فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۶۱ تا ۱٬۰۸۰ مورد از کل ۱۰٬۶۲۶ مورد.
منبع:
روستا و توسعه سال بیست و پنجم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
213 - 230
حوزههای تخصصی:
هدف تحقیق حاضر، ارزیابی اثرات صنایع بر توسعه در دهستان دیوشل است. این پژوهش به دنبال پاسخگویی به این سوال است که صنایع روستایی در ابعاد اجتماعی، اقتصادی، محیطی و کالبدی توسعه دهستان دیوشل در شهرستان لنگرود به چه میزان موثر بوده است؟. رویکرد این پژوهش، توصیفی- تحلیلی و پیمایشی است. تحقیق حاضر در سال 1399 انجام شد و جامعه آماری تحقیق 10261 نفر از جمعیت دهستان دیوشل بوده است که با استفاده از فرمول کوکران، 303 خانوار به عنوان جامعه نمونه انتخاب شده و به روش تصادفی ساده مورد پرسش قرار گرفتند. نتایج حاصل از آزمون تی تک نمونه ای نشان داد که ایجاد صنایع در ابعاد اجتماعی، اقتصادی، کالبدی و زیست محیطی توسعه مناطق روستایی در محدوده مورد مطالعه، دارای اثر معنادار است. طبق تحلیل رگرسیون چندگانه، متغیرهای تحقیق، 56 % از شاخص های توسعه روستایی از نظر کارکردهای صنایع روستایی را در محدوده مورد مطالعه تبیین می کنند. نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که صنایع روستایی، در توسعه دهستان دیوشل در ابعاد اقتصادی و اجتماعی، دارای میانگین بالاتر از میانه نظری است که نشان دهنده وضعیت مطلوب ابعاد مذکور است. در بعد زیست محیطی نیز، میانگین بالاتر از میانه نظری است که نشان دهنده وضعیت نامطلوب این بعد است. همچنین اثرات صنایع در بعد کالبدی دارای اثرگذاری منفی بوده و شاخص های این بعد نتوانسته اند توسعه روستایی در دهستان مورد نظر را موجب گردند.
بررسی آثار اقتصادی، اجتماعی و محیط زیستی شهرک صنعتی علویجه بر روستاهای پیرامون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره سیزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۴۹)
104 - 121
حوزههای تخصصی:
فقر، بیکاری و مهاجرت از ویژگی های عمده مناطق روستایی در کشورهای درحال توسعه است و صنعتی سازی روستاها از جمله راهکارهای مواجهه با این قبیل مشکلات بوده و هست. در همین راستا طی چند دهه اخیر، سیاست توسعه روستایی از مسیر صنعتی سازی و گسترش قطب های صنعتی در نواحی روستایی پیگیری شده است. با این وجود تأثیر تأسیس مراکز صنعتی در مجاورت نواحی روستایی همچنان مغفول مانده است. تحقیق حاضر به شناسایی و تجزیه وتحلیل ابعاد مختلف (اقتصادی، اجتماعی - کالبدی و محیط زیستی) تأثیر شهرک صنعتی علویجه واقع در شهرستان نجف آباد در استان اصفهان بر نواحی روستایی هم جوار پرداخته است. جامعه آماری این تحقیق خانوارهای روستایی واقع در پیرامون شهرک صنعتی علویجه بودند که بر اساس آخرین آمار رسمی (1395) 7183 خانوار را شامل می شدند که از این میان تعداد 210 خانوار برای مطالعه انتخاب شدند. این تعداد با استفاده از فرمول کوکران تعیین گردید. انتخاب خانوارها بر اساس روش نمونه گیری طبقه ای با انتساب متناسب بود. ابزار جمع آوری داده ها یک پرسشنامه محقق ساخت بود. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS و LISREL تجزیه وتحلیل شدند. برای تجزیه وتحلیل از روش های توصیفی و استنباطی نظیر فراوانی، میانگین، ضریب تغییرات و تحلیل عاملی تأییدی استفاده شد. بر اساس یافته های تحقیق، احداث این شهرک هم دارای آثار مثبت و هم دارای آثار منفی بوده است که به ترتیب آثار اقتصادی، اجتماعی - کالبدی و محیط زیستی، با ضرایب مسیر 96/0، 92/0 و 83/0، مهم ترین آثار بوده اند و جنبه های منفی این احداث بیشتر در بعد محیط زیستی و اجتماعی - کالبدی بوده است.
Analyzing the International Studies in the Field of Rural-local Marketing(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose- Rural-Local Marketing is a significant knowledge that has been associated with agricultural marketing, so the purpose of this concept is to separate the marketing of agricultural products and its lexical depth with a concept beyond the value chain in agriculture. Therefore, the event of rural-local marketing is not involved in production and supply and seeks to discover the dominant spatial patterns on distribution of rural products. Design/Method/Approach- According to this approach, 230 scientific sources (as a sample society) have been examined from the English language sources continuously and focusing on rural-local marketing. From the evaluation of the obtained research sources, a description of the literature in the field of rural-local marketing was presented, and then the communication between rural settlements among these societies with the suburbs and the center with the periphery was explored. Among the set of sources, 22 scientific concepts with the highest frequency were obtained, which were extracted and categorized by the statistical method of confirmatory factor analysis, including: rural marketing, local marketing, spatial model, network model, and integration. In the next steps, the content of all 230 scientific sources was measured with five factors, which tells the distribution learner of time periods and their spatial distribution. Findings- In abstracting the extracted concepts from the research, the details of ten-year and annual time periods, their spatial distribution on the scale of continents and countries have been dealt with in detail and can be identified by drawing the indicator spectrum on the world map, then the mentioned concepts which extracted from scientific sources were criticized and interpreted. In this regard, the leading countries in the field of rural-local marketing include India, the United States, England, and China, and in the next stage, Iran. One of the emphasis of this common study was the Integrated Marketing Communication (IMC).
