فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۱۴۱ تا ۲٬۱۶۰ مورد از کل ۱۰٬۴۱۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
در طی سالیان گذشته و با افزایش مشکلات مرتبط با حمل ونقل در شهر تهران، توجه به رویکرد «توسعه ی حمل ونقل محور»، در کانون توجه برنامه ریزان شهری این کلان شهر قرار گرفته است. بدین منظور، این تحقیق با هدف بررسی میزان اهمیت مقوله ی «حمل ونقل» در راستای محوریت قراردادن آن در روند توسعه کالبدی منطقه 12 و همچنین بررسی اصول توسعه پایدار منطقه موردمطالعه با محوریت حمل ونقل شهری، به انجام رسید. جهت دستیابی به اهداف این تحقیق از روش پیمایشی و رویکرد آینده پژوهی استفاده گردید. در این راستا، اقدام به مطالعه ی کتابخانه ای و پرسش گری از مدیران و صاحب نظران منطقه ی مورد مطالعه به تعداد 30 نفر، شد. پرسشنامه ها در قالب «جدول اثرات متقابل» طرح گردیده و با نرم افزار میک مک تحلیل شده اند. نتایج بخش اول تحقیق نشان داد که مسائل مرتبط با حمل و نقل دارای میزان تأثیرگذاری بالاتری نسبت به سایر چالش های کالبدی منطقه موردمطالعه بوده و منطقی است تا توسعه ی آتی منطقه را با محوریت حمل ونقل پیگیری نمود. نتایج بخش دوم تحقیق در زمینه ی اصول «توسعه ی مبتنی بر حمل ونقل» در منطقه ی مورد مطالعه نیز منجر به شناخت 12 نیروی اصلی تأثیرگذار گردیده که تعدادی از آن ها همچون توجه به «تراکم» و یا «تنوع» با اصول مطروحه در توسعه ی حمل ونقل محور تفاوت اساسی دارند.
تحلیل سیاست های کالبدی و اقتصادی بازآفرینی شهری مسکن مبنا، مورد مطالعه محله جفره ماهینی شهر بوشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهر در فرآیند طبیعی رشد خود به دلیل ماهیت اجتماعی که دارد به مرور، کارایی خود را در ارتباط با شرایط جدید از دست می دهد. بافت ناکارآمد، معضلی است که اکثر شهرها، به خصوص شهرهای تاریخی و با قدمت با آن مواجه هستند. یکی از مشکلات اصلی که بافت ناکارآمد برای شهر ایجاد می کند، مشکلات مربوط به مسکن است. بازآفرینی شهری به عنوان رویکردی کارا در مقابله با فرسودگی شهری، می تواند راه حلی مناسب برای تغییر و بهبود وضعیت شهر و زندگی ساکنان آن باشد. هدف این تحقیق تحلیل سیاست های کالبدی و اقتصادی بازآفرینی شهری مسکن مبنا در بافت های فرسوده شهری محله جفره ماهینی شهر بوشهر است. داده های آماری مورد نیاز با استفاده از پرسشنامه گردآوری شده و جامعه آماری شامل شهروندان ساکن در محله جفره ماهینی شهر بوشهر و حجم نمونه 340 نفر می باشد. برای تحلیل در این پژوهش از آزمون های تی تک نمونه ای، تحلیل عاملی تاییدی و معادلات ساختاری استفاده شده است. در این پژوهش، شاخص های مسکن در ابعاد کلی سیاست بازآفرینی شهری یعنی اقتصادی و کالبدی شامل کمی اقتصادی، کیفی اقتصادی، مالی اقتصادی، کمی کالبدی، کیفی کالبدی و مالی کالبدی تحلیل می شوند. بارهای عاملی بدست آمده برای تمامی شاخص ها در هر دو سیاست در حالت تخمین بالاتر از استاندارد بود که به معنای قابل قبولی است و همچنین در شرایط تخمین معناداری نیز وضعیت قابل قبول بود. پس از اجرای آزمون های مرتبط مشخص شد، در مدل بازآفرینی شهری مسکن مبنا در محله جفره ماهینی، وضعیت کلی هر دو سیاست و همچنین وضعیت کلی مدل، در شرایط نامطلوب قرار دارد.
شناسایی و بررسی مؤلفه های مؤثر بر توسعه شهرهای میانه اندام با رویکرد تحلیل تأثیرات متقاطع (نمونه موردی: شهر خوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: با بروز تحولات جدید در ایران، شهرهای بزرگ به سرعت عوامل مهم رشد و توسعه را به خود اختصاص داده و باعث ایجاد شکلی از نظام نامتعادل و نامتوازن در شبکه شهری کشور شدند. در این بین، تقویت شهرهای میانه اندام در سطوح گوناگون کالبدی- فیزیکی، اقتصادی و اجتماعی به عنوان یکی از مؤثرترین راهکارها در راستای به تعادل رساندن توزیع جمعیت و فعالیت های اقتصادی در سطح مناطق مطرح شد. روش: در این راستا هدف این پژوهش، شناسایی نیروهای تأثیرگذار و در نهایت عوامل کلیدی مؤثر بر رشد و توسعه شهر میانه اندام خوی می باشد. بدین منظور، برای شناسایی عوامل مؤثر بر وضعیت آینده سیستم از روش دلفی استفاده شد که در نتیجه آن 30 عامل اولیه مؤثر بر روند آینده سیستم شناسایی شدند. در ادامه برای استخراج عوامل کلیدی تأثیرگذار بر وضعیت آینده سیستم، روش تحلیل تأثیرات متقاطع با بهره گیری از نرم افزار MICMAC به کار گرفته شد. یافته ها: نتایج تحقیق حاکی از آن است که سیستم مورد مطالعه، سیستمی ناپایدار بوده و در صفحه پراکنش متغیرها، پنج دسته از عوامل (عوامل تأثیرگذار، دووجهی، مستقل، تأثیرپذیر و تنظیمی) قابل شناسایی هستند، در نهایت نرم افزار MICMAC از مجموع 30 عامل اولیه، 11 عامل را به عنوان عوامل کلیدی مورد شناسایی قرار داد. نتیجه گیری: این عوامل در واقع به عنوان بازیگران اصلی در توسعه شهر خوی ایفای نقش می کنند. با در نظر گرفتن این عوامل در برنامه ریزی ها و سیاست گذاری های شهری، می توان شاهد روندی مثبت و محسوس در توسعه شهر خوی در سطح استان بود.
واکاوی زیست پذیری روستاهای پیراشهری (مورد مطالعه: دهستان درودفرامان، شهرستان کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره دوازدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۴۷)
552 - 571
حوزههای تخصصی:
مفهوم زیست پذیری از جمله مفاهیم جدید در حوزه برنامه ریزی روستایی است که به دنبال توجه به کیفیت زندگی روستاها، موردتوجه قرار گرفته است. اساس برنامه ریزی صحیح برای افزایش سطح زیست پذیری روستاهای پیرامون شهری تنها اکتفا به بحث آسیب پذیری این مناطق نیست و نیازمند شناخت وضعیت زیست پذیری این روستاها است زیرا با شناسایی صحیح شاخص های زیست پذیری و عوامل تأثیرگذار بر آن می توان مشکلات موجود در این روستاها را تا حدودی رفع کرد و میزان زیست پذیری آن ها را ارتقا داد و شرایط توسعه پایدار را فراهم کرد. هدف این تحقیق واکاوی زیست پذیری روستاهای دهستان درودفرامان شهرستان کرمانشاه است، این تحقیق از نظر هدف، کاربردی و از نظر ماهیت، توصیفی- تحلیلی است که با استفاده از روش پیمایشی و ابراز پرسشنامه انجام گرفته است. داده های جمع آوری شده نیز با استفاده از نرم افزار SPSS تحلیل شدند. همچنین برای رتبه بندی روستاهای موردمطالعه از نظر وضعیت زیست پذیری از مدل آنتروپی شانون و کوپراس استفاده شده است. جامع آماری تحقیق شامل 20 روستای دارای سکنه دهستان درودفرامان است که با استفاده از فرمول کوکران حجم نمونه 459 نفر تعیین گردید. نتایج تحقیق نشان می دهد که وضعیت زیست پذیری در روستاهای دهستان درودفرامان در سطح پایینی قرار دارد و همچنین روستاهای این دهستان در سه سطح مطلوب، متوسط و نامطلوب رتبه بندی شدند که روستاهای ده پهن، شهرک صنعتی-فرامان، بیجانه، گاکیه و موریان شرایط مطلوب تری نسبت به بقیه روستاها دارند و مابقی چندان شرایط مساعدی ندارند.
بررسی تأثیر ویژگی های محیط مصنوع شهری (با تأکید بر اختلاط کاربری اراضی) برسلامت عمومی شهروندان – مطالعه شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به دنبال بررسی چگونگی تأثیر اختلاط کاربری اراضی به عنوان یکی از مؤلفه های محیط مصنوع بر سلامت عمومی افراد در شهر مشهد می باشد. نوع پژوهش، کاربردی - توسعه ای است و در زیر مجموعه پژوهش های موردی، پیمایشی و همبستگی جای می گیرد. برای سنجش اختلاط کاربری از روش های هرفیندال - هریشمن، فرانک و آنتروپی شانون استفاده گردید. جامعه آماری تحقیق، شهروندان 25 سال به بالای شهر مشهد و حجم نمونه برابر با 1022 نمونه می باشد. داده های مورد نیاز از 16 محله شهر مشهد گردآوری گردید. نتایج پژوهش نشان داد که که در محلات مورد مطالعه این انتظار که اختلاط کاربری اراضی بتواند تأثیرات مثبتی را سلامت عمومی افراد و همچنین فعالیت بدنی و پیاده روی شهروندان داشته باشد، محقق نگردید. بر مبنای یافته ها، رابطه ی معنی داری میان اختلاط کاربری اراضی با فعالیت بدنی و پیاده روی روزانه افراد وجود ندارد و در سوی مقابل نتایج نشان داد که رابطه ای معنی دار اما معکوسی میان اختلاط کاربری اراضی با سلامت عمومی افراد مشاهده گردیده است، بدین معنی که با افزایش امتیاز اختلاط کاربری اراضی در محلات هدف، از کیفیت سلامت عمومی افراد کاسته شده است. با توجه به نتایج متفاوت این پژوهش با نتایج پژوهش های بین المللی که عمدتاً در شهرهای کشورهای پیشرفته غربی انجام شده است و همچنین فقر جدی مطالعات بومی تجربی و جدید بودن پژوهش های مرتبط با برنامه ریزی سلامت شهری در ایران، قطعاً نمی توان نتایج این پژوهش را به سایر شهرهای ایران تعمیم داد و ضروری است که مطالعات تجربی بیشتری در خصوص شهرهای ایران انجام پذیرد.
تحلیل و بررسی میزان تأثیر زمینه گرایی بر دلبستگی به مکان در محله های تاریخی (موردشناسی: محله های سرخاب و دوه چی تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نادیده گرفتن اصول و ابعاد زمینه گرایی در فضای محله ها، منجر به کاهش میزان دلبستگی به مکان شده و به تبع آن مسائل و مشکلات متعددی به وجود آمده است؛ ازاین رو پژوهش حاضر با هدف ارتقاء دلبستگی به مکان محله های تاریخی (سرخاب و دوه چی) شهر تبریز ازطریق ابعاد زمینه گرایی به روش توصیفی-تحلیلی با استفاده از ابزار پرسش نامه و انجام آزمون های Spss به روش نمونه گیری تصادفی-خوشه ای انجام گرفته است. جامعه آماری پژوهش، ساکنان محله های سرخاب و دوه چی با تعداد 300 نمونه آماری (150 نفر از هر محله) است. برای بررسی «زمینه گرایی»، ابعاد کالبدی، تاریخی، اجتماعی-فرهنگی و طبیعی و برای بررسی «دلبستگی به مکان»، مؤلفه های کالبدی و اجتماعی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که بین ابعاد زمینه گرایی (به جز زمینه طبیعی) و دلبستگی به مکان، ارتباط خطی در محله ها برقرار است که بیشترین مقدار مربوط به بُعد کالبدی (به ویژه خوانایی) است. ازلحاظ میزان تأثیرگذاری نیز بُعد تاریخی زمینه گرایی بیشترین تأثیر را بر دلبستگی به مکان دارد؛ بنابراین برای ارتقاء دلبستگی به مکان در محله های تاریخی شهر تبریز لازم است برنامه ریزان و طراحان معماری و شهرسازی به ابعاد کالبدی و تاریخی توجه و تأکید بیشتری داشته باشند.
بررسی راهبردهای کاهش فقر در روستاهای مناطق عشایری (مطالعه موردی: شهرستان باروق)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: فقر از دیرباز از بزرگترین مشکلات جوامع بشری بوده و واقعیتی اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی است که و در حال حاضر نیز جامعه، علی رغم تحولات بسیار عظیمی که در زمینه های مختلف علوم روی داده، با آن روبرو می باشد و از اصلی ترین دغدغه های برنامه ریزان در مناطق روستایی در جهت نیل به توسعه پایدار به شمار می رود. هدف پژوهش: مهمترین هدف این پژوهش بررسی راهبردها کاهش فقر در روستاهای مناطق عشایری شهرستان باروق می باشد. روش شناسی تحقیق: از نظر هدف کاربردی و از لحاظ ماهیت و روش توصیفی-تحلیلی و برای گردآوری داده ها و اطلاعات از روش های کتابخانه ای و میدانی استفاده شد. در این پژوهش با انجام 19 مصاحبه نیمه ساختار یافته مهمترین قوت ها، ضعف ها، تهدید ها و فرصت های شهرستان باورق شناسایی و سپس برای وزن دهی و رتبه بندی به هر کدام از عوامل داخلی و خارجی در ماتریس SWOT از نظرات 12 نفر و برای اولویت بندی نهایی راهبردها از نظرات 17 نفر از جامعه آماری استفاده شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها و اطلاعات از تحلیل SWOT و ماتریس برنامه ریزی راهبردی کمی (QSPM) استفاده گردید. قلمروجغرافیایی پژوهش: قلمرو جغرافیایی این پژوهش شهرستان باروق از توابع استان آذربایجان غربی است. یافته ها و بحث: در شهرستان باروق راهبردهای سرمایه گذاری و توسعه صنایع پایین دست معدن و پتروشمی و برندسازی صنایع دستی با میزان جذابیت 71/2 درصد، ایجاد و توسعه کسب و کارهای کوچک روستایی در بخش های اقتصادی (خدماتی، کشاورزی، صنعتی) با میزان 21/2، توسعه گردشگری باروق با تأکید بر بوم گردی با استفاده از تسهیلات دولتی و مشارکت بخش خصوصی با میزان 11/2 و تکمیل پروژه میانگذر میاندوآب به سرچم و در جهت توسعه گردشگری و دسترسی فضایی با میزان 05/2 درصد به عنوان مهمترین راهبردها شناخته شدند. نتایج: نتایج نشان داد، توسعه صنایع پایین دست معدن و پتروشمی و برندسازی صنایع دستی، ایجاد و توسعه کسب و کارهای کوچک، توسعه گردشگری با تأکید بر توسعه خانه های بوم گردی و ایجاد و توسعه کارگاه های فرآوری محصولات دامی (لبنیاتی) و توسعه دامپروری مهمترین راهبردهای کاهش فقر در مناطق روستایی و عشایری شهرستان باروق به شمار می روند.
رابطه فرهنگ سازمانی در شهرداری و توانمندسازی ساکنین سکونتگاه های غیر رسمی شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف کلی از انجام این پژوهش، بررسی وضعیت توانمندی ساکنین حاشیه نشین مشهد و اثر فرهنگ سازمانی بر این روند بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و جامعه مورد بررسی 240 نفر از سکونتگاه های غیررسمی و 120 نفر از پرسنل شهرداری بودند. برای گردآوری اطلاعات از دو پرسشنامه فرهنگ سازمانی دنیسون و توانمندی روانشناختی استفاده شد. داده های گردآمده با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی به خصوص رگرسیون و آزمون فریدمن تجزیه و تحلیل گردید. نتایج نشان داد که سطح توانمندی در بین ساکنین حدود 41/2 می باشد. در بخش عوامل موثر بر ارتقای سطح توانمندی آزمون اول نشان داد که سطح معنی داری 000/0 بوده و تی محاسبه شده 296/2 می باشد، بنابراین، فرهنگ سازمانی نیروهای شهرداری در این امر نقش تعیین کننده ای دارد. همین آزمون ها نشان داد که 55 درصد از توانمندسازی ناشی از درگیرشدن در کار می باشد. سوال بعدی آن بود که آیا نیروهای شهرداری امکان درگیرشدن در کار را برای ساکنین فراهم می آورند؟ نتایج نشان داد که در سطح معنی داری 011/0 و در صورت فراهم آمدن شرایط، توانمندی ساکنین بیشتر می شود. همچنین ضریب تشخیص 047/0 محاسبه شد که نشان می داد توانمندی ایجاد شده مربوط به سازگاری است. اطلاعات موجود تحلیل شده و مشخص شد در سطح معنی داری 039/0، انطباق پذیری بر توانمندسازی ساکنین اثرگذاراست. در آخر، نقش و جایگاه مولفه رسالت در فرهنگ سازمانی و نقش آن بر توانمندسازی بررسی شد. مطابق بررسی صورت گرفته، سطح معنی داری آزمون 000/0 محاسبه شد و نشان داد که این تاثیر مطرح می باشد. از آنجا که میزان ضریب تشخیص نیز 130/0 به دست آمد، مشخص گردید که توانمندسازی حاصل، نتیجه مولفه رسالت در فرهنگ سازمانی است. به طورکلی، هرچه اعتقاد پرسنل شهرداری به درگیر شدن، سازگاری، انطباق پذیری و کیفیت رسالت بیشتر باشد، توان و قابلیت آنها برای توانمندسازی ساکنین بیشتر خواهد بود. در این روند، متغیر انطباق پذیری بالاترین تاثیر و رسالت، کمترین نقش را بر عهده داشته است. در نتیجه، چنانچه مسئولین بپذیرند که ساکنین توان و تمایل تغییر امور را دارند، می توان امیدوار بود که سطح توانمندی ساکنین به حد قابل قبولی افزایش پیدا نماید.
