فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۹۲۱ تا ۲٬۹۴۰ مورد از کل ۱۰٬۶۲۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
شناخت وضعیت توسعه یافتگی، قابلیت ها و تنگناهای سکونتگاه ها در برنامه ریزی ناحیه ای بسیار اهمیت دارد. از این رو، تحقیق حاضر، با رویکردی توصیفی- تحلیلی بر مبنای مطالعات کتابخانه ای و میدانی، به ارزیابی و مقایسه سطح توسعه یافتگی سکونتگاه های روستایی و شهری از دیدگاه ساکنان محلی پرداخته است. بدین منظور، شهر مینودشت و چهارده روستای اطراف آن به عنوان سکونتگاه های نمونه انتخاب و بررسی شدند. در راستای سنجش سطح توسعه یافتگی سکونتگاه های مورد مطالعه، با استفاده از روش دلفی و با مشارکت دوازده کارشناس، 46 شاخص استخراج شد. نتایج تحقیق نشان داد که در اکثر شاخص های مورد مطالعه، وضعیت توسعه یافتگی مینودشت نسبت به روستاهای مورد مطالعه بهتر است و در این زمینه، به لحاظ آماری، تفاوت معنی دار وجود دارد؛ همچنین، بر مبنای شیوه تحلیل خوشه ای سلسله مراتبی، سکونتگاه های مورد مطالعه به پنج خوشه تقسیم می شوند.
جایگاه مراکز جمع آوری شیر در شبکه های فضایی بازاریابی محصول شیر در نواحی روستایی (مطالعه موردی: روستاهای شهرستان خدابنده - استان زنجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه شبکه ها و زنجیره های بازاریابی محصولات کشاورزی از دهه 1990 به این سو، به عنوان یکی از حوزه های علمی به سرعت در حال رشد است. اقتصاددانان، جامعه شناسان و متخصصان شاخه های مدیریتی در تشریح و مطالعه چرخه های بازاریابی محصولات کشاورزی مشارکت داشته اند.. از دیدگاه علوم اجتماعی، جستجوی در انسان و رفتارهای سازمانی، اقدامات وی و بکارگیری چشم اندازی تکنیکی، مطالعه مداوم فرایندهای پیونددهنده و روابط آن، باعث ظهور شاخه مطالعات شبکه ای و زنجیره ای شده است. مط تجارب و مطالعات کشورهای مختلف بیانگر وجود شبکه های مختلفی برای بازاریابی محصولات کشاورزی و به ویژه شیر تولیدی در نواحی روستایی است. هدف از این مقاله تعیین مطلوب ترین عنصر در جریان بازاریابی و بازاررسانی محصول شیر در میان عناصر موجود در شبکه های رایج بازاریابی در شهرستان خدابنده می باشد. برای دستیابی به این هدف از روش شناسی توصیفی و تحلیلی با بکارگیری داده های پرسشنامه، مطالعات میدانی و مشاهداتی و تکنینک های تصمیم گیری چند معیاره (تکنیک Dematel) استفاده شده است. نتایج بیانگر غلبه مراکز جمع آوری شیر به عنوان عنصرگره گاهی سایر عناصر تولید تا مصرف در شبکه فضایی بازاریابی شیر می باشد.
تحلیل فضایی شبکه شهری منطقه خراسان(1390-1335)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهداف: دو هدفی که این پژوهش در پی دست یابی به آن ها است، عبارت اند از: 1. بررسی و تحلیل روند تغییرات شبکه شهری منطقه خراسان طی سرشماری های 1335 تا 1390 با استفاده از شاخص های کمی و تبیین عوامل مؤثر بر این تغییرات؛ 2. بررسی میزان همبستگی میان نتایج به دست آمده، از بکارگیری شاخص های رایج در این زمینه در شبکه شهری منطقه خراسان.
روش: روش پژوهش، توصیفی- تحلیلی بوده است و برای گردآوری داده ها از روش اسنادی- کتابخانه ای استفاده شده است. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات در این پژوهش از 11 شاخص، در قالب سه دسته شاخص های نخست شهری، تمرکز و تعادل، همچنین از مدل مکان مرکزی کریستالر و الگوی پراکنش سکونتگاه های شهری (شاخص نزدیکترین همسایگی) استفاده شده است.
یافته ها/ نتایج: یافته های پژوهش نشان دهنده آن است که شبکه شهری منطقه خراسان در تمامی سرشماری های 1390- 1335 نامتعادل بوده است. البته لازم به ذکر است که نامتعادل ترین وضعیت شبکه شهری منطقه خراسان مربوط به سرشماری سال 1365 است، همچنین یافته های پژوهش نشان می دهند که نتایج به دست آمده از شاخص های به-کار گرفته شده در شبکه شهری منطقه خراسان، با یکدیگر هماهنگ نیستند..