ارزیابی تغییرات اراضی و تأثیر آن بر بهره وری از زمین با استفاده از سنجش ازدور و GIS (موردمطالعه: منطقه تاج امیر - شهرستان دلفان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره سیزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۴۹)
140 - 161
حوزههای تخصصی:
بخش کشاورزی از ارکان اصلی اقتصاد محسوب می شود که پیشرفت آن پیشرفت کل اقتصاد را در پی خواهد داشت. ولی عواملی همچون خرد شدن اراضی کشاورزی باعث کاهش بهره وری محصولات کشاورزی و نیروی کار می شود که در نتیجه آن اقتصاد کشاورزی و میزان تولید محصولات کشاورزی دچار وقفه و رکود خواهد شد. از این رو پژوهش حاضر با ماهیت توسعه ای - کاربردی و روش توصیفی - تحلیلی با استفاده از داده های سنجش ازدور، مطالعه میدانی و آمارهای موجود با هدف بررسی پراکندگی اراضی کشاورزی روستای تاج امیر و تأثیر این پراکندگی بر بهره وری زمین های کشاورزی این روستا انجام شده است. در این پژوهش با استفاده از تصاویر ماهواره ای (سنتینل 2 و IRS_P5) نقشه کاربری اراضی با تکنیک شئ گرا استخراج شد و در محیط نرم افزار اتوکدمپ قطعات اراضی کشاورزی اصلاح شدند. با مطالعه میدانی مالکیت اراضی کشاورزی سال 1394 تعیین گردید و بر این اساس مالکیت دهه 1340 نیز مشخص شد و به نقشه اراضی کشاورزی تعمیم داده شد. سپس با استفاده از متریک های سرزمین میزان تغییرات و با استفاده از LCPA نوع پراکندگی و تحول اراضی به دست آمد. نتایج نشان داد که وسعت زمین های کشاورزی کاهش یافته و نوع تغییرات در طبقه اراضی کشاورزی نیز از نوع تجزیه ای است. نتایج مطالعات میدانی نیز نشان داد که عامل اصلاحات ارضی تأثیری بر پراکندگی اراضی نداشته اما عامل ارث تأثیرگذار بوده است. بدین صورت که 1735 قطعه زمین با 62 مالک در دهه 1340به 2180 قطعه با 257 مالک در سال 1394 رسیده است. همچنین بررسی آمارها حاکی از کاهش مقدار بهره وری است.
محدودیت های تولید زعفران در نواحی روستایی شهرستان قائنات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بخش کشاورزی با توجه به اینکه تأمین کننده نیاز های غذایی بشر، تأمین مواد اولیه در صنایع، اشتغال و درآمد دارای اهمیت بسیاری است، پایداری و ثبات در رشد بخش کشاورزی از جمله عوامل مهم یاری دهنده به پایداری اجتماعی و رشد اقتصادی جامعه محسوب می گردد. تولید محصول زعفران در ایران یکی از منابع مهم درآمد برای روستاییان و اقتصاد ملی می باشد. هدف از مطالعه حاضر بررسی محدودیت های تولید زعفران و سطح معیشت خانوار های روستایی در شهرستان قائنات با استفاده از روش تحلیل خاکستری (GRA) می باشد. این مطالعه با روش پیمایشی و با استفاده از پرسشنامه و مصاحبه با 40 نفر از خبرگان و کارشناسان انجام شده است. نتایج رتبه بندی محدودیت تولید زعفران حاکی از آنست براساس آن عامل اجتماعی- فرهنگی در اولویت نخست با وزن 95/0 و عوامل محیطی، اقتصادی و کالبدی و فضایی با وزن های 76/0، 65/0 و 48/0 در رتبه های دو تا چهارم قرار گرفته اند. همچنین نتایج حاصل از سطح معیشت خانوار ها عامل سرمایه طبیعی با وزن نهایی 8/0 در اولویت نسبت به سایر عوامل قرار دارد. همچنین حمایت و سیاست های دولت، در ترغیب کشاورزان منطقه به کشت زعفران و فروش محصول در بازار موثر است.
تبیین ارتباط ساختاری ارزش ویژه برند یک اقامتگاه بوم گردی با رضایتمندی گردشگران آن، مطالعه موردی: اقامتگاه آتشونی در شهرستان خور و بیابانک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۹ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
1 - 16
حوزههای تخصصی:
صلابت برند یک مقصد گردشگری و نیز اقامتگاه های بوم گردی در گرو ارزش ویژه برند تقویت و تضعیف می گردد. نظر به تأثیر قابل توجهی که ارزش ویژه برند یک اقامتگاه بر توسعه آن دارد، این تحقیق باهدف بررسی ارتباط ساختاری رضایت گردشگران اقامتگاه بوم گردی آتشونی باارزش ویژه برند این اقامتگاه انجام می شود. تحقیق پیش رو به لحاظ هدف کاربردی و از حیث روش توصیفی تحلیلی است؛ گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و میدانی و مبتنی بر ابزار پرسشنامه صورت گرفته و داده های گردآوری شده در نرم افزار SPSS 25 و AMOS 24 تحلیل شدند. طبق یافته های این تحقیق، تأثیر برآورده شدن نیازهای عملکردی و اساسی گردشگران اقامتگاه بوم گردی آتشونی بر آگاهی برند این اقامتگاه رد و تأثیر برآورده شدن نیازهای عملکردی بر وفاداری، کیفیت ادراک شده و وفاداری به برند اقامتگاه، تأثیر برآورده شدن نیازهای اساسی بر وفاداری، کیفیت ادراک شده و تصویر برند اقامتگاه و تأثیر برآورده شدن نیازهای انگیزشی بر وفاداری، آگاهی، کیفیت ادراک شده و تصویر برند اقامتگاه بوم گردی آتشونی تأیید می شود. نتایج نشان داد قوی ترین رابطه شناخته شده در مدل تحقیق مربوط به تأثیر نیازهای عملکردی، اساسی و هیجانی بر وفاداری گردشگران اقامتگاه بوم گردی آتشونی به ترتیب با بار عاملی 91/0، 88 و 84 است؛ ارقام یاد شده از رابطه بسیار قوی حکایت داشته و نشان می دهد مدیران این اقامتگاه می بایست تأمین نیازهای عملکردی، اساسی و هیجانی گردشگران را در اولویت قرار دهند؛ درنهایت متناسب با یافته های پژوهش، پیشنهادهایی جهت ارتقاء عملکرد اقامتگاه موردمطالعه ارائه شد.
بررسی تحولات بخش مسکن ایران در یک قرن اخیر
منبع:
سیاستگذاری شهری و منطقه ای دوره ۱ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
58 - 75
حوزههای تخصصی:
تحولات شکلی، کارکردی و اقتصادی بخش مسکن در طی صد سال اخیر به حدی بوده است که تمام ارکان زندگی ایرانیان را تحت تاثیر قرار داده و همیشه برای متخصصان و حتی مردم عادی این سوال اساسی مطرح بوده که این تحولات تابع چه عواملی است؟ به همین منظور، این بررسی در پی آن بود تا این تحولات را با استفاده از روش توصیفی و تحلیلی در قالب رویکردهای اسنادی، مورد بررسی قرار دهد. داده های مورد نیاز با استفاده از سرشماری های عمومی، بانک مرکزی و سایر نهادهای رسمی گردآوری و با استفاده از ارزیابی سیاستهای کلی، برنامه های پنج ساله و تحولات سیاسی و اجتماعی تجزیه و تحلیل شده است. یافته ها نشان داد که در یک قرن گذشته، بخش مسکن در ایران چه از نظر تغییرات در مصالح مصرفی و تکنولوژی ساخت و چه از نظر تنوع و تعداد و همچنین نوع کارکرد و جایگاهش در سبد اقتصادی خانوارها، بشدت دگرگون شده و دولتها نه تنها در مدیریت این تحولات موفقیت چندانی به دست نیاورده، بلکه به جای بهره گیری از برنامه های جامع، از سیاستهای واکنشی و دفعی بهره برده و مشکلات موجود را پیچیده تر ساخته اند.
تحلیل عوامل مؤثر قدرت در توسعه شهری با روش FAHP ، نمونه موردی: شهر قزوین(1357- 1397)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهر فضای تعامل قدرت های مختلف است؛ جایی که در آن تمرکز قدرت ها و فرهنگ ها متبلور است. قدرت به مثابه «نهاد» و حاکمیت به مثابه «ساختار» تلقی شده و رابطه آن ها با یکدیگر براساس این دو مفهوم تعیین شده است که بر توسعه شهر اثرگذار است. لذا، در این مقاله به تحلیل و بررسی عوامل موثر قدرت در توسعه شهر قزوین بر اساس ابعاد سیاسی-قانونی (ایدئولوژیک)، اجتماعی-فرهنگی (هویتی)، اقتصادی و ارتباطی-زیرساختی پرداخته شده است. این پژوهش بر اساس ماهیت و روش توصیفی تحلیلی و بر اساس هدف از نوع کاربردی می باشد که در آن با مدل تحلیل سلسله مراتبی فازی به تحلیل داده های پژوهش پرداخته شده است. هم چنین، به منظور ارزیابی میزان تاثیرگذاری عوامل موثر قدرت در شهر قزوین از 25 خبره استفاده گردیده شده است و از طریق انجام مصاحبه، اقدام به استخراج نظرها و دیدگاه های آن ها شده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که مؤلفه سیاسی و ایدئولوژیکی در جایگاه نخست واقع شده است و از لحاظ اثرگذاری بیشترین نقش را در قدرت شهرسازی شهر قزوین داشته است. مؤلفه های نیاز شهرداری به کسب درآمد و قوانین و مقررات نیز به ترتیب در جایگاه های دوم و سوم قرار دارند و در نهایت مؤلفه های ارتباطی، ضعف قدرت سیاسی و عدم استقلال عملکردی(شهرداری) و ایجاد شهرک های صنعتی به ترتیب کمترین نقش را در قدرت شهرسازی شهر قزوین داشته است.
