فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۵٬۳۸۱ تا ۱۵٬۴۰۰ مورد از کل ۳۳٬۸۵۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
اکوسیستم های تالابی، به ویژه تالاب های ساحلی دریایی از مهم ترین و در عین حال آسیب پذیرترین منابع محیط زیستی جهان محسوب می شوند که همواره به جهت حساسیت و شکنندگی بالای نوار ساحلی، تراکم بالای جمعیت و انجام فعالیت های شدید انسانی با خطر تخریب و نابودی مواجه بوده اند. مطالعه حاضر بر اساس روش های تصمیم گیری چندمعیاره با هدف شناسایی و تجزیه و تحلیل ریسک های تهدیدکننده تالاب بین المللی رودهای شور، شیرین و میناب در شمال خور هرمز واقع در استان هرمزگان صورت پذیرفت. بر این اساس جهت شناسایی ریسک های شاخص از روش شناسی دلفی، و به منظور اولویت بندی و تعیین عدد اولویت ریسک از روش های تصمیم گیری چند معیاره استفاده گردید. در نهایت با توجه به مخاطره پذیری ریسک ها، اولویت های مدیریتی تعیین شد. براساس نتایج، 32 عامل ریسک در دو گروه طبیعی و محیط زیستی بر اساس سه شاخص شدت اثر، احتمال وقوع و حساسیت محیط پذیرنده طبقه بندی شدند. نتایج حاکی از آن است که به ترتیب برحسب میزان نزدیکی ( Cj + ) چهار عامل آلودگی نفتی (91/0)، احداث سد در بالادست (81/0)، پدیده خشکسالی و تغییرات اقلیم (80/0) و قاچاق سوخت (75/0) در رده غیرقابل تحمل برای تالاب قرار دارند. بنابراین بدون تردید شناخت درست و دقیق از عوامل تهدید کننده تالاب ها بر اساس اهمیت و میزان تأثیرگذاری آن ها می تواند زمینه را برای جلوگیری و مقابله اصولی تر با این عوامل و نیز تهیه و اجرای دقیق طرح های حفاظت از تالاب ها و مدیریت محیط زیستی آن ها فراهم آورد .
ارزیابی نسبی جنبش های نوزمین ساخت فعال در طاقدیس کته پیفک؛ ایوان غرب، ایلام(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جغرافیا و مطالعات محیطی سال دهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳۹
55 - 72
حوزههای تخصصی:
تحلیل های ژئومورفیکی از جبهه های کوهستانی، طاقدیس ها و مناطق چین خورده می توانند درک درست و ارزش مندی در مورد تاریخ زمین ساختی هر منطقه ای ارائه دهند. بنابراین، چنین مطالعاتی غالباً در مقیاس منطقه ای و با استفاده از تحلیل های ریخت زمین ساختی برای تعیین مناطق دارای فعالیت های زمین ساختی بالا انجام می شوند. طاقدیس کته پیفک در شمال خاوری شهرستان ایوان غرب، شمال استان ایلام واقع شده و بخشی از زون زاگرس چین خورده به شمار می آید. در این پژوهش با هدف ارزیابی جنبش های نوزمین ساخت فعال در طاقدیس کته پیفک، از هفت شاخص ژئومورفیک ازجمله نسبت پهنای کف دره به ارتفاع آن (VF)، درصد بخش های بریده نشده جبهه کوهستان (EU)، درصد بخش های بریده شده جبهه کوهستان (FD)، پیچ وخم جبهه چین (FFS)، تقارن چین (FSI)، نسبت جهت (AR) و شاخص فعالیت نسبی زمین ساخت (Iat) استفاده شده است. ویژگی های مورفومتری طاقدیس کته پیفک با استفاده از نقشه های توپوگرافی، تصاویر ماهواره ای و بازدیدهای میدانی مشخص شد. همچنین، داده های ساختاری، زمین ساخت و سنگ شناسی موردنیاز با استفاده از نقشه زمین شناسی 1:100,000 برگ 5257 به دست آمدند. یافته های پژوهش نشان می دهند که مقادیر بالای شاخص های FFS, EU, AR و مقادیر پایین شاخص های FD, VF, FSI گویای جوان و نامتقارن بودن این طاقدیس، تداوم نیروهای نوزمین ساختی و فرسایش کم تر در آن است. همچنین، برپایه شاخص Iat مشخص شد که این طاقدیس در کلاس 3 قرار دارد. شواهد میدانی موجود در منطقه موردمطالعه همچون دره های باریک (V شکل)، پرتگاه های مستقیم، پرشیب و گسلی و نیز یال های نامتقارن تداوم فعالیت های زمین ساختی در این طاقدیس را تایید می نمایند.
نقش عوامل جغرافیایی در رفتار انسان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
سرزمین سال پنجم تابستان ۱۳۸۷ شماره ۲ (پیاپی ۱۸)
71 - 78
حوزههای تخصصی:
تاثیر عوامل جغرافیایی بر رفتار انسان از دیر باز مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است . عوامل طبیعی همواره به طور قابل توجهی در رفتار انسان و اعمال او تاثیر داشته بطوریکه تفاوتهای محیط طبیعی و با شرایط آب و هوایی مختلف می تواند عکس العمل های خاصی را در رفتار انسان داشته باشد . در این مقاله نگارنده با بهره گیری از تجربیات علمی و تعلیم و تربیت در کنار دانش جغرافیا تلاش نموده ارتباط انسان و محیط طبیعی را به لحاظ جغرافیا یی مورد تحلیل قرار دهد .
تحلیل تأثیرات زمینه های ادراکی و دلبستگی مکانی بر وفاداری کنشی گردشگران (نمونه موردی: بازار تاریخی تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی فضایی سال نهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۳۲)
25 - 44
حوزههای تخصصی:
طرح مسئله : بازار تاریخی تبریز، یکی از مهم ترین گنجینه های معماری و شهرسازی ایرانی، ظرفیت ها و توانمندی های بسیاری دارد. امروزه بی توجهی به زمینه های ادراکی، ارزش ها، معانی و وابسته کردن آنها به امور مادی در بازار باعث کاهش بار معنایی و ادراکی آن نسبت به گذشته شده و این مسئله به ناکامی مخاطبان در دریافت پیام های معنایی، گسست دلبستگی مکانی و کاهش وفاداری به آن انجامیده است که رفتارهایی چون ترک و نداشتن تعهد اجتماعی را به دنبال دارد. خالی شدن بازار از افراد، آن را به فرسایش عملکردی و کالبدی دچار می کند و در تداوم حیات آن تأثیر معکوس دارد. هدف: هدف پژوهش حاضر، تعیین تأثیرات زمینه های ادراکی و ابعاد دلبستگی مکانی بر رضایتمندی از مکان و وفاداری کنشی گردشگران در بازار تاریخی تبریز است. روش: این پژوهش به لحاظ هدف، کاربردی و ازلحاظ ماهیت و روش، توصیفی تحلیلی است. داده های پژوهش با مطالعات کتابخانه ای و میدانی گردآوری شده است. در این راستا پرسش نامه هایی به کار رفته است که روایی آنها با روش صوری و پایایی آنها با روش آلفای کرونباخ با ضریب 808/0 تأیید شد؛ همچنین نمونه آماری پژوهش با فرمول کوکران با خطای 5درصد و سطح اطمینان 95درصد محاسبه و حجم نمونه 364 نفر تعیین شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها، روش های همبستگی اسپیرمن و رگرسیون چندمتغیره به کار رفت. یافته ها ونتایج: یافته های پژوهش نشان می دهد همه متغیرهای بررسی شده قدرت زیادی در تبیین واریانس دلبستگی مکانی در بازار تبریز از دیدگاه گردشگران دارند؛ به طوری که میزان ضریب تعیین تعدیل یافته R2 همه متغیرها نزدیک به 1، مقدار آماره t آنها بیشتر از عدد 33/2 و ضریب استانداردشده شان (β) در سطح 01/0>Ƥ معنا دار است. بررسی میزان و قدرت تبیین متغیر دلبستگی به مکان با متغیرهای مستقل نشان می دهد بین ابعاد ادراک، بعد احساسی ادراک - دلبستگی به مکان با 820/0=β، t=13/763، R2=0/670 ، بیشترین قدرت و سهم را در تبیین واریانس دلبستگی به مکان بازار تاریخی تبریز از دیدگاه گردشگران دارد. همچنین نتایج تحلیل رگرسیونی نشان داد از بین متغیرهای مستقل بررسی شده، رضایتمندی از مکان وفاداری به مکان با 357/0= β، t=3/642، R2=0/127، قدرت زیادی در تبیین مستقیم وفاداری کنشی گردشگران در این بازار دارد. نوآوری: توجه به زمینه های ادراکی و ابعاد دلبستگی مکانی به واسطه معنا داربودن بر رضایتمندی، وفاداری کنشی گردشگران و روش های حفاظتی تأثیرگذار است و زمینه حضور مؤثر و هدفمند گردشگران و ماندگاری بازار تاریخی تبریز را فراهم می آورد که نوآوری پژوهش حاضر محسوب می شود.
تحلیل و سنجش تاب آوری محیطی روستاهای حوضه آبخیز گرگانرود گلستان در مواجهه با سیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مخاطرات محیطی به عنوان پدیده های اجتناب ناپذیر، همواره با خطرات جدّی و بحران همراه بوده و بدینسان یکی از چالش های اساسی بر سر راه توسعه پایدار روستایی است. طی سال های اخیر تغییرات محسوسی در رویکردهای مدیریت بحران به وجود آمده و نگاه غالب به سمت «تاب آوری» تغییر کرده است. مطابق آمارهای جهانی، سیل بیشترین خسارات و تلفات را به سکونتگاه های انسانی وارد نموده که این مسئله در ایران و استان گلستان نیز صادق است. طی دوره آماری 93-1370 تعداد 106 مورد سیل در این استان ثبت شده که باعث تخریب منابع طبیعی و محیط زیست گردیده است. امّا چنانچه در خصوص تاب آوری روستاها برنامه ریزی شده بود، شاید میزان خسارات کاهش می یافت. اگرچه مقوله تاب آوری ابعاد متنوع و مختلفی دارد امّا این پژوهش صرفاً با تأکید بر ابعاد محیطی مسأله، به دنبال تحلیل و سنجش رابطه بین مولفه های محیطی و میزان تاب آوری روستائیان حوضه آبخیز گرگانرود در مواجهه با سیل می باشد. پژوهش از نوع کاربردی با روش توصیفی- تحلیلی است. جامعه آماری شامل 106 روستا با تعداد 22942 خانوار می باشد که تعداد 31 روستا به روش نمونه گیری خوشه ای تعیین و با فرمول کوکران، 318 خانوار بعنوان حجم نمونه برآورد و به روش تصادفی ساده انتخاب گردید. نتایج کلی تحقیق نشان می دهد که بین مولفه های محیطی روستاهای منتخب و میزان تاب آوری خانوارهای آنها رابطه معناداری وجود دارد. به گونه ای که میانگین تاب آوری محیطی کل منطقه (2/67) پایین تر از حد متوسط بوده اند. همچنین نتایج تحلیل فضایی تاب آوری سکونتگاه های روستایی نیز نشان داد که 71 درصد روستاهای نمونه در پهنه هایی با درجه آسیب پذیری نسبتاً بالایی قرار داشته و تنها 29 درصد روستاها دارای تاب آوری نسبتاً مناسبی می باشند.
تبیین سیاست های مستقیم دولت در زمین شهری بر الگوهای رشد پیراشهری کلان شهر (مطالعه موردی: شهرهای شرق تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۲ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۱۱۳)
903 - 919
حوزههای تخصصی:
الگوی رشد شهر، ازآنجاکه با یکی از محدودترین منابع در دسترس انسان یعنی زمین سروکار دارد، از موضوعات مهم در برنامه ریزی شهری است. بررسی مراحل رشد و توسعه کالبدی کلان شهرهای جهان از گذشته تا به امروز نشان می دهد که سیاست های مستقیم وغیرمستقیم دولت درتغییرات الگوهای رشد،به ویژه در مناطق کلان شهری،بسیار مهم بوده واین سیاست ها در سایر تغییرات از جمله تغییرات تکنولوژیک مؤثر باعث رشد فیزیکی سریع شهرها و تبدیل شهرهای فشرده به شهرهای گسترده شده است. مطالعه الگوهای رشد کلان شهری ناشی از سیاست های دولتی در بسیاری از کشورهای درحال توسعه و توسعه یافته با توجه به شرایط خاص اقتصادی- اجتماعی کشورها نشان می دهد که مدیریت و برنامه ریزی علمی باید براساس درک مناسبی از فرایندهای فضایی-زمانی رشد شهری باشد. کلان شهر تهران،به عنوان مهم ترین شهر کشور،از شروع تحولات اقتصادی–اجتماعی سدهحاضر سکونتگاه های پیرامون خود را تحت تأثیر قرار داد و این سکونتگاه ها به صور مختلف از تغییرات فیزیکی-اقتصادی و اجتماعی موجود در تهران تأثیر پذیرفتند؛ این امر سبب شد الگوهای رشد متفاوت متأثر از سیاست های زمین شهری در پیرامون کلان شهر تهران شکل یابد. این مقاله با هدف تبیین الگوهای رشد شهرهای پیرامون کلان شهر تهران با تأکید بر سیاست های مستقیم دولت بر زمین شهری تدوین شده است. تحقیق حاضر از نوع توصیفی-تحلیلی استو شیوهجمع آوری اطلاعات مطالعات کتابخانه ای است. در این مقاله به بررسی سیاست های مستقیم دولت در دو شهرشرقی کلان شهر یعنی رودهن و پردیسپرداخته شده و سپس با استفاده از مدل سلول های خودکار نوع تغییرات در هر شهر ناشی از سیاست ها ترسیم شده و همچنین رشد آتی این شهرها الگوسازی شده است. نتایج حاصل نشان داد فرایندها و الگوهای فضایی-زمانی رشد شهری در مناطق کلان شهری شرق تهران بازنمایی فضایی ساختارها و سازوکارهای اجتماعی-اقتصادی و سیاسی حاکم بر جامعه بوده واین سیاست ها در شکل دهی الگوهای متفاوت رشد در شهرهای پیرامون نقش اساسی داشتهاست.
تحلیل نابرابری های توزیع فضایی و جمعیتی مددجویان در مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش سرزمین دوره شانزدهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۲۲)
175 - 203
حوزههای تخصصی:
بی تعادلی فضایی و نابرابری های مکانی در سطوح مختلفی وجود دارند و تحقق عدالت های فضایی و اجتماعی در این سطوح منوط به ازبین بردن این بی تعادلی ها از رهگذر آمایش سرزمین است. سازمان های خدمات رسان به مددجویان و از همه مهم تر سازمان بهزیستی، ممکن است آمار و داده های زیادی از افراد تحت پوشش خود داشته باشند، اما در بسیاری موارد، داده های موجود، جنبه فضایی ندارند و صرفاً به صورت توصیفی اند. هدف اصلی پژوهش حاضر تحلیل های فضایی از مددجویان تحت پوشش بهزیستی در مقیاس شهر مشهد، در سطح منطقه ای و محله ای است. داده های مورد نیاز پژوهش از اداره کل بهزیستی استان خراسان رضوی و شهرستان مشهد گردآوری شد. شاخص بیضوی انحراف استاندارد، تراکم جمعیتی منطقه ای و محله ای، تراکم کرنل، مدل های سنجش خودهمبستگی فضایی مانند آماره موران عمومی، شاخص محلی پیوند فضایی برای تحلیل داده ها به کار گرفته شد. نتایج نشان داد مددجویان تحت پوشش بهزیستی در سطح شهر مشهد به صورت یکسان توزیع نشده است و مناطق و محله های مختلف تفاوت بارزی از این نظر دارند، بیشترین تعداد مددجویان در سطح مناطق 2، 3 و 4 مشهد می باشند که منطبق بر شمال و شمال شرقی شهر است. همچنین، در سطح محله ای، محلات شهید قربانی، طبرسی شمالی، دروی و بهمن بیشترین جمعیت مددجوی تحت پوشش بهزیستی را شامل می شود. در تحلیل کلی، با استناد به تحلیل های تراکمی کرنل انجام گرفته، می توان اظهار کرد چهار هسته تراکمی و چند هسته فرعی در مشهد شکل گرفته است. همچنین، نتایج شاخص های موران نشان داد الگوی توزیع فضایی مددجویان تحت پوشش بهزیستی در مشهد به صورت کاملاً خوشه ای است و در بخش های خاصی از مشهد که به طور عمده، منطبق بر سکونتگاه های غیررسمی شهر و حاشیه های شرقی و شمالی شهر است، به صورت خوشه ای توزیع شده اند.
ارتقای کیفیت محله های مسکونی با رویکرد طب سوزنی شهری مطالعه موردی: محله ی تجریش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره هشتم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۱
31 - 44
حوزههای تخصصی:
توسعه شهرها، افزایش جمعیت افراد و شدت گرفتن شهرنشینی موجب پدید آمدن مسائل متعددی در زمینه ها ی مختلف مانند فرسودگی و افول کالبدی در بیشتر شهرهای جهان شده است. این موضوع علاوه بر ایجاد اثرات کالبدی، پیامدهای اقتصادی و اجتماعی فراوانی را به محلات شهری تحمیل نموده است. بنابراین بررسی، سنجش و شناخت این پیامدها و اتخاذ راه حل برای برون رفت از شرایط موجود و ارتقای آن ضروری می نماید. هدف از این پژوهش، تبیین رویکرد طب سوزنی شهری در راستای تدوین چارچوب ارزیابی و ارائه راهکارهای محلی به منظور ساماندهی مسائل و معضلات موجود در مقیاس محلات شهری است. پژوهش حاضر در هدف، بنیادی _ کاربردی، از نظر ماهیتِ پژوهشی، توصیفی _ تحلیلی و به لحاظ روش، از ساختار توصیفی _ پیمایشی بهره می گیرد. محله تجریش در شهر تهران به عنوان محدوده مطالعه این پژوهش انتخاب شده است. این محله یکی از هسته های تاریخی شهر تهران بوده و نقش فرامحلی به واسطه وجود پتانسیل های متعدد به خود گرفته است. اما امروزه با مشکلاتی مانند فرسودگی و افول کالبدی، مشکلات زیست محیطی، اقتصادی و اجتماعی درگیر است. در تحقیق پیشِ رو برای سنجش راهکارهای طب سوزنی شهری در محدوده مطالعه، ابتدا پس از مرور پایگاه نظری، ابزارها و راهکارهای طب سوزنی شهری، به تبیین نظام های تأثیرگذار در ابعاد کالبدی _ محیطی، اجتماعی و اقتصادی برای مشخص نمودن پهنه های مداخله در محله تجریش پرداخته شده است. در ادامه با استفاده از روش تحلیل شبکه، به تحلیل نتایج حاصل از عواملی مانند ذی نفعان مؤثر در محدوده، نتایج احتمالی طب سوزنی شهری و نیز محرک های مؤثر در محدوده اقدام شده است. سپس در راستای اعمال محرک های طب سوزنی شهری بر پهنه های مداخله، با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی(AHP) و نرم افزار(Expert Choice)، اولویت بندی محرک ها صورت گرفته و پس از آن با بهره گیری از تکنیک سوات(SWOT) به تحلیل پهنه های مداخله پرداخته شده است. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد، مکان هایی مانند بازار تجریش، روددره مقصودبیک، بوستان آرزو و موزه موسیقی، حساس ترین نقاط محله را برای اعمال محرک های مداخله تشکیل می دهند.
تحلیل دیدگاه عشایر درباره کیفیت خدمات صندوق بیمه اجتماعی روستاییان و عشایر نمونه مطالعه: دهستان چغاخور استان چهارمحال و بختیاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی فضایی سال دهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۳۸)
47 - 65
حوزههای تخصصی:
طرح مسئله: بیمه اجتماعی، برخورداری از «اطمینان» و «تأمین» در زندگی اجتماعی است. با توجه به اینکه جامعه عشایری همواره با چالش ها، آسیب پذیری ها و شرایط خطر مواجه است، بیمه و خدمات بیمه ای در این مناطق جایگاه ویژه ای می یابد؛ به گونه ای که همانند بعضی کشورها با اجرای نظام بیمه اجتماعی کارآمد، بخشی از این چالش ها برطرف می شود. در این میان لازمه پیشرفت، ادامه حیات و باقی ماندن بیمه در صحنه، درک درست نیازهای مشتریان و جلب رضایت آنان است. هدف: هدف پژوهش حاضر، تحلیل دیدگاه عشایر دهستان چغاخور (استان چهارمحال و بختیاری) درباره کیفیت خدمات صندوق بیمه اجتماعی روستاییان و عشایر است. روش: پژوهش حاضر از نوع توصیفی تحلیلی و پیمایشی است. جامعه نمونه، 450 نفر از عشایر دهستان عضو صندوق بیمه اجتماعی روستاییان و عشایر است که با استفاده از فرمول کوکران، 188 نفر از آنان به مثابه حجم نمونه انتخاب شدند. داده های به دست آمده ازپرسش نامه مدل سروکوال با کمک آزمون تی استیودنت دو گروه مستقل تجزیه و تحلیل شد؛ همچنین برای تعیین درجه اهمیت ابعاد از آزمون فریدمن و به منظور مشخص کردن دقیق تر تفاوت میانگین ها و تحلیل فضایی از آزمون تعقیبی توکی استفاده شد. یافته ها و نتایج: نتایج حاصل از آزمون تی استیودنت دو گروه مستقل و مدل تحلیل شکاف نشان داد بین وضع موجود و وضع مورد انتظار بیمه شدگان در همه ابعاد جز عوامل محسوس با مقدار مثبت (0.12+t= ) شکاف وجود دارد. بیشترین شکاف در بعد اطمینان خاطر (t= -0.94) و پس از آن به ترتیب در ابعاد پاسخگویی (t= -0.86)، قابلیت اعتماد (t= -0.46) و همدلی (t= -0.09) بود. در این بین ابعاد اطمینان خاطر با میانگین رتبه ای 36/0 و عوامل محسوس با میانگین رتبه ای 06/0، به ترتیب بیشترین و کمترین درجه اهمیت را برای بیمه شدگان داشته اند. نتایج نشان داد انتظارات بیمه شدگان از کیفیت خدمات بیش از ادراکات آنها بوده و رضایت آنان از خدمات در سطح متوسط ارزیابی شده است. نوآوری: مدل سروکوال بیشتر به منظور ارزیابی عملکرد سازمان های دولتی و غیردولتی مانند بیمارستان ها، بانک ها، ادارات و دانشگاه ها و کمتر در محیط های عشایری و عملکرد ادارات دولتی متولی عشایر به کار گرفته شده است؛ بنابراین این گونه مطالعات درباره جوامع عشایری ضروری می نماید. با این تفاسیر، از آنجا که تاکنون در حوزه جامعه عشایری چهارمحال و بختیاری درباره تحلیل کیفیت خدمات صندوق بیمه اجتماعی پژوهشی صورت نگرفته است، مقاله حاضر با درک ضرورت موجود سعی دارد این موضوع را بررسی و راهکارهایی را برای حل تنگناهای موجود ارائه کند و این امر، نوآوری پژوهش پیش رو به شمار می آید.
آشکارسازی سطوح نفوذناپذیر شهری با استفاده از ویژگی های بافتی تصویر راداری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی فضایی سال دهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۳۶)
85 - 104
حوزههای تخصصی:
طرح مسئله: رشد جمعیت شهری و توسعه فیزیکی مداوم شهرها باعث تغییر پوشش طبیعی زمین می شود و آن را به پوشش مصنوعی و سطوح نفوذناپذیر تبدیل می کند. افزایش چشمگیر این سطوح به پیامدهای منفی در بسیاری از حوزه ها می انجامد؛ ازجمله افزایش رواناب سطحی و خطر سیل، کاهش میزان تغذیه آب های زیرزمینی و تشدید اثر جزیره گرمایی. به این دلایل برآورد دقیق و پایش روند تغییرات این محدوده ها ضروری است. در این زمینه داده های سنجش از دور، یک راه حل مقرون به صرفه برای تهیه سطوح نفوذناپذیر و نظارت بر آنهاست. هدف: هدف پژوهش حاضر، شناسایی سطوح نفوذناپذیر شهری با استفاده از تصاویر راداری است. روش: در پژوهش پیش رو ویژگی های بافتی ماتریس هم رخداد سطوح خاکستری (GLCM) با استفاده از روش های طبقه بندی حداکثر احتمال، شبکه عصبی مصنوعی و ماشین بردار پشتیبان روی تصویر راداری Sentinel-1 برای تعیین سطوح نفوذناپذیر شهر بندرعباس ارزیابی می شود. نتایج: به منظور بررسی صحت پردازش های انجام شده با روش های به کاررفته، از روش های برآورد دقت کل و ضریب کاپا استفاده شد. صحت کلی 0/97، 14/98 و 40/98درصد و ضریب کاپا 95/0، 97/0 و 97/0 به ترتیب برای طبقه بندی بیشترین شباهت، شبکه عصبی مصنوعی و ماشین بردار پشتیبان به دست آمد که نشان دهنده مناسب بودن روش های استفاده شده برای آشکارسازی سطوح نفوذناپذیر شهری است. نوآوری: برای استخراج اطلاعات سطوح شهری بیشتر از الگوریتم های طبقه بندی متداول ویژگی های طیفی بهره برده می شود. این مسئله باعث می شود حجم زیادی از اطلاعات فضایی مفید مانند بافت در طبقه بندی تصاویر نادیده گرفته شود. با توجه به اینکه تصاویر SAR به مشخصات هندسی سطوح شهری حساس اند، می توان با استفاده از ویژگی های بافتی تصاویر راداری، سطوح نفوذناپذیر شهری را با دقت مناسبی آشکارسازی کرد که تاکنون کمتر به آن توجه شده است.
تحلیل عوامل مؤثر بر مشارکت عمومی- خصوصی در کاهش آسیب های اجتماعی بافت های فرسوده شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه مدیریت آسیب های اجتماعی در بافت های فرسوده به یکی از ضرورت های توسعه شهری تبدیل شده است. دولت و مدیریت شهری برای تأمین منابع مالی پروژه های احیاء بافت های شهری با محدودیت های جدی مواجه اند. به همین منظور در این پژوهش بسترهای جلب مشارکت عمومی-خصوصی در چنین پروژه هایی تبیین و تشریح می شود. روش پژوهش توصیفی-تحلیلی و نوع آن کاربردی و توسعه ای است. فن جمع آوری اطلاعات به صورت اسنادی و میدانی و ابزار تجزیه وتحلیل داده ها نرم افزار «اس پی اس اس»[1] است. نتایج نشان می دهد که با تأسیس یک نهاد نیمه دولتی با قدرت اجرائی کافی، به عنوان محرک اجتماعی که برقرارکننده مشارکت بین بخش خصوصی، عمومی و اجتماعی باشد، می توان با ایجاد اطمینان و اعتماد لازم موجبات تحقق یک نوزایی شهری موفق را فراهم آورد. برنامه ریزی راهبردی بر اساس امکانات نهادهای محلی، جامعه محلی و مشارکت محلی استوار است و برخلاف روال گذشته بر برنامه ریزی و طراحی شهری در مقایسه ای کوچک و مشخص تأکید می ورزد. نتایج تحلیل عاملی حاکی از آن است که مهم ترین عوامل در مشارکت بخش خصوصی به ترتیب از عوامل (۱) تا (۸) دسته بندی می شوند که عامل اول (مالی-اداری) با مقدار ویژه (۱۲۵/۳) و درصد تغییرات (۶۲/۱۵) درصد، نسبت به سایر متغیرها تأثیر قابل توجهی در مشارکت بخش خصوصی در مدیریت آسیب های اجتماعی بافت های فرسوده ایران دارد و عامل هشتم به عنوان طرح و الگو با مقدار ویژه (۰۶۰/۱) و درصد تغییرات (۲۹/۵)، از کل واریانس کمترین تأثیر را دارا است. <br clear="all" /> [1] - SPSS
شناسایی و اولویت بندی قابلیت های گردشگری در مناطق کویری و بیابانی استان قم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استان قم،یکی از استان های کویری و بیابانی کشور، دارای منابع بالقوه برای توسعه گردشگری در نواحی کویری و بیابانی است. براین اساس، در مقالهحاضر به شناسایی، نحوهتوزیع فضایی جاذبه های گردشگری در مناطق کویریو بیابانیاستان قم،و اولویت بندی این قابلیت ها برای توسعه این نوع از گردشگری پرداخته شده است. روش تحقیق توصیفی-تحلیلی و روش جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای و میدانی (پرسش نامه و مشاهده و بازدید میدانی) است. نتایج حاصل از مدل Getis-Ord نشان می دهد پراکنش فضایی جاذبه های گردشگری کویر و بیابان در استان قم از الگوی خوشه ای پیروی می کند و این خوشه ها را می توان در سهناحیه از استان مشاهده کرد: 1. حوالی اتوبان قم-تهران (به شعاع 10 کیلومتر)؛2. حوالی اتوبان قم-کاشان (به شعاع 10 کیلومتر)؛3. نواحی اطراف شهر قم (به شعاع 20 کیلومتر). همچنین،نتایج مدل الکتر نشان می دهد در مقایسهنسبی قابلیت های توسعه گردشگری در مناطق کویریو بیابانیاستان قم، در اولویت یکم سه قابلیت قرار گرفته که عبارت اند از:«گردشگری علمی»، «امکان جذب سرمایه های دولتی و بخش خصوصی در ارتباط با انواع توریسم» و «توان اکوتوریستی». در اولویت دوم، دو قابلیت با امتیاز یکسان قرار گرفته اند که شامل «گردشگری ماجراجویانه» و «گردشگری ورزشی و برگزاری انواع مسابقات ورزشی» می شود. درنهایت،در اولویت سوم نیز سه قابلیت قرار دارد که عبارت اند از:«ایجاد زیرساخت ها و مجموعه ای مناسب برای برگزاری برنامه های فرهنگی و هنری»، «بازدید گردشگران از جاذبه های این مناطق در قالب تورهای گردشگری» و در نهایت«احداث شهرک درمانی یا سلامت».
بررسی تأثیرات دیاپیریسم نمکی شرق شهرستان شاهرود، در خط آهن شاهرود- مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دیاپیریسم نمکی فرآیندی است که در طی آن یک لایه از کانی های تبخیری به درون لایه های فوقانی نفوذ نموده سبب شکل گیری ناهمواری های ویژه ای می شود. این ناهمواری ها به دلیل وجود منابع نفتی، استقرار سکونت گاه های انسانی و عبور راه های ارتباطی اهمیت زیادی دارند. منطقه موردمطالعه که در شرق شهرستان شاهرود قرار دارد، یکی از مناطقی است که تحت تأثیر دیاپیریسم نمکی، ناهمواری های ویژه ای چون گنبدهای نمکی، درز و شکستگی، چین های ثانویه، کارست های نمکی، دره ها، پلیگون ها، یخچال ها، چشمه ها، اشکال گل کلمی و مخروط های نمکی در آن شکل گرفته است. دیاپیریسم نمکی از طریق تأثیرگذاری در شبکه حمل ونقل و به خصوص شبکه ریلی می تواند سبب مشکلات و حوادث جبران ناپذیر گردد. در این مقاله با استفاده از روش های میدانی و داده های سنجش ازدور تأثیر دیاپیریسم نمکی روی خط آهن شاهرود – مشهد حدفاصل ایستگاه شاهرود- بکران مورد بررسی قرار گرفت و مشخص شد خط آهن مشهد – شاهرود در محدوده شاهرود به بکران در معرض شدید مخاطرات ناشی از دیاپیریسم نمکی ازجمله ریزش سینک هول های نمکی، یخچال های نمکی، رودخانه های نمکی و پونورهای نمکی قرار دارد. همچنین بر اساس نتایج حاصل از مطالعات کمی که به روش INH انجام شد، فروچاله ها و چاه های نمکی از گروه کارست های نمکی به ترتیب با ضرایب 37/1 و 50/1 دارای تأثیرات شدید، پونور ها و رودخانه های نمکی به ترتیب با 62/1 و 75/1 در ردیف خطرات با تأثیرگذاری زیاد، یخچال ها، پولیگون ها، گنبدهای نمکی و اشکال تبخیری هر یک با 2، طاقدیس جیلان و مخروط های نمکی با 42/2 دره ها و چشمه های نمکی با 14/2 دارای تأثیرگذاری متوسط و کلوت های نمکی با 57/2 کمترین تأثیرات را روی راه آهن شاهرود- مشهد دارند.
راهبرد ژئواکونومیک، یگانه راهبرد هم گرایی و اتحاد در منطقه خلیج فارس
منبع:
آمایش سیاسی فضا دوره دوم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۸
278-287
حوزههای تخصصی:
منطقه خلیج فارس یکی از مناطق راهبردی و مهم در جهان است که همواره مورد توجه قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای بوده است. در دوره معاصر، منطقه خلیج فارس و کشورهای منطقه جنوب غرب آسیا از پرچالش ترین و مناقشه برانگیزترین مناطق جهان بوده است. این منطقه، کانون داغ بحران های ژئوپلیتیکی و محل برخورد تضادهای ایدئولوژیکی و گسل فعال بحران های سیاسی و منطقه ای بوده است علاوه بر زمینه های داخلی، حضور و دخالت قدرت های فرامنطقه ای و جهانی در فعال سازی و تشدید این چالش ها و بحران ها نقش بسیار پر رنگی داشته اند. گرچه ساختارهای کلان نظام ژئوپلیتیک جهانی بر این فضا سایه افکنده است؛ اما قدرت های درون منطقه ای (جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی) در شکل دادن به اتمسفر ژئوپلیتیکی وضع موجود که بر بنیاد ارزش های ژئوپلیتیک ایدئولوژیک است نقش بی بدیلی داشته اند. مقاله حاضر به دنبال بررسی پیامدهای ژئوپلیتیک ایدئولوژیک ایران و عربستان سعودی بر منطقه و ضرورت اتخاذ راهبرد ژئواکونومیک برای برون رفت از چالش های ژئوپلیتیکی درون منطقه ای است. نتایج پژوهش نشان می دهد که اتخاذ راهبرد ژئواکونومیک از سوی دولت ایران و عربستان سعودی می تواند زمینه ساز گفتمان همکاری و هم گرایی و بسترساز شرایط برای ورود به نظام ژئوپلیتیک جدید منطقه ای برای توسعه منطقه ای و منطقه گرایی شود.
تحلیل عوامل مؤثر بر انعطاف پذیری در مسکن سنتی ایران (مطالعه موردی: خانه ضرابی در همدان
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال دوم بهار ۱۳۹۳ شماره ۷
۵۷-۷۲
حوزههای تخصصی:
انعطاف پذیری موضوعی است که از دیرباز در معماری ایران و به خصوص معماری مسکونی مورد توجه معماران و ساکنین خانه ها بوده است و موضوعی است که بر پایه یکی از اصول معماری ایران بنا بر گفته استاد پیر نیا، یعنی پرهیز از بیهودگی در بنا و فضای ساختمان می باشد. انعطاف پذیری وابسته به عوامل عملکردی، اجتماعی – روانی و اقتصادی است و در طول زمان به تغییر در نظام سکونتی خانواده، بعد خانوار، تغییر نیازهای فصلی و روزانه و تغییر فعالیت های اعضای خانواده به اصلی مهم تبدیل می شود. هدف این مقاله که بر گرفته از پایان نامه نویسنده می باشد پرداختن به موردی مشخص از مفاهیم طراحی مسکن سنتی ایران، تدوین روشی برای مطالعه نظری انعطاف پذیری، و تدوین معیارهای موثر در آن است. تکیه اصلی مطالعه بر تدوین الگویی برای مطالعه مفاهیم نظری و تعمیق آن با مطالعه ای ژرفا نگر و موردی است، که برای نمونه خانه ضرابی در همدان را مورد مطالعه قرار داده و مفاهیم انعطاف پذیری در آن بررسی شده است. نتیجه مطالعه، پیشنهاد ماتریسی دو بعدی است که یک وجه آن گونه ها و عوامل انعطاف پذیری شامل«تنوع پذیری»، «تطبیق پذیری»، و «تغییر پذیری» و وجه دیگر آن سه مقیاس «خرد»، «میانی» و «کلان» خانه سنتی می باشد. با استفاده از این الگو، انعطاف پذیری عملکردی، ساختاری و فضایی در عناصر ثابت، نیمه ثابت و متغییر مقیاس های مختلف خانه قابل تحلیل است. نتایج چنین تحلیلی می تواند در تدوین اصول و ضوابط طراحی واحدها و مجموعه های مسکونی جدید به کار رود. با استفاده از انعطاف در این خانه که منجر به تغییر کاربری آن از مسکونی به اداری شده است و هم اکنون سازمان میراث فرهنگی استان همدان می باشد می توان چنین نتیجه ای گرفت که بناهای مسکونی انعطاف پذیر در گذشته با تدبیر درستی که داشتند امروزه نیز بسیار کاربردی هستند زیرا دارای فضاهای منعطف بوده قابلیت تقسیم فضا به اندازه های خرد با کاربری های گوناگون را دارند. امید است این مقاله بتواند راهگشایی برای کمک به انعطاف پذیری در مسکن امروزی شود.
پایش مکانی – زمانی شبکه سبز اکولوژیک شهر کرج از منظر اکولوژی سیمای سرزمین(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جغرافیا و مطالعات محیطی سال ششم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲۴
65 - 74
حوزههای تخصصی:
افزایش بی رویه جمعیت در شهر کرج به خصوص در سه دهه اخیر موجب گسترش سریع مناطق انسان ساخت و تخریب سیمای سرزمین و الگوی ساختاری اکوسیستم های طبیعی و غیرطبیعی گردیده است. کرج که در سال های دور به عنوان باغشهر مطرح بوده، اکنون کلان شهری است که بقایای اندکی از فضای سبز شهری آن باقی مانده است. بنابراین داشتن اطلاعات لازم در مورد این تغییرات برای مدیریت و برقراری نظم طبیعی پایدار اکوسیستم ها ضروری است، متریک های سیمای سرزمین ابزارهای کمی ساز وضعیت سیمای سرزمین هستند،که تنوع و گوناگونی آنها موجب کاربرد وسیع آنها در . این متریک ها قادرند در مدت زمان کوتاهی اطلاعات زیادی در مورد ساختار و تغییرات اجزای تشکیل دهنده سیمای سرزمین به ما بدهند.این تحقیق با هدف اصلی مطالعه روند الگوی تغییرات ز مانی - مکانی فضای سبز شهری با رویکرد منظر اکولوژی سیمای سرزمین انجام شد. بر این اساس پایش تغییرات سیمای سرزمین با استفاده از تصاویر ماهواره ای لندست در سال های 2000 و 2015 میلادی با شیوه مقایسه پس از طبقه بندی با استفاده از متریک های سیمای سرزمین و با روش سینوپتیک انجام شد. نتایج حاکی از آن است که به طور کلی سیمای سرزمین کل شهر کرج تکه تکه تر شده است. تغییرات سیمای سرزمین در مقیاس کلان طبقه فضای سبز با کاهش مساحت و میانگین اندازه لکه ها وافزایش تراکم حاشیه لکه ها و بی نظمی بیشتر در شکل و خرد شدن و از بین رفتن لکه های فضای سبز را نشان می دهد.
تحلیلی بر درجه بندی شاخص های توسعه یافتگی در نواحی روستایی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
سرزمین سال یازدهم تابستان ۱۳۹۳ شماره ۲ (پیاپی ۴۲)
37 - 50
حوزههای تخصصی:
سکونتگاه های روستایی در قامت اولین زیست بوم های انسانی به ویژه در جوامع درحال توسعه با توجه به روندهای اقتصادی- اجتماعی و سیاسی حاکم بر این کشورها با فقر مضاعف، نابرابری و عدم توسعه یافتگی روبه رو شده اند. در این زمینه تلاش در جهت رفع نابرابری های روستایی و کم برخورداری حاصل از آن در روستاها نیازمند شناخت همه جانبه از وضعیت توسعه یافتگی اینگونه مراکز جمعیتی می باشد. در تحقیق پیش رو به شیوه توصیفی- تحلیلی و با استناد به داده های کتابخانه ای– میدانی ضمن شناخت؛ به ارزیابی درجه توسعه یافتگی نواحی روستایی شهرستان رستم با موردشناسی دهستان رستم دو اقدام شده است. سنجش داده ها با استفاده از شاخص های توسعه انسانی و شاخص مرکزیت انجام گرفته است. در این پژوهش با 17 شاخص و متغیر اقتصادی، زیرساختی، آموزشی و بهداشتی سطوح توسعه یافتگی روستاها را مورد تجزیه و تحلیل قرار داده ایم. نتایج تحقیق نشان می دهد که: روستاهای مورد مطالعه به لحاظ درجه برخورداری و توسعه یافتگی از سطح بسیار پایینی برخوردارند که این امر سبب مهاجرت روستائیان به شهرهای پیرامون شده است. فقط شهرک دهنو به عنوان مرکز دهستان دارای ضریب برخورداری بالایی بوده و دیگر روستاها از رتبه بسیار پایینی برخوردارند. همچنین به لحاظ شاخص های آموزش و بهداشتی روستاهای دهستان در شرایط مطلوب تری قرار گرفته اند. از نظر اشتغال و شاخص های اقتصادی نیز تمام روستاها توسعه نیافته و کم برخوردار هستند. در نهایت بررسی شاخص ها بیانگر غیربرخورداری و نیمه توسعه یافتگی روستاهای مورد مطالعه است، که این موضوع نیازمند برنامه ریزی یکپارچه در جهت ایجاد تعادل و زمینه سازی به منظور توسعه یافتگی در اینگونه مراکز سکونتگاهی می باشد.
ارزیابی میزان تاب آوری نواحی شهری باتأکید بر دسترسی به عناصر کالبدی حیاتی و مؤثر در برابر مخاطره زلزله، با استفاده از مدل تصمیم گیری چند معیاره Todim (مطالعه موردی: شهر زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهرها، به عنوان پیچیده ترین ساخته ی دست بشر هستند که امروزه با رشد بی رویه جمعیت مواجه بوده و گسترش آن ها روی بسترهای پرمخاطره شدت گرفته است. یافته های علمی و تجربی نشان می دهد که بهترین راه مقابله با مخاطره، ارتقای تاب آوری سکونتگاهی در ابعاد مختلف می باشد. این مقاله، میزان تاب آوری شهری را با تأکید بر دسترسی به عناصر کالبدی حیاتی و مؤثر در شهر زنجان مورد ارزیابی قرار داده است. داده های به کاررفته، براساس معیارهای مؤثر در ارزیابی تاب آوری شامل: دسترسی به مرکز بهداشت، بیمارستان، پلیس و کلانتری، ایستگاه آتش نشانی، شبکه معابر، پارک و فضای سبز با استفاده از مدل تصمیم گیری چند معیاره تودیم، تحلیل گردیده اند. نتایج نشان می دهد که در 25 ناحیه شهری زنجان، طبق نقشه های موجود می توان گفت که نوعی تناوب و حتی تعارض در تاب آوری یا عدم تاب آوری نواحی وجود دارد زیرا که در هیچ کدام از نواحی، ثبات در تاب آوری وجود ندارد و هیچ ناحیه ای در ارزیابی همه معیارها، تاب آور نشان نمی دهد. به طور دقیق مطابق یافته های مقاله؛ در نقشه های دسترسی به بیمارستان، مرکز بهداشت، پلیس و ایستگاه آتش نشانی؛ به طور مشترک محله های صفا و کوچه مشکی، الهیه؛ فرهنگ، سعدی وسط، حسینیه و آشاغی چارراه، اسلام آباد، ترانس و بی سیم با میزان تاب آوری بالا و محله های نصر، گلشهر، وحیدیه و پونک با تاب آوری بسیار ضعیف ارزیابی گردیدند و در نقشه های دسترسی به شبکه معابر، پارک و فضای سبز، به طور مشترک محله های آزادگان، گلشهر، وحیدیه، پونک، شهرآرا، کارمندان و علوم پایه با میزان تاب آوری بالا و محله های فاطمیه، حسینیه و آشاغی چارراه، الهیه، اسلام آباد، ترانس و بی سیم با تاب آوری بسیار ضعیف مورد ارزیابی قرار گرفتند.
محاسبه دمای سطح زمین و استخراج جزایر حرارتی با استفاده از تصاویر ماهواره ای لندست8 و الگوریتم پنجره مجزا در شهر ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و برنامه ریزی سال ۲۴ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۷۳
325-348
حوزههای تخصصی:
وضعیت پراکندگی تابش های حرارتی و ارتباط آن با نوع کاربری های موجود در شناخت میکروکلیمای نواحی شهری دارای اهمیت زیادی می باشد. دمای سطح زمین یکی از پارامترهای مهم در مطالعات مربوط به تغییر اقلیم و برآورد بیلان تابش در مطالعات توازن انرژی می باشد. آگاهی از درجه حرارت سطح زمین جهت انجام فعالیت ها و مطالعات علوم زمین، از قبیل تغییرات محیط زیست جهانی و مخصوصا آب و هوای شهری، ضروری است. در این پژوهش برای تحلیل جزایر حرارتی از تصاویر 15/7/2018، 24/2/2019 لندست 8 با سنجنده (OLI و TIRS) و نقشه کاربری اراضی استفاده شده است. پس از اعمال پردازش روی تصاویر، برای محاسبه دمای سطح زمین از روش الگوریتم پنجره مجزا و برای طبقه بندی تصاویر از روش حداکثر احتمال استفاده شده است. الگوریتم پنجره مجزا یک ابزاری ریاضی است که با استفاده از اطلاعات زمینی، دمای روشنایی سنجنده حرارتی (TIRS)، قابلیت گسیلندگی زمین (LSE) و عامل پوشش گیاهی سبز جزء به جزء (FVC) به دست آمده از باند چند طیفی سنجنده OLI و دمای سطح زمین را برآورد می کند. تجزیه و تحلیل تصاویر در محیط نرم افزارهای ENVI 5.3 و ArcGIS 10.5 انجام گرفته است. نتایج در این پژوهش نشان داد که در فصل تابستان، پوشش گیاهی کم تراکم، مناطق مسکونی، گارگاهی و صنعتی با سطوح نفوذناپذیر مانند اسکلت فلزی، آسفالت-بتن و آجر-آهن دارای بیشترین درجه حرارت و در زمستان بالعکس به غیر از پوشش گیاهی کم تراکم، می باشند و در فصل تابستان و زمستان، پوشش گیاهی (فضای سبز، باغات و کشاورزی و باغ مسکونی) و مناطقی با سطوح آجر-چوب و خشت-چوب دارای کمترین درجه حرارت می باشند.
تحلیلی بر تغییرات کاربری زمین و شکل گیری جزایر حرارتی در حریم شهر ارومیه با استفاده از سنجش از دور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی منطقه ای سال یازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۱
119 - 134
حوزههای تخصصی:
رشد جمعیت و توسعه شهرنشینی از عوامل مؤثر بر افزایش دمای هوا در نواحی شهری هستند که موجب ایجاد جزیره حرارتی برروی این مناطق در مقایسه با محیط اطراف می شوند. پدیده ای که به موجب آن مناطق شهری درجه حرارت گرم تر از محیط اطراف خود را تجربه می کنند. علم سنجش از دور با استفاده از تشعشع مادون قرمز حرارتی و به کاربستن مدل های فیزیکی ابزار مناسبی جهت محاسبه مقدار دمای سطح، در نواحی وسیع محسوب می شود. در این تحقیق که از نظر روش، توصیفی-تحلیلی و از نظر هدف، کاربردی می باشد جهت شناخت محدوده تشکیل جزایر حرارتی حریم شهر ارومیه در برهه زمانی 2010 الی 2018 و ارتباط تغییرات کاربری اراضی با شکل گیری جزایر حرارتی، از تصاویر سنجنده ETM+ ماهواره لندست 7 و سنجنده TIRS,OLI ماهواره لندست8 استفاده شده است. همچنین از روش طبقه بندی ماشین بردار پشتیبان برای استخراج کاربری ها در 3 کلاس مسکونی، پوشش گیاهی- باغی و بایر استفاده شده است. بررسی های انجام شده نشان میدهد که دما در مناطق مسکونی در سال 2010 در فصل گرم برابر با 90/32 درجه سانتی گراد بوده که این مقدار در سال 2018 به سانتی گراد17/35 رسیده است یعنی27/2 درجه سانتی گراد افزایش داشته است این در حالی است که مساحت مناطق مسکونی نیز روند افزایشی را نشان میدهد و 09/6 درصد افزایش داشته است. درسال 2010 اراضی باغی و پوشش گیاهی دارای مساحت 53/43 درصدی و اراضی بایر و زراعی دارای مساحت 36/39 درصدی هستند که این مقادیر در سال 2018 به ترتیب برابر با 49/40 و 30/36 درصد است یعنی روند کاهشی را نشان می دهد. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که اراضی باغی و زراعی در نتیجه افزایش مناطق مسکونی و گسترش شهری روند کاهشی داشتند. همچنین بر اساس بررسی های به عمل آمده در محدوده مورد مطالعه، بین پوشش سطح و دمای سطح زمین رابطه معناداری وجود دارد که این امر مبین شکل گیری جزایر حرارتی بر روی پوشش های ساخته شده در حریم شهر می باشد.