فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۴۲۱ تا ۲٬۴۴۰ مورد از کل ۱۰٬۴۱۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر، مفهوم بازآفرینی شهری و بازآفرینی شهری پایدار به یکی از مهم ترین روش های ساماندهی بافت های فرسوده شهری و مناطقی با بافت غیررسمی تبدیل شده است. این مفاهیم در کشور ما نیز مدنظر قرار دارند. بافت های فرسوده و غیررسمی در دو دهه گذشته به یکی از چالش های مدیریت شهری مریوان تبدیل شده است. از سوی دیگر، مقایسه پتانسیل دو بافت فرسوده و غیررسمی برای بازآفرینی، یکی از موضوعات مهمی به شمار می آید که کمتر بررسی شده است. پژوهش حاضر به منظور مقایسه ظرفیت بازآفرینی شهری پایدار در محله های دارای بافت فرسوده و غیررسمی شهری در شهر مریوان استان کردستان انجام شده است. این پژوهش، کاربردی، پیمایشی و توصیفی-تحلیلی است. جامعه آماری آن نیز شامل همه ساکنان محله های بافت فرسوده و غیررسمی شهر مریوان بود که از این دو گروه، محله های چهارباغ و لیلاخی بافت فرسوده و تپه موسک و نوبهار بافت غیررسمی بودند که برای بررسی انتخاب شدند. نتایج تجزیه و تحلیل آماری این پژوهش نشان می دهد از دیدگاه ساکنان محله های هدف، بهبود شرایط اجتماعی اولین شاخص دارای پتانسیل در بازآفرینی شهری پایدار، رونق اقتصادی دومین شاخص دارای ظرفیت بازآفرینی، ارتقای کالبدی سومین شاخص دارای پتانسیل و بهبود وضعیت زیست محیطی چهارمین شاخص دارای پتانسیل در بازآفرینی شهری پایدار هستند. ظرفیت بازآفرینی شهری پایدار در خرده مقیاس های شرایط اجتماعی-فرهنگی، رونق اقتصادی، بهبود وضعیت زیست محیطی و ارتقای کیفیت کالبدی در بافت فرسوده در حد بالا و زیاد است. ظرفیت بازآفرینی شهری پایدار در این خرده مقیاس ها نیز در بافت غیررسمی در حد متوسط است. در مجموع شاخص ها، ظرفیت بازآفرینی شهری پایدار در بافت فرسوده بیشتر از بافت غیررسمی است که باید مدنظر مجریان بازآفرینی شهری قرار بگیرد.
تبیین کیفیت زندگی ساکنان مسکن مهر مطالعه موردی: شهر قاین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۳ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
31 - 45
حوزههای تخصصی:
مسکن به عنوان نیاز اولیه بشر و تأمین کننده حس رضایتمندی او، نقشی اساسی در بهبود کیفیت زندگی بازی می کند. به نظر می رسد هم راستا با انتقاداتی که به پروژه مسکن مهر از سوی صاحب نظران مختلف، وارد است، مسکن مهر، مسکنی باکیفیت پایین تر از حد متوسط انتظار افراد است، ازاین رو کسانی که در آن ساکن می شوند نیز دارای سطح پایینی از کیفیت زندگی می باشند. ازاین رو، هدف این تحقیق، بررسی عوامل مؤثر بر کیفیت زندگی ساکنان مسکن مهرشهر قاین است. در این تحقیق، کیفیت زندگی ساکنان مسکن مهرشهر قاین در ارتباط با عوامل اقتصادی، امنیت، اوقات فراغت، رضایت از مسکن، سلامت و آسایش، محیطی، مدیریتی، و مشارکت بررسی شده است. رویکرد کلی پژوهش، از نوع پژوهش های کمی و ازنظر شیوه گردآوری داده ها، مبتنی بر داده های کتابخانه ای و میدانی می باشد. به منظور توزیع پرسشنامه، نمونه ای به تعداد 250 نفر موردبررسی قرار گرفت. تحلیل داده ها، با استفاده از شاخص های آمار توصیفی همچون توزیع فراوانی و روش مدل سازی معادلات ساختاری با رویکرد حداقل مربعات جزئی (PLS) انجام شده است. به طورکلی نتایج نشان داد عوامل اقتصادی، با ضریب مسیر 633/0، و مؤلفه امنیت با ضریب مسیر 717/0، تأثیر مثبت و معناداری بر کیفیت زندگی ساکنان مسکن مهر دارد؛ همچنین مؤلفه اوقات فراغت، با ضریب مسیر 524/0، و مؤلفه رضایت از مسکن، با ضریب مسیر 467/0، بر کیفیت زندگی ساکنان مسکن مهر، تأثیر مثبت و معناداری دارد. مؤلفه سلامت و آسایش نیز، با ضریب مسیر 527/0، و مؤلفه محیطی، با ضریب مسیر 747/0، بر کیفیت زندگی ساکنان مسکن مهر، تأثیر مثبت و معناداری دارد. همچنین نتایج حاکی از آن است که عوامل مدیریتی بر کیفیت زندگی ساکنان مسکن مهر، با ضریب مسیر 668/0، تأثیر مثبت و معناداری دارد؛ درنهایت مؤلفه مشارکت نیز بر کیفیت زندگی ساکنان مسکن مهر، با ضریب مسیر 678/0، تأثیر مثبت و معناداری دارد.
