فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۴۴۱ تا ۱٬۴۶۰ مورد از کل ۱۰٬۶۲۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: پژوهش حاضر با هدف شناسایی این چالش ها و تلاش در جهت برطرف شدن آن ها شکل گرفته است. روش بررسی: پژوهش حاضر از لحاظ هدف، نظری- کاربردی و از لحاظ ماهیت و روش مطالعه، توصیفی- تحلیلی است. در روند تهیه و تولید داده ها ابتدا عوامل موانع گذار از گردشگری سنتی به گردشگری هوشمند با استفاده از نظرات 30 نفر از خبرگان حوزه گردشگری از طریق روش دلفی شناسایی شده است. سپس تجزیه و تحلیل اطلاعات سیزده عامل به عنوان موانع تاثیرگذار قوی بر گردشگری هوشمند بخش بن رود شهرستان اصفهان، از مدلسازی تفسیری-ساختاری ISM و سپس با نرم افزار میک مک بهره گرفته شده است. یافته ها و نتیجه گیری: نتیجه به دست آمده از مدل تفسیر ساختاری نشان داد که اساسی ترین عامل چالش ها و مشکلاتی در خصوص فراهم کردن بستر هوشمند برای مردم محلی و گردشگران در روستاهای بخش بن رود بخش اصفهان مرتبط با سطح اول است که مربوط به عدم اعتقاد کسب و کار به بسترهای انلاین، عدم قابلیت های اقامتگاه های بوم گردی برای رزرو انلاین هستند.این عوامل دارای بالاترین قدرت تاثیر گذاری هستند؛ همچنین نتایج حاصل از تحلیل میک مک می توان بیان کرد همه متغیرهای جزء متغیرهای پیوندی هستند، این متغیرها از وابستگی بالا و قدرت هدایت بالا برخوردارند.
تحلیلی بر آگاهی گردشگران از مقاصد گردشگری با تاکید بر استراتژی دهان به دهان (مطالعه موردی: شهر چابهار)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: گردشگری که در دنیای امروز آن را صنعت سبز می نامند شیوه ای برای انتقال فرهنگ و تمدن از یک جامعه به جامعه دیگر است؛ که در فرآیند آن اثرات مثبت اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، زیست محیطی و فرهنگی فراوانی نهفته است. هر مقصد گردشگری محصولات و خدمات مختلفی را برای جذب گردشگران به آنان عرضه می کند. موفقیت یک منطقه در صنعت گردشگری تنها به وجود جاذبه های منحصربه فرد محدود نمی گردد بلکه عوامل مختلفی ازجمله میزان آگاهی و شناخت در خصوص آن جاذبه ها از اهمیت فراوانی برخوردار هست. هدف پژوهش حاضر چگونگی میزان آگاهی مردم و گردشگران با جاذبه های گردشگری و میزان شناخت آن ها با جاذبه ها و رابطه آن با تعداد دفعات بازدید از آن ها است. روش بررسی: پژوهش حاضر از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ روش تحقیق توصیفی- تحلیلی بوده که با استفاده از مطالعه کتابخانه ای- اسنادی و میدانی صورت پذیرفته است. جامعه آماری شامل مردم شهر چابهار و گردشگرانی که برای بازدید به این شهر مراجعه کرده اند می باشد؛ که با استفاده از روش تعیین حجم نمونه کوکران 382 نفر مورد مطالعه قرار گرفته اند. اطلاعات میدانی پژوهش با ابزار پرسشنامه جمع آوری شده و برای تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS19 و از آزمون همبستگی پیرسون برای آزمون فرضیه ها استفاده شده است. یافته ها و نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان می دهد که بین میزان شناخت و دفعات بازدید از جاذبه ها و تمایل آن ها به بازدید از جاذبه ها رابطه معناداری وجود دارد؛ یعنی هر چه میزان شناخت و آگاهی از جاذبه ها بیش تر باشد میزان بازدید آن ها از جاذبه ها بیش تر است؛ و همچنین نتایج نشان داد که بیش ترین نحوه آشنایی افراد با جاذبه های این شهر از طریق تبلیغات دهان به دهان بوده است با 7/53 درصد است.
تبیین نگرش زیست محیطی زنان روستایی در حوزه جنگل های زاگرس استان لرستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره سیزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۴۹)
162 - 181
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف کلی تبیین نگرش زیست محیطی زنان روستایی در حوزه جنگل های زاگرس انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی زنان روستایی بالای 15سال حاشیه نشین جنگل های زاگرس در استان لرستان بودند که معیشت آن ها به طور مستقیم و غیرمستقیم وابسته به جنگل های زاگرس بود (231000= N). حجم نمونه با استفاده از جدول کرجسی و مورگان 415 نفر تعیین شد. روش نمونه گیری، خوشه ای چندمرحله ای با انتساب متناسب (بر اساس مساحت جنگل در هر شهرستان) بود. ابزار اصلی پژوهش پرسش نامه ای بود که روایی آن توسط پانل متخصصان و پایایی آن توسط ضریب آلفای کرونباخ (698/0 تا 880/0) تأیید و تجزیه وتحلیل داده ها توسط نرم افزار SPSS انجام شد. نتایج تحلیل همبستگی نشان داد که سطح تحصیلات، میزان وابستگی به جنگل، هنجارهای اجتماعی، احساس تعلق، مسئولیت پذیری اجتماعی، مشارکت اجتماعی، محیط زیست گرایی اجتماعی، خودکارآمدی و دانش و اطلاعات محیط زیستی با نگرش زنان روستایی نسبت به حفاظت از جنگل رابطه مثبت و معنی داری دارد. علاوه بر این، نتایج رگرسیون نشان داد که چهار عامل خودکارآمدی، مسئولیت پذیری اجتماعی، محیط زیست گرایی اجتماعی و میزان وابستگی به جنگل اثر مثبت و معنی داری بر نگرش زنان روستایی دارند و این عامل ها قادر هستند 3/60 درصد از واریانس متغیر وابسته تحقیق را تبیین نمایند. با توجه به اهمیت بالای متغیر خودکارآمدی در تبیین نگرش حفاظتی زنان روستایی نیاز است با آموزش صحیح روش های حفاظت از جنگل در میان زنان روستایی، مهارت های حرفه ای آنان تقویت شود. همچنین می توان با تصویر کشیدن آثار تخریب جنگل در بلندمدت بر معیشت خانوارهای روستایی و محیط زیست به تقویت نگرش آنان در راستای انجام رفتارهای دوستدارانه در محیط زیست اثر گذاشت.
بررسی نقش مشارکت زنان در نگرش انها به توسعه گردشگری پایدار در شیراز : مدل یابی معادلات ساختاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال سیزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۸
209 - 220
حوزههای تخصصی:
شهر شیراز یکی از مهمترین مقاصد گردشگری ایران برای گردشگران داخلی و خارجی است، از این رو، محوریت اکثر طرح های توسعه ای شیراز در راستای نیازها و جاذبه های گردشگری است. در این پژوهش، با توجه به اهمیت جایگاه زنان در گردشگری، به بررسی نقش مشارکت زنان در نگرش آنها به توسعه گردشگری پایدار پرداخته شده است. بر اساس رویکرد کمّی، روش گردآوری داده ها پیمایش بوده و 383 پرسشنامه در بین زنان بالای 18 ساله شیرازی به صورت تصادفی توزیع گردید. مدل نظری توسط داده ها برازش قابل قبولی داشته و نتایج رابطه ساختاری مدل پژوهش حاکی از تاثیر مثبت و معنی دار مشارکت زنان در نگرش آنها به توسعه گردشگری پایدار است. در مدل اندازه گیری سازه بیرونی، بعد مشارکت فرهنگی بیشترین همبستگی را با سازه پنهان داشت و در مدل اندازه گیری سازه درونی، نگرش اقتصادی بالاترین ضریب همبستگی را با سازه نگرش به توسعه گردشگری پایدار داشته است. در ابعاد مشارکت، مشارکت مدیریتی کمترین ضریب همبستگی را داشت که حاکی از محدودیت های ساختاری در مشارکت مدیریتی برای زنان است. از طرف دیگر، ضریب قوی بعد اقتصادی با سازه نگرش به توسعه گردشگری پایدار نشان دهنده ی رویکرد مثبت زنان به مباحث اقتصادی گردشگری است. بر اساس نتایج این پژوهش، مشارکت زنان می تواند نگرش مثبت آنها به توسعه گردشگری پایدار را تقویت کند. از این رو، برای موفقیت طرح های گردشگری ایجاد فضای مشارکتی برای زنان امری ضروری است زیرا رویکردهای مشارکتی انان می تواند در بستر سازی توسعه پایدار جوامع و نگرشی که به مقوله توسعه گردشگری داشته باشند موثر واقع شود. این مهم بدون همراهی ایم بخش مهم از جامعه امکان پذیر نخواهد بود. بر این اساس در تحقیق حاضر تلاش شده است رابطه مشارکت احتماعی زنان ساکن شیرازدر نگرش انها به توسعه پایدار گردشگری بررسی شوذ.
ارزیابی اثر شاخص هندسی خیابان (H/W) برعملکرد حرارتی مسکن؛ نمونه مورد مطالعه: آپارتمان های مسکونی همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره یازدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۲
17 - 34
حوزههای تخصصی:
پیوند بین هندسه معابر شهری (H/W) و مصرف انرژی ساختمان، تعامل پیچیده ای بین عوامل اقلیمی، الگوهای مکانی، نحوه قرارگیری فضاهای باز و همجواری ساختمان هایی است که آنها را تشکیل می دهند. این تحقیق، با استفاده از مفهوم خرد اقلیم ایجاد شده متأثر از هندسه معابر شهری به بررسی عملکرد حرارتی ساختمان های مسکونی شهرهمدان پرداخته است. ارزیابی اثر هندسه معابر شهری(H/W) بر میزان مصرف انرژی، هدف اصلی است. در این مطالعه مجموعه جامعی از شبیه سازی های حرارتی مبتنی بر آب و هوای منطقه همدان و تحلیل آماری، برای بررسی چگونگی تأثیر تغییرات ضابطه ارتفاع نسبت به عرض معبر بر میزان مصرف انرژی انجام شده است. روش تحقیق به صورت ترکیبی از روش های کیفی و کمی(داده های عددی شبیه سازی) است. در مرحله شبیه سازی برای شناخت تأثیر(H/W)، بر میزان مصرف انرژی دو حالت در نظر گرفته شده است. ابتدا برای بررسی اثر شاخص عرض معبر، ارتفاع ثابت و عرض معبر متغیر و سپس برای بررسی شاخص ارتفاع، عرض معبر ثابت و ارتفاع متغیر در مدلسازی ها در نظر گرفته شده و در تحلیل یافته ها از روش های آماری، ضریب همبستگی، مقایسه با مدل مرجع و رگرسیون چندگانه بهره گرفته شده است. نتایج بیان می دارد که در تمام قطعات مسکونی الگوهای شمالی، بین ( متغّیر(6الی36متری) W/ ثابت H) و میزان انرژی سالانه، رابطه همبستگی مستقیم و با شدت زیاد و در الگوهای جنوبی، بدون همبستگی است. همچنین بین ( ثابت W/ متغیر(3الی10طبقه)H) و انرژی سالانه در قطعات شمالی، همبستگی مستقیم و در قطعات الگوهای جنوبی رابطه همبستگی معکوس ولی با تاثیر بسیار کم برقرار است. بنابراین شاخص هندسی معابر شهری در الگوهای شمالی مؤثر بوده و افزایش ارتفاع با افزایش فاصله افقی بین ساختمان ها در کاهش مصرف انرژی تأثیرگذار است. هرچه مقدار شاخص ((H/W در معابر شهری اقلیم سرد همدان عدد کمتری باشد(دره های کم عمق)، با افزایش جذب تابش خورشیدی، میزان مصرف انرژی ساختمان کاهش می یابد. با تحلیل رگرسیون چندگانه مشخص شد، شاخص های هندسی ((H/W و مقدار سطوح درمعرض آفتاب(Ssu) و سایه(Ssh) نسبت به زیربنا(A) و سطح کل(S)، بیشترین تبیین کننده مصرف انرژی در الگوهای قطعات شمالی هستند. الگوی پیشنهادی (تغییر در استقرار سطح اشغال الگوی اول) بهینه ترین عملکرد حرارتی را با کاهش 9/42 درصد انرژی سرمایشی و 73/4 درصدی انرژی نهایی دارد.
گونه شناسی فضاهای دانش بنیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره یازدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۲
103 - 117
حوزههای تخصصی:
امروزه با توجه به ضرورت استفاده از راه حل های نوآورانه مؤثر، باز و مشارکتی و بهره برداری از قابلیت های ICT برای ایجاد زندگی پایدار در شهرها، به تدریج انواع مختلفی از مفاهیم با عنوان فضاهای دانش بنیان با اهداف و کارکردهای گوناگون شکل گرفته است. درک ابعاد، ویژگی ها و تمایز این مفاهیم، موجب کمک به سیاست گذاران شهری در انتخاب راهبردها و سیاست ها و سرمایه گذاری در این حوزه ها از طریق جلوگیری از اغتشاش ذهنی و بروز تناقض های درونی و التقاط های نامنسجم این مفاهیم می شود. تاکنون گونه بندی های مختلفی از فضاهای دانش بنیان ارائه شده ولی بررسی تطبیقی یکپارچه ای برای تمامی مفاهیم فضاهای دانش بنیان که تصویری روشن و جامع و درکی عمیق و منسجم از این فضاها را ارائه نماید، انجام نشده است. در این راستا، پژوهش حاضر با رویکرد فراترکیب و در چارچوب مرور نظام مند کیفی و با هدفی توصیفی_اکتشافی، به بررسی تطبیقی مفاهیم فضاهای دانش بنیان بر اساس شش مؤلفه گفتمان توسعه، نوع دانش مورد نیاز برای توسعه، مکان مندی، کنشگران اصلی، الگوی مدیریت و دوره تاریخی پرداخته است. همچنین گونه شناسی فضاهای دانش بنیان، برای به دست دادن درکی بهتر، بر اساس دو مؤلفه مکان مندی و نوع دانش مورد نیاز برای توسعه صورت گرفته است که چهار گونه فضای دانش 1- مبتنی بر فناوری_غیرمکان مند، 2- مبتنی بر فناوری_مکان مند، 3- مبتنی بر دانش_غیرمکان مند و 4- مبتنی بر دانش_مکان مند قابل شناسایی است. یافته های پژوهش نشان می دهد که اکنون مفاهیمی چون شهر هوشمند و شهر دانش (به دلیل شمول معنایی) تا حدود زیادی جایگزین مفاهیمی مانند شهر دیجیتال و شهر مجازی شده اند. مفهوم شهر دانش نیز به عنوان چتری برای سایر مفاهیم همچون مکان دانش، شهر یادگیری و شهر هوشمند تلقی شده است. فضاهای دانش بنیان با گذشت زمان با تغییرات پارادایمی مواجه بوده است. گذار از مفهوم فناورانه دانش به مفهوم وسیع تر دانش، مشارکت فعالانه شهروندان در ایجاد، توسعه و مدیریت فضاهای دانش بنیان، حکمروایی شبکه ای مبتنی بر تعامل طیف وسیعی از کنشگران، تأکید بر سرمایه های فکری غیرملموس و ظرفیت سازی تعامل شهروندان برای یادگیری بلندمدت است.
ارائه مدل سودآوری شرکتهای نوپا به منظور توسعه اقتصاد شهری, مورد مطالعه: پارکهای علم و فناوری شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۳ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
94 - 105
حوزههای تخصصی:
یکی از ارکان مهم مؤثر بر زیستبوم شرکتهای نوپا، سرمایه و وجود مؤسسهها و نهادهای سرمایهگذاری است که نقش مهمی در شکلگیری، رشد و موفقیت کسبوکارهای نوپا دارند. با توجه به اهمیت توسعه اقتصاد شهری استفاده از یک مدل سودآوری مناسب در جهت تأمین مالی و جذب سرمایه شرکتهای نوپا بهمنظور توسعه کسبوکار و ورود موفق به بازار امری ضروری است. این پژوهش با هدف تعیین عوامل مؤثر و میزان تأثیرگذاری آنها در سودآوری شرکتهای نوپا انجام شده که از نظر هدف کاربردی است و به شیوه پیمایشی مقطعی و علّی انجام شده است. ابزار جمعآوری دادهها پرسشنامه بوده است. جامعه آماری شرکتهای نوپا مستقر در پارکهای علم و فناوری تهران بوده که با روش نمونهگیری سهمیهای تعداد 168 پرسشنامه قابل بهرهبرداری از آنها جمعآوری شد. بهمنظور تجزیهوتحلیل دادهها از تحلیل عامل اکتشافی و تحلیل رگرسیون چندمتغیره استفاده شده است که بر اساس تحلیل عامل اکتشافی شش عامل اصلی اثرگذار بر سودآوری شرکتهای نوپا شناسایی شد که عبارتاند از: 1-قدرت و کیفیت تیم کارآفرین، 2-مزیت رقابتی، 3-زیرساخت یا بستر مناسب، 4-پایداری، 5-بازاریابی ثانویه و 6-شرایط اقتصادی و سیاسی. همچنین، با توجه به نتایج رگرسیون مشخص شد که عامل 4- پایداری بیشترین تأثیر را بر متغیر وابسته دارد. عوامل 3- زیرساخت یا بستر مناسب، 6- شرایط اقتصادی و سیاسی، 5-بازاریابی ثانویه، 2-مزیت رقابتی و 1-قدرت و کیفیت تیم کارآفرین بهترتیب بعد از عامل 4 بر متغیر وابسته سود تأثیرگذارند.
ارزیابی پروژه قطار شهری کرمانشاه بر اساس سیستم حمل و نقل پایدار شهری
حوزههای تخصصی:
سیستم حمل ونقل شهری از اساسی ترین بخش های یک شهر می باشد. پایش سیاست گذاری و برنامه ریزی سیستم های حمل ونقل شهری بر اساس سیستم حمل ونقل پایدار شهری از نیازهای اساسی متولیان طرح های حمل ونقل می باشد که امروزه موردتوجه کشورهای توسعه یافته می باشد. این پژوهش باهدف ارزیابی پروژه قطار شهری کرمانشاه بر اساس سیستم حمل ونقل پایدار شهری صورت پذیرفته است. روش تحقیق در این پژوهش از نوع روش پیمایشی با استفاده از پرسشنامه بوده و جزء تحقیقات کاربردی محسوب می گردد. جامعه آماری این پژوهش شهروندان شهر کرمانشاه و حجم نمونه برابر با 384 نفر می باشد. روش نمونه گیری در این پژوهش نمونه گیری در دسترس می باشد. اعتبار ابزار گردآوری داده ها بر طبق آزمون آلفای کرونباخ برابر با 91/0 به تأیید رسیده است. تجزیه وتحلیل داده های این پژوهش با دو نرم افزار SPSS و Amos صورت گرفته و در تحلیل داده ها با توجه به ماهیت فرضیات از آزمون تی تک نمونه ای و مدل عاملی تأییدی مرتبه اول استفاده گردیده است. نتایج این پژوهش نشان داده است که قطار شهری کرمانشاه هیچ یک از شاخص ها و ابعاد سیستم حمل ونقل شهری پایدار را پوشش نمی دهد و اعداد به دست آمده در تحلیل آن از حد استاندارد تعریف طیف پایین تر می باشد. در بعد منظر شهری از دیدگاه شهروندان کمترین آسیب به شهر خواهد رسید و در بعد مشارکت مردمی و در نظر گرفتن شهروندان به عنوان استفاده کنندگان از فضا در پایین ترین وضعیت قرار دارد. با توجه به تحلیل صورت گرفته توسط محققان مشخص شد که پروژه قطار شهری کرمانشاه ازنظر منظر شهری نیز در وضعیت مساعدی به سر نمی برد و سبب از بین رفتن هویت شهر خواهد شد.
