فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۶۰ مورد از کل ۱۰٬۶۲۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
توزیع بهینه فضاهای سبز شهری در راستای اهداف پایدار و دسترسی عادلانه خدمات شهری ضرورت دارد. بر این اساس، مسئله پژوهش حاضر، مکان یابی بهینه فضای سبز را با حداقل ها در سطح شهر زابل مورد ارزیابی قرار داده است. هدف مقاله، مکان یابی بهینه فضای سبز درون شهری در راستای توزیع مناسب این نوع از کاربری ها به منظور تسهیل در دسترسی و بهبود تقاضا می باشد. نوع تحقیق کاربردی و روش پژوهش توصیفی- تحلیلی و مبتنی بر مطالعات اسنادی و بررسی های میدانی است. داده ها و اطلاعات به روش کتابخانه ای و مراجعه به سازمان های مرتبط جمع آوری شد. متغیرها شامل دادها و اطلاعات مرتبط با فضای سبز، مسکونی، شبکه ارتباطی، سرانه ها، فاصله دسترسی ها و ... می باشد. با استفاده از ابزار نرم افزارهای ArcGIS، Super Decision و MATLAB داده ها و اطلاعات تحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان می دهد که وضعیت فضای سبز شهر زابل در سطح نواحی 5 گانه دارای سهم یکسانی از توزیع بهینه فضای سبز شهر نیستند برای دسترسی به توزیع بهینه یا عادلانه فضای سبز شهری، میزان اختلاف نواحی 5 گانه شهر زابل و در گام های بعدی، پس از مراحل تحلیل لایه های اطلاعاتی، طبقه بندی و ارزش گذاری درونی لایه ها و وزن دهی و همپوشانی لایه های اطلاعاتی در محیط ArcGIS اقدام به اولویت بندی زمین های شهر زابل برای ایجاد فضای سبز شده است. سپس با استفاده از الگوریتم فرا ابتکاری جست و جوی ممنوعه (TS) در زمینه حل مسئله مکان یابی هاب (Hub) اقدام به انتخاب مناسب ترین پهنه ها با توجه مختصات محلات ۴۰ گانه گردیده و 2 پهنه به عنوان گزینه های نهایی برای مکان یابی فضای سبز جدید انتخاب شدند.
ارزیابی و امکان سنجی نقش شهر هوشمند در پایداری زیست پذیری شهری (مطالعه موردی: کلانشهر اهواز)
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۸ بهار ۱۴۰۴ شماره ۲۸
208 - 227
حوزههای تخصصی:
گسترش شهرنشینی و دستاوردهای شهری، آلودگی های زیست محیطی که از مهم ترین تولیدات یک شهر است توان پایداری آن را به شدت کاهش داده، به گونه ای که کیفیت محیط زیست به پایین ترین درجه خود رسیده و همه شاخص های پایداری دگرگون گردیده است. به کاهش مصرف انرژی و افزایش خودکفایی می انجامد. استفاده از فناوری هوشمند در کالبد ساختمان باعث بهبود کیفیت زندگی شده و همین امر علاوه بر کاهش اتلاف انرژی در افزایش سطح کیفی محیط زیست طبیعی نقش بسزایی را ایفا می کند.هدف اتحقیق ارزیابی و امکان سنجی نقش شهر هوشمند در پایداری زیست پذیری شهری مطالعه موردی کلانشهر اهواز می باشد، روش تحقیق توصیفی-تحلیلی و بر مبنای مطالعات و بررسی های میدانی و پیمایشی است.جامعه آماری در دوگروه کارشناسان و شهروندان تقسیم بندی شده است، نمونه آماری کارشناسان هدفمند 15 نفر و شهروندان با استفاده از روش نمونه گیری کوکران 377 نفر مشخص شده است.ابزار گردآوری دیتاها پرسشنامه محقق ساخته و با استفاده از تحلیل آماری SPSS و مدل تاپسیس فازی تجزیه و تحلیل دیتا صورت گرفته است شاخص های مورد بررسی در دوبخش عوامل تاثیر گذار بر شهر هوشمند با 6 مولفه ( زیرساخت های هوشمند، حمل و نقل هوشمند، مدیریت انرژی هوشمند مدیریت پسماند هوشمند، کیفیت هوا و آب هوشمند، خدمات شهری هوشمند، اقتصاد هوشمند) و عوامل تاثیر گذار در محیط زیست شهری با 6 مولفه (مدیریت پسماند، آب و فاضلاب، فضای سبز شهری، حمل و نقل عمومی، آموزش و آگاهی محیط زیستی، پایداری و نوآوری شهری) مورد بررسی قرار گرفتند.طبق نتایج به دست آمده رابطه مثبت و معناداری میان شاخص های شهر هوشمند و پایداری زیست محیطی شهری در اهواز مشاهده شده است. بر اساس رتبه بندی تاپسیس، مؤلفه های "اقتصاد هوشمند" و "حمل ونقل هوشمند" به عنوان مهم ترین عوامل تأثیرگذار بر پایداری زیست محیطی شناخته شدند.
