فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۲۹ مورد.
مقاله حاضر در پی پاسخگویی به این پرسش است که کدام یک از نظریه های رئالیستی می توانند چهارچوب مفهومی جامع تر و مناسب تری را برای تبیین سیاست خارجی کشورها ارائه نماید. در این راستا ضمن اشاره به مبانی مشترک و مناظره های درونی رئالیسم به نحوه نگاه و تبیین رئالیسم کلاسیک، رئالیسم ساختارگرا و رئالیسم نوکلاسیک به مقوله سیاست خارجی پرداخته شده است. تاکید رئالیسم کلاسیک بر سرشت قدرت طلب انسان و ویژگی های دولت ها در تبیین سیاست خارجی و عدم توجه کافی به عوامل سیستمی و در مقابل عدم توجه رئالیسم ساختارگرا به عوامل سطح واحد و تاکید صرف بر متغیرهای کلان سیستمی از نارسایی های این دو نظریه برای تبیین سیاست خارجی محسوب می شود. مهم تر اینکه در نورئالیسم متغیر وابسته اصلی که نظریه پردازان در پی تبیین آن هستند، مؤلفه ها و نتایج بین المللی است و بررسی سیاست خارجی دغدغه عمده ای محسوب نمی شود. در حالی که رئالیسم نوکلاسیک متغیر وابسته مورد بررسی خود را سیاست خارجی می داند و این نظریه در درجه نخست، نظریه ای برای تبیین سیاست خارجی دولت هاست. استدلال اصلی این است که رئالیسم نوکلاسیک به دلیل توجه همزمان به عوامل سطح سیستمی به مثابه متغیر مستقل و عوامل سطح واحد به عنوان متغیر میانجی و تلقی سیاست خارجی به عنوان متغیر وابسته اصلی می تواند چهارچوب مفهومی جامع تری را برای تبیین سیاست خارجی در مقایسه با رئالیسم کلاسیک و ساختارگرا ارائه دهد.
کاربرد نظریه بازی ها و نهادگرایی نئولیبرال در تحلیل رفتار بازی گران اصلی اپک گازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی اقتصاد اقتصاد بخشی،اقتصاد صنعتی،کشاورزی،انرژی،منابع طبیعی،محیط زیست اقتصاد انرژی نفت،گاز طبیعی،زغال سنگ،مشتقات نفتی اوپک،ساختار،سهمیه بندی،قیمت گذاری
- حوزههای تخصصی علوم سیاسی مسایل ایران مسایل سیاسی نفت و گاز در ایران
- حوزههای تخصصی علوم سیاسی سیاست خارجی (مبانی و مفاهیم نظری) نظریه های سیاست خارجی
- حوزههای تخصصی علوم سیاسی سیاست خارجی ایران مسایل سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران مسایل منطقه ای
علیرغم شکلگیری بنیانهای اولیه اپک گازی، سناریوهای متفاوتی فرا روی آینده عملکرد و میزان تأثیرگذاری آن محتمل است. این نهاد طیفی از کشورها را با منافع متنوع در بر میگیرد. در این راستا، نقش و اهمیت همه اعضاء یکسان نیست. ایران، روسیه و قطر به دلایل مختلف، از جمله دارا بودن حجم ذخایر، از مهمترین بازیگران بازارهای انرژی محسوب میشوند. آینده روابط آنها و راهبرد هر کدام برای تعقیب منافع خود در حوزه انرژی، تأثیر تعیین کنندهای بر قوت و ضعف اپک گازی بر جای میگذارد. پرسشی که در این راستا طرح گردیده، این است که انرژی در چه زمینههایی و چگونه بر روابط ایران، روسیه و قطر تأثیر میگذارد و محتملترین سناریویی فراروی روابط سه کشور در این زمینه چیست؟ ماهیت بازار گاز، مسأله حجم ذخایر، ظرفیت تقاضا، ساخت اقتصاد جهانی و ساختار اقتصاد سیاسی سه کشور از حیث وابستگی به درآمدهای انرژی مهمترین متغیرهای تلقی میشود که در این مقاله از منظر نهادگرایی نئولیبرال در سطح ساختاری، مکانیسم تأثیرگذاری آنها بر رفتار کشورهای مذکور واکاوی میگردد. سپس در چارچوب نظریه بازیها در سطح خرد الگوهای محتمل رفتاری سه کشور در تعامل با یکدیگر سناریوسازی گردیده و این مدعا تعقیب میشود که علیرغم وجود موانع واگرایی بین ایران، روسیه و قطر ، همکاری در حوزه انرژی و در پیش گرفتن رفتار جمعی توسط آنها ، یک الزام ساختاری و نیز، کارکردی میباشد.
چارچوب تحلیلی ساختار-کارگزار در سیاست خارجی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
تحلیل و بررسی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران تحت تاثیر نظریه های گوناگون و بعضا متعارض قرار دارد. اندیشمندان تلاش کرده اند تا با رویکردهای نظری متفاوتی همچون واقع گرایی، آرمان گرایی، سازه انگاری و تحلیل گفتمانی سیاست خارجی را مورد بررسی قرار دهند. بنابراین دستیابی به چارچوب تحلیلی مناسب برای شناسایی عناصر موثر در تدوین سیاست خارجی جمهوری اسلامی ضروری می نماید. هدف این نوشتار بررسی امکان بکارگیری نظریه ساختار-کارگزار(ساخت یابی) در تحلیل سیاست خارجی ایران است. به عبارتی هدف پاسخ دهی به این پرسش است که: آیا نظریه ساخت یابی می تواند به عنوان چارچوبی مفهومی و نظری برای تحلیل سیاست خارجی ایران به کار گرفته شود؟ پاسخ موقت چنین است که: چارچوب تحلیلی ساختار- کارگزار ابزار مناسبی برای بررسی تحول رفتار و روندهای حاکم بر سیاست خارجی ایران است. مقاله حاضر پس از تبیین جایگاه نظریه ساخت یابی در حوزه جامعه شناسی و چگونگی ورود این نظریه به حوزه روابط بین الملل به امکان به کارگیری آن را در تحلیل سیاست خارجی می پردازد. سپس عناصر ساختاری و کارگزاری موثر در شکل گیری سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران را بررسی می نماید.
تحلیل گفتمان مقوله سیاست خارجی در مذاکرات نخستین مجلس شورای ملی مشروطیت(مقاله علمی وزارت علوم)
نخستین مجلس شورای ملی عصر مشروطیت، می بایست نقشی دوگانه برعهده می گرفت: ازیک سو، موسس بود، زیرا، پیش از آن، نهادی وجود نداشت که بتواند بایستگی های دوران مدرن را به شکل متون قانونی درآورد؛ ازدیگرسو، این مجلس، می بایست، نقش مقنن را نیز به عهده می گرفت، زیرا، مطابق با آن چه که در قانون اساسی مشروطیت آمده بود، مجلس شورای ملی، همان قوه مقننه محسوب می شد. در قرن نوزدهم میلادی، ایران در نظام بین الملل جایگاهی درخور یافته بود. موقعیت راهبردی ایران، سبب می شد کشور های قدرت مند، نتوانند از وضعیت خطیر ایران که در رقابت میان قدرت های بزرگ، نقشی موثر ایفا می نمود، چشم پوشی کنند؛ هم چنین کشور ایران، در میان دو دولت مداخله گر روسیه و انگلستان، نقش دولت حائل را بازی می کرد، که نه مستعمره و نه مستقل می ماند؛ بلکه حالتی داشت که نقش ضربه گیر در رقابتِ نفس گیر میان دو ابرقدرت زمانه را ایفا می نمود. نیز، در وضعیتی ویژه که به نظر می رسد تنها در یک نقطه از دنیا صدق می نمود، ایران و آسیای مرکزی، درگیر بازی بزرگ شده بودند. یکی از جنبه های پیدایش خیزش مشروطه ، واکنشی بود که پیشروان عصر مشروطه خواهی نسبت به وضعیت ناامیدکننده/ غم بار روابط خارجی قاجاران با دنیای خارج، پیشه خود ساخته بودند. نگارندگان کوشش می کنند با تکیه بر متن مذاکرات نخستین مجلس شورای ملی، به این پرسش پاسخ دهند که زمینه های سیاسی/ اجتماعی/ اقتصادی/ تاریخی موجود در روزگار مشروطیت، سبب ساز شکل گیری کدام گفتمان ِسیاست خارجی در متن مذاکرات مجلس می شده است؟ تحلیل گفتمان، رویکردی ساختاری به متن است که امکان پیوند متن را به جنبه های جامعه شناختی فراهم می آورد. در تحلیل متن به روش گفتمان، شرایط اجتماعی منجر به آفرینش متون مورد توجه قرار می گیرند. نگارندگان با گزینش مدل فرکلاف، کوشش خواهندکرد مقوله سیاست خارجی را در متن مذاکرات نخستین مجلس مشروطه و در پرتو تحلیل بافتار تاریخی، بازنمون کنند.
سیاست جهانی بر سر دوراهی: پس از 11 سپتامبر
این مقاله با بررسی سیاست جهانی پس از 11 سپتامبر و ترسیم مسائل اساسی آن همانند روابط اسلام - غرب، شمال - جنوب، وابستگی متقابل جهانی، و مواردی چون قطب بندی اجتماعی، مناقشات منطقه ای و ...، وضعیت کنونی سیاست جهانی را میان یک جانبه گرایی آمرکیا و جهان چند قطبی در نوسان دانسته و پیشنهادهایی برای اروپا مطرح می سازد....
تأثیر نظامهای تابع بین المللی بر سیاست خارجی و الگوی مداخله گری قدرتهای بزرگ
منبع:
راهبرد ۱۳۷۸ شماره ۱۷