فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰۱ تا ۱۲۰ مورد از کل ۱٬۲۷۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
چالش های دین در دنیای مدرن و دفاع به ویژه جامعه شناسان از کارکردها اجتماعی دین، موجب شد تا جامعه شناسی دین در حوزه ی پژوهش های دینی شکل گیرد و پژوهش گران این حوزه را بر آن دارد تا راه کارهایی برای عملیاتی و اجرایی کردن دین، ارائه نمایند و کارکردهای آن را در مناسبات و تعاملات اجتماعی نشان دهند. لذا، از این رهگذر برای دین ابعاد متعدّدی مطرح نموده و آن را به عنوان پدیده ای چند بُعدی، معرّفی کردند. نظریه ی گلاک و استارک از جمله مهم ترین نظریه های مطرح در حوزه ی مذکور است. در این نظریه برای دین پنج بعد، ذکر شده:1. اعتقادی؛ 2. مناسکی؛ 3. تجربی؛ 4. فکری 5. پیامدی. تجربه ی دینی از عناصر مشترک همه ی ادیان و یکی از ابعاد مهم دین و در حکم جوهر آن می باشد. در تجربه ی دینی بر احساس که منبع ژرف دین است تأکید می گردد. در حقیقت، بعد تجربی دین شیوه ای برای احساس حضور خداوند در درون می باشد. گلاک و استارک برای تجربه ی دینی چهار شاخص برشمردند:1. شناخت؛ 2. توجّه؛ 3. ایمان و 4. ترس و بیش تر، کارکردهای اجتماعی آن ها را مورد توجه قرار دادند. حافظ شیرازی، به عنوان شاعرِ مسلمانِ عارف، صاحب تجربه های دینی است. شناخت حافظ، شهودی و مبتنی بر شیوه ی عاشقانه است. عشق در تجربه ی حافظ، پدیدآورنده ی پایدارترین نظام اجتماعی استوار بر مناسبات و تعاملات انسانی است و توجّه یا نیایش، بیداری و تعادل در رفتار اجتماعی را در پی دارد. ایمان، تعیین کننده ی نحوه ی عمل و معنابخش زندگی است و عدالت محوری و عمل گرایی، دو کارکرد عمده ی اجتماعی ایمان حافظ است. ترس در تجربه دینی حافظ راهی ندارد و حافظ امید را به جای آن می نشاند؛ زیرا ترس مربوط به آینده است؛ در حالی که حافظ اهل اغتنام فرصت و طالب زندگی در زمان حال است.
همچو گلبرگ طری بود وجود تو لطیف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در بیت دومِ غزلی از حافظ به مطلعِ ای همه شکل تو مطبوع و همه جای تو خوش... واژه بود در مصراعِ همچو گلبرگ طری بود وجود تو لطیف، همواره بحث برانگیز بوده است. از آنجا که این واژه در معنی فعل ماضی با حال و هوای غزل مورد بحث مناسبتی ندارد؛ بعضی از مصحّحان دیوان حافظ، به جای آن واژه هست را که ضبط برخی از نسخه ها است، گذاشته اند و بعضی به دلیل اینکه بود از پشتوانه نسخه های قدیمی تر و بیشتری برخوردار است آن را همچنان در متن نگه داشته و گروه کمتری نیز ضبط بود و را ترجیح داده و یا بود را به پود تصحیح قیاسی کرده اند. در این مقاله با توجه به چهل نسخه کهن دیوان حافظ و نیز دلایل معنایی و بلاغی، ضبط بود را اصیل دانسته و نشان داده ایم که بود در اینجا، نه به معنای فعل ماضی بلکه به معنای همه/ تمام به کار رفته است. این معنا برای واژه مورد نظر هم در متون کهن شواهدی دارد و هم در گویش بعضی نقاط ایران هنوز رایج است. در این معنا واژه بود به کلمه وجود اضافه می شود: بودِ وجود. با این خوانش که هماهنگ با احساس شاعر در طی غزل و نیز زمان شعر در ابیات آغازین آن است، در عین حال که بر اصالت ضبط بود تأکید می شود، اشکال معنایی مصراع نیز مرتفع می گردد.
مبانی عیش و خوشدلی در غزلیات حافظ شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شادی یکی از ویژگیهای هویت ایرانی است و در ایران بعد از اسلام تا عصر حافظ در اشعار فردوسی، منوچهری، خیام، مولانا و حافظ بیشترین نمود را دارد. عیش و خوشدلی در غزلیات حافظ به دو نوع ابژکتیو یا بیرونی یا آفاقی و سوبژکتیو یا درونی یا انفسی تقسیم میشود. خوشدلی بیرونی بر عواملی مانند باغ و بهار، طرف جویبار و می خوشگوار و ... بویژه بر سه عنصر می، مطرب و معشوق زمینی یا نمادین استوار، و نتیجه آن، احساس آرامش ناپدیدار درونی است. خوشدلی درونی، محصول عواملی چون پیوند با امر قدسی و تبدیل شدن حالت شادی به مقام است و براحساس حضور معشوق حقیقی در دل، اشراق و روشنی ضمیر تکیه دارد و موجب آرامش پایدار درونی می شود. مبانی عیشها و خوشدلیهای حافظ را میتوان به پنج دسته تقسیم کرد: 1. روانشناختی 2. فلسفی 3. دینی 4. سیاسی – اجتماعی 5. عرفانی. این مقاله به بررسی و تحلیل هر یک از این مبانی پرداخته است
ارزش تخلص و کاربرد آن در شعر حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حافظ شناسی پیر مغان کیست؟
منبع:
حافظ دی ۱۳۸۴ شماره ۲۲
حوزههای تخصصی:
نقدی بر انتساب حافظ به طریقه ملامت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به نقد آرا دو گروه از شارحان کلام حافظ پرداخته است که وی را ملامتی و یا متمایل به آیین ملامت دانسته اند. نظر گروه اول که به ضرس قاطع حافظ را ملامتی خوانده اند، با عنایت به فاصله زمانی میان عصر زندگانی وی و روزگار رواج اندیشه ملامت، مورد تردید قرار گرفته است، اما نمایاندن نادرستی نظر گروه دوم که حافظ را متمایل به اندیشه ملامتیان، دل باخته و پذیرنده اصول ایشان و صاحب توافق با مشرب آنان معرفی کرده و به عرفانش رنگ ملامت داده اند، هدف عمده این مقاله بوده است. برای تحقق این منظور، ذیل هفت شماره به طرح توافق ها و تقابل های کلام حافظ با آرا اهل ملامت پرداخته ایم تا وجود گزاره های متناقض و ناهم خوان در شعر وی و عاری بودن عرصه کلام بزرگان طریق ملامت از چنین گزاره هایی را برجسته سازیم. سپس کوشیده ایم تا برای هم خوانی ها و ناهم خوانی های کلام حافظ با عقاید ملامتیان دلیلی سازگار با منطق زبانی و ساختار شعر او عرضه کنیم. در پایان با تکیه بر دلایل ارایه شده، این نتیجه را به دست داده ایم که حافظ مبلغ هیچ اندیشه رسمی یا غیر رسمی نیست. او شاعری آزاد اندیش است که در هیچ قالبی اعم از عرفانی و غیر عرفانی نمی گنجد و هنرش را در درجه اول اهمیت قرار می دهد. با این همه، تاویل پذیری شعر وی از سویی و سعی شارحان بر پاسخ گویی به افق توقعات زمانه از سویی دیگر، سبب اعطای مشرب ملامتی به وی شده است
قرعه کار یا قرعه فال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از نگارش این مقاله، اثبات ترجیح واژه (کار) به جای واژه (فال) در بیت زیر از حافظ است: عوامل ایجاد نسخه بدل ها را در شعر حافظ، می توان در سه مورد خلاصه کرد: 1- تصرف کاتبان، که علل مختلفی داشته است، از جمله: سهو و نسیان آنها حین کتابت شعر حافظ، عدم شناخت کافی بعضی از آنها با الفاظ و مفاهیم والای شعر او، و بعضا دخالت دادن ذوق شخصی و ... 2- اشتباهات و غلط خوانیهای برخی از مصححین، به دلیل عدم آشنایی کافی بعضی از آنها با اصول و شرایط فن تصحیح
موسیقی شعر حافظ
حوزههای تخصصی:
تشبیه و استعاره در شعر حافظ
منبع:
وحید مهر ۱۳۵۲ شماره ۱۱۸
حوزههای تخصصی:
خماری زاهد یا خوشخویی دردکشان؛ بررسی و تحلیل بیتی بحث برانگیز از حافظ
حوزههای تخصصی:
"برخلاف بسیاری از شاعران ادب فارسی به ویژه مشهورترین آنان، شناخت اندیشه و جهان بینی حافظ عمدتا منوط به اشعار اوست که بخش اصلی آن غزلیات است.
شرح تک بیت هایی از غزلیات حافظ سابقه دیرین دارد و در سال های اخیر سرمایه تحریر مقاله های فراوانی شده است.
در این مقاله ها به شرح تفسیری، یا تاویلی تمام بیت پرداخته شده، یا درباره کلمات و نکاتی از بیت اظهار نظر و بحث شده یا در درستی و اصالت صورت ضبط شده بعضی از مفردات و ترکیب های آنها تردیده شده است که بیشتر از نوع شرح و تاویل بیت است.
یکی از ابیات «بحث برانگیز» که تاکنون بیشترین شرح و اظهارنظر درباره آن انجام گرفته، این بیت است:
عبوس زهد به وجه خمار ننشیند مرید خرقه دردی کشان خوشخویم
بخش مهمی از شرح و تفسیرهای درباره این بیت، پس از انتشار تصحیح حافظ به دست مرحوم خانلری نوشته شده است. وی برخلاف تمام نسخه های پیشین، در مصرع اول، فعل «بنشیند» را بر «ننشیند» ترجیح داده و همین نکته بحث های فراوانی را در شرح بیت، برانگیخته است. در این مقاله با مراجعه به آرا و نظریات نویسندگان و شارحان درباره بیت، این نظریات، بررسی، مقایسه و تحلیل شده است.
با توجه به بررسی و تحلیل این نظریات در مجموع می توان نتیجه گرفت که حافظ در این بیت میان «عبوسی» و گرفتگی ناشی از زهد (که در چهره زاهد نمودار است) با گرفتگی و عبوسی ناشی از می زدگی و خماری دردنوشان مقایسه ای کرده، این را بر آن ترجیح می نهد و در تایید و تاکید این رجحان در مصرع دوم خود را مرید خرقه دردی کشان خوشخو می خواند.
"
نقد و بررسی کتاب: هستی شناسی حافظ (نقد و بررسی هستی شناسی حافظ)
منبع:
بخارا مرداد ۱۳۷۷ شماره ۱
حوزههای تخصصی:
حافظ شناسی: تفسیر یک بیت حافظ: ماجرا کم کن و بازآ که مرا مردم چشم / خرقه از سر به درآورد و به شکرانه بسوخت
حوزههای تخصصی:
کارکردهای معرفتی- روانشناختی شعر حافظ برای انسان معاصر
حوزههای تخصصی:
"انسان معاصر با پدیده جهانی شدن و فرصت ها و تهدیدهای ناشی از آن مواجه است. در کنار دستاوردهای تمدن غرب مانند: حقوق بشر، دموکراسی و توسعه، خارهای اضطراب، افسردگی و پوچی نیز روییده اند. با معنا زیستن و خشنود زیستن از نیازهای اساسی انسان امروز است که از آن دور افتاده است. آیا ادبیات و فرهنگ ایرانی می تواند به این نیازها پاسخ دهد؟
این مقاله در پی آن است که با بازخوانی شعر حافظ، برای مشکلات معرفتی و روانی انسان امروز راه حل هایی بیابد. شعر حافظ چون جویباری است که می توان در آن آلودگی های زندگی مدرن را از خود دور ساخت و مثل بوستانی است که به انسان امروز آرامش و خوشی می بخشد. در پرتو شعر حافظ می توان با معنا زیستن و خشنود زیستن را تمرین کرد.
حافظ با خدا باوری و تکیه بر عنایت او و زیبا دیدن جهان به زندگی انسان معنا می بخشد و با پیام های روانشناختی- اجتماعی خود به آدمی آرامش و دوستی و مدارا؛ ترک ریا و تنبلی و یاس می آموزد.
روش تحقیق این مقاله توصیفی و بر پایه منابع کتابخانه ای است. نویسنده پس از استخراج مواد لازم از دیوان حافظ به بررسی و تحلیل آنها پرداخته است.
"
نقد و بررسی کتاب شاخه نبات حافظ
حوزههای تخصصی:
ایهام تناسب در شعر حافظ
حوزههای تخصصی:
طنز حافظ - تاملی انتقادی بر مقاله ی استاد شفیعی کدکنی
منبع:
حافظ آذر ۱۳۸۴ شماره ۲۱
حوزههای تخصصی:
رازمندی باد صبا در شعر حافظ(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
بررسی تصوف عابدانه و عرفان عاشقانه در غزلیات حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تصوف که در آغاز شامل مفاهیمی خشک و ریاضتهایی سخت بود، در قرن سوم با پذیرفتن «محبت» به عنوان یکی از ارکان محوری، رنگ عاشقانه پذیرفت. با ورود عرفان و تصوف به عرصه ادبیات، گروهی به تدوین اصول تصوف عابدانه در آثارشان می پردازند و عده ای آثاری سراسر عرفانی همراه با شور و شوق عاشقانه پدید می آورند. در این میان حافظ مبدع مکتبی است که از اصول عرفان عاشقانه به همراه نگاهی انتقادی به تصوف عابدانه شکل گرفته است و از آن به مکتب رندی تعبیر می شود. اما اشعار حافظ را نمی توان یکسره از تصوف عابدانه تهی دانست. حافظ ضمن پذیرفتن تأثیری عظیم از مفاهیم قرآنی و تضمین ها و تلمیح های فراوان به آیات قرآن، در ابیات بسیاری عبادت، دعای صبح و آه شب، اصول اخلاقی تصوف و اندیشه های دیگری از تصوف عابدانه را نه با ابهام و بیانی رندانه و دوپهلو، بلکه به روشنی و به قصد تعلیم و توصیه به مخاطب خود، بیان می کند.
پدیدار شناسی زمان در شعر حافظ با نظر به آرا قدیس آوگوستینوس درباره زمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مساله زمان و ماهیت آن از مهم ترین مسایلی است که فکر انسان را به خود مشغول داشته است. پل ریکور، فیلسوف و ادیب فرانسوی معاصر، در اثر فلسفی مهم خود، زمان و روایت، سه نظریه مطرح شده در باب زمان را بررسی کرده است: زمان در آرا قدیس آوگوستینوس؛ پیکربندی زمان در آرا ارسطو؛ تاملات خود او که حاصل نگرش نقادانه اوست به نظریات آوگوستینوس و ارسطو. قدیس آوگوستینوس، در دفتر یازدهم اعترافات مساله بود و نبود زمان را پیش می کشد و می گوید ما همیشه از زمان چنان سخن می گوییم که انگار دارای بود است. می گوییم: امور گذشته بوده اند؛ و امور حال درگذرند؛ و امور آینده خواهند بود. به تعبیری دیگر، همواره از زمان با عباراتی چون بود، هست، خواهد بود سخن می گوییم. وی، در ایراد اشکال بر این تلقی، می پرسد: زمان چگونه ممکن است باشد، اگر گذشته دیگر نیست، حال می گذرد، و آینده هنوز نیست. آوگوستینوس، در این بحث جدلی، هر چند بود گذشته و آینده را به اعتباری تایید می کند، ماهیت وجودی آنها را به زمان حال وابسته می داند. پرسش او این است که طور وجودی گذشته و آینده چیست و پاسخش این است که گذشته و آینده از طریق آنچه در زمان حال می گوییم و می کنیم وجود دارند: چیزهایی را نقل می کنیم و معتقدیم که حقیقت دارند و رویدادهایی را پیشگویی می کنیم که می پنداریم به همان صورت روی می دهند و در این کار پیوسته از تجربه زبان کمک می گیریم. در این میان، روایت گذشته مستلزم حافظه است و پیش بینی آینده مستلزم انتظار. به یادآوردن تصویری است از گذشته و پیش بینی تصویری است از آینده و این هر دو به حال تعلق دارد.