فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶٬۷۴۱ تا ۶٬۷۶۰ مورد از کل ۱۰٬۶۲۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
کشور ایران به دلیل وجود منابع و ذخایر فراوان جغرافیای طبیعی و جغرافیای انسانی فرصت مناسبی برای سرمایه گذاران خارجی است و به لحاظ وجود مزایای بسیاری که از راه جذب سرمایه های خارجی نصیب کشورمان می گردد، باید در پی آن برآییم تا موانع بر سر راه را از بین برده و اطمینان خاطر را در ذهن سرمایه گذار ایجاد نماییم؛ زیرا ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﮔﺬاری ﺧﺎرﺟﯽ ﻧﻘﺸﯽ ﮐﻠﯿﺪی در اﻗﺘﺼﺎد ﻫﺮ ﮐﺸﻮر اﯾﻔﺎ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ. اﯾﻦ ﻣﻮﺿﻮع در گردشگری ﺑﻪ دﻟﯿﻞ تأثیرگذاری ﺑﻮدن در اقتصاد، اﻫﻤﯿﺖ ﺑﯿﺸﺘﺮی دارد. این پژوهش درصدد این است تا ضمن بررسی این محدویت ها و مشکلات تقنینی سرمایه گذاری خارجی در صنعت گردشگری با حفظ ملاحظات زیست محیطی؛ به این پرسش پاسخ دهد که این قوانین تا چه میزان در ایجاد اطمینان و اعتماد برای سرمایه گذاران موفق بوده است؛ وضعیت قانونی موجود، به علت قوانین ناهماهنگ، دارای ابهام بوده و شرایط قراردادهای نفتی در قوانین، نامشخص و حتی معلوم نیست که مرجع تصویب شرایط اساسی قراردادهای سرمایه گذاری کدام یک از مراجع قانونی موجود است. به نظر می رسد با توجه به مشارکت دستگاه های دولتی در این روش و تجربه موفق بسیاری کشورها در این زمینه و همین طور ظرفیت مناسب این روش برای جذب سرمایه گذاران خصوصاً در مناطق کمتر توسعه یافته می توان با تدوین قوانین کارآمد و اعمال حمایت های مناسب از روش مشارکت عمومی- خصوصی برای جذب هر چه بیشتر سرمایه گذاران به صنعت گردشگری خصوصاً در مناطق مستعد همچون مناطق نمونه گردشگری بهره برد.
The Impact of Micro Credit on Empowerment of Female Heads of Rural Households Covered by Imam Khomeini Relief Committee (Case Study: Central District of Zanjan County)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose- The purpose of the present study is to investigate the effect of micro credits received from Imam Khomeini Relief Committee on the empowerment of the female heads of rural household in the central part of Zanjan City. Design/methodology/approach- This is a descriptive-analytical study based on observation, interview and questionnaire. The statistical population of the present study consisted of female heads of rural households covered by Imam Khomeini Relief Committee in 38 villages of central Zanjan County. To achieve the objectives of the study, all female headed households in 38 villages of central Zanjan (n = 110) were selected using whole population count method. The data collection was conducted using library analysis and field surveys, and the main research instruments were interview and questionnaire. The questionnaire mainly consists of closed-ended questions and answers are rated on a 5-point Likert scale. Finding- Micro-credit had the greatest impact on social empowerment of female-headed households and there was a positive relationship between the allocated credit and economic empowerment of female-headed households although the coefficient indicated a weak correlation between the two variables. In addition, these micro-credits contribute to the economic empowerment of female heads of rural households by improving the employment opportunities and income. Practical implications- In light of the financial weakness of rural women, it is suggested that educational classes be organized to improve rural women's empowerment and their access to credit and financial resources through the establishment of cooperatives. Originality/value- The present study explored the capabilities of rural women in different dimensions influenced by micro-credits. The results of this study can help rural development planners and policymakers enhance women empowerment in rural communities.
تحلیلی بر جایگاه تعاون در ساماندهی و توسعه صنعت گردشگری استان قم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با استفاده از قابلیت ها و مزایای بخش تعاون، می توان بر پاره ای از چالش ها و نابسامانی های گردشگری ایران غلبه کرد. استان قم از جهت مذهبی و فرهنگی یکی از مهمترین محورهای گردشگری کشور به حساب می آید، لیکن جای هیچ شبهه ای نیست که تنگناهای گوناگونی در سر راه صنعت گردشگری این استان وجود دارد که استان را از جایگاه واقعی صنعت گردشگری که می تواند داشته باشد، بسیار دور کرده است. مطالعه حاضر بر آن است تا نقش بخش تعاون را در زمینه سازی و سامان دهی و توسعه گردشگری این استان به ارزیابی بگذارد. این پژوهش از نوع مطالعات توصیفی تحلیلی بوده، از دو روش بررسی اسنادی و کتابخانه ای، و مطالعات میدانی براساس شیوه نظرسنجی و در گردآوری داده ها، به کمک پرسشنامه های محقق ساخته، استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش را مدیران و کارشناسان مرتبط با دو بخش گردشگری و تعاون شاغل به کار در استان تشکیل داده اند. نتایج نشان می دهد باوجود اهمیت زیادی که مولفه های ساماندهی گردشگری از نظر جامعه آماری پژوهش در توسعه استان دارد، به سبب وجود شکاف عمیقی که وضع موجود با شرایط مطلوب ساماندهی آن دارد، این مولفه ها نتوانسته اند نقش بایسته ای را در این فراگرد ایفا کنند. مهمترین دستاوردهای مطالعه موید این است که از نظر جامعه آماری پژوهش، نقش تعاون در توسعه صنعت گردشگری از اهمیت زیاد برخوردار است لیکن وضع موجود آن در حد بسیار بد ارزیابی شده و میزان شکاف بین وضع موجود با شرایط مطلوب در حد زیاد می باشد. در مورد نقش و جایگاه تعاون در توسعه گردشگری استان نیز تفاوت معناداری در نظرات گروه های تشکیل دهنده جامعه آماری پژوهش وجود دارد. هم چنین مرتبط بودن یا نبودن رشته تحصیلی افراد تشکیل دهنده جامعه آماری پژوهش اثر معناداری در نظرات آن ها در مورد نقش مولفه های موثر در ساماندهی گردشگری استان نشان می دهد.
