فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۰۱ تا ۲۲۰ مورد از کل ۱٬۴۶۰ مورد.
بررسی و تحلیل کتاب شناسی فردوسی از سال 1357 تا سال 1387(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی و تحلیل کمی و کیفی پژوهش های فردوسی شناسی پرداخته و هدف آن توصیف، تحلیل و طبقه بندی کلیة کتاب هایی است که پس از انقلاب اسلامی در زمینة فردوسی و شاهنامة او نگاشته شده است. دستاورد های این پژوهش نشان دهندة آن است که تمام آثار و تألیفات فردوسی شناسی را می توان در سه دستة اصلی: پژوهش های بنیادی، کاربردی و توسعه ای، و در 14 شاخة جزیی تر قرار داد. درگروه اول نویسندگان به تبیین و تحلیل مسائل مفهومی در شاهنامه پرداخته اند؛ درگروه دوم زمینه های پژوهش را دربارة شاهنامه و فردوسی، به طریق علمی ـ پژوهشی، فراهم آورده اند و در گروه سوم پژوهش های دیگران را دربارة فردوسی و شاهنامه، در ابعاد مورد نظر، توسعه بخشیده اند. چشم انداز پژوهش نشان دهندة آن است که بیشترین پژوهش ها با روش تحلیلی انجام یافته است. روش این پژوهش توصیفی ـ تحلیلی است که با تکیه بر منابع کتابخانه ای انجام شده است.
داستان های شاهنامة فردوسی: از استقلال تا انسجام (بررسی و نقد آرای تاریخ محور و اسطوره محور در تحلیل ساختار روایی شاهنامه و ارائة طرحی الگویی از ساختار اثر با استفاده از رویکرد نقد توصیفی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی ادبیات انواع ادبی ادبیات روایی و داستانی گونه های کلاسیک منظومه های داستانی
- حوزههای تخصصی ادبیات حوزه های ویژه شاهنامه پژوهی
- حوزههای تخصصی ادبیات علوم ادبی رویکردهای نقد ادبی نقد اسطوره ای
- حوزههای تخصصی ادبیات علوم ادبی رویکردهای نقد ادبی نقد ساختارگرا
- حوزههای تخصصی ادبیات ادبیات و مطالعات بین رشته ای تاریخ بازتاب رویدادها و شخصیتهای تاریخی
- حوزههای تخصصی ادبیات علوم ادبی رویکردهای نقد ادبی نقد توصیفی
داستان های شاهنامة فردوسی در عین استقلال نسبی، در مجموعه ای منسجم، یک کل را تشکیل می دهند. این پیچیدگی روایی باعث شده است، شاهنامه پژو هان از دیرباز برای کشف پیوند هایی که داستان ها را به یکدیگر متصل می کند، کوشا باشند. در تحلیل ماهیت تاریخی یا اساطیری شا هان شاهنامه و خوانش محور طولی داستان ها، سه نوع دیدگاه وجود داشته است: تقسیم بندی سه گانه برتلس و پیروانش، چون صفا و استاریکف؛ تفسیر های تاریخ محور تاریخ گرایانی چون کریستن سن، بویس، هنینگ و خالقی مطلق از پیوند های تاریخی میان داستان های مستقل؛ تأویل اسطوره بنیاد اسطوره گرایانی چون دومزیل، ویکاندر، سرکاراتی و مختاری که انسجام محور طولی متن را بر ژرف ساخت اساطیری نظام مند آن مبتنی دانسته اند. در این جستار، ضمن بررسی و نقد این نظریات، کوشش شده، بر اساس رویکرد نقد توصیفی، دلایل انسجام روایی این اثر، تحلیل و محور طولی داستان های شاهنامة فردوسی به سه بخش اصلی که خاصیت الگویی دارند تقسیم شود: الگوی نخست: ""تاریخ اساطیری"" یا ""تاریخ نمادین انسان و ایران"" (از کیومرث تا کیخسرو)؛ الگوی دوم: ""تاریخ دینی"" یا ""تاریخ دین آوری"" (از لهراسپ تا بهمن کیانی) و الگوی سوم: ""تاریخ روایی"" (از بهمن هخامنشی تا انتها). این سه طرح، الگویی و تکرارشونده اند که با طبیعت چرخه و تسلسلی زمان در جهان اساطیر همخوانی دارند، در نتیجه می توان تجلیات ساختاری آنها را در پیکرة روایی شاهنامه مشاهده کرد.
تحلیل کارکرد کهن الگوها در بخشی از داستان بهرام چوبین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سرگذشت قومی و ملّی ما شاهنامه فردوسی، نسیجی گرانقیمت، بافته از تار و پود اسطوره، حماسه و تاریخ است که برخی کوشیده اند آن را به سه بخش اساطیری، حماسی و تاریخی تقسیم کنند؛ اما در هم تنیدگی این سه قسمت چنان است که تعیین حدّ و مرز و جداسازی آن از یکدیگر امری ناممکن می نماید. برای نمونه آنچه ایشان آن را بخش تاریخی شاهنامه می دانند، مزیّن به طرازی زربفت از اندیشه اساطیری و مفاهیم نمادین و کهن الگویی قومی و بدوی ایرانیان و همچنین دارای رنگ و بویی حماسی است. یکی از این داستانها، داستان تاریخی- افسانه ای بهرام چوبین است که در بخشی از آن «کهن الگوی فرایند فردیت روانی» نمودی برجسته یافته است. در این بخش، بهرام به پیشروی گوری، وارد قصری نمادین می شود و با آنیمای پری پیکر مستور در ناخودآگاهی خویش ملاقات میکند و در پی این ملاقات، تحوّلی عظیم در شخصیت وی پدید میآید؛ چنان که سودای پادشاهی در سر میپروراند و به دنبال این سودا بر هرمزد شاه میشورد و چندگاهی نیز بر تخت حکومت ایران مینشیند. اما این پادشاهی دیری نمیپاید و بهرام محکوم به مرگ میشود؛ زیرا از یک سو به شاه که بن مایه ای مقدس و الهی در نظام فکری ایران کهن است، بیحرمتی کرده است و از دیگر سوی هنجار پهلوانی را شکسته و فراموش کرده است که پهلوان هرچند هم نیرومند باشد، تنها فرّه پهلوانی دارد و سریر پادشاهی از آن کسی است که از فرّه شاهی برخوردار باشد.
پادافراه در شاهنامه
شاهنامه دستنویس ابراهیم سلطان
حوزههای تخصصی:
باز خوانی مصراعی از شاهنامه « هَم» یا «هُم»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله سعی بر آن شده تا مصراعی را دوباره بازخوانی کنیم و بر این اساس، ایرادی را که نسخه شناسان شاهنامه پژوه و قافیه سنجان بر آن گرفته اند و از حیث علم قافیه این بیت را دارای عیب اقوا دانسته اند، برطرف کنیم. دراین مقاله ابتدا ضبط های مختلف این بیت در نسخ چاپی همچون مسکو، ژول مول و جلال خالقی مطلق آورده شده و سپس نظر شارحان مختلف در این باره آمده است و در قسمت دوم مقاله بر اساس شاهنامه خالقی مطلق ضبط،«هم» بر ضبط «خم» ترجیح داده شده است و در قسمت سوم مقاله، نگارنده قافیهٔ مصرع دوم را نه آنگونه که شارحان تلفّظ کرده اند و معنی نموده، خوانده ام، بلکه به نظر می رسد مصراع دوم را در محل قافیه باید به گونه ای دیگر خواند یعنی: «زمین آمد از سم اسبان به هُم» که در این صورت با گاو دُم می تواند قافیه باشد، البتّه دلایل برتری تلّفظ «هُم» بر «هَم» و معانی مختلف آن و اینکه این واژه در گناباد و بسا اطراف آن هنوز هم به کار می رود در متن با شواهد و امثال بیان شده است
نام و ننگ در شاهنامه
حوزههای تخصصی:
بازتاب حماسه ی ملی در شعر مسعود سعد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شاهنامه ی فردوسی به عنوان زاینده ترین سرچشمه ی مضامین حماسی- پهلوانی، حکمی ، اخلاقی و نیز به عنوان آیینه ی آیین های اسطوره ای و ملی ، همواره پس از روزگار فردوسی به استمرار خود به صورت یک جریان فرخنده ی فرهنگی و ادبی تا امروز ادامه داده است. یکی از سخنوران بزرگی که رگه های پویا و نیرومندی از بازتاب و تاثیر حماسه ی ملی ایران زیر نفوذ شاهنامه در شعر و سخنش یافت می شود، مسعود سعد سلمان است. مسعود به علل و انگیزه های گوناگون از شاهنامه تاثیر پذیرفته و حتی مبادرت به تهیه ی برگزیده ای به عنوان «اختیارات شاهنامه» کرده است؛ از جمله ی این عوامل و انگیزه ها عبارتند از: پرورش در خاندانی ایرانی، محتشم و اهل دانش و فضل بودن، امیری و فرماندهی لشکر، دبیری و شاعری، دلاوری و روح آزادمنشی و اندیشه های والای انسانی و مناعت طبع که در اشعار و حبسیاتش جلوه گر است.
جلوه های تاثیر شاهنامه و شخصیت فردوسی ، هم در شیوه ی سخنوری مسعود - به عنوان شاعری که دارای سخن استوار و روان و اسلوب قوی است- متبلور است، هم در مضامین، مفاخره ها، آهنگ و لحن سخن حماسی و تصویرها و توصیف های سرزنده و جاندار از میدان های نبرد و هم در آشنایی شاعر با آیین ها و سنت های باستانی و تلمیح فراوان به قهرمانان و داستان های حماسه ی ملی ایران.
ساختار تراژیک داستان سیاوش
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله حاضر آن است که نشان دهد « ساختاری تراژیک» در داستان سیاوش قابل ترسیم است. در این داستان، شاهد پرداخت تراژیک شخصیت ها،حوادث وصحنه ها هستیم.گاه حوادث داستان چنان در هم تنیده وگاه رابطه علی ومعلولی میان وقایع به گونه ای می شود که حذف یکی از آن ها لطمه ای بر کل عناصر وعوامل تشکیل دهنده اثر خواهد زد. بنابراین، با بررسی این عوامل، می توان داستان « سیاوش» را مورد بررسی و تحلیل تراژیک قرار داد.
فردوسی؛ متعبد یا خردورز
منبع:
حافظ آبان ۱۳۸۹ شماره ۷۵
حوزههای تخصصی:
پوشیده رویی زنان در شاهنامه
حوزههای تخصصی:
هستی شناسی دیوان در حماسه های ملی بر پایه شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هستی شناسی دیوان عبارت است از بررسی دیوان در حالتی که مینو و گیتی (روان و تن) آنان درهم تنیده شده؛ تنومند، دیدنی و پسودنی شده اند. زمینه هستی پذیری دیوان از هستی شناسی اورمزد، امشاسپندان و ایزدان است. زیرا در آموزه های مزدیسنایی دیوان نیز همانند اهریمن هستی ندارند، اما هستی دیوان در حماسه های ملی ساختار ویژه ای می یابد و در برابر هستی انسانی قرار می گیرد. هریک از دیوان، دارای نام، شناسه و ویژگی های فردی می شوند که سبب شخصیت پذیری و بازشناسی آنها از انسان ها و سایر دیوان می گردد؛ پیکرشناسی آنها (پیکر سیاه، بزرگ، بلند و چهره حیوانی و ...) نیز از ویژگی های اهریمن و تصورات انسان درباره دیوان مینوی، انسان های غول پیکر بیابانی، مهاجمین و عناصر جادویی سرچشمه گرفته است. همچنین آنها دارای توانایی پیکرگردانی؛ دگرگونی پیکر و هستی و کالبدپذیری؛ پنهان کردن خود در کالبد انسان و حیوانات هستند.