فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۸۸۱ تا ۳٬۹۰۰ مورد از کل ۱۰٬۶۲۶ مورد.
منبع:
جغرافیا و آمایش شهری - منطقه ای سال هشتم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲۷
225 - 252
حوزههای تخصصی:
با پیدایش طرح های توسعه جدید شهری در کشورهای مختلف و همچنین ضرورت بهره گیری مناسب از زمین، مقوله تفکیک اراضی همواره ازموضوعات بحث برانگیز در راستای توسعه های جدید بوده است. هدف اصلی تفکیک اراضی شهری، فراهم کردن حداکثر بهره وری از زمین و فضا و رعایت دسترسی بین قطعات شهری است، به طوری که محیط شهری مطلوب را پدید آورد. عوامل متعددی در تعیین اندازه مساحت قطعات تفکیکی مؤثرند. در این میان ویژگی های اجتماعی- اقتصادی خانوارهایی که پیش بینی می شود در افق طرح در ناحیه توسعه یافته سکونت خواهند یافت، از اهمیت زیادی برخوردار است. بر این مبنا، در پژوهش حاضر چهار عامل بُعد خانوار، سطح درآمد، قیمت زمین و میزان دسترسی به مراکز شهری، به عنوان متغیّرهای مستقل و مساحت زمین به عنوان متغیّر وابسته انتخاب شده اند و نتایج به دست آمده، از میزان اهمیت هر یک از متغیّرهای مستقل در تبیین متغیّر وابسته در یک رابطه رگرسیون ارائه شده است. منطقه مطالعه موردی، شهر سمنان است که براساس پیش بینی فرایند رشد شهری تا افق طرح جامع (1405)، نیاز به 86 هکتار زمین دارد. فرایند مدل سازی تفکیک زمین در شش گام انجام شده است و ابزار پایه مورد استفاده درجهت تقسیم بندی زمین، مدل ارائه شده توسط داهال و چو (2014) است که براساس اندازه، شکل و جهت، طرح تقسیم بندی قطعات بزرگ زمین را به صورت کاملاً خودکار ارائه می دهد. با استفاده از این مدل، قطعه زمین موردنظر به 16 بلوک اولیه تفکیک می شود. هر یک از بلوک ها با توجه به قیمت زمین و میزان دسترسی خود به مراکز شهری، ارزش یا اهمیت مکانی متفاوتی برای سکونت خانوارها دارند. با محاسبه میانگین شاخص دسترسی و پیش بینی قیمت زمین و درآمد در سال افق و به کارگیری رابطه رگرسیون، مساحت موردنیاز قطعات زمین برای سطوح درآمدی مختلف به دست می آید. از سوی دیگر با محاسبه ارزش مکانی برای هر یک از بلوک ها و با فرض آنکه خانوارهای با سطح درآمدی بهتر تمایل به زندگی در بلوک هایی با ارزش مکانی بالاتر را خواهند داشت، مساحت های به دست آمده به بلوک های مورد نظر تخصیص می یابند. در نهایت برای رسیدن به نتایج بهتر، محدودیت های مدل تقسیم بندی خودکار زمین و همچنین پیشنهادهای مورد نیاز درجهت دستیابی به نتایج دقیق تر، ارائه شده است.
پایش عناصر محیطی مؤثر بر سلامت و توسعه شهری با استفاده از مدل HDI مطالعه موردی کلانشهر اهواز
منبع:
مطالعات عمران شهری دوره دوم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۵
137-148
حوزههای تخصصی:
امروزه نیمی از جمعیت کره زمین در مراکز شهری زندگی می کنند و این روند رشد شتابان شهرنشینی چالش های کالبدی، اجتماعی و زیست محیطی را به دنبال داشته و منجر به افت زیست پذیری شده است. شهر زیست پذیر به عنوان اتصال بین گذشته و آینده مطرح است؛ شهر زیست پذیر، شهری است که علیه هرگونه هدر دادن منابع طبیعی و آنچه که باید به صورت دست نخورده برای آیندگان نگاه داری شود، مبارزه می کند. بنابراین شهر زیست پذیر شهر پایدار نیز هست. که می توان بیان نمود زیست پذیری به سیستم شهری سالم، امن، با دسترسی مناسب خدمات شهری اطلاق می شود؛ که کیفیت بالای زندگی و محیطی جذاب برای شهروندان به ارمغان می آورد و اصول اساسی را در خود دارد. بر این اساس پژوهش حاضر با رویکرد توسعه ای – کاربردی به بررسی موضوع در کلانشهر اهواز پرداخته است. که در این راستا روشناسی تحقیق ترکیبی ار روش های توصیفی/ تحلیلی و میدانی می باشد. لازم به ذکر است جهت تجزیه و تحلیل یافته ها از برنامه های آماری و مدل HDI با رویکرد آمار فضایی استفاده گردیده است. که بر اساس نتایج تحقیق میانگین توسعه کالبدی – اجتماعی در کلانشهر اهواز برابر 766/0 درصد بوده است از این میزان HDI مناطق دو، سه و چهار کمتر از میانگین و HDI دیگر مناطق بیشتر از میانگین می باشد. همچنین بر اساس رویکرد آمار فضایی زیست پذیری شهر ایلام الگوی شرقی – غربی را دارا می باشد.
