درخت حوزه‌های تخصصی

اندیشه سیاسی

ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۸۴۱ تا ۱٬۸۶۰ مورد از کل ۳٬۳۱۴ مورد.
۱۸۴۲.

صراط، ضابطه هویت در اندیشه ورزی امام خمینی (ره)

نویسنده:
حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۰۴
نویسنده بعد از بیان تعریفى درباره هویت، آن را داراى بعد سلبى که مستلزم شناسایى «غیر» از «خود» است مى‏داند. از دیدگاه امام خمینى، هویت اسلامى در پیمودن راه خدا معنا پیدا مى‏کند. خودى‏ها کسانى هستند که با آنها وحدت راه و صراط داریم و غیرخودى کسى است که در راه ما نباشد.
۱۸۵۰.

اسلام و نو شدن

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۰۲
از نظر نویسنده، نظریه‏هایى که نسبت میان نوگرایى و توسعه را با عرفى شدن یک نسبت تام و مثبت قلمداد مى‏کنند، درست نیستند. یکى از پیش‏فرض‏هاى اثبات‏نشده این طرز تلقى‏ها، معادل گرفتن دین با سنت و گذشته‏گرایى ادیان و نفى نگاه به آینده است. نویسنده بر این باور است که بسیارى از ادیان، به ویژه اسلام، علاوه بر نگاه به گذشته، آرمان بلندى را در آینده جست‏وجو مى‏کنند. به جز آن دسته از نظریاتى که عرفى شدن را در اهتمام به امر دنیا و اعتماد به توانایى‏هاى انسان جسته‏اند و برجسته کرده‏اند، دسته دیگرى از نظریه‏پردازان، این فرایند را در پیوند با تغییرات اجتماعى، توسعه و پیشرفت انسانى، نو شدن و مدرنیته یافته‏اند. پیش‏فرض نخست این دسته از تئورى‏ها بر این پایه قرار دارد که اصولاً ادیان به واسطه تعلق روحى و معرفتى به مبدأ آغازین خویش در یک گذشته تاریخى یا اسطوره‏اى و همچنین تمایل به مطلق‏انگارى آموزه‏ها و تقدس‏بخشى به خاطرات خود از آن عصر زرین که اینک به یک سنت متصلب بدل شده است، آمادگى و رغبت کمى براى تغییر، پیشرفت و نوسازى دارند. براى این اندیشمندان، واژه «دین و دین‏دارى» تداعى‏کننده مفاهیمى چون «سنت»، «محافظه‏کارى»، «تصلب» و «جمود» مى‏باشد. همین تداعى معانى نه چندان دقیق، موجب نتیجه‏گیرى‏هاى سهل‏انگارانه‏اى در پیوند زدن مفهوم عرفى شدن به نوگرایى و توسعه گردیده است. مدعاى ما این است که اولاً بى‏میلى، بلکه مخالفت با تغییر و توسعه و نوسازى را نمى‏توان به‏راحتى به تمامى ادیان و مشخصاً به دین اسلام نسبت داد و ثانیاً نمى‏توان و نباید نسبت میان نوگرایى و توسعه با عرفى شدن را لزوماً یک نسبت تام و همواره مثبت قلمداد کرد. نوسازى و توسعه اگرچه براى همگان از مضمونى عام و مشترک برخوردار است، اما در مقام تحقق و در مرحله تبدیل شدن به ایده‏ها و برنامه‏هاى راهبردى، مصادیقى به‏شدت متنوع و به‏کلى متمایز پیدا کرده است و در قالب الگوها و مدل‏هایى بس متفاوت عرضه شده است؛ لذا بر اساس نتایج حاصل از یک الگوى مشخص نمى‏توان حکم قاطعى درباره نسبت آن با عرفى شدن صادر کرد.
۱۸۵۲.

طراحی الگوی هستی شناسی و معرفت شناسی مردم سالاری دینی در مقایسه با الگوی لیبرال دموکراسی

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: معرفت شناسی هستی شناسی لیبرال دموکراسی مردم سالاری دینی رئالیسم انتقادی

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم سیاسی اندیشه سیاسی
  2. حوزه‌های تخصصی علوم سیاسی جامعه شناسی سیاسی
  3. حوزه‌های تخصصی علوم سیاسی نظریه های روابط بین الملل نظریه های لیبرال
تعداد بازدید : ۱۴۹۸ تعداد دانلود : ۳۶۱۷
تفکر اساس همه تمدن ها است و اساس تمدن جدید معرفت شناسی و هستی شناسی است؛ که امروزه به یکی از ویژگی های اصلی علم سیاست تبدیل شده است. براین اساس، برای درک مقایسه دو نظام سیاسی مردم سالاری دینی با لیبرال دموکراسی نیازمند نگاهی معرفت شناسانه مبتنی بر روش شناسی های جدید هستیم. فرض اساسی نوشتار حاضر بر این اصل استوار است که تحولات نظامهای سیاسی در ارتباط کامل با تحولات پارادایمیک معرفت شناسانه و هستی شناسانه است. لذا سوال اصلی بیان می دارد که طراحی الگوی معرفت شناسانه و هستی شناسانه مردم سالاری دینی چگونه تأثیری بر مقایسه آن با لیبرال دموکراسی داشته است؟ بی شک امروزه نمی توان بدون نگاه معرفت شناسانه، به مقایسه و درک صحیحی از نظامهای سیاسی دست یافت. لذا با توجه به بدیل بودن نظریه مردم سالاری دینی و رویارویی آن با لیبرال دموکراسی، فرضیه حاضر که به رئالیسم انتقادی نزدیک می باشد طراحی الگوی هستی شناسی و معرفت شناسی این دو ساختار سیاسی و مقایسه آن دو را منوط به نگاه روش شناسی رئالیسم انتقادی می داند.
۱۸۵۴.

نظام اجتماعی؛ اسلام: مردم سالاری دینی: میثاقی با امام جامعه / نظام سازی مبتنی بر مردم سالاری دینی

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان