فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۷۵ مورد.
قصه های قرآن در نگاه محمد عابد الجابری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محمد عابد جابری شخصیت نواعتزالی معاصر است که قصه های قرآن را به ترتیب نزول بررسی کرده است. او در این نگرش میکوشد تا محیط دعوت اسلام را با توجه به نوع داستانهایی که بر پیامبر نازل گردیده بازسازی کند. از نظر وی قصص قرآن به سان آیینه ای، جلوه گر مراحل دعوت پیامبر و محیط نزول قرآن و چگونگی تعامل ایشان با مردم در پذیرش دین اسلام است.
در این نوشتار دیدگاه جابری مورد نقد و بررسی قرار گرفته و به تناسب از ترتیب نزول قرآن و واقع نمایی داستانها سخن به میان رفته است. همچنین روشن میشود که نگاه جابری به قصه های قرآن، بر پایة اصول نومعتزله سامان یافته، اما در لباسی جدید رخ نمایانده است، به گونه ای که میتوان آن را نسخه ای ویرایش شده از نگرش نواعتزالی به داستانهای قرآن دانست.
هنجارشکنی شاعران معاصر عربی در کاربرد داستان های دینی پیامبران
حوزههای تخصصی:
میراث دینی در همه یاشکال و نزد همه ی ملت ها، یکی از مصادر مهم الهام شعری به شمار می آید و شاعران، در بسیاری از موضوعات و آثار ادبی خود از میراث دینی استمداد نموده اند که در این میان یکی از پرکاربردترین نمادهای دینی، پیامبران الهی می باشند.
شاعران در کاربرد نمادین شخصیت های پیامبران با پررنگ ساختن ویژگی های برجسته ی حیات آنان همچون رنج وعذاب مسیح(ع) و صبر ایوب(ع) ضمن اشاره به شخصیت های دینی از آنان در تبیین و تفسیر حیات معاصر خویش مدد می جویند.
با این حال گاه شاعران معاصر عرب در کنار نمادهای مقبول و معروف به هنجار شکنی در کاربرد نمادین شخصیت های دینی رو می آورند واز قالب های نامتعارف استفاده می کنند که در این میان بیشترین هنجارشکنی در داستان مسیح(ع)، وسپس در داستان ایوب(ع)، موسی(ع)،آدم(ع) و نوح(ع) قابل مشاهده است.
این مقاله با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و با مطالعه ی دقیق و کامل دواوین بدرشاکر السیاب، نازک الملائکه، فدوی طوقان، محمود درویش، سمیح القاسم، أمل دنقل و نزار قبانی و با استفاده از همه ی شاهد مثال های استخراجی برآن است که هنجارشکنی درکاربرد شخصیت های دینی پیامبران را تجزیه و تحلیل نماید.
تأثیر روایت قرآن از داستان حضرت سلیمان (ع) در ادب فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
داستان حضرت سلیمان به دلیل گستردگی و تنوّع ماجراها، تأثیرات گوناگون و متفاوتی در متون ادب فارسی گذاشته است که آن را از داستان دیگر پیامبران ممتاز می کند. با وجود قدمت روایت این داستان در منابع آیین یهود، قرآن کریم، بهترین و نخستین منبع شاعران و عارفان برای استفاده بوده است. موضوعاتی مانند عدالت سلیمان، منطق الطّیر دانستن او، تسلّط بر دیوان و...از جمله روایات قرآنی داستان سلیمان است؛ ولی با این وجود ادیبان فارسی از روایت تفاسیر و کتب قصص انبیاء در مورد سلیمان (ع) که پُر از اسرائیلیات است، ب ه دلیل شهرت و جذّابیّت این داستان ها تاثیر پذیرفته اند، برای نمونه؛ موضوع انگشتری سلیمان که مضمون های زیبایی از آن در ادبیّات فارسی، خصوصاَ متون عرفانی، خلق شده است.
این نوشتار با توجّه به اهمّیّت داستان پیامبران در ادبیّات فارسی (در اینجا داستان سلیمان) به تأثیر بخشی از روایات قرآنی داستان سلیمان در متون فارسی پرداخته است و از آن میان سه مبحث را برگزیده است: سلیمان و باد، سلیمان و مور و سلیمان و پرندگان؛ و از آنجا که پرداختن به تأثیر کامل داستان سلیمان در تمام ادب فارسی کار دشواری است و البتّه از حوصلة یک مقاله خارج است به بررسی این سه موضوع در امّهات متون ادب فارسی پرداخته است که بی شک با موارد مشابه در دیگر متون قابل مقایسه است.