نتیجه گیری: اصلاحات ارضی، افزایش درآمد های حاصل از فروش نفت در دهه 1355- 1345 و سرمایه گذاری در نواحی شهری، حوادث کشور افغانستان، وجود امکانات و فرصت های شغلی و امکان تأمین اقتصادی در شهر مشهد، و... عواملی است که بر نامتعادل شدن شبکه شهری منطقهخراسان مؤثر بوده است، همچنین باید بیان کرد که گر چه در دهه های اخیر در برنامه های دوم، سوم و چهارم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور در خصوص تمرکز دایی از ساختار مناطق از جمله منطقه خراسان تأکید-هایی صورت گرفته است؛ اما فعالیت ها و اقداماتی متناسب با برنامه ها در شبکه شهری منطقه خراسان انجام نشده است.
مکان یابی بهینه ایستگاه های آتش نشانی در شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استقرار هر عنصر شهری در موقعیت فضایی- کالبدی خاصی از سطح شهر، تابع اصول و قواعد و سازوکار (مکانیسم های) خاصی است که در صورت رعایت شدن به موفقیت و کارایی عملکردی آن عنصر در همان مکان مشخص خواهد انجامید؛ در غیر این صورت چه بسا مشکلاتی بروز کند. ایستگاه های آتش نشانی به عنوان مکانی جهت استقرار تأسیسات و تجهیزات امداد و نجات، از جمله مراکز مهم و حیاتی خدمات رسانی در شهرها هستند که نقش مهمی در تأمین ایمنی و آسایش شهروندان و توسعه اقتصادی شهرها ایفا می نمایند. هدف از این مقاله مکان یابی بهینه ایستگاه های آتش نشانی در کلان شهر مشهد است. در این تحقیق از نتایج سرشماری سال 1385 و اطلاعات حوادث و حریق صورت گرفته در طول 10 سال استفاده شده است. در مجموع از 5 معیار زمان، وضعیت کالبدی شهر، مسائل جمعیتی و اجتماعی، فراوانی و پراکندگی حریق ها، عوامل طبیعی و زیرساختی و دو مدل منطق فازی و روش تحلیل سلسله مراتبی جهت شناسایی پهنه های بهینه ایجاد ایستگاه های جدید استفاده شده است. در این فرایند پس از مشخص شدن معیارها و شاخص های مؤثر، پایگاه داده مرتبط تشکیل شد و سپس با استفاده از مدل منطق فازی لایه های اطلاعات استاندارد شده اند. در مرحله بعد با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی وزن معیارها و شاخص های هرکدام از آن ها به دست آمده است. جهت تعیین وزن و اهمیت شاخص ها، نظرات 30 نفر از مدیران و کارشناسان خبره آتش نشانی اخذ گردید. سپس لایه ها به تفکیک هر معیار سنجش شده و مجموع آن ها با هم ترکیب شدند. در نهایت 17 پهنه بهینه بعد از سنجش عینی خروجی های به دست آمده مشخص گردید و 28 ایستگاه جدید در آن ها مکان یابی شدند.
سنجش مؤلفه های سرمایه ی اجتماعی شهروندی در محلات نوبنیاد شهری مطالعه موردی: محله یاغچیان کلان شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رفتار شهروندی و سرمایه اجتماعی دو مقوله مهم و بین رشته ای هستند که امروزه در حوزه مدیریت شهری از جایگاه ویژه ای برخوردارند. در جهان امروز سرمایه اجتماعی به مثابه یک کل عبارت است از ارتباطات و شبکه های اجتماعی ای که می توانند حس همکاری و اطمینان را در میان افراد یک جامعه پدیدآورند. با توجه به این که سرمایه ی اجتماعی به عنوان کلید استقرار جامعه ی مدنی مطرح است، ازاین رو هدف این تحقیق سنجش مؤلفه های سرمایه ی اجتماعی شهروندی در محلات نوبنیاد شهری (محله یاغچیان کلان شهر تبریز) است. درروش تحقیق مطالعه حاضر توصیفی – تحلیلی بوده که جامعه ی آماری، ساکنان محله یاغچیان می باشد که حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران 384 نفر به دست آمده است. نتایج بیانگر آن است که در سطح اطمینان 95 درصد رابطه ی معناداری بین مؤلفه های موردمطالعه وجود دارد. همچنین نتایج حاکی از آن است که میزان تأثیر مستقیم سرمایه ی اجتماعی هم پیوندی بر روی سرمایه اجتماعی برابر با 733/0 بوده است که نشان می دهد به ازای یک واحد تغییر در متغیر سرمایه ی اجتماعی هم پیوندی، میزان سرمایه ی اجتماعی به میزان 733/0 واحد تغییر خواهد یافت. با توجه به نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون، متغیر سرمایه اجتماعی اتصالی و مربوط کننده هم به صورت مستقیم و هم به صورت غیرمستقیم بر متغیر سرمایه اجتماعی تأثیر گذاشته است. تأثیرات مستقیم و غیرمستقیم برای متغیر سرمایه اجتماعی اتصالی به ترتیب برابر با 425/0 و 932/0 است. همچنین این تأثیرات برای متغیر سرمایه اجتماعی مربوط کننده برابر با 119/0 و930/0 است.
