فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۲۱ تا ۴۴۰ مورد از کل ۳٬۶۵۰ مورد.
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۷
291 - 308
حوزههای تخصصی:
در حوزه ادبیات تطبیقی با بررسی مضامین مشترک در ادبیات ملل مختلف می توان به اشتراکات بی شماری دست یافت که بر تأثیرگذاری متقابل شعرا یا نویسندگان تأکید می کند. زایش هر متن شعری، برخاسته از شرایط اجتماعی، سیاسی و اقتصادی حاکم بر جامعه است که با قلم شاعر متعهد بازگو و منعکس می شود. در این مقاله با تأکید بر مفاهیم پایه مانند صلح، عدالت، آزادی، عشق و آرمان- اتوپیا- بر اساس روش جامعه شناختی و نقد ایدئولوژی به بررسی تطبیقی اشعار ایدئولوژیک دو شاعر بلندآوازه از دو فرهنگ و تمدن متفاوت پل الوآر (1895-1952م) فرانسوی و احمد شاملو ایرانی (1305-1379ش) خواهیم پرداخت. رویکرد مورد نظر برای مقایسه اشعار این دو شاعر بزرگ، رویکرد جامعه شناختی است؛ چراکه این دو شاعر، تا حد زیادی تحت تأثیر زمانه ای بوده اند که در آن می زیسته اند و در آثارشان رویدادهای اجتماعی را منعکس نموده اند. در واقع هدف نقد اجتماعی، مطالعه تأثیرات متقابل ادبیات و جامعه می باشد. افزون بر این، در این مقاله از نقد ایدئولوژی نیز استفاده خواهیم نمود.
آرای انتقادی سیالکوتی مل وارسته در مطلع السعدین نسبت به دیدگاه های سراج الدین آرزو(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال پنجم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۶
124 - 147
حوزههای تخصصی:
سیالکوتی مل وارسته، از شاعران و نویسندگان فارسی گوی شبه قاره در قرن دوازدهم هجری است . مطلع السعدین، یکی از آثار وارسته در موضوع بلاغت است. وی در این اثر، به بیان دقیق نکات مربوط پرداخته و دقّت و ریزبینی اش در نگارش مطلع السعدین، قابل توجه و حائز اهمیت است. در این اثر ، وارسته به کتاب های بلاغی و نظر اندیشمندان معاصر و پیش از خود ارجاع داده و به عنوان موافق یا مخالف، نظراتی درباره آن ها ارائه کرده است. یکی از کسانی که در این اثر، بسیار از او نام برده می شود، سراج الدین آرزو است. آرزو، شاعر، نویسنده و منقد ادبی بوده، آثاری در نقد اشعار دیگران دارد. البته خود نیز مورد انتقاد برخی افراد قرار گرفته است. وارسته از او همواره به نیکی و با القابی چون سراج المحققین و سراج المدققین نام می برد؛ امّا در مواردی، آرا و اشعار وی را زیر سؤال برده ، رد می کند. در این مقاله به شیوه تحلیل محتوا به نمونه هایی از این موارد خواهیم پرداخت. استقلال رأی، دانش وسیع و مطالعه گسترده وارسته، در آرای انتقادی او نسبت به آثار بلاغی پیش از خود و نیز نظرهای اندیشمندان بزرگی چون سراج الدین آرزو، به روشنی نمایان است.
تحلیل مضمون و ساختار سروده های سیاسی یوسف الخطیب و ملک الشعرای بهار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۵۸
551 - 574
حوزههای تخصصی:
تحلیل ساختاری و محتوایی در زبان صرفاً نمایی روبنایی نیست، بلکه بر عکس بخش اساسی از معنای رسانده شده توسط شاعر را تشکیل می دهد. این نوع تحلیل، از میان گونه های کاربرد زبان، بیش از همه به زبان در ادبیات توجه نشان می دهد و بخش عمده پژوهش ها در این شاخه مطالعاتی بر شناسایی سبک های ادبی، زبان شخصی و فردیتِ خلّاق مولّف متمرکز است. یوسف خطیب از جمله شاعران سیاسی معاصر فلسطین می باشد که خود عضو حزب بعث سوسیالیستی عربی بود که فعالیّت های سیاسی بسیاری از خود بر جای گذاشته است و دیوان شعری وی پُر از مفاهیم سیاسی پیرامون جهان عرب است که در وراء این اشعار بر عنصر مقاومت و پایداری تأکید دارد. شباهت های مفاهیم شعری یوسف الخطیب و ملک الشعرای بهار نگارندگان را بر آن داشت تا اشعار این دو را از منظر محتوایی و ساختاری مورد بحث و بررسی قرار دهند. نگارندگان در پژوهش حاضر با رویکرد توصیفی- تحلیلی به بررسی و نقد داده ها می پردازند.
صور السّخریه الکاریکاتیریّه عند أبی دلامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال یازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۴
97 - 115
حوزههای تخصصی:
إنّ الصور البصریّه لها قیمه کبیره فی المشاهد الشعریّه. الصوره الکاریکاتیریّه هی صوره بصریّه تستهدف نقد المجتمع عبر تشویه للصوره الموجوده للواقع وتضخیم عیوبه لکی تهاجم بطریقه غیر مباشره علی الواقع الذی غیر قادر علی تلبیه متطلبات المجتمع واحتیاجاته. لهذا، یعدّ الکاریکاتیر من أهمّ وسائل التعبیر وأکثرها قوه علی التأثیر والنفاذ فی ذهن المتلّقی. وبما أنّ الصور الکاریکاتیریّه تبطن عادهً السخریه المریره اللاذعه، کانت نتیجه هذا المزج المتشابک لوناً بدیعاً فی الشعر یسمّی السّخریه الکاریکاتیریّه. فالسّخریه الکاریکاتیریّه هی نسج فنیّ مبتکر یجمع الجدّ والفکاهه بطریقهٍ بارعهٍ حیث یختلط الجدّ والفکاهه اختلاطاً یزیل الفواصل بینهما هادفهً إلی دفع النّاس لیصیبوا کبد الحقیقه عبر تصویر إعوجاج الحیاه وتضخیمه. فهذا اللون من البیان، یفرض صوراً جدیده بارعه فی البنیه الشعریّه تتضاعف حاجتنا الماسّه إلی دراسته. وبما أنّ أبا دلامه، الشاعر العبّاسی الشهیر، مشهور فی المحافل بشاعر السخریّه الکاریکاتیریّه، فهذه الدراسه، معتمده علی المنهج الوصفیّ-التحلیلیّ فی عرض الماده ونقدها، تهدف إلی إبراز صور السّخریه الکاریکاتیریّه، من خلال أشعار أبی دلامه. وأخیراً وصل البحث إلی أنّ السخریه الکاریکاتیریّه تشکّل خصوصیه متفرده لأشعار أبی دلامه. فأصبح هذا النمط، فی شعره، إلی جانب الفکاهه والظرف، آلیهً دفاعیّهً یستغلّها الشاعر لمواجهه النقائض الاجتماعیّه الموجوده فی المجتمع ومحاربه اعواجها ومکافحه سلبیاتها حتّی ولو تجاوز الخطوط الحمراء فی بعض الأحیان.
بررسی نشانه های تأثیر کلام اشاعره و معتزله در حدیقه سنایی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال پنجم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱۷
118 - 135
حوزههای تخصصی:
سنایی غزنویی به عنوان یکی از برجسته ترین شاعران کلاسیک ایران، با حدیقه الحقیقه بسیاری از آموزه های اعتقادی و اخلاقی اسلامی را وارد شعر فارسی نمود. بیشتر این آموزه ها متأثر از فضای کلامی و اخلاقی عصر سنایی می باشد. عصری که نحله های کلامی و اخلاقی فراوانی در آن رواج داشتند. در این میان، مثنوی حدیقه الحقیقه، از جمله مهم ترین آثار سنایی، جلوه گاه تأثیرات کلامی و اعتقادی متعددی در بطن خویش می باشد. حدیقه الحقیقه اثری می باشد که هم متأثر از مبانی کلامی-استدلالی معتزله است و هم متأثر از مبانی کلامی–نقلی اشعریون. این اثر از یک سو، در مسائل کلامی چون رؤیت الهی، به دیدگاه های معتزله نزدیک می باشد و در مسأله حدوث و قدم کلام الهی به اشاعره. اگر چه سنایی