی نابرابر است و ثانیاً رابطه عمیقی بین شاخصهای منتخب برای ارزیابی توسعه پایدار در استان و پایداری توسعه استان وجود دارد.
بررسی و ارزیابی پایداری مسکن روستایی (مطالعه موردی: دهستان ملاوی شهرستان پلدختر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از عوامل مهم در توسعه و عمران روستایی مسکن پایدار می باشد و از این جهت شناخت ویژگی ها و تجزیه و تحلیل ابعاد و اجزای مختلف مسکن پایدار روستایی اهمیت خاصی دارد. هدف پژوهش حاضر تحلیل و ارزیابی شاخص ها و ابعاد مسکن پایدار روستایی می باشد که به صورت مطالعه موردی در دهستان ملاوی شهرستان پلدختر صورت گرفته است. روش تحقیق در این پژوهش به صورت توصیفی- تحلیلی بوده که با رویکرد ترکیبی انجام گرفته است. جامعه آماری این تحقیق سرپرستان خانوارهای واحدهای مسکونی مناطق روستایی دهستان ملاوی می باشد که با استفاده از فرمول کوکران نمونه ای به حجم 175 نفر از بین آنها به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب گردیده و با ابزار پرسشنامه مورد مطالعه قرار گرفته اند. ضریب آلفای کرونباخ به منظور تشخیص پایایی پرسشنامه ها محاسبه گردیده است که در این پژوهش برای سه بخش پرسشنامه (ابعاد اقتصادی، اجتماعی و کالبدی) به ترتیب 77/0 ، 84/0 و 71/0 درصد به دست آمده است که حاکی از مناسب بودن ابزار پژوهش بوده است. نتایج حاصل از طریق تجزیه و تحلیل های آماری در نرم افزار SPSS نشان می دهد که حدود 84 درصد از شاخص های بررسی شده در شرایط ناپایدار و تاحدی پایدار قرار گرفته اند. همچنین یافته ها حاکی از آن است که بین تیپ های روستایی در شاخص ها و ابعاد پایداری مسکن تفاوت وجود دارد.
بررسی و تحلیل نقش مشارکت مردم در طرح های عمرانی مورد شناسی: پل دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مشارکت در تعریف کلی، شرکت فعالانة انسان ها در حیات سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و به طور کلی تمام ابعاد زندگی جوامع انسانی می باشد که در چند سال اخیر به عنوان مهم ترین رویکرد مدیریتی مطرح شده است. رویکرد مشارکتی هم به عنوان مبنای تصمیم سازی و هم به عنوان شیوه ای برای دست یابی به فعالیت و همکاری مشترک در روند بهسازی زندگی فردی و جمعی، یکی از مهم ترین لوازم جامع مدنی و برنامه ریزی دموکراتیک محسوب می شود. هدف از پژوهش [1]حاضر، بررسی و تحلیل مشارکت شهروندان در طرح ها و پروژه های عمرانی در شهر پل دختر می باشد که به صورت توصیفی و تحلیلی و پیمایشی انجام شده است. جامعة آماری مورد مطالعه در این پژوهش، منطقه پل دختر می باشد که به سه ناحیة (کوی شهرداری، پاسداران و بسیجیان) تقسیم شده است. به منظور مطالعه و سنجش متغیّرها، پرسشنامة خانوار تهیه شد و برای سنجش داده ها از روش آلفای کرونباخ استفاده شد که میزان آن برابر با 85 درصد به دست آمد. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 200 خانوار شهری تعیین شد که به نسبتِ جمعیت آنان، سهم هریک از نواحی مشخص شد و پرسشنامه به صورت تصادفی ساده- سیستماتیک بین آن ها توزیع شد. اطلاعات مستخرج از پرسشنامه با استفاده از آزمون های مختلف، در محیط نرم افزاری SPPS مورد تجزیه و تحلیل و سنجش قرار گرفته اند. یافته های به دست آمده از آزمون F و کروسکال والیس و تحلیل های همبستگی نشان می دهند که بین میزان مشارکت شهروندان با پایگاه اقتصادی و شاخص های اجتماعی با سطح اطمینان 99 درصد، رابطة معنی داری وجود دارند و همچنین، میزان مشارکت در محله های مختلف بر مبنای شرایط و ویژگی های اجتماعی و فرهنگی متفاوت است. به عبارت دیگر، تفاوت زیادی در میزان مشارکت شهروندان نواحی مورد مطالعه وجود دارد که علت آن را می توان در میزان تعلق ِخاطر به مکان، میزان ارائة خدمات از سوی مدیران و مسئولان شهری و میزان رضایت از محل زندگی جستجو کرد. 1- این مقاله مستخرج از پایان نامة کارشناسی ارشد است.
پیامدهای اقتصادی تغییرات کاربری اراضی روستاهای پیراشهری مورد: روستاهای دهستان جی در شهرستان اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
افزایش سریع جمعیت کشور به ویژه در شهرهای بزرگ، پیامدهای گسترده ای به همراه داشته که از آن جمله می توان به تغییر کاربری اراضی روستایی اشاره نمود. در این میان شهر اصفهان با توجه به رشد شتابان جمعیت و تقاضا برای مسکن و خدمات موردنیاز با سرریز جمعیت به روستاهای پیرامون مواجه بوده که این امر منجر به تغییر کاربری اراضی کشاورزی و اختصاص یافتن سطح زیادی از اراضی به ساخت وسازهای مسکونی و غیرمسکونی شده است. در نهایت این مسئله سبب ایجاد تغییرات (منفی) عمده ای در فضای جغرافیایی، به ویژه از بعد اقتصادی برای جامعه روستایی پیرامون شهرها شده است. بر این اساس هدف اصلی این پژوهش بررسی پیامدهای اقتصادی ناشی از تغییر کاربری اراضی در روستاهای دهستان جی است. روش انجام این تحقیق توصیفی- تحلیلی و از روش های کتابخانه ای و پیمایشی (با استفاده از پرسشنامه) جهت گردآوری اطلاعات استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش را کلیه روستاهای دهستان جی (17 روستا) با جمعیتی بالغ بر 19190 نفر تشکیل می دهد. حجم نمونه 225 نفر محاسبه شده است. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون همبستگی پیرسون و تکنیک سنجش ازدور (استفاده از تصاویر ماهواره لندست 7 و 8 طی سال های 2015-2001) استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد در سال 2015(1394) نسبت به سال 2001(1380) اراضی کشاورزی 8/9 درصد و مرتعی 9/10 درصد کاهش یافته و در عوض ساخت وسازهای مسکونی 10/56 درصد افزایش داشته است. همچنین اینکه، تغییر کاربری اراضی کشاورزی، رابطه مستقیمی با تغییر عملکرد اقتصادی در بخش های مربوط به زمین و مسکن در روستاهای مورد مطالعه داشته و به هر میزان که عملکرد روستاها تغییر نموده، می توان شاهد تغییرات بیشتری در کاربری اراضی کشاورزی بود.
گزارشی از : کنفرانس جهانی محیط زیست و توسعه از 3 تا 14 جون 1992
حوزههای تخصصی:
بررسی رویکرد سنتی تهیه ی طرح های توسعه ی شهری در ایران با استفاده از مدل SWOT(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
علی رغم تلاش های بسیار در تهیه و اجرای طرح های توسعه ی شهری در ایران، این طرح ها موفق نبوده و نتوانسته اند به اهداف تعیین شده به ویژه تحقق مراکز خدماتی و ارتقای سطوح و سرانه های کاربری های عمومی دست یابند. با توجه به این که این طرح ها از جایگاه بالایی در نظام برنامه ریزی شهری ایران برخوردارند، عدم تحقق و موفقیت آن ها اثرات نامطلوب زیاد و بعضاً جبران پذیری در شهرها ایجاد کرده است. این مسایل باعث شده است بی توجه به مزایای تهیه ی این طرح ها، مطالعات و بررسی های انتقادی زیادی در این زمینه انجام شود. در این مقاله سعی شده است با استفاده از مدل کابردی (SWOT) امکانات و محدودیت های دو حوزه ""تهیه ی طرح"" و ""اجرای طرح"" بررسی و در نهایت به ارائه ی راهبردهایی برای افزایش اثربخشی طرح های توسعه ی شهری مبادرت شود. در این مدل که یک ابزار استراتژیک محسوب می شود، ابتدا عوامل مؤثر در موضوع برنامه ریزی به عوامل محیط درونی شامل نقاط قوّت و نقاط ضعف، و عوامل بیرونی شامل فرصت ها و تهدیدها تقسیم می شود و سپس بر اساس بررسی های اولیه راهبردهای تهاجمی، تنوع، بازنگری و تدافعی تعیین و ارائه می شود. نتایج ناشی از این تحقیق نشان می دهد که باید در نحوه ی تهیه و اجرای طرح ها تغییرات اساسی ایجاد نمود. سر فصل این تغییرات اهمیت دادن به مردم و نهادهای محلی در تهیه و اجرای طرح های توسعه ی شهری است.