برنامه ریزی فضا های شهری به منظور ارتقاء حس سرزندگی (مورد پژوهی: خیابان خیام شهر قزوین)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه پایدار شهری سال سوم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶
35 - 49
حوزههای تخصصی:
امروزه با پیشرفت بالای تکنولوژی و نیز اهمیت اتومبیل در خیابان ها، حرکت عابران پیاده در سطوح مختلف شهری بی اهمیت شده و از مهم ترین مشکلات حال حاضر توجه بالای متخصصین شهری بر حرکت سواره بوده و عابران پیاده و رفع نیاز های آن ها اولویت بالایی ندارد که نتیجه ی آن کاهش تعاملات اجتماعی میان شهروندان و نیز عدم برخورداری فضا های شهری از حس سرزندگی می باشد. این مسئله در بسیاری از شهر های ایران نیز دچار بی توجهی گشته و نیازمند برنامه ریزی است. هدف از این پژوهش بررسی نقش پیاده راه خیام بر ارتقاء حس سرزندگی شهر بوده به گونه ای که از فضایی صرفاً برای گذر مردم خارج شده و به فضایی پویا تبدیل گردد، به طوری که شهروندان با میل و خواسته خود در آن حضور یابند، بوده و با استخراج شاخص های مؤثر بر این هدف به ارائه راهکار های مؤثر در جهت ارتقاء حس سرزندگی فضا پرداخته است. این پژوهش از موضع هدف در دسته پژوهش های کاربردی قرار دارد. در بخش نمونه موردمطالعه از مشاهدات میدانی، مصاحبه با مسئولان و همچنین پر کردن پرسشنامه از عابران خیابان بهره برده شد. طبق فرمول کوکران 384 پرسشنامه به صورت تصادفی توزیع شد و در ادامه داده های حاصل مبتنی بر تحلیل عامل اکتشافی، آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیونی مورد تحلیل قرار گرفتند.
طبق نتایج حاصل از تحلیل های کارشناسانه و تحلیل های آماری صورت گرفته، بهره گیری از اصولی همچون: در نظر گیری فضا های تجمعی جاذب به عنوان مبدأ و مقصد در بخش های مختلف خیابان، طراحی مناسب جداره، استفاده از عناصر تاریخی و ... می توان در جهت ارتقاء حس سرزندگی در خیابان گام برداشت.
بررسی نقش عوامل موثر بر بهبود چرخه مدیریت بحران جهت کاهش آسیب پذیری شهروندان در برابر مخاطرات طبیعی (نمونه موردی :شهر قائمشهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توجه به ایمنی و مقاومت ساختمان و رعایت اصول مهندسی ساخت و ساز جهت کاهش آسیب پذیری شهرها در برابر بحرانهای ( طبیعی و غیر طبیعی ) به تنهایی کافی نیست.بلکه لازم است مدیریت بحران بعنوان یکی از حیاتی ترین سطوح مدیریت وارد امور شهری گردد. از آنجا که مدیریت بحران با مولفه ها و چرخه خود معنا پیدا می کند ، ضروری است تا با شناسایی عوامل موثر بر چرخه مدیریت بحران گامی برداشته شود.هدف این پژوهش در گام اول ارزیابی مولفه های مدیریت بحران( شاخص های تحلیل خطر پذیری ، پیشگیری و کاهش اثرات مخرب، آمادگی،پیش بینی و هشدار اولیه،پاسخگویی و بهبود و بازیابی) در شهر قائمشهر می باشد و سپس ارتباط این مولفه ها با شاخص های آسیب پذیری مورد سنجش قرار خواهد گرفت .ماهیت تحقیق حاضر به لحاظ هدف کاربردی و روش تحقیق توصیفی و تحلیلی و پیمایشی مبتنی بر توزیع 500 پرسشنامه بین جامعه آماری ( کارشناسان خبره امر مدیریت بحران و دستگاههای امدادرسان در سوانح و حوادث می باشد. و بازیابی در چرخه مدیریت بحران شهر قائمشهر می باشد.نتایج استنباطی برای تجزیه و تحلیل دو سوال تحقیق از آزمون t تک نمونه ای و ضریب همبستگی Spearmans بهره گرفته شده است .بر اساس یافته های موجود از مطالعات به عمل آمده نشان می دهد که محدوده مورد مطالعه از نظر مولفه های مدیریت بحران(تحلیل خطر پذیری 09/2=x ، پیشگیری و کاهش اثرات مخرب 94/1=x ، آمادگی40/2=x ،پیش بینی و هشدار اولیه 37/2=x ،پاسخگویی 74/2=x و بهبود و بازیابی 66/2=x ) کمتر از میانگین مورد انتظار است . همچنین یک رابطه معنا دار بین مولفه های مدیریت بحران و کاهش آسیب پذیری وجود دارد.