ارزیابی زندگی شبانه شهری با تأکید بر اقتصاد شبانه مطالعه موردی: خیابان کمال اسماعیل اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۳ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
47 - 62
حوزههای تخصصی:
تغییرات عمده در ساختار و سبک زندگی روزمره در دهه های اخیر، مانند تغییر در زمان کار، اوقات فراغت، توجه به زندگی درون شهری و اضطرار زمانی باعث ایجاد مفهوم زندگی شبانه و شهرهای بیست وچهارساعته گشته است. مفهوم زندگی شبانه دارای معیارهای متنوع و درهم تنیده بسیاری است. رویکرد اصلی این مقاله توجه به معیار اقتصاد شبانه، به عنوان یکی از مهم ترین معیارها و ستون فقرات مفهوم زندگی شبانه شهری می باشد. این نوشتار ضمن بررسی آرای نظریه پردازان مختلف در باب مفهوم زندگی شبانه در فضای شهری، اهداف آن و اهمیت معیار اقتصاد شبانه، به تدوین مجموعه ای از شاخص ها پرداخته تا بتواند فاصله وضع موجود را با وضعیت آرمانی موردسنجش قرار داده، میزان موفقیت مفهوم زندگی شبانه را در راستای معیار اقتصاد شبانه اندازه گیری نماید. برای دستیابی به این هدف، بخشی از خیابان کمال اسماعیل اصفهان به صورت مورد پژوهی و با استفاده از روش ترکیبی و بهره گیری توأمان از روش های کمّی و کیفی، جهت درک همه جانبه موضوعات، موردبررسی قرارگرفته است. در طول پروژه از روش های برداشت میدانی، مشاهده، مشاهده رفتار (ریتم آنالیز) و مصاحبه بهره گرفته شده است. نتایج حاصل از بررسی ها بر روی نمونه موردمطالعه نشان داد که فقدان مکان های سوم، کم بودن زمان فعالیت کاربری های مستقر، ضعف در انعطاف پذیری پلاک ها، جداره غیرفعال و خسته کننده، تراوش اندک کاربری ها در محدوده ای بسیار ناچیز و هم چنین عدم روشنایی مناسب سبب کاهش کیفیت معیار اقتصاد شبانه، باوجود همه پتانسیل ها، و در نتیجه کاهش کیفیت زندگی شبانه شهری شده است.
تبیین معیارهای کالبدی موثر بر عملکرد حرارتی گونه های مختلف خانه های تاریخی شهر همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
همدان به عنوان یکی از کهن ترین شهرهای ایران زمین، از قدمت چند هزار ساله ای برخوردار است. کهن ترین آثار شاخص خانه در شهر همدان مربوط به دوره ی اشکانی است که طی کاوش های باستان شناسی دهه ی هفتاد هجری شمسی، بقایای آن در تپه ی هگمتانه کشف شده است. از دوره ی قاجار و پس از آن، آثار معماری قابل توجهی به جا مانده است که در این میان سهم خانه ها نیز قابل توجه است. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و ماهیت آن یک تحقیق آمیخته است که از روش های کیفی و کمی بهره می گیرد. در ابتدا به بررسی علمی اقلیم شهر همدان بر اساس مشخصات آب وهوایی بلندمدت(1976 تا 2015) می پردازیم و سپس تعداد 33 خانه که واجد اطلاعات و مدارک کامل بودند، با تحلیل ساختاری ویژگی های کالبدی مشترک خانه ها بر اساس شاخص های تاثیرگذار بر عملکردحرارتی آن ها گونه بندی می شوند. در مرحله بعدی جهت بررسی عملکرد حرارتی خانه ها منتخب از روش شبیه سازی رایانه ای استفاده می شود و نتایج براساس نگرش مقایسه ای و آزمون همبستگی تحلیل می گردند. با توجه به نتایج به دست آمده از این پژوهش، می توان خانه های تاریخی موجود در شهر همدان را به سه گونه، بر اساس معیارهای کالبدی موثر بر عملکردحرارتی خانه ها در بازه ی زمانی قاجار تا پهلوی دسته بندی کرد: گونه ی :A خانه های دوره ی قاجار که به صورت درونگرا با حیاط مرکزی و فضای اندرونی و بیرونی بوده است. گونه ی B: خانه های مربوط به دوران اواخر قاجار و پهلوی اول که تلفیقی از گونه ی درونگرا و برونگرا هستند. گونه ی C: خانه هایی که با تأثیرپذیری از فرهنگ معماری غرب پلان ها در آن ها برونگرا شده است. همچنین نتایج تحلیل همبستگی نشان می دهد که بین شاخص های نسبت سطح کل زیر بنا به حجم (A/V)، نسبت فضای پر به خالی (تراکم)، ضخامت دیوارهای خارجی و جرم حرارتی و میزان مصرف انرژی همبستگی معکوس و با شدت زیاد وجود دارد، درحالی که بین شاخص های نسبت سطح بازشو به سطح جانبی بنا و مساحت حیاط و میزان مصرف انرژی همبستگی مستقیم و با شدت زیاد وجود دارد و بین شاخص های نسبت ارتفاع به عرض حیاط (H/W)، نسبت ارتفاع به طول حیاط (H/L) و نسبت سطح جانبی به حجم (S/V) و میزان مصرف انرژی همبستگی مستقیم و با شدت کم وجود دارد.