تحلیل فضایی پراکنش فقر جنسیتی در فضاهای شهری
حوزههای تخصصی:
پدیده فقر شهری علی رغم تمام برنامه های جهانی و ملی در مبارزه با آن هنوز به عنوان یک نیروی قاهر و یک معضل اجتماعی، جوامع شهری را تهدید می کند و شهرها را با جلوه های ناکارآمد و درهم ریخته سازمان می دهد. در این بین یکی از ابعاد فقر شهری، رویکرد جنسیتی فقر است. دیدگاه جنسیتی به فقر ادراک مفهوم فقر را افزایش می دهد چرا که سبب می شود تجزیه و تحلیل توصیفی در علل فقر فراتر رود. از اینرو هدف این تحقیق تحلیل فضایی پراکنش فقر جنسیتی در فضاهای شهر تبریز می باشد. جامعه آماری این تحقیق محدوده ی قانونی شهر تبریز در سال 1385 و حجم نمونه نیز تمامی بلوک های آماری سال 1385 تبریز است. روش پژوهش در این مطالعه کاربردی از نوع توصیفی- تحلیلی- تطبیقی است که برای شناخت و سنجش فقر از فن خود همبستگی فضایی با استفاده از تحلیل لکه های داغ در نرم افزار Arc/GIS، برای تحلیل الگوهای پراکنش فقر شهری از آماره موران و برای تعیین سطح معنی داری از آزمون T همبسته استفاده گردیده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که توزیع فقر شهری برای هر دو گروه زنان و مردان در فضاهای شهری تبریز از مدل خوشه ای پیروی می کند و خوشه های مرفه نزدیک به مرکز شهر و خوشه های فقیر به حاشیه گرایش دارند. در این پژوهش بیشترین تعداد بلوک های شهری مربوط به گروه مردان با 3506 بلوک مربوط به بلوک های فقیر و برای گروه زنان با 4845 بلوک مربوط به بلوک های خیلی فقیر است. همچنین کمترین تعداد این بلوک ها برای گروه مردان و زنان مربوط به بلوک های خیلی مرفه است که گروه مردان 1% و گروه زنان 5% از تعداد کل بلوک های شهری تبریز را در سال 1385 به خود اختصاص داده است. همچنین آزمون T همبسته تفاوت معنی دار را در گروه زنان و مردان از لحاظ شاخص اجتماعی نشان می دهد.
تحلیل الگوی شکل پایدار شهر کرمانشاه با استفاده از روش های کمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رشد سریع و گسترش افقی شهرها در دهه های اخیر، همه کشورهای جهان را با چالش های جدی روبهرو ساخته است. مسائل مربوط به این پدیده، نه تنها بر سیاست های شهرسازی تأثیر وسیعی گذاشته، بلکه تبعات آن در تشدید ناپایداری مسائل اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، مدیریتی و زیست محیطی جوامع نقش اساسی داشته است. این پژوهش، به ارزیابی الگوی شکل کالبدی شهر کرمانشاه می پردازد و به این پرسش پاسخ میدهد که آیا الگوی رشد شهری آن در راستای پایداری است. برای پاسخ به این پرسش، ضمن بررسی ادبیات موجود در زمینه های رشد پراکنش شهری و همچنین الگوی رشد فشردة شهری، روش توصیفی- تبیینی بهکار گرفته شد. برای تحلیل داده ها و تعیین درجة تجمع جمعیت و اشتغال یا نسبت فشردگی و پراکنش براساس همبستگی فضایی، از ضرایب موران و گری و برای تشخیص توزیع نامتعادل، از ضرایب جینی و آنتروپی نسبی شانون استفاده شد. از مدل هلدرن نیز برای اندازه گیری رشد بی قوارة شهری استفاده شد. مطابق یافته ها، الگوی رشد شهری کرمانشاه تا حدودی پراکنده است و نابرابری و نبود تعادل در توزیع جمعیت در نواحی شهری آن مشهود است. نتایج نشان داد الگوی رشد شهر به الگوی تصادفی نزدیک تر و متمایل به پراکنش است. همچنین محاسبات انجامشده از طریق مدل هلدرن نشان می دهد 45 درصد از رشد فیزیکی شهر، درنتیجة رشد افقی (اسپرال) بوده است.
مقایسه سفرهای درون شهری
راهبرد تعدیل فقر در محلات شهری با رویکرد اقتصاد مقاومتی مطالعه ی موردی: کلان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اقتصاد مقاومتی به عنوان مفهوم مواجهه با اختلالات، غافلگیری ها و تغییرات معرفی می شود. از ویژگی های این الگو، مقاوم سازی اقتصاد ملی در برابر تهدیدات، تأکید بر نیروها و بخش های پیشران، فرصت ساز، مولد، درون زا و برون گرا - جهانی فکرکردن و محلی عمل نمودن- است. این پژوهش با رویکرد توصیفی تحلیلی و با استفاده از رگرسیون دو متغیّره فضایی در گام نخست، اقدام به سازمان یابی فقرا و رابطه ی آن با بافت فرسوده در شهر تهران نموده است. سپس به تبیین و سنجش اقتصاد مقاومتی با رویکرد محلی اقدام به شناسایی مؤلفه ها و شاخص های اقتصاد مقاومتی در سطح محله نعمت آباد در جنوب تهران گردید. در این راستا از ابزار پرسشنامه ی محقق ساخته و مصاحبه های عمیق در سطح محلی و از داده ها و اطلاعات نهادها و دستگاههای متولی برای تحلیل در سطح کلان شهر تهران استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که سازمان یابی فقرای شهری در شهر تهران از سال 1375 تا 1390 از تمرکزگرایی آنها در بافت فرسوده درون شهر حکایت دارد. به عبارت دیگر رابطه ی معنادار فضایی بین استقرار فقرا با بافت فرسوده در شهر تهران وجود دارد که ضرورت اتخاذ سیاست های اقتصاد مقاومتی را در بافت های فرسوده نمایان تر می نماید.