اثرات رشد هوشمند شهری بر توسعه پایدار اجتماعی در منطقه 12 شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه : رشد هوشمند رویکردی برای توسعه پایدار شهری است که مسائل و مشکلات حاصل از گسترش پراکنده رویی شهری مناطق کلان شهرها را مهار می کند. این رویکرد با سیاست های سطح خرد و کلان، برابری اجتماعی و عدالت محیطی را تقویت می کند، علاوه بر این، جنبه های پایداری را نیز موردبحث قرار می دهد. داده و روش : روش پژوهش از لحاظ نوع توصیفی-تحلیلی و از لحاظ ماهیت کاربردی است. روش گرداوری داده ها به صورت کتابخانه ای و میدانی است. جامعه آماری جمعیت ساکن منطقه 12 شهر تهران (241475 نفر) است که حجم نمونه برابر با 400 نفر مشخص شد. متغیرهای پژوهش شامل رشد هوشمند شهری در 10 مؤلفه و توسعه پایدار اجتماعی در 8 مؤلفه بوده است. برای تجزیه وتحلیل داده ها از شاخص های گرایش به مرکز (میانگین) و پراکندگی (انحراف معیار و ضریب پراکندگی) و مدل سازی معادلات ساختاری از رویکرد حداقل مربعات جزئی(PLS) استفاده شده است. یافته ها : یافته ها حاصل از آمار توصیفی از طریق شاخص های گرایش به مرکز و پراکندگی نشان داد که نمره متغیر رشد هوشمند شهری در بین دامنه 51/2 تا 5/3 یعنی تا حدودی مطلوب قرار دارد. همچنین نمره متغیر توسعه پایدار اجتماعی همراه با تمام مؤلفه های آن بر اساس طیف 5 سطحی در بین دامنه 51/2 تا 5/3 یعنی تا حدودی مطلوب قرار دارد. همچنین نتایج در بخش اثرگذاری متغیرهای مستقل بر وابسته با توجه به مدل سازی معادلات ساختاری نشان داد که اثر رشد هوشمند شهری بر توسعه پایدار اجتماعی در سطح ضریب معناداری 005/1 و میزان سطح معناداری315/0 معنا دار نیست. نتیجه گیری : بنابراین برای دست یابی به توسعه پایدار اجتماعی منطقه 12 شهر تهران، باید استراتژی رشد هوشمند را به عنوان راهبرد اصلی در انتظام بخشی به شکل پایدار شهری قرار داد.
تبیین نقش فرایند حل مسئله خلاق بر ارتقای رقابت پذیری طرح معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرآیند خلاقانه حل مسئله، به عنوان فعالیتی شناختی در فرایند طراحی معماری، از جایگاه ویژه ای برخوردار است. فرایند طراحی شامل ظهور، تکامل، دگردیسی ایده ها و شکل گیری مفاهیم می شود. آنچه مطرح شدن این مفاهیم را برای دستیابی به خلاقیت و رقابت پذیری طرح مهم می کند، تبیین ضروری ترین مؤلفه های مؤثر بر هر یک از این دو رویکرد در فرایند طراحی است. پژوهش حاضر به دنبال دستیابی به رابطه ای معنادار میان خلاقیت و رقابت پذیری در حوزه آموزش معماری است. به این ترتیب که روش تحقیق پس از تبیین مؤلفه های دو مقوله ازطریق یک فرآیند چندمرحله ای پیاده سازی شده است. روش پژوهش در تحقیق حاضر به صورت «استدلال منطقی» است و با استفاده از تدابیر «تحلیلی توصیفی»، با رویکردی کیفی و کمی، انجام شده است. پژوهش پیش رو ازطریق ارزیابی این روابط با سنجش و نقد طرح های معماری ارائه شده در پروژه های «طرح معماری ۶» گروهی از دانشجویان با موضوع آزاد و از منظر گروهی از داوران انجام شده است. بدین منظور با استفاده از ابزار پژوهشی پرسشنامه به تبیین رابطه معنادار بین مؤلفه های دو رویکرد مذکور پرداخته شده است و داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS تحلیل شده است. نتایج کلی پژوهش نشان دهنده رابطه ای دوسویه به صورت مستقیم و معنادار میان خلاقیت و رقابت پذیری طرح معماری است.
بازشناسی و سطح بندی گستره های فضایی فقر در کلان شهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۴ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۱۲۲)
1227 - 1246
حوزههای تخصصی:
همواره بافت های ناکارآمد، فرسوده و مشکل دار شهری نمود فضایی آشکاری از بزرگ ترین مصیبت بشری در حوزه نابرابری ها یعنی فقر بوده اند. بااین حال به رغم تمامی تلاش های صورت گرفته از سوی محققین و مدیران شهری برای ارتقای کیفیت زیستی در گستره های فقر، همچنان تحلیل فضایی ساختارهای فقر شهری در اغلب تحقیقات خاص مرتبط با این سکونتگاه ها تا حد زیادی به دورمانده است. با توجه به این ضرورت اساسی، هدف اصلی مقاله حاضر، بازشناسی و سطح بندی گستره های فضایی فقر در کلان شهر اهواز با محوریت پرداختن به همین ساختارها می باشد. مقاله حاضر به لحاظ هدف، کاربردی و به لحاظ ماهیت و روش، توصیفی. تحلیلی و پیمایشی است. بر پایه شاخص های قدیم و جدید بافت فرسوده و ناکارآمد، از طریق تکنیک پویش محیطی به تدوین مبانی تئوریک و قواعد پژوهش اقدام و 42 محله دارای بافت مشکل دار به عنوان گستره فضایی فقر شهری در کلان شهر اهواز شناسایی و سپس با لحاظ معیارهای چندگانه رتبه ساز در 5 گونه مختلف دسته بندی شدند. درنهایت گونه پنجم (بافت های فرسوده و ناکارآمد) شامل 11 محله به عنوان محلات هدف مطالعه، بازشناسی و سطح بندی شدند. اطلاعات موردنیاز از 49 شاخص عمومی فقر یا ساختار فقر شهری در ابعاد اجتماعی، اقتصادی، کالبدی و-زیست محیطی از طریق 457 نمونه حاصل از فرمول کوکران و جدول مورگان در قالب پرسشنامه جمع آوری شده است. داده های حاصل در نرم افزار SPSS به وسیله دو تکنیک Z-Score و SAR به صورت ترکیبی برای سطح بندی وضعیت عمومی فقر محلات هدف، تجزیه وتحلیل شدند. بر پایه مقایسه ترکیبی امتیازات دو مدل و رتبه بندی نهایی به دست آمده، محله عامری در سطح اول، صخیریه، علوی و حصیرآباد به طور مشترک در سطح دوم، عین دو، علی آباد، صیاحی، ملاشیه، منبع آب، کوی کارون و کوی آل صافی به ترتیب در سطوح سوم تا نهم از لحاظ وضعیت عمومی فقر بر اساس تحلیل فضایی ساختارهای فقر شهری قرار گرفتند.
طراحی الگوی همراستایی برنامه و بودجه در شهرداری تهران با استفاده از متدولوژی سیستم نرم (SSM)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۳ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
52 - 67
حوزههای تخصصی:
عدم همراستایی برنامه و بودجه در سازمان های عمومی مشکلی همیشگی است. با این حال، کاهش شکاف ها برای ایجاد دولتی کارآمد و اثربخش ضرورتی انکارنشدنی است. هدف پژوهش حاضر، طراحی مدلی برای همراستایی برنامه و بودجه شهرداری تهران است. با توجه به پیچیدگی مساله پژوهش، طراحی مدل براساس روش شناسی سیستم نرم و نگاشت شناختی، در قالب یک مطالعه کیفی با رویکرد توصیفی-اکتشافی انجام شد. جامعه مورد بررسی شامل ذینفعان و طرف های درگیر با برنامه و بودجه بوده که شامل طیف وسیعی از نهادها و بخش های داخلی شهرداری تهران هستند. جهت انتخاب نمونه با 25 نفر از افراد صاحب نظر با روش گلوله برفی مصاحبه به عمل آمد و فرآیند مصاحبه تا رسیدن به اشباع نظری ادامه پیدا کرد. در نهایت نگاشت ذهنی هر کدام از آنها ترسیم شده و با تجمیع این نقشه ها تصویر غنی شده از مساله تحقیق ایجاد شد. جهت تبیین تعاریف ریشه ای از رویکرد CATWOE استفاده شد و بر اساس تعاریف ریشه ای ارائه شده مدل مفهومی فعالیت ها استخراج گردید. بر اساس نتایج حاصله، عدم ارتباط بین برنامه و بودجه در شهرداری تهران صرفا یک مساله فنی (ارتباط بین کدینگ برنامه و بودجه) نیست بلکه تحت تاثیر عوامل ریشه ای درون و برون سازمانی از جمله نبود قوانین پشتیبان، ضعف در سیستم بودجه ریزی، ضعف ساختار برنامه، ضعف در سازوکارهای نظارت درون و برون سازمانی بر برنامه و بودجه، ضعف های مالی و حسابداری، الزامات زیرساختی، نبود هماهنگی بین ذینفعان و... است که در این راستا 11 فعالیت هدفمند و اقدامات متناظر با هر کدام از آن ها برای همراستایی برنامه و بودجه شهرداری تهران پیشنهاد شده اند.
Explaining Rural Creativity and its Realization in Iranian Rural Areas (Case Study: Nair County)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose- the present study was conducted with the aim of evaluating and measuring the realization of creative village indicators in Nair County, to provide grounds for creative class of rural community, audience and consumers of creative products outside the village environment by relying on ecological lifestyle processes. Design/methodology/approach- the present theoretical study is conducted with applied purposes using the descriptive-analytical method. The statistical population of the study is 33 villages in Nair County with more than 50 households, having a total of 2937 households. The sample size was estimated to be 340 people based on Cochran's formula. Distribution of the number of samples in the villages is determined in ratio with their population. In order to examine the subject in six dimensions of flexibility, innovation, promotion, risk taking, leadership and participation, 43 indexers were used in a combined manner, based on the studies of other researchers. The face validity of the questionnaire was confirmed by the panel of experts and specialists in this field and the reliability coefficient was calculated for the questionnaire at 0.723. Also, the opinions of 30 experts and specialists were used to give weight to indicators and indexers of the creative village through Swara weighting technique during two stages. The results show that, the average indices of creative village are not in a favorable situation. Findings- the results of single sample t-test indicated that, the total average of the creative village indicator was 2.993 and rural creativity in the study area is at a weak level and is vulnerable. The results of CODAS technique from the leveling of 33 villages showed that, 2 villages are at the optimal level and 17 villages are at the weak level. Among them, the villages of Golestan and Saqqechi were in the highest level and the villages of Qare Tape and Meymand were in the lowest level of creativity. Originality/value- In the present study, the rural creativity was examined from the viewpoints of both local community and experts using various techniques. And through several referring to experts and specialists, the importance of each index and their prioritization were checked and their accuracy was ensured. Also, most of the conducted studies have examined rural creativity in the field of tourism, while the present study has investigated rural creativity and its realization in general and in all fields.