بازشناسی ضرورت مدیریت اجتماع محور بحران جهت کاهش آسیب پذیری در بحران زلزله (مطالعه موردی: محله ی یوسف آباد شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مدیریت بحران و نگرشهای جاری در این زمینه تنها متوجه آسیب پذیری های کالبدی در این حوزه بوده، که این چالش آسیب پذیری سکونتگاههای شهری و ساکنین آن را در مقابل وقوع بحران به ویژه زلزله به شدت بالا می برد. از طرف دیگر اقدامات تبعی جهت کاهش آسیب پذیری نیز مقاوم سازی کالبدی و ارتقاء آمادگی ناچیز سازمانی در حین وقوع بحران را شامل می شود و توانمندی ها و ظرفیت های ساکنین را جهت کاهش آسیب پذیری ها و به تبع آن کاهش تلفات و خسارات نادیده می انگارند. حال آنکه نگرشهای اخیر که در حوزه مدیریت بحران وارد شده اند، اهمیت آسیب شناسی در مواجهه با بحران را نسبت به آسیب پذیری های کالبدی مطرح می کنند. این نگرش ها بر این واقعیت تکیه دارند که آسیب پذیری ها رابطه معکوس و نسبتاَ کاملی با توانمندی ساکنین در مواجهه با بحران دارند. از اینرو بر پایه نگرش مدیریت اجتماع محور خطر بحران، ضرورت بازشناسی شاخصهای آسیب پذیری و توانمندی ساکنین ضروری به نظر می رسهدف از پژوهش حاضر از سنجش رابطه میان توانمندی ساکنین و آسیب پذیری های اجتماعی است. از آنجایی که جنس شاخصها، متغیرها و گویه ها صرفاَ سنجش از طریق پرسشنامه نبوده و طیف گسترده ای از گویه های کالبدی، آماری و پرسشنامه ای را در بر گرفته است. در این پژوهش نرم افزارهای آماری و تحلیل زمین محور SPSS و GIS مورد استفاده قرار گرفته است. در این مقاله بازشناسی سنجه های توانمندی ساکنین و آسیب پذیری های آنان در مقابل بحران در محله ی یوسف آباد تهران مورد پژوهش واقع شد. نتایج حاکی از آنست که صرف توجه به مسائل کالبدی نمی تواند آسیب پذیری ها در حوزه بحران را به حداقل رساند. بنابراین باید نگرشهای نوین مدیریت بحران با لایه های اجتماعی خرد مورد توجه قرار گرفته و بر توان افزایی و ظرفیت سازی ساکنین تاکید شود. در نهایت با توجه به میزان تاثیر هریک از شاخصها، راهکارهای کلی جهت کاهش آسیب پذیری زلزله ارائه شده است.
شناسایی پیشران های کلیدی مؤثر بر روند شکل گیری و توسعه کالبدی شهرهای جنوبی استان بوشهر (مورد مطالعه: شهر کنگان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال نهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳۳
۹۳-۱۰۸
حوزههای تخصصی:
امروزه شناسایی و تحلیل پیشران های کلیدی طبیعی، اقتصادی، اجتماعی فرهنگی و سیاسی مؤثر بر ایجاد، رشد و توسعه شهرها به یکی از مهمترین دغدغه های برنامه ریزان و تصمیم گیران شهری جهت برنامه ریزی های کوتاه، میان و بلند مدت جهت رشد و توسعه شهرها تبدیل شده است. هدف پژوهش حاضر شناسایی و تحلیل پیشران های کلیدی مؤثر بر روند شکل گیری و توسعه کالبدی شهرهای جنوبی استان بوشهر است که به صورت مطالعه موردی در شهر کنگان انجام گرفته است. پژوهش حاضر به لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ ماهیت و روش تحقیق، تحلیلی و اکتشافی است که در دو مرحله تعیین شاخص های کلیدی از طریق روش دلفی و شناسایی پیشران های کلیدی با استفاده از نرم افزار MicMac بر پایه روش تحلیل اثرات متقاطع انجام گرفته است. نتایج حاصل شده بیانگر آن است که از میان عوامل مختلف تأثیرگذار بر روند شکل گیری و توسعه کالبدی شهر کنگان، 15 عامل "صنایع نفت و گاز (پالایشگاهی)؛ فعالیت های بندرگاهی؛ مهاجرت؛ فعالیت های خدماتی؛ حمل و نقل (دسترسی)؛ عوامل سیاسی و نقش دولت (مدیریتی)؛ موقعیت جغرافیایی کنگان؛ عوامل فرهنگی؛ نوع مالکیت اراضی؛ جهات و میزان شیب؛ وضعیت آب و هوایی؛ منابع آبی (شبکه آب ها)؛ خاک و پوشش گیاهی؛ بلایای طبیعی و فعالیت های کشاورزی" تأثیرگذارند که از میان این عوامل 5 عامل "صنایع نفت و گاز (پالایشگاهی)؛ فعالیت های بندرگاهی؛ مهاجرت؛ فعالیت های خدماتی؛ حمل و نقل (دسترسی)" به عنوان عوامل و پیشران های کلیدی توسعه کالبدی شهر کنگان مطرح می باشند که ترکیبی نظام وار از عوامل اقتصادی، اجتماعی، مدیریتی و سیاسی هستند. به این ترتیب جهات و میزان توسعه کالبدی شهر کنگان در آینده تابعی از موقعیت و شرایط جغرافیایی شهر کنگان، نحوه برنامه ریزی و تصمیم گیری مدیران و مسئولین شهری کنگان در برخورد با این پیشران های کلیدی است.
بام های سبز هیدروپونیک برای صرفه جویی در مصرف انرژی حرارتی مدارس سبز در اقلیم سرد و خشک ایران: مطالعه قیاسی بین دو نمونه بام سبز هیدروپونیک گسترده و مدولار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مدارس سبز نوع جدید مدارس می باشند که در آن ها مصرف انرژی های تجدید پذیرکمتر از مدارس معمولی است. در این مدارس با افزودن پوسته های سبز مانند بام های سبز هیدروپونیک، علاوه برافزایش ارتباط دانش آموزان با طبیعت، میزان مصرف انرژی کاهش پیدا می کند. ازآنجایی که شناخت اولویت انواع این بام ها در اقلیم های مختلف، باعث کارکرد بهینه این بام ها از نظر صرفه جویی در مصرف انرژی می شود؛ لذا در پژوهش حاضر باهدف پیشنهاد بهترین بام سبز در مدارس سبز از نظر صرفه جویی در مصرف انرژی حرارتی در اقلیم سرد دو نمونه بام سبز هیدروپونیک مدولار و گسترده به عنوان انواع متداول بام سبزدر مدارس از نظر مقاومت حرارتی و دمای فضای زیر بام بایکدیگر مقایسه شدند، روش پژوهش ترکیبی از دو روش محاسبات عددی پیرامون مقاومت حرارتی هر دو بام و شبیه سازی یک مدرسه سبز استاندار با دو نمونه بام سبز گسترده و مدولار به کمک نرم افزار انرژی پلاس 8 است. در خلال تحقیق، یافته ها حاکی از آن بودند که مقاومت حرارتی بام سبز هیدروپونیک گسترده بیشتر از نمونه بام مدولار است (26506>6/7272)؛ همچنین درجه حرارت فضای زیر این بام در کاربری آموزشی در سرد ترین ماه برابر 9.08 است که تقریبا 6 درجه گرم تر از کاربرد بام سبز مدولار است؛ لذا، بام سبز هیدروپونیک گسترده عملکرد حرارتی بهتری از نمونه مدولار ازنظر صرفه جویی در انرژی برای مدارس سبز در آب وهوای سرد ایران دارد.