پژوهان، وی را عمدتاً اشعری مسلک دانسته اند، اما نمی توان در باورداشت سنایی به حب اهل بیت (ع)، توحید و امامت و آموزه های اخلاقی شیعی مسلکانه او، شک کرد. باری در تحقیق حاضر با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی، تلاش شده تا تاثیرات کلامی دو فرق مهم جهان اسلام یعنی معتزله عقل اندیش و اشعریون نقل اندیش بر حدیقه الحقیقه سنایی مطالعه شود. عمده تمرکز تحقیق بر تأثیرات موضوعات کلامی و اخلاقی چون حدوث و قدم کلام الهی، رویت الهی، امامت، امر شر، حسن و قبح امور و ... در حدیقه الحقیقه سنایی است
بررسی تطبیقی سیمای زن در اشعار نظامی و سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۰
221 - 254
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی و مقایسه سیمای زن در اشعار دو شاعر بزرگ، نظامی و سعدی ، از دیدگاه نقد سیمای زن می پردازد. این دیدگاه ها در مورد مدح و ذم ها درباره زن جایگاه بارزی پیدا می کند. در جستار حاضر تلاش بر آن است تا با بررسی صفات زن در اشعار این دو شاعر به سیمای حقیقی زن در آن دوران پی ببریم و با اشاره به پاره ای از اشعار به دیدگاه حقیقی آن ها درباره زن عینیت بخشیم و نشان دهیم که در بسیاری از اوقات تنها تأثیر اوضاع اجتماعی نیست که موجب نگاه مردسالاری در نویسنده یا شاعر می شود، بلکه خصلت های فردی، خانوادگی، محیط و باورهای سنتی بسیار مؤثر است. در این مقاله ابتدا نکات مثبت سپس جنبه های منفی زنان مورد بررسی قرار گرفته است. در نقد شخصیت زنان در آثار نظامی و سعدی می توان گفت که شخصیت های اصلی زنان شامل مهین بانو، شیرین، مریم، شکر، نوشابه بردعی و ماریه قبطی می باشند و در آثار سعدی از زن خاصی نام برده نشده است.
جلوه کار و کوشش از نگاه حکیم سنایی، حکیم انوری و خاقانی شروانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۷
239 - 261
حوزههای تخصصی:
کنکاش در اعماق ادبیات کهن ایران، به عنوان یک سند مهم تاریخی، موجب آشنایی بیش تر ما با گذشته اجتماعی خویش می شود؛ کار و تلاش برای استمرار حیات و رفع نیازهای خویشتن و همنوعان به عنوان یک ضرورت از گذشته تا به امروز بوده است. وجود ضرب المثل های فراوان در خصوص کار و تلاش نشان دهنده اهمیت آن نزد بزرگان و دقت مردمان در گسترش فرهنگ کار می باشد. به عنوان فرهنگ ادب عامه و نگاه جامعه شناختی با مراجعه به دیوان سنایی ، انوری و خاقانی ، به عنوان سردمداران نقد اجتماعی، می بینیم که سنایی پس از دوران تحول، به نقد جامعه و به ویژه مشاغل پرداخته و با شجاعتی کم نظیر از نقد شاه تا گدا پروا ندارد و مخالف سرسخت بیکاری است. انوری تعدد و تنوع مشاغل را لازمه کار اجتماعی دانسته و با توجه به زبان و بیان ساده و نزدیک به گفتارش، امثال و حکم بسیاری در خصوص کار از او به جا مانده است.