پیش بینی جریان بار معلق رسوب با استفاده از برنامه ریزی بیان ژن (مطالعه موردی: حوضه آبریز ناورود گیلان)
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۸ بهار ۱۴۰۴ شماره ۲۸
316 - 337
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر به منظور بررسی کارآیی و دقت روش برنامه ریزی بیان ژن در پیش بینی رسوب بار معلق رودخانه ناورود در استان گیلان با استفاده از نرم افزار (GEP)، از داده های متوسط بارندگی، میانگین دبی رواناب، متوسط دمای حداکثر، متوسط دمای حداقل و میانگین دمای سالانه حوضه، به عنوان متغیرهای ورودی و همچنین داده های رسوب بار معلق مشاهده ای در ایستگاه هیدرومتری خرجگیل اسالم، به عنوان متغیر خروجی در دوره آماری مشترک 20 ساله (از سال آبی 75-74 لغایت 94-93) استفاده گردید. برای این کار، مقادیر رسوبات بار معلق حوضه از روش منحنی سنجه، مقادیر متوسط بارندگی از روش منحنی های هم باران با استفاده از مدل Kriging در محیط نرم افزار GIS و مقادیر سه شاخص درجه حرارت سالانه از طریق روابط گرادیان حرارتی منطقه برای سال های آماری مختلف برآورد گردید. جهت دست یابی به ساختار مناسب بین ورودی ها و خروجی مدل، اطلاعات 13 سال اول آماری برای آموزش برنامه و 7 سال باقی مانده برای صحت سنجی آن به کار گرفته شد و به منظور شناسایی ورودی های مؤثر، تعداد 6 الگوی مختلف بر اساس ترکیب داده های ورودی طراحی گردید. در نهایت، برای تعیین مناسب ترین رابطه جهت پیش بینی رسوبات حوضه، از دو شاخص معتبر جذر میانگین مربعات خطا (RMSE) و ضریب همبستگی (2R) استفاده گردید. نتایج نشان داد، با ساختار متوسط بارندگی، میانگین دبی رواناب، متوسط حداکثر و میانگین دمای سالانه حوضه، ضریب همبستگی (2R) بین داده های محاسباتی و مشاهد ه ای در دوره صحت سنجی به بیشترین مقدار خود (84%) و مقدار شاخص RMSE به کمترین مقدار خود (1.06) -می رسد. در نتیجه ساختار فوق به عنوان مناسب ترین الگوی ورودی جهت تخمین رسوبات سالانه حوضه پذیرفته شده و بر این اساس و با استفاده از زبان برنامه نویسی MATLAB و به کارگیری چهار عملگر اصلی حسابی، رابطه نهایی برای تخمین رسوب حوضه استخراج گردید.
سنجش شاخص های برآمده از شهر بیوفیلیک با تأکید بر دیدگاه سلامت روان (نمونه مورد مطالعه: مناطق و نواحی شهر اردبیل)
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۸ بهار ۱۴۰۴ شماره ۲۸
611 - 629
حوزههای تخصصی:
با ظهور انقلاب صنعتی و تغییر نگرش ها و بهره کشی از طبیعت، گسیختگی بین فضاهای شهری و نظام های طبیعی به وجود آمده است. این امر موجب شکل گیری فضاهای بی روح شهری شده که با روحیات و نیازها و وابستگی های ذاتی انسانی به طبیعت هیچ انطباقی ندارند. مسائل و مشکلات بی شمار ناشی از این گسستگی به یکی از دغدغه های مهم برنامه ریزان شهری تبدیل شده است. در این راستا رویکرد بیوفیلیک به عنوان یک رویکرد نوین و جامعه نگر مبتنی بر طبیعت محوری در فضاهای شهری، با تطبیق شاخص های محیطی، شهروندمداری و مدیریتی به دنبال پایداری اکولوژیکی شهری است. در این راستا هدف پژوهش حاضر تبیین و بررسی وضعیت شاخص های شهر بیوفیلیک بر سلامت روحی و روانی شهروندان شهر اردبیل می باشد روش تحقیق حاضر توصیفی– تحلیلی بوده و سنجه های تخصصی با بهره گیری 60 گویه شامل زیرساخت بیوفیلیک (14 گویه)، فعالیت بیوفیلیک (14 گویه)، نگرش و آگاهی بیوفیلیک (11 گویه)، نهادها و سازمان های مرتبط با شهر بیوفیلیک (10 گویه)، سلامت اجتماعی و روانی (10 گویه) بود. برای تعیین پایایی ابزار پژوهش از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد میزان آلفای به دست آمده(932/.) می باشد.براساس یافته های پژوهش میانگین تمامی متغیرهای مورد مطالعه کمتر از حد متوسط(3) بوده که نشان دهنده نبود زیرساخت مناسب و عدم آگاهی مدیران و برنامه ریزان از شهر بیوفیلیک می باشد همچنین نتایج تحقی ق حاض ر اهمی ت وج ود ف ضاهای سبز در سلامت شهروندان و بهبود مؤلفه های مرب وط به سلامت روان را نشان می دهد، بن ابراین امی د اس ت که دست اندرکاران مربوط ه ب یش از پ یش ب ه اهمی ت وجود فضاهای سبز پ ی ب رده و گ سترش ای ن گون ه فضاها را در اولویت برنامه های خود قرار دهند ت ا ب ا این وسیله گامی را در جهت کاهش استرس و اف زایش سلامت روان شهروندان برداشته باشند.
بررسی و سنجش میزان پایداری اجتماعی مسکن شهری در سکونتگاه های غیر رسمی؛ مطالعه موردی: شهر لوشان، استان گیلان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱۸۹
۳۰-۱۷
حوزههای تخصصی:
هدف: مسکن، بخش بسیار بزرگی از کاربری های شهری را به خود اختصاص داده و نقش مهمی را در محیط شهری ایفا می کند. ازاین رو با توجه به آثار گسترده مسکن بر محیط شهری، بخش مسکن نقش بسیار مهمی در زمینه تحقق اهداف توسعه پایدار و پایداری اجتماعی شهری دارد. هدف این پژوهش بررسی و سنجش میزان پایداری اجتماعی مسکن شهری در سکونتگاه های غیررسمی شهر لوشان در استان گیلان است. روش پژوهش: این پژوهش باتوجه به هدف ارائه شده از نوع پژوهش های کاربردی و نیز با توجه به ماهیت و روش آن، از نوع توصیفی تحلیلی است. جهت جمع آوری اطلاعات، از دو روش کتابخانه ای و میدانی استفاده شده است. جامعه آماری در این پژوهش شامل تمامی شهروندان ساکن در محدوده موردمطالعه (افراد ساکن در سکونتگاه های غیررسمی محله زورآباد) شهر لوشان است؛ لذا حجم نمونه بر اساس جدول استاندارد کرجسی و مورگان، تعداد ۴۴ نفر است که به صورت تمام شماری انجام شده است. در ادامه، اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون های آماری ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد همبستگی پایداری اجتماعی با کلیه مؤلفه هایش در سطح اطمینان ۹۵ درصد و میزان خطای ۰۵/۰، همگی دارای همبستگی مثبت هستند. در بین ۶ مؤلفه پایداری اجتماعی؛ مؤلفه های اقتصادی، زیست محیطی و حرکت و دسترسی، رابطه مستقیم و معناداری با پایداری اجتماعی داشته است و می توان گفت این سه مؤلفه بر پایداری اجتماعی اثرگذارند. دراین بین، میان مؤلفه های پایداری اجتماعی، قوی ترین رابطه را مؤلفه حرکت و دسترسی با همبستگی ۶۴۶/۰ و ضعیف ترین همبستگی را مؤلفه کالبدی با همبستگی ۱۵۴/۰ داشته است. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که سکونتگاه های غیررسمی شهر لوشان فاقد پایداری اجتماعی است؛ به عبارت دیگر، سطح پایداری اجتماعی آن در کمترین حالت قرار دارد.
تحلیل عوامل کلیدی مؤثر در کاربرد توسعه حمل ونقل محور در مدیریت کلان شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۸ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
59 - 77
حوزههای تخصصی:
سیستم های حمل ونقل نقش عمده ای در حیات اقتصادی کشورها و نیز زندگی روزمره شهروندان ایفا می کنند. موضوع حمل ونقل و ترافیک جدای از موضوعات تخصصی شهری، امروزه به عنوان پدیده ای اجتماعی - سیاسی و مسئله شهری، نقش بسیار حساس و مهمی در کیفیت و ساختار اجتماعی - اقتصادی یک جامعه ایفا می نماید. در این رابطه، هدف مدیریت شهری اطمینان از این امر است که امکان کارکردهای روزانه یک شهر را فراهم آورد و این امر موجب تسهیل و تشویق همه انواع فعالیت های اقتصادی شده و ساکنان را به برآوردن نیازهای اولیه خود در مسکن، دسترسی به تسهیلات و خدمات و فرصت های تولید درآمد قادر می سازد. هدف پژوهش حاضر نیز تحلیل عوامل کلیدی مؤثر در کاربرد توسعه حمل ونقل محور در مدیریت کلان شهر تبریز می باشد. داده های تحقیق با دو روش کتابخانه ای و پیمایشی گردآوری گردیده و 35 نفر از کارشناسان مرتبط با حمل ونقل به صورت هدفمند انتخاب شد. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از تکنیک پویش محیطی و دلفی جهت استخراج عوامل اولیه مؤثر بر روند توسعه حمل ونقل محور در مدیریت شهر تبریز، از نرم افزار میک مک، جهت شناسایی عوامل کلیدی مؤثر استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داده که از میان 42 عامل اولیه، درنهایت 11 عامل ازجمله مدیریت تقاضای حمل ونقل، ساخت فشرده شهری، مدیریت ترافیک، زیرساخت های حمل ونقل، جایگاه وسایل نقلیه در فرهنگ عمومی مردم، فرهنگ سازی و آموزش، مدیریت شبکه حمل ونقل، پوشش جغرافیای کامل و دسترسی پذیری برای همه ساکنین شهری، هزینه حمل ونقل، آلودگی صوتی و زیست محیطی، میزان حمایت دولت از بخش خصوصی به عنوان عوامل کلیدی انتخاب شده اند.
بهسازی و نوسازی پیاده راه های بافت فرسوده روستایی با افزودن نانوفیبرسلولز به بلوک های خشتی؛ مطالعه موردی: پیاده راه های روستای امره (شهرستان ساری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱۸۹
۴۲-۳۱
حوزههای تخصصی:
هدف: خشت از کهن ترین و در دسترس ترین مصالح ساختمانی بوم آورد ایران است. بسیاری از نمونه های فاخر معماری در این سرزمین از خشت در سازه و کف سازی بهره برده اند. امروزه با پیشرفت علم و فناوری و متعاقب آن ورود مصالح نوین، استفاده از خشت در معماری باوجود سهولت و ارزانی تهیه محدود گشته است. محدودیت استفاده از خشت در سازه ها و روسازی پیاده راه ها به دلایلی چون مقامت اندک فشاری، کششی، خمشی، لغزشی، ترک خوردن و مقاومت کم در برابر رطوبت بخصوص در شمال کشور بوده است و این در حالی است که ورود تکنولوژی نانو به عرصه مصالح ساختمانی می تواند نویدبخش رفع مشکلاتی ازاین دست باشد. لذا پژوهش حاضر در پی بهسازی و نوسازی پیاده راه های بافت فرسوده روستایی در شمال کشور از طریق افزودن نانوفیبرسلولزی به بلوک های خشتی بوده است. ازآنجایی که در پیاده راه های بافت فرسوده و دارای بار ترافیکی اندک، مقاومت فشاری، لغزشی، و میزان جذب آب پوشش کف از عوامل حیاتی است، این پژوهش با هدف ارزیابی عملکرد خشت تثبیت شده با نانوفیبرسلولزی به منظور استفاده از آن در روسازی پیاده راه های دارای بار ترافیکی اندک در روستای امره در شهرستان ساری، به مطالعه عوامل نامبرده خواهد پرداخت. همچنین بلوک های تثبیت شده را ازلحاظ رنگ بررسی خواهد کرد. روش پژوهش: روش انجام پژوهش مبتنی بر مطالعات میدانی و بررسی های محیطی و با روش های تجربی-آزمایشگاهی است. یافته ها: نتایج حاصل نشان داده است با افزایش درصد افزودنی نانوفیبرسلولزی تا ده درصد، مقاومت فشاری نمونه ها در تمامی سنین 3، 7، و 28 روز افزایش یافته است و با افزایش درصد نانوفیبرسلولزی به 15 درصد، نرخ بهبود کاهشی بوده است. همچنین بیشترین مقاومت فشاری حاصل مربوط به خشت های تثبیت شده با 10 درصد نانوفیبرسلولزی و 28 روز پس از عمل آوری بوده است که نسبت به نمونه شاهد با همین سن 69 درصد افزایش داشته است. نتیجه گیری: نتایج همچنین نشان داده است که افزایش مدت زمان عمل آوری موجب افزایش مقاومت فشاری در تمامی نمونه های آزمایشگاهی گشته است. همچنین میانگین عدد اصطکاک سطحی مربوط به مقاومت لغزشی و جذب آب نمونه ها با افزایش درصد نانوفیبرسلولزی به 15 درصد، نسبت به نمونه شاهد به ترتیب حدود 11 و 20 درصد کاهش داشته است. همچنین هیچ گونه تغییر رنگی در نمونه های آزمایشگاهی نسبت به نمونه شاهد مشهود نبوده است.