بررسی تأثیرات مؤلفه های اجتماعی و محیط نهادی بر توسعه کارآفرینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله با هدف بررسی و شناخت نقش عوامل اجتماعی و محیط نهادی بر توسعه کارآفرینی در شهرستان فسا تدوین گردیده است. جامعه آماری تحقیق کلیه افرادی هستند که ظرف 5 سال گذشته در شهرستان فسا در بخش کشاورزی کسب وکار جدیدی را ایجاد نموده اند. چارچوب نظری تحقیق نظریات رابرت پوتنام، فرانسیس فوکویاما در باب شبکه های اجتماعی و نظریه پیوندهای قوی ضعیف مارک گرانووتر و نظریات داگلاس نورث است. همچنین از دیدگاه های دیده بان جهانی کارآفرینی (GEM) به عنوان مبنای نظری برای متغیر وابسته (توسعه کارآفرینی کشاورزی) بهره گرفته شده است. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 288 نفر که با استفاده از نمونه گیری تصادفی سیستماتیک انتخاب گردیده اند. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه بوده و برای تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزار SPSS و AMOS استفاده شده است. اجرای آزمون رگرسیون بین متغیرها نشان داد، متغیر اعتماد اجتماعی (15/.)، پیوند اجتماعی (19./.)، مشارکت اجتماعی (11/.)، حمایت اجتماعی (19/.)، کیفیت قوانین و حقوق مالکیت (19/.)، ثبات سیاسی دولت (20%) و کیفیت خدمات عمومی (64%) بر توسعه کارآفرینی کشاورزی مؤثر می باشند. همچنین آزمون همبستگی پیرسون وجود رابطه بین متغیرهای مستقل فوق و متغیر وابسته توسعه کارآفرینی کشاورزی در سطح 99 درصد را تائید می نماید. رگرسیون چندگانه نشان داد مؤلفه های اجتماعی قادر به پیش بینی (29%) درصد و مؤلفه محیط نهادی (28%) از تغییرات کارآفرینی کشاورزی می باشند. در بین متغیرهای اجتماعی بیشترین تأثیر متعلق به متغیر حمایت اجتماعی و در بین متغیرهای محیط نهادی، متغیر ثبات سیاسی بیشترین توان پیش بینی تغییرات متغیر توسعه کشاورزی را دارا می باشد.
فراتحلیل عوامل سرزندگی محیطی در فضاهای باز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره نهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۳۴
61 - 76
حوزههای تخصصی:
فضاهای باز نقش حیاتی در افزایش کیفیت هر محیط و فضایی دارند. بهبود وضعیت کیفیت زیستی بشراز طریق افزایش سرزندگی در فضا صورت می گیرد. بنابراین می توان سرزندگی را جزئی جدایی ناپذیر از یک فضای مطلوب دانست که درصدد انتقال حس نشاط به مخاطبان است. ازاین رو مقاله حاضر در نظر دارد تا با واکاوی حوزه نظری پژوهش های انجام شده در قلمرو سرزندگی، به فراتحلیل عوامل سرزندگی محیطی در فضای باز بپردازد. با توجه به این که سرزندگی در فضاها، فرهنگ ها و جوامع مختلف می تواند معانی و عوامل متفاوتی داشته باشد، در این مقاله سعی شده که جمع بندی نظری در حوزه عوامل با توجه به انواع مختلف فضاهای باز در تحلیل ها صورت گیرد. جامعه آماری 40 مقاله (20 مقاله داخلی و 20 مقاله خارجی) در بازه زمانی 1385-1397 است. گردآوری داده ها از مقالات براساس پروتکل پریسما بوده که با نظر متخصصان مورد انطباق قرار گرفته است. پس از مرور نظام مند مقالات، برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش فرا تحلیل و نرم افزار CMA2 استفاده شد. همچنین پس از تحلیل استنباطی داده ها از طریق نمودار قیفی، روش رگرسیون خطی اگر، خطای انتشار و آزمون Q ناهمگونی، با استفاده از روش رگرسیون خطی و رگرسیون چند متغیره، ابتدا میزان ارتباط بین یکایک متغیرهای مستقل و سپس کلیه متغیرهای مستقل در ابعاد مختلف با متغیر وابسته یعنی سرزندگی محیطی مورد ارزیابی قرار گرفت. یافته های تحقیق نشان می دهد، در مورد تأثیر متغیرهای مستقل بر سرزندگی، بین سرزندگی و متغیرهای مستقل رابطه مثبت و مستقیمی وجود دارد؛ همچنین در مطالعات صورت گرفته، متغیر ایمنی و امنیت بیشترین تأثیر را بر سرزندگی محیطی دارد و در درجه دوم متغیر مشارکت و تعاملات اجتماعی مؤثرترین متغیر است. همچنین متغیر کالبد و فرم بنا کمترین تأثیر را بر سرزندگی محیطی دارد و تأثیرات دیگر متغیرها تقریباً ثابت است.