تحلیل شاخص های ترکیبی تاب آوری شهری در برابر سیلاب با رویکرد آینده پژوهی، مطالعه موردی: کلان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاب آوری شهری به ظرفیت یک سیستم شهری برای بازیابی کامل از بلایای پیش بینی نشده اشاره دارد. هدف این پژوهش تحلیل شاخص های ترکیبی تاب آوری کلان شهر تهران در برابر سیلاب با رویکرد آینده پژوهی است. این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از نظر روش به صورت توصیفی – تحلیلی با رویکرد آینده پژوهی است. داده ها و طلاعات از منابع پیمایشی، کتابخانه ای و اسنادی جمع آوری گردید و با داده های مصاحبه های کارشناسان و متخصصان در حوزه برنامه ریزی شهری تلفیق شد. در این مقاله اعضای پانل از طریق نمونه گیری غیراحتمالی هدفمند انتخاب شدند که در آن 88 نفر از افراد دارای تخصص کافی در موضوع تحقیق انتخاب شدند. یافته های پژوهش نشان می دهد که متغیرهای استقلال نهادها، حکمروایی، روابط نهادی، بستر نهادی و سطح تحصیلات بالاترین رتبه های تأثیرگذاری و متغیرهای مالکیت ساکنان، قیمت مسکن، کیفیت کوچه و معابر، مساحت قطعات، تعداد افراد تحت پوشش بیمه و تراکم ساختمانی بالاترین رتبه های تأثیرپذیری کلی را دارند. در خصوص ابعاد پنج گانه تحقیق نیز رتبه های تأثیرگذاری به ترتیب به ابعاد اجتماعی، نهادی، کالبدی، اقتصادی و زیست محیطی تعلق دارد. در حالت کلی از میان ۳1 متغیر بررسی شده این پژوهش، 13 متغیر سطح تحصیلات، نرخ باسوادی، جمعیت فعال، بستر نهادی، روابط نهادی، عملکرد نهادها، حکمروایی، استقلال نهادها، تراکم جمعیت، درصد شهرنشینی، نرخ اشتغال، مهاجرت و سطح درآمد به عنوان متغیرهای کلیدی مؤثر بر تاب آوری شهری در برابر سیلاب انتخاب شده اند. هرگونه برنامه ریزی برای تاب آوری کلان شهر تهران باید نقش کلیدی عوامل مذکور را موردتوجه قرار داد. این متغیرها در افزایش تاب آوری کلان شهر تهران دارای قدرت نفوذ بالا و وابستگی پایینی هستند و اولویت اول در تاب آور نمودن کلان شهر تهران به حساب می آیند.
شاخص های مؤثر بر ادراک کیفیت بازیابی در فضاهای شهری مورد علاقه شهروندان مشهدی (با تأکید بر کاهش فشار روانی در افراد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال یازدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۳۹
87-104
حوزههای تخصصی:
سبک نوین زندگی شهری، فضاهای عمومی را به عرصه ای برای حضور مستمر شهروندان مبدل ساخته، به گونه ای که این فضاها می توانند در ارتباطی دو سویه بر ارتقا و یا تضعیف وضعیت سلامت روانی شهروندان تاثیر بسزایی بر جای بگذارند. بر اساس رویکرد محیط های بازیابنده، برخی از شاخص های محیطی می توانند به بازیابی منابع روانشناختی-کارکردی در افراد کمک شایان توجهی نمایند. نتایج پژوهش ها گویای این نکته است که خصلت های فردی-فرهنگی افراد نیز در چگونگی ادراک و ارزیابی شهروندان از کیفیت بازیابی و میزان علاقه مندی آنها به فضا ها موثر هستند. هدف از این پژوهش شناسایی شاخص های موجد کیفیت بازیابی در فضا های شهری از دیدگاه شهروندان است که می توانند در کاهش فشار روانی و میزان علاقه مندی به فضاهای شهری بیشترین تاثیر گذاری را داشته باشند. این پژوهش بدنبال فراهم آوردن شناختی از عوامل بومی تاثیر گذار بر کیفیت بازیابی در شهر مشهد (به عنوان دومین کلانشهر ایران) است، تا از این طریق بستری کاربردی برای طراحان، برنامه ریزان و نهاد های اجرایی فراهم کند. این مطالعه با تکیه بر راهبرد پیمایشی، پس از انجام مطالعات پایه از طریق شیوه عکس برداری تخصصی و پرسشنامه محقق ساخت به گردآوری دیدگاه های شهروندان پرداخته و داده ها با استفاده از نرم افزار 25SPSS و آزمون های آماری ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام تحلیل شده اند. نتایج نشان می دهد که با افزایش میزان علاقه مندی شهروندان به فضای شهری کیفیت بازیابی نیز به گونه قوی تری آشکار می گردد. در این میان شاخص های جذابیت، فراغت و خوانایی نیز در ارتباطی معنادار میان میزان علاقه مندی شهروندان به فضاهای شهری با کیفیت بازیابی بیش ازسایر شاخص ها در کاهش فشار روانی موثر اند.
تحلیل و ارزیابی شاخص های شکوفایی در محلات شهری (مطالعه موردی: شهر سقز)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
شهر ها به عنوان کانون تغییر و محلی که سیاست ها در آن تحقق می یابند , پدیدار شده اند . در این راستا سند نهایی کنفرانس توسعه پایدار ملل متحد با عنوان "آینده ای که ما می خواهیم" بیان داشته است؛ اگر شهرها به خوبی برنامه ریزی و توسعه داده شوند, می توانند جوامع پایدار اقتصادی , اجتماعی و زیست محیطی را تحقق ببخشند. این سازمان برای تحقق نیک بختی شهرها الگویی به نام شهر شکوفا را معرفی کرد. این مقوله می تواند با تحلیل وضعیت موجود و اولویت بندی مداخلات برنامه ریزی، چشم انداز توسعه همه جانبه برای شهرها را ترسیم کند. در این پژوهش نیز که باهدف ارزیابی شاخص های شکوفایی شهری در سطح محلات شهر سقز انجام شده است ؛ شاخص های مؤثر در شکوفایی محلات شهر سقز را بااستفاده از نرم افزار MicMac شناسایی و سپس این عوامل کلیدی با استفاده از مدل کوپراس در سطح محلات 22گانه شهر سقز سطح بندی شدند و برای بیان بصری از GIS استفاده شده است. در این پژوهش به منظور ارزیابی شاخص های شکوفایی از 49 شاخص در پنج بعد استفاده شده است که بااستفاده از نرم افزار میک میک، 14شاخص کلیدی شناخته شده اند. نتایج تحقیق نشان می دهد که با توجه به شاخص های شکوفایی محلات 22گانه شهر سقز ، محلات 16، 19، 4، 11، 10که در جنوب شرقی مرکز و غرب شهر واقع شده اند از تأثیرگذاری کم و محلات 22، 21، 9، 2، 20،1 که در جنوب شرقی، مرکز وتا حدودی شمال شهر واقع شده، محلاتی بوده اند که می توانند در راستای تحقق شکوفایی وضعیت بهتری داشته باشند. می توان بیان کرد که بهبود فضایی و توزیع مناسب درآمدها، انسجام و مشارکت بیشتر، امکان دسترسی محلات با تاثیرگذاری کم به پارک ها و خدمات آموزشی و توزیع بهتر شاخص ها به ویژه شاخص های بهره وری و کیفیت زندگی در سطح این محلات از مهم ترین پیشنهادهای ارائه شده می باشد.
عرصه های گذار به مدیریت شهری یکپارچه در ایران با تاکید بر وظایف، کارکردها و صلاحیتهای شورای شهر و شهرداری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۳ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
70 - 81
حوزههای تخصصی:
نتایج تحقیقات مختلف در دهههای اخیر درباره ابعاد نهادی، مالی و کارکردی مدیریت شهری ایران، بیانگر تداخل مسئولیتها و اختیارات سازمانهای دولتی و عمومی، ناهماهنگی در ارائه خدمات شهری، محدود بودن گستره وظایف و اختیارات نهادهای محلی، ناپایداری منابع مالی، اغتشاش قلمرویی و مشکلات دیگر در نظام مدیریت محلی است. در پاسخ به این مشکلات، راهحل مناسب در افزایش یکپارچگی در نظام تصمیمگیری و اقدام و در قالب «مدیریت شهری یکپارچه» جستوجو شده است. در این مقاله از روشهای مرور تحقیقات و اسناد، مصاحبه و تحلیل محتوا در گردآوری و تحلیل دادهها استفاده شده است. عواملی که مدیریت یکپارچه شهری را از مدیریت متفرق متمایز میکنند، متنوع هستند و ابعاد مختلف قلمرویی، کارکردی، حقوقی، مالی و غیره دارند. در میان اینها، شیوه توزیع یا تخصیص کارکردها و وظایف، صلاحیتها و مسئولیتها میان دولت مرکزی و مراجع محلی یکی از عرصههای مهم تحلیل از نظر یکپارچگی و استقلال عمل در اداره امور محسوب میشود. این مقاله نشان میدهد چند اصل بنیادین در عرصه کارکردی باید مورد تأکید قرار گیرد: نخست) واگذاری وظایف و کارکردهای بیشتر به شورا و شهرداری، به یکپارچگی بیشتر مدیریت شهری و در نتیجه، افزایش کارایی، اثربخشی و پاسخگویی منجر خواهد شد. دوم) شورا و شهرداری، نزدیکترین سطح مدیریت به شهروندان است و از اینرو، مشروعیت و کارایی بیشتر نسبت به دیگر نهادها و سازمانهای دولتی در خدماترسانی دارد. سوم) شورا و شهرداری به دلیل مکانمبنا بودن، چندکارکردی بودن و انتخابی بودن، بهترین گزینه برای به عهده گرفتن نقش سازمان رهبر، در مدیریت شهری است.
سنجش شاخص های توسعه در پایداری نواحی شهری، مطالعه موردی: شهر ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۵ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
1 - 15
حوزههای تخصصی:
یکی از اصول توسعه پایدار شهری، دست یابی عادلانه نواحی شهری در حیطه شاخص های توسعه است و شناخت وضعیت نواحی شهری نقش مهمی در دست یابی به توسعه پایدار شهری دارد. در این راستا هدف پژوهش حاضر تحلیل و سنجش شاخص های توسعه در پایداری نواحی شهر ایلام است. پژوهش ازنظر هدف توسعه ای- کاربردی، و ازنظر متدولوژی توصیفی – تحلیلی می باشد. گردآوری اطلاعات از نوع مطالعات اسنادی و میدانی با ابزار پرسشنامه از خبرگان است. پنج شاخص کالبدی، اقتصادی، اجتماعی، امنیت، زیست محیطی به عنوان شاخص های پژوهش احصاء شده که با روش سوارا مورد وزن دهی قرارگرفته اند. در رتبه بندی نواحی شهر ایلام از روش های ادغامی بردا و کپ لند استفاده گردید. مطابق نتایج، نواحی شهری ایلام ازنظر اولویت بندی درجه توسعه یافتگی، به چهار گروه پایدار، نیمه پایدار، ناپایدار و کاملاً ناپایدار تقسیم شدند. نتایج تحلیل های سوارا نشان می دهد بر اساس نظر خبرگان، شاخص های، کالبدی، اقتصادی، اجتماعی، امنیت و زیستی به ترتیب بااهمیت ترین شاخص ها شناسایی شده اند. همچنین نتایج حاصل از کپ لند و بردا نشان می دهد نواحی پیرامونی شهر به ویژه نواحی واقع در نواحی شرق، جنوب و جنوب غربی وضعیت نامناسب تری نسبت به سایر نواحی دارند؛ و در مقابل مناطق مرکزی شهر در مجاورت شمالی، وضعیت مناسبی ازنظر شاخص های اجتماعی- اقتصادی را دارا می باشند. تحلیل الگوی فضایی نحوه توزیع توسعه یافتگی در شهر نیز علاوه بر اینکه مؤید تمرکز محلات توسعه یافته در نواحی مرکز و میانه شهر و تجمع محلات توسعه نیافته در نواحی پیرامونی جنوب و غرب شهر می باشد، بر تصادفی نبودن این وضعیت و وجود الگوی فضایی خوشه ای حکایت دارد.