تحلیل اثرات گسترش افقی شهر بر سرمایه های اجتماعی مورد شناسی: شهر مراغه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به ناگزیر بودن رشد شتابان شهرنشینی که براساس پیش بینی های صورت گرفته، در دهه آینده نیز به روال خود ادامه خواهد داد و نیز جریانهای ناشی از آن که به جابجایی، استقرار و تمرکز جمعیت در کلان شهرها منجر می شود؛ هدف این نوشتار تأثیرات گسترش افقی شهر بر سرمایه های اجتماعی شهروندان می باشد. در حقیقت می توان گفت که بین شکل و نوع گسترش شهر و مؤلفه های اجتماعی رابطه وجود دارد. به منظور گردآوری اطلاعات در زمینه رابطه بین شکل و فرم شهر و تأثیر آن بر سرمایه اجتماعی شهروندان، از هر دو روش کتابخانه ای و میدانی استفاده شده است. از روش کتابخانه ای و اسنادی برای بخش برابری اجتماعی یا میزان دسترسی شهروندان محلات مختلف شهر به انواع خدمات و فضاهای ورزشی، فرهنگی، آموزشی، تجاری، پارک و فضاهای سبز و بهداشتی – درمانی مورد استفاده قرار گرفت. به عبارتی برای محاسبه میزان دسترسی شهروندان به خدمات و تسهیلات مختلف، از آمارهای مزبور به سرانه های مختلف در طرح جامع شهر مراغه کمک گرفته شد و سایر اطلاعات مورد نیاز از روش پرسشنامه ای بدست آمد. سرمایه های اجتمای دارای پنج مؤلفه (امنیت اجتماعی و محیطی، عضویت، مشارکت، تعامل اجتماعی، اعتماد) می باشد. بعد از تقسیم بندی مؤلفه ها، سؤالات پرسشنامه براساس آن ها طراحی شده است. تعداد نمونه ها با توجه به اینکه شهر مراغه در سرشماری سال 1390، 162356 نفر بوده، بر اساس فرمول کوکران 320 نمونه برآورد شده است. پرسشنامه ها به صورت تصادفی در سطح محلات به منظور گردآوری نظرات مردم توزیع شده اند و سپس اطلاعات خام به دست آمده وارد نرم افزار spss شده است. متغیرهای مربوط به گسترش شهر مانند: تراکم، دسترسی، فاصله و ... به عنوان متغیرهای مستقل و متغیرهای مربوط به سرمایه های اجتماعی به عنوان متغیرهای وابسته در نظر گرفته شده است. در نهایت به منظور ارزیابی و تحلیل سرمایه های اجتماعی و میزان ارتباط آن ها با مؤلفه های گسترش افقی در شهر مراغه با استفاده از تحلیل های پیشرفته آماری مانند: ضریب همبستگی، رگرسیون چند متغیره و تحلیل عاملی بهره گرفته شده است. نتایج نشان می دهد که شاخص های تراکم با ضریب معناداری 0.026 و با مقدار بتای 0.699 بیشترین تأثیر را بر مؤلفه های سرمایه اجتماعی داشته است. شاخص های فاصله از مرکز شهر، نرخ فضای باز، نرخ رشد خانوار، میانگین مدت سکونت و بعد خانوار به ترتیب بر میزان سرمایه های اجتماعی تأثیرگذار بوده اند. در نهایت بایستی خاطر نشان کرد که در مقوله توسعه شهری تنها نباید به مسائل کالبدی پرداخت؛ بلکه بایستی تأثیرات اجتماعی نیز ارزیابی شوند و سیاست های مختلفی را برای افزایش سرمایه اجتماعی تدوین نمود.
مدل سازی سطوح توسعه یافتگی مناطق روستایی بخش مرکزی شهرستان بویراحمد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مدل سازی توسعه یافتگی، ابزاری کارآمد در ایجاد شناخت کافی از سرزمین و پراکنش توسعه آن است. از این رو، هدف پژوهش حاضر مدل سازی سطوح توسعه یافتگی مناطق روستایی بخش مرکزی شهرستان بویراحمد است. این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی و از نظر تجزیه و تحلیل عددی داده ها، تحقیقی کمّی است که به شیوه پیمایش صورت پذیرفته است. جامعه ی آماری پژوهش، روستاهای 20 خانوار و بالاتر بخش مرکزی شهرستان بویراحمد (89 روستا)است که 566 خانوار، مورد مطالعه قرار گرفتند. برای گردآوری داده ها، افزون بر اَسناد (سالنامه های آماری استان و گزارش های بایگانی شده)، پرسش نامه محقق ساخته به کار رفت. ضریب آلفای کرونباخ (561/0- 955/0) به دست آمده، از بهینه گی پرسش نامه حکایت داشت. به منظور مدل سازی سطوح توسعه یافتگی، با نگرشی اندام وار شاخص ها انتخاب و از تئوری مجموعه های فازی، تحلیل سلسله مراتبی و روش وایکور استفاده به عمل آمد. مقاله حاضر رویکرد جدیدی برای سنجش درجه ی توسعه یافتگی مناطق ارایه می دهد. در واقع در این رویکرد روستاها بر مبنای ایده آل هایی مورد سنجش قرار می گیرند که وضعیت آن ها از لحاظ توسعه یافتگی مشخص است. تحلیل نتایج حاصل از رویکرد مذکور نشان داد که روستاهای مورد مطالعه با میانگین درجه ی توسعه یافتگی 387/0 (دامنه میانگین بین صفر و یک) در وضعیت نامناسبی از لحاظ توسعه یافتگی قرار دارند. فزون بر آن، بالاترین درجه ی توسعه یافتگی به روستای سرابتاوه (635/0) تعلق دارد به نحوی که این روستا به 63 درصد از سطح ایده آل شاخص های مورد بررسی دسترسی دارد. همچنین روستای گاوبرگ با درجه ی توسعه یافتگی 182/0 در انتها قرار دارد که بیان کننده ی وضعیت بحرانی آن روستا می باشد.