امکان سنجی گسترش شبکه پیاده راهی در بافت مرکزی شهرکرد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره نهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۳۴
131 - 142
حوزههای تخصصی:
امروزه یکی از مهمترین راهبردهای توسعه شهری، افزایش کیفیت محیط با رویکرد پیاده مداری است. شبکه های پیاده راهی با افزایش تعاملات اجتماعی و فرهنگی، نقش مهمی در تجدید حیات شهری بر عهده دارند. بدیهی است تقویت محورهای پیاده، همچون سایر فضاهای شهری، با در نظر گرفتن معیارهای متناسب و توجه به نیازهای مختلف کاربران امکان پذیر است. در این مقاله بافت مرکزی شهرکرد که از قابلیت هایی همچون دسترسی مناسب به منابع طبیعی، وجود بناهای شاخص تاریخی، قرارگاه های رفتاری مشخص و ارتباطات فرهنگی مناسب برخوردار است، به عنوان مورد مطالعاتی انتخاب شده است. هدف مقاله شناسایی پهنه های مستعد به منظور توسعه شبکه های پیاده راهی با تأکید بر معیارهای مؤثر در این زمینه است. نوع تحقیق کاربردی، روش آن توصیفی_تحلیلی و شیوه گردآوری و وزن دهی داده ها با استفاده از پرسشنامه است. در ابتدا به مطالعه مبانی نظری پرداخته، معیارهای مؤثر در افزایش پیاده مداری شناسایی و پرسشنامه ای متناسب با مؤلفه های پیشنهادی تهیه شده است. سپس با استفاده از روش دلفی و امتیازدهی طیف لیکرت به سنجش میزان اهمیت معیارها پرداخته شده است. نتایج تحقیق بیانگر آنست که از میان 15 معیار انتخاب شده، معیارهای امنیت، آسایش و جذابیت بیشترین تأثیر را در افزایش پیاده مداری در محدوده مورد مطالعه داشته اند. به منظور تعیین قابلیت هر مسیر، از روش مقایسه زوجی در نرم افزار اکسپرت چویس استفاده شده است. مقایسه امتیازهای نهایی نشان می دهد، محور تاریخی فرهنگی آقابزرگ، خیابان ولیعصر و خیابان ملت گزینه های برتر برای تبدیل به پیاده راه هستند. در نهایت به منظور تقویت شبکه پیاده راهی در این ناحیه پیشنهادهایی متناسب با هر مسیر ارائه شده است.
مفهوم اجتماع [محلی] در نظریه های جامعه شناسی شهری، ملاحظات کاربست نظریه ها در برنامه ریزی شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره نهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۵
87 - 100
حوزههای تخصصی:
در پارادایم جدید برنامه ریزی شهری، اجتماع جایگاهی کلیدی در طرح ها و برنامه های شهری دارد. از این رو، از اوایل دهه 1380، پژوهش های متعددی در ایران با موضوع چگونگی کاربرد اجتماع در برنامه ریزی شهری انجام شده و برنامه های شهری گوناگونی با تکیه بر مفهوم اجتماع تهیه شده است. اگرچه برخی مطالعات و برنامه ها، محله را معادل اجتماع در نظر می گیرند، برخی دیگر معتقدند اساساً مفهومی معادل اجتماع در ایران وجود نداشته و مفاهیم اجتماع در جامعه شناسی شهری غرب را بدون در نظر گرفتن ملاحظات مرتبط با زمینه اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی کاربست این مفاهیم به کار گرفته اند. همین امر باعث شده تلقی یکسانی از اجتماع در میان برنامه ریزان شهری وجود نداشته باشد و برنامه های تدوین شده بر مبنای مفاهیم غربی اجتماع، در عمل موفقیت لازم را به دست نیاورند. از این رو، پیش از به کارگیری اجتماع در نظام برنامه ریزی ایران، با توجه به تعدد مفاهیم اجتماع در جامعه شناسی غرب، لازم است مشخص شود که کدام مفهوم از اجتماع برای کاربست در نظام برنامه ریزی شهری ایران مناسب است؟ با این حال، پرداختن به این پرسش نیازمند پاسخگویی به سه پرسش بنیادین دیگر است: (1) مفهوم اجتماع در نظریات جامعه شناسی شهری چیست و هر یک از این نظریات برای کاربست در چه شرایطی مناسب است؟ (2) مفهوم اجتماع در پارادایم جدید برنامه ریزی شهری چیست و ریشه در کدام یک از نظریات جامعه شناسی شهری دارد؟ و (3) پیشینه اجتماع در ایران چیست و در حال حاضر اجتماع چه مفهومی در ایران دارد؟ پژوهش حاضر سعی دارد با بهره گیری از مرور روایتی نظریات اجتماع و بررسی تطبیقیِ کشف مغایرت به روش کیفی به پرسش نخست پاسخ دهد. به این منظور، نظریات بنیادین اجتماع با استفاده از مطالعات اسنادی مرور شده اند. سپس شباهت ها و تفاوت های نظریات با یکدیگر با استفاده از بررسی تطبیقی شناسایی و ریشه این شباهت ها و تفاوت ها با بهره گیری از تحلیل محتوای کیفی، تبیین شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که بهره گیری از نظریات گوناگون اجتماع نیازمند در نظر گرفتن همزمان سه عامل است: (1)زمینه اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی شهر یا محله هدف، (2) نظریه برنامه ریزی شهری ملاک پژوهش یا تدوین برنامه و (3) هدف از انجام مطالعه یا تدوین برنامه.