تحلیل اثرگذاری مزیت های جغرافیایی در توسعه پایدار روستایی شهرستان خرم آباد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناخت دقیق از مزیت های جغرافیایی نواحی، عامل کلیدی و یکی از پیش شرط های ضروری برای دستیابی به توسعه پایدار روستایی است؛ زیرا از این طریق بسترها و زمینه های لازم برای توسعه متوازن و متعادل در مناطق روستایی فراهم می شود. در این راستا، این مقاله با هدف تحلیل اثرات مزیت های جغرافیایی در پیش بینی توسعه پایدار در روستاهای شهرستان خرم آباد تهیه شده است. روش تحقیق کمّی مبتنی بر منطق قیاس است. جامعه آماری تحقیق، روستاهای شهرستان خرم آباد هستند که با استفاده از نمونه گیری طبقه ای-تصادفی تعداد 150 روستا به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده ها و اطلاعات با استفاده از منابع کتابخانه ای (در قالب داده های ثانویه) و پرسشنامه محقق ساخته (توزیع پرسشنامه در بین دهیاران و اعضای شوراهای اسلامی) جمع آوری شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های همبستگی، تحلیل گام به گام و شبکه عصبی استفاده شده است. مبتنی بر یافته ها، این پژوهش به این نتیجه رسید که در بین متغیرهای تعریف کننده مزیت جغرافیایی به ترتیب متغیرهای جمعیت فعال، سرمایه گذاری دولتی، سرمایه گذاری خصوصی، جمعیت ماهر و متخصص، اراضی زراعی، حجم و میزان آب، دسترسی به نقاط شهری و گردشگر وارده شده از مؤثرترین متغیرهای پیش بینی کننده توسعه پایدار روستایی در شهرستان خرم آباد هستند. البته، توسعه پایدار سکونتگاه های روستایی، اگرچه می تواند متأثر از متغیرهای مختلف (مزیت های جغرافیایی) باشد، ولی برخی از آن ها با توجه به جهت گیری های توسعه ای خاصی که در سطح ناحیه در حال تحقق است، از اثرگذاری بیشتری برخوردار شده اند. با توجه به یافته های به دست آمده در پژوهش حاضر و اهمیت مزیت های جغرافیایی در توسعه و به خصوص توسعه پایدار روستایی، پیشنهاد می شود که با انجام مطالعات دقیق و برنامه ریزی شده به شناسایی مزیت های خاص نواحی مختلف روستایی پرداخته شود تا از این طریق سیاست گذاری ها در مناطق کشور بر تصمیمات مکانی درستی متکی شود و تدوین برنامه های توسعه، منطبق با توان ها و مزیت های جغرافیایی هر ناحیه باشد.
نقش گردشگری ورزشی در توسعه پایدار شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سؤال اصلی مقاله این است که گردشگری ورزشی چگونه می تواند به ارمغان آورنده ی توسعه ای پایدار برای شهر مشهد باشد؟ مطالعه حاضر از نوع اکتشافی و مبتنی بر روش توصیفی- تحلیلی است. برای جمع آوری داده ها و اطلاعات، از دو روش کتابخانه ای و میدانی استفاده شده است. در روش میدانی پرسشنامه تهیه و داده ها و اطلاعات مورد نظر جمع آوری شده است. با توجه به پیمایشی بودن تحقیق، از روش نمونه گیری تصادفی استفاده و به جامعه آماری تعمیم داده شده است. به دلیل این که موضوع تحقیق تخصصی است و تحلیل آن به علم و تجربه نسبتاً بالا نیاز دارد در نتیجه برای جامعه آماری تحقیق شامل اساتید مدیریت ورزشی و جهانگردی، دانشجویان ارشد و دکترای مدیریت ورزشی، دانشجویان ارشد و دکترای گردشگری(توریسم) و نیز مدیران آژانس های برگزار کننده تورهای مسافرتی و تورگردانان و راهنماهای گردشگران شهر مشهد است. برای تعیین حجم نمونه آماری از روش نمونه گیری کوکران استفاده شد. بر اساس این روش ۳۷۱ نفر به عنوان نمونه آماری مشخص شد. سنجش پایایی پرسشنامه با بهره مندی از روش آلفای کرونباخ انجام شد که مقدار آن برابر ۷۸/0 به دست آمد. اطلاعات به دست آمده از طریق نرم افزار SPSS طبقه بندی شده و با استفاده از آزمون ناپارامتری کای اسکوئر معنی داری شاخص ها مشخص و تحلیل های مورد نظر صورت گرفته است.
تحلیل تحولات فضایی – کالبدی بر آینده پایدار منطقه 22 تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحولات فضایی و کالبدی یکی از مهمترین مباحث کلانشهرها برای پایداری و ناپایداری سطوح مختلف در سطوح مختلف فضایی-کالبدی، اقتصادی، اجتماعی-فرهنگی، محیط زیستی، مدیریتی- حکمروایی است. تحولات کالبدی در واقع همان مساحت و توسعه ای است که پیدا می کندو تحولات فضایی در واقع سران های فضایی که در درون آن قرار می گیرد تعریف میشود.این پژوهش به دنبال آن است تا با تحلیل تحولات فضایی –کالبدی وضعیت آینده پایدار منطقه 22 کلانشهر تهران را با استفاده از رویکرد سناریو مورد بررسی قرار دهد.پژوهش به لحاظ هدف کاربردی و به نظر ماهیت توصیفی –تحلیلی است. اطلاعات مورد نیاز این پژوهش از طریق مطالعات میدانی و اسنادی گردآوری شده است. در مطالعات میدانی از تکنیک دلفی در قالب گروه 35 نفره استفاده گردیده است. برای تحلیل داده از روش تحلیل اثرات متقابل در نرم افزار MIC MAC بکار گرفته شد.نتایج پژوهش حاکی است که ابتدا 100 عامل بعنوان عوامل کلیدی در پنج بعد فضایی-کالبدی، اقتصادی، اجتماعی-فرهنگی، محیط زیست، مدیریتی-حکمروایی موثر به آینده پایدار منطقه شناسایی شد.سپس با نظر صاحب نظران 44 عامل کلیدی پیشران مشخص شد.نتایج تحقیق نشان می دهد که وضعیت متغییرها حاکی از ناپایداری تحولات فضایی-کالبدی منطقه 22 کلانشهر تهران می باشد پنج دسته عوامل تاثیرپذیر، تاثیر گذار، دو وجهی، تنظیمی و مستقل شناسایی شدند. امتیازات نهایی و رتبه بندی عوامل کلیدی انجام شد و در نهایت سه سناریو برای وضعیت آینده پایدار منطقه 22 کلانشهر تهران ارایه گردید.
تحلیل و ارزیابی روند تغییرات کاربری اراضی مبارکه در راستای تحقّق توسعه پایدار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تبیین موضوع: توزیع فضایی مطلوب کاربری ها، در برنامه ریزی و مدیریت استفاده از زمین، یکی از پارامترهای بنیادین تحقق توسعه پایدار است. در عصر حاضر نیز به واسطه افزایش جمعیت و پیشرفت تکنولوژی، ﭘﺪیﺪه تخریب سرزمین در قالب تبدیل بخش وسیعی از اراضی جنگلی و مرتعی به مسکونی و صنعتی، در حال گسترش است. لذا پژوهش ﺣﺎﺿﺮ از طریق داده های دورسنجی و سیستم اطلاعات جغرافیایی، ﺑﻪ ﭘﺎیﺶ تغییر کﺎرﺑﺮی اراﺿی مبارکه در بازه ی 30 ساله (1985-2015) ﭘﺮداﺧﺘﻪ است. روش: جهت دستیابی به اهداف از ﺗﺼﺎویﺮ ﻣﺎﻫﻮاره ای ﻟﻨﺪﺳﺖ، سنجنده های MSS (1985) و OLI (2015) اﺳﺘﻔﺎده ﺷﺪ. ﺑدیﻦ ﺗﺮﺗیﺐ که ﭘﺲ از انجام مراحل پیش پردازش شامل رفع خطاهای رادیومتریک و اتمسفری، چینش باندها، موزاییک تصاویر و ﺟﺪاﺳﺎزی ﻣﻨﻄﻘﻪ ﻣﻄﺎﻟﻌاتی؛ تصاویر ﺑﻪ روش ﺣﺪاکﺜﺮ اﺣﺘﻤﺎل ﻃﺒﻘﻪ ﺑﻨﺪی، و ﻧﻘﺸﻪ کاربری اراﺿی در دو مقطع زﻣﺎنی ﺗﻬیﻪ ﮔﺮدیﺪ. سپس با استفاده از روش تفاضل تصاویر ﻣیﺰان و ﻣﺴﺎﺣﺖ ﺗﻐییﺮات هر کاربری برآورد شد. یافته ها: نتایج نشان داد در سال 1985 مساحت اراضی صنعتی 16/9 کیلومترمربع بوده که در سال 2015 به 33/20 کیلومترمربع گسترش یافته است. در این دوره وسعت زمین های کشاورزی، مراتع و جنگل به ترتیب 75/38، 18 و 45/1 کیلومترمربع (09/5، 37/2 و 19/0 درصد) کاهش داشته و در مقابل وسعت اراضی صنعتی، شهری، رها شده و بایر به ترتیب 17/11، 46/9، 14/16 و 1/7 کیلومترمربع (47/1، 24/1، 12/2 و 93/0 درصد) افزایش یافته است. نتایج: تغییر کاربری از مرتع و کشاورزی به صنعت و مسکونی به میزان 46/7 درصد در طول سه دهه از 1985 تا 2015 منجر به بهره برداری شدیدتر از منابع اکوسیستمی و نهایتاً باعث ناپایداری در منطقه شده است. بنابراین جهت اعمال مدیریت صحیح محیط، لازم است هرگونه اقدام اعم از تغییر کاربری اراضی مهار گردد تا منجر به تخریب شدیدتر اکوسیستم نشود.
مولفه های جغرافیای سیاسی تاثیرگذار بر سرمایه اجتماعی و اعتماد عمومی در جمهوری اسلامی ایران (مطالعه موردی دولت حسن روحانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حفظ و ارتقای اعتماد و سرمایه اجتماعی از اصلی ترین مولفه های پایداری و کارآمدی هر نظام سیاسی محسوب می-شوند. مولفه های جغرافیای سیاسی مانند قومیت، تراکم و یا پراکندگی جمعیت، سطح توسعه اقتصادی، ویژگی هایی جغرافیایی محل سکونت، مرزنشینی، مذهب و... تاثیر زیادی بر سطح سرمایه اجتماعی و اعتماد عمومی در رابطه شهروندان و نظام سیاسی دارند. هدف پژوهش حاضر تبیین مولفه های جغرافیای سیاسی تاثیرگذار بر سرمایه اجتماعی و اعتماد عمومی در جمهوری اسلامی ایران به ویژه در دولت حسن روحانی است. سوال اصلی مقاله این است که چگونه مولفه های جغرافیای سیاسی سطح سرمایه اجتماعی و اعتماد عمومی را در جمهوری اسلامی ایران به ویژه دولت حسن روحانی تحت تاثیر قرار داده است؟ روش این مقاله توصیفی- پیمایشی است. به منظور گردآوری داده ها و اطلاعات میدانی از ابزارهای پرسشنامه و مصاحبه استفاده می شود. همچنین جهت تدوین مبانی نظری و ادبیات تحقیق از مطالعات و اطلاعات کتابخانه ای، اینترنت و سایر منابع فارسی و لاتین استفاده خواهد شد. جامعه آماری پژوهش کارکنان فرمانداری شهر تهران می باشند و حجم نمونه نیز 300 نفر است. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزارهای SPSS و PLS استفاده شد. نتایج مقاله نشان می دهد که مولفه های شفافیت، کارآمدی، کیفیت مقررات، اثربخشی دولت، حاکمیت قانون، ثبات سیاسی و عدم خشونت، پاسخگویی، مبارزه با فساد و حق اظهار نظر بسته به ویژگی های جغرافیای سیاسی مناطق جغرافیایی ایران بر سرمایه اجتماعی و اعتماد عمومی در جمهوری اسلامی ایران تاثیر دارند که جغرافیای انتخابات ریاست جمهوری و آرای حسن روحانی نشان دهنده این ارتباط است.
سازوکارهای توسعه گردشگری روستایی در حوزه طبیعی: مطالعه موردی روستای حیدرآباد، شهرستان ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی سازوکارهای توسعه گردشگری روستایی در حوزه طبیعی در روستای حیدرآباد از توابع شهرستان ایلام بود. پژوهش حاضر به لحاظ هدف از نوع کاربردی، به لحاظ ماهیت، کمّی و از لحاظ شیوه جمع آوری اطلاعات از نوع تحقیقات پیمایشی بود. جامعه آماری این پژوهش سه گروه کارشناسان، خانوارهای ساکن در روستا و گردشگران را دربرمی گرفت، که نمونه های آماری گروه های کارشناسان و خانوارهای ساکن در روستا به صورت سرشماری و نمونه های آماری جامعه گردشگران به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. در مجموع، 250 نفر به عنوان نمونه آماری پژوهش مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزار اصلی گردآوری اطلاعات پرسشنامه محقق ساخته ای بود که مبنای طراحی آن، بررسی منابع داخلی و خارجی، اهداف و سؤالات پژوهش بود. روایی ابزار پژوهش توسط پانل صاحب نظران ترویج و توسعه روستایی دانشگاه آزاد اسلامی واحد ایلام و نیز خبرگان گردشگری روستایی استان ایلام بررسی و تأیید شد. نتایج تحلیل عاملی اکتشافی نشان داد که در حوزه طبیعی، سازوکارهای زیرساختی – فرهنگی (با درصد واریانس 158/29)، رفاهی- خدماتی، اطلاع رسانی و اقتصادی- فرهنگی به عنوان مهم ترین مؤلفه های توسعه گردشگری روستای حیدرآباد شناسایی شدند.