مناظره ابراهیم (ع) با نمرود
حوزههای تخصصی:
رموز ادبی و تأویل داستان یوسف (ع) در ادبیات فارسی
منبع:
حافظ مرداد ۱۳۸۹ شماره ۷۲
حوزههای تخصصی:
روش درست دستیابی به اهداف اصلی داستان های قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بسیاری از نویسندگان و مفسران در بیان اهداف قصه های قرآن راه درست را نپیموده اند و اهدافی را ذکر کرده اند که قصه های قرآن برای آنها نازل نشده اند . سبب این اشتباه نیز یا خطای روش شناختی آنها بوده و یا تکیه روایت های ضعیف و اسرائیلیات.
در مقدمه پژوهش حاضر، روش درست دستیابی به اهداف اصلی داستان های قرآن را ذکر کرده و گفته ایم که اگر کسی بخواهد به این اهداف دست یابد، اولاً باید به خود قرآن تکیه کند. دوم آنکه به احادیث ضعیف و اسرائیلیات اتکا نداشته باشد. سوم به شرایط تاریخی نزول سوره ای که حاوی داستان است توجه کند؛ و چهارم آنکه نخست هدف کلی آن سوره را کشف کند؛ زیرا داستان جزئی از آن سوره محسوب می شود و منطقاً با دیگر اجزای سوره هم سو و هماهنگ است.
ما در این باره با ذکر چهار قصه قرآنی، به بیان اهداف این قصه ها پرداخته ایم و با ذکر سخنان مفسران و نویسندگان در این خصوص ، آنها را نقد و بررسی کرده ایم.
مؤلفههای زمان و مکان روایی در قصص قرآنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله زمان و مکان روایی را در قصص قرآنی بررسی میکند. ابتدا به عنصر زمان روایی از دیدگاه ژنت اشاره میشود و بر این اساس رابطه میان زمان داستان و زمان متن، مفاهیم «نظم»، «تداوم» و«بسامد» را با ذکر نمونههایی از قصص قرآنی تبیین میکنیم. سپس به سنخشناسی، شاخصهای متنی و کارکردهای مکان روایی با اشاره به سوره یوسف (از میان سایر قصص) میپردازیم. میتوان گفت که تحلیل زمان و مکان روایی در قصص قرآنی اولاً، به بسط و گسترش پیرنگ قصص، ثانیاً، شخصیتپردازی و در نهایت، تفسیر و درک سورهها کمک میکند
سنخ شناسی و وجوه تمایز قصص قرآنی
حوزههای تخصصی:
این مقاله، سنخ شناسی و وجوه تمایز قصص قرآنی و واژگان مرتبط با آن، مانند خبر و حدیث را از برخی ژانرهای روایی از قبیل افسانه، اسطوره و گزارش های تاریخی بررسی و تحلیل می کند. بر این اساس ابتدا به لزوم تبارشناسی این ژانرها اشاره می شود و سپس، تبار واژگان اصلی مرتبط با واژه قصص قرآنی در پرتو اشاره به آیات و منابع معتبر بررسی می شود. همچنین نویسنده در ادامه، به سنخ شناسی وجوه تمایز قصص قرآنی از افسانه، اسطوره، قصه عامیانه و گزارش های تاریخی می پردازد. با این توجه انواع قصص قرآنی گرچه در نقل داستان و در داستان پردازی ممکن است با این گونه ژانرهای روایی مرز مشترک جزیی پیدا کنند، یک نکته مسلم است و آن اینکه این داستان ها از هر سنخی باشند، از جانب خداوند بر قلب پیامبر وحی شده است، پس امکان ناراست و خرافی بودن آنها به تمامی منتفی است.
سنخ شناسی و وجوه تمایز قصص قرآنی
حوزههای تخصصی:
"این مقاله، سنخ شناسی و وجوه تمایز قصص قرآنی و واژگان مرتبط با آن، مانند خبر و حدیث را از برخی ژانرهای روایی از قبیل افسانه، اسطوره و گزارش های تاریخی بررسی و تحلیل می کند. بر این اساس ابتدا به لزوم تبارشناسی این ژانرها اشاره می شود و سپس، تبار واژگان اصلی مرتبط با واژه قصص قرآنی در پرتو اشاره به آیات و منابع معتبر بررسی می شود. همچنین نویسنده در ادامه، به سنخ شناسی وجوه تمایز قصص قرآنی از افسانه، اسطوره، قصه عامیانه و گزارش های تاریخی می پردازد. با این توجه انواع قصص قرآنی گرچه در نقل داستان و در داستان پردازی ممکن است با این گونه ژانرهای روایی مرز مشترک جزیی پیدا کنند، یک نکته مسلم است و آن اینکه این داستان ها از هر سنخی باشند، از جانب خداوند بر قلب پیامبر وحی شده است، پس امکان ناراست و خرافی بودن آنها به تمامی منتفی است.
"
نگاه تطبیقی به ادبیات پدیدارشناسانه قرآن و مثنوی
حوزههای تخصصی:
طرح تطبیق عرفانی سوره مبارکه یوسف (عنوان عربی: مقارنة عرفانیة لسورة یوسف المبارکة)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، سوره یوسف با دقت تمام مورد بحث و تحقیق قرار گرفته و بیشتر بر اساس تئوری هفت مرحله ای عطار نیشابوری درخصوص سیر و سلوک عرفانی و رسیدن به قرب پروردگار و اتصال با معشوق حقیقی تطبیق داده شده است. مراحل و منازل هفتگانه به ترتیب عبارت اند از: طلب، عشق، معرفت، استغنی، توحید، حیرت، فقر و فنا. اما در اثنای کار، از رموز و اصطلاحات خاص عرفا که در این گونه مسائل کاربرد می یابند، استفاده شده است. سالک و قهرمان این منازل، یوسف (ع) است که گردنه ها و دشواری های دریای پرتلاطم سیر و سلوک را با ارشادات پدر و اشارات معشوق پس پشت می نهد. این عقبه ها و دشواری ها، خدعه های برادران و داستان گرگ و بردگی یوسف (ع) و حیله های زلیخا است. اما یوسف (ع) با سرافرازی می کوشد سر از چاه طبیعت برآورد و به عرش عظیم الهی در قرب معشوق ازلی به مرتبه اتصال و فناء فی اله برسد.چکیده عربی:عالج هذا المقال سورة یوسف معالجة دقیقة ثم تم الترکیز علی مقارنتها بنظریة عطار النیسابوری (المراحل السبع) فی السیر والسلوک العرفانی والوصول إلی التقرب إلی الله تعالی والاتصال بالمعشوق الحقیقی. ترتیب المراحل السبع السبع کالتالی: الطلب، و العشق، و المعرفة، والاستغناء، والتوحید، والحیرة، والفقر والفناء. إلا أن هناک وأثناء البحث تم استخدام رموز العرفاء ومصطلحاتهم الخاصة التی تستعمل فی مثل هذه المواضیع. ویعتبر یوسف (ع) سالک هذه المراحل وبطلها الذی اجتاز عقبات طریق السیر والسلوک بإرشادات والده وإشارات معشوقه.وتتجلی تلک العقبات والصعوبات فی مکر الإخوة، وقصة الذئب، وعبودیة یوسف، وکید زلیخا غیر أن یوسف(ع) استطاع الخروج من أشراک الدنیا وحبائلها شامخ الرأس لیصل إلی مرحلة الاتصال والفناء فی الله فی العرش العظیم الإلهی وبجوار المعشوق الأزلی.
نگاهی تطبیقی به داستان یوسف و زلیخا (در قرآن مجید و تورات)
حوزههای تخصصی:
شجره ی ممنوعه و شجره ی موسی (ع) از دیدگاه عرفا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
" داستان های قرآن همواره مورد توجه عرفا بوده است؛ اهل معرفت این داستان ها را تمثیل هایی رمزی می دانند که اسراری خاص در آن ها مکتوم شده است. ایشان ماجراهای قرآنی را حقایقی ابدی و بی زمان می دانند و با دیده ی کشف و شهود به جزئیات این داستان ها نگریسته، به رمزهای نهفته در آن ها پی برده و از این ماجراها رمزگشایی کرده اند. از جمله، می توان به «شجره ی ممنوعه» و «شجره ی موسی(ع)» اشاره کرد که با این دیدگاه، ابعاد متعدد معنایی پیدا کرده اند.
در این مقاله، سعی شده مفاهیم نمادین این دو درخت از دیدگاه عرفا بررسی شود و با تطبیق و تحلیل آرای مختلف، خط سیر بینش ایشان مشخص گردد.
"