پردازش فلسفی- مفهومی حق به شهر از منظر مدیریت شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۲ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۱۱۴)
1235 - 1255
حوزههای تخصصی:
تحولات انجام گرفته در عرصه های مختلف زمینه ساز شکل دهی به مباحث جدید در عرصه مطالعه در حوزه شهرها به عنوان پدیده های فضایی- جغرافیایی است. این تحولات ناشی از بی عدالتی، تبعیض جنسیتی، فقر، و توزیع درآمد در روابط قدرت موجود در مناسبات شهری است که در حوزه مطالعات شهری، اجتماعی، و حقوقی می توان به آن پرداخت. بر این مبنا، می توان گفت وجود تبعیض و دسترسی نداشتن به امکانات حق چگونه زیستن را در میان انسان ها به خطر می اندازد و باید پاره ای از امور فراهم باشد تا انسان ها بتوانند به یک زندگی مطلوب دست یابند. این حق در شهر را جمعی از متخصصان این حوزه «حق به شهر» نامیده اند که در آن شهروندان «حق آزادی، حق مشارکت و تملک، حق دسترسی به امکانات شهری، و...» را باید دارا باشند و برای رسیدن به آن می توانند فریاد یا درخواست کنند. پژوهش حاضر مبتنی بر روش تحلیل محتوا در پی پاسخ به این پرسش است که چگونه می توان مفهوم سازی درست از حق به شهر ارائه داد. فرضیه تحقیق این است: به نظر می رسد مفهوم سازی درستی از حق به شهر در کارهای مورد بررسی انجام نگرفته و فقط به توصیف آن از طریق بیان مثال ها بسنده شده است. نتیجه اینکه اگر ایده حق به شهر از سوی مدیریت شهری تحقق یابد، شاهد آن خواهیم بود که شهرها در آینده به فضاهایی پویا و پایدار تبدیل شوند. بنابراین، حق به شهر عبارت است از شناخت منابع و امکانات موجود و توزیع عادلانه آن در فضای شهر؛ به طوری که مدیریت دموکراتیک شهری براساس شفافیت، مسئولیت پذیری، و پاسخ گویی زمینه مشارکت شهروندان را فراهم آورد تا شهروندان بتوانند آن گونه که شایسته است بر سرنوشت خود نقش داشته باشند و چگونه زیستن را خود طراحی و اجرا کنند؛ زیرا انسان دارای قدرت اختیار و خودآگاهی است و درحقیقت این خودآگاهی و اختیار تشکیل دهنده گوهر انسانی اوست.
اثرسنجی گردهمایی های انسانی بر خزش شهری با استفاده از تکنیک های سنجش از دور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گسترش و خزش فضاهای شهری از جمله حوزه های مهم در حوزه ی پژوهش های شهری است که سیاست-گذاری و برنامه ریزی خاص خود را می طلبد. سرشت خزش شهری، تا اندازه ی زیادی نوع و نحوه ی برنامه ریزی آنرا تعیین می کند. از این رو، شناسایی نوع و جهت خزش شهری با استفاده های از تکنیک ها و روش های کارآمد از اهمیت ویژه ای برخوردار است. در این راستا، تحقیق حاضر با استفاده از تکنیک های سنجش از دور (RS) به بررسی تاثیر گردهمایی های انسانی بر خزش شهری در کشور عراق پرداخته است. از میان تجمعات و گردهمایی های انسان ساخت، راهپیمایی اربعین به دلیل اهمیت و کیفیت فزاینده ی آن انتخاب شده است. یافته ها نشان داد که خزش شهری در عراق در فضاهایی که در معرض مستقیم و غیرمستقیم پیاده روی اربعین قرار دارند، از سال 2003 به این سو افزایش یافته است؛ این افزایش هم در بعد مساحت و هم در بعد تراکم شهری رخ داده است. در این میان، گردهمایی اربعین یکی از عوامل مهم در رشد و گسترش شهری در عراق و به ویژه کربلا به شمار می رود؛ رشد شهری از منظر مساحت و تراکم در این شهر، خزش شهری چهار برابری را نشان داد.
تحلیلی بر سیاست های توسعه روستایی در برنامه پنج ساله ششم توسعه اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دهه های اخیر، نظام برنامه ریزی در سطح جهانی به علت پویایی ذاتی جوامع انسانی و ناکارآمدی نظریه ها در حل چالش ها، شاهد تغییر مفهوم اندیشه توسعه بوده است. بازاندیشی فکری توسعه، ارزیابی چارچوب مفهومی نظریه های برنامه ریزی در عرصه توسعه روستایی را اجتناب ناپذیر می نماید. بنابراین در این مقاله سعی شد سیاست های توسعه روستایی برنامه ششم (توسعه) مبتنی بر اندیشه فرانوگرایی مورد ارزیابی قرار گیرد. روش پژوهش، کیفی؛ مبتنی بر روش فراترکیب و تحلیل محتوای جهت دار است. روش جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای و برای تفهم، مبتنی بر مقوله ها از روش استدلال منطقی استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان داد؛ عدم عقلانیت گرایی، نفی عقیده جهان شمول بودن و نفی فراروایت ها سه اصل کلیدی (و بنیانی) و کثرت گرایی، حکمروایی، زمینه گرایی، بوم گرایی و محلی گرایی پنج اصل برنامه ریزی فرانوگرا هستند. بر این اساس، ارزیابی سیاست های توسعه روستایی در برنامه ششم بیانگر آن است که این سیاست ها از جنبه مفهومی در انطباق نسبی با اصول برنامه ریزی فرانوگرایی، لیکن در عمل در انطباق کامل با تفکر برنامه ریزی نوگرا قرار دارد. زیرا، نظام برنامه ریزی مبتنی بر عقلانیت ابزاری و نخبه گرایی نسخه ای از برنامه ریزی فرانوگرا را پایه ریزی کرده است که در عمل هویت خود را از دست داده است و بیشتر جنبه شعارگونه پیدا کرده است. به عبارتی، نظام برنامه ریزی کشور (در تدوین سیاست های توسعه روستایی) در حوزه مفهومی، مرزبندی پارادایمیک را موردتوجه قرار نداده و در برزخ برنامه ریزی نوگرا و فرانوگرا گرفتار شده است.