Barriers to the Promotion of Agricultural Land Consolidation in Rural Areas from Farmers' Point of View (Case Study: Fash Dehedtan of Kangavar County)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose- The present study aimed to investigate the most important obstacles to the promotion of agricultural land consolidation in the rural areas of Kangavar County. This study seeks to answer a key question: What are the main obstacles to the implementation of agricultural land consolidation policy in the villages of the study area? Design/methodology/approach - The present research is an applied one conducted in a descriptive-analytical method; field work was used for data collection and factor analysis was used for data analysis. The population of the study included 1216 land users. Using Cochran's formula, 211 questionnaires were developed and randomly distributed among the users. The stratified sampling method was used to determine the number of samples in the villages. Cronbach's alpha was used to determine the coefficient of validity of the questionnaire in the village; the validity of the questionnaire was 0.816, which indicated the data were suitable for the research. Findings- The findings show that ‘the factor of investment and fund’ accounts for 14.445% of the variance, which is the most important obstacle to the development of land consolidation in the rural areas. However, the lack of support of government agencies and organizations, infrastructural weaknesses, individual factors, lack of creativity, lack of intellectual participation and trust, lack of management and production practices, lack of knowledge and awareness, and lack of access to communication facilities in rural areas are important constraints on land consolidation in the rural areas of the study.
بررسی نقش سرمایه اجتماعی در ارتقاء رفتار شهروندی ساکنین محله های شهری (مطالعه موردی: محله ابیوردی و کوی دانشگاه، شیراز)
حوزههای تخصصی:
سرمایه اجتماعی حاصل شکل گیری و استقرار ارزش ها، هنجارها، سنت ها، عرف ها و قواعد به صورتی خودجوش و در بستری از روابط متقابل اجتماعی است، زمینه ساز همدلی، همکاری، نوع دوستی، وفاداری، وجدان کاری در زندگی اجتماعی از جانب افراد است. این نوع از سرمایه بستر مناسبی برای بهره وری سرمایه انسانی و فیزیکی و راهی برای نیل به موفقیت قلمداد می شود. سرمایه اجتماعی به عنوان مزیت رقابتی جامعه محلی، ازجمله قابلیت هایی است که رشد و توسعه آن می تواند در بروز رفتارهای داوطلبانه فرا نقشی یعنی رفتارهای شهروندی امکان پذیر گردد. مطالعه حاضر باهدف تبیین جایگاه سرمایه اجتماعی در افزایش ارتقاء رفتار شهروندی ساکنین محله های ابیوردی و کوی دانشگاه واقع در شهر شیراز انجام شده است. داده های حاصل از پرسشنامه توسط نرم افزارهای SPSS، AMOS و LISREL تجزیه وتحلیل شده اند. روش نمونه گیری پژوهش حاضر روش «تصادفی ساده» است. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران برای هر یک از محله ها 375 نفر برآورد گردید. از ضریب آلفای کرونباخ و روایی محتوای برای سنجش روایی و اعتبار پرسشنامه و از روش معادلات ساختاری جهت بررسی میزان تأثیرگذاری سرمایه اجتماعی بر ارتقای رفتار شهروندی استفاده شده است. یافته های تحقیق حاکی از آن است که رابطه بین سرمایه اجتماعی و رفتار شهروندی مثبت و نسبتاً قوی است. در محله ابیوردی به ازای یک واحد افزایش در متغیر سرمایه اجتماعی، متغیر وابسته رفتار شهروندی به میزان 0.58 ارتقاء می یابد. این میزان برای محله کوی دانشگاه 0.51 است. از میان ابعاد سرمایه اجتماعی، تأثیرگذارترین بعد بر ارتقاء رفتار شهروندی در محله ابیوردی بعد ارتباطی و در محله کوی دانشگاه بعد ساختاری می باشند.
ارزیابی آسیب پذیری بافت های مسکونی در برابر زلزله و راهکارهای کاهش آسیب پذیری مطالعه موردی: منطقه شش شهرداری تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره هفتم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲۷
93 - 112
حوزههای تخصصی:
موقعیت جغرافیایی و سابقه لرزه خیزی بسیاری از شهرهای ایران، از جمله تهران، توجه به موضوع آسیب پذیری از زلزله را در رشته ها و تخصص های گوناگون ملزم نموده است. برنامه ریزی شهری به دلیل ماهیت خود، این مسئله را در بافت های شهری مورد بررسی قرار می دهد. در همین راستا، پژوهش حاضر با بررسی و مطالعه متون و اسناد مرتبط با زلزله و نقش برنامه ریزی شهری در کاهش اثرات آن و همچنین برنامه ریزی بافت مسکونی و ابعاد و ویژگی های آن، به یک مدل عملیاتی برای سنجش میزان آسیب پذیری بافت های مسکونی منطقه شش تهران از زلزله دست یافته است. بر مبنای این مدل، معیارهای لازم به منظور بررسی میزان آسیب پذیری تعیین گردید. براساس معیارهای یادشده، منطقه شش تهران به تفکیک محله های مسکونی مورد بررسی قرار گرفت. سنجش میزان آسیب پذیری محلات مسکونی مورد بررسی، بر مبنای مقدار استخراج شده برای معیارهای ارزیابی و با استفاده از روش AHP صورت گرفت. در نهایت، اهداف، راهبردها و سیاست های لازم برای کاهش میزان آسیب پذیری با توجه به ضریب اهمیت های به دست آمده با استفاده از همین روش، به تفکیک محلات 17 گانه مورد بررسی تدوین گردید. براساس نتایج به دست آمده از بررسی ها و محاسبات انجام شده در پژوهش حاضر، اتخاذ راهکارهایی در پنج دسته شکل کلی بافت مسکونی (قطعه بندی، توزیع کاربری ها، همجواری ها و...)، فضاهای سبز و باز عمومی، شبکه دسترسی، تراکم جمعیت و کنترل و نظارت بر ساخت وساز می تواند در ارتقای ایمنی محله های منطقه شش در برابر زلزله مؤثر واقع شود.
