فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۴۴۱ تا ۱٬۴۶۰ مورد از کل ۱۰٬۶۲۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
عدم توجه معماری و شهرسازی معاصر به محیط زیست و سازگاری با اقلیم منطقه، مشکلات زیست محیطی فراوانی به همراه داشته است. هدف این پژوهش در راستای حل بخشی از مسئله، دستیابی به تناسبات حاکم بر پوسته های فضای باز محلات شهری است که ویژگی های منحصر به فردی در راستای همسازی با اقلیم منطقه خود دارند. بافت قدیم شهر یزد از بهترین الگوهای معماری همساز با اقلیم گرم و خشک ایران است که آموزه های آن می تواند دستورالعمل های مناسبی جهت معماری و شهرسازی معاصر به طراحان دهد. لذا سه محله از بافت تاریخی شهر یزد به عنوان نمونه های پژوهش انتخاب شدند. این پژوهش از نوع کاربردی و روش شناسی آن توصیفی-تحلیلی است که به روش کتابخانه ای و برداشت میدانی انجام گرفته است. شیوه تحقیق و تجزیه و تحلیل داده ها ترکیبی از دو روش کیفی و کمی بوده، که ابتدا ویژگی های هندسی پوسته های 143 پلاک از گذرها، ورودی ها و میدان های اصلی محلات برداشت شده و مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفتند و با مقایسه و تحلیل نتایج آن، تناسبات پوسته ها در این اقلیم، بدست آمدند. نتایج نشان می دهد که متوسط ارتفاع و متوسط عرض پوسته میدان ها بیشتر از گذرها و ورودی ها، نسبت ارتفاع به عرض پوسته میدان ها 1 به 7/5 و در گذرها 1 به 39 ، عرض پوسته میدان ها حدود 6 برابر و در گذر 39 برابر ارتفاع می باشد. یافته ها حاکی از وجود نسبت ها و روابطی در پوسته ها است که تحت تأثیر ویژگی های اقلیمی منطقه گرم و خشک ایران قرار دارند و می توان آنها را در فضاهای باز محلات شهری مدیریت کرد.
فهم معماران از سلیقه شهروندان در طراحی نمای بناهای مسکونی با تأکید بر «نظریه تمایز بوردیو»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قشربندی های اجتماعی باعث به وجود آمدن تفاوت های پیچیده ای در میان اقشار جامعه می شود که ما به تبعیت از پیر بوردیو «تمایز» می گوییم. درنتیجه ی این تمایزها نماهای مختلفی در بناهای مسکونی طراحی می شود که سیمای شهر را تحت تأثیر خود قرار می دهد. تنوع سلیقه ها در طراحی نماهای مسکونی از سوی شهروندان موجب ایجاد ناهمگونی در سیمای شهری شده و گونه ای از عدم یکپارچگی و پیوستگی در مفاهیم مرتبط با معماری در حوزه نماهای شهری را به وجود آورده است. این پژوهش به تبیین فهم معماران در مواجهه با سلیقه شهروندان در طراحی نمای بناهای مسکونی بر اساس نظریه تمایز بوردیو می پردازد. روش تحقیق این پژوهش از حیث هدف، کاربردی، از نوع کیفی و به لحاظ «قصد » از پژوهش، «تفسیری » است و سعی دارد به این پرسش ها پاسخ دهد که « چه عواملی بر شکل دادن سلیقه کارفرما و مصرف کننده در تولید و مصرف نمادین مسکن شهر تهران در بازه زمانی 1384-1398 تأثیرگذار بوده اند؟ و فهم معماران در مواجهه با سلایق مصرف کننده و کارفرما در طراحی نماهای مسکونی در بازه زمانی 1384-1398 چگونه بوده است؟». در تبیین متغیرهای پژوهش، سرمایه فرهنگی و سرمایه اقتصادی افراد متغیر مستقل و الگوی مصرف معمار را متغیر وابسته تعریف شده است. در این پژوهش با استفاده از مصاحبه با متخصصین، شاخص ها و متغیرهای مؤثر بر تبیین نقش معماران در مواجهه با سلیقه شهروندان تهران در مورد معماری مسکونی از متن مصاحبه های صورت گرفته استخراج گردید، بنابراین «منطق» پژوهش «استقرایی» بوده و روش تحلیل داده ها نیز شامل کدگذاری باز و کدگذاری محوری است. این پژوهش نشان می دهد که دیدگاه اغلب معماران ایرانی در مورد مفهوم «سلیقه شهروندان در مورد بناهای مسکونی» را می توان در چهار صورت «سازه ساختمان»، «سازگاری نما با اقلیم»، «سازگاری نما با عملکرد بنا» و «زیبایی بصری نما» دسته بندی نمود که این الگوی مصرف متأثر از دو دسته ی کلی «سرمایه اقتصادی» و «سرمایه فرهنگی» است.
بهکارگیری رهیافت حقوق مالکیت در برنامه ریزی شهری برای حل مشکل آثار بیرونی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۳ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
122 - 135
حوزههای تخصصی:
ردیابی و رفع آثار بیرونی، به همراه تأمین منافع و کالاهای عمومی به عنوان کلیدیترین چالشهای حوزه عمومی، دلیل و ماهیت وجودی برنامهریزی شهری بوده و همواره در کانون کاربست و عمل آن قرار داشته است. آثار بیرونی، به عنوان هزینهها و منافع جانبی ناشی از فعالیتهای یک فرد (عامل) هستند که بر رفاه افراد (عاملان) دیگر و یا جامعه تأثیر میگذارد، ارزش آن محاسبه نشده و به طرفین متضرر، پرداخت و از طرفهای منتفع، دریافت نمیشود. برنامهریزان و سیاستگذاران شهری تا کنون برای حل مشکل آثار بیرونی، ابزارهای سیاستی مختلفی ازجمله؛ کنترل و هدایت توسعه، مالیاتستانی و پرداخت یارانه، و... را به کار گرفتهاند. از آنجا که آثار بیرونی در شهر ابعاد چندگانه حقوقی، اقتصادی، اجتماعی و فضایی دارد، اتخاذ رهیافتی میانرشتهای و چندانتظامه برای کشف قوای علّی و سازوکارهای مولد آنها، ضرورتی اجتنابناپذیر است. بنابراین، هدف این مقاله تبیین شیوه میانکنش و نقش نهادهای حقوق مالکیت و برنامهریزی شهری در تولید و کنترل آثار بیرونی در شهر است. پس از ارائه یک گونهبندی از انواع ابزارهای سیاستی رفع آثار بیرونی، با بهکارگیری منطق استدلال پسکاوی تحت پارادایم واقعگرایی انتقادی، این مقاله به یک چهارچوب مفهومی دست مییابد که تخصیص حقوق مالکیت زمین در نظام برنامهریزی شهری را اصلیترین سازوکار مولد و کنترل آثار بیرونی در شهر شناسایی و تبیین میکند. از اینرو، بر بهکارگیری رهیافت حقوق مالکیت، که در فصل مشترک دو انتظام اقتصاد و حقوق قرار دارد، در نظام برنامهریزی شهری کشور تأکید میشود.
تحلیل انطباق مطالعات برنامه ریزی روستایی با چالش های مناطق روستایی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره سیزدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۵۰)
246 - 261
حوزههای تخصصی:
مناطق روستایی از جنبه های بسیاری مهم بوده و برنامه ریزی روستایی از گرایش های تحصیلی در جغرافیا بوده که به طور خاص مطالعات مرتبط با روستا را مطالعه می کند. در ارتباط با این موضوع و به دلیل اهمیت پژوهش و تحقیق، انتخاب هدفمند موضوع مطالعات در این رشته تحصیلی می تواند از یک سو بخشی از نیازهای جامعه روستایی کشورمان را رفع و از سوی دیگر به عوامل سیاست گذاری و تصمیم گیری های مرتبط در تدوین راه حل های مشکلات و مسائل موجود در این مناطق کمک کند. تحقیق به تطبیق مطالعات برنامه ریزی روستایی با چالش ها و مشکلات توسعه در مناطق روستایی پرداخت. واحد تحلیل شامل 150 پایان نامه کارشناسی ارشد در دانشکده جغرافیا دانشگاه خوارزمی بود. برای تهیه ماتریس خودتعاملی از Ravar Matrix و برای تحلیل شبکه نیز از شاخص های تراکم شبکه، مرکزیت درجه، مرکزیت بینابینی، بردار ویژه و ضریب خوشه بندی استفاده شد. برای هم رخدادی واژگان کلیدی نیز از Ucinet و برای ترسیم مناسب گراف ها و شبکه ها، از Gephi استفاده شد. افراخته و ریاحی به عنوان اساتید کلیدی و مهم در شبکه علمی گروه بوده اند که ارتباطات علمی بیشتری نیز با اساتید گروه دارند. موضوع توسعه پایدار به عنوان موضوع اصلی در پایان نامه ها بوده که بیشتر موردتوجه قرار گرفته ولی موضوع موردبحث کمتر توجه شدن به بخشی از موضوعات اصلی در ابعاد آن است. تجدید حیات روستایی در بعد اقتصادی، حفظ پایدار منابع و به خصوص آب در بعد زیست محیطی و موضوع مهاجرت های روستایی در بعد اجتماعی از مهم ترین موضوعات هستند که باید مطالعات روستایی بیشتر به صورت موردی این موضوعات را موردبررسی قرار دهند.
بررسی مؤلفه های کالبدی معماری پایدار در فضای آموزشی (نمونه موردی: مدرسه فرانسوا میتران برزیل)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: در سال های اخیر بحران محیط زیست از دغدغه های اصلی بشر محسوب می شود. افزایش میزان مصرف انرژی و تأثیر آن بر آینده محیط زیست، موجب شده تا طراحی ساختمان ها با رویکرد معماری پایدار اهمیت ویژه ای یابد. در این میان ساختار و شکل کالبدی مدارس، کیفیت های محیطی و تکنولوژیکی آن ها، در راستای آموزش، فرهنگ سازی و دستیابی به جهانی زیست پذیر تأثیر بسزایی دارد. هدف اصلی این پژوهش دستیابی به شاخص های کالبدی مؤثر در ارتقاء معماری پایدار در مدارس است، تا به کمک آن، محیط کالبدی مدرسه به یک ابزار آموزنده، در جهت یادگیری مسائل زیست محیطی و توسعه پایدار تبدیل شود. روش بررسی: نوشتار حاضر از نوع کاربردی بوده و روش پژوهش کیفی و توصیفی تحلیلی است. گردآوری اطلاعات مبتنی ب ر مطالعات اسنادی، مرور متون، منابع و تجارب است که به استخراج مدل مفهومی منتج می گردد. در نهایت شاخص های کالبدی برآمده از مدل در نمونه موردی (مدرسه فرانسوا میتران) مورد تحلیل قرار می گیرد و راهکارهایی در راستای طراحی فضای آموزشی بر مبنای شاخص های کالبدی توسعه پایدار ارائه می شود. یافته ها و نتیجه گیری: یافته ها نشان می دهد که مؤلفه های ارتقاء دهنده پایداری در فضای آموزشی شامل چهار مؤلفه اصلی کالبدی، زیست محیطی، اجتماعی و اقتصادی می باشد. در این بین، مؤلفه کالبدی می توانند یک مدرسه را به یک ابزار آموزشی برای مسائل زیست محیطی تبدیل نماید و شاخص های آن شامل بهره گیری از نور روز، بهبود کیفیت هوا در محیط داخلی، ارتباط با عناصر طبیعی، طراحی فضا جهت حمایت از فعالیت زیست محیطی، انتخاب آگاهانه مواد و مصالح، انعطاف پذیری کالبدی، کاهش مصرف انرژی از طریق کالبد و به کارگیری عناصر پایداری می باشد، که در نمونه موردی نیز تأثیرگذارند.
ارزیابی اثرات شاخص های گردشگری فرهنگی در توسعه صنعت گردشگری (مطالعه موردی: شهر اصفهان)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
شهر اصفهان به دلیل موقعیت ویژه جغرافیایی؛ قدمت تاریخی؛ جاذبه های متنوع گردشکری هموراه مورد توجه سیاحان و گردشگران است. این شهر پیوسته بعنوان یکی از قطب های بزرگ گردشگری ایران؛ با داشته های فراوان تاریخی؛ فرهنگی؛ اجتماعی؛ هنری؛ صنایع دستی؛ طبیعی و ... میزبان خوبی برای گردشگران داخلی و خارجی بوده است؛ ولی بعلت ضعف مدیریت و برنامه ریزی؛ عدم امکانات مرتبط با صنعت گردشگری خلاق فرهنگی متأسفانه تاکنون نتوانسته است آنگونه که شایسته است؛ از نظر جذب جهانگردان و کسب درامد ارزی موفق باشد. هدف این پژوهش تحلیل ارزیابی شاخص های گردشگری فرهنگی در توسعه گردشگری اصفهان است. نوع تحقیق با توجه به هدف کاربردی- توسعه ای و از نظر ماهیت و روش توصیفی؛ تحلیلی و پیمایشی است. اطلاعات و داده های مورد نیاز تحقیق با استفاده از روش های اسنادی و میدانی جمع آوری شده است. جامعه آماری شامل گردشگران شهر اصفهان است شامل دو گروه خُبرگان و جهانگردان بوده؛ خُبرگان بعلت تعداد کم همه شمارش شده اند؛ اما تعداد نمونه گردشگران؛ با استفاده از فرمول کوکران؛ تعداد و حجم نمونه افراد مورد مطالعه برابر با 384 نفر تعیین گردیده است؛ بمنظور تجزیه و تحلیل تحلیل داده ها از نرم افزارهای SPSS ، Arcgis و همچنین تحلیل ساختاری بهره گرفته است. نتایج این پژوهش نشان می دهد به ترتیب شاخص های فرهنگی؛ هنری؛ اجتماعی و زیستی در جذب گردشگران فرهنگی از اهمیت بیشتری برخوردار است و اولویت برنامه ریزی توسعه گردشگری شهری بایست بر این اساس آنها صورت گیرد و پتانسیل های بالایی برای توسعه گردشگری فرهنگی دارد.
بررسی عوامل مؤثر بر تداعی مفهوم هویت در معماری و شهرسازی شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه توجه به مفهوم هویت به شکل نگران کننده ای در فضاهای شهری احساس می گردد. نادیده انگاشتن ابعاد و عوامل هویت بخش در شهرهای کنونی موجب ایجاد محیط هایی فاقد شخصیت منسجم و خوانا شده و در نتیجه احساس تعلق خاطر و دلبستگی به کالبد نیز کاهش یافته است. شهر ایرانی همواره دارای هویت منحصر به فرد خود بوده در حالی که اکنون عدم توجه در حفظ و احیاء آن، موجب بروز صدمات جبران ناپذیری به ارزش ها و الگوهای شهرسازی سنتی ایران گشته است. هدف پژوهش حاضر بررسی و شناخت مؤلفه های تأثیرگذار در بحث تداعی مفهوم هویت در معماری و شهرسازی شهر شیراز می باشد تا از عوامل از بین برنده ی هویت شهری جلوگیری گردد. روش تحقیق به کار گرفته شده از نوع توصیفی- تحلیلی و مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای-اسنادی و پیمایش های میدانی از جمله پرسشنامه می باشد. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات از نرم افزار SPSS و آزمون فریدمن استفاده شده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که انواع مؤلفه های هویت کالبدی شهر شیراز در 3 دسته عوامل مصنوع، طبیعی و انسانی دسته بندی می شوند. در این میان متغیر عوامل مصنوع بیشترین تداعی کننده هویت در معماری و شهرسازی شهر شیراز می باشد. متغیر عوامل طبیعی و انسانی، به ترتیب در اولویت دوم و سوم قرار می گیرند. همچنین معیار «بناهای شاخص» با میانگین 87/4 در مؤلفه مصنوع، معیار «نارنجستان ها» با میانگین 35/3 در مؤلفه طبیعی و معیار «بیان گویش و زبان» با میانگین 12/3 در مؤلفه ی انسانی بیشترین تأثیر را از دید پاسخ دهندگان به خود اختصاص داده اند.
تحلیل تصادفات جاده ای با تأکید بر خصوصیات محیط و جاده در سیستم اطلاعات مکانی مطالعه موردی: محور کرج– کندوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به تحلیل توزیع مکانی و احتمال وقوع تصادفات جاده ای و عوامل مؤثر بر آن ها به ویژه دو عامل محیط و جاده در سیستم اطلاعات جغرافیایی پرداخته شده است. منطقه مورد مطالعه محور کرج- کندوان از محورهای کوهستانی ارتباطی تهران- شمال است. با استفاده از روش سلسله مراتبی درخت تصمیم گیری این پژوهش در چند مرحله انجام گرفت. در مرحله اول منابع موجود مطالعه و نقاط تصادف جمع آوری شد. در مرحله دوم اصلاح نقاط صورت پذیرفت و نقاط نسبت به مبدأ جمع آوری اطلاعات توجیه و به صورت کیلومتر اجرا شد. در مرحله سوم اطلاعات مربوط به شیب جاده، درجه انحنا، نقاط تقاطع، درصد تراکم، اقلیم، و کاربری اطراف منطقه مورد مطالعه جمع آوری و سپس لایه های اطلاعاتی ایجاد، آماده سازی، و استاندارد شد. در مرحله بعد، لایه های استانداردشده توسط مدل درخت تصمیم و درخت تصمیم وزن دار پردازش و ترسیم شد. سپس، با تلفیق لایه ها نقشه احتمال وقوع تصادف در محدوده مطالعاتی تهیه شد. نتایج مطالعات نشان داد که مهم ترین عامل مؤثر در وقوع تصادف با توجه به تحلیل انجام شده متغیر انحناست و متغیرهای تقاطع، اقلیم، تراکم، و شیب در اولویت های بعدی قرار دارند.
طراحی محیط و منظر پیراشهری با بهره گیری از شاخص اکولوژیک مبتنی بر داده های سنجش از دور (موردمطالعه: منظر حاشیه شهر اراک)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره سیزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۵۱)
526 - 541
حوزههای تخصصی:
تغییر کاربری اراضی و توسعه تدریجی در حاشیه شهرها، از بین رفتن مناظر طبیعی، کشاورزی و مشکلات زیست محیطی در فضاهای پیراشهری را به دنبال داشته است. مطالعه، ترمیم و بهسازی این اثرها بر مبنای اصول و روش های طراحی محیطی امری ضروری و چالش برانگیز است. با توجه به وضعیت موجود در حاشیه شرقی شهر اراک و موضوع رشد و توسعه، توجه به محیط و منظر این بخش از شهر، به دلیل ارزشمندی خاک مرغوب، وجود نواحی روستایی، باغ ها و اراضی کشاورزی، از اهمیت بسیاری برخوردار است. در راستای ارزیابی وضعیت این منطقه، شاخص اکولوژیک مبتنی بر سنجش از دور (Remote sensing-based ecological index)، با چهار زیر شاخص نواحی ساخته شده، پوشش گیاهی، دمای سطح زمین و رطوبت سطحی، به کار گرفته شد. نتایج نشان داد که کیفیت اکولوژیک در پهنه های مختلف در اثر توسعه زیرساخت ها، سطوح نفوذناپذیر شهری، اراضی صنعتی و به طور کلی فضاهای حاصل از فشار فعالیت های انسانی، مقادیر پایین تر و در باغات، اراضی کشاورزی فعال روستایی و پارک ها و فضای سبز پراکنده مقادیر بالاتری را به خود اختصاص داده بود. سپس نتایج حاصل در چهارچوب فشار-وضعیت-پاسخ، تحلیل شد. در پایان بخشی از اراضی قنات ناصری، با توجه به باغات باقی مانده و فضاهای روستایی و کشاورزی آن در لبه شهر، بر اساس یافته ها و تحلیل های تحقیق، به منظور حفظ و گسترش ارزش های اکولوژیک موجود، با ایده ها و سیاست گذاری ها، مورد بازطراحی قرار گرفت.
تحلیل مقایسه ای رابطه بین حس باهمستان و کیفیت زندگی در شهرها (پژوهش موردی: شهرک ولیعصر و محله پایین در شهر قائن)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تحلیل و بررسی مقایسه ای وضعیت حس باهمستان و کیفیت زندگی و رابطه بین این دو متغیر در دو محله متفاوت از هم (شهرک ولیعصر به عنوان محله جدید و محله پایین به عنوان محله قدیمی) در شهر قاین است. رویکرد کلی این تحقیق توصیفی - تحلیلی است و یک تحقیق پیمایشی محسوب می شود. جهت گردآوری داده های میدانی از پرسشنامه استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش شامل جمعیت دو محله مذکور است. حجم کل نمونه بر اساس فرمول کوکران 370 نفر تعیین شد و سهم هر محله از این حجم نمونه با توجه به جمعیت آن مشخص گردید. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون T گروه های مستقل و همبستگی پیرسون در نرم افزار SPSS استفاده شد. نتایج تحقیق نشان می دهد که وضعیت کیفیت زندگی و حس باهمستان در هر دو محله مطالعاتی بالاتر از حد متوسط است و از این نظر تفاوت معناداری بین دو محله وجود ندارد. نتایج آزمون همبستگی پیرسون نیز نشان می دهد که در محدوده مطالعاتی بین «حس باهمستان» و «کیفیت زندگی» رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. بنابراین تقویت حس باهمستان در محلات شهری می تواند به افزایش رضایت از زندگی کمک کند.
شناسایی الگوهای نیازمندی های اجتماعی- فرهنگی حس مکان با تأکید بر تأثیر فناوری دیجیتالی در ارتقاء کیفیت معماری شهری (نمونه موردی: مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و توسعه فضای شهری سال نهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۱۸)
141 - 169
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی الگوهای نیازمندی های اجتماعی-فرهنگی حس مکان با تأکید بر تأثیر فناوری دیجیتالی در ارتقاء کیفیت معماری شهری، درمنطقه یک مشهد انجام شد. پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظرماهیت، توصیفی تحلیلی است وجامعه آماری آن شهروندان منطقه یک می باشند. حجم نمونه با استفاده ازمحاسبات لازم در نرم افزارR، 2000 نمونه تعیین واز روش نمونه گیری خوشه ای استفاده شد. برای ارائه الگویی از عوامل و زیرعاملهای مؤثر بر ارتقاء کیفیت معماری شهری از روش تحلیل عاملی تاییدی و برای دستیابی به الگوهای شرطی که به تشخیص ارتباطات میان شاخص های مربوط به ارتقاء کیفیت معماری شهری با عواملی چون متغیر گروه بندی مربوط به نواحی، ویژگیهای فردی (نوع شخصیت وخودکارآمدی) و نوع مالکیت می پردازد ازالگوریتم داده کاوی Apriori استفاده گردید. نتایج نشان داد بجز شاخص های آماری نشانه ها و راحتی، که از نظر وجود واجرا شدن در محلات درحد متوسط هستند، سایر شاخص ها تفاوت معناداری با مقدارمتوسط دارند و از دیدگاه پاسخ دهند گان هریک ازشاخص های 6گانه انسجام و همبستگی اجتماعی، تحرک و پویایی، حس تعلق، خوانایی، هویت و اصالت و نظم و سیمای مطلوب در محلات مختلف کمتر از حد میانه اتفاق می افتد. همچنین در اکثر محلات، قوانین و الگوها حاصل از داده کاوی، وضعیت های مختلف پی آمد درمورد وضعیت موجود هرکدام ازشاخص های 6گانه، مقداری کمتر ازحد متوسط را دارا است. در این پژوهش از فرم های آنلاین تعاملی (توزیع وتکمیل الکترونیکی پرسشنامه) وابزارهای تحلیلی بر بستر ابر استفاده شد و با استفاده ازیادگیری ماشین و الگوریتم داده کاوی، روابط معنادار والگوهای پنهان کشف گردید. این امر نشان داد فناوری های دیجیتالی می تواند در کمترین زمان و با بالاترین دقت به جمع آوری و تحلیل داده پرداخته و با شناسایی خودکار و به هنگام الگوهای مؤثر به روشن شدن پیچیدگی ها وقوانین مستتر کمک کرده و با مشارکت وانعکاس عمیق ترین خواسته های ساکنان، امکان تحلیل دقیقتر مشکلات و بدنبال آن راه حل های سریعتر و صحیحتر را فراهم نماید. فناوری های دیجیتالی ازطریق انتظام داده های شهری و نیز در گام بعدی ترکیب ونمایش الگوها می تواند به نحو شایسته ای معماری شهری را پوشش دهد و با ارائه الگوهای دقیقتر در پیوند با الگوهای مؤثر دیگر در کیفیت معماری شهری، یک کل منسجم و معنادار شکل گیرد.
کارکرد نهادهای سیاسی – مدنی و نقش آن در توسعه سیاسی کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۴ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۱۲۲)
1247 - 1261
حوزههای تخصصی:
نوسازی و توسعه سیاسی ناظر بر اهدافی است که تحقق آن می تواند به کاهش شکاف میان نهادهای سیاسی با سایر نهادها در اقتصاد و جامعه منجر شود و از این طریق راه ترقی، پیشرفت و رفاه همگانی هموار خواهد شد. توسعه سیاسی بر کارآمدی نظام سیاسی دلالت دارد. نظام سیاسی که ظرفیت و توانایی حل وفصل اختلافات و تضادهای فردی و اجتماعی، پذیرش مشارکت های سیاسی شهروندان، آزادی و تغییرات بنیادین در یک جامعه را داشته، به توسعه سیاسی رسیده است. از طرفی می توان توسعه سیاسی را با رشد و شکوفایی دموکراسی مترادف دانست. هدف تحقیق بررسی تأثیر نهادهای سیاسی-مدنی بر توسعه سیاسی کشور، یعنی بررسی نسبت میان نهادهای سیاسی – مدنی و توسعه سیاسی با توجه به نظرات کارشناسان و متخصصانی هست که در راستای این تحقیق مورد پرسش قرارگرفته اند. روش تحقیق حاضر توصیفی-تحلیلی است و روش جمع آوری داده ها اسنادی و پیمایشی از طریق پرسش نامه نخبگی است. جامعه آماری این پژوهش صاحب نظران و اهل فن شامل کارمندان عالی رتبه، اساتید دانشگاه، دبیران و اعضای حزب های سیاسی و سمن ها هستند. سؤال اصلی این پژوهش آن است که نهادهای سیاسی – مدنی چه نقشی در توسعه سیاسی کشور دارند؟ این فرضیه مطرح است که برای دستیابی به توسعه سیاسی باید نهادهای سیاسی – مدنی به وجود بیایند یا تقویت شوند. یافته های این پژوهش نشان می دهد که ازنظر متخصصان و کارشناسان رشد و گسترش رسانه های عمومی و شبکه وسیع ارتباطات و تکثر و رقابت احزاب و نهادهای سیاسی مدنی بر توسعه سیاسی کشور بیشتر از سایر عوامل تأثیر دارند.
تحلیلی بر نقش حقوق شهروندی بر تاب آوری اجتماعی در مقابله با بیماری های واگیردار و Covid-19 در شهرهای ایران (مورد مطالعه: شهر نورآباد ممسنی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵۰
357 - 372
حوزههای تخصصی:
حقوق شهروندی حقوق اساسی غیرقابل انکاری است که برای زندگی بشر ضروری تلقی می شود. و یکی از عوامل مهم و تاثیرگذار در توسعه و رفاه اجتماع است و دلالت بر مجموعه ای از حقوق مدنی، سیاسی و اجتماعی دارد که افراد به سبب عضویت در یک دولت و ملت از آن برخوردار می شوند و توسط قانون از آن حقوق پاسداری و حمایت می گردد. در این مطالعه ما برانیم با رویکرد آینده پژوهی به شناسایی عوامل کلیدی موثر بر وضعیت آینده ی بیماری های واگیردار که برآمده از حقوق شهروندی در شهرهای ایران با مطالعه موردی شهر نورآباد است و همچنین سناریوپردازی بپردازیم. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی، از حیث روش پیمایشی در سطح اکتشافی و مبتنی بر رویکرد آینده پژوهی صورت گرفته است. مطالعه حاضر با عملیاتی کردن چارچوب تاب آوری که برآمده از حقوق شهروندی است، یک رویکرد جامع را برای بهینه سازی برنامه های مهار و سیاست های کاهش با استفاده از متغیرهای موثر در تاب آوری اجتماعی شهرهای ایران در مواجهه با بیماری های واگیردار و کووید 19 با نمونه موردی شهر نورآباد فارس با رویکرد آینده پژوهی ارائه می-دهد. در ابتدا، با استفاده از روش دلفی و با نظرسنجی از کارشناسان حوزه شهری و بهداشتی 32 متغیر اولیه اثرگذار مرتبط شناسایی شد. در ادامه با مشارکت 35 خبرۀ مسائل شهری، نتایج در محیط نرم افزار میک مک تحلیل شد. در میان این عوامل با استفاده از این نرم افزار 10 عامل به مثابه عوامل کلیدی انتخاب شدند و مبنای تدوین سناریوها قرار گرفتند.همچنین یافته های پژوهش حاکی از آن است از بین این متغیرها، کلی و غیرشفاف بودن حقوق شهروندی، نابرابری اجتماعی، کمبود پزشکان، ضعف وحدت، تورم، بالا بودن هزینه مسکن، ضعف سرزندگی، ضعف حمایت، فقر، اعتماد اجتماعی تاثیرگذارترین عوامل کلیدی حقوق شهروندی بر شیوع بیماری های واگیردار و کووید 19 در شهرهای ایران با نمونه مورد مطالعه شهر نورآباد فارس می باشیم.
تبیین معیارهای ارتقاء حس دلبستگی به مکان با رویکرد برنامه ریزی طراحی محور (شهر پرند)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۳ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
52 - 63
حوزههای تخصصی:
حس دلبستگی به مکان به عنوان زنجیره ای میان افراد و محیط های معنادار است که مبنای تعامل عاطفی مثبت انسان با فضاست که به عنوان بعد مهمی در بهبود کیفیت زندگی شهری است. از طرفی، برنامه ریزی طراحی محور نیز به عنوان رویکردی میانی بین برنامه ریزی و طراحی به عنوان تفکری کیفیت گرا به دنبال پاسخ گویی به مسائل کیفی موجود در شهر است. بنابراین، مسئله تحقیق، رسوخ مباحث کیفی در مقیاس های کلان است. هدف از این مطالعه، تبیین معیارهای ارتقای حس دلبستگی به مکان با تأکید بر رویکرد برنامه ریزی طراحی محور در شهر جدید پرند که دارای جاذبه های تاریخی فرهنگی و طبیعی و موقعیت استقراری مناسب است. روش این پژوهش، آمیخته اکتشافی است که پس از بررسی مبانی نظری و پیشینه پژوهش و تجزیه وتحلیل کیفی سوابق موضوعی، از روش تحلیل محتوای استقرایی و روش کدگذاری در بخش کیفی استفاده شد. در بخش کمی پس از توزیع 394 پرسشنامه، از روش آمار توصیفی و استنباطی با نرم افزارهای SPSS و PLS و آزمون های کولموگروف اسمیرنف و رگرسیون و همبستگی استفاده شد. با توجه به نتایج آزمون، بین کلیه متغیرهای پژوهش، همبستگی وجود دارد. فرضیات اصلی پژوهش بیان می کنند که سه عامل هویت مکان، وابستگی به مکان و عوامل برنامه ریزی طراحی محور بر ارتقای حس دلبستگی به مکان تأثیر مثبت و معناداری دارند. با آزمون فرضیه می توان اظهار داشت که با ارتقای مؤلفه های محیطی زمینه ای، احساسی عاطفی، اجتماعی مشارکتی، کالبدی، فرهنگی اعتقادی، شناختی ادراکی، طراحی و برنامه ریزی، حس دلبستگی به مکان در شهر پرند ارتقای پیدا می کند.
ارزیابی مدل هاف اصلاح شده در شناسایی حوزه جذب فروشگاه های زنجیره ای شهرهای کوچک (نمونه موردی: شهر بوئین زهرا)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۳ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
182 - 193
حوزههای تخصصی:
حوزه جذب یکی از مباحث مهم در برنامه ریزی و اقتصاد شهری است، مدل هاف یکی از مدلهای گرانشی است که در این زمینه کاربرد زیادی داشته و از دهه 60 میلادی تاکنون در مطالعات زیادی مورد استفاده قرار گرفته است. در این تحقیق هدف اصلی بررسی اعتبار این مدل در شناسایی حوزه جذب فروشگاه های زنجیره ای در شهر بوئین زهرای قزوین می باشد. پس از شناسایی موقعیت فروشگاه های زنجیره ای شهر بوئین زهرا با استفاده از مدل هاف اصلاح شده اقدام به تهیه نقشه های حوزه جذب تئوریک آنها گردید و سپس با ادغام این حوزه ها و تحلیل خطوط شکست نقشه نهایی حوزه جذب تئوریک استخراج شد. در مرحله نیز با استفاده از داده های پرسشنامه ای نقشه حوزه جذب واقعی فروشگاه ها بر اساس تعیین اولویتی که توسط خانوارهای ساکن در 430 واحد مسکونی نمونه اظهار شده بود، تهیه گردید. در نهایت، میزان اعتبار مدل هاف اصلاح شده با استفاده از دو روش رویهم گذاری و استخراج شاخص های آماری و محاسبه ضریب کاپای کوهن مورد بررسی قرار گرفت. نتایج داده های تحقیق نشانگر اعتبار بالای مدل هاف در مشخص نمودن حوزه جذب فروشگاه های زنجیره ای می باشد. همچنین تحلیل حوزه های جذب فروشگاه ها نشانگر توزیع نامتوازن فضایی آنها در سطح شهر بویین زهرا است.
تبیین مؤلفه های کالبدی ارتقای زیست پذیری در بافت های ناکارآمد شهری (نمونه موردی: بافت فرسوده شهر دوگنبدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵۰
131 - 146
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی زیست پذیری شهری، بهبود کیفیت فضاهای شهری با مقیاس انسانی در شهرهای مدرن بوده است (Mahmudi et al, 2015). در واقع موج گستردۀ شهرنشینی و مشکلات آن همواره به طور فزاینده ای بر اهمیت زیست پذیری، به یک سیستم شهری که در آن به سلامت اجتماعی، اقتصادی، کالبدی و روانی همه ساکنانش توجه شده است، اطلاق می شود هدف از پژوهش حاضر، بررسی و شناسایی مهم ترین مؤلفه های کالبدی ارتقای زیست پذیری در بافت های فرسوده شهر دوگنبدان است. نمونه آماری پژوهش، محدوده های جغرافیایی و اکولوژیکی بافت فرسوده شهر دوگنبدان و روش نمونه، نمونه برداری هدفمند است. روش گردآوری داده ها و اطلاعات مبتنی بر روش اسنادی- کتابخانه ای و میدانی – شبه ریاضی و همچنین جهت تجزیه وتحلیل داده ها و اطلاعات، از مدل تحلیل اثرات متقاطع بر پایه نرم افزار میک مک (Micmac) و تحلیل آثار متقاطع متوازن بر پایه CIB در نرم افزار (SanarioWizard) استفاده گردیده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که محدوده بافت فرسوده شهر دوگنبدان جمعیتی بالغ بر 22000 هزار نفر و 22 درصد از جمعیت شهری، 4500 واحد مسکونی را در خود جای داده است که از این تعداد 90 درصد ساختمان ها قدمتی بالای 40 سال دارند. همچنین نتایج پژوهش نشان می دهد که تأثیرگذارترین و مهم ترین پیشران ها جهت شکوفایی و بازآفرینی یافت فرسوده شهر دوگنبدان در بین دیگر شاخص ها عبارت اند از: خدمات عمومی، مسیرهای دسترسی، نوع سازه، عدالت فضایی، توسعه اقتصادی، توجه به مردم و مشارکت آن ها، تسهیلات، تأسیسات شهری (آب، برق و گاز و...)، مخاطرات، ICT و طرح جامع بازآفرینی. در همین راستا برنامه ریزی ساختار فضایی بافت فرسوده شهر دوگنبدان در طرح جامع بافت فرسوده شهر دوگنبدان در افق بلندمدت (5 تا 10 سال)، مبتنی بررسی ویژگی های اکولوژیکی محدوده بافت، شناسایی راهبردها و اقدامات موردنیاز در بافت و تدوین برنامه زمانی و مالی موجود در بافت فرسوده شهر دوگنبدان است.
مطالعه تطبیقی آسیب پذیری بافت شطرنجی و نیمه شطرنجی شهر سلماس در برابر زلزله از دید پدافند غیر عامل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره یازدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۳
15 - 26
حوزههای تخصصی:
هر ساله بلایای طبیعی و غیر طبیعی در سراسر جهان مرگ و میر، آسیب های جسمی و بیماری های زیادی را به بار می آورند. به طوری که از 70 نوع بلایای طبیعی ثبت شده در جهان، 13 نوع آن در کشور ما به ثبت رسیده است. این تحقیق با هدف سنجش و مدل سازی آسیب پذیری در بافت شطرنجی و نیمه شطرنجی شهر سلماس بر اساس شاخص های پدافند غیر عامل انجام گرفته است. نوع تحقیق حاضر کاربردی بوده و روش انجام کار توصیفی_ تحلیلی است و گردآوری اطلاعات نیز از طریق مطالعات کتابخانه ای و میدانی صورت گرفته است. برای رسیدن به هدف تحقیق، تعداد 14 شاخص بر اساس نظرات نخبگان انتخاب شده و در نرم افزار GIS لایه های اطلاعاتی برای آنها تشکیل شده است. برای محاسبه وزن شاخص ها از روش تصمیم گیری چند معیاره BWM استفاده شده و نتایج آن در نرم افزار GAMS مورد تحلیل قرار گرفته است. سرانجام وزن به دست آمده از روش BWM در شاخص های 14 گانه استاندارد شده با توابع فازی و منطق بولین ضرب شده و با هم ترکیب شده است. نتایج بیانگر آن است که در بافت شطرنجی، چهار هزار و 866 قطعه در پهنه آسیب پذیری خیلی کم، دو هزار و 719 قطعه آسیب پذیری کم، دو هزار و 862 قطعه آسیب پذیری متوسط، سه هزار و 435 قطعه آسیب پذیری زیاد و 430 قطعه در پهنه آسیب پذیری خیلی زیاد واقع شده اند. در بافت نیمه شطرنجی، 611 قطعه در پهنه آسیب پذیری خیلی کم، دو هزار و 598 قطعه آسیب پذیری کم، سه هزار و 669 قطعه آسیب پذیری متوسط، پنج هزار و 350 قطعه آسیب پذیری زیاد و سه هزار و 57 قطعه در پهنه آسیب پذیری خیلی زیاد قرار دارند. به طور کلی می توان گفت میزان آسیب پذیری در بافت شطرنجی نسبت به بافت نیمه شطرنجی کمتر است.
نقش عشایر در اقتصاد مقاومتی و امنیتی نسبت به سکونتگاه های شهری(مطالعه موردی: عشایر شاهسون)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: جامعه عشایری به عنوان ظرفیت قوی در اقتصاد مقاومتی و تولید اقتصاد در جامعه نباید مورد غفلت مسئولان قرار گیرد و با توجه به این مطلب مهم که یکی از نقشه های دشمن تضعیف روحیه خودباوری در بین مردم و ارتباط با مسئولان است بنابراین مسئولان امر هرچه که می توانند تعامل و ارتباط و خدمت صادقانه را به مردم با توجه به شعار سال که به نام دولت و ملت، همدلی و همزبانی نام گذاری شده بیشتر کنند. لذا تأکید بر لزوم توجه به منابع انسانی و فکری قوی در جامعه نسبت به تولیدات داخلی و تئوریزه کردن نقش جامعه عشایر در اقتصاد مقاومتی و امنیتی در اتاق های فکر ْدیگر در عرصه های مختلف شاهد رشد و بالندگی باشیم.
هدف پژوهش: با توجه به اهمیت موضوع اقتصاد مقاومتی در استقلال و قدرت ملی کشور ایران هدف پژوهش بررسی نقش قدرتمند جامعه عشایر در پیشبرد خط مشی و راهبرد استراتژیک چشم انداز توسعه پایدار عشایر ایران حهت رسیدن به اقتصاد پویا در جهان می باشد.
روش شناسی تحقیق: روش تحقیق توصیفی و تحلیلی و روش جمع آوری داده ها بر اساس مطالعه اسناد و منابع کتابخانه ا ی و میدانی صورت گرفته است. روش تحلیل استدلالی و استنباطی می باشد.
قلمروجغرافیایی پژوهش: عشایر ایل شاهسون در استان اردبیل، در شمال غربی ایران حضور دارند. قشلاق این ایل در شمال استان اردبیل با وسعت حدود 400 هزار هکتار قرار دارد و محدوده دشت مغان را در بر می گیرد.
یافته ها و بحث: نظر به اینکه جامعه شهری یک جامعه مصرف گرا می باشد و اینکه قریب اکثر شهرها در داخل نواحی مرزی اقوام عشایر ایران قرار دارند لذا یافته های پژوهش بیانگر آن است که عشایر شاهسون نقش مهمی در اقتصاد مقاومتی و امنیت حوزه شهری دارد و به یک پایگاه اقتصادی و امنیتی برای سکونتگاه های شهری و روستایی محسوب می شود.
نتایج: نتایج کلی پژوهش بیانگر نقش تولیدکنده و امنیت آوری عشایر بویژه عشایر شاهسون در حوزه سکونتگاه شهری می باشد. لذا برای پیشبرد این هدف پیشنهاد می شود که توجه ویژه به جامعه عشایر از از ابعاد اقتصادی، اجتماعی شود.
The Impact of the Second Homes on the Physical and Economic Development of Rural Settlements (Case Study: Hendeh Khaleh Rural District in Someh Sara County)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose - The main purpose of this study is to evaluate the impact of the second homes on the physical and economic development of rural settlements in Hendeh Khaleh Rural District of Someh Sara County. Design/methodology/approach- The research method was descriptive-analytical. The main part of the data was obtained by a survey and interviews. The statistical population of this study is the villages of Hendeh Khaleh Rural District. Based on the estimation of the sample size using Cochran's formula, the sample size was detemined to be 385 of the heads of households. The independent variable (second home tourism) and the dependent variables (physical and economic development of rural settlements) for Hendeh Khaleh Rural District were analyzed in SPSS software. Findings - The findings of statistical tests show that second homes have caused physical and economic changes in Hendeh Khaleh Rural District. Second home tourism had influenced physical components, especially the indicators of “improvement of facilities and amenities”, and “increasing the construction”. The villages of Sofiandeh, Hendeh Khaleh, Now Khaleh Jafari and Akbari, Siah Darvishan, Lakesar had the highest number of built villas. The villages of Sheykhmahale, Kishestan, Lakesar, and Nargestan had the highest ranks in earning income from having houses to rent. The highest distance from the optimal limit regarding the physical components is for “increasing the construction” (1.89) and regarding the economic components is for “earning income from having the house to rent” (1.83). Practical implications - Providing a comprehensive review of all related literature, this study may help the researchers in choosing the appropriate method for planning the development of second home tourism as a strategy of development policies. Originality/value- This resaerch is the first study conducted about the impact of the second homes on the physical expansion in Hendeh Khaleh Rural District, which examined the relationship between the creation of the second homes and physical and economic development together.
مقایسه تطبیقی آرایه آرامگاه های دوران اسلامی در استان های گیلان و مازندران متأثر از عوامل فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آرایه ها جزء مشخصی از معماری اسلامی بوده اند، همانند آرامگاه های اسلامی که آرایه عنصر جدایی ناپذیر از معماریشان است. از طرفی در استان های گیلان و مازندران آرامگاه های اسلامی از نظر آرایه بندی مرتبط با معماری دارای شکل خاص خود بوده اند و از بخشی به بخش دیگر در این دو استان تفاوت هایی در آرایه آرامگاه های اسلامی دیده می شود، بنابراین هدف اصلی این پژوهش شناخت و تحلیلی آرایه آرامگاه های اسلامی در استان های گیلان و مازندران با توجه به تأثیر عوامل فرهنگی است و این سوالات مطرح می گردد که آرایه آرامگاه های اسلامی در استان های گیلان و مازندران دارای چه خصوصیاتی است و چه عوامل فرهنگی در شکل گیری آنها موثر است؟ روش تحقیق در این پژوهش به صورت توصیفی_تحلیلی بوده و ارزیابی داده ها از طریق مقایسه تطبیقی انجام گرفته است. انتخاب نمونه ها بر اساس شکل متداول آرامگاه ها از سمت غرب گیلان به سمت شرق مازندران صورت گرفته است، در این رابطه نمونه های متداول غرب گیلان مربوط به دوره قاجار و نمونه های متداول شرق گیلان مربوط به دوره صفویه و بیشتر قاجار بوده و نمونه های متداول در غرب و شرق مازندران مربوط به دوره تیموری و قاجار است. نتیجه پژوهش نشان می دهد عوامل فرهنگی که در اینجا آداب و باورهای مذهبی و عرفی جامعه است باعث تفاوت های موجود در آرایه آرامگاه های اسلامی در این دو استان گشته به طوری که در غرب گیلان به دلیل مذهب سنی و معیشت شبانی آرامگاه های ساده با دیوار مشبک رواج یافته است و عمده آرایه آنها مربوط می شود به گره سازی دیوارهای مشبک چوبی و کنده کاری روی سرستون ایوان های کوچک دور بنا و صندوق محل دفن؛ در حالی که در شرق گیلان به دلیل رواج مذهب شیعه و اهمیت بزرگ داشت شخصیت های دینی جزئیات و آرایه های بیشتر متداول است و عمده آرایه این آرامگاه ها در کنده کاری روی چوب در بدنه ستون، سرستون ها و شیرسرها و همچنین درها و صندوق ها دیده می شود. علاوه بر این به دلیل باورهای مذهبی شیعه نقاشی های دیواری با مضامین مذهبی از دیگر آرایه های آرامگاه های شرق گیلان است. در بخش غربی و شرقی مازندران آرامگاه های ایوان دار مربوط به دوره قاجار از نظر آرایه و عوامل شکل گیری آرایه ها به مانند آرامگاه های شرق گیلان هستند با این تفاوت که آرایه نقاشی دیواری درآنها وجود ندارد؛ علاوه بر آن به دلیل ارتباط مستقیم مازندران با مرکز ایران و همچنین عرف جامعه آرامگاه های برجی که بیشتر مربوط دوره تیموری بودند در مازندران رواج داشته اند که البته در غرب مازندران به دلیل دور بودن از مرکز حکومت شیعه مذهب مرعشیان یعنی شهر ساری سادگی و کیفیت کم در معماری و آرایه آرامگاه های برجی دیده می شود؛ اما در شرق مازندران آرامگاه های برجی از عظمت و تجمل بیشتری برخوردارند و به طورکلی عمده آرایه های آنها به صورت ساختاری و در بخش انتقال به گنبد دیده می شود.