تحلیل شاخص های شهر خلاق و ارتباط آن با مدیریت توسعه شهری سالم مطالعه موردی: کلانشهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال یازدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۴۱
131 - 146
حوزههای تخصصی:
در راستای توسعه پایدار شهرها تاکنون نظریه ها و الگوهای مختلفی ارائه شده است. در این باره می توان به نظریه هایی مانند شهر سالم و شهر خلاق اشاره کرد. هدف اصلی پژوهش، تحلیل شاخص های شهر خلاق و ارتباط آن با مدیریت توسعه شهری سالم در مناطق شهر اصفهان است. این پژوهش بر اساس هدف کاربردی و بر اساس ماهیت توصیفی- تحلیلی است. جهت تحلیل و سنجش داده ها از مدل ویکور استفاده شده و در فرایند انجام آن از ضریب آنتروپی شانون و در نهایت نیز از روش همبستگی پیرسون بهره گرفته شده است. نتایج نشان می دهد منطقه 3 با نمره 1 رتبه اول و منطقه 5 با نمره 781/0 رتبه دوم را به خود اختصاص داده است. کمترین سطح نیز مربوط به منطقه 12 می باشد و مناطق 5 و 6 با نمره برابر با 1 بهترین مناطق از لحاظ شاخص های شهر سالم هستند. کمترین نمرات نیز به مناطق 15 و 11 اختصاص دارد. در نهایت پس از تعیین نمره هر یک از مناطق بر اساس شاخص های شهر خلاق و سالم، رابطه بین این دو رویکرد در بین مناطق شهر اصفهان با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون تحلیل می شود. نتایج تحلیل های آماری نشان می دهد بین دو متغیر اصلی پژوهش رابطه وجود دارد. در واقع سطح معنی داری کمتر از 05/0 است و ضریب همبستگی مثبت است. به این معنا که بین دو رویکرد در مناطق شهر اصفهان رابطه مستقیم وجود دارد. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که ضریب بتا برابر با 614/0 است که می توان گفت 60% تغییرات در زمینه توسعه شهر خلاق را می توان با شاخص های شهر سالم پیش بینی کرد.
ارزیابی رابطه کنش ارتباطی و پایداری شهری (مطالعه موردی: شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بسط نظریهکنش ارتباطی دیدگاه های نوینی را در برنامه ریزی شهری پدید آورده است و تدوین شاخص های کنش ارتباطی با رویکرد شهرسازی می تواند مبنایی برای برنامه ریزان شهری باشد. باتوجه به اینکه راه حصول پایداری توجه توأمان به بُعد اجتماعی درکنار ابعاد اقتصادی و محیطی و برقراری ارتباط متعادل میان آن هاست و با توجه به اینکه پژوهشی با محتوای ارتباط بین کنش ارتباطی با پایداری شهری در کشور انجام نگرفته است، در این پژوهش سعی شده شاخص های کنش ارتباطی و برقراری ارتباط میان مؤلفه های کنش ارتباطی و پایداری شهری استخراج شود. در این راستا، فرضیات پژوهش تدوین شد که بر وجود رابطه ای معنادار بین کنش ارتباطی و پایداری شهری در شهر تهران به عنوان نمونه موردی دلالت دارد. این پژوهش از نوع توصیفی - تحلیلی است. چارچوب نظری این پژوهش براساس مطالعات اسنادی است. شناسایی شاخص های کنش ارتباطی در دو مرحله کتابخانه ای و تحلیل کیفی با به کارگیری فن دلفی فازی انجام گرفته است و بخش عملیاتی پژوهش با روش تحلیل کمی و براساس مطالعات میدانی انجام شده است و فرضیات تحقیق در نرم افزار SPSSبا به کارگیری داده های مربوط به 384 پرسش نامه آزمون شده است. طبق نتایج تحلیل کیفی، شاخص های کنش ارتباطی در چهار گروه اصلی شامل حضور در فضای شهری، عقلانیت ارتباطی، نگرش انتقادی، و سرمایه اجتماعی تدوین شد و نتایج تحلیل کمی نشان داد تغییرات کنش ارتباطی در پایداری شهری و همه ابعاد آن تأثیر مستقیم و بسیار زیادی دارد و تقویت کنش ارتباطی می تواند به افزایش پایداری در شهر تهران منجر شود. نتایج به دست آمده می تواند به عنوان چارچوبی مفهومی در طرح ها و برنامه های شهری به منظور ارزیابی و ارتقایکنش ارتباطی و به دنبال آن پایداری شهری در اختیار پژوهشگران و برنامه ریزان شهری قرار گیرد.
تحلیل فضایی شاخص های رشد هوشمند شهری در شهرهای میان اندام (مطالعه موردی: شهر مرند)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال یازدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۴۲
181 - 194
حوزههای تخصصی:
در جهان امروز، شهرها با چالش های متعددی مواجه اند که ناشی از نیازهای اجتماعی جدید می باشد. با توجه به پیشرفت علم و صنعت، ضرورت استفاده بهینه از زمین و مدیریت توسعه شهری را بیش از پیش نمایان می سازد. رویکرد رشد هوشمند شهری در پی نظم بخشی به رشد و توسعه و تجدید حیات شهری است. هدف مقاله حاضر تحلیل کالبدی- فضایی و اولویت بندی نواحی شهری مرند بر اساس شاخص های رشد هوشمند شهری است. روش تحقیق در این مقاله «توصیفی- تحلیلی» و «کاربردی- توسعه ایی» است. برای جمع آوری اطلاعات مورد نیاز از دو شیوه کتابخانه ای و میدانی استفاده شده است. روش نمونه گیری و جمع آوری داده ها با استفاده از پرسشنامه جامعه آماری شهروندان شهر مرند از روش کوکران 348 پرسشنامه می باشد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تکنیک ویکور (vikor) و نرم افزارspss انجام شد است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که ناحیه سه شهر با مقدار عددی Q (صفر) در مجموع شاخص های مورد ارزیابی از وضعیت مطلوب تری نسبت به سایر نواحی قرار دارد. و سپس ناحیه یک شهر با مقدار Q (128/0) در رتبه دوم و بعد از آن ناحیه چهار شهر با مقدار Q (183/0) در رتبه سوم قرارگرفته و نواحی دو و پنج با توجه به شاخص های شهر هوشمند با مقدار Q (454/0 و 736/0) در رتبه های چهارم و پنجم قرار دارد. بر اساس مدل برازش رگرسیونی، بخش کاربری اراضی کالبدی بیشترین تأثیر را در پیش بینی و توسعه ی ساختار فضایی رشد هوشمند در نواحی شهر مرند داشته است؛ به طوری که یک واحد تغییر در رشد هوشمند، به ترتیب 684/0 ، 352/0 و098/0 واحد در انحراف بخش کالبدی و کاربری اراضی، دسترسی و ارتباطات و زیست محیطی تغییر در شاخص های تلفیقی رشد هوشمند ایجاد کرده است. در ادامه یافته های حاصله از آزمون (T) نشان داد که مجموع شاخص ها شهرهوشمند در نواحی پنجگانه شهر مرند کمتر از میانگین انتخاب شده است.
مدلسازی ساختاری زیست پذیری شهری با تاکید بر مولفه های اجتماعی (مطالعه موردی شهر اردبیل)
منبع:
چشم انداز شهر های آینده دوره اول زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
100-87
حوزههای تخصصی:
زیست پذیری شهری که در نهایت به توسعه پایدار شهری منجر می شود در سال های اخیر بخش وسیعی از ادبیات شهری را به خود اختصاص داده است. این مقوله در پاسخ به بحران های شهری راهکارهایی ارائه می دهد که شهرها را به سمت و سوی پایداری سوق می دهد. بر این اساس پژوهش حاضر ازنظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت و روش تحقیقات توصیفی – تحلیلی می باشد. روش گردآوری داده ها و اطلاعات در این پژوهش به دو روش اسنادی و پیمایشی می باشد. در مرحله اول داده های بدست آمده از طریق نرم افزار SPSS ارزیابی و سپس با استفاده از آزمون تی تست، وضعیت هر کدام از مولفه ها در شهر اردبیل سنجش گردید و با استفاده از مدل معادلات ساختاری AMOS مورد ارزیابی قرار گرفت، نتایج به دست آمده نشان می دهد که رابطه معناداری بین مولفه های تحت بررسی (ابعاد اجتماعی زیست پذیری شهری) در شهر اردبیل وجود دارد و آزمون های مدل یابی و برازندگی معادلات ساختاری در محیط AMOS نشان داد که تمامی آزمونهای محاسباتی پژوهش با استاندارد آزمون های برازندگی معادلات ساختاری( RMR با 096%، GFI با 97 %، AGFI با 648% و NFI با 737%) همانندی را نشان می دهد و این امر معناداری مولفه ها و برازش مدل را تایید می نماید.
تحلیل و بررسی نقش منابع گردشگری در توسعه پایدار گردشگری شهر حیدرآباد هند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحلیل منابع گردشگری نقش مهمی در توسعه چشم انداز برنامه ریزی گردشگری ایفا می کند. بناهای تاریخی، طرح های سنتی و فرهنگی، ساختمان های با معماری باستانی، سبک زندگی منطقه ای و محیط های دارای چشم انداز طبیعی پتانسیل های اصلی توسعه گردشگری خواهند بود. منابع گردشگری در جنوب هند شامل ارزش های طبیعی، اجتماعی، اقتصادی و محیطی این کشور هستند. هدف اصلی این مقاله عبارت است از تحلیل نقش منابع گردشگری شهر حیدرآباد در توسعه پایدار گردشگری این شهر. سؤال اصلی مقاله این است که منابع گردشگری در توسعه پایدار گردشگری شهر حیدرآباد چه نقشی دارند؟ فرضیه ای را که برای پاسخ گویی به این سؤال اصلی در صدد تحلیل و بررسی آن هستیم این است که منابع گردشگری به مثابه موتورهای توسعه پایدار گردشگری هستند که هر چه فراوانی و تنوع آن ها بیشتر باشد پایداری و سرعت رشد گردشگری بیشتر خواهد بود. در این تحقیق همه منابع گردشگری در شهر مورد مطالعه شناسایی و مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرند. همه موقعیت ها و مکان های گردشگری شناخته شده بر اساس فاکتورهای مختلف مورد نظر سنجی قرار می گیرند. برحسب اولویت و اهمیت، منابع به پنج دسته ی عالی، بسیار خوب تا عالی، نسبتاً خوب تا خیلی خوب، خوب تا نسبتاً خوب و خوب طبقه بندی می شوند. روش این مقاله توصیفی – تحلیلی است که در آن سعی خواهد شد با استفاده از منابع کتابخانه های و نیز مقالات علمی و پژوهشی و نیز آمارهای معتبر و رسمی به تحلیل و تبیین موضوع مورد مطالعه پژوهش پرداخته شود.
بررسی وتبیین مؤلفه های برندینگ شهری با تأکید بر ابعاد گردشگری (نمونه موردی؛ کلان شهر همدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه شهرها با پیشرفت تکنولوژیکی، افزایش سطح آگاهی و اطلاعات و ارتقا سطح زندگی، در حال تغییرند. یکی از راهکارهای مدیریت شهری جهت پیشرفت در بازار رقابتی جهان، برنامه ریزی جهت دستیابی به «برندینگ شهری پایدار» است که باعث معرفی قابلیت های شهر و دستیابی به منافع اقتصادی برندینگ شهری، عواملی چون قطب گردشگری، فضای فیزیکی شهر و... می باشد. در این پژوهش کلانشهر همدان به عنوان یک مقصد گردشگری با گونه تاریخی و گردشگری و پایتخت تاریخ و تمدن ایران، جهت برند، برای شهر انتخاب و مورد بررسی قرار گرفته است. این تحقیق کاربردی و از روش تحقیق توصیفی - تحلیلی استفاده شده است. ابزار اندازه گیری، پرسشنامه ای است که بر مبنای چارچوب مفهومی تحقیق مطالعات مرتبط طراحی و با تأکید بر ابعاد اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی وکالبدی شناسایی و با استفاده از نظر 30 نفر از متخصصان شهری (دانشگاهی، اجرایی و تصمیم ساز) و با استفاده از تحلیل نرم افزاری SPSS25 درسطح معناداری استفاده شده است. نتیجه این تحقیق نشان می دهد که در برندسازی کلانشهر همدان: مقوله های؛ بازار قدیمی همدان و آب و هوای کوهستانی مناسب در تابستان و پیاده راه خیابان بوعلی و اکباتان، قطب گردشگری و کانون اصلی گردشگری و سابقه تولید صنایع دستی و خانگی، قطب علمی و دانشگاهی غرب کشور، پارک علم و فناوری، کاربری صنعتی مراکز و قطب های تجاری فراشهری، میدان مرکزی و خیابان های ششگانه، بازارهای مرکزی، راسته بازار و ابنیه تاریخی وگردشگری در همدان دراولویت هستند.
ارزیابی طرح توسعه فضای شهری پیش از اجرا به منظور پیشگیری و حل مشکلات احتمالی (مطالعه موردی: حرم امام زاده زینب (س) اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۸ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
761 - 787
حوزههای تخصصی:
امروزه تهیه طرح های بازآفرینی بافت های ناکارآمد شهری در شهرهای کشور به شکلی عمده مدنظر قرار گرفته است. همچنین شکست و خطر بالای پروژه های بزرگ در برخی از این بافت ها، به دلیل حساسیت های مردمی، اهمیت ارزیابی طرح ها پیش از اجرای آن ها را افزایش داده است. یکی از این پروژه ها طرح توسعه حرم حضرت زینب (س) در منطقه 14 شهر اصفهان است. براین اساس هدف از مقاله حاضر، ارزیابی طرح توسعه حرم مطهر حضرت زینب به عنوان پروژه ای بزرگ با استفاده از تکنیک «تجزیه و تحلیل حالات شکست و تأثیرات ناشی از آن» است. در این راستا از الگوی روش شناسی مختلط (ترکیب روش پژوهش موردپژوهی از الگوی روش شناسی پژوهش کیفی و روش پژوهش غیرتجربی از الگوی روش شناسی پژوهش کمی) استفاده شده است. ضمن اینکه برای گردآوری داده ها از روش مطالعه اسنادی، تحلیل محتوا و میدانی (از نوع پرسشنامه) بهره گرفته شده است. در ادامه نیز داده های به دست آمده به کمک تکنیک «تجزیه و تحلیل حالات شکست و تأثیرات ناشی از آن» و با استفاده از گروه دلفی تحلیل و مشکلات مربوط مشخص شده و براساس شاخص برآورد اولویت مشکلات، اولویت بندی شده اند. نتایج حاکی از آن است که فضای شهری حرم مطهر حضرت زینب (س) در مؤلفه کالبدی و امنیت به ترتیب کمترین و بیشترین فاصله را تا فضای شهری ایده آل دارد. همچنین در مؤلفه امنیت، به ترتیب در زمینه فضاسازی، نورپردازی و نظارت اجتماعی بیشترین مشکلات احتمالی را دارد که می تواند مانع ایجاد فضایی حضورپذیر، پویا و قابل استفاده برای همه افراد و گروه های سنی باشد؛ به این منظور برای کمینه سازی این مشکلات پیش از اجرای طرح، راهکارهایی ارائه شده است.
تحلیل فضایی مؤلفه های زیرساختی شهر یادگیرنده بر اساس ناهمسانی های فضایی میان محلات شهری زنجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تبیین موضوع: با ورود به عصر اطلاعات و رشد فناوری های نوین ارتباطی، طرح اندیشه ای مبنی بر شهر یادگیرنده، بر تمام مناسبات اجتماعی انسان اثر گذاشته و یادگیری همگانی را فارغ از هر نوع تمایزاتی برای همه ی شهروندان فراهم ساخته است. بنابراین در خصوص افزایش بازدهی فعالیت های یادگیری در فضاهای شهری، توجه به مکان استقرار و بهره مندی کلیه ی افراد از این خدمات، امری ضروری است. بر همین اساس پژوهش حاضر با هدف تحلیل روابط فضایی میان عوامل جمعیتی و کالبدی به عنوان اصول اساسی در تحقق شهریادگیرنده، به بررسی ناهمسانی های فضایی در محلات شهری زنجان پرداخته است. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و به لحاظ ماهیت توصیفی-تحلیلی است. روش گردآوری اطلاعات اسنادی-کتابخانه ای است. برای تجزیه وتحلیل یافته ها، از تکنیک خودهمبستگی موران و مدل رگرسیون وزنی جغرافیایی استفاده شده است. یافته ها: نتایج به کارگیری آماره ی موران نشان می دهد خودهمبستگی فضایی میان کلیه ی شاخص های مورد سنجش، مثبت بوده و از الگوی خوشه ای تبعیت می نمایند. با توجه به وجود چنین الگویی، ارزیابی های حاصل از مدل GWR حاکی از آن است که، شاخص جمعیتی لازم التعلیم با 5/13 درصد بیشترین ضریب تأثیر را در تبدیل شدن شهر زنجان به یک شهر یادگیرنده دارد. همچنین مدل مذکور با درنظرگرفتن مقادیر R2 تعدیل شده برابر 43 و 32 درصد، روابط فضایی میان متغیرها را با دقت تقریبا قابل قبول، ولی روابط کم و مثبت، مدل سازی نموده و توانسته نابرابری های فضایی و محدوده های استقرار بهینه ی مراکز یادگیرنده در سال های آتی را به خوبی پیش بینی نماید. نتایج: یافته ها نشان می دهند بیشتر محلات شهر زنجان به لحاظ تناسب میان کاربری های یادگیرنده و جمعیت شان، دچار عدم تعادلات فضایی هستند. این مسئله درخصوص محلات بیسیم، اسلام آباد و ترانس با جمعیت بیسواد برابر با 6/40 درصد، بسیار شدیدتر می باشد. ازاین رو مدیریت شهری باید از طریق برنامه ریزی صحیح در توزیع عادلانه ی خدمات یادگیری از بروز شکاف و نابرابری های اجتماعی-فضایی میان مناطق و محلات شهری جلوگیری نماید و با تعیین مکان بهینه ی کاربری های یادگیرنده، زمینه حصول به رویکرد شهر یادگیرنده در محلات شهری زنجان را میسر سازد.
تحلیل عوامل کلیدی کاهش کیفیت زندگی در پیرامون مناطق تجاری مطالعه موردی: منطقه 12 شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۳ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
17 - 30
حوزههای تخصصی:
بخش مرکزی که حوزه هویتی شهر محسوب می شود، به واسطه عملکردهای چندگانه شهری (اقتصادی، اجتماعی، تاریخی و فرهنگی و سیاسی) بهترین چشم انداز و جلوه گاه فرهنگ انسانی است و کیفیت زندگی شهروندان را نشان می دهد. لکن اگر در جریان رشد و توسعه لجام گسیخته کارکردهای متنوع آن مورد غفلت واقع شوند منجر به ایجاد تعارض می شود، ازجمله این تعارضات تمایل بخش تجاری به ادامه بقا در مرکز شهر نزدیک به بخش های مسکونی است که استفاده از تسهیلات زیرساختی و فرصت های مالی- اقتصادی موجود در این نواحی را امکان پذیر می سازد. این درحالی که ست که توانایی این بافت ها در تأمین نیازهای معاصر شهروندان در طول زمان کاهش یافته و به تبع آن کارایی بافت و کیفیت زندگی نیز در سطح پایینی قرار می گیرد، به نحوی که موضوع تَرک شدن، به شدت این بافت ها را تهدید می کند، بنابراین هدف این پژوهش تحلیل روابط علی و شناسایی عوامل کلیدی کاهش دهنده کیفیت زندگی در مراکز شهر یعنی در منطقه 12 تهران، در سطح خرد شهری است. بدین منظور از تحلیل تفسیری ساختاری در نرم افزار میک مک استفاده شده است. نمونه گیری در این پژوهش با استفاده از روش های نمونه گیری هدفمند و متوالی در قالب دلفی دومرحله ای انجام شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد با توجه به ماتریس روابط غیرمستقیم، متغیرهای «ناکارآمدی سیاست گذاری ها»، «سرمایه داری غیرم ولد» که شاخص های مدیریتی و نهادی محسوب می شوند، در پایین ترین سطح (بنیادی)، قرار داشته و بیشترین تأثیرگذاری غیرمستقیم را در شبکه روابط بین متغیرها به جای گذاشته اند. این متغیرها به عنوان تغییرهای کلیدی برای ارتقا یا تنزل سطح کیفی زندگی در مرکز شهر شناخته می شوند.
واکاوی کیفیت اثرگذاری مؤلفه های هنر شهری بر ارتقای مردم گرایی پارک ساحلی اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۸ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
557 - 575
حوزههای تخصصی:
پارک ساحلی اردبیل به عنوان یکی از فضاهای عمومی شهر اردبیل قابلیت مناسبی برای ارزیابی هنر شهری دارد. هدف اصلی پژوهش توصیفی-تحلیلی حاضر، واکاوی کیفیت اثرگذاری مؤلفه های هنر شهری بر ارتقای مردم گرایی پارک ساحلی اردبیل است. برای تجزیه و تحلیل داده ها و اطلاعات از روش پیمایشی (پرسش نامه) و نرم افزارهای تحلیل آماری SPSS و LISREL استفاده شده است. نتایج به دست آمده از تحلیل داده ها و پرسش نامه های تکمیلی نشان می دهد، شاخص نورپردازی با بار عاملی 72/0 در سازه معیار عوامل کالبدی، شاخص المان های تعاملی با بار عاملی 72/0 در سازه معیار عوامل اجتماعی، شاخص آثار تاریخی با بار عاملی 54/0 در سازه معیار عوامل معنایی و شاخص های ایده های خلاقانه و مبلمان شهری با بار عاملی 66/0 در سازه معیار عوامل محیطی بیشترین تأثیر را بر ارتقای مردم گرایی پارک ساحلی اردبیل داشته اند. یافته های پژوهش نشان می دهد، میزان ضریب و شدت هم بستگی میان معیارهای عوامل کالبدی-عوامل اجتماعی با بار عاملی 98/0 بیشتر از سایر معیارها در پارک ساحلی اردبیل است. همچنین به منظور رتبه بندی متغیرهای پژوهش از آزمون فریدمن استفاده شد که نتایج آن نشان دهنده برابرنبودن رتبه میانگین مؤلفه های هنر شهری مؤثر بر میزان مردم گرایی محدوده مورد مطالعه است.
هم آفرینی فضای گردشگری هوشمند از طریق تعاملات دیجیتالی ارائه مدل مفهومی سایبر پارک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۷ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
51 - 67
حوزههای تخصصی:
مشکلات محیط زیستی شهری و مسائل شهرنشینان، نیاز به توسعه فضاهای شهری هوشمند و پایدار را ضروری می نماید. فضای گردشگری هوشمند می تواند بستر لازم را جهت تسریع در حل این مسائل و مشکلات به منظور دستیابی به شهر پایدار فراهم کند. در این راستا سایبر پارک به عنوان فضای گردشگری هوشمند که به کمک رویکرد هم آفرینی و از طریق تعاملات دیجیتالی ذی اثران و گردشگران با محیط زیست شهری شکل می گیرد، قادر است نقش اساسی در این زمینه بازی کند. پیشرفت سریع تکنولوژی، رفتار و منش انسان مدرن شهری را به شدت تحت تأثیر قرار داده است. بنابراین سایبر پارک به عنوان فضای باز گردشگری شهری که هم ماهیت مجازی و هم ماهیت واقعی دارد تعادلی بین زندگی دیجیتالی و انسانی برقرار می نماید. به بیان دیگر سایبر پارک علاوه بر مبنای تکنولوژیکی، رویکرد انسانی (گردشگر دوست) و محیط زیستی (دوست دار طبیعت) نیز دارد. در این بافت فضای واقعی و مجازی درهم آمیخته می شود تا امکان تبادل اطلاعات و انتقال فناوری ها فراهم آمده، دانش و تجارب اشتراک گذاری شده و در اختیار گردشگران قرار گیرد. توسعه گردشگری متکی بر زیرساخت عمومی و خصوصی مناسب است. سایبر پارک هم راستا با اهداف جدید سازمان ملل، می تواند سیاست عمومی برای ارتقاء زیرساخت ها را تحت تأثیر قرار دهد؛ شهرها را پایدارتر، نوآورانه تر و کارآمدتر کند و به سوی رشد اقتصاد کم کربن، جذب گردشگران و سایر منابع سرمایه گذاری سوق دهد. به دلیل جدید بودن مفهوم سایبر پارک و نوظهور بودن پروژه های آن، این پژوهش تلاش دارد با بهره برداری از ویژگی های تحلیل محتوایی مفاهیم اصلی در این زمینه را توسعه داده و مدل مفهومی سایبر پارک را ارائه نماید. یافته های پژوهش نشان می دهد که سایبر پارک با سه حوزه عملکردی اصلی شامل ذی اثران و گردشگران، فناوری اطلاعات و ارتباطات و فضاهای گردشگری شهری شناخته می شود. درواقع سایبر پارک از طریق برهم کنش این سه حوزه و شکل گیری فعالیت های مشترک بین این حوزه ها به وجود می آید.
تحلیل گفتمان منطقه ای- جغرافیایی توسعه سیاسی در دولت اصلاحات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توسعه درایران معاصر همزمان با انقلاب مشروطه به یکی از مسایل مهم و اساسی جامعه ایران تبدیل شد. برخی از اندیشمندان، عدم توسعه یافتگی ایران را با متغیرهای داخلی و برخی نیز با متغیرهای بیرونی تجزیه وتحلیل می نمایند. گفتمان توسعه انسانی به عنوان یکی از گفتمان کلان در امر توسعه جامعه ایران بعد از انقلاب اسلامی مطرح و متکفل امر برنامه ریزی توسعه بوده و تلاش کرده تا هم عقب ماندگی سنتی و تاریخی را در جامعه ایران و هم مشکلات ناشی از دوران جنگ تحمیلی و سازندگی و هم بحران های ناشی از آنها را جبران نمایند. گفتمان توسعه انسانی بر اهمیت آزادی ها در توسعه کشور تاکید می کند. وسایر نشانه ها مانند جامعه مدنی، قانون گرایی و ... حول آن سازمان یافته اند. دال مرکزی این گفتمان آزادی است و به این خاطر موجب ایجاد تضاد ها و بحران های ناشی از کسب قدرت در عرصه سیاسی کشور شد. گفتمان توسعه سیاسی خصلت متکثر بودن جامعه ایران را آشکارتر کرد و هویتهای گوناگون را به رسمیت شناخت چرا که جامعه ایران از حیث ساختاری دارای تمایلات کثرت گرایانه است. برخی شکاف های فعال اجتماعی -سیاسی مانند شکاف سنت گرایی و تجددگرایی، اسلام و سکولاریسم، مشروطه گرایی و مطلق گرایی چنین تمایل ساختاری برای شکل-گیری ضرورت پلورالیسم سیاسی را در جامعه ایران تشکیل می دهند.