Analysis of Production Relations and Linkages of Agricultural Producers Using Social Network Analysis Method (Case Study: Pistachio Producers in Damghan County)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: In this research, we aimed to identify the pattern of cooperative relations among the Pistachio producers in Damankuh rural district in Damghan. The social capital among the producers was also evaluated.
Design/methodology/approach: In this paper, the cooperative relations and the social capital among the Pistachio producers in Mehmandoost, Zarrinabad and Hoseinabad Doolab, which are located in Damankooh in Damghan, were studied by applying social network analysis method. Thus, 66 people from Mehmandoost, 70 producers from Zarrinabad, and 74 farmers from Hosseinabad Dulab were studied. The relations which were studied included cooperation in exchanging farming tools, irrigation of Pistachio orchards, marketing and pest control. For analyzing these relations, we used network- level indicators of social network analysis including density, centralization, reciprocity, transitivity and Geodesic distance. These indicators were analyzed in the UCINET software.
Finding: Results showed that the network macro-level indicators including density, centralization, reciprocity, transitivity and geodesic distance in studied villages were very low. This has caused problems for producers to cooperate with each other and threatens the stability of producers’ network and indicates cooperation among pistachio producers requires tremendous investment of both time and cost.
Research limitations/implications: Problems like accessing farmers, distributing questionnaires among them and the long time needed in order to interview them were among the challenges faced in this research.
Practical implications¬: In order to increase cooperation among the producers and social capital in their network it is suggested that farmers be instructed and informed by holding cooperative workshops, handling their problems in irrigation and pest control, running local cooperatives for supporting the farmers in the crop prices and paying attention to their demands.
Originality/value: Given the importance of the studied area in the production of Pistachio, paying attention to cooperation and social capital among producers, can be a big step in using the fertility (potentiality) of this region to develop and improve the Pistachio production.
How to Reproduce Farming: A Description of the Strategies for Survival of Plum Gardens in Mountainous Rural Areas of Neyshabur County(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: we investigate the strategies for survival of small orchards in present paper through considering this question that why orchards have kept their productive function despite of renovation pressure and universal market and totally not to be economical.
Design/methodology/approach: grounded theory method of qualitative research, especially in this article is based on a case study should be placed on the agenda; in total, 60 semi-structured interviews and in-depth (Purposive sampling: Stratified, questionnaire) those involved in this field was
Finding: The results showed domestic garden maintenance in Neyshabur when a part of strategy Employment-oriented and income from non-agricultural business backing for investment and economic mobility has become a garden. Of course, it also organized social factors in the context of traditional interactive and strong local relationships and kinship rather broad and external basis for the stability of the production process in the region; That is to say, it is also the main cause of underdevelopment. Individual motivation and personal preferences (values and beliefs) also has a fundamental role in the continuing rebel activities.
Practical implications: developers don't have more than two ways in order to participations programming in future in condition of peasant's economy conquest to rural society. The first one knows internal mechanisms and satisfaction of present production way which it guaranties the minimum of village persistence. The Second one is removing the existing obstacles in destructing the traditional interactions and extending social networks among orchardists and communicating with others in production field.
Originality/value: relational and territorial approaches in the concept of embeddedness, the main axis domestic garden maintenance strategies in the study does not explain in purely economic and rational action.
تحلیل نابرابری های فضایی-آموزشی و فرهنگی در کلان منطقه ی آذربایجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توسعه منطقه ای مفهومی جدید در ادبیات برنامه ریزی می باشد که هدف آن خلق چهارچوبی مناسب برای دستیابی به یک بهبودی با ثبات در استانداردهای زندگی برای شهرنشین و روستانشینان است. توسعه ی متعادل و هماهنگ مناطق، یک پیش نیاز بسیار مهم برای حصول پایداری اقتصادی و پیشرفت یکپارچه کشور به شمار می رود. آموزش و شاخص های آن به همراه بخش فرهنگی، به عنوان یکی از مهم ترین مؤلفه های توسعه، با ایفای نقش اساسی و سرنوشت ساز خود، در روند توسعه همه جانبه نقش بسیار محوری داشته و شرط لازم برای رسیدن به توسعه جوامع را فراهم می آورند. از این رو توزیع عادلانه و برابری فرصت های آموزشی و فرهنگی در بعد کلان، نوعی نگاه انسانگرایانه را با خود به همراه دارد که غالباً به عنوان یک شاخص جامعه توسعه یافته در نظر گرفته می شود. پژوهش حاضر با هدف تحلیل نابرابری های بین و درون منطقه ای کلان منطقه آذربایجان از لحاظ شاخص های آموزشی و فرهنگی انجام شده است. روش تحقیق از نوع توصیفی- تحلیلی با هدف کاربردی است. جامعه آماری تمامی شهرستان های کلان منطقه آذربایجان تا سال 1390 می باشد. برای سنجش نابرابری های منطقه ای از بعد آموزشی و فرهنگی در مجموع از 21 شاخص استفاده شده است. جهت تعیین اهمیت شاخص ها از مدلANP و برای تجزیه وتحلیل داده ها از مدل ویکور استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که از مجموع 47 شهرستان مورد بررسی12شهرستان کاملاً برخوردار، 14شهرستان برخوردار، 11 شهرستان نسبتاً برخوردار، 9 شهرستان نابرخوردار و 2 شهرستان کاملاً نابرخوردار می باشند. همچنین بین استان های کلان منطقه آذربایجان بیشترین نابرابری به ترتیب در استان آذربایجان غربی با میانگین امتیاز ویکور 231/0، اردبیل با امتیاز 117/0 و آذربایحان شرقی با امتیاز 098/0 می باشد.