تحلیلی بر زیست پذیری مناطق شهری (نمونه موردی: منطقه 1تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۹
208 - 228
حوزههای تخصصی:
رشد و تحول سریع شهرها در قرن اخیر و به خصوص در چند دهه اخیر باعث رواج طرح های شهری برای موزون ساختن توسعه های شهری شد و کشورهای صنعتی و پیشرفته به عنوان اولین کشورها اقدام به طرح ریزی برای شهرهای خود نمودند. در ایران نیز رشد و توسعه شهری هر چند با تأخیر شروع شد اما در عمل در برگیرنده همان مشکلاتی است که شهرهای غربی با آن روبرو بودند. در واقع تحولات شهرسازی 200 سال اخیرجهان صنعتی و 100 سال گذشته ایران و کلان شهر تهران تفاوتی جز تفاوت زمان و مکان ندارد. مشکل اصلی هر دو تأخیر در ادراک ضرورت، واقعیات و خامی در تدبیرو اندیشه های شهرسازی است. هدف این پژوهش تحلیل و شناخت زیست پذیری مناطق شهری تهران می باشد. روش پژوهش توصیفی – تحلیلی می باشد. همچنین برای شناسائی ابعاد گوناگون زیست پذیری در مناطق شهری تهران با استفاده از آخرین آمار و اطلاعات و ابزار پرسشنامه در قالب 11 مؤلفه و در میان 10 ناحیه منطقه یک تهران، موردمطالعه قرار گرفته و نتایج آن با بهره گیری از مدل تحلیل عاملی ارزیابی شده است. در این نوشتار ابتدا با استفاده از تحلیل عاملی اقدام به کاهش شاخص ها و استخراج مجموعه عوامل دخیل در میزان زیست پذیری پرداخته شده و پس از آن با استفاده از روش رتبه بندی امتیاز استاندارد شده، نواحی ده گانه منطقه یک تهران رتبه بندی شده اند. نتایج به دست آمده نشان می دهد رتبه بندی نواحی منطقه یک تهران به ترتیب عبارت است از: ناحیه 1، ناحیه 10، ناحیه 5، ناحیه 4، ناحیه 8، ناحیه 7، ناحیه 6، ناحیه 3، ناحیه 2، ناحیه ۹. در این رتبه بندی ناحیه یک دارای بالاترین رتبه زیست پذیری و ناحیه نه به لحاظ زیست پذیری در وضعیت نامطلوبی قرار دارد.
جایگاه پایتخت در استراتژی مدیریت سیاسی فضای کشورهای جهان، با تأکید بر ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۴ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۱۲۲)
1263 - 1280
حوزههای تخصصی:
پایتخت ها، جدا از نقش های گوناگون فرهنگی، جغرافیایی، اقتصادی، ارتباطی و به ویژه سیاسی، جاذب جمعیت نیز هستند. برای سنجش وزن ژئوپلیتیکی و تأثیرگذاری پایتخت در فضای ملی، شمارِ جمعیت، مهم ترین و در دسترس ترین شاخص اندازه گیری است. با استفاده از شاخص جمعیت، پرسش اصلی پژوهش آن است که کشورها طی نیم قرن اخیر، چه استراتژی هایی در مدیریت سیاسی پایتخت خود داشته اند؟ این مهم بامطالعه روند تحولات جمعیتی نیم قرن اخیر پایتخت ها به دست خواهد آمد که هدف کلی مقاله است. روند تحولات، نمی تواند حاصل یک اتفاق یا برنامه ریزی کوتاه مدت باشد، بلکه روشنگر بنیاد فکری و استراتژیک کشورها در مواجه با جایگاه پایتخت در مدیریت سیاسی فضای ملی است. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و منابع کتابخانه ای است. نتایج نشان می دهد، بسیاری از کشورها، تلاش کرده اند تا علاوه بر اینکه پایتخت کانون سیاسی و مقر فرمانروایی فضای ملی باشد، به لحاظ جمعیتی نیز نسبت به دیگر نقاط و شهرهای کشور قدرتمندتر باشد. کشورها هفت استراتژی اساسی در مدیریت سیاسی پایتخت را در پیش گرفته اند که شامل: 1) افزایش فاصله جمعیتی پایتخت و شهر دوم، 2) جابه جایی پایتخت، 3) ایجاد چند پایتخت، 4) حفظ قدرتمندی پایتخت، 5) رقابت میان پایتخت و شهر دوم، 6) استراتژی پایتخت کوچک و 7) کاهش فاصله جمعیتی میان پایتخت و شهر دوم است. درنهایت با استفاده از رتبه بندی زیست محیطی شهرهای جهان، موفقیت هر یک از این استراتژی ها موردسنجش قرار گرفت و مطلوب ترین استراتژی ها: حفظ اهمیت پایتخت ملی؛ حفظ و یا ایجاد فاصله مطلوب بین پایتخت و شهر دوم؛ مدیریت بهینه پایتخت و تلاش برای زیست پذیری آن هاست.
رتبه بندی نواحی شهر ساری از نظر میزان برخورداری از شاخص های زیست پذیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۴ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۱۲۲)
1379 - 1375
حوزههای تخصصی:
ز زیست پذیری، اساساً از اواخر قرن بیستم موردتوجه قرارگرفته است، زیرا فضاهای شهری دچار مسائلی چون کیفیت پایین محیط، آلودگی صوتی و هوا و... شده بودند. هدف این پژوهش رتبه بندی نواحی شهر ساری ازنظر میزان برخورداری از شاخص های زیست پذیری شهری است. پژوهش حاضر ازنظر هدف کاربردی و ازنظر روش توصیفی – تحلیلی می باشد. برای جمع آوری داده ها در این تحقیق، از دو روش اسنادی و میدانی و استفاده از پرسشنامه بهره گرفته شده است. که با منطق نمونه گیری گلوله برفی در میان 20 نفر از متخصصان برنامه ریزی شهری انجام گرفته است و مؤلفه های سه شاخص اجتماعی، زیست محیطی و اقتصادی در این راستا به کار گرفته شدند. برای رتبه بندی از روش تصمیم گیری چند معیاره تاپسیس بهره گرفته شد. یافته های پژوهش نشان داد که. به این صورت که وضعیت 5 ناحیه برخوردار و محسوب شده و سطح زیست پذیری در آن ها در حد متوسط قرار داشت؛ نواحی 2-1، 5-3، 1-3، 5-2 و 2-3. نظر به نقشه ارائه شده این نواحی در مناطق حاشیه شمالی و جنوبی شهر قرار دارند و شهروندان از رضایت بالای خود را در مورد زیست پذیری ابراز داشته اند. از طرفی 3 ناحیه در دست نواحی محروم قرار داشتند؛ نواحی 4-3، 7-1 و 4-2 در مورد سایر نواحی نیز ضریب اولویت کسب شده به گونه ای بود که می توان آن ها را در دسته نیمه برخوردار جای داد. در کل می توان نتیجه گرفت که 17 ناحیه از 20 ناحیه در وضعیت مطلوبی از زیست پذیری قرار دارند که این امر نشان از وضعیت متوسط زیست پذیری در شهر ساری حکایت دارد. در کل می توان گفت که نواحی مرکزی شهر ساری با توجه به کیفیت کم فضای سبز، بافت فرسوده، تراکم جمعیت و... ازلحاظ کیفیت زیست پذیری در وضعیت نامطلوبی قرار دارند و نیاز به توجه بیشتری دارند.