ارزیابی تأثیر طراحی فضاهای عمومی در تقویت تاب آوری روانی شهروندان پس از بحران های شهری (نمونه موردی: شهر اسکو)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اکولوژی انسانی سال ۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱۰
797 - 814
حوزههای تخصصی:
در دوران معاصر، بحران های شهری یکی از بزرگترین چالش ها برای جوامع شهری محسوب می شوند که تأثیرات منفی بر سلامت روانی شهروندان دارند. از این رو، طراحی فضاهای عمومی به عنوان ابزاری مهم برای تقویت تاب آوری روانی و مقابله با بحران ها مطرح است. هدف اصلی این تحقیق، شناسایی مولفه های مؤثر در طراحی فضاهای عمومی و بررسی تأثیر آن ها بر تاب آوری روانی شهروندان در شرایط بحران است. این تحقیق به طور ترکیبی از روش های کیفی و کمی استفاده کرده است. ابتدا در بخش کیفی، مصاحبه های نیمه ساختاریافته با ۲۰ نفر از خبرگان انجام شد. این مصاحبه ها با استفاده از نرم افزار MAXQDA برای کدگذاری و تحلیل داده ها مورد بررسی قرار گرفت. یافته های کیفی نشان داد که مولفه های طراحی بیوفیلیک، روانشناسی محیطی، امنیت و قابلیت استفاده فضاهای عمومی بیشترین تأثیر را بر تاب آوری روانی دارند. در ادامه، برای تحلیل کمی از روش رگرسیون چندگانه استفاده شد و داده ها از ۳۸۳ نفر از شهروندان اسکو جمع آوری شد. نتایج کمی نشان داد که طراحی بیوفیلیک با ضریب رگرسیونی ۰.۳۱ و ضریب تعیین ۰.۴۲ بیشترین تأثیر را بر تاب آوری روانی دارد. همچنین، تاب آوری روانی با ضریب رگرسیونی ۰.۲۸ و ضریب تعیین ۰.۳۵ در رتبه دوم قرار دارد. سایر مولفه ها تأثیرات معناداری بر تاب آوری روانی دارند، اما از نظر ضریب رگرسیونی کمتر از مولفه های فوق الذکر هستند. در نهایت، نتایج تحقیق نشان می دهند که طراحی فضاهای عمومی با توجه به مولفه های بیوفیلیک و روانشناسی محیطی می تواند تاب آوری روانی شهروندان را به طور چشمگیری افزایش دهد. این نتایج می تواند راهگشای توسعه شهری در شهرهای کوچک نظیر اسکو باشد.
تحلیل فضایی تناسب اراضی در ارتباط با توسعه پیوسته و ناپیوسته شهری (مطالعه موردی: شهر ارومیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و توسعه فضای شهری سال ۱۲ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۲۸)
135 - 157
حوزههای تخصصی:
روند رو به رشد شهرنشینی و به تبع آن رشد شتابان فضای کالبدی شهرها، که به صورت نامتعادل و نامتوازن، اراضی حاصلخیز و خاک های صنعتی و معدنی را به زیر ساخت و سازهای شهری می برد و این مسئله مخاطرات متعددی را در زمینه های اقتصادی و زیست محیطی به دنبال آورده است. یکی از سازو کارها استفاده از تکنیک های کارآمد در اولویت بندی تناسب اراضی برای توسعه ساخت و سازهای شهری است. از این رو در پژوهش حاضر سعی شده است با انتخاب شهر ارومیه به عنوان مطالعه موردی و در فاصله پیرامونی مشخص شده نسبت به شهر ارومیه، به مقوله تحلیل فضایی تناسب اراضی در ارتباط با توسعه پیوسته و ناپیوسته شهری پرداخته شود. نرم افزارهای مورد استفاده در این پژوهش، نرم افزار IDRISI Selva و ArcGIS می باشد. خروجی های حاصله در قالب نقشه های کلاس بندی شده از تناسب اراضی برای توسعه پیوسته و ناپیوسته شهری است. برای انجام این مهم، تشکیل معیارهای ارزیابی، استانداردسازی نقشه های معیار به واسطه ی درجه عضویت در تابع فازی، تعیین وزن معیارها به روش CRITIC و تهیه نقشه استاندارد شده وزنی از جمله اقداماتی بودند که در برایند انجام آن ها، مقدمات لازم برای استفاده از معیارها فراهم گردید. بررسی نتایج حاصل از کنترل صورت وضعیت پیکسل های اولویت دار نشان می دهد که امتیاز استاندارد فازی این پیکسل ها در غالب معیارها، بیش از 170 می باشد که به تناسب نیاز و همراه با لحاظ کردن قیود محدودیت و در نظر گرفتن ملاحظات استفاده چند منظوره از زمین و نیز در عین توجه به ظرفیت های توسعه درونی و میان افزای شهری، می تواند جهت تخصیص به توسعه پیوسته و ناپیوسته شهری مورد توجه قرار گیرد.
سنجش پایداری و واکاوی عوامل مؤثر بر آن در باغات انگور مناطق روستایی سیستان
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۸ بهار ۱۴۰۴ شماره ۲۸
409 - 429
حوزههای تخصصی:
انگور به عنوان مهم ترین و اقتصادی ترین محصول باغی در منطقه سیستان، نقشی کلیدی در ساختار اقتصادی این منطقه ایفا می کند. با توجه به غالب بودن کشت انگور و تأثیرات قابل توجه آن بر ابعاد اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی منطقه—که از ارکان اصلی پایداری محسوب می شوند—سنجش سطح پایداری و شناسایی عوامل تهدیدکننده ی آن، گامی مؤثر در جهت تقویت الگوی تولید این محصول به شمار می رود. رویکرد اصلی این تحقیق، پیمایشی بوده و به منظور ارزیابی پایداری باغات انگور منطقه و شناسایی عوامل مؤثر بر آن، از داده های سال زراعی ۱۳۹۸–۱۳۹۹ استفاده شده است. این داده ها از طریق ۸۶ پرسشنامه، به صورت تصادفی از میان باغداران منطقه جمع آوری گردید. در مرحله نخست، پس از شناسایی و تدوین شاخص های سنجش پایداری، شاخص ها با استفاده از روش رفع اختلاف مقیاس گذاری شده و سپس از طریق تحلیل مؤلفه های اصلی (PCA) وزن دهی شدند. یافته ها نشان می دهد که بیش از نیمی از باغات انگور منطقه در سطح نسبتاً ناپایدار قرار دارند. همچنین، نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام حاکی از آن است که تولید، مساحت باغ، تعداد درخت، نیروی کار، مصرف کود حیوانی، تجربه کشاورزی و سطح تحصیلات، از مهم ترین عوامل تأثیرگذار بر شاخص پایداری محسوب می شوند. در مقابل، نهاده هایی مانند کود شیمیایی و سم تأثیر اندکی داشته و دریافت وام نیز اثری منفی بر پایداری داشته است
تحلیل موقعیت استراتژیک ورزش های آبی-تفریحی در استان خوزستان
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۸ بهار ۱۴۰۴ شماره ۲۸
574 - 586
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر تحلیل موقعیت استراتژیک ورزش های آبی-تفریحی در استان خوزستان بود. روش شناسی: پژوهش حاضر با توجه به هدف در زمره پژوهش های کاربردی و با توجه به نحوه گرداوری داده ها از نوع توصیفی پیمایشی بود که به روش آمیخته کیفی و کمی انجام گرفت. جامعه آماری پژوهش شامل خبرگان مدیریتی ورزش های آبی تفریحی استان خوزستان، اساتید مدیریت ورزشی، کارشناسان و کارکنان ادارات ورزش و جوانان استان خوزستان در بخش کیفی و کمی بودند. در بخش کیفی با انجام مصاحبه کدهای اولیه به دست آمد. از کدهای نهایی حاصل از بخش کیفی پژوهش، پرسشنامه محقق ساخته طراحی شد که توسط ۱۲ تن از اساتید مدیریت ورزشی روایی صوری و محتوایی آن مورد تایید قرار گرفت. در نهایت مدل تحلیل سوات طراحی شد و موقعیت استراتژی ورزش های آبی تفریحی استان خوزستان مشخص گردید. یافته ها: تعداد ۴۰ کد باز استخراج گردید. پس از تحلیل کدها و پالایش و حذف مفاهیمی که همپوشانی داشتند، تعداد ۲۲ کد نهایی به دست آمد که ۱۰ گویه مربوط به محیط داخلی و ۱۲ گویه مربوط به محیط خارجی بودند. در نهایت مشخص شد که نقاط ضعف بر نقاط قوت و همچنین فرصت های محیطی بر تهدید های محیطی غلبه کرده اند و موقعیت استراتژیک ورزش های آبی تفریحی در استان خوزستان در موقعیت WO قرار داشت. نتیجه گیری: توسعه ورزش های آبی-تفریحی در استان خوزستان نیازمند یک رویکرد جامع و یکپارچه است که هم به تقویت نقاط ضعف داخلی و هم به بهره برداری بهینه از فرصت های خارجی بپردازد.