ارزیابی وضعیت و نحوه ی توسعه فضای سبز شهری شیراز در راستای توسعه پایدار با استفاده از رویکرد استانداردمبنا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فضاهای سبز شهری با ارائه طیف گسترده ای از انواع عملکردها نقش مؤثری را در ارتقاء کیفیت زندگی شهری و دستیابی به توسعه پایدار شهری ایفا می نمایند. از این رو، ارزیابی فضاهای سبز از جمله مهم ترین فرایندهای توسعه شهری جهت برنامه ریزی عدالت محور می باشد. ارزیابی وجوه کمی فضاهای سبز شهری از طریق رویکردهای مرسوم ارزیابی، نظیر رویکرد استاندارد مبنا، قابل انجام می باشد. در این راستا پژوهش حاضر وضعیت و پراکنش فضای سبز عمومی (پارک ها) شهر شیراز در زمان حاضر و تغییرات آن در یک دهه اخیر را بر اساس رویکرد استاندارد مبنا و مبتنی بر اصول توسعه پایدار ارزیابی می کند. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و بر حسب روش شناسی، توصیفی- تحلیلی می باشد. داده های تحقیق از طریق مطالعه اسنادی و برداشت میدانی گردآوری و در محیط های GIS و SPSS اندازه گیری و تحلیل گردیده اند. نتایج تحقیق نشان می دهد که بطور کلی به دلیل توزیع فضایی نامناسب پارک ها در سطح شهر شیراز، ساکنان همه مناطق باید به طور میانگین فاصله ای (600-1200متر) بیش از فاصله استاندارد لازم برای برای پارک های همسایگی و محله ای (400متر) را جهت دسترسی به نزدیک ترین پارک محل سکونت خود بپیمایند. در این میان میزان شاخص دسترسی برای پارک های ناحیه ای و منطقه ای به تفکیک نشان دهنده وضعیت مکانی مطلوب پارک های ناحیه ای و در مقابل ضعف دسترسی به پارک های منطقه ای می باشد. در خصوص شاخص سرانه، با فرض نادیده انگاشتن عدم هماهنگی سرانه پارک ها با جعیت و تراکم آن در مناطق 3، 5، 6، 7، 8 و 9، میان سرانه سایر مناطق با سرانه مطلوب طرح جامع تفاوت محسوسی دیده نمی شود. نتایج یافته ها همچنین نشان می دهد که پراکنش مجموع پارک ها در شهر شیراز خوشه ای بوده و تمرکز به سمت مناطق نسبتا برخوردار سوق پیدا کرده است. علاوه بر برخی ناهماهنگی ها در وضعیت موجود، توسعه فضاهای سبز عمومی در یک دهه اخیر (1393-1380) هرچند به میزان اندک در راستای بهبود شاخص های دسترسی و سرانه و در نتیجه دستیابی به اصول عدالت فضایی بوده، ولی نقش چندان مطلوبی را در تحقق اهداف توسعه پایدار ایفا ننموده است.
مدلسازی عوامل شکل دهنده گردشگری آشپزی و اثر آن بر وفاداری گردشگران (نمونه موردی: گردشگران شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
واژه ی هیجان انگیز گردشگری آشپزی به عنوان محصول گردشگری سودمند، پرمنفعت و جدید، در قرن اخیر باعث ایجاد دگرگونی و پیشرفت های قابل توجهی در عرصه ی صنعت گردشگری جهان شده است. هدف از این پژوهش مدلسازی عوامل شکل دهنده گردشگری آشپزی و اثر آن بر وفاداری گردشگران در شهر اصفهان می باشد، در این راستا گردشگران داخلی و خارجی شهر اصفهان به عنوان جامعه آماری در نظر گرفته شده اند. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران به تعداد 384 گردشگر محاسبه گردید که به ترتیب 246 و 138 گردشگر داخلی و خارجی مورد پرسشگری قرار گرفته است. تحقیق از نظر هدف کاربردی و از لحاظ ماهیت و روش توصیفی تحلیلی است. برای پیشبرد تحقیق از مطالعات کتابخانه ای و پژوهش های پیشین محققان استفاده شد. در نتیجه پرسشنامه ای با مقیاس 5 گزینه ای لیکرت طراحی گردید. برای سنجش روایی از تکنیک قضاوت خبرگان و جهت سنجش پایایی از ضریب آلفای کرونباخ استفاده گردید. پس از جمع آوری داده ها، طبقه بندی و تحلیل یافته ها با استفاده از نرم افزار SPSS، صورت گرفت.مدلسازی نیز با بهره گیری از نرم افزار AMOS انجام گردید. نتایج نشان داد که گردشگری آشپزی بر رضایت گردشگران داخلی و خارجی در شهر اصفهان اثرگذار بوده است. همچنین تأیید شد بین تجربه ی مثبت گردشگران داخلی و خارجی از غذای بومی و درآمد اقتصادی ناشی از آن رابطه وجود دارد. نتایج حاصل از کاربرد مدل سازی معادلات ساختاری بیانگر آن است: آگاهی و شناخت گردشگران از غذاهای بومی اصفهان با بارعاملی 26/0 و نیز نگرش ذهنی مثبت به غذاهای بومی اصفهان با بارعاملی 22/0 اثر معناداری بر تمایل به تجربه مجدد گردشگری آشپزی و استفاده از انواع غذاهای سنتی اصفهان دارد.
طراحی الگوی سنجش رضایت شهروندان و مراجعین مدیریت خدمات شهری و کانال های ارتباط با شهروند (مورد کاوی: منطقه ویژه اقتصادی پارس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف طراحی الگوی سنجش رضایت شهروندان و مراجعین مدیریت خدمات شهری و کانال های ارتباط با شهروند انجام شد. پژوهش از لحاظ نوع هدف کاربردی و از لحاظ شیوه ی جمع آوری اطلاعات توصیفی-پیمایشی می باشد. جامعه ی آماری شامل کلیه شهروندان در سازمان منطقه ویژه اقتصادی پارس جنوبی به تعداد نامحدود می باشد که پس مشورت با متخصصان از طریق فرمول کوکران 300 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب و در پژوهش شرکت داده شدند. ابزار اندازه گیری پژوهش یک پرسشنامه محقق ساخته بررسی میزان رضایت شهروندان از خدمات واحد مدیریت شهری منطقه ویژه بود. که روایی آن علاوه بر تحلیل گویه، مورد تأیید متخصصان قرار گرفت و پایایی آن با استفاده از آلفای کرونباخ برابر 83/. محاسبه شد. تجزیه و تحلیل داده ها نیز با استفاده از روش های آمار توصیفی و روش های آم ار استنباطی (تی و مدل معادلات ساختاری)، انجام شد. نتایج پژوهش نشان داد؛ 12 مؤلفه ی وضعیت نور و روشنایی، وضعیت پروژه های عمران شهری، وضعیت مهندسی ایمنی، وضعیت حمل و نقل عمومی، وضعیت علایم و تابلوهای شهری، وضعیت جمع آوری پسماند، وضعیت تنظیف شهری، وضعیت سرویس های بهداشتی، وضعیت فضای سبز، وضعیت سلامت شهروندان، وضعیت امنیت اجتماعی و وضعیت زیست محیطی بر رضایتمندی از خدمات عمومی تأثیر معناداری بر رضایت شهروندان دارد. همچنین میانگین (انحراف معیار) مربوط به وضعیت هر 12 مؤلفه میانگینی بالاتر از میانگین فرضی جامعه (0/3)، دارند. لذا، وضعیت تمامی 12 حوزه از دیدگاه شهروندان مطلوب است.
آیندهنگری اثرات منطقه ای خشک شدن دریاچه ارومیه با رویکرد سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دریاچه ارومیه به عنوان یکی از بزرگ ترین دریاچه های فوق اشباعِ نمک در سطح جهانی و منطقه ای از اهمیت زیادی برخوردار است، اما حیات آن در طول چند دهه گذشته به دلیل عوامل بسیاری، مانند سدسازی، کاهش بارندگی، افزایش بی شمار چاه های کشاورزی اطراف دریاچه و همچنین عوامل عمده دیگری به خطر افتاده است. در همین راستا، پژوهش حاضر با هدف یافتن راه چاره برای جلوگیری از وقوع بحران سیاسی منطقه ای و حتی ملّی، بر آن شد تا از منظر آینده نگری، اثرات منطقه ای خشک شدن دریاچه ارومیه را برای افق 2025 بررسی کند. این پژوهش که از نظر ماهیت از پژوهش های کاربردی- توسعه ای و از نظر روش از نوع توصیفی- تحلیلی است، با استفاده از روش مصاحبه و دلفی به جمع آوری اطلاعات مورد نیاز مبادرت کرد و سپس تحلیل این داده ها با استفاده از روش تحلیل ساختاری و تکنیک میک مک انجام گرفت. نتایج به دست آمده نشان می دهد که متغیّرهای طوفان نمک، گرد و غبار، شن های روان، کانون های ریزگرد نمکی و غیرنمکی و توان منطقه برای تبدیل به پارک ملی، متغیّرهای کلیدی اثرگذار می باشند. این متغیّرها به عنوان متغیّر کلیدی، دیگر متغیّرها را تحت تأثیر قرار داده و حائز بیشترین نقش و اثر بر سایر متغیّرها هستند و کمتر اثرپذیرند. همچنین مهمترین متغیّر تأثیرپذیر که هم به صورت مستقیم و هم غیر مستقیم از این جریان تأثیر می پذیرند، مردم هستند و باید در مرحله اول از تأثیرات مستقیم خشک شدن دریاچه بر مردم مانند، افزایش هواویزه ها بیشتر از حد مجاز، وقوع طوفان ها و گسترش شن های روان در سطح منطقه جلوگیری کرد و در مراحل بعدی متغیّرهای دیگر را نیز تحت نظارت و کنترل قرار داد و از آسیب دیدگی آن ها جلوگیری کرد.
مطالعه تطبیقی کیفیت زندگی در بافت فرسوده و سطح شهر آمل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و آمایش شهری - منطقه ای سال هشتم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲۹
159 - 178
حوزههای تخصصی:
کیفیت زندگی شهری عبارت است از شرایط اجتماعی، کالبدی- فضایی و اقتصادی محیط شهری که نشان دهنده میزان رضایت یا عدم رضایت شهروندان از محیط شهری است. این مفهوم از دهه 60 و 70 میلادی و با هدف اصلاح و تکمیل مفهوم توسعه، از توسعه صرفاً کمّی و اقتصادی به توسعه پایدار شهری مطرح شده است. امروزه در شهرها، بافت قدیمی و فرسوده ازجمله مناطقی شهری است که موجب توسعه ناپایدار شهری و کاهش رضایت شهروندان از محیط های شهری شده است. هسته مرکزی شهر کهن آمل نیز که خاستگاه تشکیل این شهر محسوب می شود، به سبب گذر زمان دچار فرسودگی شده، که زمینه را برای بروز مشکلاتی برای شهروندان سبب شده است. در این راستا هدف از این تحقیق، سنجش شاخص کیفیت زندگی در بافت فرسوده و همچنین در سطح شهر آمل و مقایسه این نتایج با یکدیگر و تحلیلتأثیرفاکتورهایاجتماعی- اقتصادیبرکیفیت زندگی شهروندان آمل بوده است. بدین منظور تعداد 350 پرسشنامه میان سرپرستان خانوار در بافت فرسوده شهر آمل و به همین تعداد پرسشنامه در سطح شهر آمل توزیع شده است. برای آزمون فرضیات از آزمون هایT و همبستگی در نرم افزارSPSS استفاده شده است. نتایج اینآزمون ها نشان می دهدکه سطح شهر به لحاظ مؤلفه کیفیت زندگی در وضعیت متوسط رو به بالا و بافت فرسوده شهر نیز در این شاخص زیر سطح متوسط و میانگین شهر قرار داشته و میان میانگین کلی کیفیت زندگی بین دو موقعیت، تفاوت معنی داری وجود دارد. نتایج آزمون T مستقل نیز نشان داده است که تفاوت میانگین در مؤلفه اجتماعی و کالبدی برخلاف تفاوت میانگین کیفیت اقتصادی، در دو موقعیت بافت فرسوده و سطح شهر آمل معنی دار است.
تحلیل تأثیر کاربری اراضی در پایداری محله های شهری (مطالعه موردی: محله های ناحیه 1 منطقه 14 تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرایند شهرنشینی پدیده ای جهانی است که در سراسر جهان و هرجا که انسان ساکن است واقع می شود که در کشورهای درحال توسعه با رشد طبیعی جمعیت، مهاجرت روستاییان به شهر، تقارب در سبک زندگی روستایی و شهری و فرایندهای سیاسی و اقتصادی در ارتباط با جهانی شدن همراه است. شهرنشینی سریع اغلب به شیوه استفاده از زمین منجر می شود که بی اعتنا به نیازهای نسل آینده است و موجب ناپایداری شهری می شود. توسعه پایدار و برنامه ریزی کاربری اراضی مفاهیم ارزشمندی هستند، اما چالش اصلی زمانی به وجود می آید که می خواهیم آن ها را در عمل قرار دهیم که برای این منظور از مدل DCA استفاده کرده ایم. روش پژوهش توصیفی-تحلیلی است و شاخص های عملکردی مدل DCA در محله های ناحیه 1 منطقه 14 شهر تهران سنجیده شده است. نتایج این پژوهش پس از سنجش سه شاخص تغییر، اختلاط و تعدد کاربری اراضی نشان می دهد محله های شمالی محدوده مدنظر با تغییر کاربری اراضی در راستای پایداری، اختلاط و تعدد کاربری بیشتر، در مقایسه با دیگر محله های ناحیه پایدارتر بوده است. همچنین می توان نتیجه گرفت استفاده از مدل DCA با هدف برنامه ریزی کاربری اراضی پایدار، به دلیل قابلیت این مدل در تجزیه مسائل کلان و ترکیب مسائل با ابعاد متفاوت، مناسب بوده است. در این راستا طرح های شهری باید با درنظرگرفتن پایداری کاربری اراضی با معیارهای بیان شده در سطح محله ها به تحقق آرمان محله محوری که از اهداف پایداری شهری است، یاری برسانند.
ارزیابی مؤلفه های مبنایی آمادگی ذهنی-نگرشی خانوارهای شهر کرمان در برابر سوانح طبیعی (زلزله)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سوانح طبیعی هرساله به بروز خسارات متعدد جانی و مالی می انجامد. آمادگی خانوارها پیش از وقوع زلزله، یکی از ضروری ترین اقداماتی است که به عنوان روشی کارآمد و کم هزینه، خسارات ناشی از زلزله را کاهش می دهد. دلیل این امر، موقعیت ایران و قرارگیری برخی شهرها در نقاط آسیب پذیر است که توجه به ابعاد مختلف مکانی–فضایی، این آسیب پذیری را کاهش می دهد. مطالعه توصیفی و هم بستگی حاضر، با هدف بررسی میزان آمادگی ذهنی–نگرشی خانوارهای شهر کرمان انجام شده است. داده ها با مطالعات کتابخانه ای و بررسی های میدانی و به کمک ابزار پرسشنامه به دست آمد. جامعه آماری شامل 141،867 خانوار ساکن شهر کرمان است. حجم نمونه براساس فرمول کوکران و به روش نمونه گیری خوشه ای ۳۵۰ خانوار است. پس از گردآوری داده ها، با استفاده از آزمون آماری تحلیل واریانس یک طرفه، تفاوت میان مناطق در برخورداری از آمادگی ذهنی–نگرشی مشخص شد. هم بستگی میان دو متغیر آمادگی ذهنی-نگرشی و پایگاه اقتصادی–اجتماعی نیز با استفاده از ضریب هم بستگی پیرسون به دست آمد. براساس نتایج، میزان آمادگی ذهنی-نگرشی خانوارهای ساکن در چهار منطقه شهر با هم تفاوت دارد. همچنین میزان آمادگی کم است؛ به طوری که میانگین آمادگی کل خانوارهای نمونه، ۵۵/۵۴ در مقیاس ۲۵ تا ۱۰۲ است که بیشترین و کمترین آن به ترتیب متعلق به خانوارهای منطقه 1 با 88/60 درصد و منطقه 4 با ۷۸/۴۳ درصد است. از سوی دیگر، میزان آمادگی ذهنی-نگرشی خانوارها با پایگاه اقتصادی-اجتماعی هم بستگی دارد؛ یعنی هرچه وضعیت اقتصادی-اجتماعی خانوارها بهبود یابد، آمادگی ذهنی-نگرشی آن ها بیشتر می شود.
تحلیل رابطه میان فرم شهر و مصرف انرژی در بخش مسکن (مورد مطالعه بابلسر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه اهمیت و نقش انرژی در زندگی، توسعه و پیشرفت جوامع، آشکارتر از همیشه است و در عین حال منابع و انواع انرژی های مورد استفاده بشر در معرض دگرگونی های بسیار جدی است. فرم شهری از طریق تأثیر در مصرف زمین، پراکندگی محل سکونت، کیفیت محیط مسکونی، میزان مصرف انرژی و میزان سفرهای روزانه بر روی محل سکونت انسان و اکوسیستم محیط تاثیر گذار است. هدف این مطالعه تحلیل رابطه میان فرم ساختمان و شهر با مصرف انرژی است. پژوهش از لحاظ ماهیت، توصیفی_تحلیلی و بنابر هدف کاربردی است. روش گردآوری اطلاعات در این پژوهش به صورت کتابخانه ای، اسنادی و پیمایشی می باشد. جامعه آماری این پژوهش واحد های مسکونی شهر بابلسر می باشد. تعداد نمونه های مورد نظر، جهت بررسی میزان مصرف انرژی، 375 واحد مسکونی موجود در محلات مختلف شهر می باشد. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات این پژوهش از نرم افزارSPSS و GIS بهره گرفته شده است. به منظور طبقه بندی فرم محلات با توجه به ابعاد شش گانه ی تراکم، اتصال، ترکیب کاربری ها، تمرکز، دسترسی به زیرساخت ها و میزان مالکیت اتومبیل، از روش مجموع ساده وزنی (SAW) استفاده شد. نتایج حاصل از بررسی رابطه بین مصرف انرژی در ساختمان ها و فرم شهری نشان داد که رابطه معناداری بین مصرف انرژی و فرم ساختمان وجود دارد و یافته ها نشان داد که اگر در فرم فشرده، بافت فرسوده غالب نباشد میزان مصرف انرژی بسیار کمتر از سایر فرم هاست.
تحلیل عوامل مؤثر بر ایجاد و توسعه شرکت های کوچک و متوسط کارآفرینی در نواحی روستایی استان ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شرکت های کوچک و متوسط با دارا بودن ویژگی های هستند که با وضعیت اقتصادی روستاهای ایران دارند. این پژوهش کمّی و ماهیت و هدف آن کاربردی و ازنظر گردآوری داده ها نیز توصیفی- پیمایشی است. برای تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS به عنوان نرم افزار اصلی و از نرم افزار LISREL به عنوان نرم افزار کمکی استفاده شد. جامعه آماری تحقیق شامل 598 نفر از کارشناسان و مدیران دستگاه های اجرایی فعالان اقتصادی روستاها (کارآفرینان و تعاونی داران روستایی) و اساتید دانشگاه بودند. برای پایایی گزاره های پژوهش، از آزمون آلفای کرونباخ استفاده شد و از روش غربال زنی نیز برای اعمال روایی در پرسشنامه استفاده شد. ضریب آلفای کرونباخ تمام گزاره ها، مقادیر بیشتر از 0.873 داشته اند که نشانگر تأیید پایایی پرسشنامه است. برای افزایش روایی علاوه بر تأیید آن ا زطریقِ غربال زنی، روایی صوری پرسشنامه نیز، توسط اساتید دانشگاه نیز بازنگری و تأیید شد. در این پژوهش از میان 38 متغیر شناسایی شده ، بعد از انجام بررسی های لازم و زمینه شمولیت متغییرها، در مجموع 20 متغیّر مؤثر بر ایجاد و توسعه شرکت های کوچک و متوسط، در روستاها شناسایی شدند. پس از به کار بردن تحلیل عاملی، برای تعیین تعداد عوامل از روش کیسر استفاده شد. برپایه این ملاک، عوامل تامین مالی و نهاده های تولیدی، عوامل حمایتی و ترغیبی، عوامل آموزشی و مهارتی و عوامل فرهنگی و اجتماعی، دارای ارزش ویژه بالای 1 شناسایی و به عنوان عوامل قابل استخراج تعیین شدند. با توجه به شاخص های آماری با استفاده از روش تحلیل عوامل اصلی، این 4 عامل در مجموع 7531/0 درصد از واریانس کل متغیّرها را توانستند تبیین کنند.
Factors Determining the Adoption of the Pressurized Irrigation Systems by Farmers in Ardabil Province(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose- One of the most important strategies facing drought and agriculture water shortage in North-West Iran is developing pressurized irrigation systems (PISs). In this regard, the present study aims to investigate the factors determining the adoption of the PISs by farmers in Ardabil Province. Design/methodology/approach- First, by drought zoning of Ardabil Province (by SPI method and GIS software), three regions including regions with mild, moderate and severe drought levels were determined. In the second step, using multi-stage cluster sampling, adopter and non-adopter farmers of the PISs were selected from three regions of study (n= 415). Also, the logistic regression was used to determine the affective and distinctive factors of farmers' groups. Findings- According to the results of logistic regression analysis, the predictive power of model was 0.622 and the sensitivity of the regression model to determine the model validation was obtained as 85.8%. Also, from among 17 factors of study, 7 factors of education level, farm income, knowledge about the PISs, the infrastructure for PISs, the effect of local weather conditions, the trust towards the optimality of PISs and the improvement in farm water management, positively impacted on the adoption and use of PISs. Among effective factors, knowledge about the PISs (Wald: 32.676), the trust towards the optimality of PISs (Wald: 27.855) and the infrastructure for PISs (Wald: 21.648) were the most important factors predicting to the decision to adopt and use PISs among farmers. Research limitations/implications- Since the study was carried out in a large area of the province, accessing the farmers and experts in the Ardabil Province was difficult and time consuming. Practical implications- The agricultural extension and education programs and PRA method, can provide the basis for the adoption of PISs among most of the farmers. Also, the infrastructure programs for the implementation and setting up of PISs are the priority of governmental projects to develop the PISs in the regions of the study. Originality/value- It seems that identifying and providing the necessary infrastructure for implementing pressurized irrigation programs should be based on the scientific needs assessment of the agricultural fields’ conditions in different regions. Also, proper the appropriate government funding and financial support for the appropriate infrastructure of PISs will increase the willingness of farmers to adopt and use of the PISs.
نقش کیفیت زندگی در ایجاد تاب آوری اجتماعی
حوزههای تخصصی:
کاهش سطح آب های زیرزمینی و کاهش میزان بارندگی در ایران به ویژه در سال های اخیر زمینه تغییرات عمده ای را در معیشت های شهری و روستایی فرآهم آورده است. این مقاله در پی پاسخ گویی به این سؤال است که آیا کیفیت زندگی ذهنی می تواند باعث سرعت بخشیدن به انطباق پذیری در برابر تغییرات ایجاد شده در معیشت شهری و روستایی شود؟ برای پاسخ دادن به این سوال روستایی به عنوان نمونه مورد مطالعه در این تحقیق در استان همدان انتخاب شد. در این روستا در سالهای اخیر کاهش چشمگیر آب های زیرزمینی اتفاق افتاده است و همزمان با آن روند مهاجرت از این روستا سیر افزایشی شدیدی را نشان داده است. در این تحقیق پرسشنامه ای 10 سواله در بین 307 نفر از سرپرستان خانوار این روستا توزیع گردید و مصاحبه های عمیقی در کنار این پرسشنامه ها به عمل آمد. درنهایت از طریق تحلیل های آماری مشخص گردید عامل رضایتمندی از زندگی توانسته است در کنار عواملی نظیر نهادسازی، کیفیت روابط اجتماعی و یادگیری، روند انطباق پذیری را در بین روستایین تسریع بخشیده و به عنوان یک عامل شتاب دهنده موجب افزایش اجتماعی تاب آوری و کاهش آسیب پذیری در برابر تغییرات اقلیمی گردد. درنهایت روستاییان مجدداً برای دستیابی به رضایتمندی از زندگی که در روستای خود داشتند همراه با آموزش هایی که در شهرهای صنعتی مورد مهاجرتشان دیده بودند به روستای زادگاهشان بازگشته و به مشاغلی غیر از کشاورزی که تحت تأثیر تغییرات اقلیمی کارایی خود را ازدست داده بود مشغول شدند. این مؤکد نقش کیفیت زندگی ذهنی به عنوان عاملی کمک کننده برای انطباق پذیری در برابر تغییرات اقلیمی خواهد بود.