ارزیابی پایداری سیاست های سازگاری کشاورزی با تغییرات اقلیم از دیدگاه کارشناسان وزارت جهاد کشاورزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مطالعه ارزیابی پایداری سیاست های سازگاری با تغییرات اقلیم در بخش کشاورزی است. به لحاظ روش شناسی، این تحقیق در دو مرحله متوالی به انجام رسیده است که مرحله نخست آن با هدف شناسایی و استخراج فهرستی از نقاط قوت، ضعف، فرصت ها و تهدیدهای پیش روی سیاست های سازگاری با تغییرات اقلیمی در بخش کشاورزی مبتنی بر پارادایم تحقیق کیفی و با بهره گیری از تکنیک گروه های کانونی و مصاحبه با 17 نفر از کارشناسان وزارت جهاد کشاورزی به انجام رسیده است. در مرحله دوم، با استفاده از روش فرآیند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) به مقایسه زوجی معیارها و زیرمعیارها با توجه به هدف اصلی یعنی پایداری سیاست های سازگاری و همچنین مقایسه زوجی هرکدام از مجموعه گزینه های دسته بندی شده در چهار محور قوت، ضعف، فرصت و تهدید با توجه به این معیارها و زیرمعیارها پرداخته شد. داده ها از طریق نرم افزار Expert Choice تحلیل شد. نتایج حاصل از تحقیق نشان داد به منظور دستیابی به پایداری در پیشبرد سیاست های سازگاری به ترتیب معیارهای زیست محیطی، اقتصادی و اجتماعی بیشترین اهمیت را داشته اند. همچنین در معیار زیست محیطی، «عدم انتشار گازهای گلخانه ای»؛ در معیار اقتصادی، «کمک به تنوع درآمدی کشاورزان» و در معیار اجتماعی، «توجه به مشارکت اجتماعی» به عنوان مهم ترین زیرمعیارها شناسایی شدند.
چشم انداز حکمرانی دولت- شهر شبکه ای در ایران (افق 2050)
حوزههای تخصصی:
الگوی حکمرانی دولت-شهر شبکه ای به عنوان چشم انداز شهرهای ایران در دهه 2050 محسوب شده است که به صورت نیمه خود فرمان اداره می شود. فرضیه مقاله حاضر به این ترتیب است که اگر به واسطه توسعه فناوری های نوین، مشارکت شهروندان به صورت شبکه ای گسترش داده شود، آن گاه می توان الگوی حکمرانی دولت-شهر فرمانپذیر منفعل را به الگوی حکمرانی دولت-شهر شبکه ای تبدیل کرد. برای تحقق چنین چشم اندازی، باید روندهای گذشته، مناسبات کنونی و برنامه های آینده را در نظر گرفت. در بررسی روندهای گذشته، سه کلان روند تاریخی؛ کلان روند دولت-شهر های خودفرمان، دولت -شهرهای نیمه خودفرمان و دولت -شهرهای فرمان پذیر از عهد باستان تا زمان معاصر وجود داشته است، که فهم حکمرانی در این دولت-شهرها باعث شناخت و انباشت های تاریخی از خود برای ترسیم چشم انداز مورد نظر می شود. از سوی دیگر، دولت-شهرهای آینده، مستلزم داشتن درکی از فضای جغرافیایی در چارچوب چرخش پارادایمی می باشند. برای راهبردی کردن چشم انداز مذکور، روش مقاله حاضر کیفی و بر اساس تکنیک پس نگری صورتبندی گردیده است و گام های راهبردی شش گانه ، در رسیدن به چشم انداز، در آن، ترسیم شده است که این گام ها در بازه های زمانی 5 ساله (از 2045 تا2020) در قالب رهیافت های مختلف توسعه صورتبندی گردید. پس از آن، مأموریت، که هویت و اهداف نهادهای سیاستگذار در این راستا می باشند، مشخص می شود. نتایج نشان داد که برای رسیدن به چشم انداز دولت-شهر شبکه ای، عناصر مندرج در چرخش پارادایمی را باید درک نمود که به اعتبار آن، اقدام به ایجاد تحول در حکمرانی، سیاست، اقتصاد، آموزش و فناوری نمود. در نهایت با طرح پایداری شهری به عنوان هدف مندرج در مأموریت پژوهش، چند ارزش بنیادین، به عنوان اصول اخلاقی مستمر، معرفی می گردد که به منظور اتصال مأموریت سازمانی به چشم انداز، مورد توجه سیاستگذاران قرار گیرند.
تبارشناسی مفهوم و مبانی پارادایمی آینده پژوهی
حوزههای تخصصی:
آینده پژوهی به عنوان یک حوزه بین رشته ای، گسترش سریع و رو به رشدی در ابعاد مکانی، زمانی، پارادایم های فلسفی و روش شناسی تجربه کرده است. اگر چه پایگاه آینده پژوهی مدرن در تاریخ آینده پژوهی غرب قرار دارد ولی اندیشیدن درباره آینده، مقوله تازه ای نیست؛ این مقوله، پدیده ای جهان شمول است که می توان ریشه آن را در دوران پیش از تاریخ بشر نیز جست وجو کرد. در تمامی جوامع شناخته شده بشری، مردم در مورد زمان و آینده تصوراتی دارند، این برداشت ها گرچه گوناگون به نظر می رسند، ولی تأکید متفاوتی بر گذشته و آینده دارند و از حیث پرداختن به جزئیات در سطوح مختلفی قرار می گیرند. اما، به هرحال وجود چنین تصوراتی در تمامی جوامع بشری، واقعیتی انکارناپذیر است. لذا این مقاله با رویکرد تحلیل تاریخی- تبارشناسی به موضوع پرداخته و ضمن تبیین مفهوم آینده پژوهی و پارادیم های فلسفی آن، سنت های فکری، دوره بندی تاریخی تغییرات آینده پژوهی و روش شناسی را مورد بررسی قرار داده است.