محله ی مورد مطالعه که شامل بافت فرسوده شهر تهران نیز است، با استفاده از مؤلفه های مولد بودن، درون زایی، کارآفرینی و همکاری های جمعی اقتصاد مقاومتی، در سال های اخیر با گسترش صنعت مبل و لوازم اداری توانسته است در قالب فعالیّت های اجتماع محور ساکنان خود را در مبارزه با فقر و تهدیدات بیرونی تا حدی خود را مقاوم نماید. ارزیابی میزان شاخص های اقتصاد محلی در محله ی مورد مطالعه نشان می دهد که همکاری جمعی برای کسب منفعت از دستگاهای دولتی و شهرداری، بیشترین اهمیت را در بین شهروندان داشته است. در سوی دیگر ایجاد نهادها و مؤسسات غیردولتی، ترس از کمبود منابع مالی و طولانی شدن پروژه های نوسازی کمترین اهمیت در میان شاخص های اقتصاد محلی را از نظر مردم محله نعمت آباد دارا می باشند. بنابراین پیشنهاد می شود که سیاست گذاران و تصمیم سازان حوزه ی مدیریت شهری علاوه بر تسهیل امر بهسازی به بسترسازی توسعه ی اقتصاد محلی در قالب فعالیّت های اجتماع محور کمک نمایند.
نقش انجمن های مردم نهاد در توسعه ظرفیتی جامعه محلی در راستای حفاظت محیط زیست روستایی(مطالعه موردی: انجمن زیست محیط سبز چیا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه در رویکردهای جدید توسعه روستایی از ظرفیت سازی به عنوان اصلی اساسی در پذیرش و اجرای برنامه ها نام برده می شود و به منظور ارتقای ظرفیت های جامعه نیز بر فعالیت های انجمن های مردم نهاد تأکید بسیاری می گردد. محیط زیست به عنوان بسترساز فعالیت ها و توسعه روستایی یکی از عرصه های مهم توسعه روستایی است که با توجه به وضعیت نابسامان بهره برداری از آن، نهادهای مردم نهاد زیست محیطی، می توانند با انجام فعالیت های ترویجی و آموزشی، نقش مؤثری در ارتقای ظرفیت های جامعه محلی در راستای حفاظت و پایداری آن ایفا کنند. در این راستا در پژوهش کاربردی حاضر، نقش انجمن مردم نهاد زیست محیطی چیا در توسعه ظرفیتی روستاییان شهرستان مریوان، جهت حفاظت از محیط زیست روستایی با روشی توصیفی – تحلیلی، موردسنجش قرار گرفته است تا رهیافت این امر در وهله اول، تبیین نقش انجمن های مردم نهاد در توسعه ظرفیتی روستاییان، جهت حفاظت از محیط زیست و سپس، شناخت جامع وضع موجود، جهت ارائه راهکارهای کاربردی برای تحقق پایداری محیط زیست روستایی منطقه به واسطه توسعه ظرفیتی جامعه محلی باشد. گردآوری اطلاعات از طریق دو روش اسنادی و میدانی مبتنی بر توزیع پرسشنامه به صورت تصادفی در میان 250 سرپرست خانوار در گروه برخوردار و 160 سرپرست خانوار (تعیین حجم نمونه از طریق فرمول کوکران) در گروه روستاهای غیر برخوردار از فعالیت های آموزشی و ترویجی انجمن زیست محیطی مردم نهاد چیا بوده است. تجزیه و تحلیل داده ها از طریق آزمون های آمار استنباطی (خی دو، ویلکاکسون،t زوجی، رتبه ای فریدمن، همبستگی پیرسون) نشان از نقش مؤثر فعالیت های انجمن مردم نهاد چیا در توسعه ظرفیتی روستاییان به منظور حفاظت از محیط زیست در دو دوره قبل و بعد از فعالیت دارد. همچنین بین سطح توسعه ظرفیتی روستاهای برخوردار و غیربرخودار از فعالیت های آموزشی و ترویجی انجمن چیا در راستای حفاظت از محیط زیست روستایی، تفاوت معنی داری وجود دارد.