The Efficacy of Farm-Nonfarm Diversification on Rural Households’ Quality of Life (Case Study: Golmakan Dehestan of Chenaran County)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose- Considering that a diversified economy can lay the proper groundwork for improving quality of life, the present study investigates and analyzes the efficacy of diversification on rural households’ quality of life. Design/methodology/approach - The study is descriptive-analytical and its population consists of rural settlements in Golmakan Dehestan, Chenaran County. “Economic activities diversification” is the independent variable of the study which is quantified in two agricultural and non-agricultural aspects, using 14 indicators. “Rural households’ quality of life” is the dependent variable which is quantified in three social, economic and physical-environmental aspects, using 48 indicators. Questionnaires were handed to 258 rural families in 15 villages and the average score of each indicator was considered as the score of each of the villages studied. The validity of the questionnaire was established through confirmatory factor analysis (65.72%) and its reliability was established by Cronbach's alpha (0.83). Findings - The results of the step-wise regression show that diversity of non-agricultural activities has a meaningful influence on the variation of the dependent variable (rural households’ quality of life), such that a change of one standard deviation in non-agricultural activities leads to a change of 0.6 of standard deviation in rural households’ quality of life. Therefore, non-agricultural activities are influential in improving the economic conditions of families, and consequently raising quality of life among rural families. Research limitations/implications - Among the limitations of the study, the dispersed area that the villages are located in, the long distance between some villages, and the unwillingness of rural households for filling out the questionnaire can be mentioned. According to the role of non-farm activities on improving quality of life, suggestion of the study is to improve non-farming economy in rural areas. This, naturally, requires more attention to national macro-policies along with localization and necessitates implementation of successful global models regarding diversification of non-farming economy in rural areas. Originality/Value- A review of the studies regarding economic activities diversification in Iran and the world shows that, at the time of this writing, none has dealt with the influence of economic activities diversification on rural families’ quality of life.
تحلیل عوامل موثر بر ارتقاء عملکرد و رضایت مندی کارکنان مراکز پذیرایی گردشگری: مطالعه موردی رستوران های میان راه روستای رودک (دهستان رودبار قصران، شهرستان شمیرانات)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از حلقه های مهم در زنجیره توریسم، مراکز پذیرایی اند. در بازار رقابتی دنیا مطمئناً مناطق و کشورهایی گوی سبقت را می ربایند که با توجه به سطح انتظارات مشتری (مسافر) خدمات را با استاندارد بالاتر ارائه کنند بدین معنی که با آموزش های مختلف به کارکنان، خدماتی با کیفیت بهتر و کارایی بالاتر را عرضه کنند. از اینرو جلب رضایت کارکنان و علاقه مند کردن آن ها به شغل مورد تصدی و در نتیجه برآورده شدن اهداف سازمانی از اهمیت خاصی برخوردار است. در این مقاله به منظور سنجش رضایت مندی کارکنان مراکز پذیرایی در خصوص توسعه کیفیت توریسم 60 نفر از کارکنان (با روش نمونه گیری تصادفی) و 20 نفر از مدیران مراکز پذیرایی گردشگری بصورت تمام شماری در رستوران های میان راهی در دهستان رودبار قصران روستای رودک و بطور تصادفی انتخاب و مورد مصاحبه قرار گرفته اند و. همچنین برای تکمیل داده ها از پرسشنامه استفاده شد. . برای بررسی رضایت مندی شاخص هایی چون حقوق مناسب، کار گروهی، پاداش و... مورد آزمون قرار گرفت. پایایی ابزار سنجش بدست آمده با استفاده از Spss برابر 0. 75 بوده که قابل قبول میباشد. با توجه به اطلاعات میدانی و نرم افزارهای Exell و Spssمشخص شد که از دلایل عمده برای انتخاب کار کارکنان در بخش مراکز پذیرایی گردشگری، حقوق و پاداش موجود در این صنعت است. اکثریت پرسنل در این مکان برای درامد بیشتر (دریافت های مالی توسط مدیران و مهمانان) کار می کنند. عدم حمایت مدیران و فشار کاری از مهمترین عوامل بی میلی به کار در کارکنان مراکز پذیرایی می باشد. برای افزایش رضایت کارکنان و موفقیت مدیران، توسعه طرح های آموزشی مناسب پرسنل در بخش مراکز پذیرایی گردشگری، روش هایی برای تقویت مشارکت بین مدیران و کارکنان، دریافت پیشنهادات کارکنان برای بهبود کارشان و پاسخ دادن به پیشنهاداتشان و... توصیه می گردد.
تحلیل فضایی زیست پذیری اقتصادی در سکونتگاه های روستایی شهرستان ری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بهبود شرایط زندگی در جوامع روستایی، هدف غایی برنامه ها و پروژه های توسعه روستایی است. پیش شرط دستیابی به این مهم، فراهم ساختن شرایط مناسب زندگی است. به همین خاطر، صاحب نظران، متخصصان و مدیران حوزه برنامه ریزی، مفهوم زیست پذیری را به عنوان یکی از مفاهیم نوین در حوزه برنامه ریزی روستایی که ارتباط نزدیکی با پایداری روستاها و بهبود کیفیت زندگی ساکنان آن دارد، پذیرفته اند. هدف تحقیق حاضر، تحلیل فضایی زیست پذیری اقتصادی در روستاهای شهرستان ری است. این پژوهش، به لحاظ هدف از نوع کاربردی و از حیث روش تحقیق توصیفی و تحلیلی است. جمع آوری داده ها با استفاده از دو نوع پرسشنامه محقق ساخته (یکی برای 98 روستای دارای سکنه به صورت تمام شمار و دیگری برای 360 نفر از سرپرستان خانوار به عنوان جامعه نمونه که طبق فرمول کوکران محاسبه و به روش ساده انتخاب گردید) انجام گرفت. نتایج حاصل از تحلیل موران دو متغیره نشان می دهد که 14 روستا از 98 روستای مورد مطالعه، در وضعیت کاملاً مطلوب، 37 روستا در وضعیت متوسط و 48 روستا در وضعیت نامطلوب قرار دارند. همچنین نتایج حاصل از تحلیل HOT / COLD SPOT s نشان می دهد که 16 لکه سرد (زیست پذیری پایین « LL »)، و 12 لکه داغ (زیست پذیری بالا « HH ») در ناحیه وجود دارد. بزرگترین لکه داغ در شمال شرق شهرستان واقع شده و روستاهای قرار گرفته در این لکه دارای زیست پذیری اقتصادی بالایی هستند و در مجاور همدیگر قرار گرفته اند. بزرگترین لکه سرد نیز در جنوب غرب شهرستان قرار گرفته است.
تبیین رفتار آکوستیکی و کیفیت منظر صوتی راسته های بازار تبریز مبتنی بر ارزیابی های عینی و ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره دهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۹
83 - 98
حوزههای تخصصی:
منظر صوتی حوزه ای از مطالعات شهری است که به کیفیت صدای شنیده شده در فضاهای شهری می پردازد و متأثر از شاخصه های متعددی است. یکی از این شاخصه ها رفتار آکوستیکی فضاست که وابسته به ویژگی های محیطی فضاست. تراز فشار صوت و زمان واخنش(پایداری صدا پس از تولید صدا) دو مؤلفه ای هستند که روشن کننده رفتار آکوستیکی فضاها هستند. کیفیت ادراکی مناظر صوتی نیز با ارزیابی های ذهنی مشخص می گردد. چگونگی اثرگذاری ویژگی های محیطی در رفتار آکوستیکی راسته بازارهای بازار تبریز و تأثیر آن در کیفیت مناظر صوتی راسته بازارها، مسئله ای است که پژوهش پیشِ رو به آن می پردازد. در این تحقیق با اتخاذ روش کمی_کیفی براساس ارزیابی های عینی، رفتار آکوستیکی راسته بازارها و عوامل مؤثر بر آن مشخص شده و با ارزیابی های ذهنی، مطلوبیت مناظر صوتی راسته بازارها روشن شده است. ارزیابی های عینی بر مبنای اندازه گیری تراز فشار صوت و زمان واخنش و ارزیابی ذهنی بر اساس پرسشنامه توصیفی منظر صوتی انجام پذیرفته است. نتایج نشان داد، فضاهایی مانند راسته بازارها که در طول آنها فرم کالبدی و مصالح یکسان است، رفتار آکوستیکی ثابتی بروز می دهند. در صورتی که این تجانس با تغییرات کالبدی از قبیل تغییر در محور فضا و الحاق فضایی به مثابه کاواک همراه باشد، رفتار آکوستیکی و صدای شنیده شده دستخوش تغییر می گردد. همچنین با کاهش شدت صدا، آسایش صوتی الزاماً افزایش پیدا نمی کند. حتی در فضاهای آرام شهری که تراز فشار صوت پایین است، با بروز پدیده اختلاف تراز فشار صوت، آرامش و کیفیت منظر صوتی افت پیدا می کند. در واقع تبعیت صرف از مقادیر استاندارد برای آرامش صوتی کافی نیست. مقادیر تراز فشار صوت و زمان واخنش که نشان دهنده رفتار آکوستیکی فضا هستند، می توانند به نحوی در ارزیابی افراد از منظر صوتی دخیل باشند، ولی به تنهایی نمی توانند مبنای سنجش کیفیت منظر صوتی باشند. ویژگی ها و کیفیات محیطی فضاها از قبیل نورپردازی، میزان ازدحام و جذابیت کالاهای عرضه شده در راسته بازار تأثیر مستقیم در خوشایندی منظر صوتی دارد.
تحلیل وضعیت سرمایه های معیشت پایدار روستایی در شهرستان سراوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین مباحث توسعه روستایی، کاهش فقر و مدیریت محیط زیست است. در طی سال های أخیر، رویکرد معیشت پایدار یکی از بهترین روش ها برای پرداختن به توانمندسازی فقرا بوده است. این رویکرد به عنوان مرکز توجه أخیر محققان توسعه به دنبال حفظ یا افزایش بهره وری منابع، حفظ مالکیت و فعالیت های درآمدزا برای تأمین نیازهای اساسی خانوارهای روستایی است. پژوهش حاضر با هدف واکاوی شاخص معیشت پایدار روستایی با تأکید بر سرمایه های معیشتی فیزیکی، مالی، اجتماعی، انسانی و محیطی در شهرستان سراوان صورت گرفت. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و به روش پیمایشی انجام شد. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه ای محقق ساخته بود که به شکل چهره به چهره تکمیل گردید. روایی پرسشنامه با بهره گیری از پانل متخصصان توسعه روستایی مورد تأیید قرار گرفت. نمونه آماری متشکل از هفت نفر از کارشناسان فرمانداری شهرستان سراوان بودند که با بهره گیری از تکنیک تحلیل سلسله مراتبی فازی به مقایسه زوجی وضعیت و درجه اهمیت سرمایه های معیشتی (معیارها) در بین دهستان های شهرستان سراوان (گزیدارهای مورد بررسی) مبادرت نمودند. یافته ها نشان داد، در بین سرمایه های پنجگانه معیشت از دید پاسخگویان به ترتیب سرمایه های فیزیکی، سرمایه مالی، سرمایه اجتماعی، سرمایه انسانی و سرمایه محیطی از اولویت بالاتری برای تأمین معیشت روستاییان مورد مطالعه برخوردار بودند. در نهایت، وضعیت دهستان های مورد مطالعه بر مبنای معیارهای مورد سنجش تعیین شد. بر این مبنا، دهستان حومه حائز رتبه ی اول، دهستان جالق حائز رتبه دوم و دهستان های ناهوک، کوهک و اسفندک، گشت، کله گان و بم پشت و کشتگان در رتبه های بعد قرار گرفتند.
منطقه بندی توسعه کشاورزی در استان فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این تحقیق منطقه بندی توسعه کشاورزی در استان فارس به منظور شناسایی الگو های فضایی توسعه و تبیین عوامل ایجادکننده تفاوت های منطقه ای توسعه کشاورزی است. بر این اساس مجموعه ای از 87 شاخص توسعه کشاورزی مبتنی بر پنج بعد؛ 1) اجتماعی- فرهنگی، 2) ساختاری- اجرایی، 3) فنی- مدیریتی، 4) اقتصادی- مالی و 5) زیرساختی- خدماتی، در سطح شهرستان تدوین و انتخاب شد. داده های تحقیق از منابع آماری استان از قبیل؛ سرشماری عمومی کشاورزی 1382 و همچنین نتایج سالنامه های آماری استان در سال های 1383 تا 1386، گردآوری شد. سپس با بکارگیری رهیافت شاخص ترکیبی، و تکنیک های منطقه بندی GIS الگوهای فضایی توسعه کشاورزی شهرستان ها به تفکیک ابعاد پنجگانه و همچنین بر اساس شاخص ترکیبی کل ترسیم شد. نتایج کلی نشان داد که کل استان به سه منطقه کلان قابل تقسیم می باشند که با توجه به ویژگی های کلیدی و مشترک شهرستان های آن و عوامل ایجاد کننده توسعه یافتگی و توسعه نیافتگی آنها به این شرح نامگذاری شدند؛ سطح اول منطقه توسعه یافته شامل دو شهرستان است به عنوان ناحیه توسعه کشاورزی مبتنی بر بازارها، خدمات و صنایع شهری، سطح دوم منطقه متوسط شامل پنج شهرستان به عنوان ناحیه پیرامونی کشاورزی و سطح سوم نیز شامل 15 شهرستان است و به عنوان ناحیه پیرامونی غیرکشاورزی نامگذاری شده است که هر منطقه می تواند راهنمایی برای دستیابی به سطح بالاتر توسعه برای مناطق سطح پایین تر از خود باشد.
ارزیابی قابلیت پیاده مداری معابر بافت تاریخی شهر مراغه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در طول دهه های گذشته، به واسطه اتکا بیش ازحد شهرسازی مدرن به نیازهای حرکت سواره و غفلت از ساماندهی فضاهای پیاده، فرآیند روبه زوال مراکز شهرها شدت گرفته است، امری که برخلاف توسعه پایداری شهر است. ازدیاد گرایش به توسعه پایدار شهری باعث شده که شهرسازان تئوری نوشهرگرایی برای نجات مراکزی شهری مطرح کنند و مسئولان امور شهری طرح هایی را در راستای توجه به پیاده مداری که خود به نوعی از بطن نوشهر گرایی برمی خیزد را در دستور کار خود قرار دهند. مقاله حاضر نیز به دنبال بررسی قابلیت پیاده مداری معابر موجود در بافت تاریخی است؛ که در این راستا ابتدا نظر عابران پیاده در محدوده مورد مطالعه، در قالب توزیع 400 پرسشنامه در رابطه باکیفیت هفت شاخص اصلی قابلیت پیاده مداری، دسترسی، ایمنی، امنیت، مبلمان، جذابیت، حمل ونقل و فعالیت های اجتماعی موردسنجش قرار داده است و بر همین اساس معابر موجود در بافت تاریخی را با استفاده از تکنیک پرومته نوع دوم اولویت بندی کرده است که به ترتیب معابر بهشتی، خواجه نصیر جنوبی، اوحدی، امام خمینی و دانشسرا و... دارای بالاترین میزان قابلیت پیاده مداری هستند. نتایج این پژوهش نشان می دهد که تنها 20% معابر موجود در محدوده ی بافت تاریخی دارای ویژگی های پیاده مداری می باشد.
طراحی مدل برندسازی شهری مبتنی بر کارآفرینی دیجیتال در صنایع خلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
6 - 17
حوزههای تخصصی:
مقدمه در دنیای امروز، برندسازی یکی از عوامل کلیدی در موفقیت بازاریابی و صادرات محصولات و خدمات است. بازار عرصه رقابت محصول نیست، بلکه عرصه ای برای تقابل برندهای تجاری است [1]. در این بین، برندهایی وجود دارند که هویت یک شهر را نشان می دهند [2]. طی صد سال گذشته، شهرها درصد زیادی از جمعیت جهان را به خود جذب کرده اند. سازمان ملل تخمین می زند که تا سال 2030 بیش از 60 درصد جمعیت جهان در شهرها زندگی خواهند کرد و با سرعتی حدود 55 میلیون نفر در سال رشد می کنند [3]. از طرفی، برندسازی امروزه بیش از گذشته در صنعت خدمات مورد توجه قرار گرفته است [4]. برندسازی شهری، مفهومی جدید است و به عنوان فرایندی معرفی می شود که طی آن، ویژگی های فیزیکی منحصربه فرد شهر تعریف می شود و جوهر مکان را در بر می گیرد [5]. یکی از رویکردهای جدید در توسعه پایدار شهرها، برندسازی آن ها است. برندسازی شهر به سرعت در حال تبدیل شدن به یک ابزار سیاست عمومی محبوب برای دولت ها است، چرا که با تصویر شهر و همچنین دستیابی به انواع اهداف توسعه شهری در ارتباط است [6]. برندسازی شهری به یکی از سیاست های اولیه برای دستیابی به پایداری در بسیاری از کشورها تبدیل شده است. به این ترتیب، می توان از استراتژی های بسیاری برای ایجاد برندسازی شهری و مکان استفاده کرد [7]. علاوه بر این، برندسازی شهری نه تنها به ارتقای تصویری مثبت از شهر محدود نمی شود، بلکه با گسترش بیشتر می تواند آن را به یک تجربه شهری تبدیل کند [5]. با توجه به اینکه توسعه سریع منجر به ایجاد استانداردهای جدید در تقاضای بازار شده و این روند تغییر و رشد تقاضا، به شدت محیط رقابتی و استراتژی ها، مدل ها و فرایندهای تجاری سنتی را تغییر داده است. فناوری های دیجیتال تأثیر قابل توجهی بر نحوه تصور از شهر و ایجاد کسب وکارهای جدید در آن دارند [8]. دیجیتالی شدن تنها به پیشرفت های جدید در کارآفرینی خلاصه نمی شود، بلکه مدل های کسب وکار با یک تغییر بزرگ به سمت محیط های دیجیتال روبه رو هستند. علاوه بر کسب وکارهای جدید ایجادشده از فرصت های به وجود آمده به دلیل دیجیتالی سازی، شعبه ها و کسب وکارهای موجود، از کسب وکار آفلاین به کسب وکار آنلاین تغییر کرده و «کارآفرینی دیجیتال» را به عنوان شکل جدیدی از فعالیت های کارآفرینانه ایجاد می کنند [9]. بنابراین، نیاز به توسعه کسب وکار پایدارتر [11]، تقاضاهای رو به رشد برای کسب وکارهای خدماتی با کیفیت بالا [12 و 13] و افزایش رقابت در بازارها، به تقویت اشکال جدیدی از کارآفرینی دیجیتال در صنایع خلاق در شهرها کمک کرده است [14]، توسعه سریع و اخیر فناوری [14]، باعث شده تا کارآفرینان با تمرکز بر فرصت های تجاری جدید در کارآفرینی دیجیتال نوآوری کرده [15] و با توسعه کارآفرینی دیجیتال در صنایع خلاق، اکنون به عنوان یک محرک کلیدی رشد اقتصادی در نظر گرفته شوند و کارآفرینان نوآور بیشتری را جذب کنند [13]. همان طور که مشاهده می شود، برندسازی شهری مبتنی بر کارآفرینی دیجیتال در صنایع خلاق، آن طور که باید مورد توجه قرار نگرفته و احساس نیاز در بررسی و طراحی مدلی به منظور برنامه ریزی و توسعه در این راستا کاملاً مشهود است. با توجه به کلیه موارد مطرح شده، هدف از انجام این پژوهش، طراحی و ارائه مدل یادشده است. مواد و روش ها پژوهش حاضر از نظر فلسفه دارای پارادایم تفسیری، از نظر هدف توسعه ای- کاربردی و از لحاظ روش در دسته پژوهش های توصیفی است. پژوهش جاری با استفاده از استراتژی مطالعه موردی، شهر تهران را مورد بررسی قرار داده ، که در آن از رویکرد تحلیل محتوای کیفی برای جمع آوری داده ها استفاده شده است. به منظور گردآوری داده ها و مصاحبه با خبرگان، پرسشنامه نیمه ساختار یافته مورد استفاده قرار گرفته است. جامعه آماری شامل خبرگان فعال در حوزه کسب وکارهای صنایع خلاق و کارآفرینان دیجیتال در این حوزه (اساتید و مدیران حوزه صنایع فرهنگی) و همچنین مدیران شهرداری تهران هستند. نمونه گیری زنجیره ای (گلوله برفی) تعداد 23 نفر مورد مصاحبه قرار گرفتند. جهت کدگذاری داده های به دست آمده از مصاحبه ها، از روش کدگذاری سه مرحله ای، کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی استفاده شده است. ضریب پایایی نیز برابر با 0/823 به دست آمد. یافته ها در بخش اول یعنی مرحله کدگذاری باز- بخشی از تحلیل که به طور مشخص به نام گذاری و دسته بندی پدیده از طریق بررسی دقیق داده ها مربوط می شود. به بیان بهتر، در این نوع کدگذاری مفاهیم درون مصاحبه ها و اسناد و مدارک بر اساس ارتباط با موضوعات مشابه طبقه بندی می شوند. به این ترتیب، کدهای اولیه در این بخش استخراج می شوند. کدهای اولیه به دست آمده شامل 172 کد در این مرحله است. در این قسمت به ارائه نمونه ای از کدهای اختصاص یافته به همراه متن مصاحبه مربوطه ذکر شده است. طبق نتایج به دست آمده، در دو مرحله کدگذاری محوری و انتخابی، تعداد 52 کد محوری در ده دسته فرعی (راهبردهای برندسازی، زیرساخت، رقابت پذیری، بازاریابی مکان، زیرساخت ها، عوامل درون سازمانی، عوامل برون سازمانی، اکوسیستم، دانش، خلاقیت و نوآوری و سه دسته اصلی (عوامل برندسازی شهری، عوامل کارآفرینی دیجیتال و عوامل صنایع خلاق) مرتب شدند. بحث و نتیجه گیری نتایج پژوهش جاری نشان داد در هر متغیر، زیرمجموعه ای از عوامل تأثیرگذار وجود دارد. توجه و به کارگیری این عوامل در برنامه ریزی های اقتصادی و توسعه ای، می تواند همچون سکوی پروازی برای آینده برندسازی شهر تهران و البته سایر شهرهای کشور باشد. بنابراین، با توجه شکاف یادشده طراحی مدلی برای برندسازی شهری مبتنی بر کارآفرینی دیجیتال در صنایع خلاق، هدف انجام این پژوهش بیان شده است. برندسازی شهری که خود بر تحرکات سرمایه به شهر اشاره دارد، می تواند در بستر کارآفرینی دیجیتال تقویت شده و با خلاقیت و نوآوری موجود در صنایع خلاق به رشد و توسعه شهری منجر شود و سرمایه های مالی و انسانی بیشتری جذب کند. مقوله زیرساخت در عوامل برندسازی شهری به اهمیت نقش قوانین در ایجاد تصویر احساسی اشاره دارد. قوانین می توانند محدود کننده برخی تبلیغات باشند که از دیدگاه احساسی به تصویر ایجاد شده خدشه وارد کنند. از طرفی، وجود امکانات رفاهی و تفریحی پایه، خدمات و هتل های مناسب برای گردشگران، زیرساخت های شهری همچون حمل ونقل عمومی و ... بر تصویر شهر در ذهن گردشگران به شدت تأثیرگذار است. در مقوله راهبردهای برندسازی نیز تصویر شهری می تواند به تبلیغ دهان به دهان توسط گردشگرانی که به سیاحت در شهر مقصد پرداخته اند، بینجامد. از طرفی، با جذب برندهای مشهور و شناخته شده در صنایع مختلف و به خصوص صنایع خلاق، می توان برند شهر را تقویت کرد و توسعه بخشید. این برندها خود زمینه تبلیغات گسترده برای شهر را فراهم می کنند و هزینه آن را به دوش می گیرند. با حضور این برندها در هر شهری ناخودآگاه تقویت برند شهر روی خواهد داد. در عوامل کارآفرینی دیجیتال در دسته زیرساخت ها، به اهمیت خدمات دیجیتال پایه که بنیان شهری مدرن را تشکیل می دهد و همچنین، نقش مراکز فرهنگی و وابستگی ها بیان شده اند. مراکز فرهنگی زیرساخت فرهنگی را ایجاد می کنند که در نتیجه آن، شهروندان مطالبه گر و مدیران با مسئولیت به تقویت برند شهر می پردازند. از طرفی، توجه به عوامل درون سازمانی در کارآفرینی دیجیتال، می تواند جذب سرمایه های خارج از شهرها را به سمت شهر مقصد به همراه داشته باشد. این مهم نه تنها در مورد سرمایه های مادی، بلکه در سرمایه های دانشی و منابع انسانی نیز صادق است. همچنین، عوامل برون سازمانی می توانند از طریق صنایع پشتیبان کارآفرینانه، از بخش کارآفرینی دیجیتال به توسعه برند شهری کمک کنند. در این مقوله، اقتصاد پویا، تنوع کسب وکارها و حضور کسب وکارهای بین المللی همگی نشانه های توجه به کسب وکار و کارآفرینی به خصوص در بخش دیجیتال و تأثیری که این کسب وکارها می توانند بر توسعه برند شهر داشته باشد، اشاره دارند. عامل خلاقیت و نوآوری در عوامل صنایع خلاق به ایده های متنوعی اشاره می کند که در صورت سرمایه گذاری در آن ها، می تواند در راستای تبدیل شهر تهران به یکی از موفق ترین ابر شهرهای دنیا مؤثر واقع شود. یکی از این عوامل سیلیکون ولی ایرانی است. وجود سیلیکون ولی ایرانی می تواند شرایط توسعه بیشتر این شهر را فراهم آورد.
بررسی تأثیر مؤلفه های بستر فردی و اجتماعی بر دلبستگی مکانی (مطالعه موردی: شهر قائم شهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال دوازدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۶
52 - 67
حوزههای تخصصی:
دﻟﺒﺴﺘﮕی ﺑﻪ ﻣکﺎن، راﺑﻄﻪ و ﻧﻘﻄﻪ اﺗﺼﺎل ﺑیﻦ ﻣ ﺮدم و مکان هاست. ایﻦ دﻟﺒﺴﺘﮕی ﻣﺒﻨﺎی ﻧﺤﻮه ارﺗﺒﺎط و ﺗﻌﺎﻣﻞ ﻋ ﺎﻃﻔی ﻣﺜﺒ ﺖ اﻧﺴ ﺎن ﺑ ﺎ ﻓﻀﺎﺳ ﺖ و به واسطه ﺧﺼﻮﺻیﺎت ﻓﺮدی، ﺟﻤﻌی، ﻓﺮﻫﻨﮕی و اﺟﺘﻤﺎﻋی ایﺠﺎد می شود. دلبستگی به مکان و احساس تعلق به آن، در افراد این انگیزه را ایجاد می کند که به احیا و نوسازی همه جانبه محیط های خانگی و محلی بپردازند. دلبستگی مکانی و حس تعلق می تواند زمینه مساعدی برای ایجاد دموکراسی مشارکتی فراهم سازد و اجرای برنامه های مختلف اقتصادی و اجتماعی را در اجتماع محلی با توفیق چشمگیر همراه کند و کیفیت زندگی و روند توسعه را بهبود بخشد. هدف این پژوهش، بررسی تأثیر مؤلفه های بستر فردی و اجتماعی بر دلبستگی مکانی در شهر قائم شهر می باشد. پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر گردآروش تحقیق، جز پژوهش های توصیفی- پیمایشی و به طور کامل مدل یابی معادلات ساختاری است. گردآوری داده ها از طریق پرسشنامه ای با 4 مؤلفه (دلبستگی مکانی، وابستگی مکانی، هویت مکانی، پیوند اجتماعی) و 40 گویه بر مبنای پاسخ های ساکنان شهر قائم شهر با حجم نمونه 384 نفر انجام شد. اطلاعات جمع آوری شده از طریق نرم افزارهای SPSS21 و Smart- PLS3 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. نتایج پژوهش بیانگر این است که در شهر قائم شهر میزان دلبستگی مکانی و مؤلفه های مؤثر بر آن در سطح پایینی قرار دارند و مؤلفه وابستگی مکانی و هویت مکانی از منظر بستر فردی و شاخص پیوند اجتماعی از منظر بستر اجتماعی بر میزان دلبستگی مکانی (دلبستگی عاطفی) تأثیر مثبت و معنی داری دارند؛ بنابراین تقویت هم زمان دو بستر فردی و اجتماعی سبب تقویت دلبستگی مکانی در شهر قائم شهر می شود.
بایسته های مدیریت سیاسی شهر در نظریه های انتقادی پسامدرن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه، شهرها، با جمعیت فزاینده و استفاده روزافزون از منابع، از چنان پیچیدگی و مسائلی برخوردارند که توجه بسیاری از حکمرانان و سیاست ورزان را به خود جلب کرده اند. کلان شهرهای امروزی با جمعیت پُرشمار و استفاده حداکثری از منابع، چالش های پُرمناقشه ای در سپهر سیاسی کشورها پدید آورده اند. مسائل و مناسبات شهری در جغرافیا در زیرشاخه هایی چون جغرافیای شهری (در ایران با نام جغرافیا و برنامه ریزی شهری، جغرافیای سیاسی، یا ژئوپلیتیک شهری) بررسی می شود. شهر در جهان امروز گسترده ترین و پیچیده ترین فضایی است که در آن ابعاد مهم سیاست و قدرت متبلور می شود. مجموعه متعدد و متنوعی از ساختارها و نهادهای مالی- پولی و سیاسی، انجمن ها، مؤسسه ها و شرکت ها و ساخت های دولتی شهر را به یکی از فضاهای بازیگری مهم و سرنوشت ساز در کشورها تبدیل کرده است. به دلیل اهمیت مسائل و معضلات مدیریتی-سیاسی کلان شهرها، که در ابعاد کشوری نیز تبلور می یابد، پژوهش حاضر با روش توصیفی به بررسی چگونگی مدیریت سیاسی شهر از منظر نظریه پساساختارگرایی پرداخته است. نتایج نشان می دهد ساده سازی و استانداردسازی فضا در شهرها یکی از مهم ترین کاستی های مدیریت سیاسی آن محسوب می شود؛ به گونه ای که شهرها، به ویژه در کشورهای در حال توسعه، از ساختار پیچیده سیاسی، اقتصادی، و محیطی قدرت محور بهچارچوب هندسی- رقابتی توسعه محور تقلیل یافته اند. در یک نمونه عینی، در کلان شهر تهران با مدیریتی هندسی-فیزیکی صرفاً به گردش سرمایه و سودآوری در فضای این شهر توجه شده است که نتیجه آن افزایش لجام گسیخته ساخت وسازها، تخریب طبیعت، انفجار جمعیت، و نیز تشدید فاصله مرکز-پیرامون است.
تبیین محیطی پدیدآیی و ناپایایی سکونتگاه های روستایی با رویکرد ارزیابی چندمعیاره فضایی (GIS-MCE) در استان اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سکونتگاه های روستایی نخستین الگوهای مکانی تعامل انسان با طبیعت و تأثیر محیط بر جوامع انسانی اند. در تحول این الگوها طی زمان، علاوه بر عوامل غیرمحیطی، محیط نیز همچنان مؤثر بوده است. پژوهش پیش رو به شناسایی جمعیت گریزی و ناپایایی (تخلیه)های روستایی استان اصفهان طی ربع سده 1365 تا 1390 و تبیین محیطی آن در محیط GIS پرداخته است. توان یا نارسایی محیط، از روابط متقابل و غیرجبرانی عوامل محیطی ناشی می شود و سکونت پذیری سرزمین، مستلزم برخورداری همزمان از کمینه کارکردهای محیطی مصالحه ناپذیر برای فعالیت و معیشت است. بر این اساس، در این پژوهش تبیین پدیدآیی و ناپایایی سکونتگاه های روستایی استان، با رویکرد چندمعیاره فضایی و روش های آماری صورت گرفت و پایگاه داده ها شامل پراکنش فضایی روستاهای دارای سکنه در سال 1365، روستاهای ناپایا (تخلیه شده) تا سال 1390، لایه های محیطی پردازش شده موقعیت ژئومورفیک، شیب، راستای شیب، دما، منابع اراضی و فاصله از منابع آبی چاه و چشمه بود. تحلیل فضایی و آماری تراکم پدیدآیی روستاها در پهنه های توان محیطی و درصد روستاهای ناپایای هر پهنه نسبت به ابتدای دوره، بیانگر رابطه مثبت (80 درصدی) توان محیط با تراکم پدیدآیی و رابطه مثبت (56 درصدی) نارسایی محیط با درصد ناپایایی روستاها بود. به این ترتیب، گرچه محیط هم در پدیدآیی و هم در ناپایایی روستاها مؤثر است، تعیین کنندگی غنای الگوهای محیطی در پاگیری نظام های سکونتگاهی بیشتر از تعیین کنندگی ضعف محیط در گریز جمعیت از آنهاست. بنابراین، ناپایایی روستاها از سازوکارهای غیرمحیطی نیز متأثر است و هم افزایی «فرسودگی بنیان های محیطی» و «ناکارامدی ساختارهای اقتصادی-اجتماعی»، به بازتولید آن و نارسایی توسعه متوازن و آمایش سرزمین دامن می زند.