تبیین الگوی موزه محله در جهت حفظ و ارتقاء بافت های با ارزش تاریخی مطالعه موردی منطقه ۱۲ تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۵ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
31 - 44
حوزههای تخصصی:
محلات تاریخی از عناصر اصلی بافت تاریخی و صحنه بسیاری از رخدادهای تاریخ ساز و پیونددهنده فضاهای فرهنگی و تاریخی شهر است، که هویت اجتماعی و فرهنگی شهر را در طول تاریخ به نمایش می گذارد. یکی از راهکارها در راستای حفظ، نگهداری و ارتقاء این بافت ها استفاده از الگوی بازآفرینی خلاق، که مبتنی بر ارتباط میان اقتصاد و فرهنگ و تولید مکان های خلاق و نوآوراست. در این زمینه مراکز تاریخی شهرها از ظرفیت های بی نظیری برای ساخت و باززنده سازی فضاهای خلاق موردنیاز جهت جذب و نگهداری گروه های نوآور برخوردار است. ازجمله الگوهای بازآفرینی خلاق در بافت های تاریخی شهر تبدیل شهر به موزه محله می باشد. موزه-محله ها در دل خود هم پایگاه های ارزشمندی ازنظر فرهنگ ملی و محلی هستند و هم مجموعه های قدرتمندی برای تولید ثروت و آورده های مالی است. لذا با توجه به آثار تاریخی و ظرفیت بالای این آثار در منطقه 12 شهر تهران امکان تبدیل محلات این منطقه به یک موزه فضایی باز و استفاده از این آثار تاریخی به عنوان اشیاء موزه وجود دارد، که این اقدام ضمن حفاظت از محلات با ارزش تاریخی اقدامی در راستای بهبود توان اقتصادی محله، احیاء محلات تاریخی مناطق و بازآفرینی شهری در این محلات خواهد شد. پژوهش حاضر در پی ارائه الگویی به روش توصیفی –تحلیلی با استفاده از اسناد کتابخانه ای و داده های میدانی (پرسش نامه و مصاحبه) است، که پس از مصاحبه با خبرگان و جمع آوری پرسشنامه، نتایج حاصله با استفاده از نرم افزارهای SPSS,SMART- PLS، مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت و مدل ارائه شده در خصوص الگوی موزه محله در جهت حفظ و ارتقا بافت های باارزش تاریخی مورد تائید قرار گرفت.
توانمندسازی سکونتگاه غیر رسمی شهرک شهید رجایی مشهد
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: رشد شتابان شهرنشینی و افزایش میزان مهاجرت به شهرها، کمبود و گرانی مسکن در کلان شهرها پدیده ناهنجار سکونتگاه های غیر رسمی را به وجود آورده است، که همراه با رشد بیکاری ، زمینه آسیب های اجتماعی را فراهم می سازد. در مقاله حاضر ، راهبردهای اساسی توانمندسازی سکونت گاه غیر رسمی شهرک شهید رجایی مشهد مشخص شده است. روش بررسی: نوع پژوهش کاربردی و به لحاظ ماهیت توصیفی _تحلیلی می باشدو از روش کتابخانه ای و میدانی درانجام پژوهش استفاده شده است. ابتدا برای شناسایی وضعیت شهرک شهید رجایی مشهد در سال 1400 با جامعه آماری 232616نفر از فرمول کوکران استفاده نموده و 383 نفر از ساکنان محدوده به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند.سپس با استفاده از این اطلاعات نقاط قوت،ضعف، فرصت و تهدید محدوده را به منظور طراحی ماتریس SWOT شناسایی کردیم. در نهایت برای امتیازدهی به هریک از موارد ماتریس SWOT به منظور شناسایی راهبردها و اولویت بندی آن ها با استفاده از ماتریس QSPM، تعداد 50 پرسشنامه بین سازمان های مسئول و نخبگان دانشگاهی که دارای تخصص کافی پیرامون مسائل حاشیه نشینی می باشند به روش هدفمند توزیع گردید. یافته ها و نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد راهبرد کلی در محدوده برای اجرای توانمندسازی تدافعی بوده و راهبردهای ساماندهی کالبدی، محیطی و جمعیتی با ایجاد زیرساخت ها و تسهیلات شهری ،استفاده بهینه از زمین های موقوفه آستان قدس رضوی برای کاهش آسیب های اجتماعی و کالبدی محدوده، توسعه متعادل عناصر شهری، تامین مسکن مناسب و زیباسازی در طراحی، ضمن حفظ هویت فرهنگی محدوده با بهره گیری از مصالح بومی و تلفیق آن با مصالح جدید، راهبردهای مهم توانمندسازی شهرک شهید رجایی محسوب می شوند.