تأثیر سبک خاقانی بر حافظ در تبیین اصطلاح- مفهوم پیر مغان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۵۸
245 - 270
حوزههای تخصصی:
«پیر مغان» اصطلاح - مفهومی است که همچون خرابات و کوی مغان از آیین مهری و دین زردتشت در زادبوم ایرانیان به یادگار مانده و بعد از انقلاب دینی در دواوین بعضی از شاعران برای افشای موضوعات ریایی به شکلی مقدس و برجسته جلوه نموده است که در این میان خاقانی را می توان پیش قراول استفاده از آن دانست و حافظ با وام گیری از خاقانی و تقدس بخشی و جانمایی آن در کنار مفهوم غامض و وزین «رند» ، این اصطلاح – مفهوم را به گفتمان و ژانری دو «پیر مغان» اصطلاح- مفهومی است که همچون خرابات و کوی مغان از آیین مهری و دین زردتشت در زادبوم ایرانیان به یادگار مانده و بعد از انقلاب دینی در دواوین بعضی از شاعران برای افشای موضوعات ریایی به شکلی مقدس و برجسته جلوه نموده است که در این میان خاقانی را می توان پیش قراول استفاده از آن دانست. خاقانی (۵۹۵-۵۲۰ق) یکی از مهم ترین شاعرانی است که بعد از سنایی (۵۴۵-۴۷۳ق) و عطار (۶۱۸-۵۴۰ق) و قبل از مولوی (۶۷۲-۶۰۴ق) و حافظ به سرودن اشعار مغانه ای اهتمام ورزیده است و در لفظ، معنا و ایجاد ساختار بیرونی و درونیِ شعر مغانه ای بر حافظ (۷۹۲-۷۲۷ق) تأثیرِ مستقیم گذاشته است . حافظ نیز با وام گیری از خاقانی و تقدس بخشی و جانمایی آن در کنار مفهوم غامض و وزین «رند»، این اصطلاح- مفهوم را به گفتمان و ژانری دو وجهی تبدیل کرده است که بعد از عبور از صافیِ ذهن و زبان او از جهاتی شبیه و از جهاتی متفاوت از پیر مغانی است که خاقانی پیش تر با آن روشنگری کرده بود. تبدیل کرده است که از جهاتی شبیه و از جهاتی متفاوت از پیر مغانی است که خاقانی پیش تر با آن روشنگری کرده بود؛ زیرا جنبه هنری و رازآلودی و ایهامی پیرِ حافظ که صورت پیر را انتزاعی کرده، آنی نیست که خاقانی بی پرده و حقیقی با آن افشاگری و ستیهندگی نموده است. پس هر دو در راستای زمان به پیر مغان توجه داشته اند؛ با این تفاوت که پیر خاقانی حقیقی و شفاف است؛ امّا پیر حافظ انتزاعی و رندانه.
بررسی محتوای سیاسی پنج سفرنامه عتبات عالیات در عصر انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۵۹
141 - 162
حوزههای تخصصی:
سفرنامه ها از جمله منابع مهم علمی در شناخت شهرها و کشورها محسوب می شوند. با توجه به اینکه سفرنامه نویس با هدف گزارشی از سفر خود، آن را می نگارد، یکی از بهترین منابع کسب اطلاعات سیاسی هستند. سفرنامه های عتبات عالیات با توجه به انگیزه مذهبی ای که اغلب مسلمانان جهان را به آن ها ترغیب می نماید، اطلاعات مفیدی را در اختیار خوانندگان قرار می دهد. موضوع این مقاله تحلیل سیاسی چند سفرنامه عتبات عالیات در عصر انقلاب اسلامی می باشد؛ چراکه پس از تغییر حکومت طاغوت به حکومت اسلامی در ایران، توجه به نگارش این دسته از سفرنامه ها پررنگ تر شده است که در نوع خود قابل توجه است. اهمیت این تحقیق آن است که نویسندگان مردمی سیاسی نیستند و هر آنچه را که در جهان اطراف خود می بینند، بیان می کنند. این سفرنامه ها راهنمای شناختی در ادبیات انقلاب اسلامی هستند. این پژوهش به شیوه توصیفی- تحلیلی و به روش کتابخانه ای انجام شده است.
الملامح المشترکه بین «حیدربابا» لشهریار و «دجله الخیر» للجواهری (دراسه مقارنه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یُ عتبر شهریار ومحمّد مهدی الجواهری من أعلام الشعر بإیران والعراق فی العصر الحدیث، الّذینِ عاشا فی حیاتهما تجارب مشترکه وقریبه جداً؛ فکلاهما ابتعدا عن مَسقط رأسهما وذاقا ألم الغربه والمنفى، مما أدّى إلى خلق وتقدیم آثار شعریه خالده، لاسیّما منظومه «حیدربابایا سلام» لشهریار وقصیده «یا دجله الخیر» للجواهری. یتمیّز کلٌّ منهما بالحنین الجارف إلى الوطن والتعلّق الشدید بهلدى صاحبه والشعورِ بالغربه وعدمِ التکیّف مع الواقع والظروف المحیطه به، والبحثِ عن الیوتوبیا وذکریات الطفوله والماضی (النوسطالجیا) وإعادتها. فضلاً عن هذا، فهما من الشعراء الملتزمین، فالالتزامُ تُجاه القضایا السیاسیه العراقیه عند الجواهری والاجتماعیه الإیرانیه عند شهریار هی من ملامح شعرهما البارزه، حیث استخدما أشعارهما على وجه العموم وقصیدتیهما المذکورتین على وجه الخصوص للاهتمام بما یجری فی بلدیهما إلى جانب وصفهما للطبیعه الجمیله والخلّابه وصفاً مُذهلاً یشبه برسوم الرسامین أکثر ممّا یُشبه بأشعار الشعراء، فشهریار شاعرٌ رومنطیقیٌ بکلّ ما للکلمه من معنى والجواهری مع أنَّه رومنطیقیٌّ إلا أنّ فی قصیدته مَسحهً من الواقعیه، ورومنطیقیتُه اجتماعیه وسیاسیه.