فراتحلیل کیفی مطالعات محله در ایران با تأکید بر پژوهش های جغرافیای شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محله به عنوان اصلی ترین جزء حیاتی شهر و کوچک ترین سازمان سیاسی-مدیریتی و خُردترین قلمرو اجتماعی، به دلیل برخورداری از ابعاد متنوع، توسط رشته های علمی-هنری گوناگونی مطالعه می شود. موضوع و هدف مقاله حاضر، ارزیابی علمی مقالاتی است که در حوزه جغرافیای شهری ایران درباره محله، ابعاد و مسائل آن انتشار یافته است. جامعه آماری 102 مقاله علمی- پژوهشی است که در رشته جغرافیای شهری نوشته شده و در اختیار همگان است که با توجه به چک لیست استاندارد PRISMA و 27 شاخص برای تجزیه وتحلیل مقالات در چارچوب روش فراتحلیل کیفی استفاده شده است. در این ارزیابی به مضمون ها و مفاهیمی همچون: موضوع، الگو، ماهیت و هدف، شیوه استفاده از نظریه، سبک و روش تحقیق، روش گردآوری داده ها و قلمرو جغرافیایی، رویکرد هریک از مقالات و درنهایت دسته بندی و ارائه نتایج آنان پرداخته شده است. نتایج مقاله نشان داد که بیشترین توجه مقالات جغرافیایی در مرتبه اول به توسعه محله ای (44 درصد مقالات) و در مرتبه دوم به ابعاد اجتماعی (35 درصد مقالات) و سایر مباحث دیگر در بررسی محلات شهری است. پراکندگی و ازهم گسیختگی مضامین مطالعه شده؛ تکیه بر روش های کمّی، تأکید بیش ازحد بر تکنیک پرسشنامه و تکیه صرف بر توصیف یا تحلیل اطلاعات مستخرج از آن (44 درصد مقالات)، تعدد آثار تقلیدی در بحث پایداری محلات، توسعه پایدار محله و... (38 درصد مقالات)، مخدوش بودن پایگاه روش شناسی (78 درصد مقالات)، عدم تولید نظریه به عنوان ویژگی غالب تحقیقات محله ای است. اغلب مقالات مطالعه شده فاقد بنیان های نظری صحیح بوده و به مفاهیم، پیشینه و معرفی چند مفهوم و نظریه به طور ناقص در بخش مبانی نظری اکتفا شده است (71 درصد مقالات). بیشتر مضامین مطالعه شده را نمی توان محله شناسی قلمداد کرد، بلکه بیشتر توصیفی از یک متغیر در محله، آن هم به گونه ای منزوی و گسیخته است.
ارزیابی شاخص های فرسایندگی باران با استفاده از تکنیک های زمینآمار در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی (نمونۀ موردی: استان گلستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و آمایش شهری - منطقه ای سال دوازدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۲
101 - 128
حوزههای تخصصی:
امروزه فرسایش خاک به عنوان یکی از مباحث مهم مدیریت حوضه های آبخیز در سطح ملی و جهانی مطرح است. برآورد خطر کاهش خاک و توزیع مکانی آن یکی از عوامل کلیدی برای ارزیابی موفق فرسایش خاک است. شاخص فرسایندگی باران مهم ترین عامل تأثیرگذار بر فرسایش خاک بوده و تابعی از خصوصیات فیزیکی باران است. هدف پژوهش حاضر، ارزیابی شاخص های فرسایندگی باران با استفاده از تکنیک های زمین آمار است. در تحقیق حاضر، فرسایندگی باران در استان گلستان از طریق مدل های فورنیه، فورنیه اصلاح شده، IAS و Ciccacci و براساس دوره ﺁماری 20 ساله (1378 تا 1398) ایستگاﻩﻫﺎی سازمان هواشناسی مدﻝﺳﺎﺯﻯ و برﺁورد شده است. پس از محاسبه فاکتور فرسایندگی باران برای ایستگاه های مورد نظر، با استفاده از روش های دورن یابی عکس فاصله (IDW)، درون یابی چندجمله ای جهانی (GPI)، تابع پایه شعاعی (RBF) و درون یابی کریجینگ (Kriging)، نقشه شاخص های فرسایندگی باران استان ترسیم شد و درجهت انتخاب بهترین روش درون یابی از شاخص های آماری ریشه میانگین مربعات خطا (RMSE)، میانگین قدر مطلق خطا (MAE) و میانگین خطای اریب (MBE) استفاده شد. نتایج نشان داد روش فورنیه اصلاح شده بهترین شاخص (برمبنای RMSE، MAE و MBE کمتر در هر چهار روش درون یابی) و روش تابع پایه شعاعی به عنوان بهترین روش در میان روش های مورد استفاده می تواند برای برآورد فرسایندگی باران مورد استفاده قرار گیرد. همچنین نتایج نشان داد که میزان قدرت فرسایندگی باران در نواحی مرکزی استان به خصوص حوضه آبخیز گرگانرود و همچنین شمال و ﺷﻤﺎﻝﺷﺮﻕ استان با میانگین حداقل و حداکثر بارش سالانه (1/216 و 9/776) و چند نقطه در جنوب غرب حوضه با میانگین حداقل و حداکثر بارش سالانه (2/205 و 751) بیشترین مقدار ضریب فرسایندگی باران را دارا هستند که چنین تغییراتی ﻣﻰﺗﻮﺍﻧﺪ متأثر از الگوی توزیع بارندگی، شدت ﺁن و خصوصیات توپوگرافی باشد. بررسی قدرت فرسایندگی باران استان گلستان نشان می دهد که الگوی توزیع فرسایندگی باران به طور چشم گیری متأثر از میزان متوسط بارش منطقه است. به طوری که مقادیر فرسایندگی و متوسط بارش در این استان بر هم منطبق بوده و الگوی رفتاری تقریباً یکسانی را از خود نشان می دهند.
ارزیابی کیفیت فضا های عمومی شهر با رویکرد عدالت اجتماعی (مطالعه موردی: خیابان های شهر رشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۴ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۱۱۹)
193 - 217
حوزههای تخصصی:
توجه کمتر به مقوله عدالت در توسعه شهری در عصر حاضر سبب شده است در خیلی از شهرها مناطق باکیفیت در مقابل فضاهای کم کیفیت یا بی کیفیت قرار گیرد و محلات ناهمگون ایجاد شود. پیامد چنین امری افزایش ناهنجاری های اجتماعی و معضلات شهری نظیر دزدی، فساد، و ناامنی در داخل شهرهاست. به همین دلیل، بحث عدالت اجتماعی نیز باید در کنار توسعه شهری مدنظر شهرسازان قرار گیرد. در تحقیق حاضر با بررسی دیدگاه های گوناگون در زمینه عدالت شهری، با استفاده از اسناد و مطالعات میدانی، فضای شهریِ خیابان های شهر رشت از منظر عدالت اجتماعی بررسی و تجزیه و تحلیل شده است. برای تعیین میزان مطلوبیت کیفیت فضای شهری خیابان ها از مدل Topsis استفاده شده است. نتایج تحقیق در زمینه عدالت نشان می دهد در بحث عدالت در فضاهای شهری می توان دو رویکرد ایجابی و سلبی را مدنظر قرار داد و ضمن تلاش برای افزایش کیفیت فضاهای شهری و رعایت معیار استحقاق فضاهای ضعیف و باکیفیت پایین را نیز مد نظر قرار داد و تلاش نمود تا نابرابری را در فضاهای شهری کاهش داد. نتایج به دست آمده نشان می دهد کیفیت کلی فضای خیابان های شهر رشت با سطح مطلوب فاصله زیادی دارد. بنابراین، بر اساس معیار استحقاق، باید تغییراتی در جهت تغییر این فضاها با هدف دست یابی به کیفیت های مطلوب انجام گیرد. همچنین، برمبنای معیار برابری، ارزیابی های تحقیق نشان داد در سطح شهر گونه ای از اختلاف طبقاتی وجود داشته و کیفیت فضای شهر و به تبع آن عدالت اجتماعی در خیابان های رشت دارای تفاوت های آشکار نسبت به هم است. به طوری که فضاهای شهری خیابان های شمالی و در درجه بعدی خیابان های مرکزی رشت دارای کیفیت فضایی بهتر و مطلوب تری در مقایسه با فضاهای شهری خیابان های جنوبی شهر هستند. بنابراین، لازم است کاهش نابرابری با اولویت فضاهای شهری خیابان های جنوبی شهر مد نظر قرار گیرد.
وا کاوی زبان پنهان کلانشهر مدرن تهران از نگاه آثار سینمایی منتخب سال 1395 ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره یازدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۳
77 - 86
حوزههای تخصصی:
کلانشهر به مثابه فضای اجتماعی و تولید فرهنگی مدرنیته و اقتصاد سرمایه داری برای انتقال معانی مرجح فضایی آکنده از محتوا و معنای رمزگذاری شده است که برای رمزگشایی فارغ از روش های متداول پوزیتویستی نیازمند تجربه پدیدارشناسانه و خوانش نشانه شناسانه مناظر ذهنی آگاهانه و ناآگاهانه ای است که توسط قدرت، گفتمان حاکم و ایدئولوژی مسلط شکل گرفته است. فهم تصویر ذهنی عموم از شهری که درآن ساکن هستند می تواند در نمایش واقعیات مغفول مانده اجتماعی مؤثر افتد. پوشش های رسانه ای، تولیدات فرهنگی، تصورات کلیشه ای و قالبی و ... به عنوان مهمترین مؤلفه های برسازنده منظر ذهنی عموم از شهری که در آن زندگی می کنند و در مقام بستری بدیع برای بازخوانی رابطه کالبد و روح و روان شهر مدرن می تواند در تشخیص ابعاد غیرمادی، نمادین و روان شناختی شکل گیری شهرها نقش مهمی ایفا کند. خوانش شهر از خلال مناظر ذهنی دستیابی به تصویر بازنمایی شده از شهر است که چون عینکی بر چشم شناسنده شهر می تواند در نحوه تجربه شهر حتی قبل از تجربه بصری نیز اثرگذار باشد. در این پژوهش با فرض شهر به مثابه متن با هدف تبیین زبان پنهان کلانشهر مدرن تهران بر اساس امر بازنمایی شده، از روش تحلیل محتوای کیفی و کمی استفاده شد و برای مطالعه انضمامی شهر از طریق روایت های رسمی، نحوه بازنمایی شهر در آثار سینمایی منتخب سال 1395 مورد مطالعه قرار گرفت. با توجه به یافته ها می توان ادعا نمود امکان تجربه کلانشهر تهران از طریق فیلم های سینمایی مقدور نبوده و فیلم های ساخته شده در تهران در شناساندن فضای کالبدی شهر در معنای بالزاکی و حتی زولایی نیز موفق عمل نکرده اند و تهران مدرن فارغ از نگاهی تمامیت نگر که جنبه های سلبی و ایجابی مدرنیته را همزمان دربرگیرد، به عنوان مکان روابط رو به اضمحلال و آکنده از دوگانه های کلیشه ای ضمن نمایش جنبه های اغواگر مدرنیته به محملی برای بروز تیره و تارترین سویه های مدرنیته و حیات ذهنی گونه کلانشهری چون بی هویتی، فقدان عاطفی، خیانت، ازخودبیگانگی و دروغ تبدیل شده است.
مطالعه تطبیقی آسیب پذیری بافت شطرنجی و نیمه شطرنجی شهر سلماس در برابر زلزله از دید پدافند غیر عامل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره یازدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۳
15 - 26
حوزههای تخصصی:
هر ساله بلایای طبیعی و غیر طبیعی در سراسر جهان مرگ و میر، آسیب های جسمی و بیماری های زیادی را به بار می آورند. به طوری که از 70 نوع بلایای طبیعی ثبت شده در جهان، 13 نوع آن در کشور ما به ثبت رسیده است. این تحقیق با هدف سنجش و مدل سازی آسیب پذیری در بافت شطرنجی و نیمه شطرنجی شهر سلماس بر اساس شاخص های پدافند غیر عامل انجام گرفته است. نوع تحقیق حاضر کاربردی بوده و روش انجام کار توصیفی_ تحلیلی است و گردآوری اطلاعات نیز از طریق مطالعات کتابخانه ای و میدانی صورت گرفته است. برای رسیدن به هدف تحقیق، تعداد 14 شاخص بر اساس نظرات نخبگان انتخاب شده و در نرم افزار GIS لایه های اطلاعاتی برای آنها تشکیل شده است. برای محاسبه وزن شاخص ها از روش تصمیم گیری چند معیاره BWM استفاده شده و نتایج آن در نرم افزار GAMS مورد تحلیل قرار گرفته است. سرانجام وزن به دست آمده از روش BWM در شاخص های 14 گانه استاندارد شده با توابع فازی و منطق بولین ضرب شده و با هم ترکیب شده است. نتایج بیانگر آن است که در بافت شطرنجی، چهار هزار و 866 قطعه در پهنه آسیب پذیری خیلی کم، دو هزار و 719 قطعه آسیب پذیری کم، دو هزار و 862 قطعه آسیب پذیری متوسط، سه هزار و 435 قطعه آسیب پذیری زیاد و 430 قطعه در پهنه آسیب پذیری خیلی زیاد واقع شده اند. در بافت نیمه شطرنجی، 611 قطعه در پهنه آسیب پذیری خیلی کم، دو هزار و 598 قطعه آسیب پذیری کم، سه هزار و 669 قطعه آسیب پذیری متوسط، پنج هزار و 350 قطعه آسیب پذیری زیاد و سه هزار و 57 قطعه در پهنه آسیب پذیری خیلی زیاد قرار دارند. به طور کلی می توان گفت میزان آسیب پذیری در بافت شطرنجی نسبت به بافت نیمه شطرنجی کمتر است.
تحلیلی بر نقش حقوق شهروندی بر تاب آوری اجتماعی در مقابله با بیماری های واگیردار و Covid-19 در شهرهای ایران (مورد مطالعه: شهر نورآباد ممسنی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵۰
357 - 372
حوزههای تخصصی:
حقوق شهروندی حقوق اساسی غیرقابل انکاری است که برای زندگی بشر ضروری تلقی می شود. و یکی از عوامل مهم و تاثیرگذار در توسعه و رفاه اجتماع است و دلالت بر مجموعه ای از حقوق مدنی، سیاسی و اجتماعی دارد که افراد به سبب عضویت در یک دولت و ملت از آن برخوردار می شوند و توسط قانون از آن حقوق پاسداری و حمایت می گردد. در این مطالعه ما برانیم با رویکرد آینده پژوهی به شناسایی عوامل کلیدی موثر بر وضعیت آینده ی بیماری های واگیردار که برآمده از حقوق شهروندی در شهرهای ایران با مطالعه موردی شهر نورآباد است و همچنین سناریوپردازی بپردازیم. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی، از حیث روش پیمایشی در سطح اکتشافی و مبتنی بر رویکرد آینده پژوهی صورت گرفته است. مطالعه حاضر با عملیاتی کردن چارچوب تاب آوری که برآمده از حقوق شهروندی است، یک رویکرد جامع را برای بهینه سازی برنامه های مهار و سیاست های کاهش با استفاده از متغیرهای موثر در تاب آوری اجتماعی شهرهای ایران در مواجهه با بیماری های واگیردار و کووید 19 با نمونه موردی شهر نورآباد فارس با رویکرد آینده پژوهی ارائه می-دهد. در ابتدا، با استفاده از روش دلفی و با نظرسنجی از کارشناسان حوزه شهری و بهداشتی 32 متغیر اولیه اثرگذار مرتبط شناسایی شد. در ادامه با مشارکت 35 خبرۀ مسائل شهری، نتایج در محیط نرم افزار میک مک تحلیل شد. در میان این عوامل با استفاده از این نرم افزار 10 عامل به مثابه عوامل کلیدی انتخاب شدند و مبنای تدوین سناریوها قرار گرفتند.همچنین یافته های پژوهش حاکی از آن است از بین این متغیرها، کلی و غیرشفاف بودن حقوق شهروندی، نابرابری اجتماعی، کمبود پزشکان، ضعف وحدت، تورم، بالا بودن هزینه مسکن، ضعف سرزندگی، ضعف حمایت، فقر، اعتماد اجتماعی تاثیرگذارترین عوامل کلیدی حقوق شهروندی بر شیوع بیماری های واگیردار و کووید 19 در شهرهای ایران با نمونه مورد مطالعه شهر نورآباد فارس می باشیم.
ارزیابی مدل هاف اصلاح شده در شناسایی حوزه جذب فروشگاه های زنجیره ای شهرهای کوچک (نمونه موردی: شهر بوئین زهرا)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۳ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
182 - 193
حوزههای تخصصی:
حوزه جذب یکی از مباحث مهم در برنامه ریزی و اقتصاد شهری است، مدل هاف یکی از مدلهای گرانشی است که در این زمینه کاربرد زیادی داشته و از دهه 60 میلادی تاکنون در مطالعات زیادی مورد استفاده قرار گرفته است. در این تحقیق هدف اصلی بررسی اعتبار این مدل در شناسایی حوزه جذب فروشگاه های زنجیره ای در شهر بوئین زهرای قزوین می باشد. پس از شناسایی موقعیت فروشگاه های زنجیره ای شهر بوئین زهرا با استفاده از مدل هاف اصلاح شده اقدام به تهیه نقشه های حوزه جذب تئوریک آنها گردید و سپس با ادغام این حوزه ها و تحلیل خطوط شکست نقشه نهایی حوزه جذب تئوریک استخراج شد. در مرحله نیز با استفاده از داده های پرسشنامه ای نقشه حوزه جذب واقعی فروشگاه ها بر اساس تعیین اولویتی که توسط خانوارهای ساکن در 430 واحد مسکونی نمونه اظهار شده بود، تهیه گردید. در نهایت، میزان اعتبار مدل هاف اصلاح شده با استفاده از دو روش رویهم گذاری و استخراج شاخص های آماری و محاسبه ضریب کاپای کوهن مورد بررسی قرار گرفت. نتایج داده های تحقیق نشانگر اعتبار بالای مدل هاف در مشخص نمودن حوزه جذب فروشگاه های زنجیره ای می باشد. همچنین تحلیل حوزه های جذب فروشگاه ها نشانگر توزیع نامتوازن فضایی آنها در سطح شهر بویین زهرا است.