بررسی وضعیت اختلاط کاربری در فضای شهری خیابان کاشانی شهر یزد و راهکارهای ارتقای آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توسعه مختلط کاربری ها بعنوان جزیی از اصول مشترک بسیاری از نظریات نوین شهرسازی از جمله نوشهرگرایی و رشد هوشمند مطرح شده و در دهه های اخیر، به واسطه کارایی های آن به یک هدف مهم در برنامه ریزی کاربری زمین تبدیل شده است. افزایش قیمت زمین و تمایل به افزایش شدت استفاده از زمین، افزایش سرزندگی و جذابیت یک خیابان از جمله عواملی است که لزوم توجه به توسعه مختلط کاربری ها در این فضای را افزایش می دهد. هدف از این پژوهش، ابتدا آشنایی با بخشی از مبانی کاربری مختلط (اعم از تعریف، گونه ها، مزایا و منافع، سیاستها و راهکارهای کاربرد آن و...) و سپس بررسی چگونگی و تعیین اندازه اختلاط کاربری در یک فضای شهری خیابان نمونه است. در این رابطه، خیابان کاشانی شهر یزد که یکی از مراکز خطی شهر و اتصال دهنده بافت قدیم و جدید است بعنوان نمونه موردی انتخاب گردید. این تحقیق درزمره پژوهش های کاربردی است که به روش توصیفی، تحلیلی و پیمایشی انجام شده و در گردآوری داده های آن از مطالعات کتابخانه ای برای تدوین مبانی نظری و اطلاعات مربوط به نمونه موردی؛ و از مطالعات میدانی به صورت برداشت کالبدی و مشاهده برای تکمیل اطلاعات مربوط به نمونه موردی استفاده شد. به منظور تشخیص و تعیین وضعیت اختلاط کاربری در محدوده مورد مطالعه، نظام کاربری ها، وضعیت طبقات ساختمان ها و گونه کاربری مختلط و بالاخره میزان و شدت این پدیده در خیابان کاشانی بر حسب معیارهای 11 گانه منتخب با استفاده از تکنیک دلفی و ضریب IEF مورد بررسی قرار گرفت. یافته های تحقیق نشان داد: میزان اختلاط کاربری در این محدوده اندک است. اختلاط کاربری افقی این خیابان عمدتا ناشی استقرار انواع مختلف کاربری آن است. اختلاط عمودی خیابان، منحصر به تنوع کاربری در ساختمان های دو طبقه است و سایر انواع اختلاط کاربری منجمله اختلاط زمانی و فعالیتی در آن وجود ندارد. لذا، بعنوان مهم ترین دستاورد پژوهش، راهکارهایی مبتنی بر «مبانی نظری تحقیق» و «خصوصیات محدوده»، برای افزایش اختلاط کاربری آن در راستای بهبود کیفیت این خیابان، بویژه افزایش رونق اقتصادی و سرزندگی اجتماعی خیابان ارائه شد. با توجه به سهم و مساحت زیاد اراضی بایر، تاکید عمده در اراهکارهای پیشنهادی بر تزریق کاربری های اجتماعی و فرهنگی چند منظوره توام با توجه به افزایش کارایی حمل ونقل عمومی خیابان کاشانی است.
ارزیابی توان توسعه گردشگری بیابان و تأثیر آن بر ابعاد اجتماعی- اقتصادی و کالبدی در سکونتگاه های روستایی (مورد مطالعه روستاهای شهرستان خور و بیابانک)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
واژه «پایدار» امروزه به طور گسترده ای به منظور توصیف جهانی که در آن نظام های انسانی و طبیعی تواماً بتوانند تا آینده ای دور ادامه حیات دهند، به کار گرفته می شود. توجه به این مسئله و لزوم ارزیابی توان اکولوژیکی و ظرفیت های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در مباحث مختلف توسعه به خصوص گردشگری، برنامه ریزان توسعه را ملزم به شناسایی منابع از ابعاد مختلف و بهره برداری درست و عقلانی از آن ها می کند. در این راستا پژوهش پیش رو با هدف توسعه گردشگری پایدار به مطالعه و ارزیابی توان توسعه گردشگری در شهرستان خور و بیابانک پرداخته است. تحقیق حاضر از نوع توصیفی تحلیلی مبتنی بر روش های کتابخانه ای و میدانی است، بدین صورت که ابتدا با بهره گیری از روش سیستمی و مدل های ارزیابی توان اکولوژیکی دکتر مخدوم، توان اکولوژیکی منطقه ارزیابی گردید. در مرحله بعد، با استفاده از مدل مقایسه زوجی ساعتی ارزش گذاری شاخص های اجتماعی، اقتصادی و کالبدی صورت پذیرفت و ظرفیت های اقتصادی- اجتماعی منطقه گردشگری شهرستان خور و بیابانک با بهره گیری از مدل ELECTRE، به لایه های اطلاعاتی قبل اضافه گردید؛ و در نهایت با استفاده از مدل برنامه ریزی راهبردی SWOT راهکارهای اساسی جهت توسعه بخش گردشگری منطقه مورد مطالعه، ارائه گردید. نتایج حاصل از مطالعات صورت گرفته حاکی از آن است که این محدوده دارای پتانسیل بالایی برای توسعه گردشگری بیابان و گردشگری قومی- فرهنگی بوده و می توان از طریق برنامه ریزی منطقی و عقلانی در راستای ظرفیت و پتانسیل منطقه و توجه بنیادین به مفاهیم و آموزه های گردشگری پایدار، مقدمات توسعه هرچه بیش تر گردشگری منطقه را فراهم نمود.
مقایسه کارایی روش سیستم استنباط فازی و مدل تلفیقی مونت کارلو- سیستم استنباط فازی برای پیش بینی پراکنش آب شرب مورد نیاز مناطق مختلف شهر کرمانشاه در سال ۱۴۰۰(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین موضوع ها برای پیش بینی آب مورد نیاز یک منطقه در آینده، انتخاب مهم ترین شاخص ها و تعیین وزن آنهاست. در فرایند تصمیم گیری چندمعیاره (MCDM) در انتخاب مدل برای تصمیم گیری، نمی توان به همه شاخص هایی که احتمال دارد مؤثر باشند توجه کرد؛ زیرا این کار ممکن است از لحاظ زمان اجرا یا دقت برای موضوع تحقیق بهینه نباشد. از طرفی موضوع بررسی میزان آب مورد نیاز یک منطقه پیچیده و مهم است؛ لذا برای رسیدن به این مهم باید از بهترین مدل و شاخص ها استفاده کرد. هدف این پژوهش انتخاب مهم ترین شاخص ها با استفاده از شبیه سازی مونت کارلو و روش الکتری و سپس نحوه پراکندگی میزان آب مورد نیاز مناطق شهر کرمانشاه در سال ۱۴۰۰ با استفاده از سیستم استنباط فازی است. از روش الکتری برای انتخاب مهم ترین شاخص ها و از روش مونت کارلو برای تعیین وزن شاخص های انتخابی استفاده شده است. در این تحقیق ۱۰ شاخص طبیعی و زیرساخت انسانی برای توسعه شهر کرمانشاه انتخاب شده و با استفاده از نظرسنجی ۴۰ کارشناس خبره ارزش دهی شده اند. روش الکتری این شاخص ها را فیلتر کرده است و با استفاده از شبیه سازی مونت کارلو میزان عدم اطمینان نظرسنجی کاهش داده شده و وزن شاخص ها نسبت به هم رتبه بندی شده است. نتایج حاکی از آن است که پاسخ دو مدل سیستم استنباط فازی و مدل تلفیقی مونت کارلو- استنباط فازی با هم اختلاف زیادی دارند و استفاده از نتایج مدل مونت کارلو- استنباط فازی برای مدیریت منابع آبی ریسک کمتری دارد.
تحلیل الگوی فضایی سکونتگاههای روستایی در ارتباط با آسیب پذیری از زلزله (مطالعه موردی: بخش مرکزی شهرستان مرند)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: زلزله یکی از مهمترین عوامل آسیب پذیری نواحی روستایی در ایران است که به خصوص به دلیل عمق کم کانون، خسارات زیادی را به دنبال دارد. علاوه بر موقعیت مطلق و نسبی نواحی مختلف کشور، گسیختگی سازمان فضایی و فقدان سلسلهمراتب مبتنی بر رابطه تعاملی میان سکونتگاه ها، یکی از مهمترین عوامل تأثیرگذار است. این امر منجر به نابه سامانی جمعیت، فعّالیت، خدمات و کارکردها و در نتیجه، افزایش میزان آسیب پذیری سکونتگاه های روستایی در برابر مخاطرات طبیعی و از آن جمله زلزله می شود. در این ارتباط، تعیین الگوی مناسب نظام استقرار سکونتگاه ها برای محدودکردن اثرات نامطلوب زلزله، ضروری به نظر می رسد که تلاش شده تا در منطقه مورد مطالعه به انجام رسد.
روش: این پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و با روش توصیفی- تحلیلی صورت گرفته است. داده های مورد نیاز از مطالعات کتابخانه ای و داده های مرکز آمار ایران ۱۳۹۰ گردآوری شده اند. جامعه آماری این تحقیق شامل ۷۴ روستای بخش مرکزی شهرستان مرند می باشد که به صورت تمام شماری مورد مطالعه قرار گرفتند. در این راستا از بین مدل ها و تکنیک های مورد برّرسی برای تحلیل فضایی، مدل همبستگی خودکار فضایی مبتنی بر شاخص مورن I، جهت تعیین پراکندگی/ تمرکز آسیب پذیری فضایی سکونتگاه-های روستایی و آزمون آماری کالموگراف- اسمیرنف جهت تحلیل معناداری تفاوت توزیع روستاها در سطوح مختلف آسیب پذیری در محدوده مورد مطالعه استفاده شد. در پردازش و تحلیل داده ها و نیز نمایش نتایج، سیستم اطّلاعات جغرافیایی (GIS) مورد توجّه بوده است.
یافته ها: نتایج تحلیل مورن I، آماره ۹۴/۰ را نشان می دهد. بر این اساس، چنین به نظر میرسد که از نظر هندسه فضایی، الگوی اسکان حاکم در منطقه مورد مطالعه، متمرکز یا خوشه ای بوده و روستاها به صورت متعادل و یکنواخت در محدوده مورد مطالعه توزیع نشده اند. نتایج آزمون کالموگراف- اسمیرنف نیز نشان می دهد که آماره آزمون Dmax=۰.۲۰۵)) از مقدار بحرانی W(۱- )بزرگتر است. این نشان دهنده وجود تفاوت معنادار بین توزیع روستاها در طبقات مختلف آسیب پذیری با مقادیر مورد انتظار است.
محدودیت ها/ راهبردها: فقدان پیشینه تحقیق کافی، از چالش های مطالعه حاضر است.
راهکارهای عملی: با عنایت به آسیب پذیری بالای محدوده مورد مطالعه و الگوی فضایی حاکم بر منطقه، در برنامه ریزی توسعه فضایی روستاها، لازم است تغییرات در ویژگی های اقتصادی- اجتماعی و کالبدی- فضایی آنها لحاظ شود تا آسیب پذیری کاهش و محدوده مورد مطالعه نسبت به شرایط بحرانی انعطاف پذیر شود.
اصالت و ارزش: پژوهش حاضر در مقایسه با مطالعات صورتگرفته، به دنبال ارائه رویکردی متفاوت و نو برای مطالعه فضایی آسیب-پذیری سکونتگاه ها است.
مکان گزینی ایستگاه های آتشنشانی با رویکرد پدافند غیرعامل مطالعه موردی: شهر بهبهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از اصول بنیادی در پدافند غیرعامل، مکان گزینی ایستگاه های آتش نشانی است. ایمنی شهر در برابر سوانح و حوادث بویژه آتش سوزی در کاربری های مختلف و تضمین امنیت جانی و مالی شهروندان برعهده این عنصر مهم شهری است. ایستگاه های آتش نشانی از جمله مراکز مهم و حیاتی خدمات رسانی در شهرها هستند که نقش مهمی در تأمین ایمنی و آسایش شهروندان و توسعه شهرها دارند. بدیهی است خدمات رسانی به موقع ایستگاه های آتش نشانی، بیش از هر چیز مستلزم اسقرار آن ها در مکان های مناسب می باشد که بتوانند در اسرع وقت، بدون مواجه شدن با موانع و محدودیت های محیط شهری از یک سو و با ایجاد کمترین آثار منفی به زندگی ساکنان شهر از سوی دیگر به محل حادثه برسند و اقدامات امدادرسانی را به انجام برسانند. از این رو می توان به ارزش زمان در امدادرسانی و کاهش زمان تأخیر برای کمک به مصدومین در شبکه شهری پی برد. از اهداف این پژوهش می توان به بررسی وضع موجود ایستگاه های آتش نشانی، عملکرد آن ها در هنگام بروز سوانح، سطح پوشش ایستگاه های موجود و یافتن بهترین مکان برای ساخت ایستگاه های جدید آتش نشانی در شهر بهبهان اشاره کرد. نتایج این تحقیق نشان می دهد که شهر بهبهان، دارای دو ایستگاه آتش نشانی، یکی در شرق و دیگری در جنوب غرب است و بخش های شمال شرق و شمال غرب شهر، خارج از سطح پوشش آن ها قرار دارند. از این رو، پژوهش حاضر با استفاده از مدل AHP به تجزیه و تحلیل ایستگاه های موجود و وضعیت خدمات رسانی آن ها در هنگام بروز سوانح پرداخته و در نهایت با تأکید بر اصول پدافند غیرعامل، به مکان گزینی بهینه احداث ایستگاه های جدید آتش نشانی که به کمک ایستگاه های موجود، قادر خواهند بود کل منطقه را تحت پوشش قرار دهند، اقدام شده است.
ارزیابی کارایی شبکه منطقه ای تولید و جمع آوری شیر در بخش مرکزی شهرستان هشترود با استفاده از GIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیوندهای فضایی – مکانی در عرصه منطقهای موجب شکلگیری شبکههای مختلف و تعامل دو سویه میان سکونتگاهها روستایی و کانونهای شهری میشود. این شبکهها زمینه ساز شکل گیری روابط متقابل با استفاده از قابلیتهای متنوع و مکمل مراکز مختلف شهری و روستایی و انتقال مازاد محصولات کشاورزی به سوی نقاط شهری و بازارهای مصرف است. پیوند نقاط روستایی با صنایع فرآوری مواد لبنی از طریق واحدها ی تولید و عوامل جمعآوری شیر ایجاد میگردد که زمینهی شکلگیری شبکههای تولید و جمعآوری شیر را فراهم میکند و باعث اتصال عملکرد نواحی کشاورزی به صنایع شهری می شود. این تحقیق با هدف ارزیابی کارایی این شبکه های منطقه ای تولید و جمعآوری شیر انجام گرفته است. برای بررسی این موضوع از روش تحقیق توصیفی – تحلیلی و برای گردآوری اطلاعات از دو روش اسنادی و پیمایش میدانی استفاده شده است. به منظور بررسی وضع موجود، مکانیابی ایستگاههای جدید و بهینه سازی و اصلاح شبکه از مدل پتانسیل اقتصادی و مدل حمل و نقل با عنایت به رویکرد سیستم پشتیبان تصمیم گیری و با استفاده ترکیبی از نرم افزارهای GIS و GAMS بهره گرفته شده است. نتاج تحقیق بیانگر آن است که شبکه در وضع موجود با کاستی ها و نواقصی از جمله کمبود ایستگاه جمع آوری، پایین بودن ظرفیت برخی ایستگاه ها جهت پذیرش شیر تولیدی، عدم پوشش همه روستا های موجود در محدوده شبکه و کیفیت نامناسب دسترسی ها و نیز طولانی شدن بازه زمانی دسترسی از محل تولید تا ایستگاه مورد نظر مواجه می باشد. لذا با توجه به حجم تولید و ظرفیت ایستگاه های موجود برای کاهش هزینهها و رعایت فاصله استاندارد مسافت طی شده شیر از زمان دوشیده شدن تا نزدیکترین مرکز جمعآوری و کاهش تبعات منفی آن ایستگاه جدیدی در شرق شهرستان مکانیابی و تغییرات لازم دروضع موجود شبکه از طریق تغییر یالهای انتقال جریانها به گرهها اعمال گردید.
آذربایجان کنونی
مکان یابی واحدهای صنایع چوب در استان خوزستان به روش فرآیند تحلیل شبکه ای (ANP) در محیط GIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توسعه ی صنعتی اگرچه تأثیراتی عظیم و انکارنشدنی بر تمامی جنبه های زندگی بشری از خود به جای گذارده است، ولی بعضاً عدم به کارگیری روش های هدفمند و مبتنی بر توسعه ی پایدار منجر به عدم تداوم توسعه و بحران های زیست محیطی شده است. یکی از مواردی که در این عرصه مورد غفلت واقع شده نحوه استقرار مکانی واحد های صنایع می باشد. هدف این تحقیق بررسی قابلیت های روش فرآیند تحلیل شبکه ای در مکان یابی واحدهای صنایع چوب استان خوزستان با تکیه بر توابع تحلیلی نرم افزار GIS است. عدم دقت در مکان یابی صنایع چوب کشور منجر به بروز مشکلاتی ناخواسته چون افزایش هزینه حمل و نقل و توقف خط تولید شده است. روش ANP با طبیعت شبکه ای خود در برخورد با مسائل چند معیاره از قبیل مکان یابی، پتانسیل قابل قبولی در انتخاب بهترین مکان بر مبنای داده ها و دقت به کارگیری شده دارد. در این مطالعه، با جویا شدن نظرات کارشناسی، عوامل مختلف دخیل در مکان یابی صنایع و فرآورده های چوبی از منابع گوناگون شناسایی و جمع آوری شدند و پس از اصلاحات لازم، وارد محیط GIS گردید. سپس لایه های اطلاعاتی با به کارگیری روش ANP جهت تعیین اوزان و رتبه های متناسب، با هم تلفیق شدند و نقشه ای تحت عنوان اولویت استقرار مکانی صنایع و فرآورده های چوبی استان خوزستان حاصل شد. این نقشه پس از تحلیل حساسیت لایه های ورودی تأیید شد. بر اساس نقشه حاصل، مناسب ترین مکان های احداث و توسعه ی صنایع چوب در حدود 8 درصد مساحت استان را در برگرفته اند. این مطالعه قابلیت های بالای تحلیل های GIS، تصمیم گیری چند معیاره و روش تحلیل شبکه به علت برخورد شبکه ای با مسائل مکانی را در مکان گزینی صنایع به خوبی نشان می دهد و از طرفی برای آنالیز حساسیت نتایج، روشی بهبودیافته را به کار گرفته است.
تحلیل تأثیر متغیرهای فردی بر ادراک از زیست پذیری در روستاهای پیرامون شهر (مطالعة موردی: شهرستان ورامین)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهداف: سکونت گاه زیست پذیر را به طور خلاصه مکان مناسب برای کار و زندگی تعریف کرده اند. هدف از این تحقیق، بررسی وضعیّت زیست پذیری روستاهای پیرامون شهری در شهرستان ورامین و عوامل فردی مؤثر بر ادراک از آن است.
روش: روش این تحقیق، میدانی بوده و ابزار مورد استفاده پرسش نامة محقق ساخته بوده است.
منطقة مورد مطالعه در این تحقیق، روستاهای پیرامون شهری در سطح شهرستان ورامین و در مجاورت چهار نقطة شهری واقع در آن است.
یافته ها/ نتایج: نتایج تحقیق نشان می دهد بین متغیر جنس با تفریح ها و اوقات فراغت، بین شغل افراد پاسخ گو با شاخص های حمل و نقل عمومی و فضاهای سبز و باز، رابطة معنادار آماری وجود دارد و بین متغیر سن و سطح تحصیلات با هیچ کدام از شاخص های زیست پذیری رابطة معنادار آماری مشاهده نشده است. در نهایت بین مدّت زمان سکونت در روستا با شاخص های اشتغال و درآمد، پیوستگی و تعلّق مکانی و چشم-انداز، رابطة معنادار وجود دارد.
نتیجه گیری: عدم ارتباط بین سن و میزان تحصیلات با زیست پذیری در روستاهای مورد مطالعه نشان دهندة این موضوع است که افراد از سنین مختلف و با سطوح مختلف تحصیلات، دارای نگرش های یکسان نسبت به برطرف شدن نیازهای زیستی هستند و این موضوع می تواند دارای جنبه های مثبتی باشد؛ زیرا نشان می دهد که اختلاف نگرش بین افراد دارای سنین مختلف در این روستاها کم است و همچنین افراد کم سواد و بی-سواد نیز به حقوق شهروندی خود آگاه هستند.
فناوری اطلاعات و ارتباطات و توسعه شهری
حوزههای تخصصی: