فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۴۱ تا ۲۶۰ مورد از کل ۱٬۴۶۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
فردوسی شاعر بلند آوازه ایران زمین است که با سرودن شاهنامه به عنوان یکی از گران سنگ ترین آثار حماسی، در آسمان شعر و ادب فارسی درخشید. در قرن هفتم هجری، نخستین ترجمه عربی از شاهنامه توسط فتح بن علی بنداری اصفهانی، به فرمان ملک معظم عیسی ایوبی انجام شد. این ترجمه منثور و مختصر که جنبه هنری و زیباشناختی شاهنامه را وانهاده بود، تا دوره معاصر در ادبیات عربی تاثیر چشمگیری نداشت؛ اما در دوره معاصر و به فضل تلاش های بی وقفه برخی از ناقدان و نویسندگان جهان عرب، از جمله عبدالوهاب عزام که به زبان فارسی تسلط داشت و پژوهش های گسترده ای در زمینه شاهنامه به زبان عربی انجام داد، برخی شاعران و ادیبان معاصر عرب تحت تاثیر فردوسی قرار گرفته و او را الگو و اسوه شعری خود قرار دادند و از فردوسی به عنوان شاعری بزرگ و الگویی بی همتا یاد کردند؛ اما داستان های شاهنامه در آثار شاعران عرب چندان بازتابی نداشت، که گرایش به ادبیات غرب، ترجمه منثور و از بین رفتن ویژگی های ادبی آن در ترجمه و فراهم نبودن زمینه حماسه در ادبیات عربی از دلایل آن است.
بررسی تطبیقی تصاویر شاهنامه بایسنغری با ادبیات حماسی شاهنامه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
ادبیات حماسی و نگارگری ایران از هنرهای قدیم و پویای ایران زمین بوده اند که از دیرباز به یاری هم شتافته اند. ادبیات حماسی ایران با ظهور نابغه ای به نام فردوسی به نهایت خود رسیده و نمونه کامل حماسه را به تصویر کشید. شاهنامه فردوسی سرشار از صحنه های اسطوره ای، تخیلی، رزمی و در عین حال غنایی و تغزلی است و همچنین بازگوکننده دیدگاه هنرمند ایرانی به دنیا و نگاه فرازمینی او به هستی است که تمام این مفاهیم در اسطوره ها و پهلوانان حماسه آفرین شاهنامه دیده می شوند. نگارگر ایرانی نیز با دیدگاه هماهنگ با تفکراتی که ذکر شد، حرکت کرد و در مکاتبی چون شیراز، تبریز و هرات متبلور شد. نگارگر ایرانی جهان را از دیدگاه واقع گرایانه صرف نمی بیند چرا که با آن دید دیگر تصویر کردن اسطوره ها و پهلوانان و اساطیر غیر ممکن می شود و در حد یک انسان عادی تنزل پیدا می کنند. فضا و زمان و مکان و نگارگری ایرانی از دید معمول نیست و اینها همه همراه و هماهنگ با ادبیات حماسی است و این مفاهیم در هر دو هنر دیده می شوند. تصاویر شاهنامه بایسنغری از بهترین و کاملترین نگاره های مکتب هرات است که در این رساله با ادبیات حماسی شاهنامه قیاس شده اند و نگرشی است بر این گونه کارها و بر اینکه چگونه می توان از قابلیت های ادبیات ایرانی و به ویژه ادبیات حماسی استفاده کرد و هنرمندان بزرگ و اندیشمندان در گذشته چگونه این مهم را انجام داده اند.
خوی خوش فردوسی
حوزههای تخصصی:
کاهی بر تارهای «مویی به ریسمان تصحیح چند بیت از شاهنامه»(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
گفتاری که در پیش روست نقد و بررسی مقاله ای است تحت عنوان:«مویی به ریسمان تصحیح چند بیت از شاهنامه»این نقد و بررسی دور دو محور می چرخد: یکی، زدودن غبار ره از تارهای موی سخن که «قلم» آن را در پیچ و خمهای سفر کوتاهش به بار آورده است، و تبیین و توضیح ابهاماتی در این زمینه.دیگری، به نقد کشیدن معیارهای تصحیح متون کهن و ارایه پیشنهادهایی در این راستا.
بررسی برخی عناصر داستانی در داستان ضحاک (پیرنگ، شخصیت و شخصیت پردازی، زاویه دید، صحنه و صحنه پردازی)
نیایش در شاهنامه
حوزههای تخصصی:
فرهنگ و آیین های آموزش و پرورش ساسانیان در شاهنامه
منبع:
حافظ آبان ۱۳۸۹ شماره ۷۵
حوزههای تخصصی:
نقش ابیات شاهنامه در انسجام متنی تاریخ جهانگشا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاریخ جهانگشای جوینی مهم ترین اثر تاریخی، دربارة خوارزمشاهیان و مغولان است که به نثری فنّی و منشیانه نگارش یافته است. بهره گیری از صنایع بدیعی و فنون بلاغی و اشعار فراوان فارسی و عربی و آیات و احادیث و امثال، آن هم به گونه ای هنری و در جهت مخیّل کردن زبان و شاعرانه ساختن نثر، در موارد زیادی صبغة تاریخی این اثر را کم رنگ کرده و سبب دخالت اغراض شعری در آن شده است. استفاده از اشعار بزرگان ادب فارسی همچون نظامی، سنایی، خیّام و فردوسی، قوام ادبی تاریخ جهانگشا را دو چندان کرده است. همچنین نقل ماهرانة ابیات مربوط به بخش های اساطیری شاهنامه و داستان¬های رستم و سهراب (37 بیت) و رستم و اسفندیار (26 بیت) گواه روشنی است بر گرایش شخصی و معنادار جوینی به شاهنامه و گزینش آگاهانة ابیات آن. از آنجا که برقراری نوعی انسجام و هماهنگی میان ابیات و متن، نقشی محوری در بخشیدن کیفیّتی ادبی به تاریخ جهانگشا دارد، این نوشتار می خواهد از طریق واکاوی این عنصر اساسی و مؤثّر در ادبیّت متن، به روشی علمی نشان دهد که حضور ابیات شاهنامه (شاهکار ادبی زبان فارسی) در پیوند با این متن، با رویکردی بلاغی به کار رفته است و قبل از آنکه مربوط به جنبة تاریخی کتاب باشد، باید در پیوند با بُعد ساختاری و ادبی متن مورد توجّه قرار گیرد. برای این کار، مقدّمه ای کوتاه دربارة نقل ابیات فارسی در متون نثر و ارائة آماری از ابیات شاعران در تاریخ جهانگشا فراهم آمده و سپس کارکردهای ابیات شاهنامه در جهانگشا و شیوه¬های پیوند آن دو از سه جنبة دستوری، معنایی و ادبی، بررسی و هر یک با شواهد مناسب مطرح شده است.
تحلیل مضمونی چند نمونه از نگاره های «گذر سیاوش بر آتش» در شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چو بخشایش پاک یزدان بود دم آتش و آب یکسان بودنقاش ایرانی داستان را تنها تصویرسازی نمی کرد بلکه بن مایه، جوهر و مفهوم داستان را تاویل و با روحی معنوی به تصویر می کشید تا با هنر خود، همگان را از درک آن بهره مند سازد. با این نگاه، ویژگی های تصویری، واقعیت را آشکارا بازتاب نمی دهند؛ بلکه به کار «معناسازی» مشغول اند و دستیابی به حقیقت آنها، خالی از دشواری نخواهد بود. اما متاسفانه تاکنون توجه زیادی به نگارگری ایران، از نظر معنای عرفانی، فلسفی و درونی این هنر نشده و بیشتر تحقیقات، به شرح عناصر صوری و مباحث تاریخی معطوف گردیده است. از این رو، مقاله توصیفی تحلیلی پیش رو، کوششی است در رفع این نقیصه در قبال چند نمونه از نگاره های «گذر سیاوش بر آتش» به روایت شاهنامه فردوسی. اصلی که دریافت آن، علل حجم عظیم نگاره های تصویر شده با موضوعیت این داستان را توجیه می کند.
تحلیل داستان کیخسرو در شاهنامه بر اساس روش نقد اسطوره ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«نقد اسطوره ای» بستری انسانشناختی دارد که اثر ادبی یا برخی بنمایه های آن را به ژرف ساخت کهن الگویی آن تاویل می کند. در این جستار با روش تحقیق کیفی و بر اساس رویکرد نقد اسطوره ای (با گرایش کهن الگویی) به تحلیل داستان کیخسرو در شاهنامه پرداخته، و سعی شده است چرخه تغییرات اسطوره او بر اساس این رویکرد تفسیر شود.
از این دیدگاه، کیخسرو، شاه- موبد فرهمند کیانی، نموداری متعالی و آرمانی از کهن الگوی «قهرمان» است که وجود نمادینگی عنصر آب و اسطوره تعمید، قدرت برکت بخشی و بازگرداندن باران و سبزی به طبیعت در اختیار داشتن جام پیشگویی کننده، گذر از آزمونهای تشرف، نبرد با افراسیاب، که تکراری از نمونه ازلی رویارویی خیر و شر است و محو شدن نمادین او، که متضمن مفهوم بازگشت ابدی وی و از نمودهای کهن الگوی «مرگ و تولد دوباره» است، اجزای ساختاری اسطوره او را تشکیل داده است. درباره ژرف ساخت کهن الگویی این داستان می توان گفت کیخسرو «انسان کامل» حماسه ایرانی است که در پایان یک «روز بزرگ کیهانی»، که از «نخستین انسان» (کیومرث) آغاز شده است، تاریخ اساطیری ایران را به حقیقتی نظام مند و تکراری از چرخه آفرینش کیهانی تبدیل می کند.
تحلیل نقش نمادین اسطوره آب و نمودهای آن در شاهنامه فردوسی بر اساس روش نقد اسطوره ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقد اسطوره شناختی یا کهن الگویی، رویکردی تلفیقی و میان رشته ای است که بر پایه مطالعات علومی چون روان شناسی، انسان شناسی، تاریخ ادیان و تاریخ تمدن، به تحلیل متون ادبی می پردازد. در این جستار، با این دیدگاه، نقش تصویر کهن الگویی آب در اسطوره آفرینش و رموز منتج از آن در بافت باورهای اساطیری، با محوریت شاهنامه فردوسی، مورد بررسی قرار گرفته است.
اسطوره آب به عنوان یکی از عناصر متضاد چهارگانه تشکیل دهنده جهان مادی در اساطیر، بر مبنای ضدیت جوهری و وحدت نهایی میان این عناصر، صاحب نقشهایی شده است که در اساطیر جهان و از جمله شاهنامه فردوسی عمومیت دارد. نقشهای نمادین اسطوره آب را در اساطیر می توان در سه بخش اصلی تقسیم بندی کرد:
1- اسطوره آب در فرهنگهای متفاوت بشری، نمادی از آغاز مرحله آفرینش مادی و حرکت چرخه زندگی در ساختار کیهانی بوده است. این نقش در خلق اولیه جهان از آب و پایان نمادین حیات در آن، جلوه گر شده است.
2- اسطوره آب مظهر جاودانگی و تداوم حیات مادی است. این نقش در اسطوره آب حیات و آب درمان بخش، نمادینه شده است.
3- سومین نقش آب در اساطیر، در اسطوره گذر از آب (آزمون آب) و شستشوی نمادین توسط آن (اسطوره تعمید) جلوه گر شده است که به عنوان آزمونی از ماده برای پالایش روح، عبور از مرحله کهن و ورود به مرحله متعالی جدید را در قالب کهن الگوی مرگ و تولد دوباره، نمادینه می کند.
بررسی تطبیقی آیینهای سوگ در شاهنامه و بازمانده های تاریخی – مذهبی سوگواری در ایران باستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه و بررسی آیینهای سوگواری در شاهنامه و مقایسه آن با آیینهای سوگواری، که از دیرباز در مناطقی از ایران برگزار می شده است، نشان می دهد که میان روایات داستانی شاهنامه و واقعیتهای تاریخی درباره آیینهای سوگ، شباهتهایی هست. در این مقاله بر آنیم تا با بیان اموری که در برخی شرایط مرگ در این دو فضا رخ می دهد، نخست با هشت دلیل تاریخی صدق حضور آنها را در ایران باستان یادآور شویم و سپس به بررسی تناقض آنها با قوانین جدی و سختگیرانه مذهبی بپردازیم و در راستای پی جویی دلایل این تفاوتها سه پاسخ احتمالی را مطرح سازیم: شمالی - شرقی بودن روایتهایی که این سوگواریها در آنها موجود است. تاثیر خداینامه های شاهی بر وقایع مربوط به سوگ در شاهنامه و یادآوری نقش زرتشت در تعدیل بسیاری از آیینها و از جمله سوگواریهای شدید در ایران باستان.
اسطوره کیخسرو در شاهنامه
حوزههای تخصصی:
شخصیت شناسی شغاد در شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فردوسی در توصیف شخصیتهای مهم شاهنامه به گونه ای نشانه گذاری و تصویر پردازی کرده که با تحلیلهای روان شناختی می توان به لایه های پنهان روانی و شخصیتی ایشان دست یافت. این امر، حاکی از نگاه دقیق و بصیرت شاعر به سرشت و روان آدمی است. از جمله شخصیتهای پیچیده روانی و اثرگذار، اما منفی شاهنامه، شغاد برادر ناتنی رستم است که فردوسی چنان هنرمندانه و دقیق به ارائه نشانه ها، توصیف رفتارها و علل انگیزشی وی در قتل رستم می پردازد که با بررسی کلیه این توصیفها و نشانه ها و مقایسه آنها با نابهنجاریهای روانی شناخته شده در دانش روان شناسی، می توان نتیجه گرفت شغاد دچار اختلال روانی عقده حقارت است.
بنابر گزارش فردوسی، می توان علل پیدایش احساس حقارت و تبدیل آن به عقده حقارت را در شغاد نسبت به رستم در این موارد دانست: مادر کنیز و بی اصل و نسب، تولد شوم، تبعید از کشور و خانواده در سن نوجوانی و آوازه جهانگیر رستم. همچنین برخی از ویژگیهای رفتاری افراد دارای عقده حقارت ـ بر اساس نظریه یِ آلفرد آدلر ـ که در شغاد یافت می شود عبارتند از: خشم، نفرت، حسادت، تکبر، تناقض رفتاری، هراس و استفاده ی ابزاری از ارزش ها.
تحلیل روان کاوانه شخصیت سودابه و رودابه (یگانه های دوسویه شاهنامه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شاهنامه اثر ارزشمند ملی و محصول ناخودآگاه جمعی اقوام ایرانی و از نوع حماسه است و داستان های آن بویژه در بخش های اسطوره ای و حماسی، می تواند نمادین و دارای معانی ژرف و عمیق باشد. یکی از زمینه هایی که می تواند بستر پژوهش شاهنامه باشد و آثار و نتایج مفیدی به دست دهد، بستر روان کاوی و روان شناسی است. بر اساس نظر کارل گوستاو یونگ، آنیما (وجود مادینه)، از مهمترین موضوعات نظریه روان شناسی تحلیلی شخصیت است که به صورت های دوگانه سازنده و ویرانگر نمود پیدا می کند. در شاهنامه داستان های غنایی عاشقانه ای وجود دارد که از این دیدگاه قابل بررسی اند. معشوقه های شاهنامه در کنار داشتن جلوه های غنایی می توانند نمود های دوگانه آنیما باشند که در ناخودآگاه جمعی قوم ایرانی وجود داشته و در اسطوره و پس از آن در حماسه پدیدار شده اند. سودابه و رودابه دو معشوقه مهم و اثرگذار شاهنامه اند که یکی آنیمای منفی و دیگری آنیمای مثبت ناخود آگاه است که در حماسه فردوسی نقش و کارکرد مهمی ایفا می کنند. این دوگانگی بیانگر این نکته است که آنیما در برخورد با خودآگاه می تواند مثبت و یا منفی باشد و نتایج ویرانگر و یا برعکس آفریننده آن به خودآگاه فرد بستگی دارد. اهمیت و نقش خودآگاه و در نتیجه اراده در ساختن فرد و جامعه در این تحلیل آشکار می شود. این مقاله به اختصار به بررسی و تحلیل این موضوع پرداخته است.
هویت و غیریت در زمان شکل گیری کشور ایران از منظر شاهنامه: دیدگاه انسان باورانه ایرانی در سیاست خارجی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هم اکنون، با گذار از حاکمیت روش های کمّی و اثبات گرایانه در حوزه علوم اجتماعی، و اطلاع از تأثیرگذاری جدی عامل مغفول فرهنگ در این حوزه، توجه به تعامل فرهنگ و هویت، و روابط خارجی به جدی ترین مباحث رشته روابط بین الملل تبدیل شده است. پذیرش تأثیرگذاری فرهنگ در سیاست خارجی به معنای قبول تنوعات در آن است. در این مقاله از منظری ایرانی و با روش تاریخی و دیدگاه تحلیلی به متون کهن پارسی، در اینجا مشخصاً شاهنامه فردوسی، به برخی از ابعاد تأثیرگذاری این عامل بر روابط خارجی پرداخته شده است. چگونه «خود» و «دیگری» در شاهنامه بازنمایی شده اند؟ آیا تمایز آشکاری میان ایرانی و غیرایرانی در ذهنیت فردوسی وجود دارد؟ کدام دیدگاه فرهنگی می تواند با دیدگاه فردوسی مطابقت داشته باشد؟ انعکاس این نگرش در روابط خارجی چیست؟ در این مقاله ادعا شده است که فردوسی با نگاهی خاص فرهنگی به مقوله روابط خارجی می نگریست که آن را «دیدگاه انسان باورانه ایرانی در سیاست خارجی» می نامیم. دیدگاهی که ضمن تأکید بر هویت ممدوح ایرانی، اصالت را بر گسترش اخلاق و ارزش های انسانی می گذارد و در دام تعصبات قومی نمی افتد.
سیاوش، شخصیّتی آیینی و رازناک در شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از پدیده های رازناک جهان ما خواب و رؤیاست. در این پدیده اشیا، به صورت نمادین ظاهر می شود و از این رو برای دریافت مفهوم حقیقی آنها، باید به تعبیر و واکاوی آنها پرداخت. واکاوی و تعبیر نمادهای رؤیا از دیر باز معمول بوده و گرد آوری و تدوین آنها باعث بوجود آمدن خوابنامه ها شده است. در خوابنامه های فارسی، نمادهای بسیاری به زن و مسائل زنانه گزارده شده اند. بررسی و تحلیل این نمادها می تواند تصویر روشنتر و کاملتری از دیدگاه قدما نسبت به زن ارائه دهد؛ از جمله نمادهایی که به زن تعبیر شده اند، ظروفند. رویکرد قدما در پاره ای تعابیر؛ بویژه تعبیر ظروف به زن، با رویکرد فروید در تحلیل رؤیاها که اشیاء مجوّف را دالّ بر زن می دانست، شباهت دارد. پاره ای از ریاحین و پرندگان و جانوران نیز در خوابنامه ها، مفهوم نمادین زنانه دارند. در بررسی مفاهیم این نمادها، دوبن مایه دیده می شود: یکی پیوند و ازدواج و تمتّع جنسی یا مالی از زنان و دیگری جدایی از آنها به طلاق یا مرگ. پریدن مرغان از دست و خانه، چیدن گل از شاخه و دسته گل نمادهایی هستند که بر مفهوم جدایی از زنان دلالت دارند؛ اما دیدن گل بر شاخه و کشتن مرغان، نمادهای تمتّع جنسی از زنانند.