فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۴۱ تا ۴۶۰ مورد از کل ۳٬۳۰۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر، جستاری است در جهان شگرف اسطوره و حماسه و تلاشی است برای شناخت سیاست، بدان گونه که در ایران باستان مورد توجه بوده است و براین پایه پیوستگی تنگاتنگی دارد با اندیشه سیاسی ایرانشهری. اما از آن روی که بر محور شخصیت رستم مطالعه می کند، ناگزیر است به بازخوانی مهمترین منبع موجود درباره رستم بپردازد که همانا «شاهنامه» فردوسی است. این پژوهش می کوشد تا نقش ها و کارکردهای سیاسی این پهلوان اسطوره ای را در سیاست شهریاری ایران باستان به کند و کاو پردازد؛ همو که در بخش حماسی شاهنامه بیشترین جلوه را دارد و در یک سخن محور حماسه ملی است، زیرا نام وی با قدرت و امنیت و آزادگی و پادشاهی عجین شده است. تحقیق به آن جهت که نیازمند پایه ای نظری است همت گماشته تا از «نظریه کارکرد اسطوره» بهره جوید و نیز در روش مطالعاتی خود به جزء تفسیر و تاویل متن شاهنامه به برخی داده های تاریخ باستان نیز نظر افکند و همچنین از روش آماری استفاده نماید. پژوهش با چنین بنیادی در جستار خود به نماد قدرت، نماد امنیت، نماد آزادگی و تاج بخش بودن رستم توجه نموده و تلاش می نماید به بیشتر زوایای شخصیت رستم از نقطه نظر سیاسی نظر اندازد.
زاویه ای دیگر: همراهی مردم، منطق پذیرش حکومت (نگاهی به سیره پیشوایان دین در عرصه حکمرانی)
حوزههای تخصصی:
چیستی الزام سیاسی در فلسفه سیاسی اسلام(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
الزام سیاسی از جمله مفاهیم پایه در ادبیات سیاسی و در اندیشه سیاسی اسلام است که عمده متون و نوشته ها، آن را در ضمن بحث مشروعیت سیاسی تعقیب می کنند. پرسش اساسی نوشتار حاضر، این است که الزام سیاسی چیست؟ و چه چیزی یا چه کسی حق حکومت و الزام را به حاکم اعطا می کند و چرا اعضای آن حکومت باید از الزامات حاکم پیروی نمایند؟ در پاسخ، فقه سیاسی با رویکردی نقلی و با تمسک به نصوص و فلسفه سیاسی با روش عقلی به بررسی آن می پردازد. اما این نوشتار، الزام سیاسی را صرفاً از منظر فلسفه سیاسی دنبال نموده و نظریه های معطوف به آن را تجزیه و تحلیل می کند.
شاهنامه از چه می گوید و ارزش آن در چیست ؟
حوزههای تخصصی:
دسته های دنباله رو
پیوند ادب و سیاست: شادی در فرهنگ ایرانی ـ عرفانی و پاره ای از آثار سیاسی آن
حوزههای تخصصی:
بنیاد گرایی اسلامی و خشونت (با نگاهی بر القاعده)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به منظور درک بهتر پدیده بنیادگرایی اسلامی و رابطه آن با خشونت انجام گرفته است. بنیادگرایی اسلامی در طول حیات خود تحولات مختلف را پشت سر گذاشته است. این سیر تحول به افراطی تر شدن هر چه بیشتر آن انجامیده است. در این مقاله نویسنده به ریشه ها و اصول بنیادگرایی اسلامی، شخصیت های اصلی آن و سیر تحول آن در جهت گرایش به خشونت (با نگاهی به عوامل موثر در آن) می پردازد. موضوع رابطه اسلام و خشونت نیز مورد نقد و بررسی قرار خواهد گرفت. در ضمن تاکید این مقاله بر اسلام سنی است. ...، ...،
نسبت خود(self) و قدرت سیاسی در اندیشه سنت آگوستین
حوزههای تخصصی:
اعترافات سنت آگوستین، اولین «خودزندگینامه» ادبیات مغرب زمین است. این کتاب منظر اول شخص را به تفکر غرب عرضه داشت. منظر اول شخص، آغازی برای مفهوم «خود» است. شهر خدا نیز تنها اثر آگوستین است که به طور پراکنده فلسفه سیاسی وی را در بردارد. بنابراین منبع مناسبی برای فهم دیدگاه وی درباره قدرت سیاسی است. هدف این مقاله آن است که با بهره گیری از رهیافت بینامتنی، نسبت «خود» و «قدرت سیاسی» را در اندیشه سنت آگوستین روشن سازد. بدین منظور نگارنده، نخست فرایند شکل گیری «خود» در اعترافات را نشان می دهد. سپس ریشه های هستی شناختی و معرفت شناختی قدرت سیاسی را در شهر خدا نشان می دهد و آنگاه مدلل می سازد که «خود»، نگرشی ابزارگرایانه به «قدرت سیاسی» دارد.
نظریه سیاسی پارادایمی
حوزههای تخصصی:
میراث اندیشه سیاسی در دو حوزه تمدنی ایرانی- اسلامی و غرب منبعی غنی از اندیشه هنجاری است که ظرفیت قابل توجهی برای مواجه شدن با معضلات و مسائل پسا استعماری معاصر را دارد. آنچه در این میان اهمیت اساسی دارد، بهره گیری درخور از این منابع است. اندیشه سیاسی قلمرو معرفتی پویایی است که در بهبود زندگی در جامعه امتداد می یابد. در این مقاله، نظریه پارادایمی به عنوان یک نظریه سیاسی برای تبیین اندیشه سیاسی مطرح شده است که می تواند تضمنات عملی اندیشه سیاسی را تسهیل کند.
توفیق محمد الشاوی و نظریه عمومی شوری در اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مفهوم شورا، و نسبت شورا و دموکراسی، بیش از یک قرن است که در کانون مباحث نوگرایی دینی در جهان اسلام قرار دارد و،البته، تفسیر ها و نظریه های متفاوتی نیز تولید شده است. «نظریه عمومی شورا» از مهم ترین تئوری های شوراگرایی و مردم سالاری دینی است که توسط توفیق محمد الشاوی (1918م/1339ق)، اندیشمند معاصر مصری، طرح و بسط یافته است. به نظر شاوی، نظریه عمومی شورا سه ویژگی اساسی دارد؛1)تدارک بنیاد شرعی برای نوگرایی دینی، 2) تلقی شورا به مثابه قاعده عمومی عمل اجتماعی که فراتر از حوزه صرف سیاسی است، و 3) تفکیک بین شورا و استشاره.
ارتباط جنگ و آنارشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله بررسی رابطه جنگ و آنارشی است. بدین منظور، ابتدا مناظره بین متفکران روابط بین الملل در این رابطه نشان داده می شود. دوم، نگاه «هابزی» حاکم بر اندیشه روابط بین الملل، تصنع قرارداد، دووجهی سلسله مراتب ـ آنارشی و وضعیت ـ ساختار آنارشیک بر مبنای اندیشه فردوسی به چالش کشیده می شود. سوم، با بررسی مفهوم جنگ در شاهنامه و نمونه های آن نشان داده می شود که پیش از هر چیز نیت کارگزاران جنگ در آغاز آن اثرگذار است. چهارم، با تمرکز بر رویکرد کارگزارمحور فردوسی و تاکید وی بر مفهوم «خرد» تلاش می شود راهکاری برای تحدید جنگ ارایه شود. در پایان، با جمع بندی مطالب به احتمال و قابلیت کاربرد دیدگاه فردوسی در روابط بین الملل معاصر اشاره می شود.
دوستی در اندیشه سیاسی: روایتی پارادایمی
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، مفهوم «دوستی» که یکی از مفاهیم سیاسی است با رویکردی پارادایمی، تحلیل تطبیقی می شود. بدین ترتیب شاید بتوان به فهمی از این مفهوم رسید تا از آشفتگی هایی که در فهم و به کارگیری این مفاهیم ایجاد می شود بیشتر اجتناب کرد. بحث اصلی در اینجا این است که مفهوم «دوستی» تغییرات پارادایمی بارزی را تجربه کرده است و اکنون، با گذار از پارادایم فردگرای مدرن، مجدداً به هنجاری بنیادین تبدیل شده است. برای انجام این تحلیل ابتدا مختصات سه پارادایم اندیشه ای بیان می شوند و سپس مفهوم «دوستی» در سه پارادایم کلاسیک، مدرن فردگرا و پارادایم اجتماعی ـ انتقادی تطبیق داده می شود.
رابطه اخلاق و سیاست از دیدگاه حکمت متعالیه(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
در تفکر معاصر، وقتی سخن از رابطه اخلاق و سیاست به میان می آید، ممکن است پرسش های متعددی مطرح شود: آیا میان اخلاق و سیاست، نسبت «عینیت- تعامل» برقرار است؟ آیا اخلاق، تابع و ابزار سیاست خواهد بود؟ آیا سیاست و اخلاق با همدیگر تضاد دارند یا دو حوزه کاملاً متمایز و جدای از دیگری هستند. با تامل در اندیشه ملاصدرا و مبانی نظری اخلاق و سیاست در حکمت متعالیه می توان تنها به پرسش های این که سیاست، خادم و تابع اخلاق باشد، یا میان اخلاق و سیاست، «وحدت-تعامل» برقرار باشد، پاسخ مثبت داد. از این رو، این نوشتار، متکفل بررسی همین دو پرسش است. به نظر می رسد صدر المتالهین، در خصوص نسبت میان اخلاق و سیاست، تنها دو فرضیه «غایی-ابزاری» و «وحدت-تعامل» را از میان فرضیه های متعدد و رایج، برگزیده است. و میان اخلاق و سیاست متعارفه و متعالیه، با طرح اسفار اربعه بر محوریت توحید، پیوندی ناگسستنی ایجاد کرده است.