فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۰۶۱ تا ۲٬۰۸۰ مورد از کل ۱۰٬۴۰۶ مورد.
منبع:
توسعه پایدار شهری سال اول بهار ۱۴۰۰ شماره ۲
55-66
حوزههای تخصصی:
فضاهای شهری بخش عمده ای از زندگی روزمره شهروندان را به خود اختصاص می دهند. تجارب طراحی و برنامه ریزی فضاهای شهری نشان داده است که این فضاها در پاسخگویی به نیاز کودکان، به عنوان حساس تری ن و مهم ترین قشر جامعه، ناکارآمد بوده اند و برنامه ریزی ها بیشتر بر اساس خواست و نیاز بزرگ سالان انجام می گیرد. هرچند در سال های اخیر توجه به کودکان و نوجوانان در ابعاد مختلف موردتوجه قرارگرفته ولی اقدامات کالبدی و محیطی مناسبی اتخاذ نشده است. با این وجود با پررنگ تر شدن مباحث حقوق شهروندی، توجه به تمام اقشار جامعه به خصوص کودکان به عنوان یک شهروند، بیشتر موردتوجه برنامه ریزان و مدیران شهری قرارگرفته است. شهر دوستدار کودک علاوه بر تأمین نیازهای اولیه، امکان مشارکت و اظهارنظر را برای کودکان محقق می سازد. در همین راستا پژوهش حاضر به منظور شناخت و بررسی اصول و معیارهای شهر دوستدار کودک و میزا ن رعایت ای ن اصو ل د ر د و محدود ه هزارجریب و تخت فولاد اصفهان انجام گرفته است. روش تحقی ق د ر ای ن پژوهش، توصیفی - تحلیلی و مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای و اسنادی، بررسی های میدانی و مصاحبه است و برای تجزیه وتحلیل داده ها از بهره گرفتهشد. در این پژوهش ابتدا در قالب مبانی نظری به شناخت نیازهای کودکان و اصول Arc GIS و SPSS نرم افزارهای مطرح شده توسط اندیشمندان مختلف درباره شهر دوستدار کودک پرداخته شد. سپس با توجه به مطالعات انجام گرفته و امکانات و اطلاعات در دسترس، پنج شاخص ایمنی و امنیت، دسترسی، اوقات فراغت، مشارکت و سلامت محیط برای سنجش میزان کودک مداری محدوده های موردمطالعه انتخاب شد و ارزیابی هر شاخص با توجه به اطلاعات موجود از طریق پرسشنامه، بررسی های انجام گرفت. یافته های پژوهش حاکی از آن است که امتیاز شاخص های شهر دوستدار GIS میدانی، مصاحبه و تحلیل اطلاعات در کودک به غیراز مشارکت کودکان که دارای وضعیت بسیار نامناسبی می باشد، از مقدار متوسطی برخوردار است و درمجموع امتیاز هر دو محدوده، با برتری ناچیز محدوده هزارجریب نسبت به محدوده تخت فولاد، نزدیک به هم است و نسبتاً دوستدار کودک می باشند. در پایان نیز با توجه به مصاحبه ها و نیازسنجی های انجام شده، راهبردها و سیاست هایی جهت دستیابی به رفاه کودکان و شهر دوستدار کودک ارائه شد.
تحلیل محتوای جرایم مکان محور شهر تهران در بازه زمانی 1390-1398 خورشیدی، مطالعه موردی: محله های نارمک، نازی آباد و پونک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جرم و ناامنی، یکی از پایدارترین چالش های زندگی شهری و مقوله ای اولویت دار در کیفیت زندگی در فضاهای شهری است. شهر بزرگ تهران دارای بیشترین سهم نسبت جمعیت به جمعیت شهری کل کشور و جرم خیزترین شهر ایران است. قرائت های نوین از مکان و تجزیه و تحلیل های خُردمحور مکان مبنا، یکی از راهکارهای نوین عملیاتی پیشگیری وضعی جرم است که تاکنون به صورت نظری و عملیاتی مورد توجه متولیان و اندیشمندان حوزه امنیت شهری قرار نگرفته است. این مطالعه، مختصات آماری و مکان های نهایی جرایم در بین سه محله از شهر تهران را بررسی نموده است. رویکرد مطالعه، کمّی و ابزارهای پژوهش، تحلیل محتوای کمّی به کمک گزاره های استنتاجی و شاخص های تحلیلی مرکب خُرد مقیاس و میانی مقیاس جرم شناختی است. جامعه آماری تحقیق، شامل وقایع خبری روزانه ثبت شده هفت روزنامه سراسری ایران، کیهان، اعتماد، شرق، جام جم، دنیای اقتصاد و رسالت در پایگاه داده های تمام متن وب سایت «مگ ایران» از ابتدای سال 1390 تا پایان سال 1398 خورشیدی، 1100 پرونده و 290 مورد مکان خالص جرم خیز است. قلمرو مکانی تحقیق، شامل سه محله نارمک، محله نازی آباد و محله پونک در شهر تهران است. جرایم سرقت، زورگیری و قتل به ترتیب بالاترین سطح فراوانی مشترک جرایم را در بین محلات هدف داشته اند. سرقت در محله نارمک و زورگیری و قتل در محله نازی آباد فراوانی بیشتری داشته است. محله نازی آباد در شاخص های تطبیقی آماری- موضعی مطالعه به نسبت دو محله دیگر از معضلات ناامنی شهری بیشتری برخوردار است. مکانِ خانه مسکونی در جرم سرقت و شبکه معابر در جرایم زورگیری و قتل اصلی ترین مکان های جرم محلات بوده اند. حریم شخصی شهروندان و نیز فضای مشاع حرکتی همانند خیابان ها و میادین در این سه فضای جغرافیایی از ضریب ناامنی بسیار بالاتری به نسبت مکان های مالکیتی برخوردار بوده اند. در پایان، تجزیه و تحلیل های مکان مبنایی به تفکیک مختصات آماری و موضعی جرایم ارائه شده و پیشنهاداتی نیز برای هر محله و مطالعات آتی ارائه گردیده است.
سنجش و ارزیابی راهبردی کیفیت بافت های تاریخی با تاکید بر رویکرد بازآفرینی شهری (مطالعه موردی: محدوده بازار کرمان)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
آینده پژوهی شهری دوره ۱ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳
1 - 24
حوزههای تخصصی:
یکی از رویکردهای اخیر در زمینه مرمت بافت های تاریخی، رویکرد بازآفرینی پایدار شهری که نسبت به رویکردهای پیشین دید جامع تر به بافت تاریخی و حفاظت آن دارد. در این رویکرد به منظور مرمت بافت تاریخی از تمامی ابعاد توسعه پایدار شامل ابعاد اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، مدیریتی و زیست محیطی استفاده شده است. این پژوهش با هدف سنجش و ارزیابی راهبردی کیفیت بافت محدوده بازار کرمان با رویکرد بازآفرینی سعی بر آن دارد که با روش تحقیق توصیفی و تحلیل محتوا (کمی و کیفی) و با بررسی اسناد و بیانیه های مربوط به بازآفرینی و پژوهش های انجام گرفته شده با این رویکرد، دیدی جامع از ابعاد و معیارهای آن داشته باشد. از این رو روش تحقیق حاضر از لحاظ هدف کاربردی و دارای ماهیت پیمایشی است و جمع آوری داده از طریق بررسی اسنادی و کتابخانه ای، پرسش نامه (از دیدگاه 50 نفر از مسئولان و ساکنین محدوده) انجام شده است. سپس داده ها در نرم افزار Excel وارد و تحلیل و پس از آن با استفاده از مدل راهبردی QSPM مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند. اطلاعات به دست آمده با استفاده از نرم افزار GIS درقالب شاخص های موثر بازآفرینی مورد بررسی قرار گرفته و با استفاده از تکنیک راهبردی QSPM راهبرد و راهکارهای موثر بازآفرینی محدوده استخراج گردیده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که بافت تاریخی از کیفیت لازم جهت باز آفرینی برخوردار نبوده و نیازمند اقدامات متعدد در خصوص زنده سازی بافت همچون احیا و مرمت ابنیه تاریخی در محدوده بافت تاریخی دارد. در این رابطه، نتایج حاصل از تکنیک سوات نیز نشان دهنده این امر است که استراتژی آن از نوعWO بوده و قابلیت حفاظت و تغییر را در صورت استفاده از نقاط قوت جهت برطرف کردن ضعف ها دارا می باشد.
تحلیل مؤلفه های سرمایه اجتماعی مؤثر بر مهاجرت روستاییان با نقش میانجی دلبستگی مکانی (موردمطالعه: شهرستان جیرفت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره دوازدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۴۶)
370 - 387
حوزههای تخصصی:
مهاجرت مهم ترین پدیده ای است که می تواند موجودیت و بقای جوامع روستایی را به خطر بیندازد. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر مؤلفه های سرمایه اجتماعی و دلبستگی مکانی بر مهاجرت افراد در روستاهای شهرستان جیرفت است. جامعه آماری شامل جمعیت فعال روستایی بود و حجم نمونه با استفاده از جدول کرجسی و مورگان به روش نمونه گیری تصادفی با انتساب متناسب 382 نفر انتخاب شد. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه ای محقق ساخته بود که برای تعیین روایی آن از پانل متخصصان استفاده شد. همچنین، به منظور سنجش پایایی ابزار تحقیق از آلفای کرونباخ استفاده شد و مقدار آن برای سنجه های مختلف پرسشنامه بین 71/0 تا 83/0 محاسبه گردید. نتایج تحلیل همبستگی پیرسون نشان داد هرچقدر فاصله محل سکونت روستاییان تا شهر بیشتر شود میزان مهاجرت آن ها هم به شهرها افزایش می یابد، از سوی دیگر هرچقدر سرمایه اجتماعی در میان روستاییان کاهش یابد مهاجرت به میزان زیادی افزایش می یابد. واکاوی حاصل از آزمون تحلیل مسیر نیز نشان داد تمام مؤلفه های سرمایه اجتماعی اثرات مستقیم و معنی داری بر مهاجرت دارند و در این بین مشارکت اجتماعی بیشترین اثر مستقیم معنی دار را بر مهاجرت روستاییان دارد. ضمن اینکه دلبستگی مکانی نیز دارای اثر منفی مستقیم معنی دار بر مهاجرت است. همچنین تمامی مؤلفه های سرمایه اجتماعی بر دلبستگی مکانی دارای اثر مستقیم مثبت معنی دار هستند، به این معنا که هر چه افراد در جوامع روستایی از سطح بالایی از مشارکت اجتماعی، انسجام اجتماعی، اعتماد اجتماعی، آگاهی اجتماعی و روابط اجتماعی برخوردار باشند احتمال دلبستگی مکانی در آن ها بیشتر می شود و در نتیجه احتمال مهاجرت در میان آن ها کاهش می یابد.
مدل سازی الگوی تاب آوری کسب وکارهای بوم گردی در مناطق روستایی استان گیلان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهمترین انواع بخش های صنعت گردشگری، گردشگری در حوزه بوم گردی است. این بخش همواره مورد توجه سیاست گذاران و برنامه ریزان توسعه روستایی بوده است چراکه در استفاده از فضا و ویژگی های محیط روستایی برای گردشگران جذابیت ایجاد کرده و همچنین به بهبود و ارتقاء شاخص های اقتصادی، اجتماعی-فرهنگی و زیست محیطی مناطق روستایی منجر می شود. فعالیت کسب وکارهای این حوزه همواره دستخوش تغییر و تحولات عمده ای بوده است و در شرایط پیچیده و پویای اقتصادی، صاحبان کسب وکارهای بوم گردی بایستی برای شناسایی مخاطرات این صنعت آماده شده و ظرفیت تاب آوری خود را ارتقا دهند. بر این اساس، هدف از انجام این پژوهش، مدل سازی الگوی تاب آوری کسب وکارهای بوم گردی در مناطق روستایی استان گیلان می باشد که با روش داده بنیاد انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش متشکل از خبرگان تجربی و دانشگاهی می باشند که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و فرآیند جمع آوری داده ها با استفاده از مصاحبه های عمیق انجام شد. سپس مفاهیم استخراج شده در سه گام کدگذاری باز، محوری و انتخابی تحلیل شده و در نهایت با استخراج، تلفیق و ترکیب مفاهیم و دسته بندی آنها، مدل سازی الگوی تاب آوری کسب وکارهای بوم گردی در مناطق روستایی استان گیلان در قالب عوامل علّی، پدیده محوری، عوامل زمینه ای، عوامل مداخله گر، راهبردها و پیامدها انجام شد. در انتها نیز پیشنهادهایی متناظر با نتایج پژوهش ارائه شد.
معیارهای بلندمرتبه سازی از دیدگاه زیباشناسی و منظر شهری در راستای آمایش سرزمین و جغرافیای شهری: نمونه موردی: منطقه 22 تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی معیارهای ساختمان های بلندمرتبه در منظر شهری دارای ابعاد و شاخص های متنوعی است. شناخت این ابعاد می تواند طراحان شهری و معماران را در جهت تقویت ارائه منظر شهری زیبا و مقبول و همچنین حذف نقاط منفی در طراحی کمک رساند. برهمین اساس، تحقیق حاضر به بررسی دیدگاه های زیباشناسی در مقوله منظر شهری و تأثیر آن بر ساختمان های بلندمرتبه می پردازد. در این ضمن فراخوانی معیارهای بلندمرتبه سازی از دیدگاه نظریه پردازان، متخصصین معمار و شهرساز و همچنین ساکنین و غیرساکنین، بهره برداری شود و از نظر زیبایی -شناسی باتوجه به گسترش بناهای بلندمرتبه مسکونی از نوع منفرد و خوشه ای مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گیرد. به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات و داده های، روش های کیفی و کمی به صورت توامان به کار برده شده است، بدین صورت که برای تجزیه و تحلیل داده های کیفی از روش تحلیلی کیو، و جهت آنالیز داده های میدانی، از نرم افزار تحلیل آماری SPSS استفاده شده است. یافته های این تحقیق نشان می دهد که در تأثیر زیباشناسی بناهای بلند منفرد و خوشه ای باید تفاوت قائل شد؛ زیرا ابعاد تأثیرگذار این بناها در منظر شهری متفاوت است. برج های منفرد دارای فرم شاخص و بناهای بلند خوشه ای به دلیل تکرار می توانند به راحتی با تناسبات محیطی هماهنگ شوند و از این طریق خط آسمان هماهنگی در جغرافیای شهرها خلق کنند.
تحلیلی بر وضعیت امکانات و تسهیلات گردشگری و نقش متقابل آنها بر توسعه گردشگری (مطالعه موردی: شهرستان آستارا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توسعه صنعت گردشگری نیازمند آگاهی و شناخت کافی از مسائل و وضعیت زیرساختها و محصولات گردشگری است. بدون آگ اهی از امکان ات موج ود در ه ر منطق ه، امک ان برنام ه ری زی و پیش بینی علمی و اصولی کارکردهای گردشگری وجود نخواهد داشت. مقاله حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش، توصیفی- تحلیلی است و با هدف یافتن پاسخ به این سوال که نقش متقابل عناصر گردشگری وتوسعه گردشگری درشهرستان آستارا وبسترهای مورد نیاز برای برنامه ریزی توسعه شهر چقدر است . جامعه آماری تحقیق شامل گردشگران،کسبه و فعالان حوزه گردشگری است.با توجه به دقیق نبودن تعداد گردشگران (جامعه آماری) از نمونه گیری تصادفی قابل دسترس اس تفاده ش ده است و مناطق و محلهایی که گردشگران حضور داشته اند از جمله بازارچه مرزی،ساحل صدف، تله کابین، برای جمع آوری داده ه ا تعی ین گردی د . یافت ه ه ای توصیفی با استفاده از نرم افزار SPSS تحلیل و فرضیه های تحقیق نیز با آزمون فریدمن انجام شد. بر اساس نتایج حاصل از این پژوهش مکانهای گردشگری ش هرستان آستارا در اغل ب زمین ه ه ا با کمبود امکان ات و تسهیلات لازم برای جذب گردشگران مواجه است که به منظور تحولی سازنده و پویا، ض رورت برنام ه ری زی و تهی ه و اجرای طرح جامع گردشگری در سطح شهرستان میتواند امکان ج ذب گردش گر بیش تر را ف راهم نماید .
راهبردهای توسعه گردشگری تاریخی فرهنگی بر پایه برنامه ریزی راهبردی مشارکتی (مورد: شهرهای قبله، لاهیج، خینالیج در کشور آذربایجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه م ی راث تاریخی(فرهنگی) وگ ردش گ ری ب رای م ردم ب ه م وض وعی آشنا تبدیل شده و برهمین اساس، مناطق تاریخی و بافتهای کهن به دلیل فضاهای ارزشمند می توانند به-عنوان اماکن مناسب برای جذب گردشگران بویژه خارجی باشند که در جست وجوی مکانهای منحصر به فرد، جذب این مناطق شده و زمینه ساز رونق گردشگری و منافع ناشی از آن می شوند. در همین راستا پژوهش پیش رو، با هدف شناسایی پتانسیلها وتنگناهای گردشگری تاریخی-فرهنگی در مناطق باستانی قبله،لاهیج و خینالیق کشور آذربایجان و ارائه راهبردهایی براساس نتایج پژوهش به نگارش درآمده است. این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ روش، توصیفی تحلیلی می باشد. روش جمع آوری داده ها براساس روش کتابخانه ای و پیمایشی بوده و از جامعه آماری یعنی خبرگان و مدیران جمع آوری شده است. جهت شناسایی عوامل کلیدی داخلی و خارجی توسعه گردشگری و راهبردهای توسعه آن، از الگوی تحلیلی سوات براساس دیدگاه جامعه نمونه استفاده شده است. همچنین، جهت اولویت بندی و مشخص کردن درجه تاثیر عوامل چهارگانه سوات و زیرعوامل و راهبردهای تدوین شده، از فرایند تحلیل شبکه ونرم افزار Super Decision استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که S8(ارزش منطقه به لحاظ تاریخی،فرهنگی،معماری و قوم نگاری) و S6(ورود تعداد بالایی از گردشگران به منطقه) با امتیازهای989/0 و972/0 بیشترین تاثیر را در بین زیرمعیارها داشته اند و همچنین، راهبرد برنامه ریزی برای حمایت از مناطق حفاظت شده جهت پایداری تقاضای گردشگری منطقه (بویژه تاریخی-فرهنگی) (SO2) با 3651/0 به عنوان راهبرد اصلی و ایجاد مراکز خدماتی و تسهیلاتی اقامتی گردشگران در محدوده حفاظتی و مرمت شده تاریخی و ارتقاء استانداردهای آن برای ارائه خدمات بهتر درمنطقه تاریخی موردنظر(SO1) با 3455/0 به عنوان راهبرد جایگزین شناخته شده اند.
تبیین کیفیت های مورد انتظار از رودخانه شهری به عنوان یک مکان عمومی پایدار (مورد شناسی: اصفهان، اردبیل، اهواز و رشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و آمایش شهری - منطقه ای سال یازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۳۸
117 - 142
حوزههای تخصصی:
مردم با انگیزه های متفاوتی همچون ارتباط با طبیعت و گذراندن اوقات فراغت خود در فضاهای رودکنار شهری حضور می یابند؛ از این رو تبدیل همه فضاهای شهری مبتنی بر رودخانه ها به «مکان عمومی پایدار» می بایست در زمره رسالت های شهرسازی قرار گیرد. چنین مکان هایی، برای مطلوب ماندن در چرخه حیات خود و اثرگذاری بر شهر، رودخانه، مردم و محیط زیست باید کیفیت های متعددی داشته باشند؛ در پژوهش حاضر نیز نخست از طریق مرور ادبیات شاخص ها و معیارهای کیفیت، مکان های عمومی پایدار رودخانه محور شناسایی و استخراج شد و سپس با بررسی میدانی، نظرات مردم و کارشناسان در نمونه های موردی (رودخانه های بالیقلی اردبیل، زاینده رود اصفهان، کارون اهواز و زرجوب رشت) از طریق مشاهده، مصاحبه نیمه ساختار یافته و تکمیل پرسشنامه بسته، داده های لازم برای نظرسنجی شاخص ها و معیارها در نمونه های موردی گردآوری شدند و برای بررسی اعتبار نتایج، از آزمون اسمیرنف و t تک نمونه ای درجهت تبیین آن ها به کمک تحلیل عاملی در نرم افزار spss پرداخته شده است. یافته های پژوهش بیانگر آن است که برآورده شدن انتظارات و پاسخ به انگیزه های حضور مردم، می تواند به موفقیت و مطلوبیت این مکان ها بیانجامد و سازنده اصلی کیفیت مکان های عمومی پایدار رودخانه محور را می توان در قالب پایداری، تاب آوری، انسان مداری، کارایی و اثربخشی، همگانی و بازبودن، نگهداری و پرورش، انسجام و ارتباط طبقه بندی کرد. در ذیل این شاخص ها، معیارها و سنجه های مرتبط به طور کامل گنجانده شده که ارزیابی نقاط ضعف و قوّت آن ها، برای بهبود وضع موجود یا راهنمایی عام برای توسعه های آتی در سه سطح کلان، میانی و تفصیلی، کارایی زیادی خواهد داشت. به عنوان یک نتیجه کلی می توان گفت کیفیت های موردنیاز، باید با اتکاء بر سازنده های مکان عمومی پایدار تأمین شوند و به محدوده رودکنار خلاصه نمی شوند.
نقش سرمایه اجتماعی در توسعه کالبدی سکونتگاههای روستایی مورد مطالعه سکونتگاههای روستایی شهرستان گرمسار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی رابطه مؤلفه های سرمایه اجتماعی بر توسعه کالبدی محله ای ساکن دهستان های شهرستان گرمسار و حوزه های نفوذ از توابع شهرستان گرمسار می باشد. نوع تحقیق کاربردی و روش توصیفی- تحلیلی و برای گردآوری اطلاعات از روش های کتابخانه ای و میدانی (پرسشنامه) استفاده شده است. جامعه آماری این تحقیق خانوارهای روستایی سکن در سکونتگاههای روستایی شهرستان گرمسار می باشد. این دهستان طبق سرشماری سال 1395 دارای 15231خانوارمی باشد، که تعداد375خانوار به عنوان نمونه جهت انجام تحقیق از طریق فرمول کوکران انتخاب شده است. و از پرسشنامه برای تجزیه وتحلیل اطلاعات از آمار توصیفی و استنباطی (آزمون tتک نمونه ای، همبستگی پیرسون استفاده شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد، بر اساس آزمون t نمونه ای در بین مؤلفه های سرمایه اجتماعی، بعد انسجام اجتماعی با میانگین 4.15 دارای بالاترین میانگین بوده است . همچنین آزمون t تک نمونه ای نشان می دهد برای شاخص های توسعه کالبدی عدد مطلوبیت بیشتر از (3) و به صورت مثبت ارزیابی شده است. همچنین آزمون همبستگی پیرسون نشان که بین ابعاد.اعتماد، انسجام و توسعه پایدار در سطح 0.05 درصد رابطه مثبتی وجود دارد ولی بین بعد آگاهی اجتماعی ، و توسعه کالبدی هیچ رابطه ای وجود ندارد. نتایج تحلیل رگرسیون حاکی از آن است که اثر اعتماد اجتماعی (149/0)، انسجام اجتماعی (033/0) و مشارکت اجتماعی(391/0) بر توسعه کالبدی مثبت و معنی دار می باشد.
بررسی نقش شهرهای کوچک در تعادل بخشی جمعیت استان کرمانشاه (مطالعه موردی: شهر سرپل ذهاب)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عدم تعادل در سلسله مراتب شهری در جهان به ویژه درکشورهای درحال توسعه معضلاتی را به وجودآورده است، چنین حالتی با شدت و ضعف، ولی به طورغالب در بیشتر مناطق ایران دیده می شود. به دلیل وجود پدیده نخست شهری در استان کرمانشاه این امر باعث شده که بیش از نیمی از جمعیت استان در شهر نخست متمرکز شده است. روش مورد استفاده در این پژوهش تحقیقی - کاربردی می باشد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از مدل رتبه – اندازه، قانون رتبه – اندازه تعدیل یافته، منحنی لورنز، متوسط رشد سالانه، ضریب جینی و مدل ضریب آنتروپی استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که شهر سرپل ذهاب در طول چند دوره سرشماری از سال 1370 تا سال 1395 جزء شهرهای متوسط محسوب می شود. نتایج تحقیق حاکی از آن است که به علت وجود نخست شهرکرمانشاه، سلسله مراتب شهری استان از قانون رتبه اندازه تبعیت نکرده و ناهمخوانی وعدم تعادل در سلسله مراتب شهری استان مشخص بوده است. بررسی روند تغییرات شهر و جمعیت شهری در طول پنج دوره سرشماری از سال 1370 تا 1395 در استان کرمانشاه و تجزیه و تحلیل آن ها نشان می دهد که رشد شهرنشینی، به تدریج شدت گرفته و نسبت جمعیت شهری به جمعیت روستایی افزایش یافته است، بررسی سلسله مراتب شهری در استان نشان می دهد که در این استان نیز به مانند بیشتر استان های کشور دارای شبکه شهری ناهمگون و نامتعادلی بوده است. شهر مورد مطالعه در این پژوهش شهر سرپل ذهاب بوده است که با نگاهی به تحولات جمعیتی و کالبدی اینگونه شهرها جهت رسیدن به سلسله مراتب شهری و فضایی بهینه، رعایت عدالت در توزیع امکانات و خدمات و همچنین ایجاد فرصت های یکسان برای شهرهای کوچک و متوسط استان از جمله شهر سرپل ذهاب ضرورت دارد.
ارزیابی تاثیرات اجتماعی و فرهنگی طرح مدیریت محله بر زندگی شهروندان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال دوازدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۵
137 - 150
حوزههای تخصصی:
توجه به محله به عنوان کوچکترین واحد سازمان فضای شهری و اتخاذ مدل مدیریت محله موجب انتقال کانون فرآیند تصمیم سازی و تصمیم گیری به سطوح پائین تر شهری و ابعاد ملموس تر زندگی شهروندی می گردد در سالهای اخیر به دنبال بروز مشکلات ناشی از سست شدن و پیوندهای اجتماعی در شهرها و تشدید بیگانگی ساکنان نسبت به یکدیگر توجه به محله و اجتماعات محله ای را در نظر مدیران و مسئولان به خود جلب کرده است پژوهش حاضر به بررسی تاثیرات اجتماعی و فرهنگی برنامه مدیریت محله بر زندگی شهروندان شهر تهران می پردازد. بر همین اساس فرضیاتی از نظریات پاتنام، جیکوبز و پارسونز استنتاج شده است. روش تحقیق به صورت پیمایشی بوده و واحد تحلیل آن فرد می باشد. جامعه آماری شامل شهروندان بالای 15 سال شهر تهران است. در این تحقیق انتخاب نمونه ها از طریق نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای صورت گرفته است. حجم نمونه با استفاده از نرم افزار Sample SPSS Power معادل 700 نفر برآورد شده است .و ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه می باشد. تجزیه و تحلیل داده ها، در دو سطح (آمار توصیفی و آمار استنباطی) انجام گرفته است. از مهم ترین نتایج می توان نشان داد که متغیر مدیریت محله با متغیرهای مشارکت اجتماعی شهروندان، هویت محله ای و اعتماد اجتماعی رابطه معناداری وجود دارد اما بیشترین تاثیر را مدیریت محله بر مشارکت اجتماعی شهروندان با ضریب تاثیر 0.42 داشته است و بعد به ترتیب بر اعتماد اجتماعی و هو یت محله تاثیر گذار بوده است که ضریب تاثیر هر کدام به ترتیب برابر با ( اعتماد اجتماعی)0.32، ( هویت محله) 0.22 می باشد . از نتایج غیر مستقیم مدیریت محله می توان به احساس امنیت و رضایتمندی اشاره نمود .
ارزیابی تاب آوری و مؤلفه های آن در برابر مخاطرات طبیعی مطالعه موردی: شهر ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۴ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
105 - 123
حوزههای تخصصی:
مخاطرات طبیعی به صورت تکرارپذیر، جوامع بشری ازجمله شهرها را در معرض آسیب پذیری قرار می دهد. لذا تاب آور شدن با رویکرد تقویت جوامع و تحلیل آسیب پذیری مطرح می شود. در این راستا ارزیابی تاب آوری و ابعاد آن در شهر ایلام مطابق با راهبردهای جهانی تاب آوری و بررسی میزان کارآمدی سند جهانی تاب آوری مطابق با واقعیات ساختار تاب آوری شهر ایلام ضروری می نماید. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی است. جامعه آماری شامل خبرگان حوزه مدیریت بحران و ساکنین محلات شهر ایلام است. شاخص ها و مؤلفه ها با تلفیق مدل CDRI و راهبردهای سند سندای عملیاتی شده اند. برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش های آماری همچون آزمون تی (T) تک نمونه ای و دو نمونه مستقل استفاده شده است. بر اساس نتایج پژوهش، وضعیت تاب آوری شهر ایلام بر مبنای راهبردهای جهانی تاب آوری با مقدار میانگین 42/2 درصد کمتر از حد مبنا (3) است که نشان می دهد وضعیت تاب آوری شهر ایلام با وضعیت مطلوب فاصله داشته و نامطلوب ارزیابی می شود. ابعاد تاب آوری اقتصادی، اجتماعی، نهادی، طبیعی و کالبدی با وضعیت مطلوب تاب آوری فاصله داشته و به سمت آسیب پذیری گرایش دارد. تفاوت معنادار بین تاب آوری بافت های فرسوده و حاشیه نشین با نواحی شهری دارای بافت جدید بیانگر سطوح متفاوت آسیب پذیری در سطح مناطق و نواحی محدوده موردمطالعه است. نتایج آزمون تی (Test –T) پرسشنامه مبتنی بر نظر خبرگان حاکی از آن است که راهبردهای بین المللی تاب آوری در صورت اجرا در تقویت تاب آوری جوامع محلی (ایلام) مؤثر می باشد که این امر استفاده از تجارب جهانی و لزوم بازنگری در راهبردهای کاربردی در حوزه تاب آوری شهری را یادآور می شود.
Analysis of Socio-Cultural Challenges Facing Local Managers in the Process of Rural Development (Case Study: Central District of Rasht County)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Design/Methodology/Approach- This is an applied research in which a descriptive-analytical method has been adopted for data collection and analysis. The study data was obtained through documentary analysis and field studies. The statistical population of this study includes 63 villages in the central district of Rasht County. All Dehyars and members of the Islamic Council of these villages (n=284) were interviewed and filled out the questionnaire. Data analysis was performed using statistical methods (t-test and weighted mean). The social challenges facing local managers with 18 items and cultural challenges with 8 items were subjected to analysis at three levels. Findings- The results suggested that local managers of villages in the central district of Rasht County confront serious social and cultural challenges in the process of rural development. Poor collaboration of villagers with local village managers in rural development plans and projects with a mean of 4.42, reverse migration and social problems caused by the construction of second houses with a mean of 4.41 and migration of youths from villages to the city and non-participation in Council elections with a mean of 4.40 were the major social and ethnic challenges. Also, tribal differences in the villages with a mean of 4.35, lack of solidarity between local managers and people in tackling rural problems with a mean of 4.34 and poor work culture with a mean of 4.13 were also the most important cultural challenges facing local managers in the villages at the central district of Rasht County. Research Limitations/Implications- The disagreements between local managers, reluctance to provide information on research topic and the difficulty of reaching managers in the villages were the main limitations of the present study. Appointing a member of the village management body as a spokesperson and setting the criterion of permanent residence in the village as a precondition for the nomination of the executive director were among executive strategies offered in the present study. Practical Implications- Changing the management style from person-centered to participatory management in the administration of rural affairs, monitoring the inflow of non-indigenous people into the village in order to safeguard its social and cultural structure, building a suitable infrastructure to keep young and active forces in rural areas and encouraging them to study in the fields pertained to planning and rural development, participating in the decision-making structure of local management, fostering interaction between local managers and villagers through a management system based on law obedience and transparency and ultimately stimulating villagers to engage in teamwork and its effective results in the process of achieving comprehensive rural development. Originality/value- Recognizing the main challenges facing local managers in a district of Guilan province can play a prominent role in improving their efficiency in the process of achieving rural development. The results of this research can be useful for district and county managers.
تحلیل و بررسی میزان تأثیر زمینه گرایی بر دلبستگی به مکان در محله های تاریخی (موردشناسی: محله های سرخاب و دوه چی تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نادیده گرفتن اصول و ابعاد زمینه گرایی در فضای محله ها، منجر به کاهش میزان دلبستگی به مکان شده و به تبع آن مسائل و مشکلات متعددی به وجود آمده است؛ ازاین رو پژوهش حاضر با هدف ارتقاء دلبستگی به مکان محله های تاریخی (سرخاب و دوه چی) شهر تبریز ازطریق ابعاد زمینه گرایی به روش توصیفی-تحلیلی با استفاده از ابزار پرسش نامه و انجام آزمون های Spss به روش نمونه گیری تصادفی-خوشه ای انجام گرفته است. جامعه آماری پژوهش، ساکنان محله های سرخاب و دوه چی با تعداد 300 نمونه آماری (150 نفر از هر محله) است. برای بررسی «زمینه گرایی»، ابعاد کالبدی، تاریخی، اجتماعی-فرهنگی و طبیعی و برای بررسی «دلبستگی به مکان»، مؤلفه های کالبدی و اجتماعی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که بین ابعاد زمینه گرایی (به جز زمینه طبیعی) و دلبستگی به مکان، ارتباط خطی در محله ها برقرار است که بیشترین مقدار مربوط به بُعد کالبدی (به ویژه خوانایی) است. ازلحاظ میزان تأثیرگذاری نیز بُعد تاریخی زمینه گرایی بیشترین تأثیر را بر دلبستگی به مکان دارد؛ بنابراین برای ارتقاء دلبستگی به مکان در محله های تاریخی شهر تبریز لازم است برنامه ریزان و طراحان معماری و شهرسازی به ابعاد کالبدی و تاریخی توجه و تأکید بیشتری داشته باشند.
تغییرات اقلیمی حوضه آبریز زاینده رود بر اساس سناریوهای IPCC و طبقه بندی کوپن-گایگر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه پایدار شهری سال دوم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۵
25-40
حوزههای تخصصی:
شرایط اقلیمی هر محل در کیفیت و کمیت زیستی انسان و دیگر جانداران نقش مهمی را ایفا می کند، لذا هرگونه فعالیت یا برنامه ریزی کلان بدون شناخت اقلیم امکان پذیر نبوده و تقسیم بندی اقلیمی یا شناخت پهنه های اقلیمی در امر برنامه ریزی و آمایش سرزمین ضروری است. هدف پژوهش حاضر پیش بینی تغییرات اقلیمی حوضه آبریز زاینده رود بر اساس سناریوهای IPCC و طبقه بندی کوپن گایگر است. در این پژوهش از داده های دما و بارش ماهانه شبیه سازی شده TYNSC2.03 در سده بیست و یکم میلادی (2100-2001) استفاده شده است. بدین منظور، حوضه آبریز زاینده رود در قالب یک شبکه به ابعاد هر خانه 55*45 کیلومتر تقسیم و مطالعه گردید. نتایج حاصل از سناریوهای تعریف شده A1F1، A2، B1 و B2 حاکی از آن است که شرایط حوضه آبریز به سمت گرم و بیابانی شدن پیش خواهد رفت و شدت این تغییرات در بالادست و پایین دست حوضه بیشتر مشهود است. نتایج نشان می دهد در همه سناریوها و بازه های زمانی، پیکسل 8 که در حوالی فریدون شهر قرار دارد، بیشترین تغییرات را خواهد داشت، اما میزان این تغییرات در سناریوهای A1F1 و A2 مشهودتر است که شامل تغییر طبقه اقلیمی از Dsa به Csa در هر دو سناریوی A1F1 و A2 از دوره 2025-2001 تا دوره 2050-2025 و نیز از Csa به Bsk از دوره.2075-2051 تا دوره 2100-2076 خواهد بود. با در نظر گرفتن شرایط پیش بینی شده در سناریوها، اقدامات تخفیف دهنده، شامل کاهش انتشار گازهای گلخانه ای، ارتقاء و گسترش تکنولوژی های پاک و حفاظت از جنگل ها در راستای مقابله با تغییر اقلیم ضروری هستند.
تحلیل چالش های متغیرهای کلان مدیریت منابع محیطی در سکونتگاه های روستایی استان مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و آمایش شهری - منطقه ای سال یازدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۹
109 - 130
حوزههای تخصصی:
منابع محیطی در مناطق روستایی نقش زیربنایی در اقتصاد کشور دارد و زمینه ساز حرکت درجهت دستیابی به اهداف توسعه است. این در حالی است که با توجه به اهمیت این منابع، بحران های زیست محیطی روزبه روز افزایش می یابد؛ ازاین رو، پرداختن به مسائل مدیریت منابع محیطی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. هدف از این پژوهش، تحلیل چالش های متغیرهای کلان مدیریت منابع محیطی در سکونتگاه های روستایی استان مازندران است. روش تحقیق توصیفی-تحلیلی است و برای گردآوری داده ها از مطالعات میدانی (پرسشنامه) استفاده شده است. جامعه آماری این تحقیق شامل 50 نفر از کارشناسانی هستند که در حوزه مدیریت منابع محیطی فعالیت داشتند. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون های t تک نمونه ای و تحلیل عاملی استفاده شده است. یافته های تحقیق نشان داد که براساس آزمون t تک نمونه رابطه معنی داری بین شاخص ها وجود دارد و تفاوت مطلوبیت آن ها به شکل مثبت برآورد شده است. نتایج آزمون تحلیل عاملی با مقدار 564/.KMO و مقدار بارتلت 533/1092 نشان داد که 44 شاخص مورد بررسی در 10 عامل شناسایی شد، در مجموع 96/56 درصد از کل واریانس را تبیین و بیشترین مقدار آن با واریانس 77/6 و مقدار ویژه 98/2 مربوط به عامل ضعف قوانین و مقررات و کمترین آن با واریانس 82/4 و مقدار ویژه 201/2 مربوط به عامل مشکلات انسان ساخت است؛ بنابراین به ترتیب عوامل «قوانین و مقررات، مشکلات سیاسی و اجتماعی؛ برنامه ریزی؛ مشکلات نظارتی؛ عملکردی یا کارکردی؛ صلاحیت مدیران و کارمندان؛ مشکلات کارفرمایان و مجریان طرح ها؛ مسائل اقتصادی؛ مهارت های فردی و مشکلات انسان ساخت» را می توان از چالش های مدیریت منابع در روستاهای استان مازندران نام برد.
تحلیلِ پژوهش های عدالت فضایی در برخورداری از خدمات شهری در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۳ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۱۱۷)
793 - 810
حوزههای تخصصی:
تصمیم گیران شهری برای اتکا به نتایج تحقیقات پژوهشگران و تصمیم گیری لازم در خصوص رفع مسئله نابرابری فضایی به اِعمال نگاهی جامع، تجزیه مدوّن و بازترکیب روشمندِ محتوای تحقیقات ارائه شده تاکنون نیازمندند. در این راستا پژوهشِ توصیفی- تحلیلیِ حاضر از نوع توسعه ای، با به کارگیریِ روش تحلیل محتوا در تجزیه و فراتحلیل در ترکیب، در صدد یافتن پاسخ برای این پرسش اصلی است که بر مبنای تجزیه و تحلیل مجموعه تحقیقات فارسی زبانِ منتشرشده در نشریات علمی و پژوهشی عدالت فضایی در برخورداری از خدمات شهری در ایران از چه وضعیتی برخوردار است؟ برای این منظور ، شانزده مقاله منتخب در حوزه عدالت فضایی شهری بررسی شده و در قالب هشت مؤلفه و 28 شاخص تجزیه و کدگذاری شده، سپس خروجیِ تجزیه بر مبنای فراوانی کدها تحلیل و بازترکیب شد ه است. نتایج حاصل از این فرایند، بر عدم تعادل فضایی روشن در شهرهای ایران گواهی می دهند . اما فقدان جامعیت در سنجش همه عناصر عدالت فضایی، عدم بررسی عناصر به روز در این حوزه، عدم استفاده از روش های تحقیق کیفی ، و نهایتاً فقدان خلاقیت و عاملیتِ منحصربه فرد در تهیه و تنظیم مقالات و تقلید از یک چارچوب پژوهشی ثابت در اکثریت آن ها استناد به نتایج مقالات را با تشکیک مواجه کرده است. در پایان نیز پیشنهاد ش ده ساختار مؤلفه ها و شاخص های سنجش عدالت فضایی در هر دو ساحت کمی و کیفی و همچنین مطالعات تطبیقی با سایر شهرهای جهان به ویژه از حیث شیوه تجزیه و ترکیب داده ها مورد تأکید پژوهشگران قرار گیرد.
واکاوی عوامل مؤثر بر نگرش زنان روستایی نسبت به ایجاد گروه های خودیار؛ مطالعه موردی: بخش بزینه رود، شهرستان خدابنده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۳ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۱۱۷)
873 - 886
حوزههای تخصصی:
گروه های خودیار، به عنوان یکی از مهم ترین راهبردهای توانمندسازی زنان، اهمیت زیادی در زمینه اشتغال، تولید درآمد، کاهش فقر، و ارتقای صادرات و درآمد ارز خارجی کشورهای در حال توسعه دارند. ایجاد این گروه ها می تواند متأثر از عوامل مختلف جغرافیایی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، و اقتصادی باشد. بنابراین، تحقیق حاضر با هدف بررسی عوامل مؤثر بر نگرش زنان روستایی نسبت به گروه های خودیار در بخش بزینه رود تدوین شده است. پژوهش به صورت ترکیبی - اکتشافی متوالی انجام شده است. در مرحله نخست نگرش زنان روستایی به ایجاد گروه های خودیار با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند از طریق مصاحبه احصا و در مرحله دوم به تحلیل بیشترین عوامل مؤثر د ر نگرش زنان روستایی نسبت به ایجاد گروه های خودیار از طریق پرسش نامه محقق ساخته با استفاده از آزمون تی تک نمونه ای پرداخته شده است. در مرحله اول پژوهش ، عوامل مؤثر د ر ایجاد گروه های خودیار در قالب 27 مفهوم احصا و در پنج بُعد طبقه بندی شد. نتایج مرحله دوم نیز حاکی از آن است که میانگین عددی حاصل در ابعاد اجتماعی- اقتصادی، پذیرش فناوری و مشارکت، بازاریابی، آموزش و حمایت، بانکداری/ اعتبارات به ترتیب مبیّن بالابودن عوامل مؤثر د ر نگرش زنان روستایی نسبت به ایجاد گروه های خودیار بوده و عوامل اجتماعی- اقتصادی مهم ترین عامل تأثیرگذار در ایجاد گروه های خودیار زنان روستایی است. بنابراین، نتایج نشان می دهد استفاده از سرمایه جمعی در اجرای فعالیت ها و استفاده مشاع از ابزارهای تولید باعث صرفه جویی در عوامل تولید خواهد شد و تلاش های جمعی در امور مربوط به گروه های خودیار و انعطاف پذیری در قوانین و مقررات سبب افزایش بازدهی زنان عضو می شود.
تأثیر بحران هیدروپلیتیک بر زیست پذیری مناطق جغرافیایی با تأکید بر جغرافیای مرزی ایران و افغانستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بی شک یکی از ابعاد رقابت ژئوپلیتیک میان واحدهای جغرافیایی رقابت بر سر منابع آبی مشترک است. این موضوع تنش-های سیاسی، اقتصادی و در مواردی نظامی را به وجود آورده است؛ اما یکی از مهم ترین تأثیرات این بحران چالش زیست پذیری مناطق جغرافیایی است؛ زیرا عنصر آب در کنار سایر مؤلفه ها نقش حیاتی در تداوم زیست انسانی و محیطی مناطق جغرافیایی دارد. مرز ایران و افغانستان از جمله مناطقی است که با بحران هیدروپلیتیک دست به گریبان است. هدف این مقاله بررسی تأثیر بحران هیدروپلیتیک بر زیست پذیری مناطق جغرافیایی با تأکید بر جغرافیای مرزی ایران و افغانستان می باشد. سؤال اصلی مقاله این است که بحران هیدروپلیتیک چگونه زیست پذیری مناطق جغرافیایی با تأکید بر جغرافیای مرزی ایران و افغانستان را دچار چالش می کند؟ روش این مقاله توصیفی- تحلیلی است. نتایج مقاله نشان می دهد که با توجه به شکننده بودن جغرافیای منطقه مرزی ایران و افغانستان هرگونه دخالتی در اکوسیستم طبیعی منطقه منجر به وارد آمدن ضربات اساسی بر عناصر زیست پذیری منطقه و تضعیف توان اقتصادی و اجتماعی منطقه خواهد شد.