شناسایی پیشران های کلیدی ارتقای ظرفیت تاب آوری در شهرهای پساکرونا با رویکرد آینده پژوهی، مطالعه موردی: کلان شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه توجه به اصل بازتولید به عنوان یکی از عوامل خلق فضاهای شهری تاب آور، می تواند گزینه های متعددی را در هر زمان جهت مقابله و کاهش خطرپذیری و اثرات بحران هایی همچون کرونا به شهروندان ارائه نماید. به همین منظور، پژوهش حاضر باهدف شناسایی پیشران های کلیدی ارتقای ظرفیت تاب آوری در شهر پساکرونای مشهد با رویکرد آینده پژوهی انجام گرفته است. پژوهش حاضر از نوع کیفی و به لحاظ نوع شناسی "تک روشی موازی" است. بدین ترتیب، جهت تحلیل داده های کیفی از روش فرا ترکیب (تحلیل پایه) و رویکرد آینده پژوهی (تحلیل مکمل) به صورت هم زمان استفاده شده است. تحلیل پایه منجر به ارائه پیشران های کلیدی اولیه و تحلیل مکمل منجر به تبیین پیشران های اثرگذار و اثرپذیر (کشف روابط علی و معلولی) و عملیاتی نمودن آن شده است. روش جمع آوری داده های این پژوهش شامل مطالعه اسنادی و مصاحبه فردی نیمه ساختارمند بوده و جامعه آماری آن مدیران، افراد متخصص، صاحب نظر و اساتید دانشگاه در رشته شهرسازی در شهر مشهد می باشند که تعداد 28 نفر از آن ها با روش نمونه گیری هدفمند و تکنیک گلوله برفی به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که توزیع متغیرها به صورت قطری پراکنده شده اند و بیشتر در دو بعد متغیرهای تأثیرگذار و تأثیرپذیر متمرکز بوده اند. همچنین نتایج نشان داد که پیشران های کلیدی و مهم برای بازتولید شهر پساکرونا، پنج پیشران "وجود پایگاه ارتباطی بین مردم و سازمان"، "همگرایی اجتماعی"، "آگاهی شهروندان در برخورد با بحران"، "دسترسی به پزشک و خدمات درمانی"، "تنظیم بازار- قیمت کالا" و "امنیت فضای مجازی" در سیستم می باشند.
بررسی و تحلیل تغییرات بارش و دما استان خراسان جنوبی با استفاده از شبیه ساز اصلاح اریبی شده مدل های گزارش ششم تغییر اقلیم
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۸ بهار ۱۴۰۴ شماره ۲۸
58 - 73
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش اثرات تغییر اقلیم بر میزان توزیع بارش و دما در استان خراسان جنوبی بررسی شد. به این منظور خروجی 12 مدل اقلیمی جهانی گزارشش ششم IPCC برای دوره پایه (2100 - 1989) برای بارش و دما در مقایسه داده های مشاهداتی براساس شاخص ترکیبی کلینگ – گوپتا (KGE) وزن دهی شده و بر مبنای رتبه های حاصل مدل های CESM2 و HadGEM3-GC به ترتیب بیشترین توانایی را در شبیه سازی دما و بارش در تمامی ایستگاه های منتخب (بیرجند، قائن، فردوس، نهبندان و بشروریه) دارا هستند. در ادامه با استفاده از سه سناریوی SSP1-2.6، SSP2-4.5 و SSP5-8.5 و با کمک شبیه ساز اصلاح اریبی اقلیم آینده را مطالعه می کنیم. نتایج شبیه سازی مدل ها نشان داد که در شرایط اقلیمی آینده دما و بارش سالانه در هر سه سناریوی SSP دارای روند افزایشی خواهد بود؛ به طوری که دما از 07/0 تا 78/2 درجه سلسیوس و بارش به میزان 1 تا 81/8 درصد نسبت به دوره پایه افزایش خواهد یافت. همچنین نتایج شاخص ترکیبی کلینگ – گوپتا بیانگر این مطلب است که دقت مدل های مورد مطالعه در شبیه سازی دما خوب و در شبیه سازی بارش ضعیف، ارزیابی شده است.
تحلیل مکانی و مدل سازی بروز سرطان پوست در ایران با استفاده از GIS
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۸ بهار ۱۴۰۴ شماره ۲۸
137 - 160
حوزههای تخصصی:
تحلیل مکانی و مدل سازی بروز سرطان پوست در ایران با استفاده از GIS چکیده سرطان پوست به عنوان یکی از شایع ترین انواع سرطان در ایران، در سال های اخیر روند روبه رشدی داشته و به دلیل پیامدهای جسمی، روانی و هزینه های بالای درمان، به یکی از دغدغه های اصلی نظام سلامت تبدیل شده است. مطالعات مختلف نشان داده اند که عوامل طبیعی و اقلیمی نقش مهمی در بروز این بیماری ایفا می کنند. هدف اصلی این پژوهش، تحلیل مکانی و مدل سازی نرخ بروز سرطان پوست در سطح شهرستان های کشور با استفاده از داده های مکانی، اقلیمی و به کارگیری دو روش پیشرفته مدل سازی شامل رگرسیون وزندار جغرافیایی (GWR) و شبکه عصبی پرسپترون چندلایه (MLP) است. ابتدا داده های مربوط به بروز سرطان پوست، پارامترهای اقلیمی و جمعیتی گردآوری شد. پس از تصحیح، فازی سازی و پیاده سازی تحلیل های مکانی با استفاده از سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS)، مدل سازی با دو رویکرد MLP و GWR انجام گرفت. نتایج حاصل از اعتبارسنجی مدل ها نشان داد که مدل MLP با ضریب همبستگی 0.74 نسبت به مدل GWR با ضریب 0.49 عملکرد دقیق تری در پیش بینی نرخ بروز سرطان پوست دارد. تحلیل حساسیت نیز مشخص کرد که مجموع بارش، ساعات آفتابی، میانگین ارتفاع، تعداد روزهای گردوغبار و تعداد روزهای برف و تگرگ مهم ترین عوامل مؤثر بر بروز این بیماری هستند. یافته های پژوهش حاضر می توانند در راستای سیاست گذاری های بهداشتی، شناسایی مناطق پرخطر، اولویت بندی مداخلات پیشگیرانه و افزایش آگاهی عمومی کاربرد داشته باشند.
واکاوی و تجزیه و تحلیل نقاط ضعف و قوت ژئوتوریستی و ژئومورفولوژیکی در جهت توسعه استان گلستان با استفاده از مدل های (K.F)
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۸ بهار ۱۴۰۴ شماره ۲۸
649 - 666
حوزههای تخصصی:
ژئوتوریسم از جمله مفاهیم جدید در ادبیات جغرافیایی و گردشگری است که بر تعیین مکان های ویژه گردشگری از منظر زمین شناسی و ژئومورفولوژی تأکید می کند. ژئوتوریسم به عنوان شاخه ای از توریسم طبیعت گرا (اکوتوریسم) با هدف مشاهده جاذبه های زمین شناسی و ژئومورفولوژی با تأکید بر حفظ محیط زیست و توسعه پایدار می باشد که در کنار دیگر زمینه های مربوط به گردشگری مانند گردشگری روستایی فرهنگی میتواند نقش مؤثری در توسعه اقتصادی داشته باشد. واکاوی و تجزیه و تحلیل نقاط ضعف و قوت ژئوتوریستی و ژئومورفولوژیکی در جهت توسعه استان گلستان با استفاده از مدل های (K.F) می باشد. مناطق مورد مطالعه شامل مناطق ژئوتوریستی چشمه آب گرم زیارت، آبشار لوه، غار شیرآباد، چشمه گل رامیان، گلفشان نفتلیجه و تپه ماهورهای هزار دره در استان گلستان است که برای ارزیابی این مناطق از مدل های فیولت و کوبالیکوا استفاده شده است. نتایج حاصله از مدل فیولت نشان می دهد که منطقه ژئوتوریستی آبشار لوه با مقدار امتیاز 97/8 بیش ترین امتیاز را به خود اختصاص داده است و کم ترین امتیاز مربوط به منطقه ژئوتوریستی تپه ماهور هزار دره با مقدار 42/8 را به خود اختصاص داده است. هم چنین نتایج حاصله از مدل کوبالیکوا بیش ترین امتیاز کسب شده با مقدار 72/10 مربوط به آبشار لوه می باشد و کم ترین امتیاز به منطقه هزار دره اختصاص یافته است. بنابراین نتیجه گیری می شود که آبشار لوه در استان گلستان دارای پتانسیل مناسبی در سطح استان تلقی می شود. در نهایت پیشنهاد می گردد در مطالعات آتی از مد ل های جدید ژئوتوریستی استفاده گردد.
Measuring the importance of satisfaction indicators of urban parks: the opinions of citizens and experts (A qualitative research)
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۸ بهار ۱۴۰۴ شماره ۲۸
721 - 735
حوزههای تخصصی:
Landscapes and urban green spaces, especially urban parks, are considered to be the most important urban spaces, and it is important to pay attention to these places in order to increase the quality of life of citizens. Based on this, the aim of this research is to rank the importance of satisfaction indicators of urban parks according to the opinion of citizens and experts. Library sources, field observation and structured interviews and Excel and Atlas ti software were used to obtain the data required for the research, and the obtained data were analyzed using the structural analysis method and in the Atlas ti qualitative software. In this way, the data from the interview was entered into the software, and after coding the data and determining their relationship with each other, the final model was extracted from the software. the results showed that the indicator of the presence of suitable greenery is the most important, and the presence of suitable health uses and the existence of a ski resort are the least important indicators in satisfaction with urban parks. In general, it can be said that paying attention to the soft landscape, various play equipment and walking paths can increase the level of satisfaction with urban parks.
Ranking of Effective Natural Factors in Location and Spatial Distribution of Castle Settlements by Using MABAC Model (Case Study: West Azerbaijan Province)
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۸ بهار ۱۴۰۴ شماره ۲۸
736 - 753
حوزههای تخصصی:
The specific patterns of life formed on Earth are due to interactions that exist between man and the environment. In this regard, the present study is based on field and documentary data and using MABAC model and GIS, seeks to evaluate and rank the effective natural variables in the location and spatial distribution of castle settlements of west Azerbaijan province in Iran. In order to data analysis, after forming a database, the spatial distribution of identified castle settlements evaluated and analyzed in relation to variables of distance from the river, elevation levels, slope, aspect, landform, climatic classes, land use/vegetation and soil type. Findings obtained from the data analysis in the form of MABAC model show that distance from the river, elevation levels and landform (plain and mountainous) have the most effect on location and spatial distribution of castle settlements in studied region and other natural variables such as climatic classes, land use/ vegetation, soil type, slope and aspect have been effective in spatial distribution of these settlements in terms of importance and effective, respectively.
نقش عوامل محیط نیاز بر میزان مشارکت ورزشی
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۸ بهار ۱۴۰۴ شماره ۲۸
137 - 157
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی نقش عوامل محیط نیاز بر میزان مشارکت ورزشی بود. روش پژوهش حاضر، کاربردی از نوع پژوهش های کیفی با روش تحلیل تماتیک است. جامعه آماری پژوهش شامل، اساتید جغرافیا و برنامه ریزی روستایی، اساتید برنامه ریزی توسعه شهری، اساتید علوم ورزشی، پژوهشگران دکتری علوم ورزشی و برنامه ریزی شهری بودند و نمونه آماری از بین اعضای جامعه با بهره گیری از روش نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی انتخاب شدند. ابزار پژوهش مصاحبه نیمه ساختاریافته با 15 نفر از متخصصان پژوهش که تا مرحله اشباع نظری ادامه یافت، مصاحبه ها به صورت نیمه ساختاریافته با نمونه های آماری با هماهنگی و زمان بندی قبلی انجام شد. در پژوهش حاضر با 15 نفر مصاحبه انجام شد که از مصاحبه دهم به بعد، تکرار در اطلاعات دریافتی مشاهده گردید و از مصاحبه سیزدهم به بعد داده ها کاملاً تکراری و به اشباع نظری رسید اما برای اطمینان تا مصاحبه ها تا نفر پانزدهم ادامه یافت. روایی پژوهش توسط متخصصان مربوطه مورد بررسی و تأیید قرار گرفت و پایایی پژوهش با استفاده از روش توافق درون موضوعی 86 درصد به دست آمد. نتایج پژوهش نشان دادند که 73 کد اولیه در قالب 12 مفهوم و 4 مقوله اصلی شامل عوامل زیست محیطی، الزامات زیست محیطی، عوامل مدیریتی و سیاست گذاری و عوامل توسعه پایدار سازمان دهی شدند؛ بر این اساس، بهبود زیرساخت های زیست محیطی، تدوین و اجرای سیاست های پایدار، ارتقای مدیریت ورزشی، و افزایش آگاهی عمومی می تواند نقش مهمی در افزایش مشارکت ورزشی داشته باشد.
تحلیل نقش کنشگران کلیدی در تحقق الگوی مسکن سالم: مطالعه موردی منطقه سه سنندج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مواجهه با بحران های بهداشتی اخیر، به ویژه پاندمی کووید-19، اهمیت طراحی مسکن سالم و مقاوم که قادر به مقابله با شرایط اضطراری بهداشتی باشد، بیش ازپیش نمایان شده است. این پژوهش با هدف تحلیل نقش و تأثیرگذاری کنشگران کلیدی در فرآیند تحقق الگوی مسکن سالم در منطقه سه شهر سنندج انجام شده است. روش شناسی تحقیق به صورت توصیفی-تحلیلی و با استفاده از رویکرد ترکیبی (کمی و کیفی) طراحی شده است. داده ها ابتدا از طریق تحلیل منابع اسنادی و سپس با به کارگیری تکنیک دلفی و گردآوری نظرات 13 کارشناس محلی به دست آمدند. پس از شناسایی 18 کنشگر کلیدی و تقسیم آن ها به پنج گروه اصلی، ماتریس تحلیل اثرات متقابل برای ارزیابی ارتباطات و تأثیرات بین کنشگران تدوین شد. این ماتریس سپس با استفاده از نرم افزار Ucinet تحلیل شد تا ساختار و دینامیک شبکه کنشگران به دقت بررسی شود. نتایج تحقیق نشان داد که سه گروه کنشگر اصلی شامل «سازندگان»، «شورای اسلامی شهر سنندج» و «مصرف کنندگان» با توجه به نقش محوری و تأثیرگذاری بالای خود، نقش های اساسی در تحقق الگوی مسکن سالم ایفا می کنند. در مقابل، برخی نهادها نظیر «شهرداری» و «وزارت راه و شهرسازی» به عنوان کنشگران فرعی شناسایی شدند که با وجود داشتن نقش های مکمل و نظارتی، از قدرت تصمیم گیری محدودتری برخوردارند. این یافته ها نشان می دهند که تقویت تعاملات میان کنشگران کلیدی و فرعی و همچنین بهره گیری از تجارب موفق بین المللی، می تواند به بهبود فرآیندهای برنامه ریزی و طراحی مسکن منجر شده و به ارتقای ساختار و کارایی شبکه کنشگران در مواجهه با چالش های بهداشتی آینده کمک کند.
تحلیل اثرات بلندمرتبه سازی بر تغییرات محیط شهری (نمونه موردی: محله کیانپارس اهواز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بلندمرتبه سازی و ساخت ساختمان های بلند یکی از رویه های ساخت وساز در دنیای امروزی است. گران شدن زمین و کمبود آن از جمله مهم ترین دلایل برای روی آوردن به این سبک از ساخت وسازها می باشد. باتوجه به شرایط خاص این نوع ساختمان هاء مسأله تغییرات محیط شهری در آن ها از اهمیت زیادی برخوردار است. به همین منظور، هدف پژوهش حاضر تحلیل اثرات بلندمرتبه سازی بر تغییرات محیط شهری نمونه موردی محله کیانپارس شهر اهواز است. پژوهش از نظر ماهیت و روش از نوع توصیفی- پیمایشی و از نظر نتایج کاربردی است. ابزار جمع آوری داده ها مصاحبه و پرسشنامه است. با مرور جامع پیشینه پژوهش و نظرخواهی از خبرگان، تعداد 40 کارشناس و متخصص بلند مرتبه سازی شهری و امور شهری شناسایی و سپس روابط درونی بین این توانمندسازها با استفاده از روش ISM، بررسی گردید. نتایج پژوهش نشان داد که پس از تحلیل داده ها، این شاخص ها در 3 سطح مختلف طبقه بندی شدند. اقتصادی، کالبدی، زیرساخت، عملکردی - اقتصادی، کالبدی – فضایی در سطح بالا (سطح 1) قرارگرفت، که اساسی ترین و مهم ترین شاخص های بلند مرتبه سازی محله کیانپارس اهواز می باشد، که به طور مستقیم و غیرمستقیم بر سایر شاخص ها تاثیرمی گذارد، از این رو ضروری است مورد توجه جدی مدیران و برنامه ریزان شهری قرارگیرد. نتایج این پژوهش به تصمیم گیران امور شهری کمک می کند تا بتوانند جهت اثرات مثبت بلندمرتبه سازی بر تغییرات محیط شهری، تصمیمات هوشمندانه تری اتخاذ و مسیر مناسب تری را جهت توسعه صنعت بلند مرتبه ساری در محله کیانپارس شهر اهواز، انتخاب نمایند.