تبیین رابطه بین مولفه های موثر برکیفیت فضای باز جمعی در ارتقاء اجتماع پذیری محیط(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره دهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۷
45 - 56
حوزههای تخصصی:
میزان موفقیت فضاهای جمعی به میزان استفاده از آن مکان و حضور انسان وابسته است. انسان به صورت پیوسته با مکان همراه بوده و نوعی تعامل در آن را ایجاد کرده که منجر به شکل گیری روابط اجتماعی و اجتماع پذیری فضای باز جمعی شده است. در دهه های اخیر، بی توجهی به حفظ و ارتقای حیات جمعی در برخی فضاهای باز موجب از بین رفتن اهمیت و نقش فضا شده است. همچنین عدم استفاده از معیارهای فضاهای باز عمومی برای اجتماع پذیری فضاها منجر به خالی و رانده شدن فضاها شده است. از این رو شناخت معیارهای ایجاد کننده و ارتقادهنده اجتماع پذیری در فضاهای باز جمعی به منظور رونق بخشیدن به این گونه فضاها در مقیاس های مختلف ضروری است. پژوهش حاضر با هدف شناسایی و تحلیل عوامل مؤثر بر کیفیت فضای باز جمعی محیط های مسکونی و تأثیر آن در ایجاد تعامل بین کاربران و پاسخ به این پرسش که حضور افراد در این فضاها چگونه منجر به اجتماع پذیری فضای باز جمعی و عاملی در جهت موفقیت فضا می شود، انجام شده است. از این رو چهار فضای باز مشترک جمعی در مقیاس مجتمع های سکونتی در منطقه شش شهرداری شهر شیراز انتخاب شد. این پژوهش با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی به روش پیمایش و با استفاده از ابزار سنجش پرسشنامه صورت گرفته است. حجم نمونه 488 نفر از ساکنان مجتمع مسکونی است. تجزیه تحلیل داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و با بهره گیری از نرم افزار SPSS انجام شده است. پس از تحلیل و دسته بندی ابعاد در سطح نظریه مکان و استخراج هفت مؤلفه مؤثر بر کیفیت فضاهای جمعی و اجتماع پذیری (که شامل ایمنی و امنیت، انعطاف پذیری، نفوذ پذیری، فعالیت پذیری، تعامل اجتماعی، هویت مکان و ادراک محیط است) در چگونگی برقراری تعامل و ارتباط کاربران محیط چهار نتیجه حاصل گردید. نخست ایجاد آفرینش فضاهایی پویا، دوم ایجاد فضاهای جمعی، سوم پیوستگی و تعامل و چهارم تقویت درک متقابل از رفتارهای محیط کیفیت مکان های باز جمعی را می توان ارتقا بخشید.
ارزیابی اثرات پروژه های محرک توسعه در محله های شهری (نمونه مورد مطالعه: محله گودال مصلی، شهر یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره دهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۷
57 - 70
حوزههای تخصصی:
توسعه شهری با رویکرد توسعه محله های درونی، سعی در بازگرداندن حیات شهری به بافت های رو به زوال در شهرها دارد. به منظور تسهیل این روند، برنامه ریزی و اجرای پروژه های محرک توسعه به عنوان یکی از سیاست های به کار گرفته شده در جهت بازآفرینی محله های شهری و فراهم کردن بسترهای لازم برای حضور ساکنان و توجه به ابعاد مختلف توسعه، مورد توجه قرار گرفته است. در فرایند بازآفرینی شهری، از مرحله تشخیص مسئله تا اجرای پروژه ها و بازنگری برنامه، پی ریزی و تقویت تصمیم سازی ها از طریق ارزیابی امکان پذیر می شود. در این راستا، مقاله حاضر با تدوین شاخص های تحرک و توسعه، تلاش کرده است تا به یک ساختار مناسب و قابل تعمیم برای ارزیابی پس از اجرای پروژه های محرک توسعه در سطح محله دست یافته و اثرات یک نمونه از این پروژه ها را در محله گودال مصلی در بافت تاریخی شهر یزد مورد ارزیابی قرار دهد. پس از استخراج شاخص های ارزیابی در ارتباط با بازآفرینی محله های شهری و پروژه های محرک توسعه از متون معتبر جهانی و تجارب عملی، تحلیل داده های ثانویه مربوط به بلوک های شهری محله گودال مصلی در محیط نرم افزار SPSS21 انجام شده و نتایج نهایی به دست آمده است. به عنوان روش تحقیق در این مقاله، از روش Regression Analysis برای تحلیل اثرات هر شاخص بر هر عامل و از ماتریس ارزیابی اثرات لئوپولد _ مخدوم برای ارزیابی پس از اجرای پروژه استفاده شده است. یافته ها نشان می دهد پروژه دانشکده هنر و معماری دانشگاه یزد به طور متوسط و به ترتیب بر بعد کالبدی، سپس بر بعد سکونتی و نهایتاً بر بعد فعالیتی در سطح محله گودال مصلی اثرات محسوس داشته و این پروژه با ارائه گزینه های اصلاحی به عنوان یک محرک توسعه با اثرات مثبت، قابل تأیید است. همچنین نتایج حاکی از بیشترین ارتباط میان شاخص میزان بومیت با شأن سکونتی بافت، شاخص میزان دسترسی به خدمات با وضعیت محیط مسکونی، شاخص های میزان جمعیت در سن فعالیت و درصد فعالیت کاربری های تجاری با وضعیت فعالیتی و اقتصادی محله بوده و درصد ابنیه نوساز، میزان تراکم جمعیت، میزان اداری بودن و پایداری ابنیه بر تحرک و توسعه کالبدی محله مؤثر است.
Factors Affecting Rural Tourism Cluster Development (Case Study: Ashtaran Village, Touyserkan County)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose- Villages are full of new and undiscovered opportunities that can be explored in a timely manner to create opportunities and new businesses for the villagers. In this regard, those approaches are sustainable that, due to changes in technology and the market, constantly assess market and technological needs and provide a more appropriate employment model. To this end, development through business clusters has recently been considered by economic and industrial policies.
Design/methodology/approach- The main purpose of the study was to investigate factors affecting rural tourism cluster development via a quantitative approach. The statistical population consisted of two groups of experts in Hamadan province with 21 individuals and 360 rural households. A total of 185 rural households were randomly selected using the Krejcie and Morgan table. This research was an applied research that investigated the contribution of each independent variable in explaining the dependent variable (rural tourism cluster development) using structural equation modeling through Smart PLS6 software.
Findings- The results showed that in the structural model of research, the highest effect (β=0.420) belonged to institutions on rural tourism development and the relationship was positive and significant. In total, 56 percent of the dependent variable of tourism development in Ashtaran village is explained by four factors: institutions, tourism infrastructure, economic capacities and tourism services.