بررسی تطبیقی لفظ و معنا در امثال کردی ایلامی و عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال سیزدهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۵
121 - 143
حوزههای تخصصی:
ادبیات تجلیگاه باورها، اندیشه ها وآداب و رسوم ملت هاست که بخش عمده و دیرینه ای از آن در ضرب المثل ها نمود یافته است. ضرب المثل ها جملات کوتاه و موجزی هستند که از روزگاران دورصیقل یافته، سینه به سینه به ما رسیده اند. این عبارات موجز به سبب برخورداری ازعمق معنایی و حکمی و نیز کوتاهی لفظ و قابلیت به خاطر سپاری آسان، همیشه به عنوان یک کالای فرهنگی در بین ملت ها و اقوام در تبادل و انتقال بوده اند.استان ایلام به سبب همسایگی با عراق و وجود مرزمشترک طولانی، همواره محل تردد و داد وستد اقتصادی و فرهنگی مردمان کُرد و عرب بوده است. تأثیرات متقابل دوزبان علاوه بر شعر، در فرهنگ عامه که امثال بخش عمده ی آن است، نیز نمود یافته است. در این نوشتار سعی نگارندگان برآن بوده است تا با بررسی ضرب المثل های عربی و کردی ایلامی با رویکرد تحلیلی –توصیفی و به شیوه ی کتابخانه ای، به بیان اشتراکات و اختلافات لفظی و معنایی موجود در این امثال بپردازند. از نتایج تحقیق آن است که پاره ای از امثال در دو زبان در لفظ و محتوا دارای تطابق نعل به نعل بوده، ظن ترجمه را در مخاطب برمی انگیزند؛ پاره ای دیگر اشتراک لفظی نسبی و معنایی کامل دارند و به احتمال حاصل مهاجرت امثال از زبانی به زبان دیگرهستند و پاره ای نیز تنها اشتراکات معنایی داشته، حاصل نوعی توارد ناشی از نزدیکی جغرافیایی، فرهنگی و آیینی می باشند.
واکاوی تطبیقی کهن الگوی آب در سروده های لمیعه عباس عماره و فروغ فرخزاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال یازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۱
61 - 84
حوزههای تخصصی:
آب، سازه ازلی طبیعت آغاز و دربرگیرنده مفاهیم ارجمندی همچون زایش، مرگ، تطهیر، رستخیز و باروری است. این سازه دیرین آفرینش، ازدیرباز در ادیان ملل، جایگاه ویژه ای داشته است؛ از افکنده شدن پهلوان در آب و حیات جاودانه یافتن وی تا خویشکاری قدسی آب و نمود آن در قالب ایزد-بانوان نگهدار سبزینه، حیات و رستخیز. آنچه نگارش جستار حاضر را به عنوان یک ضرورت در ذهن نگارندگان مطرح نموده عبارت است از: بازیابی نمود کهن الگوی آب و جایگاه و نقش این عنصر هستی بخش در سروده های دو شاعر برجسته معاصر عربی و فارسی، فروغ فرخزاد و لمیعه عباس عماره. در گام نخست و تحلیل شاکله و چگونگی کاربست این عنصر حیاتی در اشعار دو شاعر در گام پسین. از این رو نظر به اینکه هیچ جستاری به صورت مستقل یا تطبیقی و میان رشته ای درباره لمیعه عباس عماره، شاعر عراقی معاصر نگاشته نشده است. نگارندگان این جستار کوشیده اند تا در قالب خوانشی اسطوره گرا، کهن الگوی آب را مورد بررسی قرار دهند. رهیافت فرجامین جستار پیش رو حکایت از آن دارد که اندیشه های هر دو شاعر به گونه ژرف و شگرفی با آب در جایگاه ارجمندترین سازه طبیعت و گاهان هستی، پیوند خورده است. با این تفاوت که قالب ها و گونه های کاربست آب در سروده های فروغ فرخزاد، نمایانگر دگردیسی آب و نمود منفی آن در اندیشه اوست؛ درحالی که آب و نمادینگی آن در سروده های لمیعه عباس عماره، حکایت از نگرش روشن، امیدبخش و زندگی آفرین شاعر نسبت به این سازه پاک ازلی دارد.
تحلیل البعد الدینی کعنصر فی الهویه الثقافیه فی روایه الوباء لهانی الراهب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال یازدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۲
139 - 161
حوزههای تخصصی:
تشتمل الثقافه على طرق وأسالیب حیاه الناس فی المجتمع وتمیز بین الشعوب. لقد ولدنا جمیعًا فی سیاق معین للهویه یؤثر على جمیع جوانب حیاتنا. فمن خلال التاریخ والدین واللغه وغیرها من العناصر التی تساهم فی تکوین الهویه، یتم تعزیز وتمکین هویتنا الثقافیه. إن للدین مکانه أساسیه فی تکوین الهویه الثقافیه السوریه. تمهد دراسه الهویه الثقافیه فی الروایه المعاصره الطریق للتعرف على أوجه التشابه والاختلاف الثقافی بین الأمم والعلاقات مع الدول الأخرى فی مختلف المجالات الثقافیه والاقتصادیه والسیاسیه والعلمیه، إلخ. تمکننا قراءه آثار الکتّاب الذین عملوا على بحث الثقافه والهویه الثقافیه فی آثارهم، من حمایه الهویه الثقافیه من التغییر والتحول والنسیان وضیاع عناصرها على مر الزمن وتدفعنا إلى إحیاء ثقافتنا بطریقه لائقه. تهدف هذه المقاله إلى إظهار تأثیر الدین على الهویه الثقافیه للمجتمع السوری فی روایه الوباء للکاتب السوری هانی الراهب، حیث اخترنا هذه الروایه لما أوصلته من صوره واقعیه عن ذلک المجتمع فی فتره معینه من الزمن ولإظهارها ماکان یشغله الدین فی حیاه هذا المجتمع بین الماضی والحاضر من خلال المنهج الوصفی التحلیلی. وتُظهر نتائج البحث أن الدین عامل أساسی فی تکوین هویه الأشخاص کما أن الاعتقاد الدینی للناس یتأثر بعوامل عده على مر الزمن فنجد فی هذا البحث أن الإنسان السوری فی الروایه أقل تمسکاً بالدین على ماکان علیه فی الماضی.
المناسبات العائلیه وفجوه الأجیال فی الروایه الجزائریه المعاصره على ضوء تحلیل الخطاب الفوکوی؛ روایه "الساق فوق الساق فی ثبوت رؤیه هلال العشاق" لأمین الزاوی نموذجاً(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال یازدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۳
107 - 126
حوزههای تخصصی:
ازدادت حده الخلافات حول الآراء بین مختلف أجیال الأسره بعد ظهور التغییرات الجذریه إبان الثوره الصناعیه فی العالم وبعد نمو المستویات المعیشیه والاقتصادیه فی حیاه الناس وکذلک بعد تطور التعلیم والاستقلال النسبی بین أفراد الأسره التی تزامنت کلها مع زوال نظام الأسره النواه التی کان لها رأس واحد وهو الأب عمومًا، حیث أدت إلى تکوین تغییرات ملحوظه وفجوه عمیقه نعرفها الیوم باسم فجوه الأجیال. قدم میشیل فوکو فی القرن العشرین، نظریه واسعه تدعى "تحلیل الخطاب" وأکد فیها على أن الألفاظ تملک معان مختلفه فی مختلف المواقف فیمکن دراسه اختلاف المواقف بین الأجیال المختلفه على أساس تحلیل الخطاب الفوکوی بأن هذه الخلافات تنبع من اختلاف المواقف، وبما أن الروایه على صله بالمجتمع، فنحاول فی هذا المقال دراسه العلاقات بین الأجیال وکذلک العلاقات الأسریه ومعالجه الفجوه الجیلیه بین أعضاء الأسره فی الروایه الجزائریه المعاصره من خلال تناول روایه "الساق فوق الساق فی ثبوت رؤیه هلال العشاق" لأمین الزاوی. یعتمد أسلوب البحث فی هذا المقال على المنهج النقدی ونعتزم استکشاف وتفسیر کیفیه ومدى تأثیر تغیرات المجتمع على المناسبات العائلیه والخطاب السائد فی الأسره والمجتمع ضمن الروایه المعاصره ونستمد فی دراستنا من تحلیل الخطاب لمیشیل فوکو. فالخطاب عنده هو مجموعه من الافتراضات التی تجسد مفهومًا عامًا ویستخدم لمعرفه العوامل الخارجه من إطار النص وتأثیرها على المضمون وهو یعتبر طریقه نوعیه وموضوعیه لتحلیل النص. لذلک لعل من أهم النقاط التی یمکن ذکرها نتیجه لهذا المقال هو استقلال أفراد الأسره وبالتالی تعبیرهم عن الشعور الداخلی والمواقف الشخصیه بحریه أکثر ونتیجه لذلک حدثت خلافات بین الأجیال والآراء المختلفه، کما أن الصراع بین التقلید والحداثه یغذی هذه الخلافات.
تجلّی اندیشه ها و دلتنگی های سیاسی در اشعار سیاوش کسرایی و بدر شاکر السیّاب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۵۹
189 - 209
حوزههای تخصصی:
ادبیات انتقادی و اعتراضی منعکس کننده جهت گیری ها و دغدغه های معترضان علیه حاکمیت هاست. این اندیشه ها که خودآگاه و یا ناخودآگاه در آثار شاعران مجال ظهور می یابد؛ زمینه مشترکی را در ادبیات ملل مختلف فراهم کرده است. اشعار سیاوش کسرایی و بدر شاکر السیّاب (شاعر عراقی) به دلیل مواجه شدن با ناکامی های سیاسی مشابه از این جهت قابل بررسی است. یافته های پژوهش پیش رو حاکی از آن است که ناامیدی، دلتنگی و سرخوردگی سیاسی از بن مایه های اصلی اشعار هر دو شاعر است. هر دو با پناه بردن به حسرت و تنهایی، ابراز عشق به وطن، استفاده از اسطوره ها، گله از زمانه و مردم زمانه و ابراز انزجار از خائنان برای بیان دلتنگی های سیاسی خود بهره برده اند. هر دو به دنبال بهشت گمشده ای جهت رهایی از فضای سیاسی موجود هستند. احساس شکست، فریب خوردن، سرگشتگی و حتی پشیمانی در اشعار کسرایی بارزتر است. امید و ناامیدی در اشعار کسرایی پابه پای هم پیش می روند ولی در اشعار سیّاب با دو مرحله زندگی اش در ارتباط اند. تنهایی و مرگ اندیشی در اشعار هر دو شاعر وجود دارد.
بررسی و واکاوی مقایسه ای و تطبیقی شخصیت زن از نگاه فردوسی و مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۷
153 - 180
حوزههای تخصصی:
در منظومه های ایرانی، زنان نقش های گوناگون را عهده دار بوده اند. بر اساس تعالیم اسلامی و نصّ قرآن کریم، انسان خلیفه خدا بر روی زمین محسوب می شود و انسان ها از هر نژاد و جنسی با هم برابرند. شاعران و نویسندگان ایرانی در حقیقت زیباترین تشبیهات و مضمون های بکر و بدیع را در وصف زنان آفریده اند و با الهام آزاد، آثار جاودان از خود به یادگار گذاشته اند. از نظر آنان، نگاه به زن زندگی می بخشد و تبسّمش عشق آفرین است. محققان در تحلیل وگردآوری داده ها از روش تحقیق تحلیلی-تاریخی به ویژه کتب «شاهنامه» و «مثنوی معنوی» مولوی استفاده کرده اند. نتایج تحقیق نشان می دهد: از نظر فردوسی ، بزرگ ترین شاخص و جلوه زن در «شاهنامه» این است که موجودی خردمند، هنرمند، صاحب رأی، وفادار به شوی خویش باشد و خوارمایه نباشد و نیز او حافظ هویّت اندیشه ایرانشهری و ارزش های والای قومی و نژادی خویش است. نگاه مولوی به زن نگاهی نسبی و دوسویه است.
نشانه شناسی حافظه فرهنگی «هزار و یک شب» و «هزار و یک روز»(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال پنجم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۸
66 - 79
حوزههای تخصصی:
«هزار و یک شب» و «هزار و یک روز» از رسته ادبیات عامیانه فارسی و بخش معنادار حافظه تاریخی فرهنگ مردم ایران اند. این دو اثر که در بستر زبان فارسی و سپهر نشانگانی فرهنگ خودی (ایرانی) برای ایجاد هنجار و نظم سیستم فرهنگی ایجاد شده بودند در فرایند ترجمه موجب شگفتی فرهنگ دیگری شدند و در گذر زمان بر ادبیات جهان تأثیر بسزایی گذاشتند. این دو اثر با همسانی نشانه ها، چینش نشانه ای و دلالت معنایی در سپهر نشانگانی و متون همریخت قصه های ایرانی این پرسش را تولید می کنند که مناسبات این دو اثر در حافظه متن ادبیات جهان چگونه است؟ از این رو این پژوهش با رویکرد توصیفی- تحلیلی بر پایه نظریه نشانه شناسی فرهنگی یوری لوتمان، مطالعه ارتباط دوسویه و نقش مند میان نظام های نشانه ای متفاوت، با بررسی ترجمه ها و متون تأثیرگرفته از این دو اثر در حافظه فرهنگی ادبیات جهان نتیجه می گیرد: نشانه های فرهنگی این دو کتاب بازنمونی از ستیز، مدارا و گفتگوی انسان ایرانی با طبیعت، جامعه و با فرهنگ های مجاور است. ترجمه این قصه ها گفتمان فرهنگ ایرانی با فرهنگ های دیگری بود. شروع این گفتمان با تکرار و تسلسل تولید ترجمه همراه بود، سپس با تأثیرگذاری بر شیوه تولید متن های جدید بر پایه الگوی قصه های ایرانی، خودکارشدگی و بازتاب آن در فرهنگ های دیگری موجب تحول آن فرهنگ ها شد.
تحلیل تطبیقی شرم در دو منظومه ویس و رامین و خسرو و شیرین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۰
107 - 125
حوزههای تخصصی:
شخصیت های یک منظومه غنایی، تصویرگر عواطف بشری هستند که از درون فرد و جامعه سرچشمه می گیرند. حس شرم به عنوان یکی از مهم ترین عناصر احساسی در فرهنگ ایرانی و نیز روابط عاشقانه، همواره مطرح بوده است. انعکاس این درونمایه منجر به شکل گیری انواع شرم می شود که هر یک واکنش های گوناگونی را نیز در پی دارند. در این پژوهش با بررسی تطبیقی دو منظومه «ویس و رامین» و «خسرو و شیرین»، در دو محدوده زمانی متفاوت(پیش از اسلام و پس از اسلام)، روابط عاشقانه مورد کاوش قرار گرفته و ضمن تحلیل مفهومی بازتاب شرم و انتخاب کلیدواژه هایی به مقایسه دو منظومه پرداخته شد. نتایج حاصل از این بررسی نشان می دهد که نوع شرم در این دو منظومه متفاوت است و ضمن داشتن بافتار متفاوت، در عملکرد میان عاشق و معشوق نیز به گونه ای متفاوت پدیدار می گردد که به دقت مورد بررسی قرار گرفت.
کلان استعاره دانش: بررسی تطبیقی اشعار شیرکو بی کس و عباس یمینی شریف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از جمله نوین ترین رویکردهای نقد آثار ادبی، رویکرد شناختی می باشد. کلان استعاره ها که برای درک آثار ادبی مورد نیاز هستند، از ساز و کارهای استعاره های مفهومی در این نگرش بهره می برند. در این جستار با تکیه بر مفهوم شناختی استعاره، نگارندگان قصد دارد کلان استعاره دانش را در اشعار بی کس و یمینی شریف به صورت تطبیقی بررسی کند. داده های پژوهش، شعر «کتاب» از مجموعه شعر «اینک دختری سرزمین من است»(2011)، سروده بی کس و شعر «کتاب خوب» نوشته یمینی شریف می باشد. پرسش های اصلی پژوهش عبارت اند از مفهوم دانش چگونه در این اشعار نمود پیدا کرده است و چگونه استعاره های مفهومی خُرد در روساخت این اشعار توسط کلان استعاره دانش انسجام یافته اند. پژوهش حاضر بر اساس نظریات لیکاف و جانسون (1980) و کووچش (2010)، و به روش کیفی صورت گرفته است. یافته های پژوهش نشان می دهند که استعاره های خُرد بکار رفته در روساخت این اشعار دارای زیرساختی پایه ای به نام کلان